چگونه قهر را تمام کنیم

روش برخورد با قهر همسر

قهر کردن یک روش و رفتار خام برای مقابله با مشکلات است که معمولا برای کنترل طرف مقابل به کار گرفته می‌شود. البته در ابتدا باید گفت که قهر کردن با نیاز به زمان برای پردازش مسائل پیش آمده فرق دارد. گاهی اوقات افراد نیاز به زمان داشته تا بفهمند چه احساسی دارند و معمولا بعد از زمان مورد نظر برای کار کردن بر رابطه و ارائه‌ی راه حل‌های تازه آماده هستند. اما اشخاصی که قهر می‌کنند مخصوصا قهر طولانی مدت غالبا با این رفتارشان می‌خواهند همسر یا طرف مقابل خود را کنترل کنند تا او مطابق خواسته آن‌ها رفتار کند و یا به دنبال جلب توجه هستند. اگر شما به این هدف تن بدهید، قهر کردن تبدیل به عادت و مشکل جدی در رابطه‌ی شما خواهد شد.

بسیاری از افراد سوال می‌پرسند که «شوهرم قهر کرده، چیکار کنم» یا «زنم با هر مسئله‌ی کوچکی قهر می‌کنه، چطور باهاش برخورد کنم». بعضی دیگر در دوران دوستی، نامزدی یا عقد با قهر طولانی مدت طرف مقابل مواجه می‌شوند و دنبال راه‌کار هستند. از این رو در این مقاله در خصوص قهر طولانی مدت در رابطه و شیوه‌ی صحیح برخورد و مقابله با آن صحبت شده است.

قهر همسرتان را آنالیز کنید.

اگر همسر شما نشانه‌های فیزیکی بروز می‌دهد که شما را متوجه ناراحتی‌اش کند اما در خصوص مشکل اصلی صحبت نمی‌کند، این موضوع نشان دهنده‌ی قهر است. نشانه‌های فیزیکی می‌تواند شامل:

  • رفتن به اتاق دیگر
  • حرکات بدنی نابالغانه مانند اخم کردن یا آه کشیدن و …
  • عدم پاسخ به رفتار محبت آمیز شما
  • جواب‌ دادن با عباراتی نظیر هر طور دوست داری و …
  • ایجاد احساس گناه در شما با گفتن جملاتی نظیر تو به من اصلا توجه نمی‌کنی، هیچ‌کس به من اهمیت نمیده و …

دقت کنید که در چه شرایطی و با چه محرکی همسرتان قهر می‌کند. محرک‌ها را شناسایی کرده و در صورت نادرست بودن رفتارهای مذکور از انجام آن‌ها خودداری کنید؛ هرچند حتی اگر رفتار شما نادرست باشد روش بهتر این است که همسرتان در خصوص ناراحتی خود صحبت کند نه این که با قهر و صحبت نکردن ناراحتی‌اش را نشان دهد.

نشانه‌های بازی همسرتان را بشناسید.

ممکن است همسرتان از عمد به شما بی‌توجهی کند و خودش را به مطالعه، فیلم و … مشغول کند یا حتی نشان دهد که اصلا ناراحت نیست و تنها علاقه‌ای به صحبت با شما ندارد. ممکن است اگر شخص دیگری در کنارتان باشد عادی رفتار کند ولی با رفتن شخص مذکور دوباره به نادیده‌ گرفتن شما ادامه دهد. رفتارهای این‌گونه‌ی همسرتان را شناسایی کنید و در مقابل آن‌ها تسلیم نشوید.

نحوه‌ی برخورد با قهر همسر

اگر قهر کرد، تسلیم نشوید.

زمانی که همسر یا شخصی که با او در رابطه‌ی احساسی هستید قهر می‌کند، ممکن است دچار اضطراب شوید و در این شرایط برایتان سخت باشد که اراده قوی داشته و تسلیم خواسته‌ی او نشوید. سعی نکنید که او را به حرف زدن وادار کنید یا کاری انجام دهید که باعث خشنودی او شود، بلکه در عوض با حفظ آرامش فعالیت‌های روزانه‌ی خود را در پیش بگیرید. به او نشان دهید که قهر کردنش باعث توجه مضاعف شما به او نمی‌شود، به این امید که در آینده برای رسیدن به اهدافش کم‌تر از این شیوه استفاده کند.

  • به جای تسلیم شدن، آرام باشید، لبخند بزنید و به فعالیت‌های روزانه خود مشغول شوید.
  • رفتار معیوب او را تقویت نکنید و نشان دهید که قهر طولانی مدت علاوه بر شما به خود او هم آسیب خواهد زد.

قهر زن و شوهر

اگر قهر ادامه پیدا کرد، در خصوص مشکل صحبت کنید.

این که برای صحبت کردن پیش قدم شوید، مشکلی ندارد اما باید با روش مناسب این کار را انجام دهید. این که مکررا بپرسید «از چه موضوعی ناراحتی» مشکل را حل نمی‌کند. بهتر است این گونه صحبت را شروع کنید: «من احساس می‌کنم ناراحت هستی اما مطمئن نیستم که دقیقا از چه چیزی، من آماده‌ام که هر زمان راحتی با هم در این مورد صحبت کنیم».

اگر او همچنان تمایل به صحبت نداشت، به اتاق دیگری بروید و خودتان را مشغول کنید یا به پیاده‌روی بروید تا هوایتان عوض شود.

قهر همسرتان را به دل نگیرید.

زمانی که با یک شخصی که مدام قهر می‌کند در ارتباط باشید، ممکن است دچار افسردگی شوید اما اجازه ندهید که رفتار آن‌ها بر حس و حالتان تاثیر زیادی بگذارد. سعی کنید که تنها نظاره‌گر باشید و درگیر موضوع نشوید.

  • به خودتان بگویید که مایه‌ی تاسف است که او به این شکل ناراحت است و امیدوار باشید که در آینده بتوانید مسائلتان را به شیوه‌ی دیگری حل کنید.
  • به خودتان یادآوری کنید که قهر طولانی مدت مشکل آن‌هاست نه شما.
  • برای خودتان حد و مرز تعیین کنید و اجازه ندهید آن‌ها با قهر کردن، شما را کنترل کنند.

به فکر راه‌حل برای مشکل قهر کردن همسرتان باشید.

غالبا کسانی که قهر می‌کنند، مهارت ارتباطی پایینی داشته و در بیان احساساتشان ناتوان هستند. چه قهر همسرتان از جهت عدم بلوغ و چه کنترل شما باشد، این موضوع نشان دهنده‌ی پایین بودن هوش هیجانی اوست. شریک زندگی شما ممکن است حتی نتواند احساسش را برای خودش بیان کند. او باید مشکلش را با «گفت و گوی سالم با خود» برطرف کند. در رابطه‌ی سالم افراد در خصوص ناراحتی و مشکلاتشان صحبت می‌کنند، حتی اگر چندین بار قبلا در خصوص مسئله‌ی مورد نظر صحبت شده باشد. بعضی مسائل به راحتی قابل اصلاح نیستند و به تدریج تغییر می‌کنند. پس تا زمانی که خواستار ادامه‌ی رابطه هستید باید بارها و بارها صحبت کنید. همسرتان برای داشتن رابطه‌ی سالم لازم است یاد بگیرد که در خصوص مشکلاتش صحبت کند. زمانی که قهر خاتمه پیدا کرد، از او بخواهید و تشویقش کنید که در آینده در صورت بروز مشکل در موردش صحبت کند. ممکن است مشکل باشد که با قهر همسرتان عصبانی نشوید و شما هم در جواب قهر نکنید. اما سعی کنید که در آرامش آماده‌ی صحبت کردن باشید. به او بگویید که اگر احساساتش را بروز دهد و در خصوص مشکل صحبت کند راحت‌تر به نتیجه می‌رسید و آزردگی کم‌تر می‌شود.

جلسات مشاوره را در نظر بگیرید.

اگر همسر شما از رفتارهایش دست بر نداشت و همچنان از قهر طولانی مدت برای بیان ناراحتی و کنترل شما استفاده می‌کرد، به مشاور مراجعه کنید. جلسات مشاوره به همسر شما نشان می‌دهد که قهر کردن به هر دوی شما در رابطه آسیب می‌رساند.

  • مشاور به شما روش‌هایی جهت مقابله با قهر طولانی مدت ارائه می‌دهد.
  • مشاوره زوج درمانی به مشکلات فردی شما نیز می‌پردازد و با هریک جداگانه مشاوره انجام می‌دهد.
  • اگر همسر شما بر رفتارهایش اصرار داشت و علاقه‌ای به بهبود نداشت، مشاور می‌تواند به شما در خصوص ماندن یا ترک رابطه نیز مشاوره دهد.

تلفن کلینیک روانشناسی

چگونه از نه شنیدن نترسیم

چگونه از نه شنیدن ناراحت نشویم

بعضی از افراد برایشان مشکل است که با دیگران مخالفت کنند و به آن‌ها «نه» بگویند. منابع مختلفی در خصوص این که «چگونه بتوانیم به دیگران نه بگوییم» صحبت کرده‌اند اما موضوع دیگری که حائز اهمیت است این است که چگونه بتوانیم با ابراز مخالفت دیگران کنار بیاییم و چگونه از نه شنیدن ناراحت نشویم. البته این موضوع غیر قابل انکار است که شنیدن نه در بعضی شرایط می‌تواند بسیار سخت باشد؛ به طور مثال پسری را در نظر بگیرید که مدت زمان طولانی دختری را دوست داشته و برای رسیدن به او تلاش کرده، اما وقتی از او خواستگاری می‌کند با جواب منفی مواجه می‌شود؛ بالطبع در این شرایط شنیدن نه دشوار است. اما نه شنیدن جزئی از زندگی است و برای همه کم و بیش اتفاق می‌افتد و در بعضی از شرایط می‌تواند باعث رشد و پیشرفت شود.

برای این که اهمیت پذیرش نه شنیدن را متوجه شوید، تصور کنید اگر همه به شما همیشه جواب مثبت بدهند، چطور می‌شود؟ کودکی را در نظر بگیرید که همه‌ی خواسته‌هایش همیشه برآورده شود. این کودک در بزرگ‌سالی به فردی دم‌دمی مزاج، متزلزل و مغرور تبدیل شده و آن طور که باید قدر داشته‌هایش را نخواهد دانست. این موضوع در بزرگ‌سالان نیز مشابه است و اگر کسی همیشه جواب مثبت بگیرد تبدیل به فردی متوقع شده که هیچ چیز به طور کامل او را خوشحال نکرده و همیشه خواسته‌های بیشتر دارد. این فرد نه تنها باعث آزار اطرافیانش می‌شود، بلکه خودش نیز احساس رضایت را کم‌تر تجربه می‌کند.

