مقالات روانشناسی مشکلات فردی مرکز مشاوره تلفنی سرای مشاور

فاجعه سازی

ذهن منفی باف

منفی‌بافی یا فاجعه سازی به حالتی گفته می‌شود که فرد همیشه بدترین حالت را برای وقایع نامشخص در نظر بگیرد. کسی که ذهن منفی‌باف دارد، معمولاً شرایط را بدتر از چیزی که واقعاً هست، می‌بیند و مشکلات خود را مبالغه می‌کند. به طور مثال ممکن است فردی نگران نمره امتحانش باشد؛ اگر این فرد تفکر فاجعه ساز داشته باشد تصور می‌کند که اگر نمره بدی در امتحان کسب کند به این معنی است که او دانش آموز بدی است و نمی‌تواند مدرک پایان دوره خود را کسب کند یا حتی در آینده شغل مناسبی داشته باشد. بسیاری از آدم‌های موفق ممکن است در بعضی درس‌ها نمره خوبی کسب نکرده باشند و نمره پایین به منزله عدم موفقیت در آینده نیست اما افراد منفی‌باف این موضوع را نمی‌توانند درک کنند.

افراد دارای ذهن فاجعه ساز معمولاً می‌دانند که ذهنشان به صورت غیر طبیعی منفی‌بافی می‌کند اما تصور می‌کنند نمی‌توانند کنترلی روی افکار خود داشته باشند. در واقع این تصور اشتباه است و روش‌های مختلفی برای غلبه بر منفی‌بافی یا فاجعه سازی وجود دارد که در این مقاله به آن‌ها پرداخته شده است.

علت منفی‌بافی

علت اصلی منفی‌بافی هنوز به صورت کامل مشخص نیست، اما ممکن است این موضوع نوعی مکانیسم سازگاری باشد که فرد از والدین یا سایر شخصیت‌های اصلی زندگی‌اش آموخته باشد یا در حالتی دیگر این مکانیسم در نتیجه یک اتفاق و تجربه تلخ فعال شود. گاهی اوقات منفی‌بافی می‌تواند در نتیجه تغییرات مواد شیمیایی مغز نیز ایجاد شود.

تحقیقات پیشنهاد می‌دهد که افراد دارای تصور فاجعه ساز یا مبتلا به درد مزمن تغییراتی در ناحیه هیپوتالاموس و پاسخ‌های هیپوفیزشان رخ می‌دهد و نواحی از مغز که احساسات را تنظیم می‌کند نیز فعالیتشان تغییر می‌کند.

افراد مبتلا به اضطراب فراگیر یا افسردگی و همچنین افرادی که غالباً خسته و بی‌حال هستند نیز مستعد منفی‌بافی می‌باشند.

چه موقعیت‌هایی منفی‌بافی را تحریک می‌کند؟

شرایط و موقعیت‌های مختلفی می‌تواند منجر به فاجعه سازی شود که معمولاً در سه گروه دسته بندی می‌شوند:

ابهام

ابهام و عدم قطعیت می‌تواند موجب شروع منفی‌بافی شود. به طور مثال در صورتی که فرد دارای ذهن فاجعه ساز پیامی با این مضمون دریافت کند که “لازم است صحبت کنیم”، با توجه به این که مشخص نیست محتوای صحبت مثبت است یا منفی، بدترین حالت‌های ممکن را در نظر می‌گیرد.

ارزش

روابط و موقعیت‌های با ارزش بالا و مهم می‌تواند فرد فاجعه ساز را دچار منفی‌بافی کند. زمانی که شخص یا موقعیتی برای یک فرد منفی‌باف مهم باشد، فکر از دست دادن یا پیش آمدن مشکل می‌تواند سخت‌تر باشد. به طور مثال شخص فاجعه ساز در صورتی که برای مصاحبه شغلی مورد علاقه‌اش برود، زمانی که هنوز جوابی دریافت نکرده مدام به این موضوع فکر می‌کند که در صورت قبول نشدن در مصاحبه چقدر ناراحت و ناامید خواهد شد.

ترس

ترس و به خصوص ترس غیر منطقی عامل مهمی در منفی‌بافی است. به طور مثال اگر شخص فاجعه ساز از دکتر رفتن بترسد، بدترین حالت‌های ممکن را برای تشخیص پزشک در نظر می‌گیرد، حتی اگر فقط برای یک چک آپ ساده مراجعه کرده باشد.

منفی‌بافی

سایر بیماری‌های روانی مرتبط با ذهن فاجعه ساز

درد مزمن

در بسیاری از موارد فردی که دارای یک درد مزمن است دچار منفی‌بافی نیز می‌شود. افراد دارای درد مزمن به این دلیل که دائماً در معرض درد هستند تصور می‌کنند که حالشان هیچ‌وقت خوب نمی‌شود و هیچ‌وقت راحتی را تجربه نخواهند کرد. این فکر باعث می‌شود که این افراد از انجام فعالیت‌های فیزیکی خودداری کنند که این موضوع نه تنها کمک کننده نیست بلکه حال آن‌ها را بدتر نیز خواهد کرد.

مطالعاتی که روی افراد مبتلا به روماتیسم انجام شده نشان می‌دهد که منفی‌بافی تجربه درد آن‌ها را بیشتر می‌کند. سایر مطالعات نیز از این موضوع پیروی می‌کنند به همین دلیل پیشنهاد می‌شود که در درمان بیماری‌های مزمن، منفی‌بافی و فاجعه سازی نیز مورد هدف قرار بگیرد.

اختلال اضطراب و اختلال افسردگی

فاجعه سازی با اختلالات اضطرابی و افسردگی نظیر اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، اختلال وسواس اجباری (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می‌تواند در ارتباط باشد. یک مطالعه که در سال ۲۰۱۵ بر ۲۰۰۰ نوجوان انجام شد نشان داد که آن‌هایی که منفی‌باف بودند به میزان بیشتری اختلالات اضطرابی را بروز می‌دادند. یک مطالعه دیگری که در سال ۲۰۱۲ انجام شد نشان داد که افسردگی ارتباط بسیار نزدیکی با فاجعه سازی دارد. کسانی که همیشه بدترین حالت‌ها را در نظر می‌گیرند به میزان بیشتری حس ناامیدی را تجربه می‌کنند که در نتیجه آن در معرض افسردگی قرار خواهند گرفت.

راه‌های درمان منفی‌بافی

جلسات روانشناسی

از آن جایی که منفی‌بافی ارتباط نزدیکی با بیماری‌های روانی دارد، روش‌های درمانی در بهبود آن می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود. یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ نشان داد که درمان شناختی رفتاری (CBT) می‌تواند در درمان فاجعه سازی کمک کننده باشد و نتایج مثبتی ارائه دهد. درمان شناختی رفتاری نحوه فکر کردن و الگوهای رفتاری فرد را مورد هدف قرار می‌دهد. مشاوره و جلسات روان‌شناسی به فرد کمک می‌کند که افکار غیر منطقی خود را شناسایی کرده و با افکار معقول و منطقی جایگزین کند. به طور مثال ممکن است فرد تصور کند به این دلیل که پروژه خود را دیر تحویل داده، رئیسش او را اخراج می‌کند و با مشکلات مالی مواجه خواهد شد. روان‌شناس به این فرد کمک می‌کند که افکار غیر منطقی خود را شناسایی کرده و این گونه فکر کند که من پروژه خود را دیر تحویل دادم، اما اگر از رئیسم عذرخواهی کنم و تعویق پروژه را جبران کنم او مرا درک خواهد و به خاطر یک اشتباه کوچک اخراج نخواهم شد.

کنترل ذهن

تکنیک‌های کنترل ذهن می‌تواند به فرد کمک کند که نسبت به افکارش آگاه شده و با آن‌ها هم‌هویت نشود. زمانی که فرد یاد بگیرد که افکارش واقعی نیست و تنها او را فریب می‌دهد می‌تواند ذهن خود را خاموش کند و منفی‌بافی را متوقف کند. مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۷ بر افراد مبتلا به درد عضلانی مزمن انجام شد نشان داد که کنترل ذهن در بهبود درد این بیماران می‌توانست کمک کننده باشد.

دارودرمانی

منفی‌بافی یا فاجعه سازی غالباً از علائم سایر بیماری‌های روانی است و برای درمان آن معمولاً برای بیماری زمینه‌ای دارو تجویز می‌شود. دارویی که به طور اختصاصی منفی‌بافی را مورد هدف قرار دهد، در حال حاضر موجود نمی‌باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی

نشانه‌ها و درمان جنون سرقت

جنون سرقت که کلپتومانیا نیز نامیده می‌شود نوعی بیماری است که در آن فرد مبتلا تمایل به دزدی دارد بدون این که به جنس دزدیده شده نیازی داشته باشد. در غالب موارد جنس دزدیده شده ارزش مادی نیز ندارد. احساس نیاز به دزدی در این افراد قابل کنترل نیست و به صورت متناوب ایجاد می‌شود. اگرچه جنون سرقت اختلال شایعی نیست اما در صورتی که در فردی بروز پیدا کند، می‌تواند مشکلات جدی برای او ایجاد نماید.

جنون دزدی نوعی اختلال کنترل تکانه است؛ به این معنی که فرد توانایی کنترل امیال و نیازهای خود را ندارد. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً به دلیل خجالت مشکل خود را پنهان می‌کنند و به دنبال درمان یا مشاوره نمی‌روند.

در این مقاله در خصوص جنون سرقت و سایر موارد مرتبط با آن صحبت شده است.

نشانه‌های اختلال جنون سرقت

نشانه‌ها و علائم جنون دزدی شامل موارد زیر می‌باشد:

  • عدم توانایی در کنترل احساس نیاز به دزدیدن اجناسی که فرد نیازی به آن‌ها ندارد.
  • احساس افزایش اضطراب و تنش که منجر به دزدی مرضی می‌شود.
  • احساس لذت و آرامش به هنگام دزدی.
  • احساس شرم و گناه بعد از انجام دزدی.
  • بازگشت احساس نیاز به دزدی و ادامه چرخه کلپتومانیا.

ویژگی‌های شخصیتی

برخلاف دزدهای معمول که برای نفع شخصی، انتقام یا هرج و مرج دزدی می‌کنند، افراد مبتلا به جنون سرقت تنها به این دلیل که نمی‌توانند با نیازشان مقابله کنند، دزدی می‌کنند.

چرخه کلپتومانیا معمولاً به صورت ناگهانی آغاز می‌شود و هیچ برنامه‌‌ریزی از قبل برای آن وجود ندارد و فرد مبتلا به تنهایی و بدون کمک دیگران این فرایند را انجام می‌دهد.

معمولاً فرد مبتلا اجناسی را می‌دزدد که توانایی خرید آن‌ها را از نظر مالی دارد.

اجناس دزدیده شده در این حالت معمولاً دور انداخته شده، به شخص دیگری هدیه داده می‌شوند یا به صورت پنهانی سر جای خودشان گذاشته می‌شوند.

میل به دزدی بعضی اوقات کم‌تر یا بیشتر می‌شود و شدت مشخصی ندارد.

علت ایجاد جنون دزدی

بسیاری از تحقیقات اختلال جنون دزدی را به تغییرات ساختار مغز نسبت می‌دهند اما برای تأیید این تئوری‌ها نیاز به تحقیقات بیشتری می‌باشد. ایجاد جنون سرقت می‌تواند با فاکتورهای زیر در ارتباط باشد:

کاهش سطح سروتونین

سروتونین یک انتقال دهنده عصبی در مغز است که در تنظیم حس و حال افراد نقش دارد. احتمالاً کاهش سطح سروتونین می‌تواند با جنون سرقت مرتبط باشد.

اعتیاد به لذت

همان طور که گفته شد در هنگام دزدی احساس لذت و رضایت در فرد مبتلا به جنون سرقت ایجاد می‌شود. این احساس لذت ناشی از ترشح انتقال دهنده عصبی دیگری به نام دوپامین است. بعضی از افراد به ترشح دوپامین اعتیاد پیدا می‌کنند و به همین دلیل نمی‌توانند در مقابل احساس نیاز به دزدی و لذت بعد از آن مقاومت کنند.

سیستم افیونی مغز

تمایل و نیازها توسط سیستم افیونی در مغز تنظیم می‌شوند. عدم تعادل سیستم افیونی می‌تواند منجر به عدم توانایی در مقابله با احساس نیاز به دزدی شود.

اختلال دزدی بیمارگون

عوامل خطر مرتبط با اختلال جنون دزدی

افراد مبتلا به کلپتومانیا معمولاً به دنبال درمان نمی‌روند یا ممکن است بعد از دزدی‌های مکرر دستگیر شوند؛ بنابراین بسیاری از موارد مبتلا به جنون سرقت هیچ‌وقت شناسایی نمی‌شوند. این بیماری معمولاً در دوره نوجوانی یا ابتدای جوانی آغاز می‌شود، اما ممکن است دیرتر نیز بروز پیدا کند. احتمال ابتلا به این بیماری در خانم‌ها بیشتر از آقایان می‌باشد. عوامل خطر کلپتومانیا شامل:

سابقه خانوادگی

در صورتی که در خانواده نزدیک افراد مبتلا به کلپتومانیا، اختلال وسواس اجباری و اعتیاد به مواد مخدر یا الکل وجود داشته باشد، احتمال ابتلا به کلپتومانیا افزایش پیدا می‌کند.

درگیری با سایر بیماری‌های روان‌شناختی

افراد مبتلا به جنون سرقت معمولاً به اختلالات دیگری نیز مبتلا هستند. این اختلالات می‌تواند شامل اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب فراگیر و سوء مصرف مواد باشد.

درمان جنون سرقت

در صورتی که این اختلال درمان نشود، می‌تواند به مشکلات عاطفی، اجتماعی، شغلی و یا قانونی منجر شود. افراد مبتلا اگرچه می‌دانند که دزدی کار درستی نیست اما نمی‌توانند در مقابل میلشان به دزدی مقاومت کنند و ممکن است به خاطر دزدی‌های مکرر در نهایت دستگیر شوند. از طرف دیگر دوستان و اطرافیان در صورت اطلاع از دزدی‌های پنهانی آن‌ها ممکن است طردشان کنند که در نتیجه آن شکست‌های عاطفی نیز گریبان گیر آن‌ها خواهد شد.

سایر عوارض ناشی از کلپتومانیا می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • ابتلا به سایر اختلالات کنترل تکانه
  • سوء مصرف مواد مخدر یا الکل
  • ابتلا به اختلالات شخصیتی
  • اختلال در خوردن
  • افسردگی
  • اختلال دوقطبی
  • اضطراب
  • افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی

در صورتی که علائم و نشانه‌های جنون سرقت در شما وجود دارد بهتر است که به روانشناس مراجعه کنید. بسیاری از کسانی که مبتلا به این بیماری هستند به دلیل ترس از دستگیر شدن به متخصص مراجعه نمی‌کنند، اما لازم است بدانید که روانشناس در این مورد دخالتی ندارد و جرائم این چنین را گزارش نمی‌دهد. اگرچه جنون سرقت درمان قطعی و مشخصی ندارد اما دارو درمانی و جلسات مشاوره می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود.

نحوه برخورد با شخص مبتلا به اختلال جنون دزدی

در صورتی که یکی از نزدیکان شما مبتلا به دزدی مرضی است، به آرامی با او گفت و گو کنید. در نظر داشته باشید که جنون سرقت یک بیماری است، پس طرف مقابل خود را سرزنش و تحقیر نکنید. زمانی که با او صحبت می‌کنید، بهتر است موارد زیر را در نظر بگیرید:

تأکید کنید که نگران سلامت و حال او هستید.

به او بگویید که نگران هستید به خاطر این اختلال مشکل قانونی برایش ایجاد شود یا شغل خود را از دست دهد یا روابط عاطفی‌اش تحت‌الشعاع قرار بگیرید.

به او بگویید که می‌دانید مقابله با احساس نیاز به دزدی در افراد مبتلا بسیار مشکل است، اما این فقط وقتی رخ می‌دهد که به صدای ذهن توجه شود. در صورت نادیده گرفتن این صداها به مرور زمان ذهن آرام‌تر می‌شود.

روش‌های درمانی برای بهبود این بیماری قابل استفاده است که می‌تواند علائم را تا حد بسیاری کاهش دهد و فرد را از آسیب ناشی از احساس گناه و شرم دور نگه دارد.

شما همچنین می‌توانید قبل از صحبت با فرد مشکوک به جنون سرقت با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید به گونه‌ای گفت و گو کنید که طرف مقابل احساس تهدید نکند و در حالت تدافعی قرار نگیرد.

تلفن کلینیک روانشناسی

نشانه‌ها و علائم اعتیاد به خرید

نشانه‌ها و درمان اعتیاد به خرید

اعتیاد به خرید که اختلال خرید اجباری یا خرید وسواسی نیز نامیده می‌شود به بیماری گفته شده که در آن فرد مبتلا کنترلی روی میلش به خرید نداشته باشد و بدون در نظر گرفتن عواقب کارش به صورت اجباری به خرید کردن روی ‌آورد. تحقیقات نشان داده که تقریباً ۱۰ الی ۱۵ درصد افراد با شدت‌های مختلف این بیماری را بروز می‌دهند. خرید وسواسی می‌تواند عواقب بدی در پی داشته باشد و فرد مبتلا را با مشکلات مالی و بدهی درگیر کند. در این مقاله در خصوص علائم و روش‌های درمان این اختلال صحبت شده است.

انواع اعتیاد به خرید

افرادی که به صورت افراطی خرید می‌کنند ممکن است به دلایل مختلفی این کار را انجام دهند. این دلایل می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • افرادی که در نتیجه استرس و اضطراب به خرید کردن روی می‌آورند.
  • کسانی که همیشه برای انتخاب بهترین آیتم‌ها خرید می‌کنند و از این که بهترین اجناس را در اختیار دارند، احساس خوبی به آن‌ها دست می‌دهد.
  • افرادی که دوست دارند در مقابل دیگران با توانایی خرید بالا به نظر برسند و معمولاً اجناس پر زرق و برق می‌گیرند.
  • افرادی که به تخفیف و خرید با قیمت کم‌تر اعتیاد دارند و فقط به خاطر این که یک جنس ارزان‌تر از قیمت واقعی‌اش است آن را می‌خرند بدون آن که نیازی داشته باشند.
  • افرادی که در چرخه خرید کردن و پس دادن گیر می‌افتند.
  • افرادی که علاقه به جمع کردن و کلکسیون دارند و دوست دارند که همه انواع یا رنگ‌های یک جنس را داشته باشند.

علت ایجاد اعتیاد به خرید

بنا بر تحقیقات انجام شده افرادی که به خرید اعتیاد پیدا می‌کنند؛ در واقع مغزشان به حسی که هنگام خرید تجربه می‌کنند، معتاد می‌شود. این افراد زمانی که خرید می‌کنند مغزشان هورمون‌های اندورفینی و دوپامین ترشح می‌کند که به مرور زمان به آن عادت می‌کنند.

نشانه‌ها و علائم اعتیاد به خرید

در بسیاری از موارد تشخیص این که یک فرد به خرید کردن معتاد است، دشوار است. بسیاری از افراد به خرید کردن علاقه دارند و ممکن است هزینه‌های زیادی نیز پرداخت کنند، اما این موضوع به این معنی نیست که آن‌ها به خرید کردن اعتیاد دارند. در ادامه ویژگی‌های افراد معتاد به خرید آورده شده است.

نشانه‌های احساسی

مانند سایر اعتیادها، افراد معتاد به خرید ممکن است سعی در مخفی کردن اعتیاد خود کنند. احتمال دارد که آن‌ها در مورد خریدهای خود و مبالغی که برای آن پرداخت شده به اشخاص نزدیکشان دروغ بگویند و پنهان کاری کنند.

سایر نشانه‌های احساسی شامل:

  • خرج کردن بیش از حد توان
  • خرید کردن در نتیجه عصبانیت یا افسردگی
  • خرید کردن به عنوان غلبه بر احساس گناه ناشی از خرید قبلی
  • آسیب زدن به روابط به دلیل خرج کردن بیش از اندازه

نشانه‌های فیزیکی

برخلاف سایر اعتیادها که نشانه‌های فیزیکی ملموس بر جای می‌گذارد، اعتیاد به خرید نشانه فیزیکی ندارد. در برخی مواقع مشکلات مالی از نشانه‌های فیزیکی اعتیاد به خرید می‌تواند تلقی شود.

انواع اعتیاد به خرید

عوارض کوتاه مدت و دراز مدت خرید وسواسی

معمولاً احساسات کوتاه مدت اختلال خرید اجباری مثبت است. در بسیاری از موارد افراد بعد از خرید احساس خوبی دارند که البته ممکن است با احساساتی نظیر اضطراب یا پشیمانی نیز همراه باشد. این احساسات منفی می‌تواند سبب تحریک فرد به خرید کردن دوباره شود.

عوارض دراز مدت اعتیاد به خرید بسته به شدت اعتیاد می‌تواند متفاوت باشد. بعضی از افراد معتاد به خرید بعد از مدتی دچار مشکلات مالی شده با قرض‌ها و بدهکاری‌های خود درگیر می‌شوند. در این میان روابط شخصی این افراد نیز ممکن است آسیب ببیند و فرد از والدین، همسر یا فرزندانش جدا شود.

تست تشخیص اختلال خرید اجباری

اگر شما همچنان نمی‌دانید که آیا درگیر این اعتیاد هستید، از خودتان سؤال‌های زیر را بپرسید. اگر پاسختان به غالب سؤال‌های زیر مثبت باشد به این معنی است که احتمالاً دچار اعتیاد به خرید شده‌اید.

  • آیا شما زمانی که احساس افسردگی و ناامیدی دارید به خرید می‌روید؟
  • آیا شما با شخصی که به او نزدیک هستید به خاطر خرید کردن افراطی به مشکل برخورده‌اید؟
  • آیا هنگام خرید احساس سرخوشی یا اضطراب دارید؟
  • آیا بعد از خرید این احساس را دارید که یک کار سخت را به اتمام رسانده‌اید؟
  • آیا تا به حال بعد از خرید احساس پشیمانی و گناه داشته‌اید؟
  • آیا شما مکرراً اجناسی را می‌خرید که استفاده‌ای برای شما ندارند؟
  • آیا شما همیشه به پول فکر می‌کنید؟

درمان دارویی اعتیاد به خرید

تحقیقاتی که در خصوص استفاده از دارو برای درمان اعتیاد به خرید انجام شده، هنوز به نتیجه خاصی نرسیده است، اما بسیاری از افراد مبتلا به اختلال خرید اجباری با مصرف داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی پیشرفت‌های خوبی نشان داده‌اند. بر اساس یک مقاله که در سالنامه روان‌پزشکی بالینی چاپ شده است، داروی ممانتین ممکن است بتواند به افراد معتاد به خرید کمک کند. این دارو در اصل برای درمان آلزایمر تولید شده و به بیماران معتاد به خرید کمک می‌کند که تصمیمات بهتری بگیرند و رفتارهای اجباری و کنترل نشده بروز ندهند. در درمان دارویی این نکته بسیار حائز اهمیت است که دوز مصرفی دارو مطابق با تجویز پزشک باشد زیرا در صورت سوء مصرف دارو ممکن است مشکلات جبران ناپذیری ایجاد شود.

عوارض جانبی داروی درمان اعتیاد به خرید

بهتر است که قبل از شروع مصرف دارو در خصوص عوارض جانبی داروی مورد نظر اطلاعات کافی کسب شود. عوارض جانبی دارو بسته به نوع دارویی که تجویز شده، متفاوت است. اگر داروهای ضد افسردگی تجویز شود، فرد ممکن است عوارض زیر را تجربه کند:

  • حالت تهوع
  • عدم توانایی خوابیدن در شب
  • احساس اضطراب
  • تعریق غیر قابل توضیح
  • احساس خستگی یا گیجی
  • سردرد

 مشاوره و درمان اعتیاد به خرید

جلسات روانشناسی و مشاوره می‌تواند در درمان اعتیاد به خرید بسیار کمک کننده باشد. در بسیاری از موارد عامل اصلی افراط در خرید مشکلات زمینه‌ای نظیر افسردگی و اضطراب است که لازم است این مشکلات در جلسه مشاوره شناسایی و ریشه یابی شده و راهکارهای مناسب برای غلبه به آن‌ها ارائه شود. گاهی اوقات افراد معتاد به خرید با مشکلات دیگری نظیر مصرف مواد مخدر نیز درگیر هستند. در این شرایط یک متخصص مجرب می‌تواند به فرد کمک کند تا دوباره کنترل زندگی خود را به دست بگیرد و سلامت روان خود را بازیابد.

تلفن کلینیک روانشناسی

از بارداری می‌ترسم

ترس از بارداری

ترس از بارداری ناخواسته می‌تواند بسیار استرس‌زا باشد و فرد را از انجام کارهای روزانه باز دارد. این ترس با عقب افتادن عادت ماهیانه یا عدم اطمینان از به کار گیری روش پیشگیری صحیح ایجاد می‌شود. بر اساس آمار جهانی بالای ۵۰ درصد خانم‌ها این ترس را در طول زندگی خود تجربه می‌کنند. با توجه به محدودیت‌های موجود در کشور ما از نظر سقط جنین و سایر محدودیت‌های فرهنگی این ترس ممکن است شدیدتر نیز باشد و درصد بیشتری از خانم‌های فعال از نظر جنسی آن را تجربه کنند. همچنین در کشور ما به دلیل عدم آموزش‌های لازم و تابوهای فرهنگی بسیاری از افراد به دلیل عدم آگاهی، از روش‌های پیشگیری مناسب استفاده نکرده و خود را در معرض ترس و استرس ناشی از بارداری ناخواسته قرار می‌دهند. به همین دلیل در این مقاله اطلاعاتی در خصوص ترس از حاملگی گردآوری شده تا افراد بتوانند با افزایش آگاهی نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارند، تصمیمات بهتری داشته باشند.

بارداری چه زمانی اتفاق می‌افتد؟

بارداری زمانی ایجاد می‌شود که تخمک گذاری انجام شده باشد و مایع منی حاوی اسپرم بتواند به رحم راه پیدا کند. در صورتی که مایع منی به داخل واژن ریخته نشده و بر سطح خارجی واژن ریخته شود باز هم امکان ورود اسپرم و کشیده شدن آن به بالا وجود دارد و این موضوع در خانم‌های باکره نیز غیر ممکن نیست. لازم به ذکر است مایعات قبل از انزال در آقایان که پیشاب نامیده می‌شوند نیز ممکن است حاوی اسپرم بوده و سبب حاملگی شوند؛ هرچند که احتمال بارداری در این حالت پایین‌تر است. در صورتی که مایع منی از روی لباس با ناحیه خارجی واژن تماس پیدا کند باز هم احتمال بارداری وجود خواهد داشت. بنابراین هرچند افراد رابطه جنسی دخول نداشته باشند، باز هم ممکن است بارداری ایجاد شود.

چگونه می‌توان از بارداری ناخواسته پیشگیری کرد؟

روش‌های مختلفی برای پیشگیری از بارداری وجود دارد که شامل روش طبیعی، منقطع، کاندوم، قرص‌های ضد بارداری، آی‌یودی و … می‌باشد. هر کدام از روش‌های ذکر شده دارای مزایا و معایب خاص خود است، اما هیچ کدام به طور ۱۰۰ درصد از بارداری جلوگیری نمی‌کند و اندکی درصد خطا در هر روش وجود دارد. تنها راه مطمئن برای باردار نشدن عدم برقراری رابطه جنسی می‌باشد. البته در صورت ترکیب چند روش پیشگیری می‌توان درصد اطمینان را به میزان زیادی بالا برد. در صورتی که رابطه جنسی به شکل محافظت نشده و بدون پیشگیری مناسب انجام شود با مصرف قرص اورژانسی طی ۷۲ ساعت می‌توان از لقاح احتمالی جلوگیری کرد. لازم به ذکر است که استفاده از این قرص می‌تواند تعادل هورمون‌های بدن را به میزان زیادی برهم بزند و توصیه می‌شود که تنها در موارد ضروری مورد استفاده قرار گیرد.

تشخیص بارداری

در صورتی که رابطه جنسی محافظت نشده داشته‌اید و حالا دچار ترس از بارداری شده‌اید می‌توانید در زمان مناسب از تست‌های تشخیص بارداری استفاده کنید. بعد از لقاح، هورمون HCG در بدن تولید می‌شود که بعد از یک هفته در ادرار و خون قابل تشخیص است. تست‌های خانگی می‌توانند این هورمون را در ادرار تشخیص دهند و در صورتی که به درستی و در زمان مورد استفاده قرار گیرند غالبا درصد خطای پایینی دارند. علاوه بر آن آزمایش خون نیز یک روش مطمئن برای تشخیص بارداری است و بعد از آن در مرحله آخر سونوگرافی پیشنهاد می‌شود.

ترس از حاملگی

پیشگیری از ترس از حاملگی در آینده

با توجه به این که هر کدام از روش‌های پیشگیری مشکلاتی ایجاد می‌کند، ممکن است بعضی از افراد نتوانند به راحتی از آن‌ها استفاده کنند و خود را در معرض رابطه پر خطر و در نهایت ترس از حاملگی قرار دهند. به طور مثال قرص‌های ضد بارداری دارای عوارضی مانند تهوع، چاقی، سردرد می‌باشند و همچنین مصرف طولانی مدت آن‌ها به دلیل مشکلاتی که برای بارداری در آینده ایجاد می‌کنند منع شده است. از طرفی دیگر روش‌هایی مانند کاندوم می‌تواند با کاهش لذت جنسی و عدم رضایت همراه باشد و روش طبیعی و منقطع نیز درصد خطای بالایی دارند. از این رو به کار گیری روش‌های ضد بارداری ممکن است خیلی آسان نبوده و با پیچیدگی‌هایی همراه باشد.

نکته حائز اهمیت این است که در صورتی که طرفین تمایلی به بارداری نداشته باشند، با یکدیگر به توافق مشترک در خصوص به کارگیری روش پیشگیری برسند تا هیچ‌کدام از آن‌ها مشکلی نداشته و بتواند با آرامش خاطر رابطه جنسی را تجربه کنند. لازم است که خانم‌ها در این خصوص قاطع باشند و مواضع خود را مشخص کنند، حتی اگر این موضوع برای طرف مقابل خوشایند نباشد. ترس از بارداری می‌تواند احساسات بسیار ناخوشایندی ایجاد کند، پس در خصوص روش پیشگیری کوتاه نیایید و در نظر بگیرید که آرامش در رابطه جنسی شرط اول است. در نهایت هر تصمیمی که می‌گیرید مسئولیت و عواقب آن را قبول کنید. می‌توانید برای اطلاعات بیشتر و انتخاب یک روش صحیح با متخصص زنان در این خصوص مشورت کنید.

مشاوره ترس از بارداری

بعضی از افراد بیشتر در معرض ترس از بارداری قرار دارند؛ به طور مثال افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ممکن است به میزان بیشتری استرس ناشی از ترس از بارداری را تجربه کنند. این افراد مدام از بروز اتفاقات بد در آینده واهمه دارند و دچار استرس می‌شوند. گروه دیگر افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری هستند. این افراد حتی اگر از روش پیشگیری استفاده کنند مدام رابطه جنسی خود را مورد بررسی قرار می‌دهند و موارد جزئی که احتمال بروز آن‌ها در حین رابطه پایین بوده را نیز به شکل وسواس گونه‌ای در نظر می‌گیرند. این دسته از افراد نیز در صورت عقب افتادن عادت ماهیانه با نشخوار ذهنی و استرس زیادی مواجه می‌شوند. در حالتی دیگر ممکن است فرد با شخصی که مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است در رابطه قرار گیرد. افراد مبتلا به این اختلال معمولا رفتارهای جنسی پر خطری بروز می‌دهند که می‌تواند شریک جنسی آن‌ها را در معرض ترس از بارداری قرار دهد.

