کاش-پسر-بودم

دوست دارم پسر باشم

امروزه بحث جنسیت میان جوان‌ترها بسیار داغ شده و رفتارها و کنش‌های این افراد باعث شده که دیگر با فیلتر سنتی گذشته به جنسیت نگاه نکنیم. تحقیقات پزشکی نیز نشان داده که نگاه صفر و یکی به جنسیت دیگر جوابگوی نیازهای امروزی بشر نیست و باید آن را مشابه یک طیف درنظر گرفت. درواقع بسیاری از افراد هستند که با اینکه از دید سنتی پسر هستند، اما رفتارها و گرایش‌های دخترانه از خود نشان می‌دهند و همچنین بالعکس، چه بسیار دخترانی هستند که دوست دارند پسر باشند.

اما ریشه این گرایش‌ها کجاست و آیا مبنای علمی محکمی برای آن‌ها وجود دارد؟ در این مطلب از سرای مشاور قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم تا اگر دختری به ذهنش رسید که دوست دارم پسر باشم، بتواند راه‌حل مناسبی برای این گرایش خود پیدا کند. با ما تا پایان این بحث جذاب همراه باشید.

طیف جنسیتی چیست؟

مواجهه با جنسیت گاه برای افرادی که در سنین نوجوانی به سر می‌برند به‌صورت یک چالش جلوه می‌کند. در هر دو گروه پسران و دختران نوجوان، فشارهای جامعه باعث می‌شود که گاهی جنسیت خود را با تحمیل و به‌صورت بیرونی بپذیرند، اما از درون احساس کنند که جنسیتی مخالف چیزی که به آن‌ها تحمیل شده، دارند. تحقیقات امروزی نشان داده که هرچند در دوران جنینی مشخص می‌شود که جنسیت یک کودک چیست، اما ممکن است فرد به‌خاطر تجربیات و حسیات درونی در طول زمان جنسیت خود را نپذیرفته و سعی کند گرایش‌هایی از خود نشان دهد که متعلق به جنس مخالفش است.

درباره دختران این کار با پوشیدن لباس‌های پسرانه، رفتن به محیط‌های مردانه و علاقه به کارهایی که پسران دوست دارند مثل ورزش‌های مردانه و انجام کارهای سخت بروز می‌کند. به همین دلیل است که امروزه از چیزی به نام طیف جنسیتی صحبت می‌شود که مطابق آن جنسیت فقط به مرد و زن تقسیم نمی‌شود، بلکه یک حالت سیال دارد.

دوست دارم پسر باشم: علت ایجاد

همان طور که گفته شد یک پسر ممکن است ویژگی‌های دخترانه‌اش پر رنگ‌تر از تعریف پذیرفته شده یک جامعه باشد. همچنین یک دختر ممکن است خصوصیات پسرانه‌اش غالب‌تر باشد. زمانی که در مورد ویژگی‌های پسرانه و دخترانه صحبت می‌کنیم، منظور چارچوب‌های پذیرفته شده و تعریف شده در جامعه است که برای افراد زیادی ممکن است صدق نکند. علت ایجاد خصوصیات اخلاقی تحت تاثیر ژنتیک و هورمون‌هاست. همچنین محیط زندگی نیز می‌تواند تاثیرگذار باشد. به طور مثال در خانه‌ای که تاکید بسیاری به نظم می‌شود ممکن است فرزند تمایل بیشتری به شکستن چارچوب‌ها پیدا کند. در این حالت فرد بدون این که خودش متوجه باشد برای مخالفت با نظم و چارچوب‌های اجتماعی تمایلاتی نیز درونش شکل می‌گیرد. البته این فقط یک مثال است و برای همه موارد صدق نمی‌کند.

تفاوت میان طیف جنسیتی و ترنس چیست؟

توجه داشته باشید که تفاوتی اساسی میان افرادی که جنسیتی سیال دارند با کسانی که ترنس هستند، وجود دارد. شخصی که ترنس است لزوما جنسیتی سیال ندارد و تغییر جنسیت وی به‌صورت صفر و یکی رخ می‌دهد. درواقع افرادی که ترنس هستند عموما تا سنین جوانی یک جنسیت ویژه دارند (مثلا دختر هستند) اما از یک سن به بعد جنسیت آن‌ها کاملا تغییر می‌کند (پسر می‌شوند). چنین تغییر سریعی با تغییری که در افراد با جنسیت سیال رخ می‌دهد، مشابه نیست و به همین دلیل نباید فکرکنیم که هرکس که جنسیتی سیال دارد حتما یک ترنس است و باید کاملا جنسیت قبلی خود را انکار کرده و به جنسیت جدید روی آورد.

دوست-دارم-پسر-باشم

ارتباط میان طیف جنسیتی و سلامت در کودکان و نوجوانان چیست؟

بسیاری از خانواده‌ها از داشتن دخترانی با جنسیت سیال واهمه دارند و آن را نشانی از بیماری فرزندشان می‌دانند. اما آیا جای نگرانی وجود دارد؟ جنسیت سیال نشانه هیچ بیماری خاصی نیست و این بازخوردهایی که از سمت جامعه به نوجوانان با چنین ویژگی داده می‌شود است، ممکن است آن‌ها را بیمار کند. فرض کنید دختری با جنسیت سیال وجود دارد که دوست دارد پسر باشد یا دوست داشته باشد کارهای مردانه انجام دهد. مثلا دوست داشته باشد تعمیرکار خودرو شود و البته در جامعه‌ای زندگی می‌کند که چنین کاری را فقط شایسته مردان می‌دانند و اگر دختری این کار را انجام دهد، عملکرد او ناهنجار تلقی می‌شود.

چنین دختری بعد از مدتی متوجه می‌شود که فشار زیادی از سمت جامعه به او وارد می‌شود و این استرس طولانی‌مدت می‌تواند باعث شود که سلامت او در خطر افتد. برای همین خود مورد بیمار نیست، بلکه فشار و استرسی که از سمت جامعه یا حتی خانواده به وی وارد می‌شود ممکن است سلامت او را در خطر اندازد. تحقیقات نشان داده افراد ترنس چنین فشار و استرسی را تا سه برابر افراد با جنسیت سیال تجربه می‌کنند و این باعث می‌شود که سلامت بدن و ذهن آن‌ها به خطر افتد.

چطور می‌توانیم از اشخاص با طیف جنسیتی حمایت کنیم؟

در برخورد با دخترانی که به این نتیجه رسیده‌اند که دوست دارم پسر باشم باید چطور رفتار کرد تا هم سلامت ذهن و بدن آن‌ها به خطر نیفتد و هم راحت‌تر سیال بودن جنسیت خود را بپذیرند؟ اگر در اطراف شما کودک یا نوجوانی با چنین ویژگی وجود دارد سعی کنید چند توصیه زیر را در نظر بگیرید تا نشان دهید که حامی او هستید:

  • به او گوش دهید و برای تجربیات و احساساتش ارزش قائل شوید و آن‌ها را بپذیرید.
  • در دورانی که دختری نوجوان در حال تجربه رفتارهای جنس مخالف است، صبور باشید و گاهی با وی همراه شوید.
  • اگر متوجه شدید که دختر نوجوان شما به‌شدت تحت تاثیر تغییر جنسیتی قرار گرفته، بدون نتیجه‌گیری و برخوردهای تند، این موضوع را با یک فرد متخصص در میان بگذارید تا راهکارهای لازم در اختیار شما و به خصوص دخترتان قرار بگیرد.

جمع‌بندی و خدمات سرای مشاور

در این مقاله سعی شد با استفاده از تحقیقات روز دنیا، مسئله جنسیت که بسیار در میان نوجوانان شایع شده به صورت علمی بررسی شود. در پایان اگر قصد دارید به‌صورت دقیق‌تر و همراه با یک فرد متخصص به این موضوع بپردازید، می‌توانید از خدمات سرای مشاور استفاده کنید. توجه داشته باشید که موضوع جنسیت یا این حس که دوست دارم پسر باشم می‌تواند بسیار گیج کننده باشد و کمک گرفتن از فرد متخصص بسیار کمک کننده است.

منابع:

https://www.health.harvard.edu/blog/gender-fluidity-what-it-means-and-why-support-matters-2020120321544

https://medlineplus.gov/ency/article/001527.htm

https://www.mayoclinic.org/diseases-conditions/gender-dysphoria/symptoms-causes/syc-20475255

تلفن کلینیک روانشناسی

افسردگی در مردان

درمان افسردگی در مردان

افسردگی در مردان یا زنان یک بیماری روحی و روانی جدی است که باعث می‌شود تا فرد احساس ناراحتی و غم را تجربه کند. این احساس روی زندگی روزانه و افکار و احساسات افراد تاثیر می‌گذارد. مثلا امکان دارد افراد احساس پوچی و تحریک‌پذیری داشته باشند یا لذت و علایق خود را نسبت به چیزهایی که قبلا از آن احساس خشنودی و رضایت داشتند از دست بدهند. البته احساس غم و ناراحتی تا ۲ هفته کاملا طبیعی است، اما بیش از این مدت ممکن است افسردگی باشد.

هرچند که افسردگی در مردان در جوامع مختلف نادیده گرفته می‌شود، اما آن‌ها هم این احساس را تجربه می‌کنند، درست برخلاف تصور عموم که مردانگی را حرف نزدن و پنهان کردن احساسات می‌دانند. حقیقت این است که مردان نیز دچار افسردگی می‌شوند و این بیماری روحی روی هر دو جنس تاثیر می‌گذارد. علائم و نشانه‌های افسردگی در مردان شبیه به افسردگی در زنان است، اما مردان اغلب اوقات تمایل دارند که این احساس را پنهان کنند. ما در این نوشتار از سرای مشاور قصد داریم به روش‌های درمان افسردگی در مردان و علائم و نشانه‌های آن بپردازیم.

علائم و نشانه های افسردگی در مردان

شناخت و درک نشانه‌های افسردگی در مردان کمی دشوار است، زیرا آقایان همواره سعی دارند تا احساسات خود را انکار کنند تا قوی به نظر برسند. معمولا مردان در جامعه تلاش می‌کنند احساسات خود را مخفی کنند یا با بروز رفتاری دیگر مشکل اصلی را پنهان نمایند. افسردگی در مردان معمولا با علائمی مثل از دست دادن اشتها و وزن، اختلالات خواب، خستگی و نقص تمرکز و حتی خشم در خفا بروز می‌کند، اما مهمترین نشانه‌های افسردگی در مردان معمولا شامل موارد زیر است:

  • درد جسمی؛ گاهی اوقات نشانه افسردگی در آقایان با علائم فیزیکی مثل کمردرد، سردردهای مکرر، مشکلات خواب، اختلالات جنسی یا گوارشی بروز می‌یابد که با درمان ساده بهبود نمی‌یابند.
  • خشم؛ دومین علامت افسردگی در مردان، خشم است. آن‌ها در برابر هر موضوعی تحریک‌پذیر می‌شوند. مثلا در برابر انتقاد دیگران سریع واکنش نشان می‌دهند، حس شوخ‌طبعی را از دست می‌دهند و در زمان رانندگی با کوچک‌ترین اشتباه دیگران، عصبانی می‌شوند. برخی از مردان هم ممکن است کنترل‌گر شوند.
  • بروز رفتار ناایمن؛ مثلا انجام ورزش‌های خطرناک بدون اینکه تجربه داشته باشد، رانندگی خطرناک و ناایمن یا درگیر شدن در یک رابطه خطرناک و بدون امنیت. همچنین ممکن مداوم مشروبات الکلی یا مواد مخدر استفاده کنند یا حتی در شرط‌بندی و قمار وارد شوند.

علت افسردگی در مردان چیست؟

افسردگی ممکن است به خاطر طیف وسیعی از عوامل ایجاد شود که برای هر فرد متفاوت است و هیچ دلیل واحدی برای مبتلا شدن مردان به افسردگی وجود ندارد. عوامل بیولوژیکی، محیطی، روانی و انتخاب سبک زندگی و حتی تغذیه در بروز این حالت دخیل هستند. در برخی از افراد، وقوع رویدادهای چالش‌برانگیز مثل مرگ یکی از اعضای خانواده، بیکاری و استرس در محل کار باعث بروز افسردگی شود. تجربه نشان داده که علت افسردگی در مردان می‌تواند ریشه در مسائل زیر داشته باشد، مثلا اگر:

  • فردی که یکی از اعضای نزدیک خانواده‌اش مبتلا به افسردگی است.
  • فرد دارای شخصیت مستعد افسردگی است؛ مثلا مدام نگران است و دیدگاه کمال‌گرایانه دارد.
  • فردی تنهاست؛ به عنوان مثال در زمان همه‌گیری کووید ۱۹، مردان بسیاری به خاطر گوشه‌گیری و دور از اجتماع بودن، دوره‌هایی از افسردگی را تجربه کردند.
  • گاهی اوقات هم افراد یا منحصرا آقایان بدون دلیل واضحی احساس افسردگی را تجربه می‌کنند.
  • ناتوانی در مقابله با چالش‌ها و موقعیت‌های استرس‌زا
  • سابقه مصرف مواد مخدر و الکل
  • تروما و آسیب‌های اوایل دوران کودکی
  • انزوا به خاطر کهولت سن و پیری
  • ناتوانی جنسی

درمان افسردگی در مردان

روش‌های درمان افسردگی در مردان

برای درمان افسردگی در مردان اولین و مهمترین نکته این است که فرد گرفتار مشکل خود را بپذیرد و دست از انکار بردارد. پیشنهاد می‌کنیم از یک فرد متخصص روانپزشک یا روانشناس کمک بگیرید. درمان افسردگی در مردان اغلب با گفتگو درمانی، دارو یا هر دوی این‌ها باهم انجام می‌شود. یک متخصص می‌تواند با ایجاد یک برنامه درمانی مناسب کمک‌کننده باشد.

برای درمان افسردگی در مردان در ابتدا لازم است یک قرار ملاقات با متخصص روان‌درمانگر آغاز شود و در ادامه با توجه به شرایط فرد ممکن است توسط روانشناس یا روانپزشک متخصص روش‌های درمان زیر پیشنهاد شود:

  1. درمان شناختی رفتاری (cognitive behavioral therapy)
  2. درمان بین فردی (interpersonal therapy)
  3. درمان با حل مساله
  4. روان‌درمانی
  5. دارو درمانی

البته انتخاب روش درمانی بستگی به میزان شدت افسردگی دارد. برای موارد شدیدتر ممکن است بلافاصله دارو برای کمک به کاهش برخی علائم فیزیکی، ذهنی، احساسی و رفتاری افسردگی در مردان تجویز شود؛ مثلا در مواردی که فرد افکار خودکشی در ذهن دارد یا حتی اقدام به خودکشی کرده است. معمولا از داروهایی مثل سرترالین یا پاروکستین برای درمان افسردگی استفاده می‌شود. گاهی هم با توجه به شرایط فرد، متخصص داروهای دیگری را پیشنهاد می‌دهد.

روش‌های دیگر درمان این اختلال شامل موارد زیر است:

  • مراقبه و سبک زندگی سالم؛ گاهی درمان افسردگی در مردان با تغییر شیوه زندگی امکان‌پذیر است. مراقبه و مدیتیشن برای دور شدن از تنش‌های زندگی روتین، ورزش مداوم و تغذیه سالم، اجتناب از مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی، یوگا و گاهی هم طب سوزنی برای درمان اختلال افسردگی در مردان توسط مشاور و متخصص پیشنهاد می‌شود.

عوامل اصلی که در انتها منجربه افسردگی در آقایان می‌شوند، اضطراب و استرس هستند. مدیتیشن و مراقبه باعث می‌شود که نشخوار ذهنی و تمرکز بر افکار و احساسات منفی متوقف شود و به جای آن فرد بیشتر در زمان حال حضور داشته باشد. طی تحقیقی که در دانشگاه هاروارد صورت گرفته، مصرف سبزیجات، میوه، غلات کامل و لبنیات کم‌چرب خطر ابتلا به افسردگی را کاهش می‌دهند.

سرای مشاور و خدماتی که برای درمان افسردگی در مردان ارائه می‌دهد

افسردگی در مردان یک پدیده شایع است که اغلب اوقات به خاطر باورهای اجتماعی که مردان باید قوی باشند، در پشت خشم، رفتارهای خطرناک و دردهای جسمانی پنهان می‌شود. امروزه در پژوهش‌ها و مطالعات متعدد ثابت شده که افسردگی بیماری روحی و روانی است که مردان نیز ممکن است درگیر آن شوند. نشانه‌های افسردگی در آقایان معمولا با عدم تمایل به انجام فعالیت‌های روزانه، عصبانیت یا حتی مصرف مواد مخدر و نوشیدنی‌های الکلی بروز یابد. سرای مشاور با ارائه خدمات مشاوره تلفنی و حضوری می‌تواند به درمان افسردگی در مردان کمک کند.

منابع:

https://www.webmd.com/depression/depression-men

https://www.helpguide.org/articles/depression/depression-in-men.htm

https://www.healthdirect.gov.au/depression-in-men

https://www.healthline.com/health/depression/symptoms-of-depression-in-men#treatment-options

https://www.health.harvard.edu/blog/diet-and-depression-2018022213309#:~:text=A%20dietary%20pattern%20characterized%20by%20a%20high%20consumption%20of%20red,an%20increased%20risk%20of%20depression.%22

تلفن کلینیک روانشناسی

فرسودگی شغلی چیست؟ نشانه‌ها و روش‌های درمان آن

فرسودگی شغلی از نظر سازمان بهداشت جهانی یک پدیده نو است که زندگی افراد را تحت تاثیر قرار داده است. سبک زندگی استرس‌زا و شیوه‌های مدرن باعث شده تا برقراری تعادل بین کار و زندگی شخصی دشوار شود. این اتفاق ممکن است برای هر فردی در هر مقطعی از زندگی رخ دهد و ناشی از درگیر شدن بیش از حد با شغل است که فرد بعد از مدتی نمی‌تواند از پس کارهای زندگی روزمره برآید.

هرچند که تاکنون فرسودگی شغلی به عنوان یک اختلال از نظر علم روانشناسی شناخته نشده، اما می‌تواند تاثیرات مخرب و نگران‌کننده‌ای روی روان و حتی سلامتی جسمی فرد داشته باشد. به زبان ساده فرسودگی حاصل از کار زیاد باعث می‌شود تا میزان بهره‌وری فرد کاهش یابد، انرژی او تحلیل رود و دچار افسردگی و ناامیدی شود. عواقب آن نیز روی رفتار و زندگی شخصی، اجتماعی و ارتباطات او تاثیر بگذارد. در ادامه همراه ما در سرای مشاور شوید تا روی موضوع فرسودگی کاری و شغلی عمیق‌تر شویم.

تعریف فرسودگی شغلی

زمانی که فرد یک موقعیت استرس‌زا را برای ساعات و روزهای طولانی تجربه می‌کند، فرسودگی شغلی رخ می‌دهد. این حالتی از فرسودگی عاطفی و جسمی است که با علائمی مثل خستگی مداوم، خالی بودن و عدم توانایی در انجام کارهای روزمره بروز می‌یابد. اگر به این حالت‌ها توجهی نشود، در طولانی‌مدت ممکن است با علامت‌های فیزیکی، جسمی و ذهنی نیز نشان داده شود.

نشانه های فرسودگی کاری

شناخت نشانه های فرسودگی شغلی به شما کمک می‌کند تا آگاه شوید استرس و فشاری را که تجربه می‌کنید تاثیر منفی روی جسم شما می‌گذارد یا خیر. این نشانه‌ها عبارتند از:

  • مشکلات گوارشی
  • فشار خون بالا
  • عملکرد ضعیف سیستم ایمنی که موجب می‌شود تا در برابر هر عامل بیرونی سریعا بدن شما واکنش نشان دهد و بیمار شوید.
  • سردردهای مکرر
  • مشکلات مرتبط با خواب
  • مسائل مربوط به تمرکز
  • حالت افسردگی
  • احساس بی‌ارزشی
  • از دست دادن علاقه یا لذت
  • افکار خودکشی
  • خستگی مزمن
  • داشتن دیدگاه و افکار منفی
  • به تعویق انداختن کارها و درخواست زمان بیشتر برای انجام آن‌ها
  • احساس تردید نسبت به توانایی‌های خود
  • احساس غرق‌شدگی

آگاهی از اینکه فرسودگی شغلی ناشی از استرس مزمن چه تاثیری روی جسم و روح ما می‌گذارد، می‌تواند قدمی مثبت برای تغییر و درمان این حالت باشد. مثلا به‌خاطر استرس مزمن ناشی از کار فرد به مرور ممکن است اشتهای خود را از دست بدهد و مداوم سطح انرژی پایین را تجربه کند. اگر هم‌اکنون شاغل هستید و با استرس پنهانی دست‌وپنجه نرم می‌کنید و علائم بیان شده در بالا را در خود احساس می‌کنید، امکان دارد دچار فرسودگی ناشی از کار شده باشید.

بروز کارزدگی یا فرسودگی شغلی چه دلایلی دارد؟

بروز کارزدگی یا فرسودگی کاری ممکن است به دلایل زیر رخ دهد:

حجم کار بیش از حد

زمانی که حجم کار بیش از توانایی فرد است، امکان بروز فرسودگی شغلی افزایش می‌یابد. مثلا وقتی برای فرد مشخص نیست که دقیقا باید چه کاری انجام دهد و مداوم الزامات کاری تغییر می‌یابد، در معرض خطر فرسودگی ناشی از شغل قرار می‌گیرد؛ زیرا برای فرد واضح و مشخص نیست که چگونه می‌تواند موفق شود، اعتماد به نفس داشته باشد و از کار خود لذت ببرد.

فشار زمانی نامعقول

معمولا کارمندانی که زمان کافی برای انجام کارهای محول شده به آن‌ها دارند، کمتر دچار  فرسودگی می‌شوند. در مقابل آن دسته از افرادی که زمان کافی برای ارائه کارهای خود ندارند، حالت فرسودگی را بیشتر تجربه می‌کنند.

فرسودگی شغلی چیست

عدم برخورداری از حمایت مدیریت

کارمندانی که از حمایت مدیر خود برخوردار هستند، استرس کمتری دارند و همین باعث می‌شود تا دچار فرسودگی شغلی نشوند، اما افرادی که حمایت مدیریت را ندارند بیشتر استرس را تجربه می‌کنند و همین دلیلی برای فرسودگی می‌شود.

عدم شفافیت نقش

کارمندانی که نقش شغلی آن‌ها به صورت واضح شرح داده نشده است، به خاطر سردرگمی استرس زیادی را تحمل می‌کنند. استرس به مرور روی عملکرد آن‌ها تاثیر می‌گذارد و با فرسودگی ناشی از شغل همراه با مشکلات جسمی و روحی بروز می‌یابد.

رفتار غیرمنصفانه

معمولا کارمندانی که در محل کار خود با رفتار غیرمنصفانه مواجه می‌شوند، بیشتر در معرض تجربه احساس فرسودگی هستند. این رفتار غیرمنصفانه ممکن است با ارائه پاداش بدون مناسبت به یکی از همکاران یا بدرفتاری از سوی مدیر باشد.

با آگاهی از این دلایل باید بگوییم که نباید بروز فرسودگی شغلی را تماما به خاطر استرس ناشی از کار بدانیم، گاهی ممکن است عوامل بیرونی و الگوهای فکری مثل کمال‌گرایی و بدبینی دلیل بروز این حالت در افراد باشد.

نحوه درمان فرسودگی شغلی

شاید اصطلاح فرسودگی ناشی از کار یک حالت و وضعیت دائمی برای افراد به نظر برسد، اما با ایجاد تغییراتی در محیط و محل کار خود می‌توانید این حالت را درمان و شرایط خود را بهبود ببخشید.

صحبت با مدیریت یا تیم منابع انسانی

اگر مجموعه کاری شما برای ایجاد یک محیط سالم سرمایه‌گذاری می‌کند، نزدیک شدن به منابع انسانی و صحبت با آن‌ها یا صحبت با مدیر و سرپرست خود درباره مشکلاتی که دارید، می‌تواند کمک‌کننده باشد.

استراحت

گاهی برای رهایی از احساسات منفی و خستگی ناشی از فرسودگی در کار می‌توانید چند روزی استراحت کنید و به خود فرصت دهید. تعطیلات و استراحت می‌تواند به کاهش استرس کمک کند و علائم را برای مدتی بهبود بخشد.

پیروی از روش‌های خود مراقبتی

گاهی باید نگاهی به سبک زندگی خود بیندازید، شاید فرسودگی تنها به خاطر شغل و کار شما رخ نداده باشد. از یک رژیم غذایی سالم پیروی کنید، در هفته برنامه ورزشی داشته باشد و ساعت خواب خود را تنظیم کنید تا شاهد کاهش استرس و اثرات آن بر روی زندگی شخصی و کاری خود باشید.

فرسودگی شغلی و کلام آخر

فرسودگی کاری حالتی است که پس از تحمل فشار و استرس زیاد در مدت‌زمان طولانی با مشکلات جسمی و روحی بروز می‌یابد. علائم جسمی مثل فشار خون بالا، مشکلات گوارشی، سردردهای مکرر و خستگی مزمن از علائم فیزیکی بروز فرسودگی هستند. در مقابل علائم روحی مثل افسردگی، بدبینی و احساس تنهایی و بی‌ارزشی نیز می‌تواند ناشی از فشار کاری و فرسودگی باشد. برای دریافت مشاوره تلفنی یا حضوری و درمان فرسودگی ناشی از کار زیاد یا سردرگمی شغلی می‌توانید از مشاوران زبده سرای مشاور کمک بگیرید.

 

منبع:

https://www.verywellmind.com/job-factors-that-contribute-to-employee-burnout-3144512

https://www.verywellmind.com/stress-and-burnout-symptoms-and-causes-3144516

https://www.webmd.com/mental-health/burnout-symptoms-signs

تلفن کلینیک روانشناسی

احساس ناکافی بودن

احساس ناکافی بودن یکی از انواع وسواس‌های فکری است که می‌تواند در نتیجه نگرانی‌های دوره‌ای، کمال‌گرایی و وسواس‌های ذهنی، در زندگی ما جای بگیرد. این احساس می‌تواند باعث ایجاد یک دایره بی‌پایان از افکار منفی شود و ما را به سمت افسردگی، فکرهای کمال‌گرایانه و وسواس‌های فکری بکشاند. به‌عبارت دیگر، می‌تواند باعث شود که از مسیر عادی و طبیعی زندگی خارج شویم و به سمت مسیرهایی که هدف واقعی ما نیستند، هدایت شویم.

به عنوان مثال، فرد ممکن است به دلیل این احساس ناکافی بودن، به طور مداوم درگیر افکار منفی و خودانتقادی شود. این افکار ممکن است باعث ناامیدی، کاهش اعتماد به نفس و فرار از واقعیت شوند. همچنین، این احساس می‌تواند باعث شود که فرد به دنبال کمال‌گرایی و رسیدن به هدفی که در واقعیت قابل دستیابی نیست، برود و در نتیجه به جای توسعه و پیشرفت، به تعلقات بیراهه و غیرمنطقی کشیده شود.

بهترین راه برای مقابله با احساس ناکافی بودن، توجه به روش‌های مدیریت استرس، تقویت اعتماد به نفس و به دست آوردن مهارت‌های مثبت از جمله مهارت‌های حل مسئله و تصمیم‌گیری است. این امور می‌توانند به فرد کمک کنند تا بهترین نسخه از خودش را درک کند و به دنبال راه‌حل‌های سازنده و موثر برای مسائلش بگردد. سرای مشاور شما را به مطالعه ادامه این مطلب دعوت می‌کند.

نقش شبکه‌های اجتماعی در ایجاد احساس ناکافی بودن

شبکه‌های اجتماعی، با تمام فرصت‌ها و امکاناتی که به ارمغان آورده‌اند، در کنار خوبی‌هایشان، نقاط ضعف و آسیب‌هایی را هم به همراه داشته‌اند که بر بخش‌های مختلف زندگی ما، به‌ویژه روان و روحیه‌مان، تأثیر گذاشته‌اند. استفاده گسترده از شبکه‌های اجتماعی به تبعیت از زندگی و ظواهر آن‌ها، احساساتی مانند عدم رضایت، احساس کمبود و ناکافی بودن را به وجود آورده است.

بسیاری از ما، قبل از آنکه یاد بگیریم چگونه با شبکه‌های اجتماعی به صورت صحیح و با تفکر درست ارتباط برقرار کنیم، به سرعت در دنیای ظواهر آن گم می‌شویم. این اتفاق موجب می‌شود که با تولید محتواهای مختلف که معمولاً زندگی واقعی دیگران را به تصویر می‌کشند، احساس کمبود در خود تقویت شود. در واقع، این احساسات ناکافی بودن ناشی از مقایسه زندگی واقعی خود با نمایی که افراد در شبکه‌های اجتماعی از زندگی خود نشان می‌دهند، ایجاد می‌شود. این امر می‌تواند منجر به فاصله‌گیری از خود و خودشناسی ناقص شود. روانشناسان پیشنهاد می‌دهند که ما به جای تمرکز بر روی ظواهر زندگی، به دنبال ارتقای واقعیت داخلی و ارتباط با خودمان بگردیم.

آیا احساس ناکافی بودن نوعی وسواس فکری است؟

وسواس فکری یک مسئله پیچیده و جدی است که نمی‌توان به سادگی از آن گذشت. گاهی فکر می‌کنیم که افکار تکراری یا مشکلات فکری معمولی هستند و همه افراد در دوره‌ای از زمان ممکن است با آن مواجه شوند، اما وسواس فکری می‌تواند بیشتر از یک مشکل فردی باشد.

به عنوان مثال، افرادی که با وسواس فکری دست و پنجه نرم می‌کنند، تجربه‌هایی دارند که این وسواس می‌تواند به شکل مشکلات مداوم و خسته‌کننده در زندگیشان حضور داشته باشد. آن‌ها ممکن است با تکرار ناخودآگاه افکار و وسواس‌هایی روبه‌رو شوند که به آن‌ها اجازه نمی‌دهد به طور معمولی و به خوبی از زندگی خود لذت ببرند یا به اهدافشان برسند. این مسئله می‌تواند آن‌ها را از مسیر طبیعی و عادی زندگی خارج کند و مانع پیشرفت‌شان شود.

احساس-ناکافی-بودن

به همین دلیل، نباید وسواس فکری را به سادگی دست کم گرفت. این موضوع نیازمند توجه و مداخله متخصصانه است. از طرف دیگر، احساس ناکافی بودن نیز ارتباطاتی با مسائل مشابهی مثل کمال‌گرایی و وسواس فکری دارد. این احساس نیز می‌تواند از بین رفتن اعتماد به نفس، مشکلات روانی و موانع برای دستیابی به اهداف شخصی و زندگی موثر باشد.

اگرچه ریشه‌ها و علائم این مسائل مشابه هستند، راهکارها و درمان‌های آن‌ها ممکن است متفاوت باشد. هر فرد تجربه متفاوتی در این زمینه دارد و درمان هر کدام نیازمند رویکردها و راهکارهای خاص خودشان است. اما مهم‌ترین نکته این است که این مسائل نباید نادیده گرفته شوند و نیازمند حمایت و کمک متخصصانه برای مدیریت و درمان آن‌ها هستند.

کمال‌‌گرایی و احساس ناکافی بودن

زمانی که در مورد کمال‌گرایی، احساس ناکافی بودن یا وسواس‌های فکری صحبت می‌کنیم، مهم است که تفکری که هر احساس موقتی را به عنوان یک بیماری روانی تعریف کند، کنار گذاشته شود. واقعیت این است که اکثر ما در زندگی روزمره با تجربه‌های مختلفی از این موارد مواجه می‌شویم. اما وقتی این احساسات به یک سطحی می‌رسند که مداوم و مزاحم شوند، وقتی که تکراری می‌شوند و اصطلاحا عود می‌کنند، یا از بین رفتن آن‌ها در مدت زمان طولانی مشکل می‌شود، این می‌تواند نشانه‌ای از یک وضعیت حاد باشد.

بیماری‌های روانی اغلب در ابعاد مختلف زندگی افراد تأثیر می‌گذارند. برای مثال، وقتی احساس ناکافی بودن به حدی برسد که فرد رشته تحصیلی خود را کنار بگذارد یا هدف زندگی خود را گم کند، شرایط روحی فرد حاد بوده و نیاز به درمان را نشان می‌دهد.

زمانی که این احساسات از کنترل فرد خارج شود، می‌تواند زندگی روزمره فرد را دچار اختلال کند و تغییرات خطرناک و منفی برای او به همراه داشته باشد. همه این احساسات منفی در نهایت بهبودی فرد را به تعویق می‌اندازد. از این رو، باید به طور جدی با این موارد روبه‌رو شد و از کمک متخصصان بهره گرفت. توجه به این نکته ضروری است که چنین مشکلاتی نباید نادیده گرفته شوند؛ زیرا می‌توانند تأثیرات عمیق و بلندمدتی بر زندگی افراد داشته باشند.

اگر احساس ناکافی بودن دارید

این احساس، یک وضعیت روانی است که در آن فرد احساس می‌کند توانایی یا ارزش کافی برای دستیابی به استانداردها یا انتظارات خود را ندارد. این احساس می‌تواند از اعتماد به نفس کاسته و به مشکلات روانی مانند افسردگی یا اضطراب منجر شود. همچنین، این احساس ممکن است ناشی از مقایسه خود با دیگر افراد، استانداردهای فراگیر جامعه، یا تجربه ناکامی‌های گذشته باشد. درمان این وضعیت می‌تواند از طریق مشاوره روانشناسی، توانمندسازی اعتماد به نفس و تغییر الگوهای فکری و رفتاری صورت بگیرد. سرای مشاور می‌تواند با ارائه مشاوره تخصصی به صورت آنلاین و حضوری به افرادی که مبتلا به احساس ناکافی بودن و کمال‌گرایی ناشی از آن هستند، کمک کند.

تلفن کلینیک روانشناسی

شناخت و مدیریت احساسات منفی

بی‌شک در زندگی همه ما لحظاتی را تجربه می‌کنیم که احساس ناراحتی، افسردگی و ناامیدی را در خود ایجاد می‌کنند. این احساسات طبیعی هستند و هر فردی از آن‌ها عبور می‌کند. واژه‌ها و احساساتی مانند “هیچی خوشحالم نمیکنه” ممکن است در مواقعی که ما با چالش‌ها و استرس‌های زیادی روبه‌رو می‌شویم، به زبان آمده و از زبان ما خارج شوند. اما در این مطلب، ما قصد داریم تا به شما نشان دهیم که چگونه می‌توانید از این احساسات عبور کرده و خوشبختی و رضایت بیشتری در زندگی خود تجربه کنید.

شناخت احساسات منفی

قبل از اینکه بتوانیم از احساسات منفی خود عبور کنیم، باید این احساسات را بشناسیم و درک کنیم. احساسات منفی نقش مهمی در زندگی ما دارند و نباید آن‌ها را نادیده بگیریم یا از آن‌ها فرار کنیم. این احساسات ممکن است ناشی از مسائل مختلفی مانند مشکلات در روابط، مشکلات مالی، استرس کاری یا سلامتی باشند. اولین گام برای مدیریت این احساسات این است که آن‌ها را به عنوان یک بخش از زندگی خود قبول کنیم.

تأثیر احساسات منفی بر زندگی

احساسات منفی می‌توانند تأثیر مخربی بر زندگی ما داشته باشند. آن‌ها می‌توانند باعث کاهش انگیزه، افزایش استرس، افسردگی و اضطراب شوند. همچنین، آن‌ها می‌توانند بر روابط ما با دیگران نیز تأثیر بگذارند و باعث بروز اختلافات و مشکلات در روابط شود.

راه‌های مدیریت احساسات منفی

برای مدیریت احساسات منفی و افزایش حس خوشحالی و رضایت می‌توانید از راه‌های مختلفی استفاده کنید. در زیر به برخی از این راه‌ها اشاره خواهیم کرد:

ارتباط با دیگران

گاهی احساسات منفی ناشی از انزوا و عدم ارتباط با دیگران است. ارتباط با دوستان و خانواده و به اشتراک گذاشتن مشکلات و احساسات می‌تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را تخلیه کنید و حمایت بیشتری دریافت کنید.

تمرین و ورزش

ورزش و تمرین فیزیکی می‌توانند به عنوان یک راه بسیار موثر برای مدیریت احساسات منفی عمل کنند. ورزش باعث آزاد شدن هورمون‌های نشاط آور مانند اندورفین می‌شود و افسردگی را کاهش می‌دهد.

مدیریت احساسات منفی

تغذیه سالم

تغذیه مناسب برای روحیه و سلامتی شما بسیار مهم است. مصرف مواد غذایی سالم و متنوع می‌تواند به بهبود حالت عمومی شما کمک کند. از مصرف مواد غذایی سرشار از مواد مغذی مانند میوه‌ها، سبزیجات و میان‌وعده‌های سالم پرهیز نکنید.

مدیتیشن و آرامش

مدیتیشن و تمرین‌های آرامشی می‌توانند به شما کمک کنند تا استرس را کاهش دهید و احساسات خود را مدیریت کنید. این تمرین‌ها به شما کمک می‌کنند تا به طور آگاهانه با احساسات خود ارتباط برقرار کنید.

تعیین اهداف و طراحی آینده

داشتن اهداف و طراحی برای آینده می‌تواند به شما انگیزه و امید بیشتری بدهد. با تعیین اهداف کوچک و بزرگ و طراحی برنامه‌ها برای دستیابی به آن‌ها، می‌توانید از احساس ناامیدی خارج شوید و به سوی خوشحالی حرکت کنید.

بهره مندی از مشاوره با روانشناس

اگرچه احساسات منفی برای همه‌ی ما قابل درک و تجربه‌پذیر هستند، اما مدیریت این احساسات و تبدیل آن‌ها به تجربه‌های مثبت ممکن است چالش‌بر باشد. با شناخت عمیق‌تر از احساسات خود و استفاده از راه‌های مختلف مدیریت، می‌توانید از احساس ناراحتی و افسردگی خود عبور کرده و به سوی یک زندگی دارای احساسات مثبت بیشتری حرکت کنید. بخاطر داشته باشید که هیچ چیز به تنهایی نمی‌تواند شما را خوشحال کند، بلکه به شما بستگی دارد که چگونه با احساسات خود رفتار کنید و به احساس بهتری دست یابید. برای کمک به این مهم میتوانید از کمک و مشاور متخصص روانشناسی بهره مند شوید.
تلفن کلینیک روانشناسی

هیپوکندریازیس یا خود بیمار انگاری

احساس مریضی غیر واقعی یک اختلال روانی است که به عنوان ترس بدون منطق از بیماری و نگرانی مداوم در مورد وجود بیماری یا خطر مرگ تعریف می‌شود. افراد مبتلا به هیپوکندریازیس به طور معمول واکنش‌های غیرمعقولی به علائم جسمی نرمال نشان می‌دهند و بیماری‌های واقعی را به صورت مبالغه‌آمیز ترسیده و تجربه می‌کنند

دلایل به وچود آمدن حس بیماری

احساس مریضی ممکن است به علت بیماری‌های جسمی یا روانی به وجود آید. در اینجا به برخی از علل اصلی احساس مریضی اشاره خواهیم کرد:

بیماری‌های جسمی:

بسیاری از بیماری‌های جسمی مانند آنفولانزا، سرطان، دیابت، و بیماری‌های قلبی می‌توانند باعث احساس مریضی شوند. علائم جسمانی مانند تب، درد، خستگی و تهوع ممکن است این احساس را تشدید کنند.

بیماری‌های روانی:

اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، و اختلالات روان‌شناختی دیگر نیز می‌توانند منجر به احساس مریضی شوند. این احساس ممکن است با علائمی مانند عدم اشتها، بی‌خوابی و خستگی همراه باشد.

تأثیرات احساس مریضی

احساس مریضی تأثیرات جسمی و روانی متعددی بر فرد دارد:

تأثیرات جسمی:

احساس مریضی می‌تواند به تخریب اپتیموم سلامت جسمی منجر شود. افزایش استرس، کاهش اشتها، و کمبود انرژی از جمله علائمی هستند که ممکن است به وجود آید.

تأثیرات روانی

این احساس می‌تواند بر روان فرد تأثیرات منفی داشته باشد. افزایش استرس و اضطراب، از دست دادن اعتماد به نفس، و ایجاد احساس تنهایی از اثرات روانی آن هستند.

تشخیص هیپوکندریازیس

قبل از بررسی روش‌های درمان، تشخیص صحیح هیپوکندریازیس بسیار مهم است. برخی از نشانه‌ها و علائم معمولی هیپوکندریازیس عبارتند از:

  1. نگرانی مداوم از وجود بیماری: افراد مبتلا به هیپوکندریازیس به صورت مداوم در مورد وجود بیماری و خطر مرگ نگرانی می‌کنند.
  2. معتقد شدن به تشخیص‌های اشتباه: آنها ممکن است با تشخیص‌های اشتباهی که توسط خودشان یا اینترنت به دست می‌آورند، به ترس نسبت به بیماری پیوسته بیافتند.
  3. انجام مکرر آزمون‌های پزشکی: افراد هیپوکندریازیس ممکن است بی‌دلیل به تکرار آزمون‌های پزشکی متوجه شوند تا بیماری‌های واقعی را از نظر پزشکی اثبات کنند.

خود بیمار انگاری

مدیریت و تسلط و درمان بر احساس مریضی

برای مدیریت و کاهش احساس مریضی، می‌توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:

مشورت با پزشک

در صورت بروز احساس مریضی به علت بیماری جسمی، مشورت با پزشک بسیار حیاتی است. درمان بیماری اصلی می‌تواند به بهبود احساس مریضی کمک کند.

مراقبت از خود

مراقبت مناسب از خود شامل تغذیه سالم، ورزش منظم، و استراحت کافی است. این عوامل می‌توانند به تقویت سیستم ایمنی و کاهش احساس مریضی کمک کنند.

مشاوره روان‌شناختی

مشاوره روان‌شناختی یکی از مؤثرترین روش‌های درمان هیپوکندریازیس است. این نوع مشاوره به فرد کمک می‌کند تا الگوهای منفی افکار و تصورات خود را شناسایی کند و راه‌هایی برای تغییر آنها پیدا کند. مهارت‌های مدیریت اضطراب نیز در این روش آموزش داده می‌شود.

حمایت اجتماعی

حمایت از خانواده و دوستان می‌تواند به بهبود حال روحی کمک کند. دریافت حمایت از افراد اطراف می‌تواند احساس تنهایی را کاهش دهد.

درمان دارویی

برخی از افراد هیپوکندریازیس ممکن است به داروها درمان پاسخ دهند. معمولاً داروهای ضداضطراب یا ضدافسردگی تجویز می‌شوند. انتخاب دارو و دوز آن توسط یک پزشک تخصصی انجام می‌شود.

رویکردهای تکنیکی:

تکنیک‌های مختلفی برای کنترل اضطراب و تسلط بر هیپوکندریازیس وجود دارد. به عنوان مثال، تکنیک‌های تنفسی عمیق، مدیتیشن، و آرام‌بخشی می‌توانند به فرد در مدیریت اضطراب کمک کنند.

پیش‌گیری از خودبیماری انگاری

پیش‌گیری از هیپوکندریازیس به عنوان بهترین راه برای مدیریت این اختلال معرفی می‌شود. برخی راهکارهای پیش‌گیری عبارتند از:

  1. آگاهی و آموزش: آموزش افراد در مورد بیماری‌ها، علائم و درمان آنها می‌تواند اطمینان بیشتری از وضعیت سلامت خود به آنها دهد.
  2. مدیریت استرس: یادگیری تکنیک‌های مدیریت استرس و اضطراب می‌تواند به کاهش احتمال بروز هیپوکندریازیس کمک کند.
  3. مشاوره اولیه: در صورتی که شما یا کسی که می‌شناسید، علائم مشخص هیپوکندریازیس را نشان دهد، مراجعه به متخصص روان‌شناسی برای ارزیابی اولیه و مشاوره ضروری است.

نتیجه‌گیری:

خود بیمار انگاری یک اختلال روانی است که می‌تواند زندگی روزمره فرد را تحت تأثیر قرار دهد. تشخیص دقیق و درمان مناسب می‌تواند به افراد مبتلا به این اختلال کمک کند تا از اضطراب نسبت به بیماری خود آزاد شوند و زندگی بهتری داشته باشند. در این مقاله، روش‌های مختلف درمان هیپوکندریازیس بررسی شدند، اما مهمترین نکته این است که با تشخیص و درمان به موقع، این اختلال قابل کنترل و مدیریت است.

تلفن کلینیک روانشناسی

ترس از مرگ مادر

ترس از دست دادن پدر و مادر

ترس از دست دادن پدر و مادر اضطراب رایجی است که بسیاری از افراد آن را تجربه می‌کنند؛ به خصوص با افزایش سن والدین یا درگیر شدن آن‌ها با بیماری. این یک ترس طبیعی و قابل درک است؛ زیرا والدین اغلب کسانی هستند که از زمان تولد کنار فرزند می‌مانند و در طول زندگی عشق، حمایت و راهنمایی خود را به فرزندان خود ارائه می‌دهند.

از دست دادن والدین می‌تواند یک تجربه ویرانگر باشد و ترس از دست دادن آنها نیز می‌تواند افراد را از زنگی معمولی دور کند. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که مرگ بخشی طبیعی از زندگی است، و اگرچه پذیرش آن دشوار است، اما در نهایت همه ما باید با آن روبرو شویم.

جالب است بدانید که ترس از دست دادن پدر و مادر به عنوان «thanatophobia» یا «اضطراب مرگ» شناخته می‌شود. این ترس یا اضطراب در مورد احتمال از دست دادن والدین به خاطر مرگ، بیماری یا هر شرایط دیگری است که ممکن است آنها را برای همیشه از فرزندان جدا کند.

این موضوع می‌تواند یک تجربه آسیب‌زا و تغییردهنده زندگی باشد و منجر به احساس غم و اندوه، افسردگی، اضطراب و ترس شود. طبیعی است که کودکان بیش از سایرین ترس از دست دادن پدر و مادر را داشته باشند؛ زیرا والدین معمولا مراقبان اصلی آنها هستند و در طول زندگی از حمایت عاطفی‌شان برخوردارند. این ترس می‌تواند به ویژه برای کسانی که رابطه نزدیک و حمایتی با والدین خود دارند، بیشتر باشد.

اگر شما هم جزو افرادی هستید که با چنین ترس آزاردهنده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنید، پیشنهاد می‌کنیم تا پایان این مقاله از سرای مشاور همراه ما شوید. در اینجا با دلایل و راه‌حل‌های مقابله با ترس از مرگ والدین آشنا خواهید شد.

دلایل ترس از مرگ مادر چیست؟

ترس از مرگ مادر یک احساس عادی و طبیعی است، زیرا مادران اغلب نقش اصلی را در زندگی کودک از بدو تولد تا بزرگسالی دارند. در ادامه برخی از دلایل مهم ترس از دست دادن پدر و مادر و مخصوصا مادر را بیان کرده‌ایم:

  • دلبستگی عاطفی: مادران اغلب مراقب اصلی فرزندان و به‌‌ویژه کودک هستند و آرامش، عشق و حمایت را فراهم می‌کنند. در نتیجه، کودکان می‎توانند وابستگی عاطفی عمیقی به مادرشان داشته باشند که این به وجود آمدن چنین ترسی در آن‌ها چندین برابر می‌کند.
  • وابستگی: در بسیاری از موارد، مادران منبع اولیه مراقبت فیزیکی از فرزندان خود نیز هستند. از شیردهی گرفته تا تهیه غذا، سرپناه و سایر نیازها، بقای کودکان به مادران بستگی دارد. ترس از مرگ مادر می‌تواند ناشی از این تفکر باشد که فرد پشتیبانی حیاتی را از دست خواهد داد.
  • واقعه تغییردهنده زندگی: ترس از دست دادن پدر و مادر یک رویداد تغییر دهنده زندگی است که کنار آمدن با این تغییر ناگوار سخت است. مرگ مادر می‌تواند منجر به احساس رها شدن، غم و اندوه و از دست دادن و همچنین احساس عدم اطمینان درباره آینده شود.
  • قدرتمندترین فرد زندگی است: معمولا برای کودکان، مادر نقش حیات و بقای آن‌ها را دارند. در مواقعی که یکی از والدین مثلا پدر از دنیا می‌رود، ترس از مرگ مادر نیز در ذهن آن‌ها نقش می‌بندد. کودک فکر می‌کند که اگر مادر هم بمیرد، چه اتفاقی برای او می‌افتد و کاملا حمایت والدین را از دست می‌دهد.

به طور کلی، ترس از مرگ مادر را می‌توان به نقش مهمی که مادران در زندگی خانواده و به ویژه کودک ایفا می‌کنند و اهمیت عاطفی، فیزیکی و نمادین آنها دانست.

فوبیای از دست دادن پدر و مادر

دلایل ترس از مرگ پدر چیست؟

دلایل زیادی وجود دارد که چرا کودکان ممکن است ترس از مرگ پدر خود داشته باشند. در اینجا برخی از موارد رایج وجود دارد:

  • دلبستگی: کودکان رابطه و پیوند عاطفی محکمی با پدران خود برقرار می‌کنند و از دست دادن این وابستگی می‌تواند برای آنها ترسناک و آسیب‌زا باشد.
  • امنیت: پدران اغلب احساس امنیت را برای فرزندان خود فراهم می کنند. یکی از دلایل ترس از مرگ پدر می‌تواند به خاطر عدم امنیتی است که در نبود او سایر افراد خانواده احساس خواهند کرد.
  • حمایت عاطفی: پدران اغلب نقش مهمی در حمایت عاطفی از فرزندان خود دارند. از دست دادن پدر و مادر می‌تواند باعث شود فرزندان احساس تنهایی و عدم حمایت کنند.
  • الگو: پدران اغلب از نظر فرزندان‌شان به عنوان الگو در نظر گرفته می‌شوند. از دست دادن او می‌تواند برای فرزندان دشوار باشد که بدانند بدون راهنمایی آنها چگونه باید رفتار و چگونه زندگی خود را بگذرانند.
  • ثبات مالی: در بسیاری از خانواده‌ها، پدران نان‌آور اصلی هستند. ترس از دست دادن پدر و مادر و خصوصا پدر می‌تواند به معنای از دست دادن ثبات و امنیت مالی باشد که برای فرزندان ترسناک به نظر می‌رسد.
  • آینده نامعلوم: گاهی ترس از مرگ پدر نیز می‌تواند به این دلیل باشد که فرزندان درباره آینده خود احساس مجهول و نامشخصی دارند. آنها ممکن است نگران این باشند که چه کسی از آنها مراقبت می‌کند، کجا زندگی می‌کنند یا زندگی آنها بدون پدرشان چگونه خواهد بود.

مهم است که به یاد داشته باشید که تجربه هر فردی منحصر به فرد است و دلایل ترس از دست دادن پدر و مادر برای هر کسی می‌تواند متفاوت باشد. حمایت و درک آن‌ها در مواقع سخت برای مقابله با ترس‌ها و احساسات ضروری است.

روش‌ها و تکنیک‌های مقابله با ترس از دست دادن پدر و مادر

در حالی که غلبه بر این ترس و اضطراب می‌تواند سخت به نظر برسد، اما در اینجا چند نکته برای کمک به مدیریت ترس از دست دادن پدر و مادر وجود دارد:

  • زمان بیشتری را با والدین خود بگذرانید: با گذراندن زمان بیشتری با والدین خود بهترین دوران را برای خود رقم بزنید. این به شما کمک می‌کند تا خاطرات ماندگاری بسازید و رابطه خود را با آنها تقویت کنید.
  • عشق و قدردانی خود را ابراز کنید: به والدین خود بگویید که چقدر آنها را دوست دارید و از آنها قدردانی می‌کنید. برای بیان احساسات خود منتظر نباشید تا دیر شود.
  • مراقب سلامتی خود باشید: مراقبت از سلامتی خود می‌تواند به شما کمک کند تا کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشید و اضطراب خود را مورد ترس از دست دادن پدر و مادر خود کاهش دهید.
  • با خود صحبت کنید: با خودگویی برای پذیرش اینکه مرگ هم یک واقعه طبیعی است، می‌توانید به خودتان کمک کنید. با صدای بلند با خود صحبت کنید و به خود یادآور شوید که این چرخه‌ای است که برای همه رخ می‌دهد. اگر متوجه شدید که افکار منفی شما بیش از هر زمانی دیگریست، مجددا به خود یادآور شوید که تفکر در این باره مشکلی ندارد.
  • در لحظه حال زندگی کنید و حضور داشته باشید: شما فقط همین لحظه در زندگی را مطمئنا و با تضمین زندگی می‌کنید، پس از آن نهایت لذت را ببرید. به جای نگرانی و اضطراب درباره اتفاق و لحظه‌ای که وجود ندارد، از بودن در کنار پدر و مادر استفاده کنید. زمانی که با والدین خود مشغول صحبت می‌شوید، با گرفتن دست آن‌ها، همین لحظه دریابید و بهترین را برای خود و آن‌ها بسازید.

تمرین‌های تنفسی مثل مدیتیشن می‌تواند به شما کمک کند تا در لحظه حال حضور داشته باشید و بدن خود را آرام نگه دارید. وقتی احساس و افکار ترس از دست دادن پدر و مادر به سراغ‌تان آمد، نفس عمیق بکشید و دم و بازدم انجام دهید.

  • استرس را کاهش دهید: اضطراب مزمن یکی از دلایل به وجود آمدن ترس از مرگ مادر یا پدر است. با مشغول کردن خود با یک زندگی اجتماعی سالم مثل ورزش کردن و خوردن غذاهای خوب و معاشرت با خانواده، خود را از اضطراب‌های احتمالی و غیر واقعی دور نگه دارید.
  • از مشاوره کمک بگیرید: اگر با ترس از دست دادن والدین خود دست و پنجه نرم می‌کنید، به دنبال دریافت مشاوره از یک رواندرمانگر باشید. صحبت با دیگرانی که تجربیات مشابهی را پشت سر گذاشته‌اند می‌تواند به شما کمک کند کمتر احساس تنهایی و بیشتر درک کنید.

به یاد داشته باشید، ترس از مرگ پدر و مادر یک احساس طبیعی است و امکان دارد برای هر کسی پیش آید، اما با برداشتن گام‌های پیشگیرانه برای مدیریت ترس و استفاده حداکثری از زمانی که با آن‌ها دارید، می‌توانید با دانستن اینکه چه دلایلی برای این ترس وجود دارد، راحت‌تر با این اضطراب مواجه شوید.

سخن پایانی در خصوص ترس از دست دادن والدین

ترس از دست دادن پدر و مادر به خاطر پیوند عاطفی و سایر وابستگی‌هایی که بین آن‌ها و فرزندان وجود دارد، برای هر فردی ممکن است به وجود آید. طبق آنچه که در این مطلب اشاره کردیم، این ترس یک احساس طبیعی است، اما با شدت گرفتن احساس اضطراب می‌تواند مانع از داشتن یک زندگی معمولی برای افراد شود.

برای مقابله با ترس از مرگ والدین می‌توانید زمان بیشتری را با آن‌ها بگذرانید و احساسات قلبی خود را به آن‌ها بگویید. زمانی که مضطرب می‌شوید، به این موضوع فکر کنید که اکنون و حال اتفاقی رخ نداده و شما از نعمت وجود آن‌ها بهره‌مند هستید. البته این فوبیا گاهی ممکن شدت یابد و زندگی افراد را دچار مشکل سازد. اگر شما هم با چنین ترسی مواجه هستید، می‌توانید از مشاوران حرفه‌ای سرای مشاور به صورت تلفنی و حضوری کمک بگیرید.

تلفن کلینیک روانشناسی

اختلاف بر سر داشتن حیوان خانگی در خانه

داشتن حیوان خانگی در کنار مسئولیت‌هایی که برای سرپرست ایجاد می‌کند، مزایای فراوان نیز دارد که باعث می‌شود افراد علاقه به نگهداری از حیوان خانگی داشته باشند. اما برای به سرپرستی گرفتن حیوان خانگی، تنها علاقه کافی نیست و ممکن است افراد بر سر داشتن حیوان خانگی با خانواده خود چه والدین و چه همسر و یا با هم خانه‌ی خود دچار اختلاف شوند. این اختلاف می‌تواند دلایل متفاوتی داشته باشد. اما جدا از این که دلیل اختلاف چیست، در این شرایط چه باید کرد؟ آیا باید از علاقه خود دست کشید؟

در این مقاله به بررسی مزایا و معایب داشتن حیوان خانگی، دلایل اختلاف بر سر داشتن حیوان خانگی و راه حل این نوع اختلافات صحبت شده است؟

چرا داشتن حیوان خانگی لذت بخش است؟

انسان‌ها به صورت غریزی علاقه‌ به پرورش و نگهداری دارند که این موضوع حتی در بچه‌های کوچک که با عروسک خود بازی می‌کنند نیز دیده می‌شود. این نیاز در بعضی افراد به شکل مراقبت و پرورش گل و گیاه و در بعضی افراد دیگر به شکل گرفتن سرپرستی حیوانات بروز پیدا می‌کند. بعضی دیگر نیز که شرایطش را دارند ترجیح می‌دهند که وقت و انرژی خود را برای پرورش بچه‌های خود صرف کنند. البته هیچ کدام از موارد ذکر شده با یکدیگر تداخل ندارد و یک نفر می‌تواند تمامی موارد ذکر شده را بسته به میزان نیازش در کنار هم داشته باشد.

داشتن حیوان خانگی نه تنها نیاز به پرورش را در انسان تامین می‌کند، بلکه نیاز به معاشرت را نیز تا حدی می‌تواند کمتر کند. یک حیوان خانگی می‌تواند مانند یک دوست در مراحل مختلف زندگی کنارتان باشد و با عشقی که نثار شما می‌کند، احساسات خوبی را در شما ایجاد نماید که حتی افسردگی، اضطراب و بیماری‌های مرتبط با آن را در شما کاهش دهد.

علاوه بر آن داشتن حیوان خانگی به بچه‌ها کمک می‌کند که مهارت‌های اجتماعی بالاتری داشته و از همدلی بیشتری برخوردار شوند. همچنین نگهداری از حیوان می‌تواند به آن‌ها مسئولیت پذیری را از سنین کم آموزش دهد.

مشکلات داشتن حیوان خانگی

در کنار مزایای داشتن حیوان خانگی، معایب و مسئولیت‌هایی نیز وجود دارد که آگاهی نسبت به آن‌ها به شما کمک می‌کند که تصمیم گیری بهتری داشته باشید. بسته به نوع حیوان مسئولیت نگهداری می‌تواند کم یا زیاد باشد. حیوان‌هایی که سایز کوچکی دارند و در آب یا قفس نگهداری می‌شوند معمولا از مسئولیت کمتری برخوردار می‌باشند. شما می‌توانید با تامین غذا و تمیز نگه داشتن محل زندگی‌شان به صورت نسبی وظیفه خود را در قبال آن‌ها انجام دهید.

اما حیوانات بزرگتر نظیر خرگوش نیازمند وقت بیشتری از جانب شما هستند. خرگوش‌ها برای زندگی در خانه و در نزدیکی شما مناسب نیستند و بهتر است که یک مکان جدا و مناسب از نظر اندازه برای نگهداری آن‌ها در نظر بگیرید. همچنین در نظر داشته باشید که شاید حیوانات کوچک‌تر را بتوانید در صورت نیاز و مسافرت برای نگهداری به کسی بسپارید اما حیوانات بزرگتر مانند خرگوش، گربه و سگ شما را از نظر بیرون رفتن محدود می‌کنند. گربه‌ها به شما برای بازی و معاشرت نیاز دارند. با توجه به این که گربه‌ها علاقه زیادی به بیرون رفتن ندارند شما نمی‌توانید آن‌ها را با خودتان ببرید و همچنین نمی‌توانید آن‌ها را در خانه به مدت چند روز تنها بگذارید. سگ‌ها برای بیرون رفتن مشتاق هستند اما از طرف دیگر نیاز به پیاده روی روزانه دارند که نیازمند وقت و انرژی از سمت شما می‌باشد. همچنین حیوان خانگی شما نیاز به نظافت و مراقبت پزشکی دارد و معمولا لازم است که در سال چندین بار به دامپزشک مراجعه کنید.

به صورت کلی داشتن حیوان خانگی علاوه بر هزینه‌های مختلف، نیاز به وقت و انرژی از سمت شما دارد که لازم است قبل از قبول مسئولیت در خصوص آن‌ها به طور کامل مطالعه کنید.

اختلاف داشتن حیوان خانگی سگ گربه

اختلاف بر سر داشتن حیوان خانگی

اختلاف بر سر موضوع حیوان خانگی می‌تواند به چند دسته تقسیم شود:

اختلاف به خاطر هزینه

در نظر داشته باشید که نگهداری از حیوان هزینه‌های بسیاری به همراه دارد؛ از هزینه غذا گرفته تا هزینه اسباب و هزینه دامپزشک. در صورتی که شما نتوانید تمام هزینه‌های مربوطه را پرداخت کنید، ممکن است خانواده شما مایل به مشارکت در هزینه‌های مربوط به حیوان نباشد.

اختلاف به دلیل مسئولیت

همانطور که گفته شد نگهداری از حیوان خانگی، مسئولیت‌های بسیاری دارد. شما لازم است که غذا و آب او را تامین کنید و بیرون روی او را نیز به طور مرتب تمیز کنید. گاهی اختلاف بر سر داشتن حیوان خانگی به دلیل اختلاف در این زمینه ایجاد می‌شود. به طور مثال مادر خانه تصور می‌کند که بچه‌ای که اصرار به گرفتن حیوان دارد در نهایت در مسئولیت‌های او مشارکت نکرده و تمامی کارها بر دوش او می‌ماند یا شاید همسر شما تمایل نداشته باشد که حیوان خانگی بیرون رفتن و مسافرت‌هایش را محدود کند.

اختلاف به دلیل حساسیت

بعضی از افراد ممکن است به حیوان خانگی و به خصوص به موی آن حساسیت داشته باشند و در صورت مواجه شدن با آلرژن مربوطه دچار واکنش‌های آلرژیک شوند. این موضوع می‌تواند یکی دیگر از دلایل اختلاف بر سر داشتن حیوان خانگی باشد.

اختلاف به دلیل ترس

گاهی اوقات اختلاف در به سرپرستی گرفتن حیوان مربوط به ترس یکی از اعضای خانواده است. بعضی اوقات این ترس منطقی است مانند ترس از شکستن یا خراب کردن وسایل توسط حیوان. گاهی اوقات نیز این ترس غیر منطقی است و فوبیا نامیده می‌شود. فوبیا ترس بسیار قوی است که به راحتی برطرف نمی‌شود.

اختلاف با منشا اعتقادی

با توجه به این که در دین اسلام نگهداری از سگ در خانه نهی شده بعضی از اعضای خانواده ممکن است به این دلیل با گرفتن این حیوان مخالف باشند. حتی اگر اعضای خانواده موافق باشند شما باید در نظر داشته باشید که با این انتخاب ممکن است بسیاری از رفت و آمدهای شما تحت تاثیر قرار بگیرد.

حل اختلاف بر سر داشتن حیوان خانگی

مهم‌ترین قدم برای حل اختلاف بر سر داشتن حیوان خانگی صحبت منطقی در این خصوص است. شما لازم است که دلایل فرد مخالف را به طور کامل بشنوید و برای آن‌ها راه حل ارائه دهید. به طور مثال اگر خانواده شما در خصوص هزینه‌های حیوان خانگی نگرانی دارند، در مورد هزینه‌های نگهداری حیوان مورد نظر تحقیق کنید و به صورت منطقی توضیح دهید که چطور از پس مخارج می‌خواهید بر بیایید یا اگر به خاطر مسئولیت‌ نگهداری از حیوان مخالف هستند، به آن‌ها اطمینان دهید که وظایف نگهداری از حیوان را به طور جدی بررسی کرده و در نظر دارید که برای به انجام رساندن آن‌ها نقش فعالی داشته باشید.

اگر مخالفت خانواده شما به دلیل آلرژی یکی از اعضای خانواده است شاید لازم باشد که شما از خود گذشتگی بیشتری در مورد خواسته خود داشته باشید. همچنین اگر یکی از طرفین دخیل مبتلا به فوبیا است لازم است که به او خواسته خود را بگویید و به او زمان داده و پیشنهاد درمان دهید، اما او را بابت این موضوع سرزنش نکنید و برای تغییر تحت فشار قرار ندهید. اگر او تمایلی به تغییر ندارد یا در توان خود نمی‌بیند، بهتر است که در حال حاضر از خواسته خود برای داشتن حیوان خانگی مورد نظر در خانه صرف نظر کنید. شما می‌توانید روش‌های دیگری را برای برطرف کردن نیاز خود انتخاب کنید. به طور مثال به سرپرستی گرفتن حیوان دیگری را در نظر بگیرید.

شما همچنین می‌توانید در صورت امکان به صورت آزمایشی، حیوان مورد نظر را به مدت چند روز به خانه بیاورید تا هم شما و هم اعضای خانواده‌تان این موضوع را امتحان کرده و بعد از آن تصمیم گیری بهتری داشته باشید.

به صورت کلی در نظر داشته باشید که حتی اگر بعد از صحبت‌های بسیار، حتی یکی از اعضای خانه‌ی شما با این موضوع موافق نباشد، بهتر است که شما از به سرپرستی گرفتن حیوان خانگی مورد نظر صرف نظر کنید. برای داشتن حیوان در خانه موافقت تمامی اعضای خانه مورد نیاز است.

همچنین در نظر داشته باشید که خرید و فروش حیوانات کار درستی نبوده و بهتر است حیوانات نیازمند را به سرپرستی بگیرید. علاوه بر آن نگهداری از پرندگان در قفس محدودیت بسیاری برای آن‌ها ایجاد کرده و پسندیده نیست.
تلفن کلینیک روانشناسی

ترس از تنهایی

ترس از تنهایی که با نام‌های اتوفوبیا یا مونوفوبیا نیز شناخته می‌شود، یک ترس رایج در بین مردم است. این نوعی ترس یا انزوا است که می‌تواند در موقعیت‌های مختلفی مانند قرار گرفتن در یک محیط ناآشنا، دوری از عزیزان یا حتی ترس از دست دادن پدر و مادر و عزیزان ایجاد شود.

برخی از افراد ممکن است اضطراب خفیف تا شدید را زمانی که تنها هستند تجربه کنند. این ترس می‌تواند منجر به افکار و احساسات منفی شود که ممکن است به افسردگی، انزوای اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس ختم شود.

این ترس یا بهتر است بگوییم اضطراب می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. باید این موضوع را در نظر داشته باشید که مونوفوبیا، ترس از قرارگیری در یک موقعیت خاص است. هنگامی که فرد با احساس تنهایی مواجه می‌شود، ممکن است اضطراب شدیدی را تجربه کند.

ترس از تنهایی گاهی ممکن است در محیط‌های آرام مثل خانه نیز رخ دهد. یعنی فرد کاملا ناگهانی از اینکه همسر یا فرزندان او را رها خواهند کرد، به شدت مضطرب شود. افرادی که مبتلا به اختلال اتوفوبیا می‌شوند برای اینکه احساس امنیت و آرامش کنند، نیاز دارند که مداوم اطرافیان در کنارشان باشند. برای آشنایی با این احساس و گاها اختلال ترس از تنها شدن بیشتر آشنا شوید، پیشنهاد می‌کنیم تا پایان این مطلب مجموعه سرای مشاور همراه ما شوید.

چرا ترس از تنها ماندن داریم؟

شاید یکی از احساساتی که بیشتر افراد در دوران کودکی‌شان تجربه کرده باشند، ترس از تنها ماندن است. اما نقطه تاسف‌انگیز این است که برخی این بار سنگین را تا بزرگسالی با خود حمل می‌کنند و گاهی هم این اضطراب ناشناخته برایشان تبدیل به اختلال می‌شود.

اگر در یکی از اطرافیان خود چنین فردی داشته باشید، مطمئنا متوجه شده‌اید که او بیشتر زمان خود را با دوستان و آشنایان می‌گذراند. چه بسیار هم پیش آمده که اگر از آن‌ها بپرسید که آیا از همنشینی با آن‌ها لذت می‌برد یا خیر، بیان کنند که لذتی نمی‌برند و تنها برای گذراندن زمان و فرار ترس از تنهایی به دوستان خود پناه می‌برند.

گاهی هم برای اینکه با خود مواجه نشوند، در تنهایی صدای تلویزیون و رادیو به اندازه‌ای بلند می‌کنند که حواس‌شان پرت شود یا شاید هم برای غلبه بر این احساس در زندگی مشترک اقدام به مادر یا پدر شدن می‌کنند.

دلایل زیادی برای این ترس وجود دارد. از جمله:

دلایل تکاملی: انسان از بدو تولد و تمایل به اجتماعی بودن، از تنهایی دوری می‌کرده است. از نظر بقا برای انسان تنهایی احساس تنهایی و شاید هم مرگ باشد. امکان دارد این احساس به صورت ذاتی در فرد وجود داشته باشد.

تمایل به اجتماعی شدن: از سنین نوجوانی به ما گفته شده که برای به دست آوردن موقعیت‌های بهتر باید اجتماعی شویم. همین فشار اطرافیان ممکن است احساس ترس از تنها ماندن را در افراد به وجود آورد.

ترس از طرد شدن: وقتی از کودکی می‌پرسید که چرا ترس از تنهایی بعد از مرگ والدین دارید؟ او به شما جواب می‌دهد که می‌ترسم همه مرا ترک کنند. آن‌ها ممکن است که از این موضوع نگران باشند که شاید دیگران نخواهند در اطرافشان باشند.

ترس از بی‌حوصلگی: برخی از افراد ممکن است از تنهایی بترسند؛ زیرا معتقدند که خود تنهایی خسته‌کننده یا ناکامل به نظر می‌رسد. آنها امکان دارد نگران باشند که بدون همراهی دیگران، کاری برای انجام دادن یا صحبت کردن با کسی نخواهند داشت.

عدم داشتن مهارت‌های مقابله‌ای: گاهی افراد ترس از تنهایی پس از مرگ همسر را دارند؛ زیرا با خود فکر می‌کنند که مهارت‌های کافی برای مقابله با این احساس را ندارند. مثلا اینکه پس از مرگ همسر بدون حمایت عاطفی او دچار اضطراب می‌شوند و در افسردگی غرق خواهند شد.

فقدان اعتماد به نفس: افرادی که با عزت نفس یا اعتماد به نفس پایین دست و پنجه نرم می کنند ممکن است در تنهایی احساس ناراحتی کنند، زیرا ممکن است فکر کنند قادر به مدیریت چالش ها یا تصمیم گیری بدون حمایت دیگران نیستند.

ترس از تنها شدن

چگونه بر احساس ترس از تنهایی غلبه کنیم

برای غلبه بر ترس از تنهایی، درک علل آن و کار روی افکار و رفتار خود با استفاده از شیوه‌های تایید شده و سالم ضروری است. برخی از رویکردهایی که ممکن است کمک کند عبارتند از:

ایجاد روابط سالم: ایجاد روابط قوی و حمایتی با خانواده، دوستان یا جامعه می‌تواند به کاهش احساس تنهایی و ایجاد حس تعلق کمک کند.

تمرین مراقبت از خود: درگیر شدن در فعالیت‌هایی که باعث شادی و رضایت می‌شوند، مانند سرگرمی‌ها، ورزش و تمرین‌های تمرکز حواس، می‌تواند به کاهش اضطراب و بهبود خلق و خوی کمک کند.

به چالش کشیدن افکار منفی: تمرین خودگویی مثبت و به چالش کشیدن افکار منفی که به ترس از تنهایی دامن می‌زنند می‌تواند به تغییر طرز فکر شما و بهبود رفاه کلی شما کمک کند. با این ترفند به جای فرار از ترس تنها ماندن، با افکار خود روبه‌رو می‌شوید.

روی خودتان تمرکز کنید: پیش از آنکه همه زمان خود را برای گذراندن با دوستان و آشنایان بگذارید، آن هم برای فرار ترس از تنهایی می‌توانید روی خودتان متمرکز شوید. به جای آنکه روزها به دنبال فرد کامل و ایده‌آلی که در ذهن دارید باشید، بهتر است روی افکار و رفتار خود کار کنید و به بهترین خود تبدیل شوید.

گذشته را رها کنید: اگر ترس از مجرد ماندن و تنهایی دارید، آن هم به خاطر تجربیات تلخی است که در گذشته داشتید، باید افکار و به طور کلی زندگی گذشته خود را فراموش کنید. تمرکز خود را روی زمان حال معطوف کنید و به جای شخم زدن گذشته که شاید به خاطر شکست عشقی خود را محکوم به تنهایی کرده‌اید، بتوانید برای آنچه که هم‌اکنون دارید خوشحال باشید. آنگاه متوجه تغییرات بزرگی در زندگی خود خواهید شد.

دایره اجتماعی زندگی خود را گسترش دهید: پر کردن اطراف خود با انسان‌های با کیفیت که از مصاحبت با آن‌ها می‌توانید چیزهای جدیدی یاد بگیرید، فکر ایده‌آلی است. وقتی روی دوستی‌ها و اجتماعی تمرکز می‌کنید که فعالیت‌های مفید انجام می‌دهید، به طور ناخودآگاه از حمایت اجتماعی برخوردار خواهید شد که مانع بروز احساس ترس از تنهایی می‌شود.

دلایل ترس از تنهایی پس از مرگ همسر

یکی از انواع ترس از تنهایی پس از مرگ همسر است. زمانی که افراد وارد زندگی مشترک می‌شوند و به ویژه زمانی که پایه ازدواج با عشق و علاقه باشد، مسلما پیوند عاطفی قوی در میان زوجین به وجود می‌آید. زمانی که همسر به هر دلیلی از دنیای خاکی می‌رود، طرف دیگر رابطه به خاطر از دست دادن شریک زندگی خود دچار افسردگی شده و عموما نگران تنهایی پس از مرگ همسر است.

یکی از مهمترین دلایل این است که فرد با از دست دادن همسر خود در ترومای شدیدی قرار می‌گیرد و هضم این قضیه برای او بسیار سخت است. از طرفی هم امکان دارد فرد تصور کند که بسیاری از رشته‌های ارتباطی که با وجود همسر خود داشته، بعد از نبود او از دست می‌دهد. پیامدهای بعدی این است که فرد مصیبت‌دیده با خود فکر می‌کند که بعد از به پایان رسیدن مراسم‌های ختم، این اجتماع تمام می‌شود و او می‌ماند و غم و تنهایی که باید با آن دست و پنجه نرم کند.

دلایل ترس از تنهایی بعد از مرگ والدین چیست؟

ترس از تنهایی بعد از مرگ والدین یک احساس طبیعی است که بیشتر افراد پس از فقدان عزیزان خود با آن روبه‌رو می‌شوند. پدر و مادر نقش کلیدی در خانواده دارند و مطمئنا از دست دادن آن‌ها، زندگی فرزندان را با اختلال روبه‌رو می‌کند. والدین با حمایت عاطفی خانواده به آن‌ها امید به زندگی می‌بخشند.

بی‌تردید از دست دادن هر کدام از آن‌ها سایر اعضای خانواده را با یک فقدان بزرگ روبه‌رو می‌کند. فقدانی که با هیچ فرد دیگری پر نخواهد شد. برای غلبه بر ترس از تنها ماندن بعد مرگ والدین بهتر است در زمان حیات با آن‌ها بهتر ارتباط بگیرید و علاقه خود را به آن‌ها نشان دهید. اگر هم پدر و مادر خود را از دست داده‌اید، پس از گذراندن دوران سوگواری مرگ والدین می‌توانید ارتباط خود را با سایر عزیزان و اعضای خانواده بیشتر کنید و به آن‌ها عشق بورزید.

ترس از مجرد ماندن و ترس از تنهایی نمونه‌هایی از احساسات منفی است که افراد بسیاری در طول زندگی خود با آن مواجه می‌شوند. این یک احساس طبیعی است و به جای فرار از احساس تنهایی باید با آن مواجه شد. فرزندان از تنها شدن بعد مرگ پدر و مادر خود می‌ترسند یا در زندگی مشترک بعد از مرگ همسر احساس تنهایی می‌کنند.

برای مقابله با این احساس، می‌توانید دایره ارتباطات اجتماعی خود را گسترده‌تر کنید، با خودتان مواجه شوید و روی بهبود و توسعه فردی خود کار کنید، تا به جای آنکه به دنبال بهترین فرد در اطراف خود باشد، بهترین خود شوید. نکته مهم این است که باید روی خود کار کنیم و بپذیریم که ترس از دست دادن عزیزان یک احساس کاملا طبیعی است. به ویژه زمانی که یکی از اعضای خانواده را از دست می‌دهیم، حس تنهایی بیشتر از هر زمان دیگری قوت پیدا می‌کند.

اگر با احساس ترس از تنها ماندن مواجه هستید و نمی‌توانید اضطراب خود را کنترل کنید، پیشنهاد می‌کنیم از مشاوران متخصص سرای مشاور کمک بگیرید.

منبع: clevelandclinic

تلفن کلینیک روانشناسی

مشکلات مالی ازدواج

اختلاف مالی زن و شوهر

اختلاف مالی زن و شوهر می‌تواند باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک و ازدواج شود. از دیدگاه سنتی، کار خانه به عنوان مسئولیت اصلی زنان در یک خانواده در نظر گرفته می‎شد، در حالی که مردان به عنوان نان‎آور اصلی خانه تلقی می‎شدند. اما امروزه شرایط کاملا تغییر یافته و زنان نیز همراه مردان در بیرون از خانه برای مشارکت مالی فعالیت دارند.