زمانی را به یاد بیاورید که با تلاش، کوشش و از بین بردن موانع توانسته‌اید یک «نه» را به «بله» تبدیل کنید و آن چیزی را که شایسته‌تان بوده به دست آورده‌اید؛ قطعا در آن زمان احساس خوشحالی زیادی را تجربه کرده‌اید. محدودیت‌های منطقی می‌توانند باعث رشد و شکوفایی ما شوند و در واقع باید به خاطر آن‌ها شکرگزار باشیم. محدودیت‌ها احساس خواستن را تشدید می‌کنند و باعث حرکت می‌شوند. مشکلات، منابع فکری و احساسی ما را فعال می‌کنند و باعث می‌شوند بتوانیم با استعدادها و توانایی‌هایمان آشنا شده و آن‌ها را شکوفا کنیم. آن‌ها به ما کمک می‌کنند که اعتماد به نفسمان را افزایش داده و با جایگاه خود در هستی آشنا شویم.

مزایای پذیرش نه شنیدن

هیچ‌کس از نه شنیدن خوشش نمی‌آید؛ مخصوصا این که اگر مسئله‌ای که با آن مخالفت می‌شود، حائز اهمیت باشد. عدم پذیرش در شغل مورد علاقه، عدم توانایی در رفتن به مسافرت دلخواه، قبول نشدن در دانشگاه و سایر موارد مشابه می‌تواند برای اشخاص دردناک باشد. اما در کنار حس ناخوشایندی‌ که جواب رد ایجاد می‌کند، مزایایی نیز به همراه دارد که شامل موارد زیر است:

نه شنیدن به شما کمک می‌کند که با نظرات دیگر آشنا شوید.

شما باید متوجه باشید که جواب نه به منزله‌ی رد کردن شخصیت شما نیست بلکه به طور ساده نشان دهنده این است که ممکن است افراد مسائل را به شکل دیگری ببینند. گاهی کمبود اعتماد به نفس می‌تواند پذیرش جواب منفی را مشکل کند زیرا شخص تصور می‌کند که با یک جواب نه شخصیت او پایین آمده در صورتی که اگر فردی خودش را باور داشته باشد به راحتی با یک جواب «نه» متزلزل نمی‌شود.

نه شنیدن به شما کمک می‌کند که بتوانید اهداف خود را بازبینی کنید.

ممکن است شما اهداف اشتباهی را برای خود برگزیده‌اید و شاید در یک مسیر دیگر عملکرد بهتری داشته و رضایت بیشتری را تجربه کنید.

مهارت-نه-شنیدن

نه شنیدن به شما کمک می‌کند که وسواس‌ها و لجاجت‌های خود را بشناسید.

ممکن است شما بارها  و بارها برای یک موضوع جواب منفی بشنوید ولی باز هم دست از آن برندارید. این موضوع ممکن است نشان دهنده‌ی وسواس شما در رسیدن به آن خواسته‌ی مورد نظر باشد. در نظر داشته باشید که شاید شما برای رسیدن به خواسته‌تان آمادگی لازم را ندارید. این موضوع به این معنی نیست که برای رسیدن به خواسته‌هایتان تلاش نکنید، بلکه منظور این است که محدودیت‌ها را شناسایی کنید و با آمادگی بیشتر یا از روش‌های دیگر برای آن اقدام کنید.

نه شنیدن می‌تواند باعث افزایش خلاقیت شما شود.

زمانی که شما از یک روش خاص به جواب نرسید می‌توانید برای رسیدن به هدفتان راه‌های مختلف را امتحان کنید و خلاقیت خود را به کار بیندازید. بسیاری از نوآوری‌ها بعد از شکست‌های پی در پی به وقوع پیوسته‌اند. البته این موضوع در سطح دیگری نیز قابل بررسی است. به طور مثال اگر شخص نزدیک به شما حرف‌هایتان را نمی‌پذیرد، می‌توانید از راه‌های دیگر و با خلاقیت و کسب مهارت او را متوجه نقطه نظر خود بکنید.

از نه شنیدن ناراحت نشویم

اکثر داستان‌های جذاب معمولا با یک نه شروع می‌شوند، البته بدترین خاطرات نیز همین‌طور. اما مسئله مهم اتفاق پیش آمده نیست بلکه نحوه‌ی برخورد شما با اتفاق پیش آمده است. گرفتن جواب منفی می‌تواند به شما خود واقعیتان را نشان دهد. در زمان موفقیت و خوشحالی نمی‌توان به خودشناسی رسید، بلکه در بحران‌ها و شکست‌هاست که انسان‌ها می‌توانند با خودشان مواجه شوند.

در ابتدا نه شنیدن و جواب منفی افراد را از ناحیه‌ی امنشان خارج می‌کند. این مسئله نقطه‌ی شکست محسوب شده و این پیام را می‌رساند که شما بیشتر از این نمی‌توانید پیش بروید. پاسخ شما به این موضوع بسته به شخصیتتان و اهمیت موضوع می‌تواند متفاوت باشد. اگر شما شخصیت نابالغی داشته باشید، نه شنیدن را با کج خلقی یا عصبانیت پاسخ می‌دهید، اما اگر شما خودتان را باور داشته باشید این موضوع را به عنوان یک چالش قبول می‌کنید.

چگونه از نه شنیدن ناراحت نشویم؟ اولین گام برای ناراحت نشدن از جواب منفی، پذیرش این موضوع است که افراد می‌توانند دیدگاه‌های متفاوتی داشته باشند؛ خانواده‌تان، همکارتان و دوستانتان حق این را دارند که نظر متفاوتی داشته باشند و این موضوع ارتباطی با ارزشمندی شما ندارد. گام دوم بازبینی خواسته‌تان است. آیا واقعا مسئله‌ای که بر آن پافشاری می‌کنید، اهمیت زیادی دارد؟ چه پیامی پشت جواب منفی که به شما داده شده، نهفته است؟ آیا پیام این است که شما در مسیر اشتباهی هستید؟ آیا مسئله این است که شما درک درستی از موقعیت ندارید؟ رسیدن به پاسخ این سوالات می‌تواند در بلوغ و رشد شخصیتتان تاثیر زیادی داشته باشد و شما را در سطح بالاتری قرار دهد.

تلفن کلینیک روانشناسی

شوهرم به من شک دارد

خیانت یکی از دردناک‌ترین مسائل در یک رابطه است که بسیاری از افراد تحمل کنار آمدن با آن را نداشته و سر این موضوع به ارتباط یا ازدواج خود پایان می‌دهند. در این میان فکر و احتمال خیانت همسر یا اتهام نابجا به خیانت نیز می‌تواند بسیار آسیب‌زا باشد. گزارش‌های بسیاری از خانم‌ها به دست می‌رسد که اظهار می‌دارند «شوهرم به من شک دارد» یا «شوهرم تصور می‌کند که من خیانت می‌کنم در حالی که هیچ‌وقت چه از نظر فیزیکی و حتی احساسی این کار را انجام نداده‌ام». این شک و تردید می‌تواند برای رابطه مشکلات بسیاری ایجاد کند. ممکن است شما سیگنال‌هایی از خودتان بروز می‌دهید که شوهر یا دوست پسرتان را دچار تردید می‌کند. البته ممکن است این موضوع ارتباطی به شما نداشته و پارتنرتان به دلیل مشکلات و اختلالات شخصیتی خودش این تصور را داشته باشد.
در این مقاله در خصوص شک و تردید همسر و اتهام نابجا به خیانت و نحوه‌ی برخورد با این موضوع صحبت شده است.

نحوه‌ی برخورد با شک و تردید شوهر

همان طور که گفته شد خیانت در رابطه بسیار دردناک است و می‌تواند کل زندگی یک فرد را تغییر دهد. زمانی که فردی متوجه خیانت همسر یا پارتنرش شود، اعتماد خود را از دست داده و تصور می‌کند همه‌ی حرف‌ها و لحظات در رابطه دروغ بوده است. این موضوع بر اعتماد به نفس فرد نیز تاثیر بسیاری می‌تواند داشته باشد. شما باید در نظر داشته باشید که اگر شوهرتان به شما شک دارد و احتمال می‌دهد که خیانت می‌کنید، چقدر در شرایط سختی قرار دارد. در حالی که شما باید این موضوع را درک کنید، نباید در مقابل اتهامات نابجای همسرتان بیش از اندازه از خودتان دفاع کنید. بعضی از خانم‌ها در این شرایط اجازه می‌دهند که همسرشان مدام آن‌ها را چک کند یا بسیاری از فعالیت‌های خود را محدود می‌کنند تا همسرشان احساس بهتری داشته باشد، اما در بسیاری از موارد این راه‌کارها تفاوتی در احساس همسرشان ایجاد نمی‌کند و در نهایت آن‌ها تنها آزادی خود را فدای رابطه‌شان کرده‌اند. در ادامه به برخی راه‌کارها در این خصوص پرداخته شده است.

سیگنال‌های خیانت را بشناسید

همان طور که گفته شد شما ممکن است خیانت نکنید، اما شاید به صورت غیر خودآگاه سیگنال‌هایی از خودتان بروز دهید که همسر یا دوست پسرتان را به اشتباه بیندازد و موجب شک و تردید او نسبت به شما شود. ممکن است این سیگنال‌های رفتاری به دلایل دیگری در شما ایجاد شده است که پارتنرتان از آن باخبر نباشد.

به طور مثال تغییر ناگهانی در رفتار می‌تواند یکی از نشانه‌های خیانت در نظر گرفته شود. وقتی که مدت زمان زیادی از رابطه بگذرد، اکثر خانم‌ها و آقایان راحت‌تر می‌شوند و ممکن است کم‌تر به ظاهر خود توجه کنند یا در سبک زندگی‌شان تغییری ایجاد کنند. در این شرایط هر دو طرف به سبک زندگی یکدیگر عادت می‌کنند. اگر شما اخیرا تغییر خاصی در سبک زندگی خود ایجاد کرده‌اید، به طور مثال یک‌ باره تصمیم گرفته‌اید ورزش کنید یا بیش از قبل با دوستانتان وقت بگذرانید، ممکن است این موضوع توجه همسرتان را به خود جلب کند پس بهتر است دلیل این تغییر را با او در میان بگذارید. زوج‌هایی که بیشتر از افکار و نقشه‌ی ذهنی یکدیگر باخبر هستند کم‌تر دچار شک و تردید نسبت به یکدیگر می‌شوند.

یکی از نشانه‌های دیگر خیانت، کار کردن بیش از حد با گوشی همراه و پاک کردن گزارش‌های تماس و مکالمات است. اگر شما بیش از قبل با گوشی همراهتان کار می‌کنید یا حریم خصوص بیشتری برای خودتان قائل می‌شوید این موضوع می‌تواند موجب شک و تردید دوست پسرتان به شما شود.
شوهر-شکاک

از همسرتان بپرسید آیا او واقعا باور دارد که شما خیانت می‌کنید؟

گاهی افراد احساساتی را تجربه می‌کنند که خودشان می‌دانند منطقی نیست، اما این احساسات به صورت ناخودآگاه در آن‌ها ایجاد می‌شود. این افکار و شک و تردید‌های آن‌ها می‌تواند به علت احساس درونی دوست داشتنی نبودن یا ناامنی‌های درونی دیگر در سرشان شکل بگیرد. بنابراین شک و تردید همسرتان را ریشه‌یابی کنید و از او بپرسید که آیا واقعا فکر می‌کند شما به او خیانت می‌کنید؟ به او کمک کنید که خودش را بهتر ببیند.

ممکن است مشکل اصلی همرستان مسائل دیگری در زندگی‌تان باشد که عصبانیت یا احساس نادیده‌ گرفته شدن در او ایجاد کرده باشد. زمانی که شما بتوانید علت اصلی بدگمانی‌های همسر یا دوست پسرتان را ریشه‌یابی کنید راحت‌تر می‌توانید برای حل سوء ظن‌های پیش آمده به دنبال راه حل باشید.

شک و تردید همسرتان ممکن است فرافکنی باشد

گاهی اوقات افراد مشکلات خودشان را در دیگران می‌بینند و آن‌ها را به داشتن مشکلات مذکور متهم می‌کنند. این موضوع که نوعی مکانیسم دفاعی است فرافکنی نامیده می‌شود. اگر دوست پسرتان به شما شک دارد و مدام شما را کنترل می‌کند بدون این که شما رفتار بدی از خودتان بروز داده باشید، این احتمال وجود دارد که خیانت خودش را فرافکنی کند. زمانی که او به اعتماد میانتان خیانت کند، این احتمال را متصور می‌شود که شما هم خیانت کنید. این یک رفتار بسیار خام است که سبب انحراف افراد از جریانی که واقعا در حال رخ دادن است می‌شود. بنابراین اگر همسر یا دوست پسرتان بی دلیل به شما شک دارد و اتهام می‌زند و از طرفی خودش رفتارهای مشکوک دارد، ممکن است در واقع خودش به شما وفادار نباشد.

شوهرم به من شک دارد، آیا جلسات مشاوره کمک کننده است؟

زمانی که یک رفتار پارانویید بروز پیدا می‌کند، همیشه برای آن یک دلیل وجود دارد. اگر دلیل آن واقعا خیانت نباشد، همان طور که گفته شد ممکن است به دلیل رفتارهای گمراه کننده و کم‌توجهی شما یا مشکلات دیگری باشد که پارتنرتان با آن دست و پنجه نرم می‌کند یا حتی ممکن است به این دلیل باشد که همسرتان با این شک و تردیدها، خیانت خودش را پنهان کند. شاید برای شما مشکل باشد که دلیل واقعی شک و تردیدهای همسرتان را متوجه شوید؛ شاید بارها و بارها به این موضوع فکر کرده‌اید ولی به نتیجه نرسیده‌اید؛ شاید دلیل شک همسرتان را می‌دانید اما برای آن راه حلی ندارید. در این شرایط جلسات مشاوره روان‌شناسی می‌تواند بسیار کمک کننده باشد. روان‌شناس می‌تواند علت اصلی شک و تردید را ریشه یابی کند و برای حل آن راه‌کارهای مناسب ارائه دهد. نیازی نیست که بیش از حد بر یک موضوع بمانید و دائم درجا بزنید. مشاور به شما کمک می‌کند که بتوانید از مسائل پیش آمده راحت‌تر گذر کنید.

تلفن کلینیک روانشناسی

انواع-خیانت-در-فضای-مجازی

شوهرم با خانم های دیگر چت می کند

بسیاری از خانم‌ها از این موضوع شکایت دارند که دوست پسر یا همسرشان با دخترهای دیگر چت می‌کند و نمی‌دانند که تا چه حد این موضوع مهم است و چه کار باید در مقابله با آن انجام دهند. بعضی از خانم‌ها سوال می‌پرسند که «ما چه رفتار اشتباهی داشته‌ایم که باعث شده همسرمان این کار را انجام دهد؟» بسیاری از آقایانی که با خانم‌های دیگر چت می‌کنند حتی متوجه نیستند که کار بدی انجام می‌دهند و تصور می‌کنند که همسرشان حسود است یا مسائل را پیچیده می‌کند. منظور از صحبت کردن، صحبت‌های عادی نیست، بلکه رابطه‌ای نزدیک است که می‌تواند برای زندگی مشترک مشکل ایجاد کند. از این رو در این مقاله به چت کردن مردها با خانم‌های دیگر و راهکارهای مقابله پرداخته شده است.

آیا واقعا چت کردن شوهرم با خانم‌های دیگر جای نگرانی دارد؟

قبل از این که به خاطر صحبت کردن همسرتان با دختران دیگر فکر و خیال کنید و خودتان را ناراحت کنید به این نکات توجه داشته باشید که:

ممکن است شما رابطه‌ای را در ذهنتان ساخته‌اید که اصلا وجود ندارد

این که دختری به همسرتان پیام داده به این معنی نیست که همسرتان علاقه‌ای به رابطه با آن خانم داشته یا منتظر این پیام یا تماس بوده است؛ پس سریع قضاوت نکنید و از همسرتان بخواهید که مسائل را برای شما روشن کند.

دوستان دختر بعد از ازدواج ناپدید نمی‌شوند

همسر یا دوست پسرتان قبل از آشنایی با شما دوستانی داشته که ممکن است از جنس مخالف نیز باشند که بعد از ورود شما به زندگی‌اش ناپدید نمی‌شوند. بعضی از این رابطه‌ها به دلیل تغییر زندگی همسرتان خود به خود کمرنگ می‌شوند اما بعضی دیگر پابرجا می‌مانند. دوستانی که در زندگی همسرتان می‌مانند معمولا کسانی هستند که با شما نیز رابطه‌ی خوبی برقرار می‌کنند.

شما نمی‌توانید زندگی کاری همسرتان را کنترل کنید

اگر همسر شما یک کارمند است، در خصوص این که چه کسی کنارش بنشیند، با چه کسی به ماموریت برود یا با چه کسی جلسه داشته باشد، اختیار چندانی ندارد. البته این موضوع درست است که هر کسی باید یکسری مرزها در زندگی کاری‌اش داشته باشد و در صورتی که آن مرزها شکسته شود توانایی انجام اقدامات لازم را داشته باشد. اگر رابطه‌ای در کار همسرتان شما را آزار می‌دهد از او بخواهید که برای شما در موردش توضیح بدهد، اما سعی کنید که نسبت به کلیت موضوع پذیرا باشید.

 خودتان را ببینید

شاید شما به صورت کلی احساس ناامنی می‌کنید و تنها شرایط فعلی باعث شده که ناامنی‌های شما آشکار شود. بهتر است کمی به درونتان بروید و با خودتان بیشتر آشنا شوید. البته ممکن است در عین این که شما این مشکل را دارید همسرتان هم واقعا در خارج از چارچوب با خانم‌های دیگر صحبت یا چت کند؛ در این شرایط ناامنی‌های شما باعث می‌شود که نتوانید تصمیمات درستی بگیرید و این مشکلات را به‌درستی پشت سر بگذارید.

مقابله با چت کردن شوهر با زن‌های دیگر

رابطه خود را با دوست دخترتان تمام کنید.

اگر دوست صمیمی شما با همسرتان یا دوست پسرتان مرتبا چت می‌کند و این موضوع باعث ناراحتی شما شده، با دوستتان صحبت کنید و از او بخواهید که دیگر این کار را انجام ندهد. اگر او یک دوست واقعی باشد به حرف شما گوش می‌دهد، اما اگر او به حرف شما توجه نکرد، رابطه‌ی خود را با او قطع کنید.

با همسرتان صحبت کنید.

با همسرتان در خصوص روابطش با دخترهای دیگر که باعث ناراحتی شما می‌شود، صحبت کنید. اجازه دهید که او بیشتر با شما آشنا شود. تصور نکنید که خودش باید بداند که چه رفتاری درست است یا این که دقیقا بداند چه چیزهایی شما را ناراحت می‌کند. شما نباید عقب نشینی کنید، بلکه لازم است برای حفظ رابطه‌تان تلاش کنید و قدم بردارید. در خصوص حد و مرزهای خود با همسرتان صحبت کنید.

با-خیانت-مجازی-شوهرم-چه-کنم

تفاوت مردها را با خانم‌ها درک کنید.

ممکن است شما متوجه شوید که یک خانم نیت خوبی از ارتباط با همسرتان ندارد و می‌خواهد خود را به او نزدیک کند، اما همسرتان نتواند این موضوع را ببیند و تصور کند که آن خانم برخوردش دوستانه است و قصدی ندارد. خانم‌ها معمولا بهتر از مردها این مسائل را متوجه می‌شوند و این یک هدیه خدادادی است. این موضوع را بپذیرید که ممکن است همسرتان واقعا متوجه منظور آن خانم نباشد و از او بابت این موضوع ناراحت نشوید. اما او باید در این خصوص به شما اعتماد کند و ارتباطش را تا حد امکان با او قطع کند. اگر او این کار را انجام نداد، شاید مشکل فراتر از ندیدن باشد و در واقع او احترام کافی برای ازدواجتان قائل نباشد.

اگر همسرتان با خانم‌های دیگر چت می‌کند، این تقصیر شما نیست!

آیا میل جنسی‌تان کاهش پیدا کرده؟ آیا از همسرتان ناراحتید؟ آیا آن‌قدر مشغول هستید که نمی‌توانید توجه لازم را به همسرتان داشته باشید؟ دلیل شما هر چیزی که باشد، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که نسبت به همسرتان بی‌توجه باشید و ازدواجتان به خوبی پیش برود. شما باید در خصوص مشکلات و مسائلی که آزارتان می‌دهد با همسرتان صحبت کنید یا در صورت لزوم به روان‌شناس مراجعه کنید. اما توجه کنید که اگرچه شما اشتباهاتی مرتکب شده‌اید که لازم است در ادامه آن‌ها را حل و فصل کنید، اما هیچ‌کدام از موارد گفته شده این اجازه را به همسرتان نمی‌دهد که خارج از ازدواجش ماهیگیری کند. همان‌طور که شما باید در خصوص اشتباهاتتان پاسخگو باشید، او نیز در صورت ارتباط با خانم‌های دیگر باید پاسخگو باشد و اشتباهش را بپذیرد. زمانی که شما ازدواج می‌کنید قول می‌دهید که در شرایط سخت کنار یکدیگر باشید و برای اصلاح رابطه همیشه امید داشته باشید.

به خودتان فرصت ناراحتی بدهید.

زمانی که شما متوجه ارتباط همسرتان با شخص سوم شده‌اید و مطمئن هستید که همسرتان هم برای این موضوع اشتیاق داشته، طبیعی است که قلبتان شکسته شود و ناراحت باشید. در این شرایط بهتر است که تصمیم عجولانه نگیرید و ابتدا هیجانات خود را تخلیه کنید. بعد از این که کمی آرام‌تر شدید با همسرتان صحبت کنید و از او بخواهید که به شما به صورت کامل توضیح دهد که رابطه در چه حد بوده؟ چرا شکل گرفته؟ چه چیزی باعث ایجاد این نیاز در همسرتان شده؟

به مشاور ازدواج مراجعه کنید.

اگر شوهرتان یا دوست پسرتان با خانم‌های دیگر چت یا صحبت می‌کند، این موضوع دلایلی مختلفی می‌تواند داشته باشد که در هر رابطه و برای هر شخص دلایلش متفاوت است و نمی‌توان به صورت کلی نظر داد. توصیه می‌شود که در این شرایط به مشاور ازدواج مراجعه شود تا مشکل شما ریشه‌یابی شده و راهکارهای لازم و منحصر به فرد ارائه شود.

شوهرم مدام با خانم‌ها چت ناجور می‌کنه و هر بار قول میده دیگه تکرار نکنه

اگر شما هم با این موضوع مواجه شده‌اید و نمی‌دانید چه کار کنید، دقت داشته باشید که تنها کسی که می‌تواند در این باره تصمیم بگیرد خودتان هستید. اگر بعد از ریشه یابی مشکلات و صحبت‌های طولانی مدت همچنان شوهرتان به کارش ادامه می‌دهد، شاید لازم باشد که با خودتان شفاف باشید. از خودتان بپرسید که آیا احساسات مثبتی که در زندگی‌تان وجود دارد، ارزش این را دارد که در رابطه‌ای با این شرایط بمانید؟ در نهایت شما می‌توانید تنها برای خودتان تصمیم بگیرید. بعضی از افراد تصور می‌کنند که رابطه مجازی، خیانت محسوب نمی‌شود؛ شما باید ببینید که آیا همسرتان چنین عقیده‌ای دارد و اگر بر فرض داشته باشد، آیا این موضوع برای شما قابل درک است؟

تلفن کلینیک روانشناسی

چگونه به کودکان مسئولیت دهیم؟

زمانی که از والدین سوال می‌شود که دوست دارند فرزندشان چه ویژگی‌هایی داشته باشد، یکی از جواب‌های رایج «مسئولیت‌پذیری» است. مسئولیت‌پذیر یک کلمه جامع است که شامل معانی زیر می‌تواند باشد:

  • شخصی قابل اعتماد که دیگران بتوانند بر او تکیه کنند.
  • شخصی که پای حرف‌های خود بایستد.
  • شخصی که به تعهداتش عمل کند.
  • شخصی که کارهایش را به نحو احسن انجام دهد.
  • شخصی که در صورت انجام صحیح کار، تشکر و قدردانی را بپذیرید و در همان حال اگر اشتباهی مرتکب شود، مسئولیت اشتباهش را قبول کند.
  • شخصی که عضوی فعال در خانواده و اجتماع باشد.

مسئولیت‌پذیری یکی از ویژگی‌هایی است که به کودکان کمک می‌کند افرادی موفق در مدرسه و بعد از بزرگ شدن در جامعه باشند. باید توجه داشت که «مسئولیت‌پذیری» از «مطیع بودن» متفاوت است. والدین معمولاً این دو صفت را به اشتباه یکی تصور می‌کنند. زمانی که کودک تنها به این دلیل که والدین از او خواسته‌اند، کاری را انجام دهد به معنای اطاعت است، اما اگر او بدون درخواست صرفا به این خاطر که کاری لازم است انجام شود، آن را به عهده گیرد به معنای مسئولیت‌پذیری است.

اگرچه اهمیت مسئولیت‌پذیری بر هیچ پدر و مادری پوشیده نیست اما اکثر والدین نمی‌دانند که چگونه می‌توانند فرزندانی مسئولیت‌پذیر داشته باشند. از این رو در این مقاله به این سوال که «چگونه به کودکان مسئولیت دهیم» پرداخته می‌شود.

آموزش مسئولیت‌پذیری به کودک

وظایفی مناسب سنش برای او تعیین کنید.

کارهایی را به کودکتان محول کنید که مطمئن هستید بدون مشکل از پس آن بر می‌آید. به او دقیقا بگویید که از او چه می‌خواهید و به او روند کار را آموزش دهید. در صورتی که یک خواسته کلی از او داشته باشید و او نداند که چطور باید انتظار شما را برآورده کند، ممکن است دچار دلهره شود. به طور مثال به او نگویید «اتاقت را مرتب کن»، بلکه بهتر است به صورت دقیق بگویید «اسباب‌بازی‌هایت را در جعبه بگذار یا لباس‌هایت را تا بزن».

به او نشان دهید که چه خواسته‌ای دارید.

زمانی که از او می‌خواهید که به طور مثال میز را بچیند، خودتان شروع به چیدن میز کنید و به بگویید که ببیند شما چگونه بشقاب‌ها را بر میز می‌چینید و او هم همان کار را انجام دهد. اگر دیدید که نشان دادن کاری بیش از اندازه زمان می‌برد شاید آن کار مناسب سن فرزندتان نباشد، در عوض قسمتی از آن کار را به فرزندتان بسپارید؛ به طور مثال فقط از او بخواهید که بشقاب‌ها را بچیند و باقی کار را خودتان انجام دهید.

اول کار، بعد بازی

شما می‌توانید به کودکتان آموزش دهید که بعضی کارها لازم است قبل از استراحت یا تفریح انجام شود. به طور مثال به او بگویید که به پارک می‌روید اما لازم است که قبلش ظرف‌های ناهار را جمع کنیم. دوستانه رفتار کنید و به او نشان دهید که شما هم پارک رفتن را ترجیح می‌دهید اما گاهی لازم است که بعضی کارها قبل از تفریح انجام شود. یک راه خوب برای آموزش این موضوع به کودک استفاده از «وقتی … بعد …» می‌باشد. به طور مثال بگویید «وقتی میز تمیز شد بعد به پارک می‌رویم». این نکته حائز اهمیت است که از واژه «وقتی» به جای «اگر» استفاده شود زیرا وقتی بگوییم «اگر میز تمیز شود می‌توانی بازی کنی» به این معنی است که تو برای این که بازی کنی، مجبور هستی میز را تمیز کنی، اما حالت دیگر به این معنی است که میز در هر صورت لازم است که تمیز شود و بازی بعدش تنها یک پاداش اضافه است.

مسئولیت‌پذیری-کودکان-در-خانه

کارها را سرگرم‌کننده نشان دهید.

همه ما زمانی که کاری سرگرم‌کننده باشد، بیشتر از آن لذت می‌بریم. سعی کنید کارهای خانه را سرگرم‌کننده نشان دهید. به طور مثال زمانی که می‌خواهید لباس‌ها را از لباسشویی درآورید، با کودکتان مسابقه دهید که چه کسی می‌تواند تعداد لباس‌های بیشتری دربیاورد.

از تهدید کردن اجتناب کنید.

به کودکتان نشان دهید که لازم است از یکسری قوانین پیروی کند اما هرگز او را تهدید نکنید که اگر آن کار را انجام ندهد، به طور مثال دیگر دوستش نخواهید داشت. اگر کودتان از شما بیسکوییت خواست به او بگویید «وقتی که سر میز نشست، بعد به او بیسکوییت می‌دهید».

الگوی خوبی برای او باشید.

با انجام درست وظایف و تکالیفتان به کودکتان نشان دهید که مسئولیت‌پذیری چیست. به طور مثال وقتی به خانه برمی‌گردید کلیدهایتان را به جاکلیدی آویزان کنید و لباس‌هایتان را سر جایش بگذارید. شما همچنین می‌توانید علت کارهایتان را به کودکتان بگویید تا متوجه شود که چرا مسئولیت‌پذیری لازم و خوب است. به طور مثال به او بگویید شما کلیدهایتان را به جاکلیدی آویزان می‌کنید، تا دفعه‌ی بعدی که لازم شد آن‌ها را راحت پیدا کنید.

بر تلاش تمرکز کنید نه نتیجه.

زمانی که کودکتان برای انجام کاری تلاش می‌کند، ممکن است وسوسه شوید که خودتان آن را انجام دهید، اما لازم است که به او فرصت دهید زیرا تلاش کردن مهم‌تر از نتیجه است. وقتی خودتان کار را انجام دهید یا کودکتان را سرزنش کنید، باعث می‌شود که اعتماد به نفس کودکتان کم‌تر شده یا حتی دیگر علاقه‌ای به قبول کردن مسئولیت نداشته باشد.

اگر می‌خواهید به او کمک کنید، می‌توانید قسمتی از کار را انجام دهید تا او با انجام دادن مابقی و موفق شدن در آن، اعتماد به نفس پیدا کند و برای کارهای بعدی نیز علاقه‌مند باشد. در حالتی دیگر شما می‌توانید او را برای تلاشش تشویق کنید و با راهنمایی زبانی اجازه دهید خودش کار را به اتمام برساند.

واقع‌بین باشید.

اگرچه شما همه چیز را به کودکتان آموزش می‌دهید، اما او ممکن است همیشه به یاد نداشته باشد که کفش‌هایش را در مکان مناسب بگذارد یا اسباب‌بازی‌هایش را جمع کند. پس صبور باشید و با مهربانی به او یادآوری کنید. اگر او خسته است و تازه از مهدکودک برگشته، احتمالا زمان زیادی را مطابق قوانین سپری کرده، پس به او استراحت دهید و بگذارید در خانه احساس راحتی داشته باشد.

او را تشویق کنید.

زمانی که کودکتان مسئولیت‌پذیری از خودش نشان می‌دهد، حتی اگر موفق نشود، از او تشکر و قدردانی کنید. این موضوع به کودک نشان می‌دهد که تلاش‌هایش دیده شده و تقدیر می‌شود. تا آن جایی که می‌توانید دقیق باشید؛ به طور مثال بگویید «خیلی خوب است که خودت بدون هیچ کمکی توانستی لباس‌هایت را بپوشی یا آن‌قدر تمیز میوه‌ها را در ظرف گذاشتی». به صورت دقیق به او بگویید که تلاشش چه فایده‌ای داشته است؛ به طور مثال بگویید «حالا که تو همه‌ی قاشق‌ها را روی میز گذاشتی، همه می‌توانیم غذا بخوریم».

تلفن کلینیک روانشناسی

نحوه برخورد با مدیر

رابطه با مدیر ممکن است از جنبه‌های مختلف شبیه به رابطه با همسر یا یک شخص نزدیک باشد؛ هر دو نفر به تشویق، راهنمایی و حمایت یکدیگر وابسته هستند. یک فرد شاغل هر روز زمان زیادی را با مدیرش سپری می‌کند و گاهی اوقات ممکن است این رابطه نزدیک به اختلاف نظر و درگیری نیز منجر شود. حتی اگر مدیر شما آدم خیلی خوبی هم باشد باز هم درگیری اجتناب ناپذیر است. از این رو لازم است که افراد یکسری مهارت‌های ارتباطی را در برخورد با مدیرشان یاد بگیرند تا بتوانند تعامل سازنده داشته و کم‌تر دچار مشکل شوند.

در این مقاله در خصوص نحوه برخورد با مدیر و سایر موارد مرتبط صحبت شده است.

پیشنهادهایی برای نحوه رفتار با مدیر

۱- این موضوع را بپذیرید که مدیرتان، مافوق شماست.

گاهی اوقات بعضی از افراد می‌گویند که نیازی نیست من با مدیرم خوب برخورد کنم و فلان ملاحظه را داشته باشم، اما باید گفت که در واقع نیاز است زیرا مدیر شما تعیین می‌کند که پاداش بگیرید یا ارتقای شغلی داشته باشید. اگر شما رفتار مناسبی با مدیرتان نداشته باشید، این موضوع تنها به خود شما آسیب می‌زند و نه هیچ کس دیگر. شما باید در نظر داشته باشید که به گونه‌ای با مدیرتان رفتار کنید که بتوانید به خواسته‌هایتان برسید.

۲- ثابت کنید که شما قابل اعتماد هستید.

مدیر شما نمی‌تواند در هر لحظه همه جا باشد، پس شما باید در زمان عدم حضور او چشم و گوشش باشید و اگر اطلاعاتی داشتید، چه بد و چه خوب، با او در میان بگذارید.

۳- از مدیرتان در حضور سایر همکاران شکایت نکنید.

یکی از مسائلی که ممکن است سبب از بین رفتن اعتماد مدیرتان به شما شود این است که از دیگران بشنود که شما از او بدگویی کرده‌اید. پس حتی اگر تمایل دارید در خصوص نارضایتی‌تان با همکاران دیگر صحبت کنید، با تمایلتان مقابله کنید و در نظر داشته باشید که معلوم نیست شخصی که اکنون طرف شماست در آینده نیز از شما حمایت کند.

۴- غرغر نکنید.

شما زمانی که همکارتان، همسرتان یا فرزندانتان غرغر می‌کنند خسته می‌شوید، پس با غرغر کردن حس مدیرتان را نسبت به خودتان خراب نکنید. این موضوع به این معنی نیست که مشکلاتتان را با او در میان نگذارید، بلکه با لحن مناسب با او صحبت کنید؛ احساسات و خشمتان را کنترل کرده و به گونه‌ای حرفه‌ای مشکلات و نارضایتی خود را با مدیرتان در میان بگذارید.

۵- به مسائل از زاویه دید مدیرتان نگاه کنید.

شاید از زاویه دید شما به دلیل این که از خیلی از مسائل مرتبط با شرکت اطلاع ندارید بسیاری از خواسته‌ها ساده به نظر برسد، اما از نگاه مدیرتان قطعاً متفاوت خواهد بود. قبل از این که خواسته‌ای را با مدیرتان مطرح کنید در نظر داشته باشید که او در چه شرایطی است. به طور مثال ممکن است به دلیل همه گیری کرونا کسب و کار شما با مشکل مواجه شده باشد و شرکت برای پرداخت حقوق کارکنان به دنبال راه‌های مختلف است. به طور قطع در این شرایط بهتر است که از افزایش حقوق صحبت نکنید و خودتان را جای مدیر بگذارید.

۶- با مدیرتان با احترام رفتار کنید.

صرف نظر از این که چه احساسی نسبت به مدیرتان دارید، باید در نظر داشته باشید که او جایگاه بالاتری نسبت به شما دارد و لازم است که شما با احترام با او برخورد کنید. در واقع شما باید به جایگاه شغلی او احترام بگذارید و نه به شخصیتش. اگر شما با او محترمانه رفتار نکنید، او هم برای ارتقای شغلی، شما را در نظر نخواهد گرفت.

نحوه برخورد با مدیر قدرنشناس

۷- سعی کنید نحوه مدیریت مافوقتان را درک کنید.

هر مدیری روش خاص خود را برای مدیریت دارد. بعضی از مدیرها دوست دارند با کارمندانشان صحبت کنند اما بعضی دیگر آرام‌تر هستند. بعضی از آن‌ها دوست دارند که در جریان ریزترین مسائل باشند، اما بعضی دیگر فرصت این را ندارند که با هر موضوع کوچکی درگیر شوند. بعضی‌ها شاید تمایل نداشته باشند که از شما بابت هر کار درستی که انجام می‌دهید، تقدیر کنند اما بعضی دیگر برایشان مهم است که شما احساس کنید دیده می‌شوید. این موضوع شامل تمایلات در خصوص نحوه ارتباط نیز می‌شود؛ به طور مثال بعضی از مدیران ترجیح می‌دهند با ایمیل با کارکنانشان در ارتباط باشند تا این که تماس تلفنی بگیرند. لازم است که شما در خصوص تمایلات کاری مدیرتان اطلاعات لازم را به دست آورید و ترجیحاً تعاملات خود را بر اساس آن‌ها تنظیم کنید.

۸- کاری کنید که رئیستان خوب به نظر برسد.

شما نباید طوری رفتار کنید که مدیرتان در برابر سایر واحدها یا سایر مدیران بد به نظر برسد. این که مدیرتان خوب به نظر برسد می‌تواند برای تیم و حتی برای موقعیت شغلی شما نیز بهتر باشد.

۹- کارها را برای مدیرتان آسان‌تر کنید.

ممکن است شما به خاطر استرس‌های کاری‌تان احساس خستگی کنید اما بدانید که استرس‌های مدیرتان قطعاً بیشتر از شماست؛ پس سعی کنید اندکی از دغدغه‌های او کم کنید و مفید واقع شوید.

۱۰- با مدیرتان در خصوص یکسری مسائل شخصی روزانه صحبت کنید.

مدیرتان را در جریان یکسری از کارها و برنامه‌های غیر مرتبط با کار قرار دهید. این که مدیرتان از زبان شخصی خارج از واحد درباره موضوع مهمی در رابطه با شما بشنود و هیچ ایده‌ای نداشته باشد که در خصوص چه کسی صحبت می‌شود چندان خوشایند نیست. به طور مثال تصور کنید که شما هنگام رانندگی تصادف کرده و در این باره به بقیه همکاران گفته‌اید. اگر مدیرتان از دیگران موضوع تصادف را بشنود ممکن است جالب نباشد.

۱۱- در بعضی موارد به صورت خالصانه از مدیرتان تعریف کنید.

حتما مدیرتان حداقل یک ویژگی مثبت دارد که بتوانید از او در آن باره تعریف کنید. این مسئله به این معنی نیست که تنها برای چاپلوسی این کار را انجام دهید بلکه تعریف و تمجید لازم است که از صمیم قلب باشد و نیازی به تظاهر نیست. مدیرتان احتمالاً بازخوردهای منفی بسیاری از طرف دیگران بشنود و این تعریف شما می‌تواند برای او قوت قلب باشد.

۱۲- احساس محق بودن افراطی نداشته باشید.

ممکن است شما سخت کار کنید و وظایفتان را به خوبی انجام دهید اما نباید راجع به این که پاداش بگیرید طلب کار باشید. این رفتار می‌تواند به ضرر شما تمام شود. این موضوع به این معنی نیست که حقوق خود را مطالبه نکنید بلکه نوع بیان می‌تواند بسیار مهم باشد. به طور مثال به او نگویید “همه بعد از یک سال ترفیع می‌گیرند چرا من نگرفتم”، بهتر است که یک لیست از دست آوردهای خود در این یک سال تهیه کنید و از او بخواهید که ترفیع شغلی شما را در نظر بگیرد.

مشاوره نحوه برخورد با مدیر

افراد زمان زیادی از عمرشان را در محل کار می‌گذرانند. هر گونه نزاع و درگیری در این محل می‌تواند تأثیر زیادی بر رضایت از زندگی فرد داشته باشد. در صورتی که مدیرتان مشکلات جدی برای شما ایجاد کرده و دیگر نمی‌دانید چه برخوردی باید داشته باشید، مشاوره نحوه برخورد با مدیر می‌تواند کمک کننده باشد. مشاور به عنوان یک فرد متخصص می‌تواند شما را با زوایای مختلف مشکلتان آشنا کند تا در نهایت بتوانید تصمیمات بهتری داشته باشید.

تلفن کلینیک روانشناسی

فاجعه سازی

ذهن منفی باف

منفی‌بافی یا فاجعه سازی به حالتی گفته می‌شود که فرد همیشه بدترین حالت را برای وقایع نامشخص در نظر بگیرد. کسی که ذهن منفی‌باف دارد، معمولاً شرایط را بدتر از چیزی که واقعاً هست، می‌بیند و مشکلات خود را مبالغه می‌کند. به طور مثال ممکن است فردی نگران نمره امتحانش باشد؛ اگر این فرد تفکر فاجعه ساز داشته باشد تصور می‌کند که اگر نمره بدی در امتحان کسب کند به این معنی است که او دانش آموز بدی است و نمی‌تواند مدرک پایان دوره خود را کسب کند یا حتی در آینده شغل مناسبی داشته باشد. بسیاری از آدم‌های موفق ممکن است در بعضی درس‌ها نمره خوبی کسب نکرده باشند و نمره پایین به منزله عدم موفقیت در آینده نیست اما افراد منفی‌باف این موضوع را نمی‌توانند درک کنند.

افراد دارای ذهن فاجعه ساز معمولاً می‌دانند که ذهنشان به صورت غیر طبیعی منفی‌بافی می‌کند اما تصور می‌کنند نمی‌توانند کنترلی روی افکار خود داشته باشند. در واقع این تصور اشتباه است و روش‌های مختلفی برای غلبه بر منفی‌بافی یا فاجعه سازی وجود دارد که در این مقاله به آن‌ها پرداخته شده است.

