شوهرم به خانوادم احترام نمیذاره

شوهرم با مادرم مشکل دارد

زمانی که فردی را که دوست دارید انتخاب می‌کنید و تصمیم می‌گیرید ازدواج کنید، بسیار مشتاق هستید تا خانواده‌ی شما همسرتان را نیز مانند شما دوست داشته باشند و او را به‌عنوان عضوی از خانواده بپذیرند؛ اما این رابطه‌ی پیچیده‌ای است و گاهی می‌شنویم افرادی می‌گویند شوهرم با مادرم مشکل دارد و رابطه‌ی خوبی باهم ندارند. منبع اصلی عشق، علاقه و مراقبت شما از کودکی تا جوانی والدین شما بوده‌اند و زمانی که ازدواج می‌کنید ارتباط باهمسرتان تبدیل به این منبع شده و جایگزین ارتباط شما با والدینتان خواهد شد. گرچه ارتباط شما با پدر و مادرتان با ارتباطتان با همسرتان متفاوت است و هیچ‌کدام از دیگری بهتر یا بدتر نیستند، اما انتقال از یک رابطه به رابطه‌ی دیگر ممکن است دشوار باشد و می‌تواند باعث اختلاف شوهر و مادر و پدرتان باشد.

وقتی همه‌ی این افراد یکدیگر را دوست داشته باشند و بتوانند ارتباط درستی باهم برقرار کنند بسیار عالی است و همه از این موضوع سود می‌برند؛ اما چه اتفاقی می‌افتد اگر مادر و همسرتان یکدیگر را دوست نداشته باشند و به هم احترام نگذارند و این موضوع را به‌طور مداوم با شما در میان بگذارند؟ نیازی به گفتن نیست که این یک وضعیت بسیار دشوار و غم‌انگیز است. از بی‌تفاوتی و سردی گرفته تا درگیری‌های لفظی، این نوع برخورد دو نفری که عمیقاً دوستشان دارید می‌تواند باعث درد و رنج برای شما که در بین آن‌ها گیر افتاده‌اید شود. اگر شما نیز جزء افرادی هستید که بابت اینکه شوهر و مادرتان باهم مشکل دارند تحت‌فشار هستید، در ادامه روش‌هایی برای اینکه بتوانید از این شرایط عبور کنید به شما پیشنهاد می‌کنیم.

برای اینکه از اختلافات مادر و همسرتان آسیب نبینید، انتظارات خود را تعدیل کنید.

این واقعیت را بپذیرید که زندگی کامل نیست و افرادی که شما دوستشان دارید و برایتان مهم هستند نیز کامل نیستند. شاید این موضوع به نظر واضح و بدیهی باشد، اما برخی افراد انتظار دارند همه‌چیز در زندگی خوب پیش برود و کاملاً مطابق میل آن‌ها باشد. باید بتوانید این واقعیت را باور کنید و بپذیرید که ممکن است شما کسانی را دوست داشته باشید ولی آن‌ها یکدیگر را دوست نداشته باشند. گاهی این اتفاق می‌افتد که افرادی که مطمئن هستیم با یکدیگر کنار می‌آیند و می‌توانند ارتباط خوبی باهم ایجاد کنند، صرفاً به دلایل شخصی خودشان این کار را نمی‌کنند. دلایل مختلفی وجود دارد که ممکن است باعث اختلاف شوهر با مادر و پدر شده و موجب شود این افراد باهم کنار نیایند. ممکن است همسر شما دوست نداشته باشد وقت خود را صرف ارتباط با خانواده‌ی شما کند یا پدر و مادرتان نسبت به همسرتان احساس حسادت داشته باشند و از اینکه تمام توجه شما معطوف به اوست حس خوبی نداشته باشند. ممکن است پدر و مادر نگران این باشند که فرزندشان بیش‌ازاندازه تحت تأثیر همسرش قرار بگیرد. گاهی اوقات، آن‌ها فقط یکدیگر را دوست ندارند. در حقیقت، اگر شما نبودید آن‌ها هیچ ارتباطی با یکدیگر نداشتند. درواقع اختلافات همسرتان با خانواده‌ی شما ممکن است به هر دلیلی رخ دهد و بهتر است با پرسیدن مداوم این سؤال که چرا شوهرم با مادرم مشکل دارد خودتان را ناراحت نکنید و فقط آن را بپذیرید.

برای پیشگیری از بروز اختلافات جدی بین همسر و خانواده، از همان ابتدا نقش فعالی داشته باشید.

از همان ابتدا درباره‌ی هر یک با دیگری صریح صحبت کنید تا زمانی که همسر و مادرتان با یکدیگر ملاقات می‌کنند تا حدی آشنایی قبلی وجود داشته باشد. اگرچه ممکن است انتظار داشته باشید که افراد درنهایت بهترین رفتار خود را با یکدیگر داشته باشند، اما لزوماً این‌طور نیست و ممکن است اوضاع به آن خوبی که شما انتظار دارید پیش نرود. به یاد داشته باشید، ممکن است افراد از خانواده‌ها و فرهنگ‌های مختلف دیدگاه‌ها و نظرات مختلفی داشته باشند.

اختلاف شوهر با خانواده زن

بحث در مورد این اختلاف‌نظرها قبل از ملاقات اولیه می‌تواند آن‌ها را برای داشتن دید بازتر و پذیرش یکدیگر آماده کند. آن‌ها را به برقراری ارتباط خوب و احترام به یکدیگر تشویق کنید. هر یک از طرفین را تشویق کنید تا در حفظ احترام و پذیرش یکدیگر تلاش کنند، حتی اگر یکدیگر را درک نکنند یا با یکدیگر توافق نداشته باشند. نکته‌ی اصلی این است که منتظر نمانید تا اتفاقات به‌خودی‌خود پیش بروند، خصوصاً وقتی می‌دانید ممکن است اختلاف همسر و مادر و پدرتان جدی شود. به یاد داشته باشید، نیازی نیست که آن‌ها لزوماً یکدیگر را دوست داشته باشند، اما باید تلاش کنند به خاطر شما و همچنین به خاطر هماهنگی و حفظ آرامش خانواده باهم کنار بیایند. اگر به‌جای اینکه همیشه از خود بپرسید چرا شوهرم با مادرم مشکل دارد، نقش فعالی در برقراری آرامش ایفا کنید می‌توانید از بروز برخی اختلاف‌های جدی خانوادگی پیشگیری کنید.

هنگام بروز اختلافات از اینکه بین مادر و همسرتان واسطه باشید خودداری کنید.

برای تعین حدومرزهای خودتان شاید لازم باشد ساعت‌های زیادی صرف گفت‌وگو با هر یک از آن‌های کنید. کاملاً روشن کنید که قصد ندارید در اختلاف‌نظر بین آن‌ها میانجیگری کنید یا دیدگاه‌های مختلف هر یک از آن‌ها را برای دیگری تفسیر کنید. اینکه مدام در دعوای شوهر با مادرتان نقش واسطه را بازی کنید نوعی سوءاستفاده از شماست و احتمالاً درنهایت این کار هیچ مشکلی را حل نمی‌کند. برای حل مشکلات، شوهر و مادرتان باید تمایل داشته باشند صادقانه باهم گفت‌وگو کنند و واسطه بودن شما نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه باعث آسیب به خودتان می‌شود. اگر در این میان مسائل جدی وجود دارد سعی نکنید خودتان به‌تنهایی آن‌ها را حل کنید، برای حل موضوعات مهم مراجعه به روان‌درمانگر می‌تواند کمک‌کننده باشد. درنهایت لازم نیست شما در اختلاف شوهر و مادر دخالت کنید و باید این موضوع را به هردوی آن‌ها اعلام کنید.

مرزهای خود را در مورد اختلاف شوهر و مادرتان تعین کنید.

در مورد رفتارهایی که ازنظر شما قابل‌قبول و غیرقابل‌قبول هستند صحبت کرده و به‌طورجدی مرزهای خود را تعیین کنید. به‌صورت کلی همسر و مادر شما باید رفتاری متمدنانه و با احترام داشته باشند. علاوه بر این اگر هرکدام از آن‌ها اعتقاد دارند شما را خیلی دوست دارند، باید تلاش کنند تا شما را خوشحال کنند، درگیری را کنترل کرده و اضطراب و نگرانی شما را برطرف کنند. در اغلب موارد زمانی که شوهرتان با مادرتان مشکل دارد این موضوع موردتوجه قرار نمی‌گیرد و شما باید آن را به هرکدام از آن‌ها یادآوری کنید. برای مشاجرات و بحث‌های جدی حدومرز تعین کنید. مرزها ممکن است شامل محدود کردن بحث‌های تحریک‌آمیز باشد تا هر بار که دورهم جمع می‌شوید فقط فرصتی دیگر برای ابراز خشم و خصومت نباشد. به همین ترتیب، اجتماعات بزرگ‌تر خانوادگی زمانی است که باید آتش‌بس وجود داشته باشد تا سایر اعضای خانواده درگیر بحث یا مشاجره نشوند. محدودیت‌هایی را در مورد کودکان تعیین کنید تا مجبور نشوند در معرض درگیری، عدم‌تأیید و عصبانیت بین دو شخصی باشند که آن‌ها را بسیار دوست دارند.

به‌جای تمرکز بر اینکه چرا شوهرم با مادر مشکل دارد، با هر یک از آن‌ها جداگانه وقت بگذرانید.

بدیهی است که همه‌ی کارها لازم نیست به‌عنوان یک خانواده انجام شود، گاهی لازم است شما به‌تنهایی با خانواده‌ی خود وقت بگذرانید. همچنین می‌توانید اوقات خصوصی و راحت‌تری با همسرتان نیز داشته باشید. عدم‌تأیید و رضایت همسر از نیاز شما و تمایل به حضور در کنار خانواده فقط به این دلیل که والدین شما را دوست ندارد، هرگز دلیل کافی برای محدود کردن ارتباط شما با خانواده‌تان نیست. سعی کنید اوقات باکیفیتی را با پدر و مادر و سایر اعضای خانواده‌ی خود بگذرانید و به‌جای ناراحت شدن و فکر کردن به اینکه چرا شوهرم با مادرم مشکل دارد از اوقاتی که به‌تنهایی با آن‌ها سپری می‌کنید لذت ببرید.

درنهایت ممکن است همسر و خانواده‌ی شما باهم مشکلاتی داشته باشند و یکدیگر را دوست نداشته باشند؛ اما اگر می‌بینید همسرتان رفتارهایی می‌کند تا به هر بهانه‌ای شما را از خانواده، دوستان و جامعه دور نگه دارد و باعث منزوی شدن شما شده است یا بسیار کنترل‌گر و پرخاشگر است لازم است از یک مشاور برای حل کردن این مسائل کمک بگیرید.