صحبت با یک روانشناس و مشاوره ترس از بارداری در این شرایط می‌تواند کمک کننده باشد و به افراد کمک کند که به درک بهتری نسب به خود و شرایطی که در آن قرار دارند برسند. زمانی که خودآگاهی فرد نسبت به شرایطی که در آن قرار دارد افزایش پیدا کند، در نهایت می‌تواند تصمیمات بهتری اخذ نماید.

مقاله کنترل خشم

کنترل خشم در دوران قرنطینه

برای بسیاری از افراد ماندن در خانه به دلیل پاندمی ویروس کرونا و سپری کردن شرایط قرنطینه سخت و استرس‌زا است. عدم قطعیت در خصوص آینده و این که شیوع این ویروس چه موقع کم‌تر می‌شود نیز شرایط را سخت‌تر می‌کند. بسته شدن کسب و کارها، تامین مخارج و نیازهای ضروری خانواده را با مشکل روبرو می‌کند. عدم آزادی کافی برای انجام کارهای مورد علاقه و همچنین عدم امکان ملاقات دوستان و خانواده از دیگر مواردی است که به سختی این دوران می‌افزاید. از این رو بسیاری از افراد در این شرایط به دلیل مشکلات ذکر شده دچار استرس، کم‌حوصلگی و در نتیجه آن پرخاشگری می‌شوند.

هدف از نگارش این مقاله آشنایی با راه‌های کنترل خشم در دوران قرنطینه و سپری کردن هر چه بهتر این شرایط می‌باشد.

محرک‌های خشم و عصبانیت خود را شناسایی کنید

اولین قدم برای کنترل خشم شناسایی آن است به این معنی که به خودآگاهی بیشتری نسبت به خشمتان رسیده و محرک‌های شروع آن را بشناسید. بر اساس انجمن روانشناسی در آمریکا، خشم یک احساس منفی است که معمولا با افکار خصومت آمیز، انگیختگی فیزیکی و رفتارهای نا به هنجار همراه است. خشم تنها یک احساس نیست و با تغییرات فیزیکی و ترشح هورمون‌هایی مانند آدرنالین که در زمان دعوا آزاد می‌شود، همراه می‌باشد. گاهی اوقات این تغییرات فیزیکی حتی بدون آن که فرد متوجه شود خشمگین است، ایجاد می‌شود.

خشم غالبا در مواجه شدن با رفتارهای اشخاص نزدیک به ما مانند همسر یا فرزندان ایجاد می‌شود به همین دلیل در شرایط قرنطینه به دلیل افزایش استرس ممکن است تنش بیشتری در خانواده‌ها ایجاد شود.

علائم خشم و عصبانیت شامل موارد زیر است:

  • افزایش ضربان قلب
  • افکار منفی پشت سر هم
  • احساس انتقام
  • گرفتگی ماهیچه و سردرد
  • دعوا کردن
  • مشت کردن دست
  • خشونت فیزیکی

خودشناسی برای تسلط بر اعصاب

افراد مختلف پاسخ متفاوتی در مقابل خشم بروز می‌دهند. بعضی از افراد ممکن است سریع کنترل خود را از دست بدهند اما برخی دیگر قوی‌تر بوده و توانایی بیشتری در مدیریت احساسات دارند. زمانی که شما بتوانید احساسات خود را شناسایی کنید و به خودآگاهی بیشتری نسبت به آن‌ها برسید، مدیریت بهتری می‌توانید داشته باشید. مدیریت به این معنی نیست که خودتان را سرکوب کنید چرا که سرکوب احساسات می‌تواند نتایج بدتری در پی داشته باشد. در رابطه با کودکان موارد زیر ممکن است آغاز کننده عصبانیت والدین شود:

  • زمانی که کودک به والدینش گوش ندهد.
  • زمانی که کودک همه چیز را به هم می‌ریزد، صدایش بلند باشد یا نتواند احساساتش را کنترل کند.
  • زمانی که کودک رفتار بدی در جمع داشته و این طور به نظر برسد که والدینش تربیت مناسبی نداشته‌اند.
  • زمانی که کودک از خوردن غذایی که برایش آماده شده یا از لباس پوشیدن و تمیز کردن اتاقش اجتناب کند.
  • زمانی که کودک با بی‌احترامی و عصبانیت با والدینش رفتار کند.

علاوه بر موارد گفته شده بسیاری از موارد دیگر در خصوص کودک می‌تواند منجر به خشم و عصبانیت شود. این موضوع نیز باید در نظر گرفته شود که کودک هم به خاطر شرایط قرنطینه، دور بودن از دوستان و ماندن در خانه ممکن است تحت فشار بوده و رفتارهای نامناسب از خود بروز دهد که موجب عصبانیت بیشتر والدینش شود.

کاهش تنش در قرنطینه

راه‌کارهای کنترل خشم در دوران قرنطینه

بعد از افزایش خودآگاهی نسبت به عواملی که شما را خشمگین می‌کند، لازم است که راه‌کارهایی برای کنترل و مدیریت خشم در اختیار داشته باشید. این راهکارها شامل موارد زیر است:

با دوستان و اشخاص نزدیک صحبت کنید

صحبت کردن در خصوص مشکلات و مسائلی که شما را عصبانی می‌کند، می‌تواند به تخلیه هیجانی شما کمک کرده و از رفتارهای پرخاشگرانه آتی جلوگیری کند. همچنین به اشتراک گذاشتن مشکلات با افراد معتمد به شما یادآور می‌شود که دیگران نیز با مشکلات کم و بیش مشابه درگیر هستند و شما در این زمینه تنها نیستید.

ایده‌آل گرا نباشید

بعضی از افراد تصور مشخص و ایده‌آلی از زندگی و خانواده دارند و زمانی که تصورات ذهنی آن‌ها عملی نشده و انتظاراتشان برآورده نشود، عصبانی و پرخاشگر می‌شوند. این افراد باید در نظر داشته باشند که در زندگی هیچ‌وقت به ایده‌آل نرسیده و باید از نکات مثبت زندگی خود لذت ببرند. تمرکز بر ضعف‌ها و مشکلات تنها باعث ناامیدی خواهد شد.

در خصوص احساساتتان صحبت کنید

زمانی که شما احساسات منفی خود را بروز ندهید، این احساسات در شما تلنبار شده و ممکن است به شکل بد و همراه با خشونت بروز پیدا کند. هر چقدر که شما مهارت ارتباطی بالاتری داشته باشید به شکل سالم‌تری می‌توانید احساسات خود را بروز دهید.

 قبل از اعمال خشونت چند لحظه صبر کنید

زمانی که تمام وجود شما را خشم فرا می‌گیرد اندکی صبر کنید و چند نفس عمیق بکشید. عصبانیت خود را ببینید و به درک بهتری از این که عصبانیت چه تغییراتی در بدن شما ایجاد می‌کند برسید؛ در این صورت می‌توانید پاسخ سنجیده‌تری داشته باشید.

هوای تازه استنشاق کنید

زمانی که عصبانیت شما را کنترل می‌کند و شما دیگر نمی‌توانید آن را مدیریت کنید، محیط را ترک کرده و کمی هوای تازه تنفس کنید. این کار به شما کمک می‌کند که نسنجیده عمل نکرده و برخوردی نداشته باشید که بعدا از آن پشیمان شوید.

برنامه‌ریزی کنید

شما ممکن است حتی برای یک ماه دیگر در خانه بمانید پس بهتر است که برای خود برنامه منظمی مشخص کنید و طبق آن روز خود را سپری کنید. برنامه‌ریزی و داشتن یک ساختار مشخص به شما کمک می‌کند که کم‌تر دچار استرس شده و محرک‌های منفی کم‌تر شما را تحت تاثیر قرار دهد.

اندکی بیرون بروید و فعالیت بدنی را فراموش نکنید

با رعایت نکات ایمنی در صورت امکان حتی برای مدت زمان اندکی با خانواده خود بیرون بروید و فعالیت و تحرک داشته باشید. این کار هر چند کم می‌تواند حال و هوای شما را تغییر بدهد.

مشاوره کنترل خشم

هر چند که شرایط فعلی و قرنطینه می‌تواند سخت و استرس‌زا باشد اما در نهایت تمام می‌شود. بسیار حائز اهمیت است که در این شرایط اندکی بیشتر صبور باشیم و از تنش در خانواده کم کنیم. اگر با استفاده از تکنیک‌های ذکر شده باز هم نمی‌توانید عصبانیت خود را کنترل کنید، می‌توانید با افراد متخصص در این زمینه صحبت کنید. هیچ چیز بدی در خصوص صحبت کردن با روانشناس وجود ندارد و چه بسا یکی از بهترین کارهایی است که شما می‌توانید برای ارتقا شخصیت خود و کمک به خانواده‌ و اطرافیانتان انجام دهید.

به دلیل شیوع ویروس کرونا در صورت عدم تمایل به مشاوره حضوری شما می‌توانید در کلینیک سرای مشاور با روانشناسان برجسته به صورت تلفنی یا تصویری نیز ارتباط برقرار کنید.

تلفن کلینیک روانشناسی

هذیان گفتن

اختلال هذیان و روش های درمان آن

اختلال هذیان (Delusional Disorder) که در گذشته در مجموعه اختلال پارانویید بررسی می‌شد، نوعی بیماری حاد ذهنی است که جزء اختلالات روان‌پریشی در نظر گرفته می‌شود. اشخاصی که به این بیماری دچار هستند، توانایی تشخیص واقعیت را از توهم ندارند. از علائم شایع بیماری همان‌طور که از نامش پیداست هذیان می‌باشد. اگرچه هذیان این بیماران واقعی نیست اما به صورت معمول پیش آمدن آن‌ها دور از ذهن و عقل نیز نمی‌باشد و ممکن است در زندگی واقعی اتفاق بیافتند. این توهمات می‌تواند شامل تعقیب شدن، مسموم شدن، توطئه یا حتی عشق خیالی باشد که حقیقت ندارد یا می‌تواند بسیار مبالغه شده باشد. در حالتی دیگر توهم افراد مبتلا به اختلال هذیان دور از ذهن است و امکان رخ دادن آن‌ها به صفر میل می‌کند؛ به طور مثال کلون شدن انسان‌ها توسط موجودات فضایی یا پخش افکار فرد بر تلویزیون. در این صورت گفته می‌شود که فرد دچار اختلال هذیان از نوع bizarre (عجیب و غریب) می‌باشد.

افراد مبتلا به اختلال هذیان برخلاف افراد مبتلا به سایر بیماری‌های روان‌پریشی می‌توانند به زندگی روزمره خود ادامه داده و کارهای روزانه خود را بدون مشکل خاصی انجام دهند. اما در مواردی نیز ممکن است این بیماران به میزان زیادی با توهمات خود مشغول شوند که در این حالت زندگی آن‌ها مختل می‌شود.

هذیان و توهم می‌تواند از عوارض سایر بیماری‌ها مانند اسکیزوفرنی باشد، اما اختلال هذیان به تنهایی، معمولا نادر است. این اختلال بیشتر در افراد مسن و میان‌سال دیده شده و در خانم‌ها بیشتر از آقایان رخ می‌دهد.

انواع توهم در بیماری هذیان

اروتومانیا:

در این حالت فرد تصور می‌کند که شخصی خاص او را دوست دارد. معمولا این شخص فردی معروف و مهم است. فرد مبتلا به توهم اروتومانیا سعی می‌کند با عشق خیالی خود ارتباط برقرار کند و ممکن است او را تعقیب نماید.

بزرگ‌نما:

در این حالت فرد تصور می‌کند که استعداد و توانایی خاص دارد و از افراد دیگر برتر است. این تصور در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز دیده می‌شود.

حسود:

در این حالت فرد دچار این توهم است که پارتنر یا همسرش به او وفادار نیست و با اشخاص دیگر نیز رابطه عاشقانه یا پنهانی دارد.

آزار بینی:

فرد مبتلا به این نوع توهمات تصور می‌کند دیگران می‌خواهند به او آسیب برسانند یا علیه او توطئه چینی کنند. آن‌ها ممکن است به کرات به مراجع قضایی مراجعه نمایند.

مشکل جسمی:

در این حالت فرد تصور می‌کند که دارای یک نقص جسمی یا مشکل پزشکی است.

ترکیبی:

در این حالت فرد مبتلا به اختلال هذیان چند نوع از توهمات ذکر شده را دارا می‌باشد.

دلایل ایجاد اختلال هذیان

مانند سایر بیماری‌های روان‌پریشی علت ایجاد اختلال هذیان به طور کامل مشخص نیست، اما فاکتورهای زیر در ایجاد آن ممکن است نقش داشته باشد:

ژنتیک

تحقیقات نشان داده است که اختلال هذیان در افرادی که اعضای خانواده آن‌ها مبتلا به این بیماری است، بیشتر است و همچنین می‌تواند از والدین به فرزندان نیز منتقل شود.

بیولوژی

محققان در حال بررسی ارتباط میان ساختار مغز و اختلال هذیان می‌باشند. تغییر ساختار مغز می‌تواند در ایجاد اختلال هذیان موثر باشد.

محیط

از دیگر فاکتورهای دخیل در تقویت اختلال هذیان می‌توان به استرس و همچنین مصرف الکل و مواد مخدر اشاره کرد. علاوه بر آن افرادی که مدت زیادی تنها زندگی کنند یا بینایی و شنوایی کمی داشته باشند ممکن است به این بیماری دچار شوند.

داروی توهم چیست

روش‌های درمان اختلال هذیان

روش‌های درمان اختلال هذیان شامل دارودرمانی و روان درمانی می‌باشد. درمان مبتلایان به این بیماری معمولا مشکل است زیرا این افراد قبول نمی‌کنند که روان‌پریش هستند و توانایی تشخیص توهمات خود را از واقعیت ندارند. مطالعات نشان داده است که تقریبا نصف کسانی که از داروهای ضد روان‌پریشی برای درمان اختلال هذیان استفاده کرده، بهبود پیدا کرده‌اند. داروهای ضد روان‌پریشی شامل انواع زیر می‌باشند:

داروهای ضد روان‌پریشی مرسوم (نورولپتیک)

این داروها از سال ۱۹۵۰ برای درمان بیماری‌های روانی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. نورولپتیک‌ها گیرنده دوپامین را در مغز مسدود می‌کنند. دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است که در ایجاد توهم نقش دارد. برخی از این داروها شامل کلروپرومازین، فلوفنازین، هالوپریدول، لوکساپین، پرفنازین، تیوتیکسین و تریفلوپیرازین می‌باشد.

داروهای ضد روان‌پریشی غیر مرسوم

این داروهای جدید عوارض کم‌تری نسبت به داروهای قبلی دارند. مکانیسم عمل آن‌ها از طریق مسدود کردن گیرنده دوپامین و سروتونین در مغز می‌باشد. سروتونین نوع دیگری از انتقال دهنده عصبی است که می‌تواند در ایجاد توهم و هذیان دخیل باشد. برخی از این داروها شامل آریپیپرازول، آسناپین، برکسپیپرازول، کاریپرازین و کلوزاپین می‌باشد.

سایر داروها

داروهای آرام‌بخش و ضد افسردگی نیز گاها برای بیماران مبتلا به اختلال هذیان که دچار اضطراب یا تغییرات خلق و افسردگی هستند، تجویز می‌شود.

روان درمانی نیز معمولا در کنار دارودرمانی برای درمان افراد مبتلا به اختلال هذیان تجویز می‌شود. جلسات روان درمانی کمک می‌کند که افراد مبتلا با استرس ناشی از توهمات و تاثیر آن‌ها بر زندگی‌شان راحت‌تر کنار بیایند. روان درمانی شامل:

روان درمانی فردی

در این نوع روان درمانی به فرد مبتلا کمک می‌شود که افکار اشتباه و آسیب دیده‌اش اصلاح شود.

درمان شناختی-رفتاری

این نوع درمان به فرد مبتلا کمک می‌کند که با الگوهای فکری و رفتاری اشتباه که منجر به احساسات مخرب و توهم می‌شود، آشنا شود.

جلسات مشاوره برای خانواده

در این نوع جلسات به خانواده افراد مبتلا به اختلال هذیان کمک می‌شود که رفتار مناسبی در مقابل فرد بیمار داشته و به روند درمان او کمک کنند.

افرادی که علائم بسیار شدید بروز می‌دهند که در نتیجه آن ممکن است به خودشان یا دیگران آسیب برسانند باید در بیمارستان بستری شده تا علائم آن‌ها پایدار شود.

نتیجه درمان بسته به شرایط و شدت بیماری می‌تواند متفاوت باشد. به طور مثال در صورتی که فرد مبتلا از حمایت اطرافیان و انگیزه کافی برای درمان برخوردار باشد، احتمال بهبودی بیشتر است. اختلال هذیان یک بیماری حاد است اما در صورتی که روند درمان با پیگیری کافی طی شود، قابل درمان است.

عوارض ناشی از اختلال هذیان

افراد مبتلا غالبا به دلیل مشکلات ناشی از توهمات و هذیان دچار افسردگی می‌شوند. علاوه بر آن رفتار بر اساس توهم می‌تواند منجر به مشکلات قانونی و برخورد پلیس شود. به طور مثال فردی که دچار اروتومانیاست به دلیل تعقیب و آزار افراد دیگر ممکن است دستگیر شود. همچنین افراد مبتلا به اختلال هذیان در صورتی که توهماتشان بر روابطشان تاثیر بگذارد ممکن است جامعه و دوستانشان آن‌ها را طرد کرده و دچار تنهایی شوند.

تلفن کلینیک روانشناسی

ریشه اعتماد به نفس چیست

اعتماد به نفس – نشانه ها ، دلایل کمبود آن و راه های درمان

اعتماد به نفس به معنای خیلی ساده یعنی چطور راجع به خودمان فکر می‌کنیم یا چگونه خود را قضاوت می‌کنیم. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند احساس خوبی نسبت به خود و به صورت کلی زندگی دارند و به شیوه بهتری با چالش‌های زندگی مواجه می‌شوند. اما افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، خودشان و زندگی را منفی‌تر و بحرانی‌تر از آن چیزی که واقعا هست، میبینند و چالش‌های زندگی را با استرس بیشتری پشت سر می‌گذارند یا تصور می‌کنند توانایی مقابله با مشکلات را ندارند. مهمترین مسئله این است که بدانیم کمبود اعتماد به نفس تقصیر خود فرد نیست. فاکتورهای مختلفی نظیر ژنتیک، فرهنگ، تجربیات دوران کودکی و … در میزان اعتماد به نفس نقش دارد. اما این به این معنی نیست که فرد نمی‌تواند اعتماد به نفس خود را تقویت کند یا الگوهای گذشته را از بین ببرد.

با توجه به این که افراد بسیاری ممکن است با کمبود اعتماد به نفس مواجه باشند، در این مقاله در خصوص اعتماد به نفس و سایر موارد مرتبط با آن صحبت شده است.

علائم و نشانه‌های کمبود اعتماد به نفس

افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند معمولاً از قرار گرفتن در جمع‌های ناآشنا یا موقعیت‌‌های اجتماعی اجتناب می‌کنند. این افراد کم‌تر کارهای جدید را امتحان کرده و از مسائل چالش برانگیز دوری می‌کنند. در کوتاه مدت این اجتناب باعث می‌شود که زندگی مطمئن‌تر و امن‌تری داشته باشند، اما در دراز مدت دچار تنهایی، افسردگی و اضطراب می‌شوند. این افراد ممکن است برای غلبه بر کمبود اعتماد به نفس به عادت‌هایی نظیر مصرف الکل و مواد مخدر روی بیاورند.

از علائم دیگر افراد با اعتماد به نفس پایین این است که به راحتی نظرات خود را در مقابل دیگران بیان نمی‌کنند و معمولاً خود را موافق جمع نشان می‌دهند. این افراد تمرکز بسیاری بر رفتار خودشان داشته و نگران مورد قضاوت قرار گرفتن از جانب اطرافیانشان هستند. این افراد در روابط احساسی‌شان نیز دچار مشکل می‌شوند؛ به طور مثال هر چیزی را ممکن است به خودشان بگیرند، اگر شریک احساسی‌شان به آن‌ها بگوید که میخواهد کمی تنها باشد، ممکن است تصور کنند شریکشان آن‌ها را دوست نداشته یا توجه کافی به آن‌ها ندارد و با این که او چنین منظوری نداشته‌، با برخوردهای شدیدی مواجه شود.

دلایل کمبود اعتماد به نفس

عوامل مختلفی در ایجاد اعتماد به نفس پایین نقش دارند که از جمله آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ژنتیک و خلق و خو

ژنتیک در میزان ترشح هورمون‌های افزایش دهنده اعتماد به نفس نظیر سروتونین می‌تواند تاثیرگذار باشد. ۲۵ الی ۵۰ درصد ویژگی‌های شخصیتی به عوامل ارثی وابسته است. اگر شما به صورت ذاتی به خصوص در موقعیت‌های ناشناخته فردی محتاط هستید، ممکن است بیشتر از سایر افراد “اجتناب رفتاری” داشته باشید. در این صورت ممکن است به نظر برسد اعتماد به نفس پایینی دارید.

تجربیات زندگی

آسیب‌ و سوء استفاده جسمی و احساسی می‌تواند بر احساس ارزشمندی افراد تأثیر بگذارد. علاوه بر آن شیوه تربیت والدین نیز در میزان اعتماد به نفس موثر است. به طور مثال اگر والدینی داشته باشید که مرتب شما را با دیگران مقایسه کنند و دستاوردهای شما را کوچک جلوه دهند، اعتماد به نفس شما آسیب می‌بیند. همچنین مشکلات روانی والدین یا سوء مصرف مواد در آن‌ها نیز می‌تواند آسیب‌زا باشد.

مسخره شدن در دوران کودکی به دلیل ویژگی‌های ظاهری، هوش یا توانایی‌های ورزشی بر اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد. این موضوع تنها مختص کودکی نیست، بلکه در بزرگسالی نیز تحقیر شدن در محل کار یا توسط اشخاص دیگر می‌تواند در میزان دنبال کردن خواسته‌ها و عملکرد تاثیرگذار باشد.

کمبود اعتماد به نفس

از دیگر مواردی که در این گروه قرار می‌گیرد، جنسیت است. تحقیقات نشان داده است که خانم‌ها بیشتر از آقایان نگران این هستند که چطور به نظر می‌رسند و به همین خاطر کم‌تر خود را در معرض ریسک قرار می‌دهند. البته ویژگی‌های نژادی و فرهنگی نیز می‌تواند بر این موضوع تأثیر بگذارد. اگر شما در فرهنگی تربیت شوید که در معرض تبعیض جنسیتی قرار بگیرید، ممکن است پیام‌های اشتباه در خصوص توانایی‌های بالقوه و قابلیت‌های خود دریافت نمایید.

باورهای اشتباه

یکی از الگوهای اشتباه که بر میزان اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد ایده‌آل گرایی است. اگر فرد تصور کند که قبل از هر اقدامی باید همه جوانب را در نظر بگیرید و با آمادگی کامل برای هر چیزی اقدام نماید، ممکن است از انجام بسیاری از کارها اجتناب کند و خود را از بسیاری جهات محروم نماید.

جهان اطراف ما

غالبا رسانه‌ها این پیام را به افراد می‌دهند که چیزی کم دارند تا بتوانند محصولات و خدمات خود را به آن‌ها بفروشند. آن‌ها کاری می‌کنند که شما احساس بدی نسبت به خودتان داشته باشید و ویژگی‌هایی را که تا قبل بد نمی‌دانستید یا اصلا نمی‌دیدید به عنوان مشکل قلمداد کنید. استفاده فراگیر شبکه‌های اجتماعی نیز تأثیر مخربی بر اعتماد به نفس افراد می‌گذارد زیرا هیچکس ویژگی‌های منفی خود را به اشتراک نمی‌گذارد و این تصور برای افراد ایجاد می‌شود که زندگی دیگران بر خلاف زندگی آن‌ها ایده‌آل است.

اضطراب و افسردگی

بسیار شایع است که اضطراب و افسردگی با مشکلات مربوط به اعتماد به نفس همراه باشد. در صورتی که به دنبال درمان اضطراب و افسردگی هستید می‌توانید بر اعتماد به نفس خود نیز کار کنید.

افزایش اعتماد به نفس

در ادامه به برخی روش‌های تقویت اعتماد به نفس اشاره شده است.

توانایی‌های خود را شناسایی کنید

همه افراد دارای مهارت‌ها و استعدادهای منحصر به فرد هستند. این مهارت‌ها می‌تواند شامل آشپزی، موسیقی، دوست خوب بودن و … باشد. افراد از انجام کارهایی که در آن‌ها توانمند هستند، احساس خوبی پیدا کرده و اعتماد به نفسشان افزایش می‌یابد.

روابط سالم بسازید

از گذراندن وقت با کسانی که شما را تحقیر می‌کنند یا پایین می‌آورند، اجتناب کنید یا به آن‌ها بگویید که رفتار آن‌ها به شما آسیب می‌زند. با کسانی وارد رابطه شوید که مثبت هستند و شما را تحسین می‌کنند.

با خودتان مهربان باشید

خودتان را قضاوت نکنید و بیش از حد بر رفتار و گفتار خود متمرکز نشوید. دلیلی ندارد که شما کامل باشید تا احترام دیگران را کسب کنید. شما با تمام ویژگی‌های مثبت و منفی‌تان قابل احترام و ارزشمند هستید؛ پس بیش از اندازه بر کامل بودن تأکید نکنید.

نه گفتن را یاد بگیرید

همان طور که گفته شد افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند تصور می‌کنند که باید خودشان را موافق دیگران نشان دهند و “نه” گفتن برایشان مشکل است. اما سرکوب احساسات می‌تواند آن‌ها را دچار خشم و نارضایتی کند. این افراد باید توجه داشته باشند که “نه” گفتن بر روابط تأثیر منفی نمی‌گذارد و حتی می‌تواند کمک کننده نیز باشد.

در یک کار چالش برانگیز مشارکت کنید

همه افراد انجام دادن بعضی کارها ممکن است برایشان دشوار و ترسناک باشد. اما افراد با اعتماد به نفس بالا اجازه نمی‌دهند که احساسات منفی مانع از انجام علایقشان شود. برای خودتان یک هدف مانند شرکت کردن در یک کلاس یا مناسبت اجتماعی تعیین کنید. انجام این نوع فعالیت‌ها و موفقیت در آن‌ها می‌تواند به بهبود اعتماد به نفستان کمک کند.

با یک روانشناس صحبت کنید

معمولاً افراد به سختی می‌توانند به تنهایی نقاط تاریک شخصیتشان را ببینند و آن را ریشه یابی کنند. صحبت با یک روانشناس به افراد کمک می‌کند که راحت‌تر مشکلات خود را نظیر پایین بودن اعتماد به نفس ببینند و آن را ریشه یابی کنند. در بسیاری از موارد پیدا کردن علت مشکلات می‌تواند در روند درمان بسیار کمک کننده باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی

وقتی کسی ما را مسخره می‌کند چه کار کنیم؟

محسن یک دانشجوی باهوش، بافکر و خوش‌ذوق تحصیلات تکمیلی است. زمانی که یکی از استادانش در سمینار در پاسخ به سؤالی که پرسیده بود، جواب داد که تو یک احمق تمام عیار هستی، بسیار شوک زده شد. محسن با خودش فکر کرد که برای اولین بار در زندگی‌اش حرفی به ذهنش نرسید و نتوانست به درستی فکر کند؛ درست مثل این که مغزش به یک‌باره خاموش شده بود.

نیلوفر که یک پرستار بود نیز زمانی که مسئولش به خاطر یک اشتباه ساده در ورقه ثبت ساعات کار بر سرش فریاد زده بود، همین احساس را داشت. او گفت که من منکر این قضیه نمی‌شوم که مقصر هستم اما اشتباه من در خصوص ثبت ساعت کارم بود و نه درباره یک بیمار. اشتباه من تنها به خودم آسیب می‌زد اما نحوه برخورد او به این صورت بود که گویی من احمق‌ترین و بی‌مصرف‌ترین شخص زنده بر کره زمین هستم. من نتوانستم پاسخی بدهم و فقط به خودم می‌گفتم که نباید گریه کنی.
تحقیقات نشان داده است که احساس شرم و گناه اگرچه گاهی اوقات با یکدیگر مرتبط هستند، اما دو احساس کاملاً متفاوت می‌باشند. در بهترین حالت احساس گناه یا حس این که کار بدی انجام می‌دهیم می‌تواند منجر به تغییرات مثبت در رفتار شود. اما احساس شرم می‌تواند یک شخص را زمین بزند؛ تحقیقات نشان داده است که احساس شرم، حقارت و سوء استفاده احساسی و فیزیکی غالباً با یکدیگر مرتبط هستند.

نحوه پاسخ به فردی که ما را مسخره می‌کند

یک محقق به نام کلاین می‌گوید زمانی که کسی مورد تمسخر و تحقیر قرار می‌گیرد، در او احساساتی نظیر درماندگی، گیجی، فلج شدن و خشم شکل می‌گیرد که با گذشت زمان این تجربه در ذهنش زنده می‌ماند. معمولاً فردی که در این شرایط قرار دارد، دوست دارد که ناپدید شود و به زیر زمین برود و توانایی پاسخ دادن خود را از دست می‌دهد.

اگر این شرایط برای شما ایجاد شود، حتماً دوست دارید بدانید که چه پاسخی باید داشته باشید. اگر این اتفاق در گذشته رخ داده باشد، سخت می‌توان آسیب ایجاد شده را برطرف کرد اما فکر بدی نیست که برای شرایط مشابه در آینده خود را آماده کنید.

در ادامه هفت پیشنهاد برای پاسخ به تمسخر و تحقیر دیگران بر اساس تحقیقات انجام شده، ارائه شده است.

۱- قبل از پاسخ دادن کمی به خودتان وقت دهید.

این شرایط که مغز خاموش شده باشد و فقط بخواهید ناپدید شوید، شرایط ساده‌ای نیست. اما اگر صبر کنید تا مغزتان دوباره شروع به کار کند، می‌توانید پاسخ مناسبی داشته باشید. شما مجبور نیستید که سرزنش‌های طرف مقابل را بپذیرید یا عذرخواهی کنید؛ حتی حمله کردن متقابل نیز راه حل مناسبی نیست زیرا زمانی که شخص قربانی متقابل به مثل می‌کند معمولاً با شیوه بدتری مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرد.

۲- به خودتان نگیرید.

لحظه‌ای توجهتان را از خودتان بردارید و به این موضوع فکر کنید که چه چیزی باعث شده که طرف مقابل این نوع رفتار را با شما داشته باشد. هر چقدر که لازم است فکر کنید و به شخص مقابلتان خیره شوید. آن‌ها ممکن است شما را حتی بیش از قبل مسخره کنند، اما این نوع پاسخ بیشتر از هر کلمه‌ای می‌تواند نشان دهد که شما از این که کسی این نوع رفتار را داشته باشد، شوک زده شده‌اید. گاهی ممکن است کسی که شما را تحقیر یا مسخره می‌کند این کار را از عمد انجام نداده باشد و این نوع پاسخ شما او را متوجه عمل بدش کرده و عذرخواهی کند. اگر شما احتمال می‌دهید که رئیستان قصد ضایع کردن شما را جلو همکارانتان نداشته، یک پاسخ ساده در خلوت می‌تواند بهتر باشد. از او بخواهید که اگر انتقادی نسبت به کارتان دارد با شما در خلوت در میان بگذارد. به یاد داشته باشید که حتی اگر کار بدی انجام داده‌اید لایق تحقیر شدن یا مسخره شدن نیستید. اگر کسی شما را تحقیر می‌کند و می‌خواهد کاری کند که شما احساس بدی نسبت به خودتان داشته باشید، به این خاطر است که از درون احساس حقارت دارد.

۳- از موقعیت خارج شوید.

محققان بر این باور هستند که افراد تنها ۲۰ دقیقه فرصت دارند که یک مکالمه مبنی بر احساسات و تغییر دهنده داشته باشند. بعد از این زمان شما و طرف مقابلتان تنها الگوهای قبلی را تکرار می‌کنید. پس اگر در این زمان به نتیجه نرسیدید، بهتر است اندکی زمان دهید و موقعیت را ترک کنید و بعد از آن در موقعیتی دیگر به بحث و گفت و گو بپردازید.

 

پاسخ به مسخره کردن دیگران

۴- انگیزه طرف مقابل را بشناسید.

این که شما انگیزه طرف مقابل را بفهمید به این معنی نیست که او را ببخشید یا برای او دلسوزی کنید، بلکه این موضوع می‌تواند به شما کمک کند که رفتار او تأثیر مخرب کمتری روی شما داشته باشد و منجر به درک بهتر موقعیت شود.

گاهی اوقات دلیل رفتار آن‌ها این است که شما قبلاً در موقعیتی دیگر آن‌ها را مسخره یا تحقیر کرده‌اید. شاید شما آگاهانه این کار را انجام نداده باشید اما رفتار شما به گونه‌ای بوده که او این برداشت را داشته است. گاهی اوقات نیز افراد زمانی که احساس کنند موقعیت و قدرتشان در خطر است با کوچک کردن دیگران سعی بازیابی قدرتشان دارند. گاهی اوقات این بازی قدرت به طور مستقیم به شخصی که مسخره می‌شود، ارتباط دارد اما گاهی نیز بیشتر به خاطر یک احساس کلی مهم نبودن و نداشتن قدرت است.

تحقیقات نشان داده است کسانی که دیگران را مورد سوء استفاده یا آزار و اذیت جنسی قرار می‌دهند، معمولاً به صورت ناخودآگاه احساس جذاب نبودن یا ضعیف بودن می‌کنند. بنابراین آن‌ها قدرت خود را با آزار و اذیت دیگران اثبات می‌کنند.

۵- بدانید که شما تنها نیستید.

کم‌تر کسی است که در زندگی مورد تمسخر واقع نشده و احساس حقارت را تجربه نکرده باشد، پس بدانید این احساسی که شما تجربه می‌کنید دیگران نیز تجربه کرده‌اند. بهتر است با کسانی که به شما نزدیک هستند در این خصوص صحبت کنید و از حمایت آن‌ها بهره‌مند شوید. کسی که شما را مسخره کرده احتمالاً این کار را با بقیه افراد نیز انجام داده است، پس بدانید که مشکل از شما نیست و شما تنها قربانی نبوده‌اید.

۶- به تلافی کردن فکر نکنید.

تحقیقات نشان داده است که احساس حقارت ترکیبی از شرم و عصبانیت می‌باشد، بنابراین تلافی کردن و انتقام گرفتن ممکن است روش خوبی برای بازیابی اعتماد به نفس به نظر بیاید. اما باید در نظر داشت کسی که دیگران را تحقیر می‌کند، در صورت تلافی کردن شما، غالباً به روش بدتری پاسخ می‌دهد. این گونه افراد اخلاقیات را رعایت نمی‌کنند، پس بهتر است وارد بازی آن‌ها نشوید. ممکن است فکر کنید به دلیل این که پاسخ متقابل نداده‌اید، ضعیف به نظر می‌رسید، اما این فکر اشتباه است و خودتان را به خاطرش سرزنش نکنید.

۷- راهی برای حرکت به جلو پیدا کنید.

اگرچه توصیه شده که تلافی نکنید، اما جلوی طرف مقابل بایستید و اجازه ندهید شما را بیش از قبل تحقیر کند. اگر لازم است شغل خود را تغییر دهید یا از رابطه با آن شخص بیرون بیایید و بدانید که شما لایق بهترین‌ها هستید. در صورت لزوم و پیچیده بودن شرایط می‌توانید با یک مشاور صحبت کنید. مشاور به شما کمک می‌کند که به درک بهتری نسبت به خود و شرایطتان دست یابید و تصمیم‌گیری بهتری داشته باشید.

تلفن کلینیک روانشناسی

ترک وابستگی شدید

وابستگی‌های ناسالم و راه های رهایی از آن

زمانی که افراد کلمه وابستگی ناسالم یا اعتیاد را می‌شنوند، معمولاً ذهنشان به سمت وابستگی به مواد یا الکل می‌رود. اما در واقع وابستگی ناسالم می‌تواند بسیار فراتر از وابستگی‌ به یک ماده باشد. فقط کافی است به جای کلمه “ماده” کلمه “رفتار” را قرار دهیم تا با وسعت وابستگی‌های ناسالم آشنا شویم. افراد ممکن است به غذا خوردن، قمار، رابطه جنسی، خرید کردن و… اعتیاد داشته باشند. پس به صورت کلی می‌توان گفت اعتیاد به معنای هر وابستگی ناسالم است که زندگی روزمره را مختل کرده و مشکلاتی ایجاد نماید.

در این مقاله در خصوص انواع رایج وابستگی‌های ناسالم و روش درمان آن‌ها صحبت شده است.

تشخیص وابستگی‌های ناسالم

همه افراد یکسری علایق و سرگرمی‌ها داشته که ترجیح می‌دهند ببخشی از ساعات خود را به آن اختصاص دهند. هر نوع رفتار یا علاقه به انجام کاری وابستگی ناسالم محسوب نمی‌شود. برای این که به یک عادت، وابستگی ناسالم گفته شود باید فاکتورهای زیر را در نظر گرفت:

  • شخص در نتیجه وابستگی خود مبتلا به مشکلات روانی یا جسمی شود.
  • شخص در روابطش در خانه یا محل کار دچار مشکل شود.
  • شخص دچار پیامدهای منفی دیگر در نتیجه وابستگی شدید و انجام مکرر عمل مورد نظر شود. به طور مثال شخصی که به قمار اعتیاد دارد ممکن است که همه دارایی‌های خود را از دست داده و ورشکست شود.
  • شخص علیرغم این پیامدهای منفی نتواند از وابستگی خود دست بکشد.

انواع وابستگی ناسالم

کارشناسان بر سر این که بعضی از رفتارها اعتیاد محسوب می‌شوند یا خیر، اتفاق نظر ندارند، اما به صورت کلی هشت مورد از وابستگی‌های ناسالم می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

وابستگی به قمار

وابستگی به قمار یا اختلال قمار نوعی اعتیاد است که زندگی، شغل و خانواده فرد را به خطر می‌اندازد. غالباً کسانی که برای درمان اختلال قمار اقدام می‌کنند، مشکل قانونی پیدا کرده یا ورشکست شده‌اند. وابستگی به قمار مانند اعتیاد به مواد یا الکل است و همان ناحیه از مغز را درگیر می‌کند.

وابستگی به رابطه جنسی

اگرچه رابطه جنسی می‌تواند آرامش، صمیمیت و لذت ایجاد کند اما اعتیاد به آن می‌تواند مشکل‌آفرین باشد. افراد وابسته به رابطه جنسی برای ارضای هوس‌ها و نیازهای خود بیش از اندازه پیشروی کرده و عواقب و مشکلاتی را که برای خود یا طرف مقابل ممکن است ایجاد نمایند، در نظر نمی‌گیرند. این افراد زمان زیادی را برای برنامه ریزی رابطه جنسی یا انجام رابطه جنسی اختصاص می‌دهند که در ازای آن ممکن است شغل، روابط خانوادگی یا تقابلات اجتماعی آن‌‌ها تحت‌الشعاع قرار بگیرد. فرد وابسته به رابطه جنسی حتی ممکن است هزینه مادی بسیاری برای ارضای نیازهای خود صرف کند.

وابستگی به اینترنت

اکثر کارشناسان وابستگی به اینترنت را اختلال در نظر نمی‌گیرند با این حال این اعتیاد می‌تواند از کنترل خارج شده و مشکلاتی برای فرد در خانه یا محل کار ایجاد کند. همچنین بعضی از تحقیقات نشان داده است که وابستگی به اینترنت بر نواحی از مغز اثر می‌گذارد. وابستگی به اینترنت در ۶ الی ۱۴ درصد کاربران اینترنت ممکن است ایجاد شود.

وابستگی به خرید

خرید کردن یکی دیگر از رفتارهایی است که ممکن است از کنترل خارج شده و تبدیل به وابستگی ناسالم شود. آیا شما برای رهایی از حس بد خرید می‌کنید، اما بعد از آن دچار پشیمانی می‌شوید؟ اگر چنین است ممکن است که شما معتاد به خرید باشید. تحقیقات نشان داده که این نوع اعتیاد در خانم‌ها بیشتر از آقایان ایجاد می‌شود و ممکن است مشکلات فردی و یا مالی ایجاد نماید.

چگونه از وابستگی عاطفی رها شویم

وابستگی به بازی کامپیوتری

وابستگی به بازی‌های کامپیوتری در پسرها و آقایان بیشتر از خانم‌ها به وجود می‌آید. در یک مطالعه نشان داده شده که ۱۰ درصد کسانی که سن ۸ تا ۱۸ سال دارند و به بازی کامپیوتری علاقه دارند، دچار وابستگی شده و بازی برایشان ورای تخیل بوده و تبدیل به واقعیت زندگی‌شان می‌شود.

وابستگی به عمل زیبایی

بعضی از افراد به شکل وسواس گونه به دنبال عمل زیبایی هستند و از یک دکتر به یک دکتر دیگر می‌روند تا متخصص پوست یا جراح پلاستیکی را پیدا کنند تا با آن‌ها همراه شود. این افراد از ظاهر خود حتی با عمل‌های زیبایی مکرر رضایت پیدا نکرده و خودشان را زشت می‌بینند. این وابستگی در نتیجه اختلال بدریخت انگاری بدن ایجاد می‌شود.

وابستگی به غذا

برای مدت زیادی کارشناسان تحقیق می‌کردند که آیا وابستگی به غذا یک اعتیاد است یا یک اختلال که در نتیجه یک عارضه دیگر ایجاد می‌شود. اما در واقع پرخوری یا وابستگی به غذا یک اعتیاد است که در ۳ درصد بزرگ‌سالان در آمریکا وجود دارد. علائم این اعتیاد شامل پرخوری برای رهایی از احساسات منفی، پرخوری زمان تنهایی و پشیمانی بعد از پرخوری است. علت ایجاد وابستگی به غذا هنوز به طور کامل مشخص نیست، اما احتمالاً این وابستگی با افسردگی مرتبط باشد.

وابستگی به رفتارهای پرخطر

کسانی که به دنبال ماجراجویی و هیجان هستند، علائمی شبیه به افراد معتاد به مواد مخدر بروز می‌دهند. این افراد با انجام کارهای پر‌خطر مانند کوهنوردی، پرش در آسمان و … یک میزان هیجان به دست می‌آورند. اما به مرور زمان این افراد برای کسب همان میزان هیجان باید فعالیت پرخطرتری انجام دهند. انجام این فعالیت‌ها باعث ترشح مواد و هورمون‌هایی در بدن شده که در زمان مصرف مواد اعتیادآور در بدن تولید می‌شود.

رهایی از وابستگی‌های ناسالم

همان طور که گفته شد وابستگی‌های ناسالم و اعتیاد شامل طیف وسیعی است که می‌تواند از موارد مشخص مانند اعتیاد به هروئین یا کوکائین تا وابستگی به خرید، غذا و … گسترده باشد. در ادامه مراحل درمان وابستگی‌های ناسالم آورده شده است.

شناسایی وابستگی

در مرحله اول فرد باید وابستگی ناسالم خود را شناسایی کند. بعضی از افراد اعتیاد یا وابستگی خود را علیرغم گوشزد اطرافیان انکار می‌کنند، اما باید گفت که اولین مرحله درمان، پذیرش و اعتراف به اعتیاد است.

اجتناب از محرک‌ها

رفتارهای اجباری در نتیجه محرک‌های درونی یا بیرونی ایجاد می‌شوند. فرد وابسته باید تشخیص دهد که چه محرکی او را به تکرار عادت خود مجبور می‌کند. این محرک‌ها می‌تواند شامل خشم، تنهایی، خستگی، استرس، افسردگی، گرسنگی و … باشد. زمانی که فرد بتواند محرک خود را شناسایی کند، تنها کاری که لازم است قطع ارتباط میان محرک و رفتار اجباری است. به طور مثال اگر محرک فرد استرس است، در موقعیت استرس‌زا به جای رفتار اجباری، با یک دوست تماس بگیرد، نفس عمیق بکشد و یا قدم بزند.

تمرین کنترل ذهن و حضور در لحظه حاضر

معمولاً در زمان تنش، صدای ذهن فرد را به انجام رفتار اجباری وا می‌دارد. تکنیک‌های کنترل ذهن به افراد کمک می‌کند که صدای ذهن خود را خاموش کنند و با شروع محرک، به سراغ وابستگی و اعتیاد خود نروند. از تکنیک‌های کنترل ذهن و حضور در لحظه می‌توان به یوگا و مراقبه اشاره کرد.

پیدا کردن ریشه مشکل

شما ممکن است برای رهایی از یک رفتار یا مشکل، به یک رفتار دیگر اعتیاد پیدا کنید. به طور مثال ممکن است برای رهایی از وابستگی به الکل، به کار زیاد یا پرخوری رو بیاورید. اما این راه‌حل مشکل شما را حل نکرده و تنها از یک دام به دام دیگری می‌افتید. در غالب موارد علت اعتیاد شما ریشه در مسائل درونی دارد که لازم است شناسایی شود.

با یک روانشناس صحبت کنید

صحبت با یک روانشناس مجرب به شما کمک می‌کند که محرک رفتار اجباری خود را پیدا کرده و با استفاده از راه‌کارهای مناسب در جهت قطع ارتباط میان محرک و رفتار اجباری قدم بردارید. همچنین روانشناس به شما کمک می‌کند که ریشه درونی مشکل خود را شناسایی کرده و به شناخت بهتری نسبت به خود و موقعیتتان برسید.

تلفن کلینیک روانشناسی

درمان تیک عصبی

درمان تیک عصبی

اختلال تیک عصبی (Tic disorder) به حرکات سریع و تکرارشونده ماهیچه گفته شده که منجر به تکان‌ها و صداهای ناگهانی در افراد می‌شود. اگرچه در گذشته تصور می‌شد که اختلال تیک عصبی بسیار نادر است اما امروزه مشاهده شده که تیک عصبی در ۲۰ درصد کودکان و ۱ درصد بزرگ‌سالان وجود دارد. با این حال هنوز درمان مشخصی برای تیک عصبی وجود نداشته و هر پزشکی درمان خاص خود را برای این عارضه تجویز می‌کند.

اکثر پزشکان توصیه می‌کنند که فرد مبتلا اندکی صبر کند زیرا در بسیاری از موارد تیک عصبی به صورت خود به خود بعد از حدود دو هفته از بین می‌رود. در بسیاری از موارد نیز اگرچه تیک عصبی از بین نمی‌رود، اما فرد مبتلا برای درمان اقدام نمی‌کند. اگر تیک عصبی شدید نباشد و باعث خجالت نشود، اکثر افراد به آن عادت کرده و درمان را غیر ضروری می‌دانند. اما در مواردی که تیک عصبی شدید باشد و بیمار نیازمند درمان، راه‌های درمانی متفاوتی قابل ارائه است. در این مقاله در خصوص راه‌های مختلف درمان تیک عصبی صحبت شده است.

درمان تیک عصبی با دارو

بعضی از داروها برای درمان اختلال تیک می‌توانند به کار آیند اما معمولاً به عنوان خط اول درمان در نظر گرفته نمی‌شوند. دارو معمولاً زمانی تجویز می‌شود که تیک منجر به اختلال در عملکرد شده و سایر روش‌های درمانی کارساز نباشد. استفاده از دارو برای درمان تیک عصبی باید فقط تحت نظر پزشک انجام شود. داروهای مختلفی برای درمان این عارضه قابل استفاده است و معمولاً پیش‌بینی میزان پاسخ به هر یک مشکل است. اولین دارویی که معمولاً به این منظور تجویز می‌شود هالیپریدول (داروی ضد روان‌پریشی) است. علاوه بر آن رسپریدون‌ها نیز به این منظور استفاده می‌شوند. این داروها ضد روان‌پریشی و غیر محرک هستند که برای درمان اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی تجویز می‌شوند. از جمله این داروها می‌توان به اتوموکستین و گوانفاسین اشاره کرد. بعضی از بیماران همچنین ممکن است با استفاده از داروهای ضد افسردگی نتایج مثبت نشان دهند.

این داروها لازم است که در کم‌ترین دوز تجویز شوند تا از عوارض جانبی آن‌ها پیشگیری شود. عوارض جانبی داروهای مختلف متفاوت است اما به صورت کلی شامل افزایش وزن، سرگیجه، مشکلات خواب، مشکلات گوارشی و سردرد می‌باشد. در برخی موارد نادر عوارض جانبی می‌تواند شدیدتر از اختلال تیک عصبی باشد، که در این شرایط توصیه می‌شود که از سایر روش‌ها برای درمان تیک عصبی استفاده شود.

درمان تیک عصبی با مشاوره روانشناسی

در جلسات روانشناسی معمولاً از معکوس سازی عادت برای درمان استفاده می‌شود؛ به این ترتیب که محرک شروع تیک عصبی شناخته می‌شود. در غالب موارد این محرک فشار و تنش است که تنها با تیک عصبی کاهش پیدا می‌کند. زمانی که بیمار علت تیک را شناسایی کند، می‌تواند در ادامه یاد بگیرد که زمان احساس فشار و تنش برای خالی کردن خود رفتار دیگری بروز دهد. علاوه بر آن روانشناس با استفاده از درمان معکوس سازی عادت به بیمار کمک می‌کند که عوامل استرس‌زا که می‌تواند شدت تیک عصبی را افزایش دهد، شناسایی کرده و با استفاده از راه‌کارهای مناسب با این عوامل مواجه شود. درمان معکوس سازی عادت در هر دو گروه کودکان و بزرگ‌سالان کارآمد است و معمولاً بعد از حدود شش هفته بین ۱۷ تا ۵۰ درصد از میزان شدت تیک عصبی کاسته می‌شود.

درمان قطعی تیک

غالباً به اشتباه تصور می‌شود که اگر شخصی تیک عصبی خود را شناسایی کند و برای برطرف کردن آن تلاش کند، تیک مذبور شدیدتر خواهد شد. این در حالی است که مطالعات بی شماری عکس این موضوع را نشان داده است.

درمان تیک عصبی با تغییر رژیم غذایی

مطالعات انجام شده بر بررسی ارتباط میان رژیم غذایی و اختلال تیک بسیار محدود است. اکثر پزشکان به بیماران خود توصیه می‌کنند که تنها به تغییر رژیم غذایی برای درمان تیک عصبی اکتفا نکنند. با این حال مصرف بعضی از مواد غذایی و اجتناب از بعضی دیگر، بدون هیچ عارضه جانبی، در کاهش شدت تیک می‌تواند مفید واقع شود.

اسید چرب امگا ۳:

اگرچه مصرف امگا ۳ در کاهش تیک عصبی تأثیر چندانی ندارد، اما مصرف این ماده می‌تواند در کاهش اختلالات مرتبط با تیک مؤثر باشد. به طور مثال معمولاً کودکانی که تیک عصبی دارند، مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی نیز هستند که مصرف امگا ۳ در کاهش آن مؤثر است.

منیزیوم و ویتامین B6:

در یک مطالعه در سال ۲۰۰۸ نشان داده شد که کودکان مبتلا به سندروم توره (سندرمی که با تیک عصبی همراه است) مصرف مکمل‌های منیزیوم و ویتامین B6 نتایج مثبتی به همراه داشته است. البته در این مطالعه تعداد نمونه‌های کمی مورد بررسی قرار گرفته است. با این حال با توجه به این که مصرف این مکمل‌ها عارضه جانبی ندارد، می‌تواند به عنوان گزینه درمانی در نظر گرفته شود. مواد غذایی غنی از این ترکیبات شامل سبزیجات سبز، حبوبات، غلات، میوه، ماهی و آجیل می‌باشد.

اجتناب از کافئین، شکر و نوشابه:

یک مطالعه با جامعه آماری کم تأثیر مصرف بعضی مواد را بر افزایش شدت تیک مورد بررسی قرار داده است. در این مطالعه نشان داده شده که مصرف نوشابه، قهوه، چای، نگه‌دارنده، شکر تصفیه شده و شیرین کننده‌های مصنوعی به دلیل افزایش سطح دوپامین در مغز می‌تواند با افزایش شدت اختلال تیک همراه باشد.

البته قبل از این مطالعه نیز، اکثر پزشکان به کسانی که مبتلا به اختلال تیک بودند توصیه می‌کردند که از مصرف کافئین اجتناب کنند. با این حال این مطالعه برای اولین بار ارتباط میان مصرف شکر و شیرین کننده‌های دیگر را با شدت تیک عصبی نشان داد. این موضوع نشان می‌دهد که لازم است مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود.

همان طور که قبل‌تر گفته شد تغییر رژیم غذایی نمی‌تواند اختلال تیک عصبی را درمان کند. با این حال بهبود تغذیه و وضعیت گوارش می‌تواند برای بهبود این اختلال کمک کننده باشد. اگر به بعضی مواد غذایی مانند گلوتن، لبنیات یا رنگ‌های غذایی حساسی دارید، بهتر است که در طول دوره درمان از مصرف این مواد اجتناب کنید.

درمان تیک عصبی با تغییر سبک زندگی

در مواردی که اختلال تیک ملایم باشد، انجام یکسری تمرینات ریلکسیشن یا ورزش کمک کننده است. این تمرینات در کاهش استرس بیمار نقش مؤثری داشته و باعث می‌شود که فرد تصور مثبت‌تری نسبت به روند درمانی خود داشته باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی