هفت نشانه خیانت همسر

یکی از چالش‌برانگیزترین مشکلات در روابط خیانت محسوب می‌شود که در بسیاری از موارد می‌تواند پایان دهنده رابطه باشد. اگرچه بعضی از افراد بعد از خیانت نیز رابطه خود را پایان نمی‌دهند و یا بهانه‌ای برای تخریب طرف مقابل پیدا می‌کنند یا رفتار بالغانه‌‌ای اتخاذ کرده و بر دلایل خیانت و ترمیم رابطه بعد از خیانت تمرکز می‌کنند.

بعضی از افراد ممکن است متوجه خیانت همسر یا شریک عاطفی خود نشوند اما برخی دیگر گاها متوجه نشانه‌هایی می‌شوند که آن‌ها را مشکوک به عدم وفاداری طرف مقابل خود می‌کند. در حالی که نشانه‌های خیانت در افراد مختلف متفاوت است اما بعضی از رفتارهای خاص می‌تواند نشان دهنده خیانت و عدم وفاداری طرف مقابل باشد. اما این موضوع به معنای قطعیت خیانت نبوده و باز هم جای بحث و بررسی بیشتر دارد. در ادامه در خصوص هفت نشانه خیانت همسر صحبت شده است.

نشانه‌های احتمالی خیانت

تغییرات رفتاری، اعمال مشکوک و پیشامدهای عجیب می‌تواند نشان دهنده‌ی عدم صداقت و وفاداری همسر باشد اما همان طور که گفته شد رفتارهای ذکر شده نمی‌تواند نشانه قطعی خیانت محسوب شود؛ به عنوان مثال ممکن است بیرون رفتن برای جواب دادن به تلفن رفتار مشکوکی در نظر گرفته شود اما شاید توضیح دیگری به جز خیانت نیز داشته باشد. در هر حال زمانی که شاهد رفتارهای مشکوک بودید باید به دنبال روشی برای تایید یا رد فرضیه‌ی خود باشید. از نشانه‌های احتمالی خیانت به موارد زیر می‌توان اشاره کرد:

تغییر در برنامه رابطه جنسی

تغییر در میزان رابطه جنسی اگرچه بعضی اوقات طبیعی محسوب می‌شود اما می‌تواند از نشانه‌های خیانت نیز در نظر گرفته شود. تغییرات زیر می‌تواند از نشانه‌ی احتمالی خیانت همسر باشد:

  • نزدیکی و ارتباط کمتر در رابطه
  • عدم وجود رابطه جنسی
  • پیشنهاد رفتارهای جنسی جدید در رابطه
  • ابتلا ناگهانی به بیماری جنسی

تغییرات ناگهانی در عادت‌ها

پارتنر شما به دلایل مختلفی ممکن است عادات خود را تغییر دهد که در این مورد تغییرات مثبت حتی می‌تواند نشانه خوبی تلقی شود. اما بعضی از تغییرات می‌تواند نگران کننده باشد مانند:

  • جمله «دوستت دارم» دیگر از زبان پارتنر شما شنیده نمی‌شود.
  • همسر شما حتی حاضر نیست که دیگر با شما بحث کند.
  • او دیگر با شما صحبت خاصی ندارد و گفت و گو نمی‌کند.
  • همسر شما به تازگی خیلی مراقب رفتارش است.
  • همسر شما خواستار هیجان و خطر در زندگی‌اش است.
  • همسر شما جدیدا به لباس پوشیدن و ظاهرش علاقه‌مند شده و توجه بیشتری نشان می‌دهد.
  • همسر شما تفریحی را انتخاب کرده که ساعت‌های زیادی را مجبور است به آن اختصاص دهد و اگر شما به آن علاقه نشان دهید و خواستار همراهی باشید جملات نامفهومی در جواب شما به کار می‌برد.
  • همسر شما اظهار می‌دارد که ساعت‌های زیادی باید سر کار بماند.

تغییرات رفتاری

تغییرات رفتاری می‌تواند یکی از نشانه‌های خیانت باشد البته استرس کاری و مشکلات همسرتان با سایر روابطش نیز می‌تواند موجب تغییرات رفتاری او شود. یکی از علت‌های تغییرات زیر می‌تواند خیانت در نظر گرفته شود:

  • همسر شما اعتماد به نفسش کمتر شده است.
  • همسرتان در مورد خودش یا شما سردرگم است.
  • همسرتان نسبت به قبل منفی نگری بیشتری دارد.
  • همسرتان نسبت به قبل از شما بیشتر انتقاد می‌کند.
  • همسرتان بی دلیل دعوا راه می‌اندازد.
  • در صورت پیش کشیدن فرضیه خیانت رفتار تدافعی از خودش نشان می‌دهد.
  • وقتی شما از او می‌خواهید که خاطر شما را از بابت وفاداری و عدم خیانت جلب کند پاسخ مناسبی دریافت نمی‌کنید.

چگونه به خیانت همسر پی ببریم

دروغ گفتن و اجتناب

عدم صداقت در ازدواج یک پرچم قرمز است. این استراتژی‌های اجتنابی می‌تواند نشان دهنده‌ی این باشد که همسرتان خیانت می‌کند:

  • احساس می‌کنید که همسرتان از شما فرار می‌کند.
  • او دیگر نمی‌خواهد با شما کاری انجام دهد یا جایی برود.
  • شما متوجه می‌شوید که همسرتان در مورد بسیاری از مسائل دروغ می‌گوید.
  • همسرتان بیش از قبل پنهان کاری می‌کند.
  • همسرتان دیگر به ارزش‌های اخلاقی اعتقادی نشان نمی‌دهد.

بی تفاوتی

اگر همسرتان دیگر به چیزهایی که قبلا علاقه نشان می‌داد توجهی ندارد با او صحبت کنید و علت آن را جویا شوید. سایر علائم زیر می‌تواند در ادامه نشان دهنده‌ی فرضیه خیانت باشد:

  • به نظر می‌رسد که همسرتان حوصله‌اش از شما، کارش، علایقش و به صورت کلی همه چیز سر رفته است.
  • همسرتان فعالیت کمتری در خانه انجام می‌دهد و نسبت به قبل تنبل شده است.
  • همسرتان در مورد شما و حرف‌هایی که می‌زنید دیگر حسادتی نشان نمی‌دهد و برایش ارتباطات شما اهمیتی ندارد.
  • همسرتان نسبت به مناسب‌های خانوادگی مانند تولدها و تعطیلات بی تفاوت است.

مشکلات مالی

در زندگی مشترک ممکن است مشکلات مالی ایجاد شود که می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. اما گاهی اوقات بعضی مشکلات مالی نیازمند بررسی بیشتری است به طور مثال:

  • شما متوجه خرج‌هایی می‌شوید که دلیل منطقی ندارد.
  • پول بیشتر از قبل تبدیل به مشکل میان شما دو نفر شده است.
  • همسرتان دیگر برای برنامه‌های مالی آینده به طور مثال خرید خانه یا رفتن به مسافرت برنامه‌ریزی نمی‌کند.

تغییر در استفاده از تکنولوژی

عدم وفاداری و خیانت معمولا به صورت آنلاین در پیام‌های اینترنتی خودش را نشان می‌دهد. تغییر در میزان استفاده از تکنولوژی می‌تواند زنگ خطر خیانت باشد. این تغییرات شامل:

  • همسرتان دیگر به صورت مشترک با شما از از وسایل آنلاین استفاده نمی‌کند.
  • همسرتان تاریخچه جست و جوی خود را مرتب پاک می‌کند.
  • همسرتان گفت و گوهای خود را در شبکه اجتماعی پاک می‌کند.

مشاوره خیانت همسر

رفتارها و نشانه‌های ذکر شده ممکن است در بعضی روابط عادی باشد و هر دو طرف نسبت به رفتارهایی از این دست پذیرا باشند. در قضاوت رفتارهای همسرتان به این موضوع توجه داشته باشید که با توجه به تفاوت رابطه‌ها ممکن است رفتاری خاص در یک رابطه مشکوک و در رابطه‌ای دیگر طبیعی باشد.

در بسیاری از موارد زمانی که در مورد خیانت با همسرتان صحبت کنید، او حتی اگر مرتکب خیانت نیز شده باشد آن را رد می‌کند مگر این که شما شواهد قوی علیه او داشته باشید. در این مورد روش‌هایی برای تایید دروغ گویی همسرتان وجود دارد. اگر شما مرتبا با انکار مواجه شوید و زمانی که نیازمند صحبت کردن هستید، به نگرانی‌های شما اهمیت داده نشده و پس زده می‌شوید می‌توانید از کمک حرفه‌ای و مشاوره در این زمینه برای رسیدن به درک بهتر از موقعیت بهره‌مند شوید.

تلفن کلینیک روانشناسی

خود سرزنشی و استرس

آیا به خود سرزنشی مبتلا هستید؟

ارائه من خیلی بد بود. من برای این شغل مناسب نیستم‌. حرفی که زدم خیلی احمقانه بود. حتما مردم فکر می‌کنند من احمق هستم. من پدر یا مادر بدی هستم. من در این لباس خیلی چاق به نظر میرسم.

ممکن است هر کدام از ما جملات بالا را بارها به خودمان گفته باشیم. این جملات مثال‌هایی از خود سرزنشی است که نشخوار آن‌ها می‌تواند آسیب‌های فراوان برای فرد ایجاد نماید. اگرچه بررسی رفتار، گفتار و عملکرد می‌تواند روش سالمی برای شناسایی ضعف‌ها و شکست‌ها و در مرحله بعد غلبه بر آن‌ها باشد، اما این مسئله غالبا تبدیل به روشی برای خود تخریبی خواهد شد. از این رو در این مقاله در خصوص خود سرزنشگری، معایب و روش‌های بهبود آن صحبت شده است.

خود سرزنشی چیست؟

  • خود سرزنشی به حالتی اطلاق می‌شود که فرد رفتار، گفتار یا عملکرد خود را در حوزه‌های مختلف زندگی به شیوه‌ای سخت‌گیرانه مورد بررسی و انتقاد قرار داده و موشکافی کند.
  • خود سرزنشگری نوعی خصیصه شخصیتی است که در بعضی افراد ممکن است کمتر یا بیشتر باشد اما در غالب افراد گاهی اوقات دیده می‌شود.
  • افراد خود سرزنشگر به میزان زیادی از شکست یا طرد شدن می‌ترسند و در غالب موارد احساس گناه زیادی را تجربه می‌کنند. آن‌ها تمایل زیادی به برقراری روابط نزدیک با دیگران ندارند و سایر فعالیت‌های خود را به روابط اجتماعی‌شان ترجیح می‌دهند.

چرا افراد به خود سرزنشی مبتلا می‌شوند؟

خود سرزنشی معمولا از روابط اولیه ما یعنی رابطه با پدر و مادر نشات می‌گیرد. غالبا کودکانی که والدین آن‌ها افرادی کنترل‌گر بوده‌اند به بزرگ‌سالانی خود سرزنشگر تبدیل می‌شوند. علاوه بر آن کودکانی که مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند در بزرگ‌سالی دچار خود سرزنشی بیشتری می‌شوند.

عواقب خود سرزنشی چیست؟

خود سرزنشی منجر به عواقب منفی بسیاری می‌شود؛ به طور مثال افراد خود سرزنشگر:

  • در طول روز بیشتر احساسات منفی دارند تا احساسات مثبت؛
  • به احتمال بیشتری دچار افسردگی و سایر اختلالات روانی نظیر اختلالات اضطرابی و پرخوری عصبی می‌شوند و
  • از روش فرار برای برخورد با مشکلاتشان استفاده می‌کنند و زمانی که ناراحت می‌شوند کمتر به دنبال دریافت حمایت از دیگران هستند.

چرا به خود سرزنشی ادامه می‌دهیم با وجود این که ناراحت می‌شویم؟

زمانی که کودک بودیم به دنبال روش‌هایی بودیم که کمتر مورد سرزنش والدینمان قرار بگیریم. به طور مثال اگر والدینمان از ما بابت عملکرد ضعیف در مدرسه انتقاد می‌کردند این موضوع که ما خودمان را سرزنش کنیم کمک کننده بوده و باعث میشد که:

۱) تلاش بیشتری داشته باشیم تا والدینمان انتقاد کمتری از ما داشته باشند؛

۲) والدین متوجه می‌شدند که ما خودمان را سرزنش می‌کنیم و دیگر نیازی نیست که آن‌ها هم ما را سرزنش کنند و

۳) هر انتقادی از طرف پدر و مادر باعث ناراحتی کمتری میشد چرا که ما قبل از آن با خود سرزنشی حس خودم را بد کرده بودیم.

خود سرزنشی جنبه‌های مثبت دیگری نیز می‌تواند داشته باشد. افلاطون خود سرزنشی را روشی برای تشخیص محدودیت‌ها و تعصبات فردی می‌شناخت و ارسطو نیز اعتقاد داشت که خود سرزنشی می‌تواند راه رسیدن به خوشحالی را با کمک به مردم در انتخاب میزان مناسبی از لذت نشان دهد. در جامعه امروز نیز روش‌های صحیحی در خصوص انتقاد از خود وجود دارد که به افراد کمک می‌کند که چیزهایی را در مورد خودشان که مایل به تغییر یا بهبود آن هستند، بشناسند و قدم‌های محکمی برای رسیدن به اهدافشان بردارند.

خودخوری

به صورت کلی تحقیقات نشان داده است که ما خودمان را مورد سرزنش قرار می‌دهیم چون:

  • در قدم اول خود سرزنشی می‌تواند یک راهکار کمک کننده باشد؛
  • ما تصور می‌کنیم که خود سرزنشی می‌تواند اتفاقی را که رخ داده است، تغییر دهد با وجود این که گذشته قابل تغییر نیست؛
  • ما نگران می‌شویم که اگر خودمان را سرزنش نکنیم ممکن است تبدیل به شخصی شویم که دوست نداریم یا نتوانیم خودمان را به استانداردهای غالب افراد برسانیم و یا
  • ما دوست داریم که رفتارمان را متناسب با علایق خود و دیگران تغییر دهیم.

اگر نگاه دقیق‌تری به این موضوع داشته باشیم متوجه می‌شویم که اگرچه خود سرزنشی می‌تواند مزایایی داشته باشد اما معایب آن به مراتب بیشتر است. ممکن است شما تصور کنید که خود سرزنشی می‌تواند باعث تغییر رفتار در آینده شود اما تحقیقات نشان داده است که در واقع عدم سرزنش خود و داشتن حس دلسوزانه و مهربانانه به خود می‌تواند منجر به تغییر رفتار شود.

چگونه می‌توانیم خود سرزنشی کمتری داشته باشیم؟

  • در قدم اول لازم است بدانید که خود سرزنشی با اهداف و دلایل خاصی در زندگی ایجاد شده پس خودتان را به خاطر خود سرزنشی سرزنش نکنید.
  • بهتر است عمیق‌تر به خود سرزنشی و دلیل نهفته پشت آن فکر کنیم. آیا قسمتی از وجود ما دچار ترس، عصبانیت، خجالت‌زدگی یا ناراحتی است؟ شما می‌توانید یاد بگیرید که احساسات خود را ببینید و نسبت به آن‌ها سخت‌گیر نباشید.
  • می‌توانیم سعی کنیم که به دیالوگ‌های درونی‌مان زمانی که سخت‌گیرانه و انتقادی می‌شود، توجه بیشتری داشته باشیم. گاهی اوقات علت عصبانیت و اضطرابمان به خاطر حمله صدای درونمان است. در این شرایط کنترل ذهن و مراقبه می‌تواند روشی کمک کننده برای رهایی از سرزنش باشد.
  • ما می‌توانیم صدای درونمان را به چالش بکشیم و به طور مثال در حالی که او می‌گوید که ارائه ما افتضاح بوده در پاسخ بگوییم که آن‌قدرها هم بد نبوده و مشخص است که بعضی افراد از آن لذت برده‌اند.
  • ما میتوانیم یاد بگیریم که با خودمان مهربان‌تر باشیم و مثل یک دوست با خودمان صحبت کنیم. به طور مثال من برای کارم زمان زیادی اختصاص دادم اما آن طور که دوست داشتم پیش نرفت، پس این منطقی است که راجع به آن احساس خوبی نداشته باشم.

مشاوره خود سرزنشی

همان طور که گفته شد خود سرزنشی می‌تواند احساسات منفی بسیاری در زندگی ما ایجاد نماید و نگذارد از موقعیت‌هایمان آن طور که باید لذت ببریم. در این شرایط صحبت با مشاور و روانشناس می‌تواند بسیار کمک کننده باشد و به ما در رسیدن به خودآگاهی بیشتر نسبت به عواطف و احساساتمان کمک کند. با رسیدن به خودآگاهی و شناخت احساسات مخفی شده پشت خود سرزنشی، تله‌های ذهنی ما دیگر نمی‌تواند مانند قبل کنترل ذهنمان را در دست بگیرد. جلسات مشاوره همچنین کمک می‌کند که خودمان را بیشتر از قبل دوست داشته باشیم و با مهربانی بیشتری عملکرد خود را مورد بررسی قرار دهیم.

منبع: Psychologytoday

تلفن کلینیک روانشناسی

علائم تب کابین

علائم و درمان تب کابین

تب کابین (cabin fever) در نتیجه ایزوله شدن و ماندن در جایی به صورت طولانی مدت ممکن است در بعضی افراد ایجاد شود. تب کابین اصطلاح و عنوانی برای یک بیماری نیست بلکه به مجموعه علائمی گفته می‌شود که فرد ممکن است بعد از مدتی که در شرایط ایزوله به سر برد، تجربه کند. به طور مثال در شرایط پاندمی کرونا و توصیه به قرنطینه خانگی بعضی از افراد ممکن است علائم تب کابین را تجربه کنند. در این مقاله در خصوص علائم تب کابین و روش‌های سازگاری و بهبود آن صحبت شده است.

علائم تب کابین

افراد مبتلا به تب کابین الزاما علائم دقیقا یکسانی را تجربه نمی‌کنند اما بسیاری از این افراد تحریک‌پذیری بالا و بی‌قراری را گزارش داده‌اند. سایر علائم مربوط به تب کابین شامل موارد زیر می‌باشد:

  • کاهش انگیزه
  • مشکل در بیدار شدن از خواب
  • پرخوری
  • خواب کوتاه میان روزی مکرر
  • نا امیدی
  • نداشتن صبر و حوصله
  • بی‌حالی
  • ناراحتی یا افسردگی
  • مشکل در تمرکز

لازم به ذکر است که علائم ذکر شده می‌تواند مربوط به طیف وسیعی از بیماری‌ها و اختلالات دیگر نیز باشد. اگر علائم مربوطه باعث ناراحتی شما شده و بر عملکرد شما تاثیر گذاشته، پیشنهاد می‌شود که با یک فرد متخصص در این زمینه صحبت کنید.

سازگاری با تب کابین

اگر علائم شما خفیف است، اقدامات فعال برای غلبه بر احساستان می‌تواند برای این که حس بهتری داشته باشید، کمک کننده باشد. اما اگر علائم مذکور با شدت بیشتری بر شما تاثیر گذاشته‌اند، بهتر است که از یک متخصص در این زمینه کمک بگیرید. به منظور سازگاری و بهبود علائم کابین موارد زیر پیشنهاد می‌شود:

از خانه بیرون بروید

اگر شما قادر هستید که از خانه بیرون بروید این کار را انجام دهید حتی برای زمانی کوتاه. قرار گرفتن در معرض نور خورشید باعث می‌شود که بدنتان بتواند چرخه طبیعی خود را بهتر تنظیم کند. علاوه بر آن بیرون رفتن و داشتن فعالیت باعث ترشح اندورفین شده که می‌تواند به صورت طبیعی حس خوشحالی را در شما ایجاد نماید. اگر شما قادر نیستید که از خانه بیرون بروید نزدیک پنجره رفته و در آن حوالی کمی حرکت کنید.

برنامه غذایی نرمالی داشته باشید

در بسیاری از موارد ماندن طولانی مدت در خانه باعث می‌شود که افراد به تنقلات و غذاهایی با ارزش تغذیه‌ای پایین روی آورند. بعضی دیگر نیز زمانی که در خانه هستند وعده‌های کمتری غذا می‌خورند. در حالی که حفظ برنامه غذایی نرمال به ما کمک می‌کند که سطح انرژی خود را افزایش داده و انگیزه بیشتری داشته باشیم. شما ممکن است به دلیل عدم تحرک، کمتر گرسنه شوید اما مواظب باشید که مواد غذایی ضروری بدن خود ر تامین کنید. مصرف قند و چربی را کاهش دهید و مطمئن شوید که به میزن کافی آب مصرف می‌کنید.

