همه افراد با تغییرات و چالشهایی در زندگی مواجه میشوند. این تغییرات میتوانند جزء تغییرات لذت بخش زندگی، مانند فرزندخواندگی یا چالشهای ویرانگر، مانند تشخیص یک بیماری بد باشد. روانشناسی یک حوزه علمی است که بر ذهن و رفتار افراد تمرکز میکند.
با اینکه روانشاسی یک علم نسبتاً جدید بهشمار میرود، محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرده است. روانشناسی شاخهای است که به مطالعه ذهن انسان میپردازد و با استفاده از آن به افراد، زوجها و خانوادهها در تقویت روابط، غلبه بر چالشها و لذت بردن از زندگی کمک میکند.
در ادامه این مطلب از مرکز سرای مشاور ویژگیهای یک روانشناس خوب را مورد بررسی قرار میدهیم و سپس یک مرکز روانشانسی خوب در مرکز تهران به شما معرفی میکنیم.
مفهوم مشاوره چیست؟
مشاوره یک فرآیند رفتاری و گفتاریست که هدف آن ارائه کمک در تغییر نگرش و رفتار است. مشاوره همیشه شخصی خواهد بود و هرگز نمیتوان آن را با یک گروه انجام داد. مشاوره به معنای تبادل نظر و مشورت با یکدیگر و یک رابطه چهره به چهره است که در آن رشد در مراجعه کننده و همچنین مشاور اتفاق میافتد.
مشاوره، روان درمانی است؛ در آن فرد فرصتی برای رهاسازی احساسات منفی مییابد و مستقیماً از یک مشاور کمک میگیرد، در نتیجه او راه را برای رشد مثبت شخصیت خود باز میکند.
کمی درباره ویژگیهای یک روانشناس خوب بدانید
چه در حال کاوش در مورد حرفه روانشناسی باشید و چه به دنبال درمان، دانستن اینکه چه ویژگیهایی باید یک روانشناس خوب داشته باشد، ارزشمند است. خصوصیات شخصی میتوانند اکتسابی و یا ذاتی باشند. روانشناسان موفق، صمیمی و دلگرم کننده هستند و روی موفقیت شما سرمایه گذاری میکنند. یک مشاور خوب دارای ویژگیهای زیر است:
شنونده خوب
ارتباط، یکی از مهمترین مهارتهایی است که یک روانشناس خوب میتواند داشته باشد. روانشناسان مشتاق باید تمرین کنند که شنوندگان فعالی باشند و بر هر مکالمه متمرکز شوند و زمانی را برای در نظر گرفتن صحبتهای دیگران در یک مکالمه اختصاص دهند.
گوش دادن فعال شامل توجه به نشانههای غیرکلامی مانند زبان بدن است. این امر به ویژه برای روانشناسان بسیار مهم است، زیرا برخی از بیماران در افشای اطلاعات شخصی خود راحت نیستند. یک روانشناس تیزبین میتواند تشخیص دهد که چه زمانی بیمار در برقراری ارتباط با مشکل مواجه است.
حرفهایهای همدل
هنگامی که یک روانشناس با یک بیمار جدید ملاقات میکند، یکی از اولین قدمهایی که بر میدارد ایجاد ارتباط خوب است. یک ارتباط خوب اهمیت بسیار زیادی دارد، زیرا بیماران را تشویق میکند تا به متخصصان اعتماد کنند و احساسات خود را به زبان بیاورند.
روانشناسان گاهی اوقات با بیمارانی مشاوره میکنند که مرتکب جنایت شدهاند یا با جهانبینی و ارزشهای خودشان در تضاد هستند. بسیار مهم است که روانشناسان در صورت لزوم واکنشهای نامطلوب خود را پنهان و کنترل کنند.
روانشناسان احساس همدلی و نگرانی واقعی دارند. آنها متوجه تفاوتهای بسیار ظریف در زبان بدن و حتی لحن صدا میشوند. مهارتهای روانشناس در گوش دادن فعال و تأمل، مراجع را تشویق میکند تا افکار، احساسات و باورهای سرکوب شده خود را به اشتراک بگذارد.
روانشناسان با درک و پذیرش احساسات قدرتمندی که تخلیه میشوند، با مراجعان ارتباط برقرار میکنند. برقراری یک ارتباط قوی مطمئنا با روانشناسان همدل آسانتر است.
افرادی با اخلاق
بسیاری از مشاغل نیازمند کدهای اخلاقی و استانداردهای رفتاری هستند و روانشناسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. روانشناسان مؤثر برای پیروی از استانداردهای تعیین شده توسط انجمنهای روانشناسی، باید ابتکار عمل داشته باشند. آنها به عنوان یک مشاور خوب، همیشه باید با توجه به این استانداردهای سختگیرانه رفتار کنند.
صبر، مهمترین ویژگی آنها
درمان، فرآیند سریعی نیست. کمک به مراجعه کنندگان برای غلبه بر مشکلات عمده زندگیشان زمان میبرد. روانشناسان باید صبر زیادی داشته باشند. آنها باید بتوانند در حالی که بیماران در مورد مشکلات خود صحبت میکنند، تمرکز خود را حفظ نمایند.
هر بیمار با سرعت خودش پیشرفت میکند. در برخی موارد، ممکن است سالها طول بکشد تا نتیجه مورد نظر حاصل شود، به خصوص اگر بیمار با ترومای قابل توجهی دست و پنجه نرم کند.
روانشناسان واقعگرا هستند و تشخیص میدهند که نمیتوان رفتارهای طولانی مدت و ناسازگارانه را به سرعت فراموش کرد و کنار گذاشت. آنها به جای اینکه به مشتری بگویند چه چیزی را چگونه باید تغییر دهند، با صبر و حوصله او را در فرآیند کشف خود راهنمایی میکنند. آنها میپذیرند که پیشرفت زمان میبرد و به عقب برگشتن رایج است.
اشتیاق برای یادگیری
روانشناسان مؤثر احتمالاً خود را یادگیرنده مادام العمر توصیف میکنند. تعهد داشتن به یادگیری همیشگی یکی از ویژگیهای روانشناس خوب و تواناست.
علم روانشناسی با بینشهای تازه و جدید به صورت مداوم در حال تغییر است. روانشناسان باید با شرکت در سمینارها و مشورت با همکاران، حرفه خود را حفظ کنند.
متخصصان باید از آخرین متدهای درمانی مطلع باشند تا به بهترین شکل ممکن به مراجعه کنندگان خود کمک کنند.
اگر روانشناس به اندازه کافی برای مشاوره دادن به مراجعه کننده آماده نباشد، تمایل کمک به افراد میتواند نتیجه معکوسی داشته باشد. توصیههای نامناسب یا تشخیص نادرست میتواند به شدت به مراجعه کننده آسیب برساند. روانشناسان باید خودآگاهی داشته باشند تا آنچه را که نیاز به آموزش بیشتر دارد تشخیص دهند.
رازدار باشد
مراجعه کنندگان مطمئنا به این فکر میکنند که آیا یک روانشناس قابل اعتماد است یا خیر. روانشناسان بر رازداری تاکید میکنند و با این کار نشان میدهند که میتوان به آنها اعتماد کرد. روانشناسان به مراجعان اطمینان میدهند و خیال آنها را راحت میکنند تا بتوانند آزادانه افکار و احساسات خود را به اشتراک بگذارند.
حساسیت بین فرهنگی
خودآگاهی و تعهد به تنوع نمونه یک روانشناس موثر است. روانشناسان آگاه ساختارهای اجتماعی مانند نژاد، قدرت و امتیازات را درک میکنند. آنها تعصبات شخصی خود را میشناسند و با آنها مقابله میکنند و در عین حال همواره میکوشند در کار خود منصف و عادل باشند.
فرمول بندی دقیق و به روز
روانشناسان از طریق ایجاد یک “فرمول بندی موردی” که ترکیبی از موارد زیر است، درمان را برای هر مشتری خاص انجام میدهند. عواملی که ممکن است مراجعه کننده را مستعد این مشکلات و دغدغهها باشد. رویدادهایی که میتوانند موجب ایجاد یا تشدید مشکلات او شوند.
رفتارها، عوامل محیطی و باورهایی که ممکن است مانع از بهبود مشتری شود و جنبههایی از شخصیت و موقعیت مشتری که ممکن است به پیشرفت او کمک کند.”
دارای یک برنامه درمانی منسجم و قابل قبول
هنگامی که فرمول موردی ایجاد شد، برای روانشناسان مهم است که یک سبک درمانی و طرحی انتخاب کنند که بر مراجعه کننده موثر باشد. یک برنامه درمانی شامل اهداف کلی و یک منطق روشن است.
روانشناسان مختلف رویکردهای متفاوتی را جهت درمان یک مشکل ارائه میدهند. بنابراین مهمترین عامل این است که روانشناس منطق روشنی داشته باشد.
به روش درمانی که استفاده میکنند اعتقاد دارند
همانطور که در بالا ذکر شد، روانشناسان رویکردهای متفاوتی را جهت درمان یک مشکل ارائه میدهند. این موضوع به آموزشی که به آنها داده شده و ترجیحات شخصی آنها، بستگی دارد.
این بدان معنا نیست که یک روش خاص بهتر از روش دیگر خواهد بود. مهمتر از هرچه این است که روانشناس تا چه اندازه در استفاده از یک سبک درمانی مطمئن است و تا چه اندازه با باورها و سبکهای شخصی او همخوانی دارد. روانشناسی که درمان را به صورت مردد ارائه میکند، نتیجه خوبی دریافت نمیکند.
بررسی پیشرفت مشتری به طور منظم
برای روانشناسان مهم است که به طور منظم، عملکرد روزانه و وضعیت عاطفی مراجعه کننده را بررسی کنند. آنها با یک پرسش ساده از وضعیت آنها مطلع میشوند.
این امر اهمیت زیادی برای روانشناسان دارد، زیرا آنها باید شواهدی به دست آورند که نشان دهد درمان آنها به نفع مشتری بوده. همچنین این موضوع به آنها کمک میکند تا تصمیم بگیرند در جلسات آینده چگونه درمان را پیش ببرند.
مرکز مشاوره خوب در مرکز تهران
یک مشاور خوب در احساسات و عواطف خود تغییر ایجاد میکند و درک کاملی از وظیفه خود دارد. یک مشاور به حل رفتارهای غیرعادی و مشکلات عاطفی میپردازد.
ما در این مطلب با ویژگیهای یک روانشناس خوب آشنا شدیم. اکنون میخواهیم شما را با مجموعه روانشناسی سرای مشاور در مرکز تهران آشنا کنیم.
متخصصین این مرکز روانشناسی، براساس نیاز روز جامعه، تخصص، تجربه و همچنین تعهد کاری از دانشگاهها و مراکز معتبر کشور انتخاب شدهاند.
بنابراین شما میتوانید با خیالی آسوده و با اعتماد به روانشناسان با تجربه آن بهصورت تلفنی و حضوری از یک مشاوره عالی در زمینه خانواده، قبل و بعد از ازدواج و روانشناسی بالینی بهرهمند شوید.
جمع بندی روانشناس خوب در مرکز تهران
همانطور که در این مطلب گفتیم، شناخت ویژگیهای یک روانشناس خوب به ما کمک میکند تا با دید بازتری بتوانیم از کمکها و خدمات آنها در زندگی خود استفاده کنیم.
اگر میخواهید از خدمات روانشناسی همچون شرکت در جلسات مشاوره و گفتار درمانی استفاده کنید، نیاز است به اصل صداقت توجه داشته باشید. شما از خدمات روانشناسی استفاده میکنید تا بتوانید مشکلات خود را برطرف و درمان نمایید نه اینکه آنها را بیشتر کنید.
بعد از اینکه مشاور خود را انتخاب کردید، تمام مشکلات خود را به او بگویید تا هیچگونه نقطه تاریکی در ذهن شما باقی نماند. به عنوان مثال اگر از مشاوره روانشناسی مرکز سرای مشاور برای بعد از ازدواج استفاده میکنید، باید همه مشکلاتی که با همسرتان دارید ذکر کرده و صادقانه آنها را مطرح کنید تا با کمک روانشناس بتوانید بر آنها غلبه کنید.
چرا تهدید به طلاق در مشاجره دو نفر مشکل ایجاد می کند؟
/در روانشناسی طلاق /توسط سرای مشاورزندگی زناشویی رابطهای پیچیده است که در بسیاری موقعیتها ممکن است در آن مشاجره رخ دهد. هنگامی که تنش در روابط به بالاترین نقطه خود میرسد، آسیبهای محسوس و نامحسوسی در پی دارد که اختلافات جزئی را به راحتی به دعواهای تمام عیار تبدیل میکند.
یکسری از جملات و کلمات در مشاجرههای زوجین بیشتری کاربرد را دارد مانند: «اون اصلاً من را درک نمیکنه!»، «تحمل شنیدن حقیقت رو اصلاً نداره!» و یا «ادامه زندگی فایده نداره!».
اینکه به چه علتی یکی از زوجین در مشاجرهها، دیگری را تهدید به جدایی در رابطه میکند، میتواند علل مختلفی داشته باشد. ما در این مقاله قصد داریم به ریشهیابی اینکه چرا زوجین از تهدید به طلاق در روابط خود استفاده میکنند، بپردازیم.
افکاری که زوجین را به تهدید به طلاق تشویق میکند!
اینکه گاهی در زندگی مشترک خود به این فکر کنید که زندگی بدون همسرتان چگونه خواهد بود، کاملا طبیعی است، اما تهدید به طلاق به هیچ عنوان مفید و درست نیست. بر اساس تحقیقات انجام شده، افکار طلاق در طول زندگی مشترک بسیار رایج است. نیمی از تمام زوجهای متأهل بین ۲۵ تا ۵۰ سال گزارش دادند که در حال حاضر یا درگذشته افکار طلاق را به طور صریح یا بدون اینکه بیان کنند، داشتهاند.
در واقع اندیشیدن به طلاق ممکن است صرفاً تخلیه یا پردازش یک فکر گذرا و ناراحت کننده باشد که نشانهای از وجود یک مشکل در آن رابطه است. از دیگر دلایلی که ممکن است افراد را وسوسه یا تهدید به طلاق کند، استرس مکرر است که این حس به تدریج به نقطه شکست میرسد. یا ممکن است افراد حول یک درگیری ناگهانی یا در حال وقوع یک درگیری به فکر جدایی بیفتند.
صرف نظر از سبک گفتگوی دونفر موضوعات مشترک زیادی وجود دارد که زوجها را به سمت جدایی و طلاق سوق میدهد. دلایل عمومی تهدید به جدایی در رابطه توسط افراد عبارتند از:
بسیاری از زوجها در طول روابط خود دچار مشکلاتی میشوند، اما با کمک یکدیگر میتوانند طوفانهای خود را پشت سر بگذارند و در کنار هم زندگی مشترکشان را ادامه دهند. اما گاهی اوقات هم افراد به دلایل مختلف نمیتوانند به ادامه رابطه فکر کنند و برای حل کردن مشکلاتشان پایان دادن به رابطه را در نظر میگیرند.
چرا بیان تهدید به جدایی در رابطه خطرناک است؟
نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید این است که فکر کردن به طلاق و بیان آن به شریک زندگیتان دو چیز بسیار متفاوت است. ازدواج بر این فرض استوار است که هردوی شما به این رابطه چه خوب و یا بد متعهد هستید. در واقع هنگامی که تهدید به طلاق در رابطه بیان میشود، امنیت این توافق به هم زده میشود.
همانطور که قبلاً اشاره کردیم ممکن است احساس کنید واقعاً بیان این موضوع با شریک زندگیتان به نفع هردوی شما خواهد بود اما اگر قصد واقعی شما طلاق نیست، آن را بیان نکنید.
دکتر کارن شرمن روانشناس و نویسنده توصیه میکند: در طول یک مشاجره، احساسات وحشی میشوند و چیزهای زیادی گفته میشود که ممکن است در اوج احساسات بیان شوند و تلخ باشند، اما تهدید به جدایی در رابطه هرگز نباید بیان شود. دکتر شرمن در ادامه شرح میدهد «واضح است که ایده طلاق برای رها شدن از آن رابطه سمی است، اما فراموش نکنید اگر در حال حاضر واقعاً هدفتان جدایی نیست این تهدید را مطرح نکنید؛ زیرا این تهدید در رابطه بسیار ترسناک است». به خاطر داشته باشید که از کلمه طلاق تنها برای ترساندن و یا اذیت پارتنرتان استفاده نکنید؛ زیرا ممکن است پیامدهای بدی برای رابطهتان در پیش داشته باشد.
مزایای احتمالی تهدید به جدایی در رابطه
شاید با دیدن این تیتر حسابی جا بخورید اما دکتر آلن هاوکینز، استاد زندگی خانوادگی در دانشگاه بریگام یانگ توضیح میدهد: افکار درباره طلاق میتواند زنگ خطری سالم برای کار کردن روی روابطتان در زندگی زناشویی باشد. چنین افکاری ممکن است به شما انگیزه لازم را بدهد تا به مشکلات موجود در رابطه خود رسیدگی و برای حل آن تلاش کنید. با این حال، وارد کردن طلاق به رابطهتان خطرات را بالا میبرد و میتواند اعتماد را از بین ببرد. در حالی که تحقیقات نشان داده است که افکار طلاق کاملاً رایج است، تقریباً ۹۰٪ از کسانی که گزارش داده بودند که فکر طلاق داشتند، در نهایت به زندگی خود ادامه دادند.
اگر افکار مکرر (یا تهدید) در مورد طلاق دارید، حتماً این موضوع را با شریک زندگی خود یا یک مشاور زوجین مطرح کنید. این فکر به دلایلی در ذهن شماست، پی بردن به چرایی آن و بررسی مسائل مختلف پشت آن بهترین راه برای محافظت و تقویت روابط زناشویی شماست. فراموش نکنید که از بین بردن و نادیده گرفتن این افکار یا تهدیدها بعید است که مشکلات را از بین ببرد یا مشکلات موجود را اساسی حل کند.
راه حل برای عدم تهدید به طلاق در روابط!
دنیس لیمونجلو رواندرمانگر و متخصص روابط دارای مجوز منهتن در رابطه با تهدید به طلاق در روابط معتقد است: «شنیدن تهدید جدایی در رابطه در حین مشاجره میتواند ویرانگر باشد». Limongello و سایر کارشناسان نکاتی را در مورد آنچه زوجها باید به جای مطرح کردن طلاق انجام دهند پیشنهاد کردند که شامل موارد زیر است:
یک قرارداد با همسرتان تعیین کنید
یکی از تکنیکهای ممکن این است که با همسرتان یک قرارداد تعیین کنید. لیمونجلو میگوید: «ایجاد یک قانون اساسی با همسرتان که کلمه طلاق را از دایره لغات شما ممنوع کند، میتواند راهی عالی برای حفظ امنیت با همسرتان باشد.» او همچنین توصیه میکند: تعیین قوانین اساسی از هر نوعی که هر دو بتوانید به آن پایبند باشید میتواند در ایجاد اعتماد در رابطه شما مفید باشد.
او همچنین پیشنهاد میکند: هرگز تهدید نکنید، زیرا تحقیقات نشان میدهد که این موضوع منجر به افزایش سطح افسردگی، اضطراب و حتی فشارخون خواهد شد. لیمونجلو معتقد است که تهدید کردن یک رفتار سالم در یک رابطه عاشقانه نیست و راههای سازندهتری برای برآورده کردن نیازهای شما وجود دارد.
گفتگو کنید
تهدیدهای طلاق اغلب از ناتوانی در برقراری ارتباط مستقیم با مشکل اساسی ناشی میشود. افرادی که احساس عجز در بیان احساسات خود نظیر عصبانیتشان، آسیب دیدن و یا ترسشان دارند ممکن است که مستقیماً به سمت سلاح نهایی جهش و از تهدید جدایی در رابطهشان استفاده کنند.
دلایل زیادی وجود دارد که افراد ممکن است در بیان احساسات و نیازهای خود دچار مشکل شوند. این مشکلات میتواند از سبک دلبستگی و تجربیات قبلی در رابطهشان باشد. به عنوان مثال، افرادی که سبک دلبستگی ناایمن دارند، معمولاً تحت تأثیر احساسات خود و دیگران احساس سردرگمی دارند. هنگامیکه با احساسات یا موقعیتهای دشوار مواجه میشوند، افراد دارای این سبک دلبستگی ممکن است با ترس یا خشم پاسخ دهند. با این حال، مهم است بدانید که فرد میتواند یاد بگیرد که بر این تمایل به تهدید غلبه کند و به جای آن با احساسات پشت سر آن مقابله کند.
برخی از جملاتی جایگزینی که میتوانید استفاده کنید عبارتند از:
آرمسترانگ یک استراتژی به نام «اصل انتظار» را به افرادی که در زندگی مشترکشان برای برقراری ارتباط تلاش میکنند، توصیه میکند. هدف این است که قبل از تهدید به طلاق سؤالات زیر را از خود بپرسند:
دکتر هدر اهینگر، درمانگر ازدواج و خانواده متخصص در روابط پرتعارض، معتقد است که وقتی زوجها یکدیگر را تهدید به طلاق میکنند، در واقع با این کار سعی در برآورده کردن نیاز خود دارند. اگرچه ابراز ناراحتی خود مفید است، اما انجام آن با تهدید به جدایی در رابطه بیاثر است. توصیهای که ایشان برای زوجین دارند این است که مسئولیت زندگیشان را بپذیرند و آنچه را که نیاز دارند و نمیتوانند دریافت کنند، با یکدیگر بررسی نمایند.
مشاوره را در نظر بگیرید
اگر مرتباً به طلاق فکر میکنید و یا از سمت همسرتان تهدید به طلاق شدهاید، وقت آن است که اقدامات جدی برای حل مشکل انجام دهید. با کمک گرفتن از متخصصان، زوجها میتوانند ارتباطات را بهبود بخشند و به مسائلی که باعث ایجاد مشکل در ازدواجشان میشود، رسیدگی کنند.
اگر دائما افکار طلاق را در سر دارید و یا مشاجرههای بسیاری را با شریک زندگیتان تجربه میکنید، باید راهی برای بازگشت به مسیر اصلی بیابید یا تصمیم برای پایان دادن به رابطهتان را بررسی کنید. هر چه زوجها بیشتر منتظر بمانند تا مشکلاتشان خود به خود برطرف شود، احتمال حل و برطرف کردن مشکلات کمتر میشود. کمک از یک زوج درمانگر مجموعه سرای مشاور میتواند شما را به سمت مسیر اصلی یعنی کشف چرایی تهدید به طلاق هدایت کند.
منبع: Verywellmind
شوهرم اصلا توی بچه داری کمکم نمیکنه!
/در روانشناسی خانواده /توسط سرای مشاورتصمیم به داشتن فرزند یکی از پر چالشترین تصمیمات برای زوجین است! دلیل این چالش هم این است که شما برای آمدن فردی تصمیمگیری میکنید که خود او هیچ نقشی در این موضوع بزرگ ندارد. نکته مهمی که وجود دارد این است که زوجین با قبول تصمیم به بارداری مسئولیت بزرگی را بر عهده میگیرند. در این مسئولیت بزرگ تقسیم وظایف در نقش پدر و مادری یکی از چالشهایی است که اکثر زوجین با آن مواجه میشوند.
متأسفانه شکایت بیشتر خانمها از آقایان این است که در امور بچهداری و خانه کمکحال آنها نیستند و ناراحتی و شکایت خود را با جمله «شوهرم اصلا توی بچه داری کمکم نمیکنه!» ابراز میشود. یکی از دلایلی که باعث شکلگیری این مشکل در خانوادههاست، این است که متأسفانه برخی از آقایان نگهداری از فرزند را تمام و کمال بر عهده مادر میدانند که این تفکر کاملاً اشتباه باعث بیشتر شدن اختلافات زوجین میشود.
امروز با ما در این مقاله از سرای مشاور همراه شوید تا چند تکنیک کاربردی برای عدم بروز این مشکل را با شما در میان بگذاریم.
مشاوره قبل از بارداری
قدم اول برای عدم بروز مشکلات بین زوجین بعد از بارداری و نحوه نگهداری از فرزند دلبرشان، رفتن به مشاوره قبل از بارداری است. همانطور که قبل از ازدواج زن و مرد برای انتخاب درست و هوشمندانه نیاز به مشاوره دارند، مشاوره قبل از بارداری و تصمیم به فرزندآوری هم از آن دست کارهای مهمی است که هر زوجی قبل از بارداری میبایست انجام دهد. آمادگی قبل از زایمان لطف بزرگی است که هر پدر و مادری میتوانند در حق زندگی خود و فرزندشان داشته باشند.
هنگامیکه افراد آمادگی برای فرزندآوری و بارداری داشته باشند، قطعاً با ارتباطات خوب و درک متقابل میتوانند شرایط را بهتر پیش ببرند. درواقع ارتباط خوب بین زوجین میتواند هم کیفیت شرایط بارداری و بعد از زایمان را تا حد قابل قبولی بالا ببرد. نکته مثبت و مهمی که مشاوره قبل از بارداری دارد این است که در این رفتوآمد، زوجین درک و کمکحال هم بودن را برای بعد از به دنیا آمدن فرزند خود آموزش میبیند.
این آموزش باعث میشود که همه مسئولیت نگهداری از فرزند بر دوش مادر نباشد تا با خستگی و درماندگی بگویید: شوهرم اصلا توی بچه داری کمکم نمیکنه! بنابراین رفتن به مشاوره قبل از بارداری را به هیچوجه دست کم نگیرید!
با همسرتان از نگرانی و سختیهای بچهداری حتماً صحبت کنید
یکی از چالشهایی که مادران با آن روبهرو هستند کمخوابی است! همانطور که میدانید کمخوابی میتواند عواقب سنگینی برای هر فردی که دچار آن میشود، داشته باشد. این عواقب برای مادری که دست تنهاست و کمکی برای نگهداری از کودک خود ندارد چندین برابر است. این عواقب سطح استرس، اضطراب، زودرنج بودن و عصبانیت را چندین برابر بالا خواهد برد و حتی میتواند منجر به این شود که بگویید «از مادر بودن خسته شدم». بنابراین بهترین راه برای جلوگیری و تحمل سختیها گفتگو با همسرتان است که میتواند تا حدی زیادی شما را آرامتر کند. این گفتگو میتواند شوهرتان را نسبت به شرایط فعلی آگاهتر سازد. نکته مهمی که زن و مرد باید آن را با جانودل بپذیرند این است که شرایط زندگی قبل از بارداری با بعد از آن، یک دنیای کاملاً متفاوت است. این تفاوت در سبک زندگی زوجین بعد از به دنیا آمدن فرزند بدون کمک شوهرتان بسیار سخت خواهد بود. در این گفتگو شما میتوانید از نیازهایتان بگویید، از نیازهایی که می تواند به شما در اینکه مادر و همسر خوشحال و سرحالی باشید کمک بزرگی کند.
تقسیم وظایف و مسئولیت بچه داری
شنیدن جمله “شوهرم اصلا توی بچه داری کمکم نمیکنه” در واقع یک جمله تلخی است که نشان از آن دارد که مرد خانه برای از بین بردن این حس باید دست به کار شود. به همین دلیل کاربردیترین راهحل برای این مشکل، تقسیم وظایف و همدلی میان والدین است.هنگامیکه والدین برای حفظ هر چه بیشتر روابط خود با یکدیگر همکاری کنند، همه افراد خانواده از این همکاری سود خواهند برد. خوشبختانه با توجه به آگاهی که در جامعه به وجود آمده، تعداد مردانی که در مراقبت از فرزندان خود هستند رو به افزایش است. این مراقبت و ارتباط با فرزند میتواند در رشد یک رابطه سالم پدر و فرزند نقش مهمی را ایفا کند. نکته مثبت دیگری که این همکاری و همدلی بین زوجین برای مراقبت از کودکان به وجود میآورد، الگوبرداری کودکان از رابطه سالمی است که بین والدین جریان مییابد.
وقتی والدین برای بهتر پیش بردن و درک بهتر شرایط همکاری میکنند، حس خوب و آرامشبخشی بین آنها شکل میگیرد. نکتهای که در تقسیم وظایف بین والدین وجود دارد این است که به جای هدفگذاری دقیق، بهتر است راهی پیدا کنید تا به سادگی با مسئولیت به صورت متعادل بیتان تقسیم شود تا هردوی شما احساس شادی، بهرهوری و قدردانی داشته باشید.
در یادگیری وظایف پدری به همسرتان کمک کنید
با توجه به اینکه از زمانهای گذشته وظایف والدین به طرز نادرستی بین افراد الگو شده به همین دلیل اکثر خانمها از اینکه همسرشان در نگهداری فرزندشان کمک نمیکند گلایه دارند و همیشه آن را با جمله «شوهرم اصلا توی بچه داری کمکم نمیکنه» بیان میکنند. درصد بالایی از آقایانی که وارد نقش پدری میشوند متأسفانه از اینکه چطور میتوانند به همسرشان در امر بچهداری کمک کنند، اطلاعاتی ندارند.
برای اینکه بتوانید از شوهرتان برای بچهداری کمک بگیرید، اجازه بدهید آنها هم دستبهکار شوند. شاید در ابتدا اطلاعات زیادی در این امر نداشته باشند، اما شما میتوانید با صبر و حوصله او را در این امر کمک کنید. بسیاری از پدران با آموزش توانستهاند بهترین حالت خود را در کمک به مادر در نگهداری و مراقبت از کودک ارائه دهند که این امر نیازمند صبوری از سمت مادر است.
از وحشتزدگی همسرتان در نقش پدری نگران و ناراحت نشوید
بسیاری از افراد هنگامیکه در نقش جدیدی از زندگی خود قرار میگیرند دچار اضطراب و استرس میشوند. برخی از آقایان هم از این شرایط مستثنی نبوده و هنگامیکه در نقش پدری قرار میگیرند از شرایط موجود دچار استرس میشوند.
سطح استرس برخی از آنها آنقدر بالا میرود که نمیتوانند بازدهی خوبی در نقش خود داشته باشند. همین امر باعث گلایه خانمهاخواهد شد. واقعیت این است که همسران این خانمها هنوز نتوانستهاند خودشان را در نقش پدری بپذیرند تا بتوانند کمکهایی که باید را انجام دهند.
همسرتان را در ایفای نقش پدری مورد تمسخر قرار ندهید
ازآنجاییکه ممکن است همسرتان در مراقبت از کودکتان ضعفهایی داشته باشد، سعی کنید بههیچوجه او را مسخره نکنید. سعی کنید ابتدا کارهایی را که در امور بچهداری میتواند انجام دهد، برایش توضیح دهید، سپس اجازه دهید که خودش دستبهکار شود. از دور نظارهگر باشید و چنانچه دیدید که بخشی از کار را اشتباه انجام میدهد با آرامش کار درست را به او یادآوری کنید. بعد از یادآوری اجازه دهید کارش را ادامه دهد و کودک را از او نگیرید.
زمانی برای تنها گذاشتن پدر با کودکان در نظر بگیرید
برای اینکه بتوانید همسرتان را با نگهداری از کودکان بیشتر آشنا کنید، حتماً ساعاتی را در طول هفته برای تنها گذاشتن آنها در نظر بگیرید. این امر باعث میشود که رابطهای بین پدر و فرزند شکل بگیرد و شما هم مداوم این جمله شوهرم اصلا توی بچه داری کمکم نمیکنه را تکرار نکنید. در این زمانی که پدر با کودک تنهاست میتواند تواناییهای خود را آشکار کند و خود را در مراقبت از کودک به چالش بکشد.
در این به چالش کشیدن ممکن است پدر بخشهای توانایی خودش را در نگهداری از کودک شناسایی کند. این بخش میتواند غذا دادن به کودک، حمام بردن کودک، آرام کردن کودک و بازی با او باشد. بنابراین حتماً در طول هفته این زمان را برای تنها ماندن پدر و فرزند در نظر بگیرید.
ما در این مقاله از سرای مشاور که درباره موضوع مهم شوهرم اصلا توی بچه داری کمکم نمیکنه بود، سعی کردیم تکنیکهایی که شما را در چالشی که بین زوجین برای مراقبت از کودک و بچهداری آقایان است آشنا کنیم. امیدواریم با رعایت این تکنیکها و همچنین همدلی و همکاری باهم بتوانید در پروسه بچهداری و تربیت فرزند دلبندتان با آرامش هرچه بیشتر پیش بروید. در صورت نیاز مشاوره پیش از بارداری میتوانید از کارشناسان حرفهای ما به صورت تلفنی و حضوری کمک بگیرید.
سرکوب عصبانیت: علائم، علل، درمان و ۹ راه برای مقابله
/در مشکلات فردی /توسط سرای مشاوریکی از علائمی که نشان از در خطر بودن سلامت روان دارد، سرکوب خشم است! در این جا منظور خشمی است که سرکوب و انکار شده و بی ارزش شمارده میشود. هنگامیکه فردی دارای چنین احساسی است، در واقع با مشکلات بسیاری دستوپنجه نرم میکند.
این خشم میتواند منجر به دردهای فیزیکی، مشکلات جدی در روابط فرد با دیگران یا پایین آمدن اعتماد نفس و عزت نفس او گردد. به همین دلیل افرادی که این اختلال را در زندگی خود تجربه میکنند، میبایست حتماً درمان را شروع کنند تا بتوانند روش سالم ابراز خشم را یاد گرفته و از تأثیرات منفی آن در امان باشند.
در واقع یادگیری پردازش و ابراز خشم به روشی سالم میتواند از طرق مختلف بر شما تأثیر مثبت بگذارد. در ادامه همراه سرای مشاور شوید تا شما را با این اختلال رفتاری آشنا کنیم و علائم، علل و درمان مقابله با آن را به طور کامل شرح دهیم.
خشم سرکوب شده چیست؟
سرکوب خشم به احساسی گفته میشود که فرد بهطور ناخواسته از بروز دادن آن جلوگیری میکند. در واقع افرادی که با چنین احساسی دستوپنجه نرم میکنند اغلب میگویند: «من هرگز عصبانی نمیشوم!» درصورتیکه از خشم خود بیخبرند. خشم یک احساس طبیعی است که همه مردم در جهان آن را بارها تجربه میکنند.
این احساس معمولاً در موقعیتهای استرسزا، ناراحتکننده و در موقعیتی که ناعدالتی در حق فردی صورت بگیرد، بروز میدهد. اینکه چرا افرادی که دارای این احساس هستند آن را بهصورت علنی بروز نمیدهند، داشتن حس شرم و ترس است!
علل و محرکهای خشم سرکوب شده
خشم سرکوب شده میتواند به دلایل زیادی رخ دهد، اما تجربیات آسیبزا در ترومای ( آسیب روانی) دوران کودکی شایعترین دلایل وجود این احساس در افراد است. افراد پس از تجربه تروما، احساس سردرگمی، غمگینی یا شرم میکنند و خود را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش میکنند که همین سرزنش باعث خشم درونی نسبت به آنچه برایشان اتفاق افتاده میشود.
اینکه چطور میتوان این احساس آسیبزا را بروز داد یا درباره محرکهای این احساس صحبت کرد، فرهنگ موجود در خانواده و جامعه تأثیر بهسزایی دارد. اما متأسفانه به دلیل هنجارهای فرهنگی موجود در هر جامعه یا خانوادهای ممکن است شاهد این ضعف در اطرافتان بوده باشید.
نکته مهمی که وجود دارد این است که به یاد داشته باشید دلیل واحدی برای این حس وجود ندارد. درواقع تجربه و حمل کردن این حس میتواند از عوامل مختلفی نظیر ژنتیک و محیط نشات گرفته باشد که در نحوه بیان و پردازش احساسات افراد نقش بسزایی دارند.
برخی از شایعترین علل و محرکهای سرکوب عصبانیت عبارتاند از:
نشانههای سرکوب عصبانیت چیست؟
سرکوب خشم میتواند علل مختلفی داشته باشد که باعث تغییر در احساس، تفکر و حتی رفتار افراد شود. برخی از افراد تا زمانی که عصبانیتشان به حد بالایی نرسد یا تا زمانی که به کسی سرزنش نکنند متوجه این تغییرات احساسی در خود نمیشوند.
افرادی که خشم را سرکوب میکنند، اغلب وقتی متهم به عصبانیت میشوند حالت تدافعی به خود گرفته و کاملاً عصبانیتشان را انکار میکنند. این حالت تدافعی، پذیرش و تشخیص خشم را برای آنها سختتر میکند و باعث میشود که آنها از اصل ماجرا یعنی آسیب رساندن به خودشان دور کنند.
علائمی که میتوانند شما را نسبت به حس سرکوب خشم آگاه کنند عبارتاند از:
اثرات منفی سرکوب عصبانیت
مطمئنا هنگامیکه مسئلهای شما را ناراحت میکند بهترین راه، گفتگو یا حل آن مشکل است. اما زمانی که شما نسبت به نادیده گرفتن این حس میشوید ناخودآگاه به روان و جسمتان آسیب بزرگی را میرسانید. برخی از افراد با استیصال بعد از آسیبی که بر اثر بروز ندادن خشم و عصبانیت دیدند، این جمله را به کار میبرند: نمی تونم عصبانیتم رو بروز بدم…
خشم بهخودیخود مضر یا بد نیست، اما اگر راه خروجی یا راهی برای ابراز آن پیدا نشود،کلیت زندگی افراد را تحت شعاع قرار میدهد.
برخی از اثرات مضر سرکوب عصبانیت عبارتاند از:
۹ راه برای مقابله با سرکوب خشم
مهارتهای سالم بسیاری برای ابراز خشم وجود دارد که به افراد کمک میکند قاطعتر و با روشهای مناسب احساسات و عصبانیت خود را بیان کنند.
در اینجا ۹ راه برای مقابله با سرکوب عصبانیت را باهم مرور میکنیم:
خشم معمولاً واکنش به اتفاقی است که در زندگی شما رخ میدهد و اغلب نشاندهنده مشکلی است که باید به آن توجه کنید. برای درک بهتر خشم بهتر است ذهنتان را با پرسیدن این سؤالات مشغول کنید:
برخی از رایجترین راههای نشان دادن خشم در بدن عبارتاند از:
نوشتن میتواند تا حد زیادی از عصبانیت و خشم زیاد شما کاهش دهد و از بروز اتفاقات بد جلوگیری کند. تحقیقات نشان داده است که یادداشت روزانه میتواند بر حال عمومی و کنترل استرس، اضطراب و خشم شما نقش بسزایی داشته باشد.
افکار تأثیر بسزایی بر احساسات دارند؛ بنابراین هر چه بیشتر این نوع افکار منفی را در ذهن خود تکرار کنید، عصبانیتر و ناراحتتر خواهید شد. دست از قضاوت بردارید و ذهنتان را با نشخوار ذهنی سمی نکنید.
خشم یک احساس پرانرژی است که میتواند در بدن ذخیره شود که نتیجه آن تخریب جسم و روح شماست. برخی از خروجیهای فیزیکی که میتوانند به عصبانیت سرکوب شده کمک کنند عبارتاند از:
مدیتیشن به کاهش استرس، تقویت آرامش و تقویت خلقوخوی کمک میکند و همچنین میتواند به شما کمک کند تا برخی از افکار مسابقهای خود را آرام کنید.
سرکوب خشم گاها با لحن پرخاشگرانه همراه است که بهتر است برای جلوگیری از هرگونه نزاع و ناراحتی بیشتر، سعی در گفتگو با طرف مقابل کنید. درواقع گفتگوی سالم به شما این اجازه را میدهد که بدون بیاحترامی احساس خود را ابزار کنید.
اکثر افرادی که احساساتی مانند خشم را سرکوب میکنند با استفاده از غذا، بازیهای ویدئویی، خرید یا سایر عوامل حواسپرتی خود را مشغول میکنند. بهترین لطف و کاری که شما میتوانید هنگام عصبانیت و خشم در حق خودتان انجام دهید، درک کردن آن حس است! سعی کنید از هرگونه روش حواسپرتی خودداری کنید؛ زیرا در نهایت این کار باعث ایجاد اعتیاد به آن حواسپرتی در شما خواهد شد.
چنانچه به هر دلیلی نتوانستید شخصاً با استفاده از راهحلهای پیشنهادشده دست از سرکوب خشم و احساستان بردارید، حتماً از یک مشاور یا تراپیست کمک بگیرید.
از مادر بودن خسته شدم
/در مشکلات فردی /توسط سرای مشاورمادر بودن، کار سختی است و این حقیقت انکار نشدنی است. اگر بخواهیم از وظایف مادری بگوییم باید به آماده کردن غذا برای همه اعضای خانواده، نطافت، نظم و ترتیب دادن به همه امور خانه اشاره کرد. حال تصور کنید که مادری هم در بیرون از خانه شاغل باشد، مسلما انجام همه این کارها در کنار هم گاهی خستهکننده خواهد بود. این امر طبیعی است.
تربیت فرزند و رسیدگی به همه امور او نیز گاهی میتواند مادر را خسته و کلافه کند. از غذا خوردنهای بیموقع مثل پایان شب زمانی که مادر دوست دارد همانند سایر اعضای خانواده بخوابد و استراحت کند. درست در همان لحظه فرزند دوستداشتنی به او میگوید که من گرسنه هستم و اصطلاحا دلم ضعف میرود. این مادر مهربان و فداکار باید برای او غذا آماده کند.
تازه مادر باید به تکالیف فرزند هم رسیدگی کند و از اینکه او همه کارهای مربوط به مدرسه را انجام داده است نیز مطمئن شود. گاهی امکان دارد به مرور زمان انجام همه این کارها باعث کلافگی او شود و بیان کند از بچه داری خسته شدم، حالا راهکار برای چنین فردی چیست. در ادامه سرای مشاور بیشتر شما را در اینباره راهنمایی میکند.
دلالیل خستگی مادر چیست و معمولا با چه علائمی بروز میکند؟
دکتر پوجا آگاروال (Puja Aggarwal)، متخصص مغز و اعصاب در مجله پزشکی Healthline بیان میکند: «خستگی از مادر بودن در نتیجهی خستگی فیزیکی، روانی و احساسی است که مادر به دلیل استرس مزمن فرزندپروری تجربه میکند.»
حالا این خستگی گاهی با زود عصبانی شدن، فاصله گرفتن از کودک و بیمحبتی به او بروز داده میشود. فردی که بیان میکند از مادر بودن خسته شدم، ممکن است فراموشی، احساس اضطراب و حتی افسردگی را تجربه کند. به همین دلیل اولین احساسی که دارد، زیر سوال بردن تواناییهای مادر یا پدر بودنشان است. معمولا افراد در چنین مواقعی احساس بیکفایتی، سردرگمی و انزوا را تجربه میکنند.
میکایلا دکر، یک درمانگر و مشاور خانواده و ازدواج، نیز در این باره میگوید: «دلایل خستگی و فرسودگی والدین نتیجه استرس طولانیمدتی است که برای برآورده کردن نیازهای فرزند به بهترین شیوه ممکن، حتی بهدور از انتظارات و تواناییهای آنهاست.
به صورت خلاصه گاهی مادرها از انجام کارهای تکراری و روزمرگی خسته میشوند و دیگر قدرت برآورده کردن نیازهای معمولی فرزندانشان را ندارند. معمولا این احساس، زمانی که مادران فوقالعاده تحت فشار هستند، بروز میکند.
علائم خستگی از مادر بودن معمولا با رفتارهای زیر نشان داده میشوند:
ما این امکان را در نظر میگیریم که شما با دیدن این نشانهها ممکن است کمی نگران شوید و مداوم با خود تکرار کنید که اکنون باید چه کاری انجام دهم؟! به هر حال شما یک مادر هستید و باید با عشق فرزندتان را پرورش دهید. نگران نشوید، این احساس موقتی است، کارهایی وجود دارد که میتوانید برای مقابله با این شرایط انجام دهید.
در ادامه آنچه که ما درباره نشانههای افسردگی والدین و روشهای جلوگیری از آن را میدانیم، بیان کردهایم.
بیماریهای روحی و روانی و ارتباط آن با خستگی از مادر بودن
همه والدین در زمان رشد و تکامل فرزندان خود با چالشهایی مواجه میشوند. بیماریهای روحی و روانی مانند افسردگی میتواند این فرآیند را سختتر کند. برای مثال فعالیتهای روزانه که منظم و طبق روال انجام میشوند، میتوانند به تامین آرامش خانواده بیشتر کمک کنند.
فرزندان شما باید احساس امنیت داشته باشند و این احساس از رفتار شما به آنها منتقل میشود. اگر فردی دچار بیماری روحی و روانی باشد، ممکن انجام کارهای زیر برای او سخت باشد:
گاهی اوقات فرزندان برای کمک به والد و مادر خود، وارد ماجرا میشوند و کارهایی مثل نظافت، آشپزی و خرید را انجام میدهند. انجام برخی کارهای خانه میتواند برای کودکان مفید باشد، اما اگر بیشتر کارها توسط فرزندان شما صورت گیرد، میتواند نشانه این باشد که خانواده شما نیاز به حمایت بیشتری دارد.
برای مقابله با احساس از مادر بودن خسته شدم چه کاری میتوانید انجام دهید؟
چه نشانههای این نوع افسردگی ناگهانی را به موقع تشخیص دهید یا خیر، این حقیقت را در نظر بگیرید که شما شما آدم بدی نیستید. نیازی هم نیست که اینگونه زندگی کنید. راههایی برای مقابله وجود دارد:
با شریک زندگی، خواهر یا همکار خود صحبت کنید
اگر از مادر بودن خسته شدهاید، یکی از اولین کارهایی که باید انجام دهید، با همسر، خانواده یا یکی از همکاران مورد اعتماد درباره این احساس خود صحبت کنید. بیان احساس و در میان گذاشتن اینکه از مادر بودن خسته شدم با نزدیکان، میتواند اولین قدم مهم برای بهتر شدن شرایط باشد.
اینکه دقیقا در حال تجربه چه احساسی هستید را بیان و با او صادق باشید. از اعتراف به اینکه از زیاد کار کردن خسته شدهاید، با این موضوع مشکل دارید و تحت فشار هستید، نترسید. آنچه را که نیاز دارید به او بگویید و در صورت امکان همه مراحل را مشخص کنید.
به اندازه کافی بخوابید
این یک واقعیت است که خواب برای سلامت روان شما فوقالعاده اهمیت دارد. اما به خاطر داشتن خردسال در خانه، شاید نتوانید به اندازه کافی بخوابید، با این حال تا حد امکان خواب را در الویت قرار دهید.
مثلا زمانی که کودک شما میخوابد، استراحت کنید. امکان دارد تصمیم بگیرید از این زمان برای انجام کارهای خانه استفاده کنید و حقیقتا هم وسوسهبرانگیز است، اما گاهی اوقات استراحت مهمتر و واجبتر است. اگر نگران خواب طولانیمدت هستید، میتوانید ساعت خود را برای بیدار شدن تنظیم کنید.
ورزش کنید
شاید برای شمایی که با این احساس مواجه هستید و مداوم میگویید که از مادر بودن خسته شدم، پیشنهاد ورزش مضحک و خندهدار باشد. کافیست یکبار امتحان کنید، ورزش میتواند به تخلیه هیجان، اضطراب و احساس خستگی کمک کند. از طرف دیگر سطح انرژی شما را افزایش میدهد.
پیادهروی یکی از سادهترین ورزشهاست. سعی کنید هر روز با کودک خود برای پیادهروی بیرون بروید، حتی اگر نیاز باشد تا سوپرمارکت به بهانه خرید یک چیز کوچک.
زمانی که میتوانید، استراحت کنید
یک استراحت کوتاه ۱۵ دقیقهای هم میتواند احساس خستگی جسمی شما را کاهش دهد و احساس ناخوشایند از مادر بودن خسته شدم را از شما دور کند. بهعنوان مثال یک فنجان قهوه یا چای گرم بنوشید و با فرزندان خود سریال یا کارتون تماشا کنید.
کمی خلاق باشید و یک موسیقی آرامشبخش بگذارید و از همان زمان لذت ببرید. این استراحت کوتاه میتواند به افزایش سطح انرژی شما برای انجام کارهای مادرانه حداقل تا زمان خواب کمک کند.
مدیتیشن را امتحان کنید
مدیتیشن یا تمرین تمدد اعصاب، یکی دیگر از راههاییست که میتواند از این احساس که از مادر بودن خسته شدم، جلوگیری کند. ۵ تا ۱۰ دقیقه استراحت عمیق ممکن است به شما کمک کند. میتوانید تکنیکهای آرامشبخشی را بهصورت آنلاین آموزش ببینید، یا برای خرید کتابهای مرتبط با آن به کتابخانه بروید.
این تمرین تنفسی ساده همراه با موسیقی آرام را میتوانید در هر مکان مناسبی انجام دهید و برای بهتر شدن روحیه خود، شروع کنید.
یک حامی و پشتیبان برای خود بسازید
داشتن یک شریک یا همسر پشتیبان عالی است، اما بسیاری از افراد به کمک بیشتری نیاز دارند. برخی از این حمایت برخوردار نیستند. ملاقات با افرادی که با شما همفکر هستند نیز راه خوبی است. آنها همچنین ممکن است به شما کمک کنند احساس کنید شنیده، دیده و درک میشوید.
برای مثال کمک گرفتن از یک پرستار کودک هم گزینه خوبی است، بهویژه زمانی که به استراحت نیاز دارید. گاهی اوقات هم نیاز است که از یک درمانگر و مشاوره خانواده کمک بگیرید. آنها با ارائه راهحلهای مناسب میتوانند کمک کنند.
اجازه ندهید استرس بر شما چیره شود
گاهی اوقات ممکن است احساس خستگی ناشی از استرس باشد. اگر بتوانید کاری انجام دهید که باعث کاهش استرس شما شود، بهتر میتوانید با آن موضوع کنار بیایید، حتی وقتی که نتوانید بخوابید.
صبوری به خرج دهید
به هر حال تربیت فرزندان و وظایف مادری چالشبرانگیز و در عین حال ارزشمند است. احساس افسردگی و خستگی نیز میتواند رخ دهد و کاملا طبیعی است. بیشتر افراد با احساس خستگی از مادر بودن روبهرو میشوند، اما نحوه رفتار با خود بسیار مهم است.
دکتر هورتا گرانادوس در مجله پزشکی healthline درباره این موضوع توضیح میدهد: «به خود فرصت دهید تا احساستان را بفهمید. شما مجبور نیستید که حتما بهترین و عالیترین مادر باشید و به خاطر این موضوع مداوم خود را سرزنش نکنید. شما هم انسان و آسیبپذیر هستید، صبور و با خود مهربان باشید.»
مراقبت از خود را فراموش نکنید
شما مادر هستید و یکی از پایههای اصلی خانواده به شمار میروید. اگرچه با وجود مشغلههای بسیار انجام این کار غیرممکن به نظر برسد، اما خوب است که همه روزه برنامهای برای مراقبت از خود داشته باشید.
حداقل ۲ دقیقه هر روز صبح نفس بکشید و کمی به خودتان فکر کنید. در صورتی که زمان داشتید از تکنیک یادداشتبرداری استفاده کنید. برای آنکه آرام شوید، پایان روز دوش بگیرید و تمرین یوگا هم کمککننده است.
با سرای مشاور، احساس از مادر بودن خسته شدم را برطرف کنید
خستگی ناشی از انجام وظایف روزمره مادری، میتواند برای هر فردی اتفاق بیفتد و بسیاری هم آن را تجربه میکنند. این یک واکنش خارجی و طبیعی به استرس مراقبت از فرزندان برای مدت طولانی است. این حقیقت را باید بپذیرید که خستگی، افسردگی و استرس نباید بخشی از روتین زندگی شما باشد. متخصصان و کارشناسان سرای مشاور میتوانند با ارائه مشاوره تلفنی و حضوری به مادران خسته کمک کنند.
منبع: Healthline
روانشناس خوب در مرکز تهران
/در خدمات سرای مشاور /توسط سرای مشاورهمه افراد با تغییرات و چالشهایی در زندگی مواجه میشوند. این تغییرات میتوانند جزء تغییرات لذت بخش زندگی، مانند فرزندخواندگی یا چالشهای ویرانگر، مانند تشخیص یک بیماری بد باشد. روانشناسی یک حوزه علمی است که بر ذهن و رفتار افراد تمرکز میکند.
با اینکه روانشاسی یک علم نسبتاً جدید بهشمار میرود، محبوبیت بسیار زیادی پیدا کرده است. روانشناسی شاخهای است که به مطالعه ذهن انسان میپردازد و با استفاده از آن به افراد، زوجها و خانوادهها در تقویت روابط، غلبه بر چالشها و لذت بردن از زندگی کمک میکند.
در ادامه این مطلب از مرکز سرای مشاور ویژگیهای یک روانشناس خوب را مورد بررسی قرار میدهیم و سپس یک مرکز روانشانسی خوب در مرکز تهران به شما معرفی میکنیم.
مفهوم مشاوره چیست؟
مشاوره یک فرآیند رفتاری و گفتاریست که هدف آن ارائه کمک در تغییر نگرش و رفتار است. مشاوره همیشه شخصی خواهد بود و هرگز نمیتوان آن را با یک گروه انجام داد. مشاوره به معنای تبادل نظر و مشورت با یکدیگر و یک رابطه چهره به چهره است که در آن رشد در مراجعه کننده و همچنین مشاور اتفاق میافتد.
مشاوره، روان درمانی است؛ در آن فرد فرصتی برای رهاسازی احساسات منفی مییابد و مستقیماً از یک مشاور کمک میگیرد، در نتیجه او راه را برای رشد مثبت شخصیت خود باز میکند.
کمی درباره ویژگیهای یک روانشناس خوب بدانید
چه در حال کاوش در مورد حرفه روانشناسی باشید و چه به دنبال درمان، دانستن اینکه چه ویژگیهایی باید یک روانشناس خوب داشته باشد، ارزشمند است. خصوصیات شخصی میتوانند اکتسابی و یا ذاتی باشند. روانشناسان موفق، صمیمی و دلگرم کننده هستند و روی موفقیت شما سرمایه گذاری میکنند. یک مشاور خوب دارای ویژگیهای زیر است:
شنونده خوب
ارتباط، یکی از مهمترین مهارتهایی است که یک روانشناس خوب میتواند داشته باشد. روانشناسان مشتاق باید تمرین کنند که شنوندگان فعالی باشند و بر هر مکالمه متمرکز شوند و زمانی را برای در نظر گرفتن صحبتهای دیگران در یک مکالمه اختصاص دهند.
گوش دادن فعال شامل توجه به نشانههای غیرکلامی مانند زبان بدن است. این امر به ویژه برای روانشناسان بسیار مهم است، زیرا برخی از بیماران در افشای اطلاعات شخصی خود راحت نیستند. یک روانشناس تیزبین میتواند تشخیص دهد که چه زمانی بیمار در برقراری ارتباط با مشکل مواجه است.
حرفهایهای همدل
هنگامی که یک روانشناس با یک بیمار جدید ملاقات میکند، یکی از اولین قدمهایی که بر میدارد ایجاد ارتباط خوب است. یک ارتباط خوب اهمیت بسیار زیادی دارد، زیرا بیماران را تشویق میکند تا به متخصصان اعتماد کنند و احساسات خود را به زبان بیاورند.
روانشناسان گاهی اوقات با بیمارانی مشاوره میکنند که مرتکب جنایت شدهاند یا با جهانبینی و ارزشهای خودشان در تضاد هستند. بسیار مهم است که روانشناسان در صورت لزوم واکنشهای نامطلوب خود را پنهان و کنترل کنند.
روانشناسان احساس همدلی و نگرانی واقعی دارند. آنها متوجه تفاوتهای بسیار ظریف در زبان بدن و حتی لحن صدا میشوند. مهارتهای روانشناس در گوش دادن فعال و تأمل، مراجع را تشویق میکند تا افکار، احساسات و باورهای سرکوب شده خود را به اشتراک بگذارد.
روانشناسان با درک و پذیرش احساسات قدرتمندی که تخلیه میشوند، با مراجعان ارتباط برقرار میکنند. برقراری یک ارتباط قوی مطمئنا با روانشناسان همدل آسانتر است.
افرادی با اخلاق
بسیاری از مشاغل نیازمند کدهای اخلاقی و استانداردهای رفتاری هستند و روانشناسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. روانشناسان مؤثر برای پیروی از استانداردهای تعیین شده توسط انجمنهای روانشناسی، باید ابتکار عمل داشته باشند. آنها به عنوان یک مشاور خوب، همیشه باید با توجه به این استانداردهای سختگیرانه رفتار کنند.
صبر، مهمترین ویژگی آنها
درمان، فرآیند سریعی نیست. کمک به مراجعه کنندگان برای غلبه بر مشکلات عمده زندگیشان زمان میبرد. روانشناسان باید صبر زیادی داشته باشند. آنها باید بتوانند در حالی که بیماران در مورد مشکلات خود صحبت میکنند، تمرکز خود را حفظ نمایند.
هر بیمار با سرعت خودش پیشرفت میکند. در برخی موارد، ممکن است سالها طول بکشد تا نتیجه مورد نظر حاصل شود، به خصوص اگر بیمار با ترومای قابل توجهی دست و پنجه نرم کند.
روانشناسان واقعگرا هستند و تشخیص میدهند که نمیتوان رفتارهای طولانی مدت و ناسازگارانه را به سرعت فراموش کرد و کنار گذاشت. آنها به جای اینکه به مشتری بگویند چه چیزی را چگونه باید تغییر دهند، با صبر و حوصله او را در فرآیند کشف خود راهنمایی میکنند. آنها میپذیرند که پیشرفت زمان میبرد و به عقب برگشتن رایج است.
اشتیاق برای یادگیری
روانشناسان مؤثر احتمالاً خود را یادگیرنده مادام العمر توصیف میکنند. تعهد داشتن به یادگیری همیشگی یکی از ویژگیهای روانشناس خوب و تواناست.
علم روانشناسی با بینشهای تازه و جدید به صورت مداوم در حال تغییر است. روانشناسان باید با شرکت در سمینارها و مشورت با همکاران، حرفه خود را حفظ کنند.
متخصصان باید از آخرین متدهای درمانی مطلع باشند تا به بهترین شکل ممکن به مراجعه کنندگان خود کمک کنند.
اگر روانشناس به اندازه کافی برای مشاوره دادن به مراجعه کننده آماده نباشد، تمایل کمک به افراد میتواند نتیجه معکوسی داشته باشد. توصیههای نامناسب یا تشخیص نادرست میتواند به شدت به مراجعه کننده آسیب برساند. روانشناسان باید خودآگاهی داشته باشند تا آنچه را که نیاز به آموزش بیشتر دارد تشخیص دهند.
رازدار باشد
مراجعه کنندگان مطمئنا به این فکر میکنند که آیا یک روانشناس قابل اعتماد است یا خیر. روانشناسان بر رازداری تاکید میکنند و با این کار نشان میدهند که میتوان به آنها اعتماد کرد. روانشناسان به مراجعان اطمینان میدهند و خیال آنها را راحت میکنند تا بتوانند آزادانه افکار و احساسات خود را به اشتراک بگذارند.
حساسیت بین فرهنگی
خودآگاهی و تعهد به تنوع نمونه یک روانشناس موثر است. روانشناسان آگاه ساختارهای اجتماعی مانند نژاد، قدرت و امتیازات را درک میکنند. آنها تعصبات شخصی خود را میشناسند و با آنها مقابله میکنند و در عین حال همواره میکوشند در کار خود منصف و عادل باشند.
فرمول بندی دقیق و به روز
روانشناسان از طریق ایجاد یک “فرمول بندی موردی” که ترکیبی از موارد زیر است، درمان را برای هر مشتری خاص انجام میدهند. عواملی که ممکن است مراجعه کننده را مستعد این مشکلات و دغدغهها باشد. رویدادهایی که میتوانند موجب ایجاد یا تشدید مشکلات او شوند.
رفتارها، عوامل محیطی و باورهایی که ممکن است مانع از بهبود مشتری شود و جنبههایی از شخصیت و موقعیت مشتری که ممکن است به پیشرفت او کمک کند.”
دارای یک برنامه درمانی منسجم و قابل قبول
هنگامی که فرمول موردی ایجاد شد، برای روانشناسان مهم است که یک سبک درمانی و طرحی انتخاب کنند که بر مراجعه کننده موثر باشد. یک برنامه درمانی شامل اهداف کلی و یک منطق روشن است.
روانشناسان مختلف رویکردهای متفاوتی را جهت درمان یک مشکل ارائه میدهند. بنابراین مهمترین عامل این است که روانشناس منطق روشنی داشته باشد.
به روش درمانی که استفاده میکنند اعتقاد دارند
همانطور که در بالا ذکر شد، روانشناسان رویکردهای متفاوتی را جهت درمان یک مشکل ارائه میدهند. این موضوع به آموزشی که به آنها داده شده و ترجیحات شخصی آنها، بستگی دارد.
این بدان معنا نیست که یک روش خاص بهتر از روش دیگر خواهد بود. مهمتر از هرچه این است که روانشناس تا چه اندازه در استفاده از یک سبک درمانی مطمئن است و تا چه اندازه با باورها و سبکهای شخصی او همخوانی دارد. روانشناسی که درمان را به صورت مردد ارائه میکند، نتیجه خوبی دریافت نمیکند.
بررسی پیشرفت مشتری به طور منظم
برای روانشناسان مهم است که به طور منظم، عملکرد روزانه و وضعیت عاطفی مراجعه کننده را بررسی کنند. آنها با یک پرسش ساده از وضعیت آنها مطلع میشوند.
این امر اهمیت زیادی برای روانشناسان دارد، زیرا آنها باید شواهدی به دست آورند که نشان دهد درمان آنها به نفع مشتری بوده. همچنین این موضوع به آنها کمک میکند تا تصمیم بگیرند در جلسات آینده چگونه درمان را پیش ببرند.
مرکز مشاوره خوب در مرکز تهران
یک مشاور خوب در احساسات و عواطف خود تغییر ایجاد میکند و درک کاملی از وظیفه خود دارد. یک مشاور به حل رفتارهای غیرعادی و مشکلات عاطفی میپردازد.
ما در این مطلب با ویژگیهای یک روانشناس خوب آشنا شدیم. اکنون میخواهیم شما را با مجموعه روانشناسی سرای مشاور در مرکز تهران آشنا کنیم.
متخصصین این مرکز روانشناسی، براساس نیاز روز جامعه، تخصص، تجربه و همچنین تعهد کاری از دانشگاهها و مراکز معتبر کشور انتخاب شدهاند.
بنابراین شما میتوانید با خیالی آسوده و با اعتماد به روانشناسان با تجربه آن بهصورت تلفنی و حضوری از یک مشاوره عالی در زمینه خانواده، قبل و بعد از ازدواج و روانشناسی بالینی بهرهمند شوید.
جمع بندی روانشناس خوب در مرکز تهران
همانطور که در این مطلب گفتیم، شناخت ویژگیهای یک روانشناس خوب به ما کمک میکند تا با دید بازتری بتوانیم از کمکها و خدمات آنها در زندگی خود استفاده کنیم.
اگر میخواهید از خدمات روانشناسی همچون شرکت در جلسات مشاوره و گفتار درمانی استفاده کنید، نیاز است به اصل صداقت توجه داشته باشید. شما از خدمات روانشناسی استفاده میکنید تا بتوانید مشکلات خود را برطرف و درمان نمایید نه اینکه آنها را بیشتر کنید.
بعد از اینکه مشاور خود را انتخاب کردید، تمام مشکلات خود را به او بگویید تا هیچگونه نقطه تاریکی در ذهن شما باقی نماند. به عنوان مثال اگر از مشاوره روانشناسی مرکز سرای مشاور برای بعد از ازدواج استفاده میکنید، باید همه مشکلاتی که با همسرتان دارید ذکر کرده و صادقانه آنها را مطرح کنید تا با کمک روانشناس بتوانید بر آنها غلبه کنید.
اگر دوستان همسر خود را دوست ندارید، چه کارهایی باید انجام دهید؟
/در روانشناسی خانواده /توسط سرای مشاوردر هیچ کتاب و مقالهای بیان نشده که حتما افراد پس از ازدواج مجبور هستند که دوستان همسر خود را دوست داشته باشند. از طرفی هم اصلا کار آسانی نیست، زیرا به هر حال او دوست شریک زندگی شماست و ارتباط نزدیکی با او دارد.
گاهی هم اصلا ارتباط نگرفتن با آنها غیرممکن است. پیشنهاد میکنیم که با دید باز و عمیق این مقاله از مجموعه سرای مشاور را مطالعه کنید. زمانی که شما عاشق میشوید و پس از آن هم مسیر رابطه به انتخاب و ازدواج ختم میشود، در حقیقت این تنها یک شخص نیست که وارد زندگیتان میشود، بلکه او با خانواده و دوستان خود به زندگی شما آمده است.
همسر شما علاوه بر خانواده دوستانی دارد که شما پس از ازدواج با او، گاهی آنها را خواهید دید. شاید با هم به تفریح یا سفر بروید و گاهی هم برای صرف شام یا نهار به خانه همدیگر رفتوآمد کنید.
در اینجا ممکن است شما علاقهای به معاشرت با دوستان همسرتان نداشته باشید، اما به خاطر شریک زندگی خود مجبور به وقت گذراندن با آنها میشوید. یعنی اگر دست خودتان بود هیچ وقت حاضر به گذراندن وقت با آنها نبودید. در ادامه راهکارهایی را برای افرادی که احساس خوشایندی نسبت به دوستان همسر خود ندارند، مطرح میکنیم.
از دوستای همسرم خوشم نمیاد، چیکار کنم؟
اولین قدم مهم این است که کمی بیشتر فکر کنید و دیدگاه دوستان همسر خود را مورد بررسی قرار دهید. شاید این تنها یک سوء تفاهم از سمت شما باشد. گاهی امکان دارد تصور کنید که وجود آنها رابطه دونفره شما و همسرتان را دچار چالش میکند.
اگر بتوانید به مسائل آگاهانه و با درایت نگاه کنید، شاید کمی از بیزاری شما نسبت به دوستان او کاسته شود. البته گاهی هم واکنش درونی شما درست است و بنا به دلایل قانعکنندهای احساس خوشایندی ندارید. در این صورت باید با شریک زندگی خود در اینباره صحبت کنید و در مورد احساسات خود با او صادق باشید.
توضیح دهید که چرا دوستان او را دوست ندارید. اگر شریک زندگی شما تصور میکند که باید ارتباطات دوستانه خود را حفظ و آنها ارزش دوست داشتن دارند، باید تلاش کند و به شما هم کمک کند تا با دوستان او کنار بیایید.
اما اگر به نظر میرسد که همسرتان نسبت به احساس شما بیاهمیت است و بیشتر اوقات دوستان خود را ترجیح میدهد، وقت آن رسیده که دوباره مسائل را ارزیابی کنید. اگر گاهی هم صحبت و دلایل شما راه به جایی نمیبرد و مصالحهای در کار نیست، شاید زمان پایان دادن به رابطه باشد.
در ادامه نکات مهمی درباره نحوه برخورد با دوستان همسر که علاقهای به آنها ندارید، آوردهایم.
درباره نگرانیهای خود با همسرتان صحبت کنید
معمولا صحبت کردن و بیان مشکلات با همسر میتواند تا حد زیادی از تنشهای روابط خانوادگی کم کند. این یک قدم مهم است که مسائل خود را به همسرتان بگویید و این حق اوست که از نگرانیهای شما آگاه باشد.
همسر شما ممکن است متوجه نباشد که دوستان او برای شما مشکلساز هستند. هنگامی که او متوجه شود، میتواند بیشتر مراقب موقعیت باشد و به شما کمک کند تا احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
تعیین مرزها بین خود و دوستان همسر
اگر دائما به خاطر شرایط شغلی یا به هر بهانه دیگری با هم در ارتباط هستید و آنها را ملاقات میکنید، مهم است که برخی مرزها را تعیین کنید. با شریک زندگی خود یک برنامه ترتیب دهید و به او بگویید که هر چندوقت یکبار حاضرید دوستان او را ببینید و با آنها همصحبت شوید. روی برنامه خود متعهد و پایبند باشید.
در این صورت احساس نمیکنید که ارتباطات دوستانه همسرتان روی زندگی شما چیره شده یا اینکه دائما مجبور هستید در کنار افرادی باشید که دوستشان ندارید.
دوستان همسر خود را بهتر بشناسید
ممکن است این به نظر شما سخت باشد، اما حداقل ارزش یکبار امتحان کردن را دارد. سعی کنید با دوستان او همصحبت شوید و علایق آنها را بشناسید. ممکن است در نهایت بهترین دوستان شما نباشند، اما حداقل درک بهتری از آنها خواهید داشت.
اگر هم بتوانید نقاط مشترکی با آنها بیابید، شرایط برای شما آسانتر هم خواهد شد. شاید این ویژگیهای مشترک درباره موسیقی یا فیلم یا یک سرگرمی مشترک باشد. هر چه که هست، سعی کنید با دوستان همسر خود که دوستشان ندارید، بهنحوی برخورد کنید که حداقل ناراحتکننده نباشد.
سعی کنید که اختلاف با دوستان همسرتان روی رابطه شما تاثیر نگذارد
مهم است که بدانید همسر شما از دوستان او جداست. تنها به این دلیل که دوستان همسر خود را دوست ندارید، نباید از او بیزار شوید. راههای ارتباطی بین خود و همسرتان را خوب نگه دارید و اجازه ندهید که بیزاری شما از دوستان او، روی رابطه شما تاثیر بگذارد.
ارتباطات دوستانه خود را گسترس دهید
قرار نیست حالا که ازدواج کردید، همه حواس و تمرکز خود را روی روابط دوستانه شریک زندگی خود معطوف کنید. شما میتوانید روابط دوستانه خود را گسترش دهید و زمانی را هم با آنها بگذرانید. تحقیقات نشان میدهد که روابط دوستانه مفید میتواند رضایت از زندگی را بیشتر کند.
کارهایی را انجام دهید که شما را خوشحال میکند و همه تمرکز خود را روی دوستان همسر خود نگذارید. داشتن تعادل در زندگی به شما کمک میکند تا دیدگاه خود را حفظ و بیش از حد در مسائل حاشیه غرق نشوید.
پشتسرگویی را کنار بگذارید
اگر با یکی از دوستان همسر خود مشکل دارید، مستقیما با او درباره این موضوع صحبت کنید. پشتسر آنها غیبت نکنید، زیرا این کار وضعیت را بدتر میکند. در واقع اگر به دنبال همکاری از جانب همسر خود هستید، تجربه نشان داده که در این مواقع افراد کمتر به همراهی تمایل نشان میدهند. در مقابل با برقراری ارتباط صریح و صادقانه میتوانید راحتتر موضوع را حل کنید و ادامه دهید.
ذهن و افکار خود را باز نگه دارید
دوستان همسر شما یک ابزار نیستند که قابلیت تغییر نداشته باشند. شاید به مرور زمان نیز آنها روی رفتار خود تجدید نظر کنند. انسانها همیشه میتوانند رشد و تغییر کنند، بنابراین ممکن است آنها نیز به مرور زمان تغییر یابند و شما نیز آنها را دوست داشته باشید. بنابراین ذهن خود را باز نگه دارید و به آنها فرصت دهید.
روی موارد و نقاط مثبت تمرکز کنید
مهم است که روی نقاط مثبت افراد متمرکز شوید، حتی اگر از دوستان همسر خود بیزار باشید. سعی کنید در آنها نقاطی مثبتی را بیابید که خوشایند شماست و از آن رفتارهای مثبت قدردانی کنید. شاید آنها واقعا بامزه هستند یا قلب مهربانی دارند. تمرکز روی خوبیهای دوستان همسر به شما کمک میکند تا شرایط قابل تحملتر شود و راحتتر با این موضوع کنار بیایید.
با خودتان مهربان باشید
اینکه دوستان همسر خود را دوست ندارید، به این دلیل نیست که مشکلی در شما وجود دارد. طبیعی است که گاهی چنین احساسی داشته باشید، بالاخره همیشه قرار نیست بهمحض ملاقات با فردی سریعا سازش نشان دهید.
در طی مطالعاتی که در علم روانشناسی درباره دلایل زمینهساز دوستی صورت گرفته، ثابت شده که صراحت متقابل و توانایی صحبت آسان میتواند موثر واقع شود.
اگر با دوستان شریک زندگی خود نقاط مشترک کمی دارید، این امکان وجود دارد که هرگز با هم کنار نیایید. بهخاطر این موضوع خود را مورد سرزنش قرار ندهید؛ زیرا ایرادی ندارد که شما چنین احساسی دارید.
با دوستان همسر خود معاشرت نکنید
اگر بهسادگی نمیتوانید با دوستان همسر خود کنار بیایید، احتمالا بهتر است که از رفتن به جمعهای دوستانه آنها خودداری کنید. نیازی نیست خود را در موقعیتی قرار دهید که در آن احساس نارضایتی دارید. اگر شریک زندگی شما دوست دارد با دوستان خود وقت بگذراند، اجازه دهید بدون شما برود. از این زمان میتوانید برای انجام کاری که از آن لذت میبرید، استفاده کنید یا با دوستان مورد علاقه خود وقت بگذرانید.
اگر با دوستان همسرتان اختلاف دارید از سرای مشاور کمک بگیرید
یکی از دغدغههایی که افراد ممکن است در زندگی مشترک با آن روبهرو شوند، اختلاف با دوستان همسر است. گاهی این اختلاف به خاطر احساس ناامنی و نداشتن نقاط مشترک رخ میدهد. برای کنترل این نوع رفتار میتوانید با همسر خود صحبت و احساسات خود را نسبت به دوستان او بیان کنید.
بهتر است که رابطه خود را با شریک زندگی تان را از ارتباطات دوستانه او جدا کنید و به نظرات و خواستههای او نیز احترام بگذارید. مجموعه سرای مشاور به افرادی که در روابط خانوادگی خود دچار چنین مشکلاتی هستند، میتواند کمک کند. در این مجموعه مشاوره به صورت تلفنی و حضوری توسط کارشناسان خبره انجام میشود. یعنی هر شخصی با توجه به شرایط خود میتواند برای استحکام بخشیدن به روابط زناشویی خود از سرای مشاور کمک بگیرد.
منبع: Verywellmind
روش اصلاح رفتار کودکی که به حرف شما گوش نمی دهد
/در روانشناسی کودک /توسط سرای مشاورحتما برای شما هم پیش آمده که فرزندتان به حرفهایتان گوش ندهد یا کاملا شما را نادیده بگیرد. در چنین مواردی والدین به شدت احساس ناامیدی میکنند و برایشان این سوال ایجاد میشود که آیا خودشان اشتباهی کردهاند یا فرزندشان سرکش است؟ در این موارد والدین معمولا به دنبال روشهای اصلاح رفتار کودک خود میگردند. درواقع دلایل زیادی برای مشکل گوش ندادن بچهها وجود دارد؛ ازجمله اینکه ممکن است فرزند شما هنوز مهارت گوش دادن را در ذهن خود توسعه نداده باشد. اگر با چنین مشکلی مواجه شدهاید، بهتر است ابتدا دلیل گوش ندادن فرزند خود را پیدا کنید و سپس با استفاده از استراتژیهای مفیدی که ارائه میدهیم، مهارت گوش دادن او را توسعه دهید.
چرا بچهها به حرف والدین گوش نمیدهند؟
برخی از والدین زمانی که فرزندشان به حرف آنها گوش نمیدهد، این کار او را به عنوان بیاحترامی برداشت میکنند. اما قضیه فراتر از این حرفها است. حقیقت این است که گوش دادن فرزندان همیشه مربوط به احترام نیست؛ این یکی از مراحلی است که کودکان در حین جمع و جور کردن جهان خود از آن عبور میکنند.
دو دلیل مهم برای گوش ندادن فرزندان وجود دارد؛ اول اینکه ممکن است پیامی که سعی دارید به کودک برسانید خیلی پیچیده باشد و او نتواند به خوبی حرف شما را درک کند. زمانی که حرفهای طولانی یا پیچیدهای به کودک خود میزنید، ممکن است گوش دادن به حرف شما برای او سخت شود. دلیل دوم هم مربوط به ناتوانی کودک در تمرکز کردن، کاهش شنوایی، مشکل پردازش شنوایی یا اختلال سلامت روان است. اما اغلب اوقات گوش ندادن کودک از رشد اجتماعی ناقص او سرچشمه میگیرد، برخی از بچههای کوچکتر ممکن است عمدا بدرفتاری کنند تا ببینند والدینشان چه واکنشی نشان میدهند.
درست است که درک دلیل بدرفتاری کودک میتواند موثر باشد، اما حتی با وجود دانستن این مورد گاهی اوقات دیدن اینکه کودک به تلویزیون یا اسباب بازیهایش بیشتر از حرفهای شما اهمیت میدهد، میتواند آزاردهنده باشد. برای حل این مشکل در بخش بعدی استراتژیهایی را برای اصلاح رفتار کودک ارائه میدهیم.
بچم به حرفم گوش نمیده، چیکار کنم؟
زمانی که میخواهید روش درست گوش دادن را به فرزند خود یاد بدهید، باید صبر و حوصله زیادی داشته باشید. گوش دادن مهارتی است که در طول زمان توسعه پیدا میکند. در ادامه روشهایی را برای اصلاح رفتار کودک و استراتژیهایی برای توسعه مهارت گوش دادن در کودکان بررسی خواهیم کرد.
زمانبندی خوبی داشته باشید
معمولا زمانی که والدین موضوعی را پیش میکشند، انتظار دارند کودک به سرعت به آنها گوش بدهد. ولی اگر زمانی را برای صحبت انتخاب کنید که فرزندتان آماده گوش دادن است، نتیجه بهتری میگیرید. نباید زمانی که کودک در حال بازی کردن است یا درست وسط یک مکالمه دیگر از او بخواهید به حرفهایتان گوش کند؛ زیرا در این حالت فرزند شما نمیتواند روی حرفهایتان تمرکز کند. برای اینکه گفتگوی موثرتری داشته باشید بهتر است از فرزند خود چیزی شبیه به این را بپرسید: «میبینم که فعلا مشغول هستی، تا چند دقیقه دیگر برای صحبت کردن وقتت آزاد میشود؟» با انجام این کار به فرزند خود نشان میدهید که برای زمان او ارزش قائل هستید و تبدیل به یک الگوی رفتاری خوب برای او خواهید شد.
روش تکرار را به کار بگیرید
یکی از روشهای موثر برای اصلاح رفتار کودک در مواردی که به حرف شما گوش نمیدهد، این است که از او بخواهید حرفی که زدهاید را تکرار کنند. به این ترتیب مطمئن میشوید که کودک پیام شما را دریافت کرده است. تکرار کردن بخشی از روش گوش دادن فعال است، در این روش پیام فرد با تکرار کردن تقویت میشود. اگر فرزندتان نتوانست به درستی حرف شما را تکرار کند، حوصله به خرج بدهید و او را سرزنش نکنید. در عوض باید حرفتان را دوباره تکرار کنید.
به کودکان حق انتخاب بدهید
زمانی که از کودک خود میخواهید کاری را انجام بدهد، یک روش موثر این است که به او حق انتخاب بدهید. با این کار کودکان احساس قدرت پیدا میکنند و باعث میشود احساس کنند روی زندگی خود کنترل دارند. حق انتخاب دادن به کودکان باعث تقویت مهارتهای تصمیمگیری آنها میشود. درواقع با استفاده از این روش کودکان دیگر فقط از دستورات پیروی نمیکنند، بلکه در کارهایی شرکت میکنند که روی زندگی آنها تاثیر دارد. برای مثال به جای اینکه به بچه بگویید: «لباس خوابت را بپوش»، از او بپرسید: «دوست داری لباس خواب قرمز را بپوشی یا آبی؟»
از پیامهای لمسی استفاده کنید
یکی از تکنیکهای موثر در اصلاح رفتار کودک، لمس کردن او در زمان گفتگو است. زمانی که میخواهید با فرزند خود صحبت کنید، میتوانید دست خود را روی بازوی او بگذارید، دستتان را دور او بیندازید یا خیلی آرام شانهاش را فشار بدهید. بچهها از طریق روشهای مختلفی یاد میگیرند و زمانی که هم از پیامهای گفتاری و هم از پیامهای لمسی استفاده کنید، بیشتر میتوانید توجه آنها را جلب کنید.
حرف خود را عوض نکنید
بچهها زمانی به حرف شما خوب گوش میدهند که پیامهای ثابتی از شما دریافت کنند. با توجه به این مورد بهتر است برای تقویت مهارت گوش دادن کودک، حرفهای خود را واضح بزنید و به صورت مدام آنها را تکرار کنید. به این ترتیب فرزند شما به درستی انتظارات شما را متوجه میشود و برای اینکه تبدیل به شنونده فعالتری شود بیشتر تلاش خواهد کرد.
به بچهها جایزه بدهید
اگر قصد اصلاح رفتار کودک خود را دارید، زمانی که به حرفتان خوب گوش میکند به او جایزه بدهید. برای این کار میتوانید جایزههای کوچک اختصاص بدهید و هر زمان که پیشرفتی در مهارتهای گوش دادن فرزند خود مشاهده کردید، او را تشویق کنید؛ برای مثال اگر فرزند شما به جای تماشای تلویزیون سر میز شام آمد، به او اجازه بدهید قبل از خواب ۱۵ دقیقه بیشتر تلویزیون تماشا کند.
الگوی فرزند خود باشید
شما میتوانید برای کودک خود الگوی رفتاری خوبی در زمینه گوش دادن فعال باشید. میتوانید به فرزند خود نشان دهید که برای گوش دادن به نگرانیهایشان وقت میگذارید و برای آنها احترام قائل هستید. مورد دوم اینکه کودکان زمانی که چیزی را میبینند راحتتر از زمانی که میشنوند آن را یاد میگیرند، بنابراین بهتر است کارهایی که از آنها میخواهید را در مقابلشان انجام دهید.
ارتباطات خانوادگی یکی از سختترین کارهایی هستند که والدین باید با آنها دست و پنجه نرم کنند. یاد دادن مهارت گوش دادن به کودکان نیازمند صبر، زمان و تداوم است. زمانی که برای تقویت این مهارت در کودک تلاش کنید، بعدها فرزند شما در زمینه گوش دادن فعال و ارتباطات اجتماعی قویتر خواهد شد. برای این که راحتتر بتوانید با کودک خود ارتباط سالم برقرار کنید، بهتر است در این راه از مشاور کودک کمک بگیرید.
منبع: Verywellmind
۹ روش کاربردی در برخورد با همسر لجباز
/در روانشناسی خانواده /توسط سرای مشاورآگاهی از نحوه برخورد با همسر لجباز در یک رابطه میتواند چالشبرانگیز باشد. اغلب اوقات چنین افرادی از شنیدن نظرات طرف مقابل خود یا از پذیرش آنها سر باز میزنند و معتقدند که تنها ایده و نظر آنها درست است، حتی اگر دلیل منطقی عالی برای آنها ارائه شود. این نگرش تکبعدی میتواند از ایجاد یک رابطه عمیق و مسالمتآمیز میان دو نفر، جلوگیری کند.
اگر شما با چنین فردی در ارتباط هستید، ممکن است بهمرورزمان از برخوردهای او ناامید شوید؛ زیرا معمولا برای جلوگیری از مشاجره، بهناچار تسلیم میشوید. بااینحال صبور باشید و راهکارهایی که ما در ادامه به آنها اشاره میکنیم را برای برخورد با همسر لجباز به کار ببرید.
راهکارهای مقابله با همسر یکدنده
۱- نفس عمیق بکشید و احساسات خود را کنترل کنید
قبل از آنکه بخواهید با شوهر لجباز خود مجادله کنید، میتوانید با تکنیک تنفس عمیق احساسات را کنترل و جلوی واکنشهای لحظهای را بگیرید. معمولا کنار آمدن با شخصی که لجباز است سخت به نظر میرسد، حتی گاهی اوقات امکان دارد از دیدن رفتار طرف مقابل این احساس به شما دست بدهد که او از ناراحتی شما، زمانی که تسلیم شدهاید، خشنود است.
ما متوجه هستیم که این رفتار زن لجباز یا شوهر، چقدر میتواند آزاردهنده باشد، اما همینکه بتوانید روی رفتار و واکنش خود کنترل داشته باشید، خیلی پیشرفت خواهید کرد. چند نفس عمیق بکشید و اتاق را ترک کنید تا بتوانید تعادل خود را به دست آورید.
بهمحض آنکه شروع به پرخاشگری و ناراحتی کنید، ممکن است شریک زندگیتان احساس کند که دلیل منطقی ندارید و بیشتر به دیدگاه خود پایبند بماند.
۲- تلاش کنید منشأ افکار او را کشف کنید
قدم دومی که باید برای برخورد با همسر لجباز بردارید این است که از خود بپرسید که چرا این موضوع برای او اهمیت دارد. وقتی شریک زندگی شما از تغییر عقاید و گاهی هم شیوه زندگی امتناع میورزد، ممکن است باعث ناراحتی شما شود، اما لزوما به این معنا نیست که او اشتباه میکند.
کمی بیشتر روی رفتار لجبازی شوهر یا برعکس خانم خود متمرکز شوید و عمیقتردنبال دلایل بگردید تا بتوانید بخشهای دیگری از دیدگاه او را ببینید، حتی اگر با آنها موافق نباشید. این روش رسیدن روند رسیدن به یک راهحلی که باعث خوشحالی هر دوی شما شود را تسریع میبخشد.
اگر به او فرصت توضیح درباره رفتارش دهید، ممکن است متوجه شوید که دقیقا هدف او چیست. برای مثال مرد لجباز شما از خرید کفش نو امتناع میکند، در خلال صحبت با او، امکان دارد متوجه شوید که در مورد مسائل مالی مضطرب است و اطمینان ندارد که از عهده هزینههای اضافی برآید.
۳- به زن لجباز خود بگویید که چقدر به او اهمیت میدهید
تکنیک سوم و کاربردی برای برخورد با همسر لجباز، گذراندن زمان بیشتری با او برای شکلگیری ارتباطات مثبت است. اگر زمان زیادی را با شریک زندگی خود سروکله میزنید، در نهایت میتوانید یادآوری کنید که چقدر او را دوست دارید.
در واقع، گاهی ممکن است پافشاری و لجبازی شریک زندگی، واکنش او در برابر احساس ناامنی باشد یا اینکه به نظر او ارزش کافی داده نشده است.
با ایجاد اعتماد و اطمینان در آنها میتوانید کمک کنید که راحتتر باشند و بیشتر با شما سازگار شوند.
۴- مسائلی که در آن سریع به تفاهم میرسید را بیابید
وقتی از لجبازی شوهر یا زن بهخاطر مخالفت مستقیم با او رنج میبرید، از این کار اجتناب کنید. اگر بهخوبی همسر خود را شناختهاید و آگاه هستید که روی چه چیزهایی حساسیت دارد و بلافاصله با لجبازی و پافشاری روی عقاید خود سعی بر مقابله با شما دارد، بهتر است روی آن موضوع متمرکز نشوید.
در عوض، میتوانید روی موضوعاتی که باهم اتفاقنظر بیشتری دارید، تمرکز کنید. با قراردادن موضوع در چهارچوب و مطرحکردن هوشمندانه آن، به صورتی که هردو به آن اعتقاد دارید، احساس لجبازی را کمتر در طرف مقابل شدت میدهید.
یک مثال کاربردی، نگویید که میدانم وقت نداری و خسته هستی، اما مامانم میخواهد که سهشنبه به خانهشان برویم. در مقابل، میتوانید از این جمله استفاده کنید و بگویید از اینکه آنقدر تلاش میکنی تا با خانواده من کنار بیایی، قدردانی میکنم، اگرچه همیشه آسان نیست. من سهشنبه برای شام پیش مادرم میروم، آیا میخواهی با من بیایی؟
اگر شریک زندگی شما مصرانه از صحبتکردن درباره هر موضوعی امتناع میورزد، میتوانید از این جمله هم استفاده کنید: «من میدانم حتی زمانی که باهم کنار نمیآییم، تو مرا دوست داری».
تجربه نشان داده که گاهی لجبازی همسر، بهخاطر عدم ابراز احساس و نشنیده شدن است. معمولا هم این جمله را بیان میکنند که من باید احساس کنم که شنیده میشوم. شما میتوانید از این جمله نیز استفاده کنید. آیا میتوانم برای ۱۰ دقیقه افکارم را باهات در میان بگذارم؟! سپس میتوانیم به تماشای تلویزیون و سریال مورد علاقهمان برویم.
۵- به دنبال راهکارهایی برای سازش و مصالحه باشید
در زندگی و روابط بین زن و شوهر همیشه نقاط مشترکی هم وجود دارد که شاید به آنها کمتر توجه کردهاید. اگر همسر لجباز دارید و شما نیز همانند او هستید، بهاحتمال زیاد وضعیت آنچنان وخیم نخواهد بود و احتمالا مقداری سازش وجود دارد.
شاید سخت به نظر برسد، اما میتوانید هر چیزی که توافق دارید را تقویت کنید. در این صورت نقاط مثبت بیشتری را در رابطه خود پدید میآورید. به یاد داشته باشید که هر دوی شما جزء اعضای یک تیم با هدف مشترک هستید.
برای مثال اگر شریک زندگی شما فکر میکند که فرزندتان نباید پولتوجیبی داشته باشد و از طرفی هم شما معتقدید که باید به او استقلال بدهید و مبلغ خرجی جداگانهای برای او در نظر بگیرید، بهجای آنکه مستقیما به این موضوع فکر کنید که او یک زن لجباز است، به این واقعیت فکر کنید که هر دوی شما بهترین چیزها را برای فرزندتان میخواهید.
۶- دیدگاه و عقاید خود را توضیح دهید
لجبازی شوهر یا زن، گاهی بهخاطر عدم توضیح دقیق عقاید رخ میدهد. معمولا افراد لجباز با سروصدا کردن، همواره سعی دارند که حرف و عقاید خود را به کرسی بنشانند. آنها بیشتر اوقات تنها درباره خود حرف میزنند و خودشان را تکرار میکنند.
لزوماً نباید تهاجمی برخورد کنید و بهصورت تدافعی به او پاسخ دهید. نظرات خود را واضح بیان کنید و بهگونهای نشان ندهید که ازطرف مقابل خود برای صحبتکردن، اجازه میگیرید. تنها آنچه را که در ذهن دارید آزادانه مطرح و تن صدای خود را کنترل کنید.
از حقایق برای تایید نظر خود استفاده کنید. بهعنوانمثال اگر شریک زندگی شما از رفتن به دکتر و معاینه بیزار است و همواره با لجبازی سعی در توجیه رفتار خود دارد، میتوانید آمار مستندی از مشکلات و بیماریهایی که رنج سنی او دچار میشوند را با او به اشتراک بگذارید. این شیوهای عالی برای قانع ساختن شریک زندگی است بدون آنکه انتقادی برخورد کنید.
۷- آهستهتر رفتار کنید
پیش از آنکه سریعا همسر خود را با عنوان مرد لجباز یا برعکس زن لجباز مورد خطاب قرار دهید، منتظر بهترین لحظه باشید تا نظرتان را بیان کنید. پیش از صحبت، اطمینان یابید که همسر شما نیز آرام است.
این یک فرآیند است که باید آهسته پیموده شود. شما با صبوری میتوانید به همسر لجباز خود نشان دهید که همه چیز نباید طبق نظر او باشد. یک فرد لجباز معمولا بهصورت موقت کمشنوا میشود و تنها نظر و صدایی که میشنود، نظر خود است.
۸- سعی کنید شنونده خوبی باشید
یکی دیگر از راهکارهایی که میتوانید در برخورد با شریک لجباز خود در پیش بگیرید، به آنچه که میگویند گوش دهید. توجه داشته باشید زمانی زندگی مشترک مستحکم خواهد شد که احترام به نظرات و ایدههای یکدیگر بهصورت کاملا منطقی وجود داشته باشد.
شاید گذراندن با همسر لجباز سخت و طاقتفرسا باشد، اما باید به آنها فضایی برای ابراز وجود بدهید و تنها به این خاطر او را کنار نزنید. ازاینگذشته، شاید آنها نکته خوبی مطرح کنند.
هنگامیکه درباره نظرات یا خواسته خود توضیح دادید، از او بپرسید که چه احساسی از سخنان شما دارد. سپس با حوصله به او نیز گوش دهید. تحت هیچ شرایطی، صحبت را قطع نکنید و همه زمان را به اینکه چه پاسخی به او بدهید، صرف نکنید.
۹- جدالهای خود را عاقلانه مشخص کنید
شریک زندگی شما چه مرد لجباز باشد و چه زن، صرفنظر از میزان اهمیت موضوع، از یک بحث خوب لذت میبرد. این بدان معناست که گاهی برای حفظ توازن رابطه خود، باید مجادلههای خود را عاقلانه انتخاب و مشخص کنید.
اگر واقعا آنقدرها هم مشکل بزرگی نیست، آن را رها کنید و اجازه دهید شریک زندگی شما روش خودش را داشته باشد. هنگامی که یک رابطه را متوازن و هماهنگ نگهدارید، با گذشت زمان حل مشکلات بزرگتر بهمراتب آسانتر خواهد بود.
خدماتی که میتوانید از سرای مشاور در خصوص لجبازی همسر دریافت کنید
زندگی با همسر لجباز میتواند چالشبرانگیز و گاهی هم غیرممکن به نظر برسد. اما در علم روانشناسی راهکارهایی مثل حفظ آرامش، گوشدادن به نظرات یکدیگر و توجه به طرف مقابل میتواند تا حد زیادی به بهبود روابط کمک کند.
شما میتوانید با دریافت مشاورههای تلفنی و حضوری از سرای مشاور که یک مرکز تخصصی روانشناسی است، به روابط خانوادگی خود استحکام ببخشید.
منبع: wikihow
درباره ترس از هواپیما یا ایروفوبیا چه میدانید
/در دستهبندی نشده /توسط سرای مشاورایروفوبیا در حقیقت نوع خاصی ترس از پرواز یا سفر هوایی است. در حالیکه تحقیقات گستردهای در این زمینه انجام شده و تاکنون هم هواپیما به نسبت سایر وسایل نقلیه مانند خودرو و قطار ایمنتر است، اما همچنان پرواز منبع متداول ترس در بین افراد مختلف تلقی میشود.
برخی پژوهشها نشان میدهند که بین ۲.۵ تا ۴۰ درصد از مردم همهساله اضطراب مربوط به پرواز را تجربه میکنند. ارزیابی در سطح پایین مواردی را نشان میدهند که اضطراب از نشستن در هواپیما در برخی از افراد یک منشأ روانی و گاهی هم طبیعی است.
بنابراین در حالیکه بسیاری از مردم تا حدی از هواپیما میترسند، تنها گروه کمتری معیارهای فوبیا را دارند. اما حقیقتی که وجود دارد این است که چه ترس شما از هواپیما و پرواز به فوبیا تبدیل شده باشد یا نه میتواند تأثیرات جدی روی کیفیت زندگی شما بگذارد. در ادامه بیشتر به موضوع استرس هواپیما، علائم و دلایل آن میپردازیم.