منبع: Psycholgytoday
تلفن کلینیک روانشناسی

چهار روش برخورد با کودکی که به پدر و مادرش بی احترامی می کند

اگر فرزندانتان در مقابل صحبت‌هایتان می‌گوید مهم نیست یا وقتی به او می‌گویید تکالیف خود را انجام دهد تظاهر می‌کند صدای شما را نمی‌شنود، طیف خفیف بی‌احترامی را دارد. در حالت جدی‌تر، رفتارهایی مانند اسم گذاشتن روی دیگران یا شما، بی‌توجهی به قوانین و پرخاشگری کودک وجود دارد. مهم نیست که کودک شما در کجای این طیف قرار دارد، مهم این است که قبل از بدتر شدن بی‌احترامی‌ها به این مسئله توجه کنید. مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۵ توسط محققان دانشگاه ویرجینیا انجام شد، نشان می‌دهد که کودکی که به پدر و مادرش بی‌احترامی می‌کند احتمالاً در بزرگ‌سالی نیز بی‌ادب خواهد بود. شاید شما در مقابل کودکی که به پدر و مادرش بی‌احترامی می‌کند بگویید او فقط یک بچه است، اما کودکان باید یاد بگیرند که چگونه با دیگران با احترام رفتار کنند تا بتوانند روابط سالمی با همسالان، اولیا و دیگر اعضای خانواده برقرار کنند. بی‌احترامی کردن کودک شاید نشانه‌ی این باشد که برای یادگیری روش‌های مناسب برای کنترل خشم، کنار آمدن با ناامیدی و ارتباط با هم‌سالان خود نیاز به کمک دارد. در ادامه چند روش برخورد با کودکی که به پدر و مادرش بی‌احترامی می‌کند را بررسی می‌کنیم.

رفتارهایی را که کودک برای جلب‌توجه انجام می‌دهد نادیده بگیرید

بچه‌ها اغلب برای جلب‌توجه بسیار تلاش می‌کنند. اگر موردتوجه مثبت قرار نگیرند برای جلب‌توجه منفی اقدام می‌کنند. ممکن است به نظر برسد که نادیده گرفتن بی‌احترامی‌های جزئی این مجوز را به کودک می‌دهد که رفتارش را تکرار کند، اما درواقع نادیده گرفتن انتخابی یکی از مؤثرترین روش‌های برخورد با بی‌احترامی کردن کودک است. نادیده گرفتن بی‌احترامی کودک باعث می‌شود از مسیر اصلی خود منحرف نشوید و روی کاری که قرار است انجام شود متمرکز باشید. مثلاً اگر به فرزندتان می‌گویید اتاقش را مرتب کند و او با بی‌حوصلگی از شما رو برمی‌گرداند، در مورد این نوع بی‌احترامی کردن کودک وارد بحث و مجادله‌ی طولانی نشوید. هر دقیقه‌ای که شما صرف این مجادله می‌کنید، ۶۰ ثانیه است که کودک مرتب کردن اتاق را به تعویق می‌اندازد. به‌جای این کار به او هشدار دهید که اگر کار خود را انجام ندهد چه اتفاقی می‌افتد.

اگر چرخاندن چشم و رو برگرداندن یک رفتار شایع در فرزند شما است، در زمان دیگری که هردوی شما آرام هستید به این مسئله بپردازید. چیزی مانند این بگویید: امروز وقتی به شما گفتم اتاق خود را تمیز کنید، چشمانتان را چرخاندید. آیا می‌دانید وقتی عصبانی هستید این کار را می‌کنید؟ درباره‌ی عواقب احتمالی بی‌احترامی کردن کودک صحبت کنید. مثلاً بگویید کسی که بی‌احترامی می‌کند در پیدا کردن دوست مشکل پیدا می‌کند. همچنین در مورد احساسات دیگران وقتی‌که بی‌احترامی کردن کودک را می‌بینند گفت‌وگو کنید. برای اینکه نادیده گرفتن تأثیرگذار باشد، مستلزم آن است که با فرزند خود رابطه‌ی مثبتی داشته باشید. سعی کنید با فرزند خود ارتباط خوبی داشته باشید.

برای جلوگیری از بی‌احترامی کردن کودک از عبارات مثبت استفاده کنید

به‌جای اینکه به فرزند خود بگویید چه‌کاری نمی‌تواند انجام دهد، به او بگویید که چگونه می‌تواند رفتارش را تنظیم کند تا چیزی را که می‌خواهد به دست بیاورد. از عبارات و جملات مثبتی استفاده کنید تا به کودک خود اطلاع دهید که پس از تغییر رفتارش، چه اتفاقی می‌افتد. مثلاً به‌جای این‌که بگویید: اگر همین‌الان اسباب‌بازی‌هایت را جمع نکنی، دیگر نمی‌توانی بیرون بازی کنی. بگویید: به‌محض اتمام برداشتن اسباب‌بازی‌های خود می‌توانی در بیرون بازی کنی. سپس از او دور شوید و پاسخ را به عهده‌ی فرزند خود بگذارید.

رفتار بد کودک با مادر

همچنین سعی کنید با استفاده از جملاتی مانند وقتی صدایت را پایین بیاوری و با آرامش صحبت کنی، من به شما جواب می‌دهم. یا وقتی دیگر زورگویی نکنی با شما بازی می‌کنم. به کودک خود بیاموزید که رفتار مؤدبانه و مهربانانه نتایج مثبتی به همراه دارد و به این صورت از بی‌احترامی کردن کودک جلوگیری کنید. این کار به کودک شما فرصتی می‌دهد تا رفتار خود را تغییر دهد، اما از تکرار چندباره‌ی هشدارهای خود خودداری کنید. در غیر این صورت، به کودک خود آموزش می‌دهید که به حرف‌های شما گوش ندهد.

در مقابل بی‌احترامی کردن کودک، پیامد فوری رفتارش را به او نشان دهید

بیشتر بی‌احترامی کردن‌های کودک باید نتیجه و پیامدی فوری داشته باشد. هنگام تعیین پیامد، سن کودک و جدی بودن کاری که انجام داده است را در نظر بگیرید. باید به فرزند خود نشان دهید که انتخاب‌های خوب مانند انجام دادن کارهایش یا گوش دادن به دستورالعمل‌های شما منجر به پیامدهای مثبتی می‌شود. برعکس، می‌توانید به او نشان دهید که رفتار غلط و انتخاب‌های نامناسب مانند پرخاشگری جسمی و بی‌احترامی کردن منجر به عواقب منفی می‌شود. مثلاً اگر کودک ۶ ساله‌ی شما هنگام عصبانیت در صورت شما فریاد می‌زند بهتر است او را به یک گوشه هدایت کرده و با ایجاد یک وقفه به او مهلت بدهید تا در مورد رفتارش فکر کرده و آن را اصلاح کند. اگر نوجوان شما بعدازاینکه به او گفتید که نمی‌تواند از خانه خارج شود، از در بیرون می‌رود یا اگر فرزندتان شما را با الفاظ بدی صدا می‌کند، حد و مرزهای خود را تعیین کنید و به او بگویید: نمی‌گذارم به من بی‌احترامی کنی یا اجازه نداری در این خانه حرف‌های نامحترمانه و بی‌ادبانه بزنی یا مطمئنم به‌جای بی‌احترامی کردن راهی متفاوت برای مقابله با ناامیدی خود پیدا خواهی کرد.

بسیاری از رفتارهایی که دارای برچسب رفتارهای نادرست هستند، اغلب هنگامی‌که به کودک مهارت و توجه لازم برای ایجاد این تغییرات داده می‌شود، اصلاح می‌شوند. هدف این نیست که مجازات بیشتری تعیین کنید. هدف این است که ارتباط خود را با فرزندتان حفظ کنید، مهارت‌های رفتار سالم را به او بیاموزید و رابطه‌ی سالم والد و فرزندی را حفظ کنید.

راه‌هایی برای جبران بی‌احترامی کردن کودک در نظر بگیرید

اگر کودک یا نوجوان شما بی‌احترامی می‌کند، ممکن است جبران خسارت برای جلوگیری از تکرار آن ضروری باشد. جبران خسارت درواقع انجام نوعی کار برای قربانی یا انجام کاری برای جبران خسارت وارده است. مثلاً اگر فرزندتان خواهر یا برادرش را کتک زد، از او بخواهید برای جبران این رفتار، کارهای روزانه‌ی خواهر یا برادرش را انجام دهد یا اگر نوجوان شما از روی عصبانیت چیزی را شکسته است، می‌تواند آن را تعمیر کند یا برای جبران خسارت آن پول بپردازد. به کودک خود بیاموزید که گفتن متأسفم همیشه همه‌چیز را برطرف نمی‌کند. جبران خسارت به او کمک می‌کند تا مسئولیت رفتارهای خود را بر عهده بگیرد و درعین‌حال برای ترمیم رابطه تلاش کند. این روش به کاهش بی‌احترامی کردن کودک منجر می‌شود.

هنگامی‌که به اصلاح بی‌احترامی کردن کودک می‌پردازید، طبیعی است که کودک شما دو قدم به جلو و یک‌قدم به عقب بردارد؛ بنابراین اگرچه ممکن است روزی مؤدب و مهربان باشد، اما ممکن است روز دیگر با مشکل روبرو شود. نظم و انضباط مداوم کلید کمک به او برای پیشرفت در طولانی‌مدت است. از همه مهم‌تر این است که سعی کنید الگوی خوبی باشید. خواه از خدماتی که در یک رستوران دریافت می‌کنید ناراحت شده باشید و یا از فروشنده‌ای که از او خرید می‌کنید عصبانی باشید، با احترام با دیگران رفتار کنید و این را بدانید که فرزندتان رفتارهای شما را می‌بیند و آن‌ها را الگو قرار می‌دهد.

منبع: Verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی

هیچ انگیزه ای ندارم

هیچ کاری نمی توانم انجام دهم

همه‌ی افراد هرازگاهی حس بی‌انگیزگی را تجربه می‌کنند. در چنین روزهایی ممکن است احساس خستگی و تحریک‌پذیری کنید و یا اینکه چیزهایی که معمولاً دوست دارید دیگر برای شما لذت‌بخش نباشند. ممکن است گاهی وقت‌ها که از خواب بیدار می‌شوید به خودتان بگویید هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم. تجربه‌ی گاه‌به‌گاه این احساس کاملاً طبیعی است. این امر ممکن است به این خاطر باشد که شما تحت‌فشار روانی بیشتری قرار دارید یا سعی دارید با چیزهای ناراحت‌کننده یا پراسترس در زندگی خود کنار بیایید. این احساسات موقتی بوده و معمولاً جدی نیستند. اینکه نتوانید هیچ کاری انجام دهید بعضی‌اوقات می‌تواند نشانه‌ی این باشند که شما نیاز دارید کمی استراحت کنید و به ذهن و بدن خود استراحت دهید. اگر این احساسات طولانی‌مدت باشند و شما هرروز به خودتان بگویید هیچ کاری نمی‌توانم بکنم، می‌تواند نشانه‌ی مسائل جدی‌تری مانند افسردگی یا نوع دیگری از اختلالات خلقی باشد. اگر روند کاهش علاقه به مسائلی که قبلاً دوست داشتید و احساس بی‌علاقگی به زندگی بیشتر از دو هفته طول کشید با یک مشاور صحبت کنید. اگر این احساسات موقتی به نظر می‌رسند، مواردی وجود دارد که می‌توانید برای اینکه احساس بهتری داشته باشید و انگیزه پیدا کنید انجام دهید.

وقتی هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید استراحت کنید

احساس اینکه نمی‌خواهید کاری انجام دهید می‌تواند نشانه‌ی استرس یا خستگی شما باشد. گاهی اوقات استراحت و صرف وقت برای مراقبت از خود بهترین کاری است که می‌توانید انجام دهید. یک روز را برای رسیدگی به سلامت روانتان در نظر بگیرید که در آن از خودتان برای انجام دادن هیچ کاری انتظاری نداشته باشید. در عوض، روی انجام کارهایی تمرکز کنید که به شما کمک می‌کند احساس راحتی داشته باشید. به خودتان اجازه دهید با یک پتو و کتاب موردعلاقه‌ی خود از یک چرت یا استراحت در اتاق لذت ببرید. نکته‌ی اصلی این است که این زمان را به استراحت و آرامش ذهن و بدن خود اختصاص دهید. زمانی که دارید به این فکر می‌کنید که هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم، برخی از مراقبت‌های شخصی نسبتاً ساده می‌توانند شما را در چارچوب ذهنی بهتری قرار دهند و انگیزه را به شما برگردانند. کارهایی مثل دوش گرفتن، انجام دادن حرکات کششی و نوشیدن نوشیدنی موردعلاقه‌تان می‌تواند کمک‌کننده باشد.

زمان‌هایی که هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید با خودتان مهربان باشید

مهرورزی نسبت به خود فقط شامل مهربانی با خود نیست بلکه همچنین درک این نکته است که تجربیات شما بخشی از انسان بودن شماست. داشتن حس عطوفت و ملاحظه نسبت به خود می‌تواند فواید مهمی در سلامت روان داشته باشد. تحقیقات نشان داده است که مهرورزی به خود می‌تواند به کاهش تأثیرات منفی استرس، کاهش احساس افسردگی و اضطراب کمک کند؛ بنابراین اگر یکی از روزهایی را سپری می‌کنید که واقعاً تمایلی به انجام کاری ندارید به‌جای اینکه از خود بپرسید چرا هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم، باکمی مهربانی با خود رفتار کنید. حستان را بپذیرید، خودتان را بپذیرید و به خود فضا و زمان کافی برای بهتر شدن بدهید.

اگر هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید، قدم بزنید

قدم زدن ترکیبی از ورزش و گذراندن اوقات در فضای باز است. ثابت شده است که ورزش هم در درمان و هم در پیشگیری از علائم افسردگی مؤثر است. یک مطالعه در سال ۲۰۱۹ نشان داده است که ارتباط با طبیعت باعث خلق‌وخوی بهتر، تعاملات اجتماعی مثبت‌تر و افزایش شادی می‌شود؛ بنابراین اگر با روحیه‌ی ضعیف و بی‌انگیزگی دست‌وپنجه نرم می‌کنید و فکر می‌کنید هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید پیاده‌روی در فضای باز می‌تواند کمک زیادی به شما کند.

چرا تنبل شدم

به‌جای اینکه از خودتان بپرسید چرا هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم، با کسی حرف بزنید

وقتی مدام در ذهنتان می‌گویید هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم و خود را سرزنش می‌کنید، ارتباط با یک شخص دیگر می‌تواند یک روش عالی برای بیرون رفتن از این شرایط باشد. به این فکر کنید که چه کسی می‌تواند فرد خوبی برای پشتیبانی از شما در چنین روزهایی باشد. دوست دارید با کسی صحبت کنید که شما را درک کند و به حرف‌هایتان گوش دهد یا فردی که شما را به حرکت وادارد؟ با توجه به شرایط روحی که دارید در این مورد تصمیم بگیرید. اگر حال و هوای مناسبی برای معاشرت با دوستانتان را ندارید یا اگر دوستتان در دسترس نیست، گاهی فقط بیرون رفتن و حضور در جمع می‌تواند برایتان مفید باشد.

برای انجام دادن کاری برنامه‌ریزی کنید

حتی اگر در حال حاضر انگیزه‌ی کار کردن روی مسئله‌ای را ندارید، به این معنی نیست که نمی‌توانید برای آنچه ممکن است دوست داشته باشید در آینده انجام دهید برنامه‌ریزی کنید. تحقیقات نشان می‌دهد تصویرسازی ذهنی یا تجسم کارهایی که می‌خواهید انجام دهید، به افزایش انگیزه کمک می‌کند. اگر دارید فکر می‌کنید که هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم، انجام کارهایی مانند برنامه‌ریزی برای سفر یا برخی فعالیت‌های دیگر می‌تواند باعث شود که منتظر آن کار باشید و از آن هیجان‌زده شوید.

به‌جای تمرکز بر این فکر که هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم، انجام دادن یک کار کوچک را شروع کنید

وقتی نوبت به جمع‌کردن انرژی برای انجام کاری می‌رسد، شروع کار اغلب سخت‌ترین قسمت است؛ بنابراین اگر با بی‌حوصلگی و بی‌انگیزگی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، انتخاب یک کار کوچک برای شروع می‌تواند به شما کمک کند. زمانی که دارید به این فکر می‌کنید که من هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم، به‌جای اینکه درگیر یک کوه وظیفه شوید که انرژی ذهنی یا جسمی لازم برای مقابله با آن را ندارید، یک کار کوچک که توان انجام آن را دارید انتخاب کرده سپس آن را انجام دهید. کارهای ساده‌ای که می‌توانید برای حل کردن آن‌ها تلاش کنید عبارت‌اند از:

  • شستن ظرف‌ها
  • مرتب کردن تخت خواب
  • جواب دادن به یک ایمیل
  • پرداخت قبض‌ها
  • برنامه‌ریزی برای یک ملاقات

برای خودتان بنویسید چرا هیچ کاری نمی‌توانید انجام دهید

هنگامی‌که با احساسات منفی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، نوشتن در مورد آن‌ها گاهی مفید خواهد بود. برخی تحقیقات نشان می‌دهد که نوشتن می‌تواند یک ابزار مفید برای سلامت روان باشد. صرف مقداری وقت برای نوشتن می‌تواند فرصتی عالی برای تأمل در آنچه احساس می‌کنید و جستجوی برخی از دلایل بروز این احساسات باشد.

وقتی نمی‌توانید هیچ کاری انجام دهید به علائم دیگر نیز توجه کنید

اگر هرروز به خود می‌گویید هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم و خلق‌وخوی منفی شما ادامه دارد و با علائم دیگری همراه است، ممکن است نشانه‌ی افسردگی باشد. برخی علائم دیگر که باید به آن‌ها توجه کنید عبارت‌اند از:

  • تحریک‌پذیری
  • تغییر در الگوی خواب
  • تغییر در اشتها
  • احساس ناامیدی
  • احساس بی‌ارزشی
  • ناراحتی مداوم

در این شرایط به روان‌پزشک یا مشاور خود مراجعه کنید. برای عبور از این دوران ممکن است نیاز به جلسات مشاوره، دارو و تغییر سبک زندگی یا ترکیبی از این روش‌ها باشد.

منبع: Verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی

ازدواج مجدد با بچه

قرار گذشتن والد مجرد و تاثیر آن بر کودک

اگر طلاق گرفته‌اید و حضانت فرزندتان را بر عهده دارید، قرار گذاشتن و یا ازدواج مجدد می‌تواند مسئله‌ای چالش برانگیز برای شما باشد. در حالی که ممکن است با وجود مسئولیت‌هایتان زمان کمی برای قرارگذاشتن و آشنایی داشته باشید، احساس فرزندتان نسبت به پارتنر جدیدتان نیز می‌تواند برای شما مشکل ایجاد کند. این که فرزندتان از پارتنر جدیدتان خوشش نیاید بسیار معمول است اما در این شرایط چه باید کرد؟ آیا به خاطر فرزندتان باید ارتباط جدید خود را خاتمه دهید؟ اگر در این شرایط هستید ما در این مقاله به شما کمک می‌کنیم که چگونه رفتارهای مناسبی انجام دهید تا کمترین آسیب متوجه شما و فرزندتان شود.

زمانی که کودکتان از پارتنر یا همسر جدیدتان متنفر است

نفرت کودکتان نسبت به شخصی که به تازگی وارد زندگی شما شده می‌تواند به شکل‌های متفاوتی بروز پیدا کند. او ممکن است رفتارهای منفعلانه و بی تفاوتی داشته باشد یا خشم و نفرت خود را به او بروز دهد. فرزندتان ممکن است سرد برخورد کند، داد بزند، به شما گوش ندهد یا حتی قبول نکند که با پارتنر یا همسر جدیدتان وقت بگذراند.

این که فرزندتان چه واکنشی نشان دهد به سن او و همچنین مدت زمانی که از طلاق شما گذشته می‌تواند بستگی داشته باشد. اگر همسر سابقتان شما و فرزندتان را رها کرده ممکن است فرزندتان از این که دوباره رها شود هراس داشته باشد. اگر شما از همسر سابقتان به خاطر فرد جدیدی که اکنون با او هستید طلاق گرفته باشید این موضوع برای کودکتان سخت‌تر خواهد بود و لازم است که با او همدردی داشته باشید.

به صورت کلی ممکن است پذیرش فرزند شما نسبت به شرایط جدید زمان‌بر باشد که در این شرایط شما لازم است که این موضوع را قبول کنید و به کودکتان زمان دهید.

مشکل شما با عدم علاقه فرزندتان به پارتنر جدیدتان چیست؟

اولین چیزی که باید برای خودتان مشخص کنید پاسخ به این سوال است. به طور مثال آیا از این که فرزندتان نسبت به همسر جدیدتان بی تفاوت است و علاقه‌ای به ارتباط با او ندارد ناراحت هستید؟ در این شرایط لازم است که صبور باشید و به کودکتان فرصت دهید.

اما اگر با بی احترامی و رفتار نامناسب فرزندتان با همسر یا پارتنر جدیدتان مشکل دارید، باید به فرزندتان یاد دهید که اگرچه او این حق را دارد که از کسی خوشش نیاید اما اجازه بی احترامی و رفتار ناپسند ندارد.

همچنین کودکتان ممکن است به صورت مستقیم به این مسئله واکنش نشان ندهد و ناراحتی و خشم خود را با دعوا کردن با خواهر و برادرهایش یا بدخلقی در مدرسه بروز دهد. در این شرایط لازم است که علت رفتارهای فرزندتان را ریشه یابی کنید که برای این کار صحبت با مشاور کودک می‌تواند کمک کننده باشد.

قرار گذاشتن مادر مجرد

علت عدم علاقه کودکتان را به قرار گذاشتن شما، پیدا کنید

بعضی از افراد بر این باور هستند که اگر فرزندتان از پارتنر جدیدتان خوشش نمی‌آید باید رابطه خود را با او تمام کنید یا دیگر به فکر ازدواج با او نباشید. اما این کار ضروری نیست و شما می‌توانید با برخورد صحیح تعادلی میان نیاز خود و فرزندتان برقرار کنید. علت عدم علاقه کودکتان را به قرار گذاشتن دوباره پیدا کنید. آیا فرزندتان از فرد جدیدی که با او آشنا شده‌اید خوشش نمی‌آید یا به صورت کلی با قرار گذاشتن شما با هر کسی مشکل دارد؟ قبل از بررسی این موضوع به فرزندتان این اطمینان را بدهید که او اولویت شما می‌باشد. بسته به سن کودکتان از او به صورت مستقیم بپرسید که چرا از فرد جدید خوشش نمی‌آید؟ بعضی از بچه‌ها ممکن است بتوانند به درستی احساسات خود را بروز دهند اما بعضی دیگر شاید این توانایی را نداشته باشند؛ پس بهتر است که برای رسیدن به جواب صبور باشید. به جای دفاع کردن از پارتنر یا همسر جدیدتان به حرف‌های فرزندتان گوش دهید. دلایل کودکان برای دوست نداشتن فرد جدید شامل موارد زیر می‌تواند باشد:
او در کنار پارتنر یا همسر جدیدتان احساس امنیت نمی‌کند

  • به زمانی که با او سپری می‌کنید حسادت می‌کند.
  • سعی می‌کند که از پدر یا مادرش که همسر سابق شما بوده حمایت کند.
  • از بعد رمانتیک زندگی شما خجالت می‌کشد.
  • طلاق و مشکلات بعد از آن را هنوز به یاد دارد.
  • به زمان بیشتری برای درک طلاق شما احتیاج دارد.
  • متوجه مشکلی در پارتنر جدید شده که شما از او بی خبر هستید.
  • از نوع برخورد و حرف زدن همسر جدیدتان با شما یا خودش خوشش نمی‌آید.

اگر فرزندتان به مشکلی در پارتنرتان اشاره می‌کند، بهتر است که صحبت‌های او را جدی بگیرید. شاید شما تجربه و سن بیشتری دارید، ولی این که بتوانید در رابطه بی‌طرفانه قضاوت بکنید مشکل است. از اطرافیانتان که پارتنر جدید شما و رابطه او با فرزندتان را دیده‌اند نظر بخواهید.

اما اگر مشکل فرزندتان پذیرش افراد جدید در زندگی شما است، به او زمان لازم و کافی را بدهید. به او کمک کنید که کم کم با شرایط جدید وفق پیدا کند. زمانی را که با پارتنر جدیدتان هستید کم‌تر کنید و بیشتر از قبل با فرزندتان وقت بگذرانید.

حل مشکل عدم علاقه کودک شما به پارتنر جدیدتان

بهترین راه حل برای قرار گذاشتن والد مجرد و کودکی که از فرد جدید خوشش نمی‌آید، صحبت کردن است. با فرزندتان صحبت کنید و به او نشان دهید که به او اهمیت می‌دهید و او اولویت شماست. از او بپرسید که چه کاری می‌توانید برایش انجام دهید تا احساس بهتری داشته باشد. اگر او با «نمی‌دانم» به شما پاسخ می‌داد او را تحت فشار قرار ندهید. در ادامه راه حل‌هایی برای مکالمه موثر با فرزندتان پیشنهاد می‌دهیم:

  • برای آن‌ها محیطی فراهم کنید که بتوانند از شما سوالات خود را در خصوص قرارگذاشتن مجدد بپرسند. آن‌ها را به سوال پرسیدن تشویق کنید.
  • به او احساس کنترل و قدرت بدهید. موارد زیادی در زندگی کودک در جریان است که از کنترل او خارج می‌باشد و این موضوع می‌تواند باعث ناراحتی او شود. به او کمی قدرت اختیار بدهید. از او بپرسید که آیا امروز دوست دارد با فرد جدید وقت بگذرانید؟ یا چه محلی را برای جمع شدن و تفریح کردن پیشنهاد می‌دهد؟
  • با او احساس خود را در میان بگذارید. به فرزندتان بگویید که چه ویژگی را در پارتنر یا همسر جدیدتان دوست دارید.
  • به کودکتان یادآوری کنید که عاشق او هستید. او را نوازش کنید و به او بگویید که فرد جدید نمی‌تواند جای او را بگیرد.
  • گاهی اوقات علت نارضایتی فرزندتان از قرارگذاشتن یا ازدواج مجدد پدر یا مادرشان این است که احساس می‌کنند ترک شده‌ا‌ند و دیگر مانند قبل به آن‌ها توجه نمی‌شود. سعی کنید که زمان بیشتری را با او سپری کنید.
  • برای حل مشکل قرار گذاشتن والد مجرد و تاثیر آن بر کودک از مشاور خانواده و کودک کمک بگیرید.

منبع: Verywellmind
تلفن کلینیک روانشناسی

علائم-بازگشت-مردان-به-رابطه

آیا مردان به رابطه برمی‌گردند

اگر پسری که دوستش دارید شما را ترک کرده است احتمالاً به‌شدت احساس ناامیدی می‌کنید و از خود می‌پرسید آیا احتمال بازگشت به رابطه وجود دارد؟ آیا مردان به رابطه برمی‌گردند؟ آیا او هنوز هم شما را دوست دارد و به شما فکر می‌کند؟ این سؤال‌ها می‌توانند احساسات بدی در شما ایجاد کنند و باعث از بین رفتن اعتمادبه‌نفس در شما شوند. اگر می‌خواهید بدانید که آیا بعد از جدایی مردان به رابطه برمی‌گردند یا خیر، در این مقاله به شما کمک می‌کنیم با بررسی نشانه‌ها به پاسخ این سؤال برسید.

برای بازگشت مردان به رابطه چه کارهایی بکنیم؟

برخی نشانه‌ها وجود دارند که با توجه به آن‌ها شما می‌توانید بفهمید که آیا مردی که رفته است به رابطه برمی‌گردد یا نه؟ اما قبل از بررسی این نشانه‌ها سه اصل وجود دارد که باید آن‌ها را بپذیرید.

ارزش خود را بدانید

این موضوع بسیار مهم است که خودتان را دوست داشته باشید و به دنبال بازگشت مردی که به شما آسیب زده است نباشید. شما باید احترام خود را حفظ کرده و به هر قیمتی حاضر به تلاش برای بازگشت به رابطه نباشید. به‌جای اینکه بپرسید آیا مردان به رابطه برمی‌گردند بهتر است ابتدا از خودتان بپرسید آیا واقعاً به هر قیمتی می‌خواهید فرصت دوباره به رابطه بدهید؟

خود را دوباره کشف کنید

برای اینکه حقیقتاً ارزش خود را بشناسید و برای خود ارزش قائل شوید، باید بدانید که واقعاً چه کسی هستید. با احساسات خود در ارتباط باشید. درباره‌ی خودتان و اینکه چه عاملی باعث خاص بودن شما شده است فکر کنید. با کشف کردن خودتان می‌توانید قدرتی درون خود پیدا کنید که شاید تا قبل از این ماجرا از آن بی‌خبر بوده‌اید؛ بنابراین درحالی‌که به این فکر می‌کنید که آیا مردان به رابطه برمی‌گردند یا نه به سراغ یک سفر درونی بروید و خود را بشناسید و کشف کنید.

بگذارید برود

این موضوع به معنای این است که با او هیچ‌گونه تماسی نداشته باشید یا لااقل تماس بسیار محدودی برقرار کنید. ممکن است مدت‌زمانی طول بکشد تا پسری که رفته است به بازگشت به رابطه فکر کند و شما نگران این باشید که در این مدت با کس دیگری وارد رابطه‌ی جدیدی شود، اما باید بدانید اگر ارتباط واقعی و درستی بین شما بوده باشد او سرانجام به شما فکر می‌کند و اگر دوستتان داشته باشد به رابطه برمی‌گردد؛ اما اگر مدام جدایی را به او یادآوری کنید، درباره‌ی آن بحث کنید یا برای بازگرداندن او فشار بیاورید این اتفاق نمی‌افتد. صبر کنید تا زمان مناسب فرابرسد. درواقع اگر می‌خواهید بدانید آیا مردان به رابطه برمی‌گردند یا نه باید صبر کرده و به نشانه‌ها دقت کنید.

علامت‌هایی که نشان می‌دهند آیا مردان به رابطه برمی‌گردند یا نه؟

برای اینکه متوجه شوید آیا مردی که رفته به رابطه برمی‌گردد یا نه باید نشانه‌ها را بررسی کنید. در ادامه در مورد علامت‌هایی که نشان‌دهنده‌ی بازگشت مردان به رابطه است صحبت می‌کنیم.

هنوز شما را دوست دارد

اگر او به شما گفته است که بعد از جدایی هنوز عاشق شماست، کارت برنده را در دست دارید. شاید این جدایی بر سر فاصله‌ی محل زندگی، برنامه‌های متفاوت زندگی، اختلاف‌نظر شدید بر سر ارزش‌ها یا حتی خیانت بوده است، اما اگر او هنوز می‌گوید که شما را دوست دارد پس باید بدانید که احتمال زیادی وجود دارد که سرانجام برگردد. منتظر بمانید تا او به اشتباهی که مرتکب شده است پی ببرد و برگردد.

بازگشت-به-رابطه-دوستی

سعی می‌کند ارتباط برقرار کند

تا زمانی که مستقیماً به شما نگفته است که می‌خواهد به رابطه با شما برگردد به او اجازه ندهید شما را بازی دهد. مردی که شما را ترک کرده و قلبتان را شکسته است اگر به دنبال بازگشت به رابطه است، وظیفه دارد عشق و اعتماد شما را دوباره به دست بیاورد.

درباره‌ی روابط شما سؤال می‌پرسد

یکی از نشانه‌های بازگشت مردان به رابطه کنجکاوی در مورد روابط عاشقانه‌ی شماست. اگر او از دوستانتان در مورد زندگی عاشقانه‌ی شما می‌پرسد، صفحه‌های اجتماعی شما را دنبال می‌کند یا مستقیماً از خودتان در مورد روابطی که دارید سؤال می‌پرسد، احتمالاً هنوز در فکر شماست و تمایل به بازگشت به رابطه دارد.

اعتراف می‌کند که دل‌تنگ شماست

اگر او احساساتش را صادقانه با شما در میان می‌گذارد و ابراز دل‌تنگی می‌کند یک نشانه‌ی واضح از تمایل او برای بازگشت به رابطه است. قبل از اینکه پاسخ احساساتش را بدهید به این فکر کنید آیا الان آمادگی برگشتن به رابطه را دارید؟ آیا می‌خواهید به رابطه با او ادامه دهید؟

در مورد شما کنجکاوی می‌کند

اگر می‌خواهید بدانید آیا مردان به رابطه برمی‌گردند یا نه بهتر است به این مورد نیز توجه کنید. اگر علی‌رغم اینکه ارتباط محدودی باهم دارید مدام در مورد همه‌چیز از شما سؤال می‌پرسد، می‌خواهد برنامه‌ی شما برای آینده را بداند یا در مورد اعضای خانواده‌تان سؤال می‌پرسد یعنی می‌خواهد ارتباط خود را با شما حفظ کند و این نشانه‌ی خوبی برای این است که بدانید احتمالاً به رابطه برمی‌گردد.

در مورد آینده صحبت می‌کند

یکی از نشانه‌های بازگشت مردان به رابطه این است که تمایل دارند در مورد آنچه رخ‌داده و باعث جدایی شده است بیشتر صحبت کنند. ممکن است او هیچ حرفی در مورد برگشتن به رابطه نزند، اما اگر به دنبال حل مشکل و برنامه‌ریزی برای آینده است نشان می‌دهد که دوست دارد به رابطه برگردد.

صفحه‌های اجتماعی شما را دنبال می‌کند

دنبال کردن صفحه‌ی اجتماعی و لایک کردن تصاویر علامتی است برای اینکه بدانید آیا مردان به رابطه برمی‌گردند یا نه. اگر او هرلحظه از زندگی شما را در صفحه‌ی اجتماعی‌تان دنبال می‌کند و نسبت به آن واکنش می‌دهد احتمالاً به‌زودی به رابطه برمی‌گردد زیرا کسی که واقعاً شما را ترک کرده باشد علاقه‌ای به دنبال کردن زندگی شما ندارد.

مطالب زیادی در مورد شما یا خاطرات قدیمی با دیگران به اشتراک می‌گذارد

اگر شما به صفحه‌های اجتماعی او دسترسی دارید و متوجه می‌شوید مطالب زیادی در مورد خاطرات گذشته در آن قرار می‌دهد می‌تواند نشانه‌ای از این باشد که می‌خواهد شما را به رابطه برگرداند. اگر می‌خواهید بدانید آیا مردان به رابطه برمی‌گردند یا نه می‌توانید مطالب صفحه‌ی اجتماعی‌شان را بررسی کنید.

حقیقتی در مورد اینکه آیا مردان به رابطه برمی‌گردند یا نه

اگر می‌خواهید بدانید که مردان به رابطه برمی‌گردند یا نه پاسخ این سؤال را فقط زمان و سرنوشت مشخص می‌کند؛ اما اگر نشانه‌های بالا در مردی وجود داشته باشد این امید وجود دارد که به رابطه برگردد.

همه‌چیز به جدی بودن رابطه‌ی شما و احساساتی که هنوز بین شما وجود دارد بستگی دارد. آیا وقتی جدا شدید، رابطه واقعاً تمام شد یا هنوز احساساتی بین شما وجود دارد؟

منبع: Hackspirit

تلفن کلینیک روانشناسی

برگرداندن زن به رابطه

۱۰ سؤالی که قبل از دادن فرصت دوباره به رابطه باید بپرسید

آیا همسرتان کاری کرده است که شما را به‌شدت آزرده و برای ادامه دادن زندگی با او مردد هستید؟ اگر همسرتان کاری کرده است که زندگی کردن با او برای شما زیر سؤال رفته است و به این فکر می‌کنید که آیا او شایستگی بودن در کنار شما را دارد یا نه، بهتر است قبل از دادن فرصت دوباره به رابطه به چند سؤال زیر پاسخ دهید و بعد از بررسی جواب‌ها تصمیمتان را بگیرید.

آیا همسرتان به اشتباه خود اعتراف کرده است؟

قدم اولی که همسرتان باید برای بهبود شرایط بردارد، اعتراف کردن و پذیرش این نکته است که کار اشتباهی کرده و به شما آسیب‌زده است. این موضوع به نظر ساده است اما بسیاری از افراد به‌قدری مغرور هستند که نمی‌خواهند اعتراف کنند کار اشتباهی انجام داده‌اند. این‌گونه افراد سعی می‌کنند به شما این حس را بدهند که بیش‌ازحد احساساتی هستید و برای مسئله‌ی پیش‌پاافتاده‌ای ناراحت شده‌اید. یا به‌جای پرداختن به مسئله و حل مشکل آن را نادیده می‌گیرند. اگر همسرتان جزء این دسته نیست و می‌تواند بپذیرد که اشتباه کرده و به شما آسیب‌زده است، نشانه‌ی خوبی است. این اولین مسئله‌ای است که قبل از دادن فرصت دوباره به رابطه باید آن را بررسی کنید.

آیا همسرتان بابت اشتباهی که انجام داده، عذرخواهی کرده است؟

عذرخواهی کردن نشان می‌دهد که او نمی‌خواهد تقصیر را به گردن شما بیندازد و احساسات شما را نادیده بگیرد. او با گفتن متأسفم، مسئولیت احساسی را که در شما ایجاد کرده است بر عهده می‌گیرد. برای دادن فرصت دوباره به رابطه در قبول کردن عذرخواهی عجله نکنید؛ زیرا نمی‌توانید آن را پس بگیرید. اگر عذرخواهی همسرتان را بپذیرید این کار درستی نیست که به ناراحتی ادامه بدهید؛ بنابراین برای پذیرش عذرخواهی و دادن فرصت دوباره به رابطه به خودتان زمان بدهید. اگر عذرخواهی واقعی و صادقانه باشد تا زمانی که شما فکرهایتان را بکنید پابرجا باقی خواهد ماند.

آیا آماده هستید برای حل مسئله، با همسرتان همراهی کنید؟

این تصور اشتباهی است اگر فکر می‌کنید دادن فرصت دوباره به رابطه به این معنی است که همسرتان موظف است هر کاری بکند تا اعتماد شما را دوباره به دست بیاورد ونشان دهد که به شما اهمیت می‌دهد. شما نیز در این رابطه سهیم هستید. اگر نمی‌توانید با همسرتان برای حل مشکل همراهی کنید تا در جهت بهبود رابطه پیش بروید و نمی‌توانید با او گفت‌وگو کنید و ارتباط مؤثری داشته باشید، احتمالاً مسائل به‌خوبی پیش نخواهد رفت. این تفکر که اگر فرصت دوباره‌ای به رابطه بدهید همسرتان به‌سرعت هر تغییری که نیاز است ایجاد می‌کند و همه‌چیز را به‌تنهایی درست می‌کند، اشتباه است. اگر آماده نیستید که در روند بهبودی رابطه همراهی کنید و فکر نمی‌کنید بتوانید از پس مشکلات بربیایید شاید بهتر است فرصت دوباره‌ای به رابطه ندهید و همین‌جا راهتان را جدا کنید.

آیا همسرتان برای نشان دادن پشیمانی کاری انجام می‌دهد؟

گفتن ببخشید بسیار خوب است، اما همیشه اعمال تأثیرگذارتر از کلمات هستند. ممکن است همسرتان به شما بگوید که متأسف است اما همچنان به کارهایی که شما را ناراحت می‌کند ادامه دهد و یا در مورد ناراحتی شما شوخی کند. وقتی عذرخواهی با عمل همراه نباشد بسیار توخالی و سطحی خواهد بود و احساس مثبتی ایجاد نمی‌کند. وقتی همسرتان عذرخواهی می‌کند باید نشان دهد که از عملکرد خود پشیمان است و نسبت به کاری که انجام داده است احساس بدی دارد. قبل از دادن فرصت دوباره به رابطه ببینید آیا همسرتان برای ابراز پشیمانی از اشتباهش کاری انجام می‌دهد یا نه؟

آیا همسرتان برای بهتر شدن تلاش می‌کند؟

اگر می‌خواهید یک فرصت دوباره به رابطه بدهید باید ببینید همسرتان به‌طور فعال تلاش می‌کند تا در مسیر بهتر شدن باشد. او باید نشان دهد که می‌تواند تغییر کند و تصمیم گرفته است که اشتباهات گذشته را تکرار نکند.

درست کردن رابطه خراب شده

آیا همسرتان به انجام دادن درست کارها متعهد است؟

اگر همسرتان قصد دارد فرصت دوباره‌ای برای ادامه‌ی رابطه با شما داشته باشد باید تلاش کند تغییرات خود را در طولانی‌مدت حفظ کند و شایستگی خود را به‌عنوان یک همراه همیشگی اثبات کند. او باید احساس شما را بررسی کند و بپرسد چگونه می‌تواند کارها را درست پیش ببرد و در شما احساس امنیت ایجاد کند. برای دادن فرصت دوباره به رابطه و همسرتان، او باید ثابت کند که لیاقت این فرصت را دارد و به دنبال تغییرات بزرگ و بهتر شدن رابطه در طولانی‌مدت است.

آیا اشتباهات همسرتان یک الگوی تکرارشونده است؟

آیا این اولین فرصت دوباره‌ای است که به همسرتان می‌دهید یا این مسئله چندین بار تکرار شده است؟ اگر رفتاری که این بار باعث ناراحتی شما شده است در گذشته نیز وجود داشته است، ممکن است این مسئله یک الگوی تکراری در رابطه‌ی شما باشد. اگر همسرتان قبلاً به شما خیانت کرده یا به شما دروغ گفته باشد و شما دوباره او را ببخشید، ممکن است فکر کند می‌تواند مدام از این روش استفاده کند. برای اینکه همسرتان واقعاً شایسته‌ی یک فرصت دوباره باشد باید مسئله‌ای که شما را ناراحت کرده است، حل شود. برای مثال اگر همسرتان خیانت کرده است صراحتاً این را بگویید که تکرار هر نوع رفتاری مشابه با این مسئله نقطه‌ی پایان رابطه‌ی شما خواهد بود. اگر او مرتباً کارهایی انجام می‌دهد که می‌داند شما را ناراحت می‌کند، شایستگی همراهی با شما را ندارد.

آیا او حاضر به انجام توافقات جدید است؟

به‌طور مثال اگر همسرتان با همکارش به شما خیانت کرده است آیا حاضر است بپذیرد که دیگر او را نبیند؟ یا با او تنها در دفتر کارش نماند؟ اگر همسرتان حاضر به مصالحه نیست از دادن فرصت دوباره به رابطه خودداری کرده و او را ترک کنید. اگر او توافقات جدید را می‌پذیرد و مایل به مصالحه است نشان می‌دهد که می‌خواهد کاری کند تا شما احساس امنیت و اطمینان بیشتری در رابطه داشته باشید.

آیا می‌توانید به همسرتان اعتماد کنید؟

اعتماد رکن بسیار مهمی در رابطه است و اگر یک‌بار شکسته شده باشد باید به این فکر کنید که آیا می‌توانید دوباره به همسرتان اعتماد کنید؟ اگر فکر می‌کنید که می‌توانید به او اعتماد کنید و معتقدید خطایی که انجام داده است مربوط به گذشته است و تکرار نخواهد شد، می‌توانید به دادن فرصت دوباره به رابطه خوش‌بین باشید. اگر این موضوعی نیست که بتوانید از پس آن بربیایید احتمالاً اوضاع بین شما نمی‌تواند خوب پیش برود. اگر نتوانید به او اعتماد کنید احتمالاً همیشه در حال کنترل کردن او خواهید بود و این موضوع به‌مرور رابطه‌ی شما را حتی از الان نیز بدتر می‌کند.

دلیل دادن فرصت دوباره به رابطه چیست؟

معمولاً افرادی که خیانت می‌کنند این کار را به دلیل احساساتی که نسبت به خوشان دارند انجام می‌دهند و این ربطی به همسرشان ندارد، اما خیانت کردن یا دروغ گفتن می‌تواند نشانه‌ی این باشد که به‌هرحال همه‌چیز بین دو نفر چندان عالی نبوده است. زمانی که می‌خواهید در مورد تمام کردن یک رابطه تصمیم بگیرید عموماً مسائل خوب و خاطرات خوش برایتان یادآوری می‌شود و بدی‌های رابطه به چشم نمی‌آید؛ اما باید بدانید که اگر الان در این نقطه از رابطه هستید احتمالاً مشکلات زیادی نیز وجود داشته است. به خودتان زمان بدهید و دلیل دادن فرصت دوباره به رابطه را ارزیابی کنید. آیا دلیل دادن فرصت دوباره به رابطه این است که نمی‌خواهید تنها باشید؟ آیا دل‌تنگ شده‌اید؟ یا می‌خواهید با دادن فرصت دوباره به رابطه مسائل را حل کنید و رابطه‌ی بهتری داشته باشید؟

آیا با دادن فرصت دوباره به رابطه همه‌چیز درست می‌شود؟

اگر می‌خواهید بدانید با دادن فرصت دوباره به رابطه همه‌چیز حل می‌شود یا نه بهتر است بدانید پاسخ مشخصی برای این سؤال وجود ندارد. دادن فرصت دوباره برای برخی افراد جواب می‌دهد و برای برخی دیگر نه. به‌صورت کلی این موضوع به احساسات و اقدامات همسرتان بستگی دارد. اگر همسرتان در جهت مثبت پیش برود دادن فرصت دوباره به رابطه می‌تواند موفقیت‌آمیز باشد.

اگر بعد از پاسخ به این سؤالات هنوز مطمئن نیستید که آیا باید به همسرتان فرصت دیگری بدهید یا نه بهتر است از یک مشاور و زوج درمانگر کمک بگیرید. این تصمیم بر تمام جوانب زندگی شما تأثیر‌گذار است؛ بنابراین مشورت گرفتن از یک فرد متخصص می‌تواند بسیار راهگشا باشد.

منبع: aconsciousrethink

تلفن کلینیک روانشناسی

عدم انتشار عکس کودکان در فضای مجازی

به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه‌ی اجتماعی، درست یا غلط؟!

طبیعی است که والدین دوست داشته باشند در مورد کودکشان صحبت کنند و عکس‌هایش را به دیگران نشان دهند. این موضوع ناشی از دوست داشتن و حس افتخاری است که نسبت به کودکشان دارند؛ اما با افزایش استفاده از شبکه‌های اجتماعی می‌توان آن عکس‌ها و داستان‌های بامزه را که قبلاً فقط با خانواده و دوستان خود نشان می‌دادید اکنون با میلیون‌ها نفر به اشتراک بگذارید.

گاهی به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه‌ی اجتماعی باعث دردسر می‌شود.

بااینکه به نظر می‌رسد به اشتراک گذاشتن عکس کودک در شبکه اجتماعی مسئله‌ی خیلی مهمی نیست، اما بهتر است بدانید گاهی همین کار به‌ظاهر ساده برای والدین دردسرساز می‌شود. امروزه شاهد این هستیم که اکثر والدین فیلم و عکس کودکشان را با دیگران به اشتراک می‌گذارند اما گاهی با واکنش‌های بسیار منفی از طرف جامعه مواجه می‌شوند. ممکن است شما یک شوخی ظاهراً ساده با کودکتان انجام دهید و عکس‌های آن را در شبکه اجتماعی به اشتراک بگذارید، اما دیگران کار شما را کودک‌آزاری قلمداد کنند. در جوامعی که قوانین در مورد حضانت فرزندان سخت‌گیرانه‌تر است، گاهی همین فیلم و عکس‌ها در شبکه‌های اجتماعی باعث می‌شود حضانت فرزندان از والدین گرفته شود.

هیچ‌چیز آنلاینی کاملاً خصوصی نیست و همه‌چیز دائمی است.

قبل از به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه اجتماعی باید بدانید که این عکس و فیلم‌ها ممکن است توسط افراد زیادی دیده شده و به‌صورت دائمی باقی بمانند. ممکن است شما از تنظیمات حریم شخصی استفاده کنید و صفحه‌ی خود را خصوصی نگه‌دارید، اما همیشه روش‌هایی وجود دارد که دیگران می‌توانند به عکس‌های شما دسترسی پیدا کنند. مثلاً ممکن است فردی از عکس‌های موجود در صفحه‌ی خصوصی شما اسکرین شات گرفته و آن را با دیگران به اشتراک بگذارد. وقتی عکس کودکتان دست‌به‌دست بچرخد درواقع به این معنی است که شما دیگر کنترلی روی آن نخواهید داشت و حتی اگر آن را پاک کنید کاملاً از بین نمی‌رود.

عکس‌هایی که از کودکتان در شبکه‌ی اجتماعی به اشتراک می‌گذارید متعلق به اوست نه شما.

درک این موضوع در این عصر جدید دیجیتال که همه‌ی ما رد پای دیجیتال داریم، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. امروزه یک جست‌وجوی سریع در گوگل انواع اطلاعات در مورد یک فرد را در اختیار شما قرار می‌دهد؛ بنابراین اینکه هر فردی چه چیزی در مورد خودش را به اشتراک می‌گذارد بسیار مهم است. شما به‌عنوان یک بزرگ‌سال این حق انتخاب را دارید که تصمیم بگیرید چه موضوعاتی در مورد خودتان را با دیگران به اشتراک بگذارید یا در مورد کارهایی که انجام می‌دهید و ممکن است در شبکه‌های اجتماعی دیده شود تصمیم‌گیری کنید. باید به این موضوع دقت کنید که کودک شما حق دارد که حریم خصوصی داشته باشد و شما نمی‌توانید به‌جای او تصمیم‌گیری کنید. به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه اجتماعی نباید به گونه‌ایی باشد که حق داشتن حریم خصوصی از او گرفته شود. شاید موضوعاتی که به نظر شما خنده‌دار و بامزه بیاید بعدها باعث خجالت کودکتان شود؛ بنابراین باید در به اشتراک گذاشتن محتوایی که ممکن است در آینده برای فرزندتان شرم‌آور باشد بسیار دقت کنید.

گذاشتن عکس بچه در پروفایل

۵ سؤالی که قبل از به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه‌ی اجتماعی باید از خودتان بپرسید.

چرا آن را به اشتراک می‌گذارید؟

این احتمالاً مهم‌ترین سؤالی است که قبل از به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه‌ی اجتماعی باید از خودتان بپرسید. عکس‌ها و مطالبی که از کودکتان با دیگران به اشتراک می‌گذارید اطلاعات شخصی اوست و متعلق به شما نیست. عادت کنید قبل از به اشتراک گذاشتن محتوا در مورد کودکتان به این سؤال پاسخ دهید و سعی کنید دلیل خوبی برای انجام این کار داشته باشید.

آیا دلتان می‌خواهد کسی این موضوع در مورد شما را با دیگران به اشتراک بگذارد؟

هرچند این سؤال نمی‌تواند معیار کاملاً مناسبی باشد، اما ممکن است کمک‌کننده باشد. شاید شما فردی برون‌گرا باشید و دوست داشته باشید مسائل خصوصی زندگی خود را با دیگران به اشتراک بگذارید درحالی‌که ممکن است فرزند شما به‌عنوان یک فرد درون‌گرا بزرگ شود و دوست نداشته باشد دیگران عکس برهنه‌ای از کودکی او داشته باشند. درهرحال اگر این سؤال را قبل از به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه‌ی اجتماعی از خودتان بپرسید، ممکن است از به اشتراک گذاشتن آن عکس یا مطلب منصرف شوید. اگر فرزندتان به‌اندازه‌ی کافی بزرگ شده است که بتواند در این موردنظر دهد، حتماً نظرش را بپرسید.

آیا ممکن است کودکتان اکنون یا در آینده از محتوایی که در موردش به اشتراک می‌گذارید خجالت‌زده شود؟

ممکن است والدین یک داستان خجالت‌آور در مورد فرزندشان را برای همسر یا مادربزرگ او تعریف کنند، اما به اشتراک گذاشتن این مسائل با هزاران نفر دیگر آن‌هم زمانی که فرزندتان کودک است و قدرت تشخیص و انتخاب ندارد بسیار کار اشتباهی است.

آیا کسی در دنیا وجود دارد که اکنون یا در آینده نباید این مسئله در مورد فرزند شما را بداند؟

اگر پاسختان به این سؤال مثبت است، آن را به اشتراک نگذارید. ممکن است به نظر افراطی برسد اما گاهی کارفرمایان، مسئولان پذیرش دانشگاه‌ها یا افراد در اوایل یک رابطه‌ی عاشقانه برای به دست آوردن اطلاعات در مورد فردی از جست‌وجوی اینترنتی استفاده می‌کنند. اگر آنچه را که می‌خواهید در صفحات اجتماعی بگذارید ممکن است در آینده به فرزندتان آسیبی برساند، این کار را نکنید.

آیا این چیزی است که می‌خواهید بخشی از رد پای دیجیتال فرزندتان باشد؟

به این فکر کنید که حتی اگر به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه‌ی اجتماعی برای او خجالت‌آور نباشد، او را چگونه به دیگران معرفی می‌کند؟ احتمالاً دوست دارید دیگران فرزندتان را باهوش، خوش‌برخورد، باپشتکار، مهربان و موفق بدانند، به این فکر کنید که آنچه به اشتراک می‌گذارید به این موضوع کمک می‌کند یا مانع آن می‌شود؟ مطالبی که شما در مورد فرزندتان به دیگران نشان می‌دهید می‌تواند بر تصور آن‌ها از او تأثیر بگذارد.

بهتر است قبل از به اشتراک گذاشتن عکس کودکتان در شبکه‌ی اجتماعی با همسرتان مشورت کنید و مطمئن شوید که او نیز با نظر شما موافق است. همچنین بد نیست صبر کنید تا فرزندانتان به‌اندازه‌ی کافی بزرگ شوند و بتوانند این موضوع را درک کرده و خودشان نیز در این تصمیم‌گیری سهیم شوند و نظر دهند.

تلفن کلینیک روانشناسی

چرا فکر می‌کنم بدبختم

احساس بدبختی می کنم

گاهی تمام چیزی که به خودتان می‌گویید این است که احساس بدبختی می‌کنم. احساس بدبختی و یا ناامیدی چه در مورد یک موضوع خاص باشد و چه به‌صورت کلی نسبت به همه‌چیز در زندگی باشد، یک احساس بسیار آزاردهنده است. احساس بدبختی و گیر افتادن در نامیدی، زندگی را سخت می‌کند. خوشبختانه زمانی که احساس بدبختی و ناامیدی می‌کنید برخی کارها وجود دارند که با انجام آن‌ها زندگی‌تان بهتر می‌شود.

وقتی احساس بدبختی می‌کنید این را در نظر بگیرید که ممکن است مغزتان به شما دروغ بگوید.

زمانی که احساس بدبختی می‌کنید، مغزتان ممکن است به شما بگوید که همه‌چیز وحشتناک و ترسناک است. افکارتان ممکن است شما را متقاعد کند که نمی‌توانید موفق شوید یا به شما بگوید که هیچ فرصتی برای بهتر شدن اوضاع وجود ندارد؛ اما باید بدانید اینکه شما در مورد چیزی فکر می‌کنید دلیل نمی‌شود که آن موضوع درست باشد. افکار شما ممکن است تحریف‌شده، نادرست و یا کاملاً اشتباه باشند. احساس بدبختی به افکار ناامیدکننده دامن می‌زند و این‌یک چرخه‌ی منفی است که هرکسی ممکن است به‌راحتی در آن گرفتار شود و در این زمان باور اینکه همه‌چیز می‌تواند بهتر شود بسیار دشوار است. حتی ممکن است فکر کنید من احساس بدبختی می‌کنم، همه‌چیز را امتحان کرده‌ام و نتیجه‌ای ندارد؛ اما این فکر یک تحریف شناختی در زمان احساس بدبختی است. شما ممکن است چند کار را برای بهتر شدن حالتان امتحان کرده باشید اما مطمئناً همه‌چیز را امتحان نکرده‌اید. حداقل می‌توانید اینطور فکر کنید که زمانی که احساس بدبختی می‌کنید ممکن است تفکرات شما دقیق نباشند و احتمالاً بیشتر از چیزی که شما فکر می‌کنید جای امیدواری وجود دارد.

زمانی که احساس بدبختی می‌کنید برعکس همیشه فکر کنید.

احتمالاً وقتی احساس بدبختی و ناامیدی می‌کنید به تمام دلایلی که باعث می‌شوند اوضاع بهتر نشود فکر می‌کنید. این بار به شواهدی که نشان می‌دهند اوضاع در حال بهتر شدن است توجه کنید و به این فکر کنید که چگونه ممکن است شرایط بهتر شود. فکر کردن در مورد نکات مثبت می‌تواند دریچه‌های جدیدی برای شما باز کند و باعث شود متوجه شوید همان‌قدر که این احتمال وجود دارد که شرایط بدتر شود، این امکان نیز وجود دارد که اوضاع بهتر شده و به آن بدی که شما تصور می‌کنید نباشد.

از احساس بدبختی و ناامیدی چه چیزی به دست می‌آورید؟

فکر کردن به اینکه شما از احساس ناامیدی چه چیزی به دست می‌آورید شاید یک تمرین عجیب باشد. ممکن است فکر کنید این‌یک تصور اشتباه است و شما نمی‌خواهید این‌طور فکر کنید؛ اما اگر بیشتر فکر کنید درمی‌یابید زمانی که نسبت به چیزی امیدوار نیستید از اینکه مسائل درست پیش نرود نگران نخواهید شد. احساس ناامیدی ممکن است شما را از انجام تغییرات نامناسب محافظت کند.

اگر احساس بدبختی نکنید چه‌کارهایی انجام می‌دهید؟

به این فکر کنید اگر کمتر احساس بدبختی و ناامیدی کنید چه چیزهایی به دست می‌آورید؟ زندگی شما چه تغییراتی می‌کند؟ اگر بیشتر امید داشته باشید عملکردتان چقدر عوض می‌شود؟ سعی کنید جوری رفتار کنید که اگر امیدوار بودید عمل می‌کردید. به‌عنوان‌مثال، ممکن است متوجه شوید که اگر امید داشته باشید، بیرون می‌روید و با افراد جدید ملاقات می‌کنید یا به دنبال یک کار جدید می‌روید. سعی کنید این کارها را انجام دهید حتی اگر امیدوار نباشید که کارساز است. گاهی اوقات، ابتدا باید رفتار خود را تغییر دهید بعدازآن احساساتتان تغییر خواهد کرد؛ بنابراین اگر امیدوارانه رفتار کنید، ممکن است سرانجام احساس امیدواری بیشتری داشته باشید.

علت بدبختی انسان

برای حل مسئله تلاش کنید.

وقتی احساس بدبختی و ناامیدی می‌کنید تفکر شما این خواهد بود که هیچ‌چیز بهتر نخواهد شد و شما نمی‌توانید در حل کردن مسائل موفق شوید. اما همیشه کاری وجود دارد که می‌توانید برای حل یک مشکل یا تغییر احساس خود نسبت به مسئله انجام دهید. مدتی در مورد راه‌حل‌هایی که به ذهنتان می‌رسد فکر کنید. لازم نیست به دنبال ایده‌های خوب باشید، فقط ببینید آیا می‌توانید تا آنجا که می‌توانید برای حل یک مشکل راه‌حل ارائه دهید. در مواردی مانند بیماری عزیزان که نمی‌توانید مشکل را حل کنید سعی کنید احساس خود را در مورد مشکل تغییر دهید. آیا وقت‌گذرانی با اعضای خانواده می‌تواند به شما کمک کند کمی بهتر شوید؟ اگر یک دوره‌ی خودشناسی بگذرانید، ممکن است کمی امیدوارتر شوید؟

وقتی احساس بدبختی می‌کنید با یک دوست یا اعضای خانواده صحبت کنید.

زمانی که به دنبال راه‌حل برای مشکلاتتان هستید و یا روزهای سختی را می‌گذرانید و احساس بدبختی می‌کنید با یک فرد معتمد صحبت کنید و آنچه را تجربه می‌کنید با او در میان بگذارید. آن‌ها ممکن است بتوانند به شما کمک کنند از یک منظر دیگر مسائل را ببینید یا استراتژی‌هایی ارائه دهند که به شما کمک کند تا احساس بهتری داشته باشید. گاهی دشوار است که به دیگران بگویید در حال گذراندن چه مسائلی هستید، بااین‌حال صحبت کردن با یک فرد معتمد می‌تواند باعث ایجاد احساس امیدواری در شما شود.

برای خودتان برنامه داشته باشید.

بعدازاینکه راه‌حل مسئله‌ی خود را پیدا کردید برای انجام آن برنامه‌ریزی کنید. به این فکر کنید که اول باید از کجا شروع کنید. در نظر داشته باشید که اگر برنامه‌ی اول شما موفقیت‌آمیز نبود همیشه می‌توانید برنامه‌ی جایگزینی داشته باشید. برنامه‌های خود را به‌عنوان آزمایش در نظر بگیرید. وظیفه‌ی شما این است که تا آنجا که می‌توانید آزمایش کنید تا متوجه شوید چه چیزی برای شما و شرایطتان مفید است.

به برنامه‌های خود برای برطرف شدن احساس بدبختی، عمل کنید.

هنگامی‌که برنامه‌ای تنظیم کردید حتماً به آن عمل کنید. اینکه منتظر بنشینید تا اوضاع خودبه‌خود بهتر شود کار بیهوده‌ای است. اگر شروع به فعالیت کنید و برنامه‌های خود را دنبال کنید احتمالاً بیشتر به ادامه‌ی مسیر امیدوار می‌شوید.

اگر احساس بدبختی و ناامیدی طولانی شد، به دنبال کمک حرفه‌ای باشید.

احساس بدبختی و ناامیدی می‌تواند علامت یک مشکل مربوط به سلامت روان مانند افسردگی باشد؛  بنابراین اگر احساس بدبختی و ناامیدی بیش از دو هفته طول کشید یا نگران سلامت روان خود بودید، حتماً به دنبال کمک حرفه‌ای باشید. یک متخصص در زمینه‌ی سلامت روان می‌تواند نیازهای شما را ارزیابی کند و در مورد گزینه‌های درمانی شما تصمیم‌گیری کند. بیشتر مسائل مربوط به روان قابل‌درمان هستند. درمان این مشکلات می‌تواند به شما کمک کند تا نسبت به آینده امیدوارتر باشید و احساس بدبختی در شما از بین برود.

منبع: Verywellmind
تلفن کلینیک روانشناسی

چگونه در دیگران نفوذ کنیم

زمانی که یک فرد جدید را ملاقات می‌کنیم، اغلب در همان ثانیه‌های اول در مورد او قضاوت‌هایی در ذهن ما شکل می‌گیرد. در کمتر از یک‌دهم ثانیه پس از دیدن شخصی برای اولین بار، مغز ما اطلاعات مربوط به چهره‌ی فرد را پردازش می‌کند که منجر به نتیجه‌گیری سریع در مورد ویژگی‌هایی مانند قابل‌اعتماد بودن، شایستگی، صمیمیت و صداقت در مورد آن فرد می‌شود. درواقع ثانیه‌های ابتدایی آشنایی با یک نفر بسیار مهم است و برداشت اولیه‌ای که ایجاد می‌شود می‌تواند در ادامه، بر رابطه‌ی شکل‌گرفته تأثیرگذار باشد. این ویژگی در انسان به دوران تکامل برمی‌گردد. زمانی که با فرد جدیدی مواجه می‌شده است و برای حفظ بقا باید در همان لحظات اول ارزیابی می‌کرده است که آیا این فرد قرار است به او صدمه‌ای وارد کند یا خیر. اگرچه ممکن است برداشت‌های اولیه گمراه‌کننده باشند، اما همین برداشت‌ها دیدگاه ما نسبت به یک شخص را تشکیل می‌دهند. حال این سؤال ایجاد می‌شود که چگونه در دیگران نفوذ کنیم و تأثیر اولیه‌ی مثبتی داشته باشیم؟ خوشبختانه روش‌هایی وجود دارد که می‌توانیم با استفاده از آن‌ها در دیگران نفوذ کنیم و باعث شویم آن‌ها برداشت اولیه‌ی مثبتی از ما داشته باشند.

کجا می‌خواهیم در دیگران نفوذ کنیم

مهم است که در نظر داشته باشید در کجا می‌خواهید تأثیر خوبی ایجاد کرده و در دیگران نفوذ کنید. آیا قرار است یک مصاحبه‌ی شغلی رسمی داشته باشید یا یک قرار شام دوستانه؟ توجه به این موضوع به شما کمک می‌کند که بدانید برای ایجاد یک تصویر مثبت از خودتان باید چگونه لباس بپوشید، چگونه صحبت کنید و چگونه رفتار کنید. به‌عنوان‌مثال اگر یک مصاحبه‌ی شغلی دارید، احتمالاً انتظار می‌رود که با کت‌وشلوار در آنجا حاضر شوید و رفتار رسمی داشته باشید و جدی صحبت کنید. انتخاب لباس درست و سبک مکالمه‌ای که متناسب با محیط باشد از قدم‌های بسیار مهم در ایجاد حس خوب و نفوذ در دیگران است.

نحوه‌ی تنظیم طرز برخورد، برای اینکه در دیگران نفوذ کنیم

اگر روز خوبی دارید احتمالاً خوشحال به نظر می‌رسید و این باعث می‌شود دیگران تصور مثبتی از شما داشته باشند و برخلاف آن اگر روز سخت و بدی را می‌گذرانید ممکن است تأثیر منفی بر دیگران بگذارید. همان‌طور که گفتیم این ویژگی انسان مربوط به تکامل اوست و درواقع ما جهان را برای یافتن تهدید اسکن می‌کنیم. اگر فردی اخم کرده باشد و چهره‌ی گرفته‌ای داشته باشد احساس تهدید می‌کنیم و ظاهر او بر ما اثر منفی خواهد داشت. بهتر است به‌جای اینکه رفتارها را به خوب و بد تقسیم کنید، آن‌ها را به‌عنوان رفتارهای مفید و رفتارهای بی‌فایده دسته‌بندی کنید. رفتارهای خوشایند در ارتباط مفید هستند. شما می‌توانید با لبخند زدن و برقراری تماس چشمی نگرش مثبتی ایجاد کرده و در دیگران نفوذ کنید. رفتارها و برخوردهایی که منجر به ایجاد احساس خوب و مثبت شوند، رفتارهای مفیدی هستند.

با لبخند و زبان بدن در دیگران نفوذ کنید

لبخند می‌تواند تأثیر چشمگیری در افراد داشته باشد، حتی در حدی که به آن‌ها اجازه می‌دهد از تعصبات نژادی و جنسیتی خود عبور کنند. لبخند زدن همچنین باعث کاهش استرس می‌شود. علاوه بر لبخند، زبان بدن در نشان دادن احساسات بسیار مؤثر است. اگر می‌خواهید در دیگران نفوذ کنید و با اعتمادبه‌نفس و راحت به نظر برسید از قفل‌کردن دست‌ها در هم یا دست‌به‌سینه ایستادن خودداری کنید و با طرف مقابل ارتباط چشمی برقرار کنید. اگر تیک عصبی خاصی دارید به آن آگاه باشید و سعی کنید آن را کنترل کنید.

چگونه جذاب و تاثیرگذار باشیم

جستجوی نقاط مشترک برای نفوذ در دیگران

افرادی که به‌راحتی با دیگران وقت می‌گذرانند و ارتباط برقرار می‌کنند، اغلب در پیدا کردن نقاط مشترک توانمند هستند. ما تمایل داریم افرادی را که شبیه به ما هستند، دوست داشته باشیم. پیدا کردن نقاط مشترک و شروع به صحبت در مورد آن‌ها کمک می‌کند که بتوانیم در دیگران نفوذ کنیم. با دقت به لهجه‌ی فرد و یا نوع لباس پوشیدن او می‌توانید صحبتی برای آغاز گفت‌وگو پیدا کنید. درصورتی‌که هیچ‌چیزی از ظاهر فرد به دست نمی‌آورید صحبت را ازنظر دادن در مورد محیط پیرامونتان شروع کنید. مثلاً در مورد آب‌وهوا نظر دهید و بعد با توجه به واکنش فرد در مورد مسائل دیگر نیز صحبت کنید. به این صورت با پیدا کردن نقاط مشترک می‌توانید در دیگران نفوذ کنید.

برای نفوذ در دیگران به‌جای تمرکز بر خودتان بر آن‌ها متمرکز شوید

بسیاری از ما تمایل داریم در موقعیت‌های جدید بر احساسات خودمان تمرکز داشته باشیم درحالی‌که برای ایجاد یک حس مثبت و نفوذ در دیگران باید بیشتر به اطرافیانمان توجه داشته باشیم. دیگران همیشه به خاطر دارند که شما باعث شدید آن‌ها چه احساسی داشته باشند. برداشتن تمرکز از خود و قرار دادن آن بر روی شخص دیگری می‌تواند به دیگران کمک کند تا نسبت به شما تصور بهتری داشته باشند. ایجاد احساس قدردانی در فرد، پیدا کردن نقاط مشترک و به اشتراک گذاشتن چیز جالبی که تازگی آموخته‌اید کمک می‌کند که تأثیر خوبی داشته باشید و بتوانید در دیگران نفوذ کنید.