هدف‌گذاری کنید

زمانی که شما مجبور هستید به مدت طولانی جایی بمانید ممکن است به مرور زمان انگیزه خود را برای انجام بعضی کارها از دست بدهید و با گذشت روزها هیچ کار مهمی انجام ندهید. بهتر است که برای خود اهداف روزانه و هفتگی مشخص کنید و پیشبرد آن‌ها را پیگیری کنید. مطمئن شوید که اهداف تعیین شده منطقی هستند و شما می‌توانید به آن‌ها دست یابید. در صورت رسیدن به هر کدام از هدف‌های تعیین شده به خودتان پاداش دهید.

تعریف تب کابین

مغز خود را به کار گیرید

اگرچه تلویزیون می‌تواند باعث پرت شدن حواس شما شود و گذر زمان را تندتر کند، اما مغز شما را درگیر نمی‌کند. حل کردن جدول، کتاب خواندن و بازی کردن می‌تواند گزینه‌های بهتری برای گذراندن زمان باشد چراکه با فعال کردن مغز کمک می‌کند که کمتر احساس ایزوله شدن و نا امیدی داشته باشید.

ورزش کنید

حتی اگر نمی‌توانید از خانه بیرون بروید راهی پیدا کنید تا بتوانید در خانه فعالیت فیزیکی داشته باشید. ورزش به شما کمک می‌کند که انرژی اضافی ناشی از ماندن طولانی مدت در خانه سوزانده شود. شما می‌توانید از آموزش‌های آنلاین برای ورزش در خانه استفاده کنید تا برای انجام فعالیت روتین موظف شوید.

به دنبال علایق خود بروید

وقتی که مجبور هستید به مدت طولانی جایی بمانید بهترین فرصت برای شماست تا علایق خود را دنبال کنید. شاید در گذشته به دلیل مشغله زیاد موفق نشدید که به دنبال یادگیری کاری که دوست داشته‌اید بروید اما اکنون زمان کافی در اختیار دارید. شاید شروع کردن کاری جدید که می‌دانید مدت زمان زیادی برای آن باید اختصاص دهید کار آسانی نباشد اما اگر علاقه داشته باشید و کار را بدون نشخوار ذهنی شروع کنید مطمئن باشید که ادامه راه برای شما آسان‌تر خواهد بود.

پذیرش داشته باشید

زمانی که افراد شرایط خود را نپذیرند و مدام به فکر تغییر آن باشند متحمل سختی بیشتری شده و ممکن است علائم آن‌ها تشدید شود. این در حالی است که اگر بینش خود را تغییر دهند و شرایط فعلی خود را بپذیرند راحت‌تر می‌توانند با شرایط خود سازگاری پیدا کنند. در نظر داشته باشید که این موضوع به این معنا نیست که برای تغییر شرایطی که از آن راضی نیستیم تلاش نکنیم بلکه به معنای این است که در شرایطی که از دستمان کاری برنمی‌آید و مجبور به ماندن و ایزوله شدن هستیم آن را بپذیریم و از شرایط پیش آمده بیشترین استفاده را داشته باشیم.

منبع: verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی

شوهر حق به جانب

هفت راهکار برای برخورد با همسری که تصور می‌کند همیشه حق با اوست

یکی از رایج‌ترین مشکلاتی که زوجین به خاطر آن به مشاور خانواده مراجعه می‌کنند این است که یکی از آن‌ها تصور می‌کند که همیشه حق با اوست. بعضی از افراد به قدری غرق این موضوع می‌شوند که گاهی در نظر نمی‌گیرند ممکن است طرف مقابل درست بگوید و این بار حق با آن‌ها نباشد. فرقی نمی‌کند که موضوع مورد مباحثه چه باشد یا تصمیم‌گیری در خصوص آن موضوع چقدر اهمیت داشته باشد، در هر صورت حرف آخر را آن‌ها می‌زنند. البته بعضی از این افراد در خصوص همه مسائل رفتار کنترل‌گرانه نداشته و تنها در خصوص بعضی موضوعات این تصور را دارند که همیشه حق با آن‌هاست. فرد کنترل‌گر فکر می‌کند که معلم همسرش است و همسرش باید مانند یک دانش‌آموز از سخنان او پیروی کند و در صورت مقاومت لازم است که تنبیه شود. تنبیه کردن می‌تواند شامل دریغ کردن توجه، رابطه جنسی، خشونت کلامی یا حتی طلاق باشد.

این که در رابطه دائم در حال تلاش باشید که صدای شما هم شنیده شود می‌تواند بسیار اذیت کننده باشد. اگر در برابر رفتار آن‌ها شما به صورت مستقیم مقابله و مقاومت کنید یا رفتار منفعلانه بروز دهید این حالت در آن‌ها شدت پیدا می‌کند. پس در این شرایط چه برخوردی باید داشت؟

هدف از نگارش این مقاله ارائه هفت راهکار برای مقابله با همسری است که تصور می‌کند همیشه حق با اوست.

راه‌های مقابله با همسر کنترل‌گر

اگر احساس می‌کنید که در هر بحث و دعوایی در نهایت شما باید کوتاه بیایید و به حرف همسرتان گوش دهید ممکن است شما با فرد کنترل‌گری در رابطه باشید. گاهی اوقات حتی اگر در خصوص این احساس با همسرتان صحبت کنید، ممکن است متهم شوید که شما برخلاف او دنبال برد و باخت در دعوا هستید و برایتان انجام کار درست اهمیتی ندارد. همان طور که گفته شد راه‌کارهایی نظیر مقابله مستقیم و رفتار منفعلانه تاثیری ندارد و حتی شرایط را بدتر می‌کند. به جای آن بهتر است برای بهبود شرایط از راهکارهای زیر استفاده نمایید:

با او همدردی کنید

افراد کنترل‌گر زمانی که قدرت خود را از دست می‌دهند دچار اضطراب می‌شوند. آن‌ها ممکن است نسبت به این حالت خود هوشیار و خودآگاه نباشند. به جای مقابله مستقیم با کنترل‌گری آن‌ها، اضطراب آن‌ها را در نظر گرفته و پیشنهاد صحبت کردن بدهید. مقابله مستقیم شما نه تنها کنترل‌گری آن‌ها را کمتر نمی‌کند بلکه ممکن است آن را تقویت نیز بنماید.

برای آن‌ها شواهد ارائه دهید

اگر فکر می‌کنید که حق با شماست شواهدی ارائه دهید که موضع شما را ثابت کند. به طور مثال اگر موضوع مورد مباحثه شما مربوط به مسائل مالی است با اعداد و ارقام به او ثابت کنید که حق با شماست. ارائه شواهد اضطراب آن‌ها را کاهش داده و باعث می‌شود که بتوانند از نقطه نظر شما به مسائل نگاه کنند.

از اعتبار گذشته استفاده کنید

اگر قبلا در خصوص مسئله‌ای ثابت شده که حق با شماست از اعتبار آن استفاده کرده و مسئله مورد نظر را به یادش بیاورید.

طرز برخورد با افراد حق به جانب

احساساتتان را کنترل کنید

اگر احساسات خود را کنترل نکنید و رفتار احساسی نشان دهید، آن‌ها بیشتر از قبل تصور می‌کنند که شما غیرمنطقی هستید و بیشتر به باورهای خودشان ایمان پیدا می‌کنند. سعی کنید که نقطه نظر خود را با خونسردی و به صورت منطقی ارائه دهید.

بدون قضاوت باشید

فقط برای این که ثابت کنید حق با شماست با همسرتان مقابله نکنید. سعی کنید بدون قضاوت و از بیرون به موقعیت پیش آمده نگاه کنید. شاید واقعا مسائلی وجود داشته باشد که همسرتان در خصوص آن‌ها اطلاعات و آگاهی بیشتری داشته باشد و قبول این موضوع اصلا چیز بدی نیست. شاید بهتر باشد که در خصوص آن مسائل کنترل بیشتری به همسرتان بدهید.

نگاه مثبت اندیش داشته باشید

گاهی لازم است که نگاهمان را تغییر دهیم و با دید مثبت‌تری به مسائل نگاه کنیم. همیشه کنترل‌گری بد نیست. شاید کنترل همسرتان باعث شود که از شما در برابر یک موقعیت ناخوشایند محافظت شود. اگر در گذشته چنین چیزی اتفاق افتاده، به نظر همسرتان بیشتر اعتماد کنید.

وسعت دید را افزایش دهید

در خصوص اضطراب و میل به کنترل با همسرتان صحبت کنید. میل به کنترل‌گری می‌تواند ناشی از تجربیات سخت در کودکی باشد که شناخت آن‌ها به همسرتان کمک می‌کند که به خودآگاهی بیشتری در خصوص موقعیت خود برسد و در برابر شما نیاز کمتری به کنترل‌گری برای غلبه بر اضطرابش احساس کند.

مشاوره برخورد با همسری که همیشه حق را به خودش می‌دهد

بحث کردن با فردی که تصور می‌کند همیشه حق با اوست و صدای شما را نمی‌شنود کار آسانی نیست. شاید خودتان هم گیج شده باشید و ندانید که دیگر حق با چه کسی است؟ آیا طرف مقابل شخصی کنترل‌گر است؟ آیا شما در اشتباه هستید و همسرتان قصد راهنمایی دارد؟ صحبت با مشاور و روان‌شناس به شما کمک می‌کند که به جواب پرسش‌های خود برسید و به درک بهتری نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارید دست پیدا کنید.

در شرایطی که جواب سوال‌هایتان را یافتید دیگر انتخاب با شماست که چه رویکردی را در پیش بگیرید. شما می‌توانید انتخاب کنید که کنترل‌گری همسرتان را بپذیرید یا به مقابله خود با او ادامه دهید. در برخی موارد نیز آن‌قدر بحث کردن با فردی که همیشه حق را به خود می‌دهد خسته کننده می‌شود که طرف مقابل تصمیم به ترک رابطه می‌گیرد. جلسات مشاوره به شما کمک می‌کند که احساس خود را نسبت به شرایط بیشتر درک کنید و در تصمیم‌گیری قدرت بیشتری داشته باشید. در این شرایط با توجه به این که با خودآگاهی بیشتری تصمیم گرفته‌اید به احتمال کمتری در آینده دچار پشیمانی خواهید شد.

جلسات مشاوره برای فرد کنترل‌گر نیز می‌تواند مفید واقع شود. در صورتی که او بتواند حق به جانب بودن خود را ببیند و علل آن را به کمک مشاور ریشه یابی کند از موضع خود پایین آمده و بهتر می‌تواند نسبت به حرف‌های همسرش پذیرا باشد.

منبع: Psychologytoday

تلفن کلینیک روانشناسی

با رئیسم دعوام شده

پنج شرایطی که باید به رئیستان نه بگویید

در غالب موارد افراد سعی می‌کنند که نیازهای مدیرشان را برآورده کنند؛ به طور مثال اضافه کاری می‌کنند یا کاری را انجام می‌دهند که جزء شرح وظایفشان نیست. حتی ممکن است از گذراندن وقت با خانواده صرف نظر کنند تا بتوانند خواسته مدیرشان را تامین نمایند. اما زمان‌هایی وجود دارد که لازم است افراد به مدیرشان نه بگویند به خصوص اگر رئیسشان زورگو باشد.

برخورد کردن با مدیر قطعا کار ساده‌ای نیست و حتی می‌تواند ترسناک باشد، اما دفاع کردن از حق و حقوقتان می‌تواند به راحت‌تر شدن شرایط کاری شما کمک کند‌. در حقیقت مطالعات نشان داده است که مقابله با مدیر زورگو به افراد کمک می‌کند که کم‌تر احساس قربانی شدن داشته باشند. بر اساس مطالعه‌ای که در دانشگاه اوهایو و جورجیا انجام شد، کارمندانی که با مدیر یا رئیسشان برای حقشان مقابله کرده بودند، کم‌تر احساس قربانی بودن داشته و حتی تعهد و رضایت شغلی آن‌ها نیز افزایش پیدا کرده بود.

قبل از این که با مدیرتان مواجه شوید درست فکر کنید که آیا مسئله پیش آمده ارزش بلند شدن و مقابله را دارد. گاهی اوقات شاید لازم باشد اجازه دهید تا ببنید مسائل چطور جلو می‌روند. اما زمان‌های دیگری نیز وجود دارد که شما نباید به هیچ وجه مدارا کنید. توجه کنید که مهم نیست که شما به چه میزان به کارتان احتیاج دارید در هر حالت لازم است که از حریم خودتان مواظبت کنید. در ادامه پنج سناریو که در آن‌ها لازم است به مدیرتان نه بگویید شرح داده شده است.

اگر مدیرتان شما را مورد سوء استفاده یا آزار قرار داد به او نه بگویید

زورگویی در محیط کار مسئله‌ای بسیار مهم است. هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی سوء استفاده، آزار جنسی و قلدری را قبول نکنید حتی اگر به میزان زیادی به شغلتان احتیاج داشته باشید هیچ‌ وقت جسم و روح خود را فدا نکرده و خود را به فرد قربانی تبدیل نکنید. هیچ چیزی ارزش این مورد را ندارد. به خاطر داشته باشید که زورگویی و قلدری در محیط کار می‌تواند عواقب بدی را به همراه داشته باشد و حتی در صورت شدید بودن خانواده‌تان را نیز تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین مطمئن شوید که در مقابل چنین فردی بایستید و در صورت ادامه پیدا کردن آزار و اذیت به فرد مافوق گزارش دهید.

اگر رئیستان از شما انتظار دارد که با دیگران رفتار زورگویانه داشته باشید به او نه بگویید

بعضی از صاحبان کسب و کار شرایطی در محل کار ایجاد می‌کنند که زورگویی و قلدری در آن عادی به نظر می‌رسد. آن‌ها کارمندانی را که برای رسیدن به هدف مورد نظر دیگران را تحت فشار و سوء استفاده قرار می‌دهند، تشویق می‌کنند. به این ترتیب حذف کردن و کوچک کردن دیگران در آن محیط جزئی از روال کار به حساب می‌آید و کارمندان تصور می‌کنند که برای موفقیت لازم است به دیگران از پشت خنجر بزنند و کسی را که سد راهشان می‌شود کنار بزنند. در این میان فشار زیادی به افراد وارد می‌شود و تصور می‌کنند که باید در فعالیت‌های این گونه شرکت کنند تا از قافله عقب نمانند. علاوه بر آن در محیط‌های مذکور همیشه یک یا دو نفر وجود دارند که آسیب زیادی را متحمل شده، مورد تمسخر واقع شده و هیچ‌وقت با احترام با آن‌ها برخورد نمی‌شود.

اگر شما شاهد چنین روابطی در محل کار خود بودید، نه تنها نباید در رفتارهای این چنینی مشارکت کنید بلکه باید از کسانی که مورد آزار قرار می‌گیرند حمایت کنید. اگرچه شما ممکن است نتوانید زورگویی و قلدری را به طور کامل از محل کار خود حذف کنید، اما می‌توانید رواج آن را کمتر کنید و کاری کنید که دیگران تمایل کمتری به مشارکت در چنین رفتارهایی داشته باشند یا حتی مانند شما در مقابل رفتارهای این چنین بایستند.

رئیس زورگو

اگر رئیستان از شما انتظار دارد که قانون شکنی کنید به او نه بگویید

گاهی ممکن است مدیرتان از شما کاری را بخواهد که قانونی نباشد. این کارهای غیر قانونی می‌تواند شامل دستکاری ارقام برای پرداخت مالیات کمتر، پول گرفتن زیاد از مشتری و یا اخراج کردن غیر قانونی یک فرد باشد. اگر رئیستان از شما خواست که قانون شکنی کنید، احتمالا در یک شرایط باخت-باخت قرار بگیرید و هر انتخابی که داشته باشید برای شما آسان نباشد. در این شرایط ممکن است اگر به مدیرتان نه بگویید اخراج شوید، اما از طرفی دیگر اگر قانون شکنی کنید ممکن است خود و یا سایرین را در معرض خطر قرار دهید و به همین خاطر بسیار مهم است که برخلاف قانون کاری انجام ندهید. فعالیت غیرقانونی ممکن است شهرت شما را به خطر بی اندازد و علاوه بر جریمه شدن، سابقه شما را خراب کند. پس به هیچ قیمتی در فعالیت غیرقانونی مشارکت نکنید.

اگر رئیستان از شما درخواست غیر اخلاقی کرد، به او نه بگویید

زمانی که مدیرتان از شما درخواست غیر قانونی داشته باشد، اگر از آن فرمان برداری نکنید قانون طرف شما خواهد بود. نه تنها او ممکن است بعد از مواجه شدن با عواقب کارش عقب نشینی کند بلکه معمولا برای این که خواسته او جای دیگری پخش نشود، از اخراج شما صرف نظر می‌کند. اما در شرایطی که مدیرتان از شما خواسته غیر اخلاقی داشته باشد، شرایط کمی سخت‌تر می‌شود. در شرایط این چنین غالبا افراد دوست ندارند که در آینه نگاه کنند و با این موضوع مواجه شوند که دارند کار اشتباهی انجام می‌دهند و گفتن این موضوع از طرف شما نیز خوشایند نخواهد بود. این موضوع به این معنی نیست که برای اعتقادات خود مقابله نکنید. با مدیرتان صحبت کنید اما واکنش خیلی شدید نشان ندهید یا به او اتهام نزنید. به خاطر داشته باشید که ممکن است درخواست مذکور از نظر مدیرتان غیر اخلاقی نباشد. به او فرصت دهید تا اشتباهش را ببیند قبل از این که نیاز به مداخله شما باشد. در این مورد نحوه‌ی برخورد با مدیر بسیار مهم است. اگر بعد از مکالمه باز هم مدیرتان از شما خواست که کار مذکور را انجام دهید مطمئن شوید که برخلاف اعتقاداتتان رفتار نکنید و به او نه بگویید. در نظر داشته باشید که اگر کاری غیر اخلاقی انجام دهید سلامت روانی شما در معرض آسیب قرار می‌گیرد و علاوه بر آن ممکن است سابقه کاری شما نیز لطمه ببیند. به طور مثال ممکن است شما در صورت برآورده ساختن خواسته مدیرتان دچار استرس و بی‌خوابی شوید. به صورت کلی قربانی کردن ارزش‌هایتان در مسیر شغلی کار سالمی نخواهد بود.

اگر مدیرتان خواسته غیرمعقولی داشت به او نه بگویید

همه افراد گاهی لازم است که تا دیروقت کار کنند و این موضوع امر غیرمعمولی به حساب نمی‌آید. اما گاهی بعضی مدیران به میزان زیادی مدعی بوده و انتظار کار بیشتر از حد معقول دارند. به طور مثال آن‌ها ممکن است انتظار داشته باشند که زمان‌های بی‌شماری را به انجام کارهای غیرضروری اختصاص دهید تا حدی که نتوانید به میزان کافی با خانواده‌تان وقت بگذرانید یا ممکن است از شما بخواهند که برای نشان دادن تعهد کاری‌تان تعطیلات خود را فدا کرده و سر کار بیایید. این خواسته‌های غیرمنطقی باعث می‌شود که کارمند تحملش کم شده و احساس خفه شدن داشته باشد.

اگر شما در شرایط کاری این چنین قرار داشته باشید، طبیعی است که زیر فشار زیاد و انتظارات نامعقول از کوره در بروید. شما ممکن است تصور کنید که دیگر زندگی از خود ندارید و همه زندگی‌تان را به کار اختصاص داده‌اید. شما دیگر با خانواده یا دوستانتان ارتباطی ندارید و زمانی که به خانه می‌رسید بسیار خسته هستید، نمی‌توانید برای خودتان غذای سالمی آماده کنید و یا هیچ کار دیگری انجام دهید.

به یاد داشته باشید که شما لازم است در خارج از کار برای خودتان زندگی داشته باشید حتی اگر کارفرمایتان به شما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. کار کردن برای شخصی که خواسته‌های نامعقول و انتظارات بیجا دارد می‌تواند مشکلات روحی و روانی بسیاری برای شما ایجاد نماید‌. اجازه ندهید که خواسته‌های بیجای مدیرتان سلامتی و زندگی‌تان را از شما بگیرد. پس در مقابل خواسته‌هایش بایستد و نه بگویید.

منبع: verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی

اعتیاد به تلفن همراه

تلفن همراه به افراد این امکان را می‌دهد که به صورت نامحدود به اطلاعات دسترسی داشته و با افراد دیگر در ارتباط باشند به گونه‌ای که این ارتباط به روش‌های دیگر معمولا غیرممکن است. اگرچه مزایای ذکر شده غیرقابل انکار است اما گاها استفاده از تلفن همراه تبدیل به عادت و اعتیاد شده و تاثیرات مخربی نظیر تاثیرات مخرب ناشی از اعتیاد به قمار، خرید، اینترنت و بازی‌های کامپیوتری ایجاد می‌کند.

  • در یک مطالعه که در دانشگاهbaylor انجام شد مشخص گردید که اعتیاد به تلفن همراه می‌تواند با تکانش گری و مادی گرایی در مقابل ارزش‌های فکری، معنوی و یا فرهنگی مرتبط باشد.
  • استفاده وسواس گونه از تلفن همراه می‌تواند با سوء مصرف کارت اعتباری یا اعتیاد به خرید مقایسه شود.
  • تلفن همراه می‌تواند نشان دهنده طبقه اجتماعی باشد و به همین خاطر بسیاری از افراد تصور می‌کنند که باید آخرین مدل گوشی را با بهترین امکانات و برنامه‌ها خریداری کنند.
  • غالبا افرادی که مبتلا به اعتیاد به گوشی هستند از نوموفوبیا یا ترس از بی تلفن بودن رنج می‌برند.
  • استفاده بی‌رویه از تلفن همراه می‌تواند منجر به وابستگی به شبکه‌های اجتماعی نیز بشود که ممکن است تاثیرات مخربی نظیر عزت نفس پایین، عملکرد شغلی ضعیف و درگیری با افراد داشته باشد.

بعضی از خانم‌ها از این موضوع شکایت دارند که همسرشان زمان زیادی از تلفن همراه خود استفاده می‌کند و زمان کم‌تری را به معاشرت با خانواده اختصاص می‌دهد. با دسترسی رو به افزایش افراد جوان‌تر به تلفن همراه، نوجوانان به ویژه در معرض ابتلا به اعتیاد به تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی قرار دارند. چه شما و یا کسی که در ارتباط با شماست به تلفن همراه اعتیاد داشته باشد می‌توانید برای بهبود امیدوار باشید. در ادامه آمارهایی در خصوص وابستگی به موبایل ارائه شده است:

  • ۶۰ درصد از دانشجویان در آمریکا تصور می‌کنند که مبتلا به اعتیاد به گوشی هستند.
  • ۷۱ درصد افراد با گوشی یا در کنار موبایل خود به خواب می‌روند.
  • ۳۵ درصد افراد وقتی از خواب بیدار می‌شوند به تلفن همراه خود فکر می‌کنند و تنها ۱۰ درصد به کسی که دوستش دارند.
  • ۴۴ درصد از افراد ۱۸ تا ۲۴ سال در حالی که گوشی در دست دارند به خواب می‌روند.
  • ۳۶ درصد از افراد به صورت مداوم گوشی خود را چک می‌کنند در حالی که این درصد در افراد جوان بالاتر و ۵۴ درصد است.
  • ۴۰ درصد از افراد حتی زمانی که در مسافرت هستند نیز به میزان قبل از تلفن همراه خود استفاده می‌کنند.
  • ۴۴ درصد از افراد اظهار می‌دارند که نمی‌توانند یک روز را بدون موبایل سپری کنند.

نشانه‌ها و علائم اعتیاد به تلفن همراه

اگر حداقل چهار مورد از موارد زیر در خصوص شما صدق کند، می‌توان گفت که مبتلا به اعتیاد به تلفن همراه هستید:

  • تمایل و نیاز به استفاده هر چه بیشتر از گوشی همراه به منظور رسیدن به حس مطلوب.
  • تلاش‌های ناموفق برای استفاده کم‌تر از گوشی موبایل.
  • مشغله استفاده از تلفن هوشمند.
  • استفاده از تلفن همراه زمانی که در معرض احساسات منفی نظیر اضطراب یا افسردگی قرار دارید.
  • استفاده بی‌رویه و از دست دادن زمان هنگام استفاده از موبایل.
  • به خطر انداختن رابطه یا شغل به دلیل استفاده بیش از اندازه از تلفن همراه.
  • احساس نیاز به خرید جدیدترین گوشی یا نصب برنامه‌های هر چه بیشتر یا استفاده بیشتر از گوشی‌.
  • عصبانیت، تنش، افسردگی، واکنش‌پذیری و بی‌خوابی در زمان عدم دسترسی به تلفن همراه‌.
  • خستگی چشم از نگاه زیاد به صفحه نمایش تلفن همراه.

نشانه های اعتیاد به گوشی

وابستگی به گوشی در نوجوانان

نوجوانان بسیار مستعد به وابستگی به تلفن همراه هستند چراکه به صورت تقریبی تا حدود ۲۵ سالگی مغز در حال تکامل است و استفاده بی‌رویه از تلفن همراه می‌تواند باعث تغییراتی در تکامل آن شود که شامل موارد زیر است:

  • کاهش ارتباطات درون مغز.
  • اختلال در قسمت‌هایی از مغز که مسئول حل مسئله، کنترل تکانش و تنظیم احساسات است.
  • نوجوانانی که دچار اعتیاد به تلفن همراه هستند بیش از سایرین مستعد مصرف الکل، تنباکو و رژیم غذایی نامناسب هستند.
  • منزوی شدن از نظر اجتماعی به دلیل استفاده بیش از حد از تلفن همراه.

درمان فردی اعتیاد به تلفن همراه

اگرچه اعتیاد به تلفن همراه یک مفهوم جدید در  DSM تلفی می‌شود اما چند راه کار درمانی برای آن پیشنهاد شده است. در صورتی که از وابستگی به موبایل رنج می‌برید راه‌کارهای زیر را در نظر بگیرید:

  • یکسری قوانین در خصوص استفاده از تلفن همراه برای خودتان تعیین کنید. به طور مثال زمان‌هایی را مشخص کنید که در آن اجازه استفاده از تلفن همراه را ندارید به طور مثال از ساعت ۷ الی ۹ شب. فعالیت‌هایی را مشخص کنید که در حین انجام آن اجازه استفاده از تلفن همراه را نداشته باشید به طور مثال هنگام غذا خوردن، رانندگی و غیره. زمان‌های مشخصی را برای استراحت و استفاده از تلفن همراه مشخص کنید.
  • یک برنامه دانلود کنید تا به شما کمک کند که زمان استفاده از گوشی همراه را تنظیم کنید. این برنامه‌ها می‌توانند به شما نشان دهند که زمان خود را بیشتر از همه در چه برنامه‌هایی سپری می‌کنید. این برنامه‌ها همچنین به شما کمک می‌کند که برای برنامه‌های مذکور محدودیت زمانی ایجاد کرده تا در صورت گذر از حد مجاز استفاده به شما اخطار دهند یا دسترسی به برنامه مورد نظر را مسدود کنند.
  • تکنیک‌های ریلکسیشن و ذهن آگاهی به شما کمک می‌کند که به میزان کم‌تری احساس نیاز به استفاده از تلفن همراه داشته باشید‌.

مشاوره و درمان اعتیاد به موبایل

اگر شما نتوانستید از طریق تغییر عادات وابستگی خود را به تلفن همراه کنترل کنید، ممکن است شما مبتلا به اعتیاد شدید بوده و برای بهبود وضعیت خود نیاز به جلسات درمان و مشاوره داشته باشید.

درمان شناختی-رفتاری: در این روش تمرکز بر اصلاح افکار، احساسات و رفتارهای مخرب است. این روش در درمان اعتیاد به اینترنت که مشابه به اعتیاد به تلفن همراه است موثر واقع شده است.

جلسه انگیزشی: در این روش تمرکز بر شناخت تفاوت شرایط فعلی و شرایط درخواستی و پیدا کردن انگیزه لازم برای ایجاد تغییرات مثبت و رسیدن به شرایط درخواستی می‌باشد‌.

دارودرمانی: اگرچه داروی مشخصی برای درمان اعتیاد به گوشی که توسط FDA تایید شده باشد در اختیار نیست اما داروهای درمان افسردگی و سایر بیماری‌های روان‌شناختی که برای درمان اعتیاد به اینترنت نیز پیشنهاد می‌شود می‌تواند برای درمان این نوع اعتیاد موثر واقع شود.

منبع: PsychGuides

تلفن کلینیک روانشناسی

پیشنهاد برای زمان های بیکاری

اختلال کم توجهی-بیش فعالی و سر رفتن حوصله

سر رفتن حوصله معمولا زمانی اتفاق می‌افتد که در محیط چیزی جذاب و سرگرم کننده‌ برای جلب توجه شما وجود نداشته باشد. سر رفتن حوصله ابتدا از ذهن شروع شده و در مرحله بعد بدن و احساسات شما را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد. به طور مثال ممکن است احساس بی‌قراری و خستگی کنید و در نهایت روحیه‌تان نیز تحت تاثیر قرار بگیرید. در این میان افراد مبتلا به اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی (ADHD) بیش از هر چیز از این که حوصله‌شان سر برود می‌ترسند و برای جلوگیری از این موضوع هر کاری انجام می‌دهند.

علائم سر رفتن حوصله

چند مورد از موارد زیر به نظر شما آشناست؟

  • زمانی که پشت تلفن شما را در انتظار قرار می‌دهند گوشی را قطع می‌کنید، حتی اگر در حال پیگیری امری مهم باشید.
  • مشغول به خوردن می‌شوید حتی زمانی که گرسنه نیستید.
  • شما با کسی تماس می‌گیرید که علاقه چندانی به معاشرت با او ندارید تنها به این دلیل که کسی را برای صحبت داشته باشید.
  • شما به تخت خواب رفتن را تا آخرین لحظه طول می‌دهید تا کاملا خسته شوید و برای به خواب رفتن منتظر نمانید.
  • با کسی که ارائه دهنده خدمتی است یا کسی که دوستش دارید دعوا راه می‌اندازید.
  • رفتارهای پرخطر از خود بروز می‌دهید؛ به طور مثال ممکن است به طرز خطرناکی از راننده‌ای که آرام رانندگی می‌کند سبقت بگیرید به این خاطر که حوصله‌تان از رانندگی پشت سر او سر برود.

متضاد بی‌حوصلگی، علاقه‌مند و هیجان زده در نظر گرفته می‌شود. بزرگسالانی که به اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی مبتلا هستند دائما به دنبال چیزهای جذاب و جدیدند زیرا زمانی که به چیزی علاقه‌مند می‌شوند چرخ دنده‌های مغزشان فعال شده و بخش اجرایی مغزشان به خوبی کار می‌کند.

زمانی که مشغول به انجام کاری خسته کننده هستید ممکن است نه تنها نتوانید به لحاظ ذهنی متمرکز شوید بلکه عواقب منفی دیگری را نیز تجربه کنید. به طور مثال ممکن است در حین انجام آن کار خوابتان بگیرد حتی اگر به اندازه کافی استراحت کرده باشید. بعضی از افراد نیز اگر محیط اطرافشان جذاب و تحریک کننده نباشد دچار افسردگی می‌شوند.

چگونه از سر رفتن حوصله جلوگیری کنیم؟

سعی کنید نسبت به خود و علایقتان شناخت پیدا کنید تا بتوانید خود را سرگرم کنید. سعی کنید کارهای جدید را امتحان کنید، با آدم‌های دیگر وقت بگذرانید و کارهایی که آدرنالین را بالا می‌برند انجام دهید. زمانی که متوجه شدید چه کارهایی را دوست دارید زندگی خود را پیرامون آن‌ها بچینید تا هر روز برای شما سرگرم کننده باشد. این موضوع شامل شغل و کارهایی که جزء وظایف کاری شما است نیز می‌شود. علاوه بر آن سرگرمی‌های شما و حتی کارهای پیش پا افتاده مثل تمیز کردن خانه نیز باید به نحوی انجام شود که از حوصله شما خارج نباشد.

حوصلم سر رفته از بیکاری

آماده باشید

زندگی پر از توقف و انتظار است پس خودتان را برای آن‌ها آماده کنید. به طور مثال اگر می‌خواهید با هواپیما به سفر بروید یک مجله که متناسب با علایقتان است تهیه کرده و همراه خودتان ببرید یا یک کتاب مجذوب کننده یا یک پازل. خودتان را به شانس واگذار نکنید و فکر نکنید که ممکن است کنار یک شخص سرگرم کننده بشینید یا فکر کنید که قرار است یک فیلم خوب پخش شود.

از زمان سنج استفاده کنید

استفاده از زمان سنج با توجه که فوریت و هیجان ایجاد می‌کند حتی کسل آور ترین کارها را هم جذاب می‌کند. به طور مثال اگر می‌خواهید ظرف بشورید، خودتان را به چالش بکشید و ببینید آیا می‌توانید در پانزده دقیقه کار خود را انجام دهید.

تعادل برقرار کنید

این که بتوانید به خودآگاهی برسید که شما فردی هستید که دوست ندارید حوصله‌تان سر برود به شما کمک می‌کند که از پتانسیل خود برای جلوگیری از این موضوع استفاده کنید. البته این موضوع به این معنی نیست که به خاطر فرار از بیکاری به هر کاری دست بزنید، بلکه می‌توانید در شرایطی که کاری برای انجام ندارید برای چند دقیقه بنشینید و مراقبه کنید. مراقبه و ورزش می‌تواند به شما کمک کند که فضای خالی پیش آمده را در طول روز پر کنید‌.

چگونه بیکاری و سر رفتن حوصله را تحمل کنیم؟

متاسفانه بیکاری و سر رفتن حوصله همیشه چیزی نیست که قابل اجتناب باشد. در شرایط مذکور مهم و لازم است که راه‌هایی برای تحمل بیکاری داشته باشیم تا برای جلوگیری از سر رفتن حوصله به هر کار نامناسبی روی نیاوریم.

تمرکز کنید

زمانی که با شرایطی مواجه می‌شوید که کاری برای انجام ندارید، چیزی پیدا کنید که بتوانید روی آن تمرکز کنید. به طور مثال آیا در حال حاضر مشکل خاصی دارید که نیاز به حل شدن داشته باشد؟ یک لیست ذهنی از راه‌حل‌های ممکن تهیه کنید‌. این موضوع به شما کمک می‌کند که ذهنتان از تمرکز بر این که حوصله‌تان سر می‌رود خارج شود و توجه خود را برای موضوعی سازنده اختصاص دهد.

تمرین مراقبه و ذهن آگاهی کنید

این که بتوانید کمی شاهد درون و ذهنتان باشید نیز در این شرایط کمک کننده است. به احساساتتان در لحظه توجه کنید. نظاره‌گر افکارتان در لحظه باشید. می‌توانید برای شروع به تنفستان توجه کنید و هر لحظه فکری در ذهنتان نقش بست آن را ببینید و کنار بزنید.

به افکارتان اجازه ورود دهید

گاهی اوقات فکر کردن و در لحظه نبودن به شما کمک می‌کند که زمان راحت‌تر برای شما سپری شود و در کنار آن فکر کردن به چیزهای هیجان انگیز و خوشحال کننده نیز باعث خوشحالی شما شود. این موضوع حین انجام کارهایی که بدون نیاز به تمرکز و به صورت خودکار قابل انجام است مانند ظرف شستن و .‌.. می‌تواند کمک کننده باشد.

تحمل بیکاری در افراد مبتلا به اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی

در افرادی که مبتلا به اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی هستند بیکاری می‌تواند خیلی اذیت کننده باشد و پیدا کردن روش‌هایی برای تحمل شرایط مذکور ضروری است. همان طور که توضیح داده شد آماده بودن یکی از روش‌های موثر است. وقتی شما مبتلا به اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی هستید تمرکز کردن روی یک فعالیت ملزوم به علاقه‌مندی، خواستن و چالش است. اگر بتوانید در زمان بیکاری فعالیتی با ویژگی‌های گفته شده پیدا کنید دوباره مغزتان به حالت مطلوب باز می‌گردد.

تلفن کلینیک روانشناسی

چهار روش برای افزایش هوش هیجانی

بسیاری از افراد متخصص بر این باور هستند که موفقیت در مراحل مختلف زندگی ملزوم به داشتن هوش شناختی (cognitive intelligence) و هوش هیجانی (emotional intelligence) است و هر دوی آن‌ها برای ترقی لازم هستند. هوش هیجانی که هوش احساسی نیز نامیده می‌شود به معنای توانایی برقراری ارتباط با دیگران و نوع رفتار و گفتاری است که دیگران را به شما جذب و علاقه‌مند کند. فردی را تصور کنید که تجربه کاری زیادی دارد اما نمی‌تواند با کارفرما ارتباط خوبی برقرار کرده و کارش را به خوبی ارائه دهد. در این مثال اگرچه فرد توانایی کاری بالایی دارد اما شاید نتواند به اندازه‌ی لازم در کارش ارتقا پیدا کرده و موفق شود. خبر خوب این که هوش هیجانی می‌تواند به صورت اکتسابی نیز کسب شود. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله در خصوص چهار روش افزایش هوش هیجانی صحبت شده است.

نشانه‌های هوش هیجانی پایین

هوش هیجانی بالا به این معنی نیست که فرد همیشه نقابی از خوشحالی بر چهره داشته باشد، بلکه به این معنی است که بتواند احساسات مختلف را در خود شناسایی کرده و با مدیریت صحیح به شیوه‌ی درستی آن‌ها را ابراز کند. فرد دارای هوش هیجانی پایین به این دلیل که نمی‌تواند احساسات خود را به خوبی مدیریت کند، معمولا به دلیل سرکوب احساسات به راحتی دچار اضطراب می‌شود. این افراد غالبا به کرات دچار تنش با دیگران می‌شوند و علاوه بر قضاوت و واکنش سریع نمی‌توانند به خوبی از خودشان دفاع کنند. زودرنجی، نگرانی و خود سرزنشی در این افراد به میزان بالایی دیده می‌شود.

راه‌های افزایش هوش هیجانی

کاری کنید که دیگران حس خوبی نسبت به خودشان پیدا کنند

بیشتر افراد از این که حس خوبی نسبت به خوشان داشته باشند خوشحال و اگر خجالت زده شوند، ناراحت می‌شوند. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند معمولا می‌توانند احساسات مثبت را در دیگران تقویت کنند. این موضوع به این معنی نیست که همیشه دیگران را تایید کنیم بلکه گاهی نیز بسته به شرایط می‌توانیم پیشنهادهای خود را ارائه دهیم البته این که با چه ادبیاتی این کار را انجام دهیم نیز حائز اهمیت است. به طور مثال زمانی که دیگران به نکته خوبی اشاره می‌کنند از ایده خوب آن‌ها تعریف کنید. اگر میخواهید نظر آن‌ها را تکمیل کنید نگویید که «بهتر است …. » بلکه بگویید «ایده خوبی است اما اگر … را انجام دهیم بهتر نمی‌شود؟». پاسخ دوم از این نظر مربوط به هوش هیجانی بالاتر است که ابتدا نظر طرف مقابل را تایید کرده، در مرحله دوم با بیان پیشنهاد به صورت سوالی به او قدرت انتخاب داده و سوم این که با استفاده از کلمه «ما» حس خوبی در او ایجاد کرده‌ است. در کنار همه موارد گفته شده به احتمال بیشتری نیز موافقت طرف مقابل جلب خواهد شد.

یاد بگیرید و بعد نیازهای درونی آن‌ها را تامین کنید

هر فرد در زندگی دغدغه‌های خاص خود را دارد. این دغدغه‌ها می‌تواند شامل پول، خانواده، سلامت، ستایش شدن یا جهت گیری سیاسی باشد. طرف مقابل خود را ارزیابی کنید تا متوجه شوید که دغدغه و انگیزه اصلی او چیست. ببینید زمانی که صحبت می‌کند از چه چیزی بیشتر حرف می‌زند یا چه کار به خصوصی انجام می‌دهد. اگر نمی‌توانید تشخیص دهید از او بپرسید که این روزها به چه چیزهایی بیشتر فکر می‌کند یا دنبال چه چیزی است؟

تقویت هوش هیجانی

زمانی که دغدغه فرد را پیدا کردید، به دنبال زمان‌هایی باشید تا بتوانید آن‌ها را تامین کنید. به طور مثال اگر فکر می‌کنید که دغدغه اصلی رئیستان افزایش راندمان کار است از او بپرسید که چه کاری می‌توانید انجام دهید تا این مهم را محقق کنید؟ یا اگر طرف مقابل شما به خانواده اهمیت می‌دهد و با شما راجع به موضوعی خاص صحبت کرده، در مکالمه بعدی در این باره از او بپرسید. به طور مثال اگر طرف مقابل به شما گفته که در خصوص تربیت فرزندان با همسرش دچار مشکل شده در مکالمه بعدی از او بپرسید که آیا پیشرفتی در این خصوص حاصل شده؟

میان صحبت کردن و گوش دادن خود تعادل برقرار کنید

در یک مکالمه دو نفره شما باید بین ۲۵ تا ۷۵ درصد مواقع صحبت کنید. اگر کم‌تر از ۲۵ درصد صحبت می‌کنید، باعث ایجاد فشاری بر طرف مقابل می‌شوید که تلاش کند سکوت شما را پر کند. اگر هم بیشتر از ۷۵ درصد مواقع صحبت می‌کنید باعث می‌شوید طرف مقابل حس بی اهمیت بودن پیدا کند. بهتر است زمانی که به صحبت‌های طرف مقابل گوش می‌دهید واقعا حرف‌های او را بشنوید و حس او را درک کنید. بسیاری از افراد زمانی که طرف مقابل در حال صحبت کردن است به جای گوش دادن در فکر جوابی هستند که قرار است در ادامه بدهند. اگرچه ایرادی ندارد که به جواب هم فکر کنیم اما نباید کل هدف از شنیدن جواب دادن باشد. پس سعی کنید به نحوه صحبت کردن طرف مقابل، تاکیدها، تن صدا و بالا و پایین شدن آن توجه کنید تا بتوانید بهتر حس طرف مقابل را درک کنید و به او اجازه بیان احساسات و افکارش را بدهید.

به میزان متعادل سوال بپرسید

زمانی که طرف مقابل صحبت می‌کند می‌توانید با پرسیدن سوال از احساس او مطمئن شوید. به طور مثال اگر زمانی که به صحبت‌های طرف مقال گوش می‌دهید متوجه بالا رفتن تن صدایش، درهم رفتن ابروهایش یا آه کشیدن او شدید می‌توانید از او بپرسید «این موضوع برای شما استرس زا بوده، درسته؟» پرسیدن سوال به جای دادن نظر قاطع جای خالی را برای برداشت اشتباه شما باز نگه می‌دارد. مطمئن شوید که تعامل شما با طرف مقابل دو طرفه است و حالت سخنرانی ندارد. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند به میزان متناسب در مکالمات خود سوال می‌پرسند به گونه‌ای که حس بازجویی به طرف مقابل القا نشود.

تقویت هوش هیجانی امری شدنی است

بسیاری از افراد تصور می‌کنند که هوش هیجانی ارثی است و نمی‌توانند آن را بهبود دهند اما باید گفت که اگرچه هوش هیجانی می‌تواند به ژنتیک نیز مرتبط باشد اما قابل ارتقا است. فرد با قرار گرفتن در محیط‌های اجتماعی می‌تواند به صورت اکتسابی نیز هوش اجتماعی خود را ارتقا دهد. به کار بردن چهار روش ذکر شده نیز به افراد کمک می‌کند که تعاملات بهتری داشته باشند تا به واسطه آن در زمینه فردی و حرفه‌ای موفقیت بیشتری کسب نمایند.

تلفن کلینیک روانشناسی

اشتها ندارم، چه کار کنم؟

غذا انرژی لازم را برای سالم ماندن بدن تامین می‌کند. مغز و شکم با یکدیگر همکاری می‌کنند تا مشخص کنند که آیا بدن شما نیاز به غذا دارد و گرسنه هستید یا دیگر سیر شده‌اید. نداشتن اشتها نشان دهنده این است که یک جای کار ایراد دارد. این موضوع ممکن است ریشه در مشکلات فیزیکی یا روانشناسی داشته باشد. بسیاری از افراد سوال می‌پرسند «اشتها ندارم، چیکار کنم؟»، در پاسخ به این موضوع باید گفت که درک این که بی اشتهایی شما به چه علت ایجاد شده است می‌تواند به درمان مشکل بسیار کمک کند. هدف از نگارش این مقاله آشنایی با دلایل فیزیکی و روانی بی اشتهایی و روش‌های درمان این مشکل است.

دلایل فیزیکی از دست دادن اشتها

نداشتن اشتها یک مشکل اولیه نبوده و معمولا بر اثر عوامل دیگر ایجاد می‌شود که شامل:

افزایش سن

با افزایش سن میزان اشتها نیز ممکن است تغییر کند. افراد مسن به دلایل مختلفی نظیر تغییر گیرنده‌های چشایی، زوال عقل، بیماری‌های جسمی و عوارض جانبی قرص‌های مصرفی‌شان اشتهایشان را از دست می‌دهند. از دلایل دیگر این موضوع کاهش میزان فعالیت جسمی و نیاز کم‌تر به مصرف کالری است.

کم خونی

آنمی یا کم خونی می‌تواند موجب کاهش اشتها شود. کم شدن اشتها و کاهش وزن ممکن است از علائم کم خونی باشد به خصوص اگر این علائم با سرگیجه همراه باشد.

سرطان

کاهش اشتها از علائم شایع در بیماران سرطانی است به خصوص اگر سرطان در لوله گوارشی، معده، پانکراس، ریه یا تخمدان ایجاد شده باشد. از دست رفتن اشتها همچنین می‌تواند به علت عوارض ناشی از درمان سرطان به وجود بیاید.

سرماخوردگی

سرماخوردگی نیز می‌تواند باعث کاهش اشتها شود که البته بعد از بهبودی مشکل به سرعت برطرف خواهد شد. در موارد نادری مانند بیماری با ویروس کرونا ممکن است کاهش اشتها به مدت طولانی‌تری ادامه داشته باشد.

دیابت

افراد مبتلا به دیابت به دلایل مختلفی ممکن است احساس گرسنگی نداشته باشند. گاهی اوقات در این بیماران غذا به سرعت کمی در لوله‌ی گوارشی حرکت می‌کند که این موضوع به علت بالا بودن سطح گلوکز خون ایجاد شده و موجب کاهش اشتها می‌شود.

کم کاری تیروئید

کم کاری غده تیروئید علاقه به غذا خوردن را از بین می‌برد، اما با این که فرد میزان کالری کم‌تری مصرف می‌کند ممکن است با افزایش وزن مواجه شود.

سایر عفونت‌ها

عفونت می‌تواند موجب کاهش اشتها شود که بعد از پاکسازی بدن اشتها نیز بازمی‌گردد.

مصرف دارو

اگرچه داروهای بسیاری می‌توانند منجر به کاهش اشتها شوند، ولی قرص‌های خواب، مسکن‌ها، آنتی بیوتیک و قرص فشار خون بیشترین تاثیر را دارند. این داروها می‌توانند موجب سرگیجه و حالت تهوع نیز بشوند.

درد

درد شدید می‌تواند میل فرد را به غذا خوردن از بین ببرد. میگرن، درد شکمی و سایر دردها موجب کاهش اشتها در فرد می‌شود.

بارداری

زنان باردار ممکن است تهوع و کاهش اشتها را به خصوص در ماه‌های اول بارداری تجربه کنند.

مشکلات شکمی

بیماری‌های مربوط به شکم به خصوص مشکلات گوارشی نظیر سندروم روده تحریک پذیر و بیماری کرون می‌تواند موجب از دست رفتن اشتها شود.

گشنمه ولی نمیتونم غذا بخورم

مشکلات روحی روانی که موجب کاهش اشتها می‌شوند

مشکلات روحی روانی بسیاری هستند که می‌توانند بر اشتهای شما تاثیر بگذارند. از استرس و ناراحتی گرفته تا بیماری‌های روانی می‌توانند موجب کاهش اشتهای شما شوند که شناسایی و بهبود آن‌ها می‌تواند موجب بازگشت اشتها در شما شود. عوامل مربوط به روان که می‌توانند موجب کاهش اشتها شوند شامل:

اضطراب

افراد مضطرب ممکن است آن قدر غرق اضطراب خود شوند که گرسنگی و میل به غذا خوردن را از یاد ببرند.

افسردگی

افرادی که درگیر افسردگی هستند ممکن است علاقه خود را به خیلی از چیزها از جمله غذا از دست بدهند. آن‌ها انرژی لازم برای تهیه غذا نداشته و میلی هم به غذا خوردن ندارند. افراد افسرده ممکن است دچار حالت تهوع نیز باشند.

استرس

پاسخ بدن به استرس معمولا اشتها را سرکوب می‌کند؛ اگرچه ممکن است در بعضی افراد واکنش بدن به استرس برعکس باشد و فرد دچار پرخوری شود. برخی از علائم فیزیکی مانند تهوع و حس این که لوله گوارشی بسته شده در افراد دارای استرس شایع است و موجب می‌شود که فرد حتی نتواند لقمه خود را فرو ببرد.

مصرف مواد

در حالی که بعضی از افراد در نتیجه مصرف مواد دچار افزایش وزن می‌شوند، بعضی از افراد اشتهای خود را از دست می‌دهند. مصرف مواد مخدر و الکل می‌تواند موجب کاهش میل فرد به غذا شود.

درمان بی اشتهایی

اگر شما تنها برای چند روز اشتهای خود را از دست بدهید جای نگرانی ندارد و طبیعی است که افراد کمی نوسان در میل به غذا خوردن احساس کنند. اما اگر کاهش اشتها بیشتر از چند روز ادامه داشت و همراه با علائمی نظیر سرگیجه، درد و بالا آوردن بود حتما لازم است که پیگیری شده و به پزشک مراجعه شود.

روش درمان کاهش اشتها بستگی به علت ایجاد آن دارد. پزشک ممکن است از شما سوال بپرسد که هر چند وقت یک بار غذا می‌خورید؟ موقع غذا خوردن چه احساسی دارید؟ آیا کاهش وزن داشته‌اید؟ و چند وقت است که اشتهای خود را از دست داده‌اید؟ بر اساس جواب‌های شما ممکن است پزشک لازم بداند که برایتان آزمایش خون، سونوگرافی معده و یا سایر آزمایش‌ها را تجویز کند. این آزمایش‌ها می‌تواند برای شناسایی عامل ریشه‌ای کاهش اشتهای شما کمک کننده باشد. هنگامی که کاهش اشتها بخشی از یک بیماری مهم‌تر باشد، تغذیه مناسب و حفظ وزن سالم برای درمان و بهبود بیماری بسیار مهم است. در نتیجه برای پزشک برگرداندن اشتهای شما در اولویت خواهد بود.

بر اساس تشخیص، پزشک ممکن است درمان‌های زیر را پیشنهاد دهد:

  • برنامه خواب مناسب
  • یک رژیم غذایی مناسب که مواد غذایی ضروری را تامین کند
  • بهبود وضعیت مراقبت از خود
  • افزایش فعالیت فیزیکی
  • داروی افزایش اشتها
  • جلسات مشاوره

در بعضی موارد پزشک ممکن است شما را به مشاور تغذیه ارجاع دهد تا رژیم غذایی مناسب و مختص شما برایتان نوشته شود. ممکن است از شما خواسته شود که وعده‌های کوچک غذایی را با فاصله کم‌تر بخورید، بعضی غذاها را حذف کرده و مواد غذایی دیگر را اضافه کنید. علاوه بر آن مشاور تغذیه برای شما رژیمی تنظیم می‌کند که کلیه مواد مورد نیاز بدنتان تامین شود. گاهی اوقات نیز پزشک شما را به مرکز مشاوره ارجاع می‌دهد تا عوامل روحی روانی که باعث کاهش اشتها در شما شده شناسایی و درمان شود.

تلفن کلینیک روانشناسی

تعامل با دوستان و خانواده‌ای که در زمان ناراحتی حمایتگر نیستند

زمانی که افسرده و ناراحت هستید مهم است که کسانی را در زندگی داشته باشید که از شما حمایت کنند یا حداقل سعی خود را بکنند که شما را درک کنند. اگر خانواده و اطرافیانتان شما را درک نکنند و بابت ناراحتی و افسردگی سرزنشتان کنند، شرایط ناخوشایندی برایتان ایجاد می‌شود. در این شرایط چه عکس العملی باید داشته باشید که کم‌ترین میزان آسیب گریبان‌گیرتان شود؟ در این مقاله در خصوص نحوه برخورد و تعامل با دوستان و خانواده‌ای که در زمان ناراحتی حمایتگر نیستند، صحبت شده است.

افسرده‌ام و از طرف اطرافیانم حمایت نمی‌شوم، چه کار کنم؟

بپذیرید که همه افراد توانایی درک بالایی ندارند

این موضوع را در نظر بگیرید که ممکن است بی تفاوتی و عدم حمایت خانواده یا دوستانتان ربطی به شخص شما نداشته باشد و تنها به این دلیل باشد که آن‌ها نتوانند شرایط شما را درک کنند. قدرت درک بالا در نتیجه‌ی تجربیات مختلف و آموزش‌های صحیح در زندگی ایجاد می‌شود که ممکن است اطرافیانتان از آن بی‌بهره بوده‌ باشند. ممکن است آن‌ها در محیطی بزرگ شده‌اند که نشان دادن آسیب پذیر بودن یا غم و اندوه غیر قابل قبول بوده است.

گاهی اوقات برای این که اطرافیانتان شما را درک کنند لازم است که در خصوص شرایطتان توضیحات بیشتری به آن‌ها بدهید. شما می‌توانید از منابع مختلفی برای آموزش دادن و روشن ساختن خانواده و دوستان خود استفاده کنید.

حامی بودن را از خودتان شروع کنید

شاید برای دریافت حمایتی که به آن نیاز دارید ابتدا لازم است که از خودتان شروع کنید. خودتان می‌توانید بهترین حامی خود باشید. با خودتان مهربان باشید و سعی کنید که صحبت‌های درونی‌تان مثبت باشند. به عبارتی دیگر مواظب صدای درونی خود و حرف‌هایی که راجع به شما می‌زند باشید. در شرایطی که صحبت‌های درونی‌تان منفی هستند ممکن است استرس و اضطراب بیشتری برای شما ایجاد شود. حتی اگر لازم باشد چند جمله‌ی مثبت را به خاطر بسپارید و روزانه آن‌ها را چندین بار تکرار کنید. در نظر داشته باشید که گفت و گوهای ذهنی منفی به افسردگی شما دامن می‌زند. پس اگر متوجه شدید که در چرخه منفی بافی یا خودسرزنشی قرار گرفتید، چرخه را متوقف کرده و خودتان را همان‌طور که هستید بپذیرد. هیچ شخصی کامل نیست و همه افراد مرتکب اشتباه می‌شوند پس به خودتان بیش از اندازه سخت نگیرید. علاوه بر آن مشغول شدن به فعالیت‌هایی که حواس و تمرکز شما را از افکار منفی منحرف کند نیز می‌تواند کمک کننده باشد.

شما همچنین می‌توانید به خودتان رسیدگی کنید به طور مثال به آرایشگاه یا سالن ماساژ بروید. این که یاد بگیرید به این صورت از خودتان مراقبت کنید نه تنها حال و هوای شما را عوض می‌کند بلکه به شما کمک می‌کند که مسئولیت احساسات و سلامت خود را بر عهده بگیرید. همچنین این موضوع به شما کمک می‌کند که کم‌تر درگیر این افکار شوید که دوستان یا خانواده‌تان حمایت لازم را ندارند.

باورهای اشتباه خود را در مورد افسردگی اصلاح کنید

افسردگی نشانه ضعف یا تنبلی نیست، بلکه در بسیاری از موارد یک مشکل بیولوژیکی بوده که به دلیل عدم تعادل در مواد شیمیایی تنظیم کننده خلق و خو ایجاد می‌شود. این که در شرایط افسردگی به دنبال کمک باشید برای جلب توجه نبوده و همچنین نشان دهنده ضعیف بودن شما نیست. مهم نیست که بقیه چه حرف‌هایی به شما می‌زنند شما نباید این حقایق را نادیده بگیرید. از دیگران کمک بگیرید تا زمانی که شخص مناسب و مورد نظر خود را پیدا کنید.

حمایت از افراد افسرده

به یاد داشته باشید که دیگران نیز مشکلات خاص خود را دارند

ممکن است اطرافیان و دوستانتان شرایط شما را درک کنند اما به دلیل مسائلی که در حال حاضر در زندگی‌شان در جریان است نتوانند به شکل فعالی از شما حمایت کنند. به طور مثال ممکن است دوست شما نیز افسرده باشد و نتواند حمایت لازم را در اختیار شما قرار دهد. در این شرایط عدم حمایت او نشان دهنده بی اهمیت بودن شما نبوده و تنها به این دلیل است که توانایی و منابع درونی لازم را برای حمایت از شما ندارد. زمانی که حمایت لازم را از اطرافیانتان دریافت نمی‌کنید این موضوع را به خودتان یادآوری کنید. عدم حمایت آن‌ها را به خودتان نگیرید و این طور برداشت نکنید که برای آن‌ها مهم نیستید.

در جای دیگری به دنبال حمایت باشید

زمانی که افسرده هستید و خانواده و دوستانتان از شما حمایت نمی‌کنند می‌توانید در جای دیگری حمایت لازم را به دست آورید. سعی کنید دوستان جدیدی پیدا کنید و عضو گروه‌های جدید شوید که تجربیات مشترک با شما داشته باشند. گاهی اوقات صحبت با کسانی که آشنایی زیادی با شما ندارند می‌تواند آسان‌تر باشد زیرا آن‌ها کم‌تر شما را مورد قضاوت قرار می‌دهند یا حتی اگر هم قضاوت کنند کم‌تر برای شما اهمیت خواهد داشت.

به صورت مستقیم درخواست کمک کنید

از این که به صورت مستقیم خواسته و نیاز خود را با خانواده و دوستانتان در میان بگذارید، نترسید؛ گاهی اوقات اطرافیانتان اگر بدانند چه چیزی شما را خوشحال می‌کند مشتاقانه به شما کمک کرده و حمایت خود را نشان می‌دهند. شاید آن‌ها متوجه نباشند که شما چه احساس یا خواسته‌ای دارید زیرا در ذهن آن‌ها شما همیشه فرد قوی‌تر هستید. به خاطر داشته باشید که اطرافیان نمی‌توانند ذهن شما را بخوانند پس صحبت کنید و به صورت مستقیم خواسته خود را بیان نمایید.

رابطه‌های منفی را تمام کنید

اگر می‌توانید افراد منفی را از زندگی خود حذف کنید یا حداقل تاثیر آن‌ها را کم‌تر کنید. بعضی اشخاص هستند که صرف نظر از کاری که انجام می‌دهید همیشه به شما آسیب می‌زنند. اگر این امکان وجود دارد رابطه خود را با آن‌ها کم‌تر کنید. شما می‌توانید در این خصوص با مشاور و روان‌شناس نیز صحبت کنید تا آن‌ها روش مناسب برخورد با این گونه افراد را به شما نشان دهند به صورتی که کم‌ترین آسیب به شما وارد شود. به خاطر داشته باشید که حذف آدم‌های منفی و سمی از زندگی‌تان کار بدی نیست.

احساسات خود را در جهت خوب به کار گیرید

اگر از کسی عصبانی هستید از این عصبانیت در جهت مثبت استفاده کنید. به طور مثال از خانه بیرون بروید و فعالیت‌های جسمانی انجام دهید، خود را مشغول کارهای دستی کنید یا تمیزکاری کنید. انجام دادن یک کار فیزیکی به شما کمک می‌کند که احساسات خود را تخلیه کنید. در این حالت علاوه بر این که عصبانیت خود را برون ریزی می‌کنید، یک کار مثبت نیز انجام داده‌اید.

تلفن کلینیک روانشناسی