علت منفی‌بافی

علت اصلی منفی‌بافی هنوز به صورت کامل مشخص نیست، اما ممکن است این موضوع نوعی مکانیسم سازگاری باشد که فرد از والدین یا سایر شخصیت‌های اصلی زندگی‌اش آموخته باشد یا در حالتی دیگر این مکانیسم در نتیجه یک اتفاق و تجربه تلخ فعال شود. گاهی اوقات منفی‌بافی می‌تواند در نتیجه تغییرات مواد شیمیایی مغز نیز ایجاد شود.

تحقیقات پیشنهاد می‌دهد که افراد دارای تصور فاجعه ساز یا مبتلا به درد مزمن تغییراتی در ناحیه هیپوتالاموس و پاسخ‌های هیپوفیزشان رخ می‌دهد و نواحی از مغز که احساسات را تنظیم می‌کند نیز فعالیتشان تغییر می‌کند.

افراد مبتلا به اضطراب فراگیر یا افسردگی و همچنین افرادی که غالباً خسته و بی‌حال هستند نیز مستعد منفی‌بافی می‌باشند.

چه موقعیت‌هایی منفی‌بافی را تحریک می‌کند؟

شرایط و موقعیت‌های مختلفی می‌تواند منجر به فاجعه سازی شود که معمولاً در سه گروه دسته بندی می‌شوند:

ابهام

ابهام و عدم قطعیت می‌تواند موجب شروع منفی‌بافی شود. به طور مثال در صورتی که فرد دارای ذهن فاجعه ساز پیامی با این مضمون دریافت کند که “لازم است صحبت کنیم”، با توجه به این که مشخص نیست محتوای صحبت مثبت است یا منفی، بدترین حالت‌های ممکن را در نظر می‌گیرد.

ارزش

روابط و موقعیت‌های با ارزش بالا و مهم می‌تواند فرد فاجعه ساز را دچار منفی‌بافی کند. زمانی که شخص یا موقعیتی برای یک فرد منفی‌باف مهم باشد، فکر از دست دادن یا پیش آمدن مشکل می‌تواند سخت‌تر باشد. به طور مثال شخص فاجعه ساز در صورتی که برای مصاحبه شغلی مورد علاقه‌اش برود، زمانی که هنوز جوابی دریافت نکرده مدام به این موضوع فکر می‌کند که در صورت قبول نشدن در مصاحبه چقدر ناراحت و ناامید خواهد شد.

ترس

ترس و به خصوص ترس غیر منطقی عامل مهمی در منفی‌بافی است. به طور مثال اگر شخص فاجعه ساز از دکتر رفتن بترسد، بدترین حالت‌های ممکن را برای تشخیص پزشک در نظر می‌گیرد، حتی اگر فقط برای یک چک آپ ساده مراجعه کرده باشد.

منفی‌بافی

سایر بیماری‌های روانی مرتبط با ذهن فاجعه ساز

درد مزمن

در بسیاری از موارد فردی که دارای یک درد مزمن است دچار منفی‌بافی نیز می‌شود. افراد دارای درد مزمن به این دلیل که دائماً در معرض درد هستند تصور می‌کنند که حالشان هیچ‌وقت خوب نمی‌شود و هیچ‌وقت راحتی را تجربه نخواهند کرد. این فکر باعث می‌شود که این افراد از انجام فعالیت‌های فیزیکی خودداری کنند که این موضوع نه تنها کمک کننده نیست بلکه حال آن‌ها را بدتر نیز خواهد کرد.

مطالعاتی که روی افراد مبتلا به روماتیسم انجام شده نشان می‌دهد که منفی‌بافی تجربه درد آن‌ها را بیشتر می‌کند. سایر مطالعات نیز از این موضوع پیروی می‌کنند به همین دلیل پیشنهاد می‌شود که در درمان بیماری‌های مزمن، منفی‌بافی و فاجعه سازی نیز مورد هدف قرار بگیرد.

اختلال اضطراب و اختلال افسردگی

فاجعه سازی با اختلالات اضطرابی و افسردگی نظیر اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، اختلال وسواس اجباری (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می‌تواند در ارتباط باشد. یک مطالعه که در سال ۲۰۱۵ بر ۲۰۰۰ نوجوان انجام شد نشان داد که آن‌هایی که منفی‌باف بودند به میزان بیشتری اختلالات اضطرابی را بروز می‌دادند. یک مطالعه دیگری که در سال ۲۰۱۲ انجام شد نشان داد که افسردگی ارتباط بسیار نزدیکی با فاجعه سازی دارد. کسانی که همیشه بدترین حالت‌ها را در نظر می‌گیرند به میزان بیشتری حس ناامیدی را تجربه می‌کنند که در نتیجه آن در معرض افسردگی قرار خواهند گرفت.

راه‌های درمان منفی‌بافی

جلسات روانشناسی

از آن جایی که منفی‌بافی ارتباط نزدیکی با بیماری‌های روانی دارد، روش‌های درمانی در بهبود آن می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود. یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ نشان داد که درمان شناختی رفتاری (CBT) می‌تواند در درمان فاجعه سازی کمک کننده باشد و نتایج مثبتی ارائه دهد. درمان شناختی رفتاری نحوه فکر کردن و الگوهای رفتاری فرد را مورد هدف قرار می‌دهد. مشاوره و جلسات روان‌شناسی به فرد کمک می‌کند که افکار غیر منطقی خود را شناسایی کرده و با افکار معقول و منطقی جایگزین کند. به طور مثال ممکن است فرد تصور کند به این دلیل که پروژه خود را دیر تحویل داده، رئیسش او را اخراج می‌کند و با مشکلات مالی مواجه خواهد شد. روان‌شناس به این فرد کمک می‌کند که افکار غیر منطقی خود را شناسایی کرده و این گونه فکر کند که من پروژه خود را دیر تحویل دادم، اما اگر از رئیسم عذرخواهی کنم و تعویق پروژه را جبران کنم او مرا درک خواهد و به خاطر یک اشتباه کوچک اخراج نخواهم شد.

کنترل ذهن

تکنیک‌های کنترل ذهن می‌تواند به فرد کمک کند که نسبت به افکارش آگاه شده و با آن‌ها هم‌هویت نشود. زمانی که فرد یاد بگیرد که افکارش واقعی نیست و تنها او را فریب می‌دهد می‌تواند ذهن خود را خاموش کند و منفی‌بافی را متوقف کند. مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۷ بر افراد مبتلا به درد عضلانی مزمن انجام شد نشان داد که کنترل ذهن در بهبود درد این بیماران می‌توانست کمک کننده باشد.

دارودرمانی

منفی‌بافی یا فاجعه سازی غالباً از علائم سایر بیماری‌های روانی است و برای درمان آن معمولاً برای بیماری زمینه‌ای دارو تجویز می‌شود. دارویی که به طور اختصاصی منفی‌بافی را مورد هدف قرار دهد، در حال حاضر موجود نمی‌باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی

نشانه‌ها و درمان جنون سرقت

جنون سرقت که کلپتومانیا نیز نامیده می‌شود نوعی بیماری است که در آن فرد مبتلا تمایل به دزدی دارد بدون این که به جنس دزدیده شده نیازی داشته باشد. در غالب موارد جنس دزدیده شده ارزش مادی نیز ندارد. احساس نیاز به دزدی در این افراد قابل کنترل نیست و به صورت متناوب ایجاد می‌شود. اگرچه جنون سرقت اختلال شایعی نیست اما در صورتی که در فردی بروز پیدا کند، می‌تواند مشکلات جدی برای او ایجاد نماید.

جنون دزدی نوعی اختلال کنترل تکانه است؛ به این معنی که فرد توانایی کنترل امیال و نیازهای خود را ندارد. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً به دلیل خجالت مشکل خود را پنهان می‌کنند و به دنبال درمان یا مشاوره نمی‌روند.

در این مقاله در خصوص جنون سرقت و سایر موارد مرتبط با آن صحبت شده است.

نشانه‌های اختلال جنون سرقت

نشانه‌ها و علائم جنون دزدی شامل موارد زیر می‌باشد:

  • عدم توانایی در کنترل احساس نیاز به دزدیدن اجناسی که فرد نیازی به آن‌ها ندارد.
  • احساس افزایش اضطراب و تنش که منجر به دزدی مرضی می‌شود.
  • احساس لذت و آرامش به هنگام دزدی.
  • احساس شرم و گناه بعد از انجام دزدی.
  • بازگشت احساس نیاز به دزدی و ادامه چرخه کلپتومانیا.

ویژگی‌های شخصیتی

برخلاف دزدهای معمول که برای نفع شخصی، انتقام یا هرج و مرج دزدی می‌کنند، افراد مبتلا به جنون سرقت تنها به این دلیل که نمی‌توانند با نیازشان مقابله کنند، دزدی می‌کنند.

چرخه کلپتومانیا معمولاً به صورت ناگهانی آغاز می‌شود و هیچ برنامه‌‌ریزی از قبل برای آن وجود ندارد و فرد مبتلا به تنهایی و بدون کمک دیگران این فرایند را انجام می‌دهد.

معمولاً فرد مبتلا اجناسی را می‌دزدد که توانایی خرید آن‌ها را از نظر مالی دارد.

اجناس دزدیده شده در این حالت معمولاً دور انداخته شده، به شخص دیگری هدیه داده می‌شوند یا به صورت پنهانی سر جای خودشان گذاشته می‌شوند.

میل به دزدی بعضی اوقات کم‌تر یا بیشتر می‌شود و شدت مشخصی ندارد.

علت ایجاد جنون دزدی

بسیاری از تحقیقات اختلال جنون دزدی را به تغییرات ساختار مغز نسبت می‌دهند اما برای تأیید این تئوری‌ها نیاز به تحقیقات بیشتری می‌باشد. ایجاد جنون سرقت می‌تواند با فاکتورهای زیر در ارتباط باشد:

کاهش سطح سروتونین

سروتونین یک انتقال دهنده عصبی در مغز است که در تنظیم حس و حال افراد نقش دارد. احتمالاً کاهش سطح سروتونین می‌تواند با جنون سرقت مرتبط باشد.

اعتیاد به لذت

همان طور که گفته شد در هنگام دزدی احساس لذت و رضایت در فرد مبتلا به جنون سرقت ایجاد می‌شود. این احساس لذت ناشی از ترشح انتقال دهنده عصبی دیگری به نام دوپامین است. بعضی از افراد به ترشح دوپامین اعتیاد پیدا می‌کنند و به همین دلیل نمی‌توانند در مقابل احساس نیاز به دزدی و لذت بعد از آن مقاومت کنند.

سیستم افیونی مغز

تمایل و نیازها توسط سیستم افیونی در مغز تنظیم می‌شوند. عدم تعادل سیستم افیونی می‌تواند منجر به عدم توانایی در مقابله با احساس نیاز به دزدی شود.

اختلال دزدی بیمارگون

عوامل خطر مرتبط با اختلال جنون دزدی

افراد مبتلا به کلپتومانیا معمولاً به دنبال درمان نمی‌روند یا ممکن است بعد از دزدی‌های مکرر دستگیر شوند؛ بنابراین بسیاری از موارد مبتلا به جنون سرقت هیچ‌وقت شناسایی نمی‌شوند. این بیماری معمولاً در دوره نوجوانی یا ابتدای جوانی آغاز می‌شود، اما ممکن است دیرتر نیز بروز پیدا کند. احتمال ابتلا به این بیماری در خانم‌ها بیشتر از آقایان می‌باشد. عوامل خطر کلپتومانیا شامل:

سابقه خانوادگی

در صورتی که در خانواده نزدیک افراد مبتلا به کلپتومانیا، اختلال وسواس اجباری و اعتیاد به مواد مخدر یا الکل وجود داشته باشد، احتمال ابتلا به کلپتومانیا افزایش پیدا می‌کند.

درگیری با سایر بیماری‌های روان‌شناختی

افراد مبتلا به جنون سرقت معمولاً به اختلالات دیگری نیز مبتلا هستند. این اختلالات می‌تواند شامل اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب فراگیر و سوء مصرف مواد باشد.

درمان جنون سرقت

در صورتی که این اختلال درمان نشود، می‌تواند به مشکلات عاطفی، اجتماعی، شغلی و یا قانونی منجر شود. افراد مبتلا اگرچه می‌دانند که دزدی کار درستی نیست اما نمی‌توانند در مقابل میلشان به دزدی مقاومت کنند و ممکن است به خاطر دزدی‌های مکرر در نهایت دستگیر شوند. از طرف دیگر دوستان و اطرافیان در صورت اطلاع از دزدی‌های پنهانی آن‌ها ممکن است طردشان کنند که در نتیجه آن شکست‌های عاطفی نیز گریبان گیر آن‌ها خواهد شد.

سایر عوارض ناشی از کلپتومانیا می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • ابتلا به سایر اختلالات کنترل تکانه
  • سوء مصرف مواد مخدر یا الکل
  • ابتلا به اختلالات شخصیتی
  • اختلال در خوردن
  • افسردگی
  • اختلال دوقطبی
  • اضطراب
  • افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی

در صورتی که علائم و نشانه‌های جنون سرقت در شما وجود دارد بهتر است که به روانشناس مراجعه کنید. بسیاری از کسانی که مبتلا به این بیماری هستند به دلیل ترس از دستگیر شدن به متخصص مراجعه نمی‌کنند، اما لازم است بدانید که روانشناس در این مورد دخالتی ندارد و جرائم این چنین را گزارش نمی‌دهد. اگرچه جنون سرقت درمان قطعی و مشخصی ندارد اما دارو درمانی و جلسات مشاوره می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود.

نحوه برخورد با شخص مبتلا به اختلال جنون دزدی

در صورتی که یکی از نزدیکان شما مبتلا به دزدی مرضی است، به آرامی با او گفت و گو کنید. در نظر داشته باشید که جنون سرقت یک بیماری است، پس طرف مقابل خود را سرزنش و تحقیر نکنید. زمانی که با او صحبت می‌کنید، بهتر است موارد زیر را در نظر بگیرید:

تأکید کنید که نگران سلامت و حال او هستید.

به او بگویید که نگران هستید به خاطر این اختلال مشکل قانونی برایش ایجاد شود یا شغل خود را از دست دهد یا روابط عاطفی‌اش تحت‌الشعاع قرار بگیرید.

به او بگویید که می‌دانید مقابله با احساس نیاز به دزدی در افراد مبتلا بسیار مشکل است، اما این فقط وقتی رخ می‌دهد که به صدای ذهن توجه شود. در صورت نادیده گرفتن این صداها به مرور زمان ذهن آرام‌تر می‌شود.

روش‌های درمانی برای بهبود این بیماری قابل استفاده است که می‌تواند علائم را تا حد بسیاری کاهش دهد و فرد را از آسیب ناشی از احساس گناه و شرم دور نگه دارد.

شما همچنین می‌توانید قبل از صحبت با فرد مشکوک به جنون سرقت با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید به گونه‌ای گفت و گو کنید که طرف مقابل احساس تهدید نکند و در حالت تدافعی قرار نگیرد.

تلفن کلینیک روانشناسی

نشانه‌ها و علائم اعتیاد به خرید

نشانه‌ها و درمان اعتیاد به خرید

اعتیاد به خرید که اختلال خرید اجباری یا خرید وسواسی نیز نامیده می‌شود به بیماری گفته شده که در آن فرد مبتلا کنترلی روی میلش به خرید نداشته باشد و بدون در نظر گرفتن عواقب کارش به صورت اجباری به خرید کردن روی ‌آورد. تحقیقات نشان داده که تقریباً ۱۰ الی ۱۵ درصد افراد با شدت‌های مختلف این بیماری را بروز می‌دهند. خرید وسواسی می‌تواند عواقب بدی در پی داشته باشد و فرد مبتلا را با مشکلات مالی و بدهی درگیر کند. در این مقاله در خصوص علائم و روش‌های درمان این اختلال صحبت شده است.

انواع اعتیاد به خرید

افرادی که به صورت افراطی خرید می‌کنند ممکن است به دلایل مختلفی این کار را انجام دهند. این دلایل می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • افرادی که در نتیجه استرس و اضطراب به خرید کردن روی می‌آورند.
  • کسانی که همیشه برای انتخاب بهترین آیتم‌ها خرید می‌کنند و از این که بهترین اجناس را در اختیار دارند، احساس خوبی به آن‌ها دست می‌دهد.
  • افرادی که دوست دارند در مقابل دیگران با توانایی خرید بالا به نظر برسند و معمولاً اجناس پر زرق و برق می‌گیرند.
  • افرادی که به تخفیف و خرید با قیمت کم‌تر اعتیاد دارند و فقط به خاطر این که یک جنس ارزان‌تر از قیمت واقعی‌اش است آن را می‌خرند بدون آن که نیازی داشته باشند.
  • افرادی که در چرخه خرید کردن و پس دادن گیر می‌افتند.
  • افرادی که علاقه به جمع کردن و کلکسیون دارند و دوست دارند که همه انواع یا رنگ‌های یک جنس را داشته باشند.

علت ایجاد اعتیاد به خرید

بنا بر تحقیقات انجام شده افرادی که به خرید اعتیاد پیدا می‌کنند؛ در واقع مغزشان به حسی که هنگام خرید تجربه می‌کنند، معتاد می‌شود. این افراد زمانی که خرید می‌کنند مغزشان هورمون‌های اندورفینی و دوپامین ترشح می‌کند که به مرور زمان به آن عادت می‌کنند.

نشانه‌ها و علائم اعتیاد به خرید

در بسیاری از موارد تشخیص این که یک فرد به خرید کردن معتاد است، دشوار است. بسیاری از افراد به خرید کردن علاقه دارند و ممکن است هزینه‌های زیادی نیز پرداخت کنند، اما این موضوع به این معنی نیست که آن‌ها به خرید کردن اعتیاد دارند. در ادامه ویژگی‌های افراد معتاد به خرید آورده شده است.

نشانه‌های احساسی

مانند سایر اعتیادها، افراد معتاد به خرید ممکن است سعی در مخفی کردن اعتیاد خود کنند. احتمال دارد که آن‌ها در مورد خریدهای خود و مبالغی که برای آن پرداخت شده به اشخاص نزدیکشان دروغ بگویند و پنهان کاری کنند.

سایر نشانه‌های احساسی شامل:

  • خرج کردن بیش از حد توان
  • خرید کردن در نتیجه عصبانیت یا افسردگی
  • خرید کردن به عنوان غلبه بر احساس گناه ناشی از خرید قبلی
  • آسیب زدن به روابط به دلیل خرج کردن بیش از اندازه

نشانه‌های فیزیکی

برخلاف سایر اعتیادها که نشانه‌های فیزیکی ملموس بر جای می‌گذارد، اعتیاد به خرید نشانه فیزیکی ندارد. در برخی مواقع مشکلات مالی از نشانه‌های فیزیکی اعتیاد به خرید می‌تواند تلقی شود.

انواع اعتیاد به خرید

عوارض کوتاه مدت و دراز مدت خرید وسواسی

معمولاً احساسات کوتاه مدت اختلال خرید اجباری مثبت است. در بسیاری از موارد افراد بعد از خرید احساس خوبی دارند که البته ممکن است با احساساتی نظیر اضطراب یا پشیمانی نیز همراه باشد. این احساسات منفی می‌تواند سبب تحریک فرد به خرید کردن دوباره شود.

عوارض دراز مدت اعتیاد به خرید بسته به شدت اعتیاد می‌تواند متفاوت باشد. بعضی از افراد معتاد به خرید بعد از مدتی دچار مشکلات مالی شده با قرض‌ها و بدهکاری‌های خود درگیر می‌شوند. در این میان روابط شخصی این افراد نیز ممکن است آسیب ببیند و فرد از والدین، همسر یا فرزندانش جدا شود.

تست تشخیص اختلال خرید اجباری

اگر شما همچنان نمی‌دانید که آیا درگیر این اعتیاد هستید، از خودتان سؤال‌های زیر را بپرسید. اگر پاسختان به غالب سؤال‌های زیر مثبت باشد به این معنی است که احتمالاً دچار اعتیاد به خرید شده‌اید.

  • آیا شما زمانی که احساس افسردگی و ناامیدی دارید به خرید می‌روید؟
  • آیا شما با شخصی که به او نزدیک هستید به خاطر خرید کردن افراطی به مشکل برخورده‌اید؟
  • آیا هنگام خرید احساس سرخوشی یا اضطراب دارید؟
  • آیا بعد از خرید این احساس را دارید که یک کار سخت را به اتمام رسانده‌اید؟
  • آیا تا به حال بعد از خرید احساس پشیمانی و گناه داشته‌اید؟
  • آیا شما مکرراً اجناسی را می‌خرید که استفاده‌ای برای شما ندارند؟
  • آیا شما همیشه به پول فکر می‌کنید؟

درمان دارویی اعتیاد به خرید

تحقیقاتی که در خصوص استفاده از دارو برای درمان اعتیاد به خرید انجام شده، هنوز به نتیجه خاصی نرسیده است، اما بسیاری از افراد مبتلا به اختلال خرید اجباری با مصرف داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی پیشرفت‌های خوبی نشان داده‌اند. بر اساس یک مقاله که در سالنامه روان‌پزشکی بالینی چاپ شده است، داروی ممانتین ممکن است بتواند به افراد معتاد به خرید کمک کند. این دارو در اصل برای درمان آلزایمر تولید شده و به بیماران معتاد به خرید کمک می‌کند که تصمیمات بهتری بگیرند و رفتارهای اجباری و کنترل نشده بروز ندهند. در درمان دارویی این نکته بسیار حائز اهمیت است که دوز مصرفی دارو مطابق با تجویز پزشک باشد زیرا در صورت سوء مصرف دارو ممکن است مشکلات جبران ناپذیری ایجاد شود.

عوارض جانبی داروی درمان اعتیاد به خرید

بهتر است که قبل از شروع مصرف دارو در خصوص عوارض جانبی داروی مورد نظر اطلاعات کافی کسب شود. عوارض جانبی دارو بسته به نوع دارویی که تجویز شده، متفاوت است. اگر داروهای ضد افسردگی تجویز شود، فرد ممکن است عوارض زیر را تجربه کند:

  • حالت تهوع
  • عدم توانایی خوابیدن در شب
  • احساس اضطراب
  • تعریق غیر قابل توضیح
  • احساس خستگی یا گیجی
  • سردرد

 مشاوره و درمان اعتیاد به خرید

جلسات روانشناسی و مشاوره می‌تواند در درمان اعتیاد به خرید بسیار کمک کننده باشد. در بسیاری از موارد عامل اصلی افراط در خرید مشکلات زمینه‌ای نظیر افسردگی و اضطراب است که لازم است این مشکلات در جلسه مشاوره شناسایی و ریشه یابی شده و راهکارهای مناسب برای غلبه به آن‌ها ارائه شود. گاهی اوقات افراد معتاد به خرید با مشکلات دیگری نظیر مصرف مواد مخدر نیز درگیر هستند. در این شرایط یک متخصص مجرب می‌تواند به فرد کمک کند تا دوباره کنترل زندگی خود را به دست بگیرد و سلامت روان خود را بازیابد.

تلفن کلینیک روانشناسی

آموزش زلزله به کودک

توضیح زلزله برای کودکان

مسائل ناشناخته می‌تواند برای کودکان تاریک و ترسناک باشد. آنها بسیاری از مسائل را نمی‌دانند و در صورتی که اطلاعات درست در اختیار آن‌ها قرار نگیرید می‌توانند برداشت‌های اشتباهی داشته باشند. این برداشت‌های اشتباه ممکن است در بزرگ‌سالی تصحیح شوند، اما در بعضی موارد نیز می‌توانند مشکلات دراز مدت و درونی ایجاد نمایند که درمان آن‌ها به راحتی امکان پذیر نباشد.

یکی از مسائلی که لازم است برای کودکان توضیح داده شود، بلاهای طبیعی از جمله زلزله است. یک زمین لرزه خفیف می‌تواند زمان مناسبی برای توضیح زلزله به کودک باشد یا زمانی که کودک از کسی در این خصوص شنیده و از شما در موردش سوال می‌پرسد، می‌توانید بحث را آغاز کنید و آموزش‌های لازم را در اختیار کودکتان قرار دهید. غالبا والدین نگران هستند که صحبت در مورد زلزله یا سایر بلاهای طبیعی باعث ترس کودکشان شود؛ از این رو در این مقاله در خصوص نحوه صحیح توضیح زلزله برای کودکان به گونه‌ای که موجب ترس آن‌ها نشود، صحبت شده است.

اطلاعات خود را در مورد زلزله افزایش دهید

اگر بخواهیم صادق باشیم، زلزله برای بزرگ‌سالان نیز می‌تواند ترسناک باشد. اگر در مورد زلزله اطلاعاتتان ناقص است، بهتر است که کمی تحقیق کنید و در خصوص آمادگی برای زلزله و اقدامات بعد از آن آگاهی لازم را کسب کنید.

واقعیت‌های ترسناک زلزله را توضیح ندهید

زمانی که می‌خواهید در خصوص زلزله با کودکتان صحبت کنید، بهتر است که در خصوص خسارت‌های ناشی از آن صحبت نکرده و بیشتر روی مسائل علمی و فواید زلزله تمرکز کنید. در نظر داشته باشید که عکس‌هایی که در سایت‌های خبری قرار داده شده مناسب نمایش به کودکان نیستند؛ به منظور آموزش می‌توانید از عکس‌های کتاب‌های علمی یا کتاب‌های آموزشی کودکان استفاده نمایید. کمی خلاق باشید و با بازی و نقاشی به کودکتان در خصوص علت وقوع زلزله، صفحات تکتونیک و لایه‌های زمین آموزش دهید. به طور مثال شما می‌توانید بر صفحات مقوایی خانه سازی کنید و با تکان دادن صفحات روی یکدیگر نحوه لرزیدن خانه را نشان دهید.

 اقدام‌های لازم در زمان زلزله را به کودک آموزش دهید

در مرحله قبل شما به کودکتان توضیح دادید که علت ایجاد زلزله چیست. حالا باید به او بگویید که در صورت شروع لرزه‌ها چه اقداماتی لازم است انجام شود؛ مکان‌های امن و نحوه پناه گرفتن و محافظت شخصی را به او آموزش دهید. شما می‌توانید همچنین از او بخواهید که مکان‌های امن را در خانه نقاشی کند تا درک بهتری از تصورات او پیدا کنید و راحت‌تر بتوانید او را راهنمایی کنید.

با یکدیگر اقدامات در زمان زلزله را تمرین کنید

اگر چه صحبت کردن و مباحث تئوری حائز اهمیت است اما لازم است که قسمتی از آموزش زلزله را به تمرین عملی اختصاص دهید. در هر یک از اتاق‌های خانه تمرین زلزله کنید و بعد از شروع تمرین به مکان‌های امن بروید. این موضوع باعث می‌شود که در هنگام وقوع زلزله کودک کم‌تر دچار ترس شود زیرا دقیقا می‌داند که چه کاری باید انجام دهد و احساس قدرت بیشتری خواهد داشت.

با کودکتان وسایل ضروری در زمان زلزله را آماده کنید

داشتن یک کیف از وسایل ضروری در زمان وقایع غیر مترقبه مانند زلزله می‌تواند بسیار مفید باشد. از کودکتان بخواهید که در آماده کردن کیف به شما کمک کند و در روند کار قرار بگیرد. دیدن این که شما برای مواقع ضروری اقدامات لازم را انجام می‌دهید باعث می‌شود که احساس امنیت بیشتری داشته باشد. اطمینان حاصل کنید که کودکتان از محل این کیف اطلاع داشته باشد.

توضیح زلزله به بچه

نحوه مراقبت از کودک بعد از زلزله

برای صحبت کردن با فرزندتان زمان بگذارید

به کودکتان نشان دهید که می‌تواند سوال‌های خود را بپرسد و نگرانی‌های خود را در میان بگذارد. ممکن است لازم باشد که کودک چندین بار در خصوص نگرانی‌ها و ترس‌های خود با شما صحبت کند؛ پس پذیرای سوال‌های او باشد و زمان کافی به او اختصاص دهید.

برای او الگو باشید

تغییر در سبک زندگی می‌تواند برای کودک بسیار استرس‌زا باشد. او ممکن است برای مقابله با شرایط از والدینشان الگو بگیرد؛ پس لازم است که شما آرامش خود را حفظ کنید تا فرزندتان نیز کم‌تر دچار استرس شوند.

کودکتان را به مراقبت از خودش تشویق کنید

مراقب باشید که کودکتان خواب کافی داشته باشد، غذای کافی بخورد و به میزان لازم آب بنوشد.

به کودکتان کمک کنید که احساس امنیت داشته باشد

لازم است که شما به کودکتان نشان دهید که برای امنیت خانواده تلاش می‌کنید و جایی برای نگرانی وجود ندارد.

روال روزانه‌ی خود را حفظ کنید

کودکان با انجام روال روزانه و داشتن ساختار مشخص به میزان بیشتری احساس امنیت می‌کنند. تا آن جایی که می‌توانید روال گذشته را مانند زمان غذا یا خواب حفظ کنید.

قوانین خانواده را حفظ کنید

قوانین خانواده نظیر احترام و رفتار مناسب را فراموش نکنید.

کم‌تر کودک خود را در معرض اخبار قرار دهید

از کودک خود در برابر اخبار زلزله و حوادث ناشی از آن در تلویزیون، اینترنت و … محافظت کنید.

نگرانی‌های کودک را در خصوص سلامت دوستانش برطرف کنید

از آن جایی که در زمان زلزله و روزهای بعد از آن ممکن است کودک نتواند دوستانش را ملاقات کند، به او اطمینان خاطر دهید که دوستانش در سلامت هستند و والدینشان از آن‌ها حمایت می‌کنند.

کودکانتان را به کمک کردن تشویق کنید

بعضی از کارها نظیر تمیز کردن خانه و سایر فعالیت‌های خانوادگی را به کودکتان بسپارید. زمانی که کودک احساس کند که می‌تواند کمک کند و مفید باشد، راحت‌تر آسیب گذشته را فراموش کرده و با آن سازگار می‌شود.

صبور باشید

ممکن است کودکتان نتواند مانند گذشته تمرکز داشته باشد و لازم باشد که شما به میزان بیشتری به او برای انجام کارها یا تکالیف مدرسه‌اش کمک کنید.

در زمان خواب به او توجه بیشتری داشته باشید

معمولا کودکان زمانی که از والدینشان دور می‌شوند، دچار استرس بیشتری می‌شوند. این موضوع در زمان خواب نیز ممکن است رخ دهد. سعی کنید قبل از خواب کودک، زمان بیشتری را به او اختصاص دهید.

مواظب مکالمات بزرگ‌سالان در خانه باشید

افراد بزرگ‌سال خانواده باید مواظب باشند که در خصوص زلزله و خسارات ناشی از آن در حضور کودک صحبت نکنند. کودکان درک درستی نسبت به صحبت‌هایی که می‌شنوند ندارند و ممکن است برداشت اشتباهی بکنند که موجب ترس بیشتر آن‌ها شود.

از مشاور کمک بگیرید

اگر کودک شما با گذشت زمان بهبود پیدا نکرد بهتر است که با یک متخصص در این خصوص صحبت کنید. گاهی کودک نمی‌تواند از واژه‌ها برای بیان احساساتش استفاده کند و از ابزارهای دیگری مانند نقاشی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. در این شرایط لازم است که یک فرد متخصص از سلامت کودک شما اطمینان حاصل کند.

تلفن کلینیک روانشناسی