علائم ترس از پرواز
افرادی که به ایروفوبیا مبتلا هستند، زمانی که قصد پرواز با هواپیما داشته باشند با تفکر به آن نیز اضطراب شدیدی را تجربه میکنند. ممکن است بهمحض ورود به هواپیما با نگرانی و اضطراب مداومی نیز خود را مورد سرزنش قرار دهند. علائم ترس از پرواز نیز بسیار به فوبیاهای خاص شباهت دارد.
علائم فیزیکی ایروفوبیا ممکن است شامل موارد زیر باشد:
در برخی موارد نیز ممکن است افراد بهخاطر ترس از هواپیما یک حمله پانیک جدی را تجربه کنند. حمله پانیک که با ترس شدید همراه است با علائمی مانند تپش قلب، ترس مرگ و جدایی بروز میکند.
برخی از افرادی که ترس از هواپیما دارند، شاید در فرودگاه احساس راحتی داشته باشند، اما امکان دارد بهمحض سوار شدن این علائم را تجربه کنند. برخی دیگر نیز مشکلاتی دارند که بهمحض رسیدن به فرودگاه شروع میشود.
نکته مهم: اضطراب انتظار یا اضطراب پیشبینی که برای پرواز از قبل برنامهریزی شده تجربه میکنید، بسیار رایج است و برای بیشتر افراد این احساس رخ میدهد.
شرایط مرتبط با ترس از هواپیما
در صورتی که فردی مبتلا به اختلالات اضطرابی یا سایر فوبیاها باشد، ممکن است ترس از پرواز در او ایجاد یا تشدید شود. برخی از این موارد عبارتند از:
در بسیاری موارد درمان اختلالات و فوبیای زمینهای که در بالا اشاره کردیم، میتواند به تسکین علائم ایروفوبیا کمک کند. شیوههای درمان نیز مشابه انواع فوبیا است.
برخی از اختلالات جسمی میتوانند موجب تشدید ترس از هواپیما شوند، عبارتند از:
نکته مهم: پیش از پرواز، میتوانید با پزشک خود مشورت کنید تا او یک برنامه اقدامی مناسب برای به حداقل رساندن میزان خطر بیماری در هواپیما برای شما در نظر بگیرد.
کمی درباره علل ترس از هواپیما بدانید
دلایل استرس هواپیما دقیقا مشخص نیست، اما تعدادی از عوامل مختلف ممکن است نقش داشته باشند. یک بررسی نشان داد که علل ترس از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است و عوامل فیزیولوژیکی، روانی و اجتماعی باعث میشود تا نشانههای ترس برای هر فرد نیز متفاوت بروز کند.
برخی از این عوامل ممکن است شامل موارد زیر باشد:
همچنین تحقیقات گستردهای در این باره نشان میدهد که محرکهایی مانند شرایط آبوهوایی نامناسب، برخاستن و جدا شدن از زمین میتوانند جزء اضطرابآمیزترین جنبههای پرواز باشند. گاهی هم ممکن است تأخیر در زمان پرواز بهویژه در زمانهای پرطرفدار برای سفر، افراد را مضطرب کند.
آیا ترس از پرواز درمان دارد؟
پاسخ به این سؤال مثبت است. خوشبختانه، فوبیای پرواز یک بیماری قابل درمان است، حتی بدون آگاهی از علت اصلی. برخی از درمانهای رایج عبارتند از:
روان درمانی
معمولا اولین پیشنهاد برای کسانی که ایروفوبیا دارند، درمان شناختی رفتاری یا CBT است. این شیوه، رویکردی است که بر تغییر افکار منفی که به رفتارهای ترسناک کمک میکنند، تمرکز دارد. بسیاری از درمانهای خاص فوبیا مبتنی بر CBT هستند، اما گاهی اوقات از گزینههای درمانی دیگر نیز استفاده میشود. برخی از متداولترین رویکردها عبارتند از:
شرکت در کلاسهای گروهی خطوط هوایی
اگر اختلالات روانی و جسمی ندارید، ممکن است کاندیدای خوبی برای غلبه بر استرس هواپیما باشید. این کلاسها معمولاً دو یا سه روز طول میکشد، اغلب در یک آخر هفته که گاهی اوقات توسط خطوط هوایی ارائه میشود.
در طول کلاسها، ممکن است خلبانان را ملاقات و در مورد ایمنی خطوط هوایی صحبت کنید و حتی فرصتی برای سوار شدن در هواپیمای واقعی بیابید. گاهی اوقات تنها آشنایی بیشتر با فرآیند و محیط میتواند به شما کمک کند تا احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
درمان دارویی
گاهی اوقات ممکن است داروهایی برای کمک به کاهش علائم خاص مرتبط با ایروفوبیا مانند حالت تهوع یا اضطراب توسط پزشک تجویز شود. بهعنوان مثال، پزشک ممکن است توصیه کند که قبل از پرواز از دارویی استفاده کنید که برای کاهش بیماریهای حرکتی طراحی شدهاند.
همچنین ممکن است برخی اوقات داروهای ضداضطراب مانند زاناکس یا آلپرازولام و والیوم (دیازپام) را به فرد دچار فوبیای پرواز تجویز کنند.
نکته مهم: با توجه به اینکه داروها میتوانند بهصورت موقتی برای کاهش اضطراب پرواز مفید باشند، اما آنها اغلب بهعنوان یک درمان کوتاهمدت محسوب میشوند. برای کسب نتیجه مطلوب، بهتر است که مصرف دارو با رواندرمانی ایروفوبیا نیز همراه باشد.
مقابله با ترس از پرواز
علاوه بر درمان ایروفوبیا، کارهایی نیز وجود دارد که میتوانید به تنهایی برای مقابله با استرس هواپیما انجام دهید.
سخن آخر در خصوص ترس از هواپیما
اگر ترس از هواپیما دارید و بارها این حس را تجربه کردهاید، میتوانید از مجموعه سرای مشاور برای مقابله با آن کمک بگیرید. این نوع ترس میتواند روی کیفیت زندگی شما تأثیر بگذارد و شما را از تجربه شیرین پرواز محروم کند.
گاهی اوقات ممکن است افراد بهخاطر استرس از پرواز، موقعیتهای شغلی مناسب را از دست دهند. بااینحال، با درمان مناسب، میتوانید یاد بگیرید که این فوبیای رایج را مدیریت کرده و حتی بر آن غلبه کنید.
منبع: Verywellmind
چگونه نوجوانان را به درس خواندن تشویق کنیم
/در روانشناسی نوجوان /توسط سرای مشاوربسیاری از پدر و مادرها سوال میپرسند که «چگونه بچههایمان و به خصوص نوجوانان را به درس خواندن تشویق کنیم» یا «با بچهای که درس نمیخواند چه کنیم». امروزه غالبا نوجوانان بیشتر از این که به درس خواندن و سایر کارهای علمی علاقه نشان دهند، دوست دارند که در شبکههای اجتماعی وقت بگذرانند، با هم سن و سال هایشان معاشرت کنند یا حتی پای تلویزیون بنشینند. برای این که شما بتوانید فرزندتان را متوجه اهمیت درس خواندن کنید، لازم است که در ابتدا بتوانید ارتباط صحیحی با او برقرار کنید. در نظر داشته باشید که برای تشویق فرزندتان به درس خواندن باید این مقوله را به شکل مثبت بیان کنید و از سرزنش و تنبیه بپرهیزید چراکه رویکرد دوم ممکن است باعث شود که فرزندتان دچار حس بیارزشی شده یا همان مقدار انگیزه کم را نیز از دست بدهد.
اگر شما هم والدینی هستید که دوست دارید نوجوان شما از حداکثر پتانسیلش استفاده کرده و به درس خواندن علاقهمند شود با ما در این مقاله همراه باشید تا با یکسری نکات در خصوص انگیزه دادن به نوجوانان برای درس خواندن آشنا شوید.
چگونه فرزندم را به درس علاقه مند کنم؟
بچههای بیعلاقه به درس تعدادشان کم نیست و همان طور که گفته شد والدین معمولا این دغدغه را دارند که چگونه فرزند نوجوانشان را به درس مشتاق کنند. مخصوصا این که این فرزندان کنکور را پیش روی خود دارند. امتحانی که میتواند برای آنها سرنوشت ساز محسوب شود. در ادامه چند راهکار برای این که نوجوانان را به درس خواندن تشویق کنید آورده شده است.
از او بپرسید که به چه علت نسبت به درس خواندن بیانگیزه است.
برای این که بتوانید فرزندتان را به درس خواندن تشویق کنید، لازم است که ابتدا بتوانید بفهمید که او چگونه فکر میکند، چه احساسی دارد و نقطه نظراتش چیست؟ بهترین راه برای پاسخ به این سوالات این است که به صورت مستقیم از او بپرسید. پس از او بپرسید که به چه علت نسبت به درس خواندن بیانگیزه است؟ فرزندتان ممکن است که به یکسری موضوعات درسی علاقهمند بوده و بعضی دیگر را دوست نداشته باشد. در حالتی دیگر شاید با درک یکسری دروس در مدرسه مشکل دارد. صحبت با فرزندتان میتواند به شما کمک کند که منبع مشکل او را شناسایی کنید و در قدم بعدی به دنبال راه حل باشید.
به صورت مستقیم به او نگویید که درس بخواند.
گفتن این جمله به تنهایی کاری از پیش نمیبرد و در بعضی موارد ممکن است حتی شرایط را بدتر کند. شما لازم است که بعد از شناسایی مشکل، در مرحله بعد به فرزندتان کمک کنید که مشکلش برطرف شود. به طور مثال اگر فرزندتان برای درس خواندن و در کنارش استراحت و تفریح وقت کم میآورد، به او در برنامهریزی برای درس خواندن کمک کنید. یا اگر فرزندتان در فهم درسها در مدرسه مشکل دارد برایش معلم خصوصی بگیرید تا به او در یادگیری درسهایش کمک کند. این نکته را هم در نظر بگیرید که موفقیت فرزند شما تنها با درس خواندن حاصل نمیشود؛ پس استعداد و علایق دیگر فرزندتان را شناسایی کنید و به او در شکوفایی تواناییهایش کمک کنید. شاید اگر فرزندتان به جای درس خواندن بر استعداد اصلیاش تمرکز کند در آینده بتواند موفقیتهای بیشتری کسب کند.
انتظارات خود را خیلی بالا نبرید.
کمالگرایی و داشتن انتظارات بالا از فرزندتان ممکن است باعث مشکلات روانشناختی گوناگون یا استرس و اضطراب در او شود. در نظر داشته باشید که بیشتر روی فعالیتهای معمولی تاکید کنید و از او انتظارات غیرممکن نداشته باشید. به او کمک کنید که اهداف کوچک برای خودش مشخص کند. به طور مثال به جای برنامهریزی هفتگی، مشخص کنید که امروز تا آخر شب مشقهای مربوط به درس فیزیک را انجام دهد. مشخص کردن اهداف کوچک به فرزندتان کمک میکند که انگیزه بیشتری پیدا کند زیرا هر بار رسیدن به هدف، احساس رضایت و خوشنودی در هر دو شما ایجاد خواهد کرد. بعد از عملی کردن یک هدف برای او گام کوچک بعدی را مشخص کنید.
بر فعالیتهای غیر درسی نیز تاکید داشته باشید.
همان طور که گفته شد موفقیت فرزند شما تنها از مسیر درس خواندن میسر نمیشود. اگر فرزندتان به طور مثال به عکاسی علاقه دارد برای پرورش استعدادش برنامهریزیهای لازم را داشته و وقت کافی مشخص کنید. پدر و مادرها معمولا تصورشان این است که هنر و سایر مهارتهای غیر درسی را در کنار درس میتوان دنبال کرد، اما گاهی تمرکز بر استعداد اصلی میتواند در موفقیت نقش اصلی داشته باشد. تصور کنید که والدین بازیکنان معروف فوتبال به جای تشویق فرزندشان به بازی فوتبال، آنها را مجبور به درس خواندن میکردند. بالطبع در این شرایط ممکن بود که آنها هیچوقت نتوانند به این اندازه موفق شوند.
همچنین، فرزند شما برای این که بتواند در مسیر موفقیت باشد، لازم است که از لحاظ شخصیتی نیز به طور صحیح پرورش یابد و مهارتهای لازم را کسب کند. یکی از راههایی که به فرزندتان در این مسیر کمک میکند تفریح و معاشرت است. مهارتهای ارتباط اجتماعی به میزان زیادی به فرزندتان در راه موفقیت کمک خواهد کرد. بسیاری از والدین اهمیت این مقوله را نادیده گرفته و لطمات زیادی را متوجه فرزندشان میکنند.
افسردگی دلیلی بر بیانگیزگی نوجوانان در درس خواندن
یکی دیگر از دلایلی که ممکن است موجب عدم انگیزه فرزند نوجوانتان شود، افسردگی است. گاهی اوقات مشکلات میان پدر و مادر یا سایر مشکلات در خانه باعث میشود که فرزند شما انگیزه خود را برای تلاش کردن از دست بدهد. همچنین مشکلات خانه ممکن است فرزند نوجوان شما را با کمبودها و خلاءهای عاطفی مواجه کند. این کمبودها باعث میشود که فرزند شما به دنبال راههایی برای جبران خلاءهای عاطفی خود بوده و وارد مسائلی شود که در مسیر موفقیت تحصیلی نفعی برای وی نداشته باشد. در این شرایط مشاوره و صحبت با روانشناس میتواند در بهبود موقعیت بسیار کمک کننده باشد. روانشناس با شما و فرزندتان صحبت میکند و بعد از شناسایی و ریشهیابی مشکلات، راه حلهای ممکن را پیش روی شما میگذارد. در نتیجه جلسات مشاوره میتواند در رفع مشکلات فرزندتان و افزایش انگیزه نوجوان شما برای درس خواندن مفید واقع شود.
منبع: Momjunction