برای نفوذ در دیگران خوب بخوابید تا ظاهر شاداب‌تری داشته باشید

وقتی خواب کافی نداشته باشید، ظاهر شما تغییراتی می‌کند؛ پوست کدر می‌شود و باعث می‌شود خسته به نظر برسید. زیر چشم‌ها تیره شده و گوشه‌ی لب‌ها به سمت پایین متمایل می‌شوند. همه‌ی این تغییرات شما را فردی خسته و ناراحت نشان می‌دهد. کم‌خوابی باعث می‌شود دیگران شما را کمتر جذاب، باهوش و سالم ببینند، این موضوع می‌تواند در اولین برداشت دیگران از شما تأثیر منفی بگذارد.

گوش کردن فعال کمک می‌کند در دیگران نفوذ کنیم

وقتی ما به‌صورت فعال به صحبت‌های دیگران گوش می‌دهیم و در آن مشارکت می‌کنیم باعث می‌شویم دیگران احساس کنند افکار و نظراتشان شنیده می‌شود و به آن‌ها احترام گذاشته می‌شود. اگر زمانی که دیگری در حال صحبت است شما در حال آماده کردن جملات خود هستید، یعنی با دقت به او گوش نمی‌دهید و این می‌تواند اثر بدی بر ارتباط شما بگذارد. برای اینکه در دیگران نفوذ کنید و حس مثبتی ایجاد کنید از آن‌ها سؤالاتی بپرسید که بتوانند بیشتر تفکرات خود را شرح دهند و روی صحبت‌های آن‌ها تمرکز کنید.

خودت باش و در دیگران نفوذ کن

به‌منظور ایجاد حس مثبت در اولین برداشت، اصیل بودن مهم است. اگر دائماً نگران انجام دادن یا گفتن حرف درست هستید، بسیار محتاط به نظر می‌رسید و این باعث می‌شود رفتارهای شما صادقانه به نظر نرسد. اگر دیگران احساس کنند که دارید چیزی را پنهان می‌کنید، تمایلی به اعتماد کردن به شما نخواهند داشت.

منبع: Time

تلفن کلینیک روانشناسی

تفاوت مثبت اندیشی و واقع بینی

معایب مثبت اندیشی

مثبت اندیشی سمی و مخرب اعتقادی است که باعث می‌شود شرایط هرچقدر هم سخت و دشوار باشد فرد مثبت اندیشی خود را حفظ کند و احساسات واقعی خود را نادیده بگیرد. همه‌ی ما می‌دانیم داشتن نگاه مثبت به مسائل و مثبت اندیشی برای داشتن یک زندگی سالم و سلامت روانی بسیار سودمند است؛ اما مسئله این است که زندگی همیشه مثبت نیست و همه‌ی ما احساسات دردناک و ناخوشایند را نیز تجربه می‌کنیم. اگرچه کنار آمدن با مسائل منفی و احساسات ناخوشایند دشوار است؛ اما بسیار مهم است که ما نسبت به احساسات خود آگاه باشیم و صادقانه آن‌ها را بپذیریم. مثبت اندیشی مخرب نه‌تنها باعث افراط بیش‌ازحد در تفکر مثبت می‌شود بلکه باعث می‌شود فرد هر احساس طبیعی و انسانی را که مثبت و شاد نیست، انکار کرده و با آن مقابله کند.

انواع مثبت اندیشی مخرب

مثبت اندیشی سمی می‌تواند انواع متفاوتی داشته باشد. در ادامه بر خی از نمونه‌هایی که ممکن است در زندگی خود تجربه کرده باشید را بیان می‌کنیم:

  • وقتی اتفاق بدی مانند از دست دادن شغل برای شما می‌افتد، ممکن است دیگران به شما بگویند: «سعی کن مثبت فکر کنی» یا «از زاویه‌ی مثبت به ماجرا نگاه کن». اگرچه این‌گونه اظهارنظرها معمولاً دلسوزانه هستند؛ اما باعث می‌شوند فردی که در حال تجربه کردن یک شرایط سخت و احساسات ناخوشایند است نتواند در مورد آنچه نیاز دارد با دیگران حرف بزند.
  • بعد از تجربه‌ی یک از دست دادن، دیگران به شما می‌گویند «هر اتفاقی یک دلیلی دارد» آن‌ها گمان می‌کنند گفتن این نوع جملات تسکین‌دهنده است و در شما را می‌کاهد.
  • وقتی ابراز ناامیدی یا ناراحتی می‌کنید کسی به شما می‌گوید: «خوشبختی و حال خوب یک انتخاب است»؛ یعنی اگر شما احساس خوشبختی نمی‌کنید یا ناراحت هستید این انتخاب شماست و تقصیر خودتان است.

معمولاً دیگران از گفتن چنین جملاتی نیت بدی ندارند. آن‌ها نمی‌دانند چه چیز دیگری بگویند و چگونه با شما همدلی کنند. در بهترین حالت با گفتن این جملات بار مسئولیت را از دوش خود برمی‌دارید و مجبور نمی‌شوید با احساسات دیگران کنار بیایید؛ اما معمولاً چنین حرف‌هایی باعث می‌شود احساس خجالت و سرزنش برای فردی که در شرایط بدی است پیش بیاید. مثبت اندیشی مخرب باعث می‌شود افراد حمایت صادقانه‌ای را که هنگام مواجهه با مشکلات نیاز دارند، انکار کنند و احساسات و نیازهای خود را نادیده بگیرند.

معایب مثبت اندیشی سمی

مثبت اندیشی سمی می‌تواند به افرادی که دوران سختی را می‌گذرانند به‌شدت آسیب برساند. افراد به‌جای اینکه بتوانند احساسات واقعی و انسانی خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و از حمایت بی‌قیدوشرط برخوردار شوند، احساسات خود را کنار گذاشته و آن‌ها را نادیده می‌گیرند. معایب مثبت اندیشی مخرب شامل موارد زیر است:

  • مثبت اندیشی مخرب باعث می‌شود در مورد احساسات خود خجالت‌زده باشید. وقتی کسی از مسئله‌ای رنج می‌برد باید بداند که احساساتش درست است و می‌تواند در جمع دوستان و خانواده‌ خود آرامش و عشق پیدا کند؛ اما مثبت اندیشی سمی به مردم می‌گوید احساساتی که تجربه می‌کنند اشتباه است.
  • مثبت اندیشی مخرب باعث ایجاد احساس گناه در افراد می‌شود. مثبت اندیشی سمی حاوی این پیام است که اگر در مواجهه با مشکلات راهی برای ایجاد حس مثبت در خودتان پیدا نمی‌کنید، کار اشتباهی انجام می‌دهید.
  • از بروز احساسات انسانی جلوگیری می‌کند. مثبت اندیشی سمی یک مکانیسم اجتنابی است. افراد با انجام دادن این رفتارها از موقعیت‌های احساسی دیگران که باعث احساس ناراحتی در آن‌ها می‌شود دوری می‌کنند و خود را در این موقعیت‌ها درگیر نمی‌کنند؛ حتی گاهی افراد این‌گونه مثبت اندیشی را در قبال خود نیز انجام می‌دهند و در مواجهه با مشکلات احساسات خود را انکار کرده و سرکوب می‌کنند.
  • مثبت اندیشی سمی از رشد جلوگیری می‌کند. این نوع تفکر به ما این امکان را می‌دهد که از مواجهه با چیزهایی که به ما احساسات ناخوشایند و دردناک می‌دهند اجتناب کنیم اما درعین‌حال توانایی مواجهه با احساسات چالش‌برانگیزی را که درنهایت می‌تواند به رشد و بینش عمیق‌تر ما منجر شود، از ما سلب می‌کند.

مثبت اندیشی افراطی

نشانه‌های وجود مثبت اندیشی مخرب

مثبت اندیشی مخرب اغلب می‌تواند آن‌قدر ظریف اتفاق بیفتد که تشخیص آن مشکل باشد؛ اما شناخت نشانه‌های آن در تشخیص وجود افکار مثبت سمی کمک‌کننده است. برخی از نشانه‌ها عبارت‌اند از:

  • پاک کردن صورت‌مسئله به‌جای مواجهه با آن و حل کردن.
  • احساس گناه از ناراحتی، عصبانیت یا ناامیدی
  • پنهان کردن احساسات واقعی خود پشت حرف‌های مثبت که برای دیگران قابل‌قبول‌ترند.
  • بیان نکردن و مخفی کردن احساسات واقعی
  • به حداقل رساندن احساسات دیگران زیرا برخورد با موقعیت‌های احساسی دیگران باعث ناراحتی شما می‌شود.
  • احساس گناه دادن به دیگران وقتی نگرش مثبتی ندارند.
  • تلاش برای مقابله با احساسات منفی و سعی در غلبه بر آن‌ها

چگونه از معایب مثبت اندیشی مخرب، دوری کنیم؟

اگر تحت تأثیر معایب مثبت اندیشی مخرب قرار گرفته‌اید یا این نوع رفتارهای مثبت اندیشی در شما وجود دارد، در ادامه چند راه‌کار به شما ارائه می‌دهیم تا در موقعیت‌های مختلف رفتار سالم‌تری داشته باشید:

  • احساسات منفی خود را مدیریت کنید، اما آن‌ها را انکار نکنید. اگر ذهن منفی باف خود را کنترل نکنید می‌توانند باعث ایجاد استرس در شما شوند، اما سرکوب و انکار کردن آن‌ها نیز بی‌فایده است. باید احساسات منفی خود را بپذیرید و در جهت ایجاد تغییر از آن‌ها استفاده کنید.
  • نسبت به آنچه باید احساس کنید واقع‌بین باشید. هنگامی‌که با یک وضعیت استرس‌زا روبرو هستید احساس استرس، نگرانی و یا حتی ترس طبیعی است. بیش‌ازحد از خود انتظار نداشته باشید. بر مراقبت از خود تمرکز کنید و اقداماتی را انجام دهید که می‌تواند به بهبود وضعیت شما کمک کند.
  • داشتن چند احساس در مورد یک موضوع اشکالی ندارد. ممکن است در موقعیتی که احساس نگرانی از آینده دارید و مضطرب هستید درعین‌حال امیدوار باشید که موفق خواهید شد. احساسات شما نیز می‌تواند مانند موقعیتتان پیچیده باشد.
  • بر گوش دادن به دیگران و نشان دادن حمایت نسبت به آن‌ها تمرکز کنید. وقتی کسی احساسات منفی خود را بازگو می‌کند او را با مثبت اندیشی مخرب خاموش نکنید بلکه به او بگویید چیزی که احساس می‌کند طبیعی است و شما آماده هستید که به حرف‌هایش گوش دهید.
  • به احساسات خود توجه کنید. احساسات خود را بپذیرید و به خودتان اجازه دهید که چنین احساساتی داشته باشید. این حرف به این معنی نیست که شما طبق هر احساسی که دارید عمل کنید. بلکه گاهی لازم است فقط از احساسات خود آگاه باشید.
  • در مواجهه با دیگران از اظهارنظرهای سمی مانند فقط مثبت فکر کن، می‌توانست از این بدتر باشد یا هیچ اتفاقی بی‌دلیل نیست خودداری کنید و به‌جای آن از عبارات حمایت‌گرانه مثل من اینجا هستم که به حرف‌هایت گوش دهم، هر اتفاقی بیفتد من کنارت هستم، این باید واقعاً سخت باشد، گاهی شکست هم بخشی از زندگی است یا احساسات شما طبیعی است، استفاده کنید.

منبع: Verywellmind
تلفن کلینیک روانشناسی