این موضوع باعث شده تا از نظر مالی همه وظایف به تنهایی روی دوش آقایان نباشد، اما از طرفی هم به خاطر فشار کار زیاد در بیرون و داخل خانه منجر به اختلاف بین زن و شوهر شده است. البته این اختلاف زمانی به وجود می‌آید که آقایان مشارکتی در انجام کارهای خانه نداشته باشند و همانند میهمان رفتار کنند.

شاید به طور طبیعی زنان تمایل داشته باشند زمان بیشتری را نسبت به مردان صرف کارهای خانه کنند، حتی زمانی که هر دو طرف در خارج از خانه کار می‌کنند. این امر منجر به تنش و گاها اختلاف مالی زن و شوهر در زندگی مشترک می‌شود؛ زیرا زنان ممکن است احساس کنند که علیرغم همراهی با همسر بار زیادی را در زندگی متحمل می‌شوند.

با این حال، با تغییر نقش‌ها و کمک به یکدیگر در طول زمان بدون تبعیض جنسیتی می‌توان این مشکل را برطرف کرد. اکنون بسیاری از زوج‌ها مسئولیت کارهای خانه و تربیت فرزندان را به طور مساوی تقسیم می‌کنند که می‌تواند به کاهش تنش‌ها و اختلاف‌هایی که ممکن است بین زن و شوهر ایجاد شود کمک کند.

علیرغم این تغییرات، هنوز بر سر این موضوع بین زن و شوهر اختلافاتی وجود داشته باشد که در انتها منجربه رسیدن به این موضوع می‌رسد که چرا با توجه به مشارکت مالی باز هم بسیاری از امور خانه و فرزندان روی دوش یک نفر است. یا اینکه یک طرف از زندگی مشترک همه درآمد خود را صرف امور شخصی خود می‌کند. در ادامه همراه سرای مشاور شوید تا بیشتر به بیان دلایل اختلاف مالی زن و شوهر و اینکه چه کارهایی به حل این تفاوت‌ها کمک می‌کند، بپردازیم.

دلایل اختلاف مالی زن و شوهر

در اینجا برخی از مهم‌ترین دلایل تفاوت و اختلاف مالی زن و شوهر رایج که می‌تواند موجب تنش در خانواده شود را آورده‌ایم:

  • نابرابری درآمد: اگر یکی از همسران به طور قابل توجهی بیشتر از دیگری درآمد داشته باشد، ناخواسته می‌تواند توهم قدرت ایجاد کند و منجر به احساس رنجش شود؛ به ویژه زمانی که درآمد زن بیشتر از مرد باشد.
  • عادات خرج کردن: یکی از اعضای زندگی مشترک ممکن است همه امور خرج خانه را به عهده داشته باشد، در حالی که دیگری پس‌انداز کند. این می‌تواند اختلاف نظرهایی در مورد نحوه تخصیص پول ایجاد کند و منجر به درگیری بر سر بودجه شود.

 

  • بدهی: یکی از همسران ممکن است بدهی بیشتری نسبت به دیگری داشته باشد که می تواند استرس ایجاد کند و بر اهداف مالی زوج تأثیر بگذارد.

 

  • اهداف مالی: یکی از اعضای زندگی مشترک ممکن است پس‌انداز برای خانه یا بازنشستگی را در اولویت قرار دهد، در حالی که دیگری ممکن است صرف هزینه برای مسافرت یا سرگرمی را در اولویت بداند. این می‌تواند منجر به اختلاف نظر در مورد نحوه تخصیص پول شود.

 

  • نگرش نسبت به پول: ممکن است نگرش‌های متفاوتی نسبت به پول داشته باشند و یکی برای آن ارزش بیشتری نسبت به دیگری قائل باشد. یا اینکه یک نفر همه درآمد خود را صرف خرج‌های شخصی کند. این می‌تواند در مورد نحوه مدیریت و اینکه پول را برای چه چیزی اختصاص دهند، تضاد ایجاد کند.

 

  • اختلاف به خاطر انجام همه کارهای خانه توسط زن: معمولا خانم‌هایی که در بیرون از خانه نیز مشارکت مالی دارند، از طرف مقابل خود انتظار دارند که در انجام امور خانه نیز این مشارکت وجود داشته باشد. زمانی که این همکاری نباشد، اختلافات شروع می‌شود.

مدیریت مالی زن و شوهر شاغل

چگونه اختلاف مالی زن و شوهر را  به خاطر ولخرجی‌های شخصی کاهش دهیم؟

یکی از راه‌های رسیدگی به اختلاف مالی زن و شوهر آن هم به خرج‌کردن‌های شخصی، داشتن ارتباطات باز و صادقانه درباره اهداف و انتظارات مالی است. هر دو شریک باید درک روشنی از نقش‌ها و مسئولیت‌های خود در زمان کسب درآمد و مدیریت پول داشته باشند. آنها همچنین باید برای تهیه یک برنامه بودجه و مالی که اهداف و ارزش‌های مشترک آنها را منعکس می‌کند، با یکدیگر همکاری کنند.

مهم است که به یاد داشته باشید که اختلافات مالی منبع رایج استرس در روابط هستند و طبیعی است که در این مسیر اختلافات یا چالش‌هایی پدید آید. با این حال، با ارتباط خوب، احترام و تمایل به همکاری در همه زمینه‌ها از جمله در کار خانه و مخارج، زوج‌ها می توانند بر این چالش‌ها غلبه کنند و یک پایه مالی قوی برای آینده خود بسازند.

چرا عدم مشارکت در کار خانه منجر به اختلاف مالی زن و شوهر می‌شود؟

ممکن است با دیدن این عنوان حسابی متعجب شوید. همانگونه که پیش از این نیز اشاره کردیم، یکی از دلایل اختلاف بین زن و شوهر؛ به ویژه آن دسته از خانم‌هایی که فعالیت اجتماعی و درآمدزایی دارند، عدم مشارکت همسر در کار خانه است. معمولا بانوان اینگونه ابراز می‌کنند که ما نیز همانند آقا در بیرون از خانه کار می‌کنیم، اما باز هم به همان اندازه نیز باید به امور خانه برسیم و این احساس فشار و قربانی شدن را در آن‌ها به وجود می‌آورد.

وقتی صحبت از تقسیم کار خانه بین زن و شوهر به میان می‌آید، به دلایل مختلفی از جمله هنجارهای فرهنگی، ترجیحات فردی و برنامه‎های کاری، تفاوت‌ها می‎تواند ایجاد شود. در برخی موارد، نقش‌های جنسیتی سنتی ممکن است در نحوه تقسیم وظایف خانه نقش داشته باشد و زنان اغلب وظایف خانگی بیشتری را بر عهده می‌گیرند.

این تفاوت‌ها می‌تواند منجر به احساس رنجش و ناامیدی شود، به‌ویژه اگر یکی از طرفین احساس کند حجم نامتناسبی از حجم کار را به دوش می‌کشد. برای زوج ها مهم است که در مورد انتظارات خود ارتباطی باز و صادقانه داشته باشند و برای یافتن تعادلی که برای هر دو طرف کار می کند با یکدیگر همکاری کنند.

راه‌حل‌های مناسب برای حل اختلاف مالی زن و شوهر

یکی از راهبردهایی که می‌تواند برای حل اختلاف مالی زن و شوهر به خاطر عدم مشارکت در امور خانه مفید باشد، تقسیم وظایف خانه بر اساس نقاط قوت و ترجیحات هر یک از طرفین است. به عنوان مثال، اگر یکی از اعضای زندگی مشترک از پخت و پز لذت می‌برد در حالی که دیگری تمیز کردن را ترجیح می‌دهد، می‌تواند مسئولیت‌ها را بر این اساس تقسیم کند. روش دیگر ایجاد یک نمودار یا برنامه کاری مشترک است که مسئولیت‌های هر یک را مشخص و تضمین می‌کند که وظایف به طور عادلانه توزیع شده است.

همچنین مهم است که بدانیم تقسیم کار خانه ممکن است در طول زمان بر اساس تغییرات در برنامه کاری، میزان فعالیت خانواده و ترجیحات فردی تغییر کند. با حفظ انعطاف‌پذیری و مصالحه، زوج‌ها می‌توانند برای ایجاد یک محیط خانگی که برای هر دو طرف حمایت‌کننده و عادلانه باشد، با یکدیگر همکاری کنند. در اینجا چند راه حل مناسب وجود دارد که می تواند به حل اختلاف مالی زن و شوهر کمک کند:

تهیه لیست بودجه

ایجاد لیست بودجه می‌تواند به کسانی که درگیر اختلاف مالی زن و شوهر به خاطر ولخرجی و خرج کردن‌های شخصی هستند، کمک کند. آن‌ها می‌توانند درآمد و هزینه‌های خود را پیگیری کنند و اطمینان یابند که هر یک از زوجین برای خواسته‌های فرد ولخرجی نمی‌کند.

مشارکت برابر

هر دو طرف باید به نسبت مساوی در هزینه‌های زندگی بر اساس درآمد و منابع مالی خود مشارکت کنند. این می‌تواند به جلوگیری از احساس اینکه همه مسئولیت‌های مالی به همراه رسیدگی به سایر امور خانه برعهده یک نفر است، جلوگیری کند.

تخصیص مسئولیت‌های مالی

زوج ها باید مسئولیت‎های مالی را بر اساس نقاط قوت و ترجیحات زندگی خود تقسیم کنند. به عنوان مثال، یکی از افراد ممکن است هزینه‌های روزانه را مدیریت کند، در حالی که دیگری ممکن است بر سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت تمرکز داشته باشد.

به دنبال کمک حرفه‌ای باشید

اگر اختلاف مالی زن و شوهر به خاطر عدم مشارکت یکی از افراد رابطه باشد، باعث استرس و تنش قابل توجهی می‌شود. زوج‌ها ممکن است بخواهند از یک مشاور خانواده کمک بگیرند. این می تواند به زوج‌ها کمک کند تا یک برنامه مالی و زندگی متناسب با نیازها و اهداف خاص خود ایجاد و راهنمایی‌هایی را در مورد نحوه مدیریت زندگی خانوادگی و مالی خود دریافت کنند.

خلاصه اختلاف سر هزینه‌ها بین زن و شوهر

در این مطلب از سرای مشاور سعی کردیم تا درباره موضوع اختلاف مالی زن و شوهر، علیرغم مشارکت دو طرف اشاره کنیم. یکی از مهمترین دلایل اختلاف، زمانی به وجود می‌آید که مثلا خانم با توجه به اینکه بیرون از خانه فعالیت دارد، همه کارهای امور خانه را نیز باید به تنهایی به دوش بکشد، یا اینکه یک طرف همه درآمد خود را صرف خرج‌های شخصی کند.

البته این تنها مواردی است که به بیان آن‌ها پرداختیم. در حقیقت زمانی که دو طرف درک مشترکی از اهداف و اولویت‌های زندگی خود نداشته باشند و در همه امور با همه مشارکت نکنند، میزان اختلافات و تنش‌های بسیار زیاد خواهد شد. اگر شما هم در زندگی مشترک خود از چنین اختلافی رنج می‌برید، می‌توانید از گروه مشاوران مجموعه سرای مشاور به صورت تلفنی یا حضوری کمک بگیرید.
تلفن کلینیک روانشناسی