غذا انرژی لازم را برای سالم ماندن بدن تامین میکند. مغز و شکم با یکدیگر همکاری میکنند تا مشخص کنند که آیا بدن شما نیاز به غذا دارد و گرسنه هستید یا دیگر سیر شدهاید. نداشتن اشتها نشان دهنده این است که یک جای کار ایراد دارد. این موضوع ممکن است ریشه در مشکلات فیزیکی یا روانشناسی داشته باشد. بسیاری از افراد سوال میپرسند «اشتها ندارم، چیکار کنم؟»، در پاسخ به این موضوع باید گفت که درک این که بی اشتهایی شما به چه علت ایجاد شده است میتواند به درمان مشکل بسیار کمک کند. هدف از نگارش این مقاله آشنایی با دلایل فیزیکی و روانی بی اشتهایی و روشهای درمان این مشکل است.
دلایل فیزیکی از دست دادن اشتها
نداشتن اشتها یک مشکل اولیه نبوده و معمولا بر اثر عوامل دیگر ایجاد میشود که شامل:
افزایش سن
با افزایش سن میزان اشتها نیز ممکن است تغییر کند. افراد مسن به دلایل مختلفی نظیر تغییر گیرندههای چشایی، زوال عقل، بیماریهای جسمی و عوارض جانبی قرصهای مصرفیشان اشتهایشان را از دست میدهند. از دلایل دیگر این موضوع کاهش میزان فعالیت جسمی و نیاز کمتر به مصرف کالری است.
کم خونی
آنمی یا کم خونی میتواند موجب کاهش اشتها شود. کم شدن اشتها و کاهش وزن ممکن است از علائم کم خونی باشد به خصوص اگر این علائم با سرگیجه همراه باشد.
سرطان
کاهش اشتها از علائم شایع در بیماران سرطانی است به خصوص اگر سرطان در لوله گوارشی، معده، پانکراس، ریه یا تخمدان ایجاد شده باشد. از دست رفتن اشتها همچنین میتواند به علت عوارض ناشی از درمان سرطان به وجود بیاید.
سرماخوردگی
سرماخوردگی نیز میتواند باعث کاهش اشتها شود که البته بعد از بهبودی مشکل به سرعت برطرف خواهد شد. در موارد نادری مانند بیماری با ویروس کرونا ممکن است کاهش اشتها به مدت طولانیتری ادامه داشته باشد.
دیابت
افراد مبتلا به دیابت به دلایل مختلفی ممکن است احساس گرسنگی نداشته باشند. گاهی اوقات در این بیماران غذا به سرعت کمی در لولهی گوارشی حرکت میکند که این موضوع به علت بالا بودن سطح گلوکز خون ایجاد شده و موجب کاهش اشتها میشود.
کم کاری تیروئید
کم کاری غده تیروئید علاقه به غذا خوردن را از بین میبرد، اما با این که فرد میزان کالری کمتری مصرف میکند ممکن است با افزایش وزن مواجه شود.
سایر عفونتها
عفونت میتواند موجب کاهش اشتها شود که بعد از پاکسازی بدن اشتها نیز بازمیگردد.
مصرف دارو
اگرچه داروهای بسیاری میتوانند منجر به کاهش اشتها شوند، ولی قرصهای خواب، مسکنها، آنتی بیوتیک و قرص فشار خون بیشترین تاثیر را دارند. این داروها میتوانند موجب سرگیجه و حالت تهوع نیز بشوند.
درد
درد شدید میتواند میل فرد را به غذا خوردن از بین ببرد. میگرن، درد شکمی و سایر دردها موجب کاهش اشتها در فرد میشود.
بارداری
زنان باردار ممکن است تهوع و کاهش اشتها را به خصوص در ماههای اول بارداری تجربه کنند.
مشکلات شکمی
بیماریهای مربوط به شکم به خصوص مشکلات گوارشی نظیر سندروم روده تحریک پذیر و بیماری کرون میتواند موجب از دست رفتن اشتها شود.

مشکلات روحی روانی که موجب کاهش اشتها میشوند
مشکلات روحی روانی بسیاری هستند که میتوانند بر اشتهای شما تاثیر بگذارند. از استرس و ناراحتی گرفته تا بیماریهای روانی میتوانند موجب کاهش اشتهای شما شوند که شناسایی و بهبود آنها میتواند موجب بازگشت اشتها در شما شود. عوامل مربوط به روان که میتوانند موجب کاهش اشتها شوند شامل:
اضطراب
افراد مضطرب ممکن است آن قدر غرق اضطراب خود شوند که گرسنگی و میل به غذا خوردن را از یاد ببرند.
افسردگی
افرادی که درگیر افسردگی هستند ممکن است علاقه خود را به خیلی از چیزها از جمله غذا از دست بدهند. آنها انرژی لازم برای تهیه غذا نداشته و میلی هم به غذا خوردن ندارند. افراد افسرده ممکن است دچار حالت تهوع نیز باشند.
استرس
پاسخ بدن به استرس معمولا اشتها را سرکوب میکند؛ اگرچه ممکن است در بعضی افراد واکنش بدن به استرس برعکس باشد و فرد دچار پرخوری شود. برخی از علائم فیزیکی مانند تهوع و حس این که لوله گوارشی بسته شده در افراد دارای استرس شایع است و موجب میشود که فرد حتی نتواند لقمه خود را فرو ببرد.
مصرف مواد
در حالی که بعضی از افراد در نتیجه مصرف مواد دچار افزایش وزن میشوند، بعضی از افراد اشتهای خود را از دست میدهند. مصرف مواد مخدر و الکل میتواند موجب کاهش میل فرد به غذا شود.
درمان بی اشتهایی
اگر شما تنها برای چند روز اشتهای خود را از دست بدهید جای نگرانی ندارد و طبیعی است که افراد کمی نوسان در میل به غذا خوردن احساس کنند. اما اگر کاهش اشتها بیشتر از چند روز ادامه داشت و همراه با علائمی نظیر سرگیجه، درد و بالا آوردن بود حتما لازم است که پیگیری شده و به پزشک مراجعه شود.
روش درمان کاهش اشتها بستگی به علت ایجاد آن دارد. پزشک ممکن است از شما سوال بپرسد که هر چند وقت یک بار غذا میخورید؟ موقع غذا خوردن چه احساسی دارید؟ آیا کاهش وزن داشتهاید؟ و چند وقت است که اشتهای خود را از دست دادهاید؟ بر اساس جوابهای شما ممکن است پزشک لازم بداند که برایتان آزمایش خون، سونوگرافی معده و یا سایر آزمایشها را تجویز کند. این آزمایشها میتواند برای شناسایی عامل ریشهای کاهش اشتهای شما کمک کننده باشد. هنگامی که کاهش اشتها بخشی از یک بیماری مهمتر باشد، تغذیه مناسب و حفظ وزن سالم برای درمان و بهبود بیماری بسیار مهم است. در نتیجه برای پزشک برگرداندن اشتهای شما در اولویت خواهد بود.
بر اساس تشخیص، پزشک ممکن است درمانهای زیر را پیشنهاد دهد:
- برنامه خواب مناسب
- یک رژیم غذایی مناسب که مواد غذایی ضروری را تامین کند
- بهبود وضعیت مراقبت از خود
- افزایش فعالیت فیزیکی
- داروی افزایش اشتها
- جلسات مشاوره
در بعضی موارد پزشک ممکن است شما را به مشاور تغذیه ارجاع دهد تا رژیم غذایی مناسب و مختص شما برایتان نوشته شود. ممکن است از شما خواسته شود که وعدههای کوچک غذایی را با فاصله کمتر بخورید، بعضی غذاها را حذف کرده و مواد غذایی دیگر را اضافه کنید. علاوه بر آن مشاور تغذیه برای شما رژیمی تنظیم میکند که کلیه مواد مورد نیاز بدنتان تامین شود. گاهی اوقات نیز پزشک شما را به مرکز مشاوره ارجاع میدهد تا عوامل روحی روانی که باعث کاهش اشتها در شما شده شناسایی و درمان شود.

علائم و درمان تب کابین
/۰ دیدگاه /در مشکلات فردی /توسط سرای مشاورتب کابین (cabin fever) در نتیجه ایزوله شدن و ماندن در جایی به صورت طولانی مدت ممکن است در بعضی افراد ایجاد شود. تب کابین اصطلاح و عنوانی برای یک بیماری نیست بلکه به مجموعه علائمی گفته میشود که فرد ممکن است بعد از مدتی که در شرایط ایزوله به سر برد، تجربه کند. به طور مثال در شرایط پاندمی کرونا و توصیه به قرنطینه خانگی بعضی از افراد ممکن است علائم تب کابین را تجربه کنند. در این مقاله در خصوص علائم تب کابین و روشهای سازگاری و بهبود آن صحبت شده است.
علائم تب کابین
افراد مبتلا به تب کابین الزاما علائم دقیقا یکسانی را تجربه نمیکنند اما بسیاری از این افراد تحریکپذیری بالا و بیقراری را گزارش دادهاند. سایر علائم مربوط به تب کابین شامل موارد زیر میباشد:
لازم به ذکر است که علائم ذکر شده میتواند مربوط به طیف وسیعی از بیماریها و اختلالات دیگر نیز باشد. اگر علائم مربوطه باعث ناراحتی شما شده و بر عملکرد شما تاثیر گذاشته، پیشنهاد میشود که با یک فرد متخصص در این زمینه صحبت کنید.
سازگاری با تب کابین
اگر علائم شما خفیف است، اقدامات فعال برای غلبه بر احساستان میتواند برای این که حس بهتری داشته باشید، کمک کننده باشد. اما اگر علائم مذکور با شدت بیشتری بر شما تاثیر گذاشتهاند، بهتر است که از یک متخصص در این زمینه کمک بگیرید. به منظور سازگاری و بهبود علائم کابین موارد زیر پیشنهاد میشود:
از خانه بیرون بروید
اگر شما قادر هستید که از خانه بیرون بروید این کار را انجام دهید حتی برای زمانی کوتاه. قرار گرفتن در معرض نور خورشید باعث میشود که بدنتان بتواند چرخه طبیعی خود را بهتر تنظیم کند. علاوه بر آن بیرون رفتن و داشتن فعالیت باعث ترشح اندورفین شده که میتواند به صورت طبیعی حس خوشحالی را در شما ایجاد نماید. اگر شما قادر نیستید که از خانه بیرون بروید نزدیک پنجره رفته و در آن حوالی کمی حرکت کنید.
برنامه غذایی نرمالی داشته باشید
در بسیاری از موارد ماندن طولانی مدت در خانه باعث میشود که افراد به تنقلات و غذاهایی با ارزش تغذیهای پایین روی آورند. بعضی دیگر نیز زمانی که در خانه هستند وعدههای کمتری غذا میخورند. در حالی که حفظ برنامه غذایی نرمال به ما کمک میکند که سطح انرژی خود را افزایش داده و انگیزه بیشتری داشته باشیم. شما ممکن است به دلیل عدم تحرک، کمتر گرسنه شوید اما مواظب باشید که مواد غذایی ضروری بدن خود ر تامین کنید. مصرف قند و چربی را کاهش دهید و مطمئن شوید که به میزن کافی آب مصرف میکنید.
هدفگذاری کنید
زمانی که شما مجبور هستید به مدت طولانی جایی بمانید ممکن است به مرور زمان انگیزه خود را برای انجام بعضی کارها از دست بدهید و با گذشت روزها هیچ کار مهمی انجام ندهید. بهتر است که برای خود اهداف روزانه و هفتگی مشخص کنید و پیشبرد آنها را پیگیری کنید. مطمئن شوید که اهداف تعیین شده منطقی هستند و شما میتوانید به آنها دست یابید. در صورت رسیدن به هر کدام از هدفهای تعیین شده به خودتان پاداش دهید.
مغز خود را به کار گیرید
اگرچه تلویزیون میتواند باعث پرت شدن حواس شما شود و گذر زمان را تندتر کند، اما مغز شما را درگیر نمیکند. حل کردن جدول، کتاب خواندن و بازی کردن میتواند گزینههای بهتری برای گذراندن زمان باشد چراکه با فعال کردن مغز کمک میکند که کمتر احساس ایزوله شدن و نا امیدی داشته باشید.
ورزش کنید
حتی اگر نمیتوانید از خانه بیرون بروید راهی پیدا کنید تا بتوانید در خانه فعالیت فیزیکی داشته باشید. ورزش به شما کمک میکند که انرژی اضافی ناشی از ماندن طولانی مدت در خانه سوزانده شود. شما میتوانید از آموزشهای آنلاین برای ورزش در خانه استفاده کنید تا برای انجام فعالیت روتین موظف شوید.
به دنبال علایق خود بروید
وقتی که مجبور هستید به مدت طولانی جایی بمانید بهترین فرصت برای شماست تا علایق خود را دنبال کنید. شاید در گذشته به دلیل مشغله زیاد موفق نشدید که به دنبال یادگیری کاری که دوست داشتهاید بروید اما اکنون زمان کافی در اختیار دارید. شاید شروع کردن کاری جدید که میدانید مدت زمان زیادی برای آن باید اختصاص دهید کار آسانی نباشد اما اگر علاقه داشته باشید و کار را بدون نشخوار ذهنی شروع کنید مطمئن باشید که ادامه راه برای شما آسانتر خواهد بود.
پذیرش داشته باشید
زمانی که افراد شرایط خود را نپذیرند و مدام به فکر تغییر آن باشند متحمل سختی بیشتری شده و ممکن است علائم آنها تشدید شود. این در حالی است که اگر بینش خود را تغییر دهند و شرایط فعلی خود را بپذیرند راحتتر میتوانند با شرایط خود سازگاری پیدا کنند. در نظر داشته باشید که این موضوع به این معنا نیست که برای تغییر شرایطی که از آن راضی نیستیم تلاش نکنیم بلکه به معنای این است که در شرایطی که از دستمان کاری برنمیآید و مجبور به ماندن و ایزوله شدن هستیم آن را بپذیریم و از شرایط پیش آمده بیشترین استفاده را داشته باشیم.
منبع: verywellmind
هفت راهکار برای برخورد با همسری که تصور میکند همیشه حق با اوست
/۰ دیدگاه /در روانشناسی خانواده /توسط سرای مشاوریکی از رایجترین مشکلاتی که زوجین به خاطر آن به مشاور خانواده مراجعه میکنند این است که یکی از آنها تصور میکند که همیشه حق با اوست. بعضی از افراد به قدری غرق این موضوع میشوند که گاهی در نظر نمیگیرند ممکن است طرف مقابل درست بگوید و این بار حق با آنها نباشد. فرقی نمیکند که موضوع مورد مباحثه چه باشد یا تصمیمگیری در خصوص آن موضوع چقدر اهمیت داشته باشد، در هر صورت حرف آخر را آنها میزنند. البته بعضی از این افراد در خصوص همه مسائل رفتار کنترلگرانه نداشته و تنها در خصوص بعضی موضوعات این تصور را دارند که همیشه حق با آنهاست. فرد کنترلگر فکر میکند که معلم همسرش است و همسرش باید مانند یک دانشآموز از سخنان او پیروی کند و در صورت مقاومت لازم است که تنبیه شود. تنبیه کردن میتواند شامل دریغ کردن توجه، رابطه جنسی، خشونت کلامی یا حتی طلاق باشد.
این که در رابطه دائم در حال تلاش باشید که صدای شما هم شنیده شود میتواند بسیار اذیت کننده باشد. اگر در برابر رفتار آنها شما به صورت مستقیم مقابله و مقاومت کنید یا رفتار منفعلانه بروز دهید این حالت در آنها شدت پیدا میکند. پس در این شرایط چه برخوردی باید داشت؟
هدف از نگارش این مقاله ارائه هفت راهکار برای مقابله با همسری است که تصور میکند همیشه حق با اوست.
راههای مقابله با همسر کنترلگر
اگر احساس میکنید که در هر بحث و دعوایی در نهایت شما باید کوتاه بیایید و به حرف همسرتان گوش دهید ممکن است شما با فرد کنترلگری در رابطه باشید. گاهی اوقات حتی اگر در خصوص این احساس با همسرتان صحبت کنید، ممکن است متهم شوید که شما برخلاف او دنبال برد و باخت در دعوا هستید و برایتان انجام کار درست اهمیتی ندارد. همان طور که گفته شد راهکارهایی نظیر مقابله مستقیم و رفتار منفعلانه تاثیری ندارد و حتی شرایط را بدتر میکند. به جای آن بهتر است برای بهبود شرایط از راهکارهای زیر استفاده نمایید:
با او همدردی کنید
افراد کنترلگر زمانی که قدرت خود را از دست میدهند دچار اضطراب میشوند. آنها ممکن است نسبت به این حالت خود هوشیار و خودآگاه نباشند. به جای مقابله مستقیم با کنترلگری آنها، اضطراب آنها را در نظر گرفته و پیشنهاد صحبت کردن بدهید. مقابله مستقیم شما نه تنها کنترلگری آنها را کمتر نمیکند بلکه ممکن است آن را تقویت نیز بنماید.
برای آنها شواهد ارائه دهید
اگر فکر میکنید که حق با شماست شواهدی ارائه دهید که موضع شما را ثابت کند. به طور مثال اگر موضوع مورد مباحثه شما مربوط به مسائل مالی است با اعداد و ارقام به او ثابت کنید که حق با شماست. ارائه شواهد اضطراب آنها را کاهش داده و باعث میشود که بتوانند از نقطه نظر شما به مسائل نگاه کنند.
از اعتبار گذشته استفاده کنید
اگر قبلا در خصوص مسئلهای ثابت شده که حق با شماست از اعتبار آن استفاده کرده و مسئله مورد نظر را به یادش بیاورید.
احساساتتان را کنترل کنید
اگر احساسات خود را کنترل نکنید و رفتار احساسی نشان دهید، آنها بیشتر از قبل تصور میکنند که شما غیرمنطقی هستید و بیشتر به باورهای خودشان ایمان پیدا میکنند. سعی کنید که نقطه نظر خود را با خونسردی و به صورت منطقی ارائه دهید.
بدون قضاوت باشید
فقط برای این که ثابت کنید حق با شماست با همسرتان مقابله نکنید. سعی کنید بدون قضاوت و از بیرون به موقعیت پیش آمده نگاه کنید. شاید واقعا مسائلی وجود داشته باشد که همسرتان در خصوص آنها اطلاعات و آگاهی بیشتری داشته باشد و قبول این موضوع اصلا چیز بدی نیست. شاید بهتر باشد که در خصوص آن مسائل کنترل بیشتری به همسرتان بدهید.
نگاه مثبت اندیش داشته باشید
گاهی لازم است که نگاهمان را تغییر دهیم و با دید مثبتتری به مسائل نگاه کنیم. همیشه کنترلگری بد نیست. شاید کنترل همسرتان باعث شود که از شما در برابر یک موقعیت ناخوشایند محافظت شود. اگر در گذشته چنین چیزی اتفاق افتاده، به نظر همسرتان بیشتر اعتماد کنید.
وسعت دید را افزایش دهید
در خصوص اضطراب و میل به کنترل با همسرتان صحبت کنید. میل به کنترلگری میتواند ناشی از تجربیات سخت در کودکی باشد که شناخت آنها به همسرتان کمک میکند که به خودآگاهی بیشتری در خصوص موقعیت خود برسد و در برابر شما نیاز کمتری به کنترلگری برای غلبه بر اضطرابش احساس کند.
مشاوره برخورد با همسری که همیشه حق را به خودش میدهد
بحث کردن با فردی که تصور میکند همیشه حق با اوست و صدای شما را نمیشنود کار آسانی نیست. شاید خودتان هم گیج شده باشید و ندانید که دیگر حق با چه کسی است؟ آیا طرف مقابل شخصی کنترلگر است؟ آیا شما در اشتباه هستید و همسرتان قصد راهنمایی دارد؟ صحبت با مشاور و روانشناس به شما کمک میکند که به جواب پرسشهای خود برسید و به درک بهتری نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارید دست پیدا کنید.
در شرایطی که جواب سوالهایتان را یافتید دیگر انتخاب با شماست که چه رویکردی را در پیش بگیرید. شما میتوانید انتخاب کنید که کنترلگری همسرتان را بپذیرید یا به مقابله خود با او ادامه دهید. در برخی موارد نیز آنقدر بحث کردن با فردی که همیشه حق را به خود میدهد خسته کننده میشود که طرف مقابل تصمیم به ترک رابطه میگیرد. جلسات مشاوره به شما کمک میکند که احساس خود را نسبت به شرایط بیشتر درک کنید و در تصمیمگیری قدرت بیشتری داشته باشید. در این شرایط با توجه به این که با خودآگاهی بیشتری تصمیم گرفتهاید به احتمال کمتری در آینده دچار پشیمانی خواهید شد.
جلسات مشاوره برای فرد کنترلگر نیز میتواند مفید واقع شود. در صورتی که او بتواند حق به جانب بودن خود را ببیند و علل آن را به کمک مشاور ریشه یابی کند از موضع خود پایین آمده و بهتر میتواند نسبت به حرفهای همسرش پذیرا باشد.
منبع: Psychologytoday
پنج شرایطی که باید به رئیستان نه بگویید
/۰ دیدگاه /در مشاوره شغلی /توسط سرای مشاوردر غالب موارد افراد سعی میکنند که نیازهای مدیرشان را برآورده کنند؛ به طور مثال اضافه کاری میکنند یا کاری را انجام میدهند که جزء شرح وظایفشان نیست. حتی ممکن است از گذراندن وقت با خانواده صرف نظر کنند تا بتوانند خواسته مدیرشان را تامین نمایند. اما زمانهایی وجود دارد که لازم است افراد به مدیرشان نه بگویند به خصوص اگر رئیسشان زورگو باشد.
برخورد کردن با مدیر قطعا کار سادهای نیست و حتی میتواند ترسناک باشد، اما دفاع کردن از حق و حقوقتان میتواند به راحتتر شدن شرایط کاری شما کمک کند. در حقیقت مطالعات نشان داده است که مقابله با مدیر زورگو به افراد کمک میکند که کمتر احساس قربانی شدن داشته باشند. بر اساس مطالعهای که در دانشگاه اوهایو و جورجیا انجام شد، کارمندانی که با مدیر یا رئیسشان برای حقشان مقابله کرده بودند، کمتر احساس قربانی بودن داشته و حتی تعهد و رضایت شغلی آنها نیز افزایش پیدا کرده بود.
قبل از این که با مدیرتان مواجه شوید درست فکر کنید که آیا مسئله پیش آمده ارزش بلند شدن و مقابله را دارد. گاهی اوقات شاید لازم باشد اجازه دهید تا ببنید مسائل چطور جلو میروند. اما زمانهای دیگری نیز وجود دارد که شما نباید به هیچ وجه مدارا کنید. توجه کنید که مهم نیست که شما به چه میزان به کارتان احتیاج دارید در هر حالت لازم است که از حریم خودتان مواظبت کنید. در ادامه پنج سناریو که در آنها لازم است به مدیرتان نه بگویید شرح داده شده است.
اگر مدیرتان شما را مورد سوء استفاده یا آزار قرار داد به او نه بگویید
زورگویی در محیط کار مسئلهای بسیار مهم است. هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی سوء استفاده، آزار جنسی و قلدری را قبول نکنید حتی اگر به میزان زیادی به شغلتان احتیاج داشته باشید هیچ وقت جسم و روح خود را فدا نکرده و خود را به فرد قربانی تبدیل نکنید. هیچ چیزی ارزش این مورد را ندارد. به خاطر داشته باشید که زورگویی و قلدری در محیط کار میتواند عواقب بدی را به همراه داشته باشد و حتی در صورت شدید بودن خانوادهتان را نیز تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین مطمئن شوید که در مقابل چنین فردی بایستید و در صورت ادامه پیدا کردن آزار و اذیت به فرد مافوق گزارش دهید.
اگر رئیستان از شما انتظار دارد که با دیگران رفتار زورگویانه داشته باشید به او نه بگویید
بعضی از صاحبان کسب و کار شرایطی در محل کار ایجاد میکنند که زورگویی و قلدری در آن عادی به نظر میرسد. آنها کارمندانی را که برای رسیدن به هدف مورد نظر دیگران را تحت فشار و سوء استفاده قرار میدهند، تشویق میکنند. به این ترتیب حذف کردن و کوچک کردن دیگران در آن محیط جزئی از روال کار به حساب میآید و کارمندان تصور میکنند که برای موفقیت لازم است به دیگران از پشت خنجر بزنند و کسی را که سد راهشان میشود کنار بزنند. در این میان فشار زیادی به افراد وارد میشود و تصور میکنند که باید در فعالیتهای این گونه شرکت کنند تا از قافله عقب نمانند. علاوه بر آن در محیطهای مذکور همیشه یک یا دو نفر وجود دارند که آسیب زیادی را متحمل شده، مورد تمسخر واقع شده و هیچوقت با احترام با آنها برخورد نمیشود.
اگر شما شاهد چنین روابطی در محل کار خود بودید، نه تنها نباید در رفتارهای این چنینی مشارکت کنید بلکه باید از کسانی که مورد آزار قرار میگیرند حمایت کنید. اگرچه شما ممکن است نتوانید زورگویی و قلدری را به طور کامل از محل کار خود حذف کنید، اما میتوانید رواج آن را کمتر کنید و کاری کنید که دیگران تمایل کمتری به مشارکت در چنین رفتارهایی داشته باشند یا حتی مانند شما در مقابل رفتارهای این چنین بایستند.
اگر رئیستان از شما انتظار دارد که قانون شکنی کنید به او نه بگویید
گاهی ممکن است مدیرتان از شما کاری را بخواهد که قانونی نباشد. این کارهای غیر قانونی میتواند شامل دستکاری ارقام برای پرداخت مالیات کمتر، پول گرفتن زیاد از مشتری و یا اخراج کردن غیر قانونی یک فرد باشد. اگر رئیستان از شما خواست که قانون شکنی کنید، احتمالا در یک شرایط باخت-باخت قرار بگیرید و هر انتخابی که داشته باشید برای شما آسان نباشد. در این شرایط ممکن است اگر به مدیرتان نه بگویید اخراج شوید، اما از طرفی دیگر اگر قانون شکنی کنید ممکن است خود و یا سایرین را در معرض خطر قرار دهید و به همین خاطر بسیار مهم است که برخلاف قانون کاری انجام ندهید. فعالیت غیرقانونی ممکن است شهرت شما را به خطر بی اندازد و علاوه بر جریمه شدن، سابقه شما را خراب کند. پس به هیچ قیمتی در فعالیت غیرقانونی مشارکت نکنید.
اگر رئیستان از شما درخواست غیر اخلاقی کرد، به او نه بگویید
زمانی که مدیرتان از شما درخواست غیر قانونی داشته باشد، اگر از آن فرمان برداری نکنید قانون طرف شما خواهد بود. نه تنها او ممکن است بعد از مواجه شدن با عواقب کارش عقب نشینی کند بلکه معمولا برای این که خواسته او جای دیگری پخش نشود، از اخراج شما صرف نظر میکند. اما در شرایطی که مدیرتان از شما خواسته غیر اخلاقی داشته باشد، شرایط کمی سختتر میشود. در شرایط این چنین غالبا افراد دوست ندارند که در آینه نگاه کنند و با این موضوع مواجه شوند که دارند کار اشتباهی انجام میدهند و گفتن این موضوع از طرف شما نیز خوشایند نخواهد بود. این موضوع به این معنی نیست که برای اعتقادات خود مقابله نکنید. با مدیرتان صحبت کنید اما واکنش خیلی شدید نشان ندهید یا به او اتهام نزنید. به خاطر داشته باشید که ممکن است درخواست مذکور از نظر مدیرتان غیر اخلاقی نباشد. به او فرصت دهید تا اشتباهش را ببیند قبل از این که نیاز به مداخله شما باشد. در این مورد نحوهی برخورد با مدیر بسیار مهم است. اگر بعد از مکالمه باز هم مدیرتان از شما خواست که کار مذکور را انجام دهید مطمئن شوید که برخلاف اعتقاداتتان رفتار نکنید و به او نه بگویید. در نظر داشته باشید که اگر کاری غیر اخلاقی انجام دهید سلامت روانی شما در معرض آسیب قرار میگیرد و علاوه بر آن ممکن است سابقه کاری شما نیز لطمه ببیند. به طور مثال ممکن است شما در صورت برآورده ساختن خواسته مدیرتان دچار استرس و بیخوابی شوید. به صورت کلی قربانی کردن ارزشهایتان در مسیر شغلی کار سالمی نخواهد بود.
اگر مدیرتان خواسته غیرمعقولی داشت به او نه بگویید
همه افراد گاهی لازم است که تا دیروقت کار کنند و این موضوع امر غیرمعمولی به حساب نمیآید. اما گاهی بعضی مدیران به میزان زیادی مدعی بوده و انتظار کار بیشتر از حد معقول دارند. به طور مثال آنها ممکن است انتظار داشته باشند که زمانهای بیشماری را به انجام کارهای غیرضروری اختصاص دهید تا حدی که نتوانید به میزان کافی با خانوادهتان وقت بگذرانید یا ممکن است از شما بخواهند که برای نشان دادن تعهد کاریتان تعطیلات خود را فدا کرده و سر کار بیایید. این خواستههای غیرمنطقی باعث میشود که کارمند تحملش کم شده و احساس خفه شدن داشته باشد.
اگر شما در شرایط کاری این چنین قرار داشته باشید، طبیعی است که زیر فشار زیاد و انتظارات نامعقول از کوره در بروید. شما ممکن است تصور کنید که دیگر زندگی از خود ندارید و همه زندگیتان را به کار اختصاص دادهاید. شما دیگر با خانواده یا دوستانتان ارتباطی ندارید و زمانی که به خانه میرسید بسیار خسته هستید، نمیتوانید برای خودتان غذای سالمی آماده کنید و یا هیچ کار دیگری انجام دهید.
به یاد داشته باشید که شما لازم است در خارج از کار برای خودتان زندگی داشته باشید حتی اگر کارفرمایتان به شما چنین اجازهای نمیدهد. کار کردن برای شخصی که خواستههای نامعقول و انتظارات بیجا دارد میتواند مشکلات روحی و روانی بسیاری برای شما ایجاد نماید. اجازه ندهید که خواستههای بیجای مدیرتان سلامتی و زندگیتان را از شما بگیرد. پس در مقابل خواستههایش بایستد و نه بگویید.
منبع: verywellmind
اعتیاد به تلفن همراه
/۰ دیدگاه /در مشکلات فردی /توسط سرای مشاورتلفن همراه به افراد این امکان را میدهد که به صورت نامحدود به اطلاعات دسترسی داشته و با افراد دیگر در ارتباط باشند به گونهای که این ارتباط به روشهای دیگر معمولا غیرممکن است. اگرچه مزایای ذکر شده غیرقابل انکار است اما گاها استفاده از تلفن همراه تبدیل به عادت و اعتیاد شده و تاثیرات مخربی نظیر تاثیرات مخرب ناشی از اعتیاد به قمار، خرید، اینترنت و بازیهای کامپیوتری ایجاد میکند.
بعضی از خانمها از این موضوع شکایت دارند که همسرشان زمان زیادی از تلفن همراه خود استفاده میکند و زمان کمتری را به معاشرت با خانواده اختصاص میدهد. با دسترسی رو به افزایش افراد جوانتر به تلفن همراه، نوجوانان به ویژه در معرض ابتلا به اعتیاد به تلفن همراه و شبکههای اجتماعی قرار دارند. چه شما و یا کسی که در ارتباط با شماست به تلفن همراه اعتیاد داشته باشد میتوانید برای بهبود امیدوار باشید. در ادامه آمارهایی در خصوص وابستگی به موبایل ارائه شده است:
نشانهها و علائم اعتیاد به تلفن همراه
اگر حداقل چهار مورد از موارد زیر در خصوص شما صدق کند، میتوان گفت که مبتلا به اعتیاد به تلفن همراه هستید:
وابستگی به گوشی در نوجوانان
نوجوانان بسیار مستعد به وابستگی به تلفن همراه هستند چراکه به صورت تقریبی تا حدود ۲۵ سالگی مغز در حال تکامل است و استفاده بیرویه از تلفن همراه میتواند باعث تغییراتی در تکامل آن شود که شامل موارد زیر است:
درمان فردی اعتیاد به تلفن همراه
اگرچه اعتیاد به تلفن همراه یک مفهوم جدید در DSM تلفی میشود اما چند راه کار درمانی برای آن پیشنهاد شده است. در صورتی که از وابستگی به موبایل رنج میبرید راهکارهای زیر را در نظر بگیرید:
مشاوره و درمان اعتیاد به موبایل
اگر شما نتوانستید از طریق تغییر عادات وابستگی خود را به تلفن همراه کنترل کنید، ممکن است شما مبتلا به اعتیاد شدید بوده و برای بهبود وضعیت خود نیاز به جلسات درمان و مشاوره داشته باشید.
درمان شناختی-رفتاری: در این روش تمرکز بر اصلاح افکار، احساسات و رفتارهای مخرب است. این روش در درمان اعتیاد به اینترنت که مشابه به اعتیاد به تلفن همراه است موثر واقع شده است.
جلسه انگیزشی: در این روش تمرکز بر شناخت تفاوت شرایط فعلی و شرایط درخواستی و پیدا کردن انگیزه لازم برای ایجاد تغییرات مثبت و رسیدن به شرایط درخواستی میباشد.
دارودرمانی: اگرچه داروی مشخصی برای درمان اعتیاد به گوشی که توسط FDA تایید شده باشد در اختیار نیست اما داروهای درمان افسردگی و سایر بیماریهای روانشناختی که برای درمان اعتیاد به اینترنت نیز پیشنهاد میشود میتواند برای درمان این نوع اعتیاد موثر واقع شود.
منبع: PsychGuides
اختلال کم توجهی-بیش فعالی و سر رفتن حوصله
/۰ دیدگاه /در مشکلات فردی /توسط سرای مشاورسر رفتن حوصله معمولا زمانی اتفاق میافتد که در محیط چیزی جذاب و سرگرم کننده برای جلب توجه شما وجود نداشته باشد. سر رفتن حوصله ابتدا از ذهن شروع شده و در مرحله بعد بدن و احساسات شما را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. به طور مثال ممکن است احساس بیقراری و خستگی کنید و در نهایت روحیهتان نیز تحت تاثیر قرار بگیرید. در این میان افراد مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی (ADHD) بیش از هر چیز از این که حوصلهشان سر برود میترسند و برای جلوگیری از این موضوع هر کاری انجام میدهند.
علائم سر رفتن حوصله
چند مورد از موارد زیر به نظر شما آشناست؟
متضاد بیحوصلگی، علاقهمند و هیجان زده در نظر گرفته میشود. بزرگسالانی که به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی مبتلا هستند دائما به دنبال چیزهای جذاب و جدیدند زیرا زمانی که به چیزی علاقهمند میشوند چرخ دندههای مغزشان فعال شده و بخش اجرایی مغزشان به خوبی کار میکند.
زمانی که مشغول به انجام کاری خسته کننده هستید ممکن است نه تنها نتوانید به لحاظ ذهنی متمرکز شوید بلکه عواقب منفی دیگری را نیز تجربه کنید. به طور مثال ممکن است در حین انجام آن کار خوابتان بگیرد حتی اگر به اندازه کافی استراحت کرده باشید. بعضی از افراد نیز اگر محیط اطرافشان جذاب و تحریک کننده نباشد دچار افسردگی میشوند.
چگونه از سر رفتن حوصله جلوگیری کنیم؟
سعی کنید نسبت به خود و علایقتان شناخت پیدا کنید تا بتوانید خود را سرگرم کنید. سعی کنید کارهای جدید را امتحان کنید، با آدمهای دیگر وقت بگذرانید و کارهایی که آدرنالین را بالا میبرند انجام دهید. زمانی که متوجه شدید چه کارهایی را دوست دارید زندگی خود را پیرامون آنها بچینید تا هر روز برای شما سرگرم کننده باشد. این موضوع شامل شغل و کارهایی که جزء وظایف کاری شما است نیز میشود. علاوه بر آن سرگرمیهای شما و حتی کارهای پیش پا افتاده مثل تمیز کردن خانه نیز باید به نحوی انجام شود که از حوصله شما خارج نباشد.
آماده باشید
زندگی پر از توقف و انتظار است پس خودتان را برای آنها آماده کنید. به طور مثال اگر میخواهید با هواپیما به سفر بروید یک مجله که متناسب با علایقتان است تهیه کرده و همراه خودتان ببرید یا یک کتاب مجذوب کننده یا یک پازل. خودتان را به شانس واگذار نکنید و فکر نکنید که ممکن است کنار یک شخص سرگرم کننده بشینید یا فکر کنید که قرار است یک فیلم خوب پخش شود.
از زمان سنج استفاده کنید
استفاده از زمان سنج با توجه که فوریت و هیجان ایجاد میکند حتی کسل آور ترین کارها را هم جذاب میکند. به طور مثال اگر میخواهید ظرف بشورید، خودتان را به چالش بکشید و ببینید آیا میتوانید در پانزده دقیقه کار خود را انجام دهید.
تعادل برقرار کنید
این که بتوانید به خودآگاهی برسید که شما فردی هستید که دوست ندارید حوصلهتان سر برود به شما کمک میکند که از پتانسیل خود برای جلوگیری از این موضوع استفاده کنید. البته این موضوع به این معنی نیست که به خاطر فرار از بیکاری به هر کاری دست بزنید، بلکه میتوانید در شرایطی که کاری برای انجام ندارید برای چند دقیقه بنشینید و مراقبه کنید. مراقبه و ورزش میتواند به شما کمک کند که فضای خالی پیش آمده را در طول روز پر کنید.
چگونه بیکاری و سر رفتن حوصله را تحمل کنیم؟
متاسفانه بیکاری و سر رفتن حوصله همیشه چیزی نیست که قابل اجتناب باشد. در شرایط مذکور مهم و لازم است که راههایی برای تحمل بیکاری داشته باشیم تا برای جلوگیری از سر رفتن حوصله به هر کار نامناسبی روی نیاوریم.
تمرکز کنید
زمانی که با شرایطی مواجه میشوید که کاری برای انجام ندارید، چیزی پیدا کنید که بتوانید روی آن تمرکز کنید. به طور مثال آیا در حال حاضر مشکل خاصی دارید که نیاز به حل شدن داشته باشد؟ یک لیست ذهنی از راهحلهای ممکن تهیه کنید. این موضوع به شما کمک میکند که ذهنتان از تمرکز بر این که حوصلهتان سر میرود خارج شود و توجه خود را برای موضوعی سازنده اختصاص دهد.
تمرین مراقبه و ذهن آگاهی کنید
این که بتوانید کمی شاهد درون و ذهنتان باشید نیز در این شرایط کمک کننده است. به احساساتتان در لحظه توجه کنید. نظارهگر افکارتان در لحظه باشید. میتوانید برای شروع به تنفستان توجه کنید و هر لحظه فکری در ذهنتان نقش بست آن را ببینید و کنار بزنید.
به افکارتان اجازه ورود دهید
گاهی اوقات فکر کردن و در لحظه نبودن به شما کمک میکند که زمان راحتتر برای شما سپری شود و در کنار آن فکر کردن به چیزهای هیجان انگیز و خوشحال کننده نیز باعث خوشحالی شما شود. این موضوع حین انجام کارهایی که بدون نیاز به تمرکز و به صورت خودکار قابل انجام است مانند ظرف شستن و ... میتواند کمک کننده باشد.
تحمل بیکاری در افراد مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی
در افرادی که مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی هستند بیکاری میتواند خیلی اذیت کننده باشد و پیدا کردن روشهایی برای تحمل شرایط مذکور ضروری است. همان طور که توضیح داده شد آماده بودن یکی از روشهای موثر است. وقتی شما مبتلا به اختلال کمتوجهی-بیشفعالی هستید تمرکز کردن روی یک فعالیت ملزوم به علاقهمندی، خواستن و چالش است. اگر بتوانید در زمان بیکاری فعالیتی با ویژگیهای گفته شده پیدا کنید دوباره مغزتان به حالت مطلوب باز میگردد.
چهار روش برای افزایش هوش هیجانی
/۰ دیدگاه /در مشکلات فردی /توسط سرای مشاوربسیاری از افراد متخصص بر این باور هستند که موفقیت در مراحل مختلف زندگی ملزوم به داشتن هوش شناختی (cognitive intelligence) و هوش هیجانی (emotional intelligence) است و هر دوی آنها برای ترقی لازم هستند. هوش هیجانی که هوش احساسی نیز نامیده میشود به معنای توانایی برقراری ارتباط با دیگران و نوع رفتار و گفتاری است که دیگران را به شما جذب و علاقهمند کند. فردی را تصور کنید که تجربه کاری زیادی دارد اما نمیتواند با کارفرما ارتباط خوبی برقرار کرده و کارش را به خوبی ارائه دهد. در این مثال اگرچه فرد توانایی کاری بالایی دارد اما شاید نتواند به اندازهی لازم در کارش ارتقا پیدا کرده و موفق شود. خبر خوب این که هوش هیجانی میتواند به صورت اکتسابی نیز کسب شود. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله در خصوص چهار روش افزایش هوش هیجانی صحبت شده است.
نشانههای هوش هیجانی پایین
هوش هیجانی بالا به این معنی نیست که فرد همیشه نقابی از خوشحالی بر چهره داشته باشد، بلکه به این معنی است که بتواند احساسات مختلف را در خود شناسایی کرده و با مدیریت صحیح به شیوهی درستی آنها را ابراز کند. فرد دارای هوش هیجانی پایین به این دلیل که نمیتواند احساسات خود را به خوبی مدیریت کند، معمولا به دلیل سرکوب احساسات به راحتی دچار اضطراب میشود. این افراد غالبا به کرات دچار تنش با دیگران میشوند و علاوه بر قضاوت و واکنش سریع نمیتوانند به خوبی از خودشان دفاع کنند. زودرنجی، نگرانی و خود سرزنشی در این افراد به میزان بالایی دیده میشود.
راههای افزایش هوش هیجانی
کاری کنید که دیگران حس خوبی نسبت به خودشان پیدا کنند
بیشتر افراد از این که حس خوبی نسبت به خوشان داشته باشند خوشحال و اگر خجالت زده شوند، ناراحت میشوند. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند معمولا میتوانند احساسات مثبت را در دیگران تقویت کنند. این موضوع به این معنی نیست که همیشه دیگران را تایید کنیم بلکه گاهی نیز بسته به شرایط میتوانیم پیشنهادهای خود را ارائه دهیم البته این که با چه ادبیاتی این کار را انجام دهیم نیز حائز اهمیت است. به طور مثال زمانی که دیگران به نکته خوبی اشاره میکنند از ایده خوب آنها تعریف کنید. اگر میخواهید نظر آنها را تکمیل کنید نگویید که «بهتر است …. » بلکه بگویید «ایده خوبی است اما اگر … را انجام دهیم بهتر نمیشود؟». پاسخ دوم از این نظر مربوط به هوش هیجانی بالاتر است که ابتدا نظر طرف مقابل را تایید کرده، در مرحله دوم با بیان پیشنهاد به صورت سوالی به او قدرت انتخاب داده و سوم این که با استفاده از کلمه «ما» حس خوبی در او ایجاد کرده است. در کنار همه موارد گفته شده به احتمال بیشتری نیز موافقت طرف مقابل جلب خواهد شد.
یاد بگیرید و بعد نیازهای درونی آنها را تامین کنید
هر فرد در زندگی دغدغههای خاص خود را دارد. این دغدغهها میتواند شامل پول، خانواده، سلامت، ستایش شدن یا جهت گیری سیاسی باشد. طرف مقابل خود را ارزیابی کنید تا متوجه شوید که دغدغه و انگیزه اصلی او چیست. ببینید زمانی که صحبت میکند از چه چیزی بیشتر حرف میزند یا چه کار به خصوصی انجام میدهد. اگر نمیتوانید تشخیص دهید از او بپرسید که این روزها به چه چیزهایی بیشتر فکر میکند یا دنبال چه چیزی است؟
زمانی که دغدغه فرد را پیدا کردید، به دنبال زمانهایی باشید تا بتوانید آنها را تامین کنید. به طور مثال اگر فکر میکنید که دغدغه اصلی رئیستان افزایش راندمان کار است از او بپرسید که چه کاری میتوانید انجام دهید تا این مهم را محقق کنید؟ یا اگر طرف مقابل شما به خانواده اهمیت میدهد و با شما راجع به موضوعی خاص صحبت کرده، در مکالمه بعدی در این باره از او بپرسید. به طور مثال اگر طرف مقابل به شما گفته که در خصوص تربیت فرزندان با همسرش دچار مشکل شده در مکالمه بعدی از او بپرسید که آیا پیشرفتی در این خصوص حاصل شده؟
میان صحبت کردن و گوش دادن خود تعادل برقرار کنید
در یک مکالمه دو نفره شما باید بین ۲۵ تا ۷۵ درصد مواقع صحبت کنید. اگر کمتر از ۲۵ درصد صحبت میکنید، باعث ایجاد فشاری بر طرف مقابل میشوید که تلاش کند سکوت شما را پر کند. اگر هم بیشتر از ۷۵ درصد مواقع صحبت میکنید باعث میشوید طرف مقابل حس بی اهمیت بودن پیدا کند. بهتر است زمانی که به صحبتهای طرف مقابل گوش میدهید واقعا حرفهای او را بشنوید و حس او را درک کنید. بسیاری از افراد زمانی که طرف مقابل در حال صحبت کردن است به جای گوش دادن در فکر جوابی هستند که قرار است در ادامه بدهند. اگرچه ایرادی ندارد که به جواب هم فکر کنیم اما نباید کل هدف از شنیدن جواب دادن باشد. پس سعی کنید به نحوه صحبت کردن طرف مقابل، تاکیدها، تن صدا و بالا و پایین شدن آن توجه کنید تا بتوانید بهتر حس طرف مقابل را درک کنید و به او اجازه بیان احساسات و افکارش را بدهید.
به میزان متعادل سوال بپرسید
زمانی که طرف مقابل صحبت میکند میتوانید با پرسیدن سوال از احساس او مطمئن شوید. به طور مثال اگر زمانی که به صحبتهای طرف مقال گوش میدهید متوجه بالا رفتن تن صدایش، درهم رفتن ابروهایش یا آه کشیدن او شدید میتوانید از او بپرسید «این موضوع برای شما استرس زا بوده، درسته؟» پرسیدن سوال به جای دادن نظر قاطع جای خالی را برای برداشت اشتباه شما باز نگه میدارد. مطمئن شوید که تعامل شما با طرف مقابل دو طرفه است و حالت سخنرانی ندارد. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند به میزان متناسب در مکالمات خود سوال میپرسند به گونهای که حس بازجویی به طرف مقابل القا نشود.
تقویت هوش هیجانی امری شدنی است
بسیاری از افراد تصور میکنند که هوش هیجانی ارثی است و نمیتوانند آن را بهبود دهند اما باید گفت که اگرچه هوش هیجانی میتواند به ژنتیک نیز مرتبط باشد اما قابل ارتقا است. فرد با قرار گرفتن در محیطهای اجتماعی میتواند به صورت اکتسابی نیز هوش اجتماعی خود را ارتقا دهد. به کار بردن چهار روش ذکر شده نیز به افراد کمک میکند که تعاملات بهتری داشته باشند تا به واسطه آن در زمینه فردی و حرفهای موفقیت بیشتری کسب نمایند.
اشتها ندارم، چه کار کنم؟
/۰ دیدگاه /در مشکلات فردی /توسط سرای مشاورغذا انرژی لازم را برای سالم ماندن بدن تامین میکند. مغز و شکم با یکدیگر همکاری میکنند تا مشخص کنند که آیا بدن شما نیاز به غذا دارد و گرسنه هستید یا دیگر سیر شدهاید. نداشتن اشتها نشان دهنده این است که یک جای کار ایراد دارد. این موضوع ممکن است ریشه در مشکلات فیزیکی یا روانشناسی داشته باشد. بسیاری از افراد سوال میپرسند «اشتها ندارم، چیکار کنم؟»، در پاسخ به این موضوع باید گفت که درک این که بی اشتهایی شما به چه علت ایجاد شده است میتواند به درمان مشکل بسیار کمک کند. هدف از نگارش این مقاله آشنایی با دلایل فیزیکی و روانی بی اشتهایی و روشهای درمان این مشکل است.
دلایل فیزیکی از دست دادن اشتها
نداشتن اشتها یک مشکل اولیه نبوده و معمولا بر اثر عوامل دیگر ایجاد میشود که شامل:
افزایش سن
با افزایش سن میزان اشتها نیز ممکن است تغییر کند. افراد مسن به دلایل مختلفی نظیر تغییر گیرندههای چشایی، زوال عقل، بیماریهای جسمی و عوارض جانبی قرصهای مصرفیشان اشتهایشان را از دست میدهند. از دلایل دیگر این موضوع کاهش میزان فعالیت جسمی و نیاز کمتر به مصرف کالری است.
کم خونی
آنمی یا کم خونی میتواند موجب کاهش اشتها شود. کم شدن اشتها و کاهش وزن ممکن است از علائم کم خونی باشد به خصوص اگر این علائم با سرگیجه همراه باشد.
سرطان
کاهش اشتها از علائم شایع در بیماران سرطانی است به خصوص اگر سرطان در لوله گوارشی، معده، پانکراس، ریه یا تخمدان ایجاد شده باشد. از دست رفتن اشتها همچنین میتواند به علت عوارض ناشی از درمان سرطان به وجود بیاید.
سرماخوردگی
سرماخوردگی نیز میتواند باعث کاهش اشتها شود که البته بعد از بهبودی مشکل به سرعت برطرف خواهد شد. در موارد نادری مانند بیماری با ویروس کرونا ممکن است کاهش اشتها به مدت طولانیتری ادامه داشته باشد.
دیابت
افراد مبتلا به دیابت به دلایل مختلفی ممکن است احساس گرسنگی نداشته باشند. گاهی اوقات در این بیماران غذا به سرعت کمی در لولهی گوارشی حرکت میکند که این موضوع به علت بالا بودن سطح گلوکز خون ایجاد شده و موجب کاهش اشتها میشود.
کم کاری تیروئید
کم کاری غده تیروئید علاقه به غذا خوردن را از بین میبرد، اما با این که فرد میزان کالری کمتری مصرف میکند ممکن است با افزایش وزن مواجه شود.
سایر عفونتها
عفونت میتواند موجب کاهش اشتها شود که بعد از پاکسازی بدن اشتها نیز بازمیگردد.
مصرف دارو
اگرچه داروهای بسیاری میتوانند منجر به کاهش اشتها شوند، ولی قرصهای خواب، مسکنها، آنتی بیوتیک و قرص فشار خون بیشترین تاثیر را دارند. این داروها میتوانند موجب سرگیجه و حالت تهوع نیز بشوند.
درد
درد شدید میتواند میل فرد را به غذا خوردن از بین ببرد. میگرن، درد شکمی و سایر دردها موجب کاهش اشتها در فرد میشود.
بارداری
زنان باردار ممکن است تهوع و کاهش اشتها را به خصوص در ماههای اول بارداری تجربه کنند.
مشکلات شکمی
بیماریهای مربوط به شکم به خصوص مشکلات گوارشی نظیر سندروم روده تحریک پذیر و بیماری کرون میتواند موجب از دست رفتن اشتها شود.
مشکلات روحی روانی که موجب کاهش اشتها میشوند
مشکلات روحی روانی بسیاری هستند که میتوانند بر اشتهای شما تاثیر بگذارند. از استرس و ناراحتی گرفته تا بیماریهای روانی میتوانند موجب کاهش اشتهای شما شوند که شناسایی و بهبود آنها میتواند موجب بازگشت اشتها در شما شود. عوامل مربوط به روان که میتوانند موجب کاهش اشتها شوند شامل:
اضطراب
افراد مضطرب ممکن است آن قدر غرق اضطراب خود شوند که گرسنگی و میل به غذا خوردن را از یاد ببرند.
افسردگی
افرادی که درگیر افسردگی هستند ممکن است علاقه خود را به خیلی از چیزها از جمله غذا از دست بدهند. آنها انرژی لازم برای تهیه غذا نداشته و میلی هم به غذا خوردن ندارند. افراد افسرده ممکن است دچار حالت تهوع نیز باشند.
استرس
پاسخ بدن به استرس معمولا اشتها را سرکوب میکند؛ اگرچه ممکن است در بعضی افراد واکنش بدن به استرس برعکس باشد و فرد دچار پرخوری شود. برخی از علائم فیزیکی مانند تهوع و حس این که لوله گوارشی بسته شده در افراد دارای استرس شایع است و موجب میشود که فرد حتی نتواند لقمه خود را فرو ببرد.
مصرف مواد
در حالی که بعضی از افراد در نتیجه مصرف مواد دچار افزایش وزن میشوند، بعضی از افراد اشتهای خود را از دست میدهند. مصرف مواد مخدر و الکل میتواند موجب کاهش میل فرد به غذا شود.
درمان بی اشتهایی
اگر شما تنها برای چند روز اشتهای خود را از دست بدهید جای نگرانی ندارد و طبیعی است که افراد کمی نوسان در میل به غذا خوردن احساس کنند. اما اگر کاهش اشتها بیشتر از چند روز ادامه داشت و همراه با علائمی نظیر سرگیجه، درد و بالا آوردن بود حتما لازم است که پیگیری شده و به پزشک مراجعه شود.
روش درمان کاهش اشتها بستگی به علت ایجاد آن دارد. پزشک ممکن است از شما سوال بپرسد که هر چند وقت یک بار غذا میخورید؟ موقع غذا خوردن چه احساسی دارید؟ آیا کاهش وزن داشتهاید؟ و چند وقت است که اشتهای خود را از دست دادهاید؟ بر اساس جوابهای شما ممکن است پزشک لازم بداند که برایتان آزمایش خون، سونوگرافی معده و یا سایر آزمایشها را تجویز کند. این آزمایشها میتواند برای شناسایی عامل ریشهای کاهش اشتهای شما کمک کننده باشد. هنگامی که کاهش اشتها بخشی از یک بیماری مهمتر باشد، تغذیه مناسب و حفظ وزن سالم برای درمان و بهبود بیماری بسیار مهم است. در نتیجه برای پزشک برگرداندن اشتهای شما در اولویت خواهد بود.
بر اساس تشخیص، پزشک ممکن است درمانهای زیر را پیشنهاد دهد:
در بعضی موارد پزشک ممکن است شما را به مشاور تغذیه ارجاع دهد تا رژیم غذایی مناسب و مختص شما برایتان نوشته شود. ممکن است از شما خواسته شود که وعدههای کوچک غذایی را با فاصله کمتر بخورید، بعضی غذاها را حذف کرده و مواد غذایی دیگر را اضافه کنید. علاوه بر آن مشاور تغذیه برای شما رژیمی تنظیم میکند که کلیه مواد مورد نیاز بدنتان تامین شود. گاهی اوقات نیز پزشک شما را به مرکز مشاوره ارجاع میدهد تا عوامل روحی روانی که باعث کاهش اشتها در شما شده شناسایی و درمان شود.
تعامل با دوستان و خانوادهای که در زمان ناراحتی حمایتگر نیستند
/۰ دیدگاه /در مشکلات فردی /توسط سرای مشاورزمانی که افسرده و ناراحت هستید مهم است که کسانی را در زندگی داشته باشید که از شما حمایت کنند یا حداقل سعی خود را بکنند که شما را درک کنند. اگر خانواده و اطرافیانتان شما را درک نکنند و بابت ناراحتی و افسردگی سرزنشتان کنند، شرایط ناخوشایندی برایتان ایجاد میشود. در این شرایط چه عکس العملی باید داشته باشید که کمترین میزان آسیب گریبانگیرتان شود؟ در این مقاله در خصوص نحوه برخورد و تعامل با دوستان و خانوادهای که در زمان ناراحتی حمایتگر نیستند، صحبت شده است.
افسردهام و از طرف اطرافیانم حمایت نمیشوم، چه کار کنم؟
بپذیرید که همه افراد توانایی درک بالایی ندارند
این موضوع را در نظر بگیرید که ممکن است بی تفاوتی و عدم حمایت خانواده یا دوستانتان ربطی به شخص شما نداشته باشد و تنها به این دلیل باشد که آنها نتوانند شرایط شما را درک کنند. قدرت درک بالا در نتیجهی تجربیات مختلف و آموزشهای صحیح در زندگی ایجاد میشود که ممکن است اطرافیانتان از آن بیبهره بوده باشند. ممکن است آنها در محیطی بزرگ شدهاند که نشان دادن آسیب پذیر بودن یا غم و اندوه غیر قابل قبول بوده است.
گاهی اوقات برای این که اطرافیانتان شما را درک کنند لازم است که در خصوص شرایطتان توضیحات بیشتری به آنها بدهید. شما میتوانید از منابع مختلفی برای آموزش دادن و روشن ساختن خانواده و دوستان خود استفاده کنید.
حامی بودن را از خودتان شروع کنید
شاید برای دریافت حمایتی که به آن نیاز دارید ابتدا لازم است که از خودتان شروع کنید. خودتان میتوانید بهترین حامی خود باشید. با خودتان مهربان باشید و سعی کنید که صحبتهای درونیتان مثبت باشند. به عبارتی دیگر مواظب صدای درونی خود و حرفهایی که راجع به شما میزند باشید. در شرایطی که صحبتهای درونیتان منفی هستند ممکن است استرس و اضطراب بیشتری برای شما ایجاد شود. حتی اگر لازم باشد چند جملهی مثبت را به خاطر بسپارید و روزانه آنها را چندین بار تکرار کنید. در نظر داشته باشید که گفت و گوهای ذهنی منفی به افسردگی شما دامن میزند. پس اگر متوجه شدید که در چرخه منفی بافی یا خودسرزنشی قرار گرفتید، چرخه را متوقف کرده و خودتان را همانطور که هستید بپذیرد. هیچ شخصی کامل نیست و همه افراد مرتکب اشتباه میشوند پس به خودتان بیش از اندازه سخت نگیرید. علاوه بر آن مشغول شدن به فعالیتهایی که حواس و تمرکز شما را از افکار منفی منحرف کند نیز میتواند کمک کننده باشد.
شما همچنین میتوانید به خودتان رسیدگی کنید به طور مثال به آرایشگاه یا سالن ماساژ بروید. این که یاد بگیرید به این صورت از خودتان مراقبت کنید نه تنها حال و هوای شما را عوض میکند بلکه به شما کمک میکند که مسئولیت احساسات و سلامت خود را بر عهده بگیرید. همچنین این موضوع به شما کمک میکند که کمتر درگیر این افکار شوید که دوستان یا خانوادهتان حمایت لازم را ندارند.
باورهای اشتباه خود را در مورد افسردگی اصلاح کنید
افسردگی نشانه ضعف یا تنبلی نیست، بلکه در بسیاری از موارد یک مشکل بیولوژیکی بوده که به دلیل عدم تعادل در مواد شیمیایی تنظیم کننده خلق و خو ایجاد میشود. این که در شرایط افسردگی به دنبال کمک باشید برای جلب توجه نبوده و همچنین نشان دهنده ضعیف بودن شما نیست. مهم نیست که بقیه چه حرفهایی به شما میزنند شما نباید این حقایق را نادیده بگیرید. از دیگران کمک بگیرید تا زمانی که شخص مناسب و مورد نظر خود را پیدا کنید.
به یاد داشته باشید که دیگران نیز مشکلات خاص خود را دارند
ممکن است اطرافیان و دوستانتان شرایط شما را درک کنند اما به دلیل مسائلی که در حال حاضر در زندگیشان در جریان است نتوانند به شکل فعالی از شما حمایت کنند. به طور مثال ممکن است دوست شما نیز افسرده باشد و نتواند حمایت لازم را در اختیار شما قرار دهد. در این شرایط عدم حمایت او نشان دهنده بی اهمیت بودن شما نبوده و تنها به این دلیل است که توانایی و منابع درونی لازم را برای حمایت از شما ندارد. زمانی که حمایت لازم را از اطرافیانتان دریافت نمیکنید این موضوع را به خودتان یادآوری کنید. عدم حمایت آنها را به خودتان نگیرید و این طور برداشت نکنید که برای آنها مهم نیستید.
در جای دیگری به دنبال حمایت باشید
زمانی که افسرده هستید و خانواده و دوستانتان از شما حمایت نمیکنند میتوانید در جای دیگری حمایت لازم را به دست آورید. سعی کنید دوستان جدیدی پیدا کنید و عضو گروههای جدید شوید که تجربیات مشترک با شما داشته باشند. گاهی اوقات صحبت با کسانی که آشنایی زیادی با شما ندارند میتواند آسانتر باشد زیرا آنها کمتر شما را مورد قضاوت قرار میدهند یا حتی اگر هم قضاوت کنند کمتر برای شما اهمیت خواهد داشت.
به صورت مستقیم درخواست کمک کنید
از این که به صورت مستقیم خواسته و نیاز خود را با خانواده و دوستانتان در میان بگذارید، نترسید؛ گاهی اوقات اطرافیانتان اگر بدانند چه چیزی شما را خوشحال میکند مشتاقانه به شما کمک کرده و حمایت خود را نشان میدهند. شاید آنها متوجه نباشند که شما چه احساس یا خواستهای دارید زیرا در ذهن آنها شما همیشه فرد قویتر هستید. به خاطر داشته باشید که اطرافیان نمیتوانند ذهن شما را بخوانند پس صحبت کنید و به صورت مستقیم خواسته خود را بیان نمایید.
رابطههای منفی را تمام کنید
اگر میتوانید افراد منفی را از زندگی خود حذف کنید یا حداقل تاثیر آنها را کمتر کنید. بعضی اشخاص هستند که صرف نظر از کاری که انجام میدهید همیشه به شما آسیب میزنند. اگر این امکان وجود دارد رابطه خود را با آنها کمتر کنید. شما میتوانید در این خصوص با مشاور و روانشناس نیز صحبت کنید تا آنها روش مناسب برخورد با این گونه افراد را به شما نشان دهند به صورتی که کمترین آسیب به شما وارد شود. به خاطر داشته باشید که حذف آدمهای منفی و سمی از زندگیتان کار بدی نیست.
احساسات خود را در جهت خوب به کار گیرید
اگر از کسی عصبانی هستید از این عصبانیت در جهت مثبت استفاده کنید. به طور مثال از خانه بیرون بروید و فعالیتهای جسمانی انجام دهید، خود را مشغول کارهای دستی کنید یا تمیزکاری کنید. انجام دادن یک کار فیزیکی به شما کمک میکند که احساسات خود را تخلیه کنید. در این حالت علاوه بر این که عصبانیت خود را برون ریزی میکنید، یک کار مثبت نیز انجام دادهاید.
شش راه برای مدیریت انتظار
/۰ دیدگاه /در مشکلات فردی /توسط سرای مشاورهمه ما به نحوی در زندگی حس انتظار را تجربه کرده و قبول داریم که منتظر ماندن چه برای نتیجهی امتحان و چه نتیجهی انتخابات و حتی قرار عاشقانه بعدی احساس خوشایندی نیست. بسته به این که در موقعیت انتظار وضعیت کلی زندگی ما چگونه است و یا ما چه قدر بر نتیجهای که منتظرش هستیم کنترل داریم، شدت احساس ناخوشایند ناشی از انتظار میتواند متفاوت باشد. انتظار معمولا با احساساتی نظیر اضطراب، استرس، ابهام و بیحوصلگی همراه است؛ البته ویژگیهای شخصیتی افراد نیز میتواند در شدت این احساسات تاثیرگذار باشد.
با توجه به این که انتظار در زندگی اجتناب ناپذیر است و همیشه موقعیتهایی ایجاد میشود که ما بر آنها کنترل نداشته و باید صبر کنیم، در این مقاله در خصوص شش راه کار برای مدیریت انتظار صحبت شده است.
چرا منتظر بودن دشوار است؟
در یک مطالعه نشان داده شد که شرکت کنندگان زمانی که منتظر دریافت نتیجه بودند میزان اضطرابی بالاتری نسبت به زمانی که نتیجهی بد گرفتند، بروز دادند. یکی از دلایل سخت بودن انتظار این است که نتیجهی چیزی که ما منتظرش هستیم قدم بعدی ما را مشخص میکند. اگر جواب دلخواه خود را بگیریم خوشحال شده و ادامه میدهیم اما اگر جواب دلخواه را نگیریم نا امید شده و مجبوریم که تلاش بیشتری داشته باشیم یا حتی تغییر مسیر دهیم. دانستن باعث حرکت شده و ندانستن موجب گیر کردن به گونهای که انگار زندگی متوقف شده است.
یکی دیگر از دلایل سخت بودن انتظار، تمایل انسانها به قطعیت و دانستن است که به صورت اکتسابی ایجاد شده و برای بقا لازم بوده است. اگر ما بدانیم که چه اتفاقی در راه است، بهتر میتوانیم برای آن آماده شویم و از آن گذر کنیم. در نتیجه نیاز به قطعیت در گوشت و خون ما ریشه دوانده است.
راههای مدیریت انتظار
با توجه به این که انتظار بخش جدا ناپذیری از زندگی است، نحوهی مدیریت آن به گونهای که کمترین میزان آسیب در زمان انتظار ایجاد شود حائز اهمیت است. از جمله روشهای مدیریت اضطراب میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
مراقبه
پیدا کردن نوعی از مراقبه که مطابق روحیات شما باشد میتواند در کاهش استرس ناشی از انتظار موثر باشد. به منظور مراقبه لازم است که شما صدای ذهنتان را خاموش کرده و هر لحظه که چیزی به یادتان آمد یا ذهن دوباره شروع به صحبت کرد آن را کنار زده و تنها نسبت به لحظه و درون خود هوشیار باشید. تحقیقات نشان داده است که مراقبه برای کنترل ذهن به مدت حتی ۱۵ دقیقه در هفته میتواند سختی انتظار را کاهش دهد. در این مطالعه محققان ۱۵۰ دانشجوی حقوق را در کالیفرنیا که منتظر نتیجه آزمونشان بودند، مورد بررسی قرار دادند. نتیجه آزمون این دانشجویان بعد از ۴ ماه مشخص میشد و برای آنها این مدت بسیار استرسزا بود. این تحقیق نشان داد که دانشجویانی که در این مدت مراقبه میکردند بیشتر از سایرین نسبت به نتیجه آزمون امیدوار بوده و استرس کمتری داشتند. البته دیدگاه مثبت نسبت به نتیجه آزمون به این معنا نبود که آنها تصور کنند حتما قبول میشوند بلکه آنها در پذیرش بدترین حالت بودند.
فعالیتهایی که هیجان در شما ایجاد میکنند
یکی از راههای موثر در کاهش استرس ناشی از انتظار و ابهام، انجام کارهایی است که نیاز به تمرکز کامل شما داشته و باعث غرق شدن شما میشوند. انجام این نوع کارها به شما یادآور میشود که زندگی در جریان است حتی زمانی که منتظر هستید. غذا درست کردن، انجام تکالیف و یا کارهای هنری از فعالیتهایی است که میتواند حواس شما را از چیزی که در انتظارش هستید منحرف کند و به شما نشان دهد که زندگی تنها در چیزی که منتظرش هستید، خلاصه نمیشود. غرق شدن در این فعالیتها برای افزایش هوشیاری و کاهش نگرانی از نتیجه بسیار موثر است.
تجارب حیرت انگیز
در یک مطالعه که در دانشگاه کالیفرنیا انجام شده بود، محققان دریافتند که شرکت کنندگانی که در معرض یک فیلم حیرت آور و الهام بخش نظیر ویدیو با کیفیت بسیار بالا از غروب خورشید قرار گرفتند، بهتر از سایر شرکت کنندگان که ویدیو خنثی یا ویدیو از حیوانات بامزه نگاه کردند، انتظار برای نتیجه آزمون را تحمل کردند. این محققان نتیجه گرفتند که تحریک حس حیرت میتواند در زمان انتظار کمک کننده باشد. حال سوالی که مطرح میشود این است که این موضوع در زندگی واقعی چگونه عملی میشود؟
در محیط پیرامون ما موارد مختلفی میتواند حس حیرت را ایجاد نماید. غالبا طبیعت یکی از مواردی است که با توجه و اکتشاف در آن میتوان بسیار متحیر شد به طور مثال مشاهده یک درخت تنومند که برگهایش در باد تکان میخورد یا حتی دقت به جزئیات یک تک برگ.
محدودیت در زمان چک کردن گوشی یا ایمیل
چک کردن مداوم باعث ایجاد یک چرخه باطل از امیدواری و نا امیدی میشود که بسیار مخرب است. در زمانهای مشخصی گوشی خود را چک کنید و برای این کار محدودیت قائل شوید. به طور مثال ایمیل خود را تنها بر کامپیوتر چک کنید و از موبایل برای این موضوع استفاده نکنید. بهتر است که حواس خود را از چیزی که منتظرش هستید منحرف کنید تا زمان برای شما راحتتر سپری شود.
جملات مثبت و الهام بخش
بر دیوار اتاقتان یا صفحهی گوشی خود جملاتی را قرار دهید که انگیزه و امید را در شما تحریک کند. شما همچنین میتوانید این جملات را با صدای بلند بگویید و صدای خود را ضبط کنید یا در حالی که این جملات را میخوانید از خودتان فیلم بگیرید و برای یادآوری هر زمان که ناامید شدید دوباره ویدیو خود را مشاهده کنید. این موضوع کمک میکند که نگرانی در شما کمتر شده و با امیدواری بیشتری منتظر بمانید.
باورهای سالم
یکی از موضوعاتی که میتواند به کاهش استرس ناشی از انتظار کمک کند اصلاح باورهای اشتباه است. برخی از افراد تصور میکنند که در زندگی نباید اتفاق بدی برایشان رخ دهد این در حالی است که خوب و بد هر دو جزئی از جهان دو قطبی است که در آن زندگی میکنیم؛ پس به جای مقابله با شکست بهتر است بپذیریم که شکست هم جزئی از زندگی است که میتواند درسها و تجارب زیادی با خود به همراه داشته باشد که بسیار ارزشمند است.
عاطفه نامتناسب چیست؟
/۰ دیدگاه /در مشکلات فردی /توسط سرای مشاورعاطفه به معنای تظاهر بیرونی احساسات درونی است که در بیشتر افراد این تظاهر با شرایط پیش آمده همخوانی دارد؛ به طور مثال اگر به شما خبر فوت یکی از دوستان داده شود، شما ناراحت شده و ممکن است گریه کنید. در این حالت تظاهر بیرونی احساسات شما ناراحتی است که با شرایط همخوانی دارد. در بعضی از افراد تظاهر بیرونی احساس با شرایط پیش آمده همخوانی ندارد که در این حالت اصطلاحا گفته میشود فرد دچار عاطفه نامتناسب (inappropriate affect) است. فرد مبتلا ممکن است در شرایطی که از او انتظار میرود احساسات خود را بیان نکند؛ به طور مثال در هنگام مصیبت به جای ناراحتی، خوشحال به نظر برسد و بخندد.
عاطفه نامتناسب میتواند نشان دهندهی یک بیماری زمینهای دیگر باشد البته گاهی اوقات نیز به عنوان یک اختلال مستقل بروز پیدا میکند. در ادامه در خصوص نشانهها، علت ایجاد و درمان عاطفه نامتناسب صحبت شده است.
علت ایجاد عاطفه نامتناسب
این عارضه به دلایل مختلفی ایجاد میشود که شامل:
آسیب مغز یا اختلال در عملکرد سیستم عصبی
عاطفه نامتناسب میتواند بر اثر آسیب فیزیکی مغز نظیر تومور مغزی ایجاد شود که در این حالت مناطق درگیر شامل سیستم لیمبیک، قشر سینگولات قدامی و قشر جلوی پیشانی میباشد.
اسکیزوفرنی و سایر بیماریهای روانشناختی
دومین علت شایع عاطفه نامتناسب میتواند اختلالات روانی شامل افسردگی، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی و اختلال پس از سانحه باشد. این افراد معمولا توانایی ابراز احساس دارند اما نمیتوانند احساسات خود را به شکل متناسب بروز دهند زیرا احساسات آنها ناشی از توهمات و فرضیات اشتباه است. در اسکیزوفرنی عاطفه نامتناسب ممکن است به شکل کاهش احساسات و بیتفاوتی بروز پیدا کند که در این حالت عاطفه سطحی یا flat affect نامیده میشود.
مصرف داروهای درمان اختلالات روانی
بر اساس مقالهای که در مجله بین المللی اختلالات دوقطبی چاپ شده، عاطفه نامتناسب میتواند در نتیجهی عوارض دارو درمان اسکیزوفرنی یا سایر اختلالات روانی ایجاد شود. اگر شما دارویی مصرف میکنید که باعث ایجاد این عارضه در شما شده بدون مشورت با پزشکتان مصرف داروهای خود را قطع نکنید.
سایر عوامل روانشناسی
عاطفه نامتناسب میتواند دلایل دیگری به جز آسیب مغز و اختلالات روانی داشته باشد. گاهی ممکن است فرد توانایی ابراز احساسات به شکل متناسب را داشته باشد اما به هر دلیلی به شکل متفاوتی احساسات خود را بروز دهد. به طور مثال یک فرد ممکن است در طول جلسه درمان زمانی که در خصوص یک شرایط سخت صحبت میکند، بخندد تا احساسات خود را به شکل محتاطانه کنترل کند.
تشخیص عاطفه نامتناسب
اگر نگران هستید که خودتان یا شخصی که به شما نزدیک است دچار این عارضه باشد بهترین راه برای تشخیص مراجعه به دکتر است. دکتر ممکن است شما را به متخصص مغز و اعصاب، روانپزشک یا روانشناس ارجاع دهد. برای تشخیص ابتدا آسیب فیزیکی مغز کنار گذاشته شده و وضعیت روانی فرد از طریق بررسی رفتار، نگرش، هوشیاری، قضاوت، خلق، درک و پردازش افکار مورد بررسی قرار میگیرد.
در بیشتر مواقع عاطفه نامتناسب یک عارضه مجزا نبوده و بر اثر اختلالات دیگر ایجاد میشود به همین خاطر بررسی سایر اختلالات روانی بالقوه در تشخیص حائز اهمیت است. علاوه بر آن شدت عارضه نیز لازم است مورد بررسی قرار گیرد.
نشانهها و علائم عاطفه نامتناسب
علائم عاطفه نامناسب بسته به مشکل زمینهای و علت ایجاد میتواند متفاوت باشد و به شکل تغییر حالت چهره، تغییر لحن صدا و محتوای صحبت بروز پیدا کند. در ادامه به برخی از این علائم اشاره شده است:
انواع عاطفه نامناسب
علائم عاطفه نامناسب میتواند در گروههای مختلفی مورد بررسی قرار بگیرد و انواع مختلف این عارضه را تشکیل دهد که شامل:
عاطفه کند (blunted affect)
این نوع بیشتر در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و سایر بیماریهای مربوطه دیده شده و به شکل کاهش شدت احساسات بروز پیدا میکند. به طور مثال فرد مبتلا ممکن است در خصوص تصادفی که امروز تجربه کرده صحبت کند بدون آن که حالت چهرهاش نشان دهندهی احساس خاصی باشد یا لحن صدایش تغییر کند.
عاطفه سرکوب شده (restricted affect)
در این حالت فرد مبتلا زمانی که در خصوص تصادف صحبت میکند احساسات اندکی نشان میدهد اما باز هم کمتر از حد انتظار است.
عاطفه سطحی (flat affect)
در این نوع فرد عملا هیچ احساسی نشان نمیدهد. در این حالت میزان احساسات کمتر از عاطفه کند است و فرد به طور کامل از بروز احساسات اجتناب میکند.
عاطفه بیثبات (labile affect)
در این حالت احساسات فرد به سرعت تغییر میکند و هیچ ارتباطی با موقعیت و شرایط ندارد. همچنین خلق فرد مکررا و به صورت ناگهانی تغییر میکند و به نظر میرسد که فرد مبتلا کنترلی بر احساسات خود ندارد. این عارضه در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی و بی ثباتی عاطفی بروز پیدا میکند.
درمان عاطفه نامتناسب
لازمهی درمان موفق تشخیص صحیح علت ایجاد بیماری و اختلال زمینهای است؛ از این رو مراجعه به یک متخصص با تجربه برای درمان حائز اهمیت است. روش درمان بسته به علت ایجاد بیماری میتواند متفاوت باشد. در بیشتر مواقع جلسات درمان برای از بین رفتن این عارضه کافی نیست و معمولا به عنوان درمان مکمل در کنار دارو درمانی تجویز میشود.
داروهای مورد استفاده برای درمان عاطفه نامتناسب شامل داروهای ضد روان پریشی (در صورت تشخیص اسکیزوفرنی یا روان پریشی)، داروهای ضد افسردگی و تثبیت کننده خلق (در صورت تشخیص افسردگی و سایر مشکلات مربوطه) و داروهای مورد تایید برای درمان بی ثباتی عاطفی یا Pseudobulbar affect است.
کمک به شخصی که مبتلا به عاطفه نامتناسب است
زندگی کردن با شخصی که مبتلا به عاطفه نامتناسب است میتواند مشکل باشد. شما ممکن است بر اثر رفتارهای او گیج شوید و ندانید چه رفتاری انجام دهید. لازم است در نظر داشته باشید که بازخوردهای منفی و انتقاد شما به فرد مبتلا میتواند علائم او را شدیدتر کند. بهتر است از خودتان مراقبت کنید. دریافت حمایت از افرادی که مشکل مشابه شما دارند میتواند کمک کننده باشد. همچنین جلسات روانشناسی به شما کمک میکند تا بتوانید علاوه بر کنترل و مدیریت صحیح شرایط، احساسات و نیازهای خود را نیز در نظر بگیرید.