خود سرزنشی و استرس

آیا به خود سرزنشی مبتلا هستید؟

ارائه من خیلی بد بود. من برای این شغل مناسب نیستم‌. حرفی که زدم خیلی احمقانه بود. حتما مردم فکر می‌کنند من احمق هستم. من پدر یا مادر بدی هستم. من در این لباس خیلی چاق به نظر میرسم.

ممکن است هر کدام از ما جملات بالا را بارها به خودمان گفته باشیم. این جملات مثال‌هایی از خود سرزنشی است که نشخوار آن‌ها می‌تواند آسیب‌های فراوان برای فرد ایجاد نماید. اگرچه بررسی رفتار، گفتار و عملکرد می‌تواند روش سالمی برای شناسایی ضعف‌ها و شکست‌ها و در مرحله بعد غلبه بر آن‌ها باشد، اما این مسئله غالبا تبدیل به روشی برای خود تخریبی خواهد شد. از این رو در این مقاله در خصوص خود سرزنشگری، معایب و روش‌های بهبود آن صحبت شده است.

خود سرزنشی چیست؟

  • خود سرزنشی به حالتی اطلاق می‌شود که فرد رفتار، گفتار یا عملکرد خود را در حوزه‌های مختلف زندگی به شیوه‌ای سخت‌گیرانه مورد بررسی و انتقاد قرار داده و موشکافی کند.
  • خود سرزنشگری نوعی خصیصه شخصیتی است که در بعضی افراد ممکن است کمتر یا بیشتر باشد اما در غالب افراد گاهی اوقات دیده می‌شود.
  • افراد خود سرزنشگر به میزان زیادی از شکست یا طرد شدن می‌ترسند و در غالب موارد احساس گناه زیادی را تجربه می‌کنند. آن‌ها تمایل زیادی به برقراری روابط نزدیک با دیگران ندارند و سایر فعالیت‌های خود را به روابط اجتماعی‌شان ترجیح می‌دهند.

چرا افراد به خود سرزنشی مبتلا می‌شوند؟

خود سرزنشی معمولا از روابط اولیه ما یعنی رابطه با پدر و مادر نشات می‌گیرد. غالبا کودکانی که والدین آن‌ها افرادی کنترل‌گر بوده‌اند به بزرگ‌سالانی خود سرزنشگر تبدیل می‌شوند. علاوه بر آن کودکانی که مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند در بزرگ‌سالی دچار خود سرزنشی بیشتری می‌شوند.

عواقب خود سرزنشی چیست؟

خود سرزنشی منجر به عواقب منفی بسیاری می‌شود؛ به طور مثال افراد خود سرزنشگر:

  • در طول روز بیشتر احساسات منفی دارند تا احساسات مثبت؛
  • به احتمال بیشتری دچار افسردگی و سایر اختلالات روانی نظیر اختلالات اضطرابی و پرخوری عصبی می‌شوند و
  • از روش فرار برای برخورد با مشکلاتشان استفاده می‌کنند و زمانی که ناراحت می‌شوند کمتر به دنبال دریافت حمایت از دیگران هستند.

چرا به خود سرزنشی ادامه می‌دهیم با وجود این که ناراحت می‌شویم؟

زمانی که کودک بودیم به دنبال روش‌هایی بودیم که کمتر مورد سرزنش والدینمان قرار بگیریم. به طور مثال اگر والدینمان از ما بابت عملکرد ضعیف در مدرسه انتقاد می‌کردند این موضوع که ما خودمان را سرزنش کنیم کمک کننده بوده و باعث میشد که:

۱) تلاش بیشتری داشته باشیم تا والدینمان انتقاد کمتری از ما داشته باشند؛

۲) والدین متوجه می‌شدند که ما خودمان را سرزنش می‌کنیم و دیگر نیازی نیست که آن‌ها هم ما را سرزنش کنند و

۳) هر انتقادی از طرف پدر و مادر باعث ناراحتی کمتری میشد چرا که ما قبل از آن با خود سرزنشی حس خودم را بد کرده بودیم.

خود سرزنشی جنبه‌های مثبت دیگری نیز می‌تواند داشته باشد. افلاطون خود سرزنشی را روشی برای تشخیص محدودیت‌ها و تعصبات فردی می‌شناخت و ارسطو نیز اعتقاد داشت که خود سرزنشی می‌تواند راه رسیدن به خوشحالی را با کمک به مردم در انتخاب میزان مناسبی از لذت نشان دهد. در جامعه امروز نیز روش‌های صحیحی در خصوص انتقاد از خود وجود دارد که به افراد کمک می‌کند که چیزهایی را در مورد خودشان که مایل به تغییر یا بهبود آن هستند، بشناسند و قدم‌های محکمی برای رسیدن به اهدافشان بردارند.

خودخوری

به صورت کلی تحقیقات نشان داده است که ما خودمان را مورد سرزنش قرار می‌دهیم چون:

  • در قدم اول خود سرزنشی می‌تواند یک راهکار کمک کننده باشد؛
  • ما تصور می‌کنیم که خود سرزنشی می‌تواند اتفاقی را که رخ داده است، تغییر دهد با وجود این که گذشته قابل تغییر نیست؛
  • ما نگران می‌شویم که اگر خودمان را سرزنش نکنیم ممکن است تبدیل به شخصی شویم که دوست نداریم یا نتوانیم خودمان را به استانداردهای غالب افراد برسانیم و یا
  • ما دوست داریم که رفتارمان را متناسب با علایق خود و دیگران تغییر دهیم.

اگر نگاه دقیق‌تری به این موضوع داشته باشیم متوجه می‌شویم که اگرچه خود سرزنشی می‌تواند مزایایی داشته باشد اما معایب آن به مراتب بیشتر است. ممکن است شما تصور کنید که خود سرزنشی می‌تواند باعث تغییر رفتار در آینده شود اما تحقیقات نشان داده است که در واقع عدم سرزنش خود و داشتن حس دلسوزانه و مهربانانه به خود می‌تواند منجر به تغییر رفتار شود.

چگونه می‌توانیم خود سرزنشی کمتری داشته باشیم؟

  • در قدم اول لازم است بدانید که خود سرزنشی با اهداف و دلایل خاصی در زندگی ایجاد شده پس خودتان را به خاطر خود سرزنشی سرزنش نکنید.
  • بهتر است عمیق‌تر به خود سرزنشی و دلیل نهفته پشت آن فکر کنیم. آیا قسمتی از وجود ما دچار ترس، عصبانیت، خجالت‌زدگی یا ناراحتی است؟ شما می‌توانید یاد بگیرید که احساسات خود را ببینید و نسبت به آن‌ها سخت‌گیر نباشید.
  • می‌توانیم سعی کنیم که به دیالوگ‌های درونی‌مان زمانی که سخت‌گیرانه و انتقادی می‌شود، توجه بیشتری داشته باشیم. گاهی اوقات علت عصبانیت و اضطرابمان به خاطر حمله صدای درونمان است. در این شرایط کنترل ذهن و مراقبه می‌تواند روشی کمک کننده برای رهایی از سرزنش باشد.
  • ما می‌توانیم صدای درونمان را به چالش بکشیم و به طور مثال در حالی که او می‌گوید که ارائه ما افتضاح بوده در پاسخ بگوییم که آن‌قدرها هم بد نبوده و مشخص است که بعضی افراد از آن لذت برده‌اند.
  • ما میتوانیم یاد بگیریم که با خودمان مهربان‌تر باشیم و مثل یک دوست با خودمان صحبت کنیم. به طور مثال من برای کارم زمان زیادی اختصاص دادم اما آن طور که دوست داشتم پیش نرفت، پس این منطقی است که راجع به آن احساس خوبی نداشته باشم.

مشاوره خود سرزنشی

همان طور که گفته شد خود سرزنشی می‌تواند احساسات منفی بسیاری در زندگی ما ایجاد نماید و نگذارد از موقعیت‌هایمان آن طور که باید لذت ببریم. در این شرایط صحبت با مشاور و روانشناس می‌تواند بسیار کمک کننده باشد و به ما در رسیدن به خودآگاهی بیشتر نسبت به عواطف و احساساتمان کمک کند. با رسیدن به خودآگاهی و شناخت احساسات مخفی شده پشت خود سرزنشی، تله‌های ذهنی ما دیگر نمی‌تواند مانند قبل کنترل ذهنمان را در دست بگیرد. جلسات مشاوره همچنین کمک می‌کند که خودمان را بیشتر از قبل دوست داشته باشیم و با مهربانی بیشتری عملکرد خود را مورد بررسی قرار دهیم.

منبع: Psychologytoday

تلفن کلینیک روانشناسی

علائم تب کابین

علائم و درمان تب کابین

تب کابین (cabin fever) در نتیجه ایزوله شدن و ماندن در جایی به صورت طولانی مدت ممکن است در بعضی افراد ایجاد شود. تب کابین اصطلاح و عنوانی برای یک بیماری نیست بلکه به مجموعه علائمی گفته می‌شود که فرد ممکن است بعد از مدتی که در شرایط ایزوله به سر برد، تجربه کند. به طور مثال در شرایط پاندمی کرونا و توصیه به قرنطینه خانگی بعضی از افراد ممکن است علائم تب کابین را تجربه کنند. در این مقاله در خصوص علائم تب کابین و روش‌های سازگاری و بهبود آن صحبت شده است.

علائم تب کابین

افراد مبتلا به تب کابین الزاما علائم دقیقا یکسانی را تجربه نمی‌کنند اما بسیاری از این افراد تحریک‌پذیری بالا و بی‌قراری را گزارش داده‌اند. سایر علائم مربوط به تب کابین شامل موارد زیر می‌باشد:

  • کاهش انگیزه
  • مشکل در بیدار شدن از خواب
  • پرخوری
  • خواب کوتاه میان روزی مکرر
  • نا امیدی
  • نداشتن صبر و حوصله
  • بی‌حالی
  • ناراحتی یا افسردگی
  • مشکل در تمرکز

لازم به ذکر است که علائم ذکر شده می‌تواند مربوط به طیف وسیعی از بیماری‌ها و اختلالات دیگر نیز باشد. اگر علائم مربوطه باعث ناراحتی شما شده و بر عملکرد شما تاثیر گذاشته، پیشنهاد می‌شود که با یک فرد متخصص در این زمینه صحبت کنید.

سازگاری با تب کابین

اگر علائم شما خفیف است، اقدامات فعال برای غلبه بر احساستان می‌تواند برای این که حس بهتری داشته باشید، کمک کننده باشد. اما اگر علائم مذکور با شدت بیشتری بر شما تاثیر گذاشته‌اند، بهتر است که از یک متخصص در این زمینه کمک بگیرید. به منظور سازگاری و بهبود علائم کابین موارد زیر پیشنهاد می‌شود:

از خانه بیرون بروید

اگر شما قادر هستید که از خانه بیرون بروید این کار را انجام دهید حتی برای زمانی کوتاه. قرار گرفتن در معرض نور خورشید باعث می‌شود که بدنتان بتواند چرخه طبیعی خود را بهتر تنظیم کند. علاوه بر آن بیرون رفتن و داشتن فعالیت باعث ترشح اندورفین شده که می‌تواند به صورت طبیعی حس خوشحالی را در شما ایجاد نماید. اگر شما قادر نیستید که از خانه بیرون بروید نزدیک پنجره رفته و در آن حوالی کمی حرکت کنید.

برنامه غذایی نرمالی داشته باشید

در بسیاری از موارد ماندن طولانی مدت در خانه باعث می‌شود که افراد به تنقلات و غذاهایی با ارزش تغذیه‌ای پایین روی آورند. بعضی دیگر نیز زمانی که در خانه هستند وعده‌های کمتری غذا می‌خورند. در حالی که حفظ برنامه غذایی نرمال به ما کمک می‌کند که سطح انرژی خود را افزایش داده و انگیزه بیشتری داشته باشیم. شما ممکن است به دلیل عدم تحرک، کمتر گرسنه شوید اما مواظب باشید که مواد غذایی ضروری بدن خود ر تامین کنید. مصرف قند و چربی را کاهش دهید و مطمئن شوید که به میزن کافی آب مصرف می‌کنید.

هدف‌گذاری کنید

زمانی که شما مجبور هستید به مدت طولانی جایی بمانید ممکن است به مرور زمان انگیزه خود را برای انجام بعضی کارها از دست بدهید و با گذشت روزها هیچ کار مهمی انجام ندهید. بهتر است که برای خود اهداف روزانه و هفتگی مشخص کنید و پیشبرد آن‌ها را پیگیری کنید. مطمئن شوید که اهداف تعیین شده منطقی هستند و شما می‌توانید به آن‌ها دست یابید. در صورت رسیدن به هر کدام از هدف‌های تعیین شده به خودتان پاداش دهید.

تعریف تب کابین

مغز خود را به کار گیرید

اگرچه تلویزیون می‌تواند باعث پرت شدن حواس شما شود و گذر زمان را تندتر کند، اما مغز شما را درگیر نمی‌کند. حل کردن جدول، کتاب خواندن و بازی کردن می‌تواند گزینه‌های بهتری برای گذراندن زمان باشد چراکه با فعال کردن مغز کمک می‌کند که کمتر احساس ایزوله شدن و نا امیدی داشته باشید.

ورزش کنید

حتی اگر نمی‌توانید از خانه بیرون بروید راهی پیدا کنید تا بتوانید در خانه فعالیت فیزیکی داشته باشید. ورزش به شما کمک می‌کند که انرژی اضافی ناشی از ماندن طولانی مدت در خانه سوزانده شود. شما می‌توانید از آموزش‌های آنلاین برای ورزش در خانه استفاده کنید تا برای انجام فعالیت روتین موظف شوید.

به دنبال علایق خود بروید

وقتی که مجبور هستید به مدت طولانی جایی بمانید بهترین فرصت برای شماست تا علایق خود را دنبال کنید. شاید در گذشته به دلیل مشغله زیاد موفق نشدید که به دنبال یادگیری کاری که دوست داشته‌اید بروید اما اکنون زمان کافی در اختیار دارید. شاید شروع کردن کاری جدید که می‌دانید مدت زمان زیادی برای آن باید اختصاص دهید کار آسانی نباشد اما اگر علاقه داشته باشید و کار را بدون نشخوار ذهنی شروع کنید مطمئن باشید که ادامه راه برای شما آسان‌تر خواهد بود.

پذیرش داشته باشید

زمانی که افراد شرایط خود را نپذیرند و مدام به فکر تغییر آن باشند متحمل سختی بیشتری شده و ممکن است علائم آن‌ها تشدید شود. این در حالی است که اگر بینش خود را تغییر دهند و شرایط فعلی خود را بپذیرند راحت‌تر می‌توانند با شرایط خود سازگاری پیدا کنند. در نظر داشته باشید که این موضوع به این معنا نیست که برای تغییر شرایطی که از آن راضی نیستیم تلاش نکنیم بلکه به معنای این است که در شرایطی که از دستمان کاری برنمی‌آید و مجبور به ماندن و ایزوله شدن هستیم آن را بپذیریم و از شرایط پیش آمده بیشترین استفاده را داشته باشیم.

منبع: verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی

شوهر حق به جانب

هفت راهکار برای برخورد با همسری که تصور می‌کند همیشه حق با اوست

یکی از رایج‌ترین مشکلاتی که زوجین به خاطر آن به مشاور خانواده مراجعه می‌کنند این است که یکی از آن‌ها تصور می‌کند که همیشه حق با اوست. بعضی از افراد به قدری غرق این موضوع می‌شوند که گاهی در نظر نمی‌گیرند ممکن است طرف مقابل درست بگوید و این بار حق با آن‌ها نباشد. فرقی نمی‌کند که موضوع مورد مباحثه چه باشد یا تصمیم‌گیری در خصوص آن موضوع چقدر اهمیت داشته باشد، در هر صورت حرف آخر را آن‌ها می‌زنند. البته بعضی از این افراد در خصوص همه مسائل رفتار کنترل‌گرانه نداشته و تنها در خصوص بعضی موضوعات این تصور را دارند که همیشه حق با آن‌هاست. فرد کنترل‌گر فکر می‌کند که معلم همسرش است و همسرش باید مانند یک دانش‌آموز از سخنان او پیروی کند و در صورت مقاومت لازم است که تنبیه شود. تنبیه کردن می‌تواند شامل دریغ کردن توجه، رابطه جنسی، خشونت کلامی یا حتی طلاق باشد.

این که در رابطه دائم در حال تلاش باشید که صدای شما هم شنیده شود می‌تواند بسیار اذیت کننده باشد. اگر در برابر رفتار آن‌ها شما به صورت مستقیم مقابله و مقاومت کنید یا رفتار منفعلانه بروز دهید این حالت در آن‌ها شدت پیدا می‌کند. پس در این شرایط چه برخوردی باید داشت؟

هدف از نگارش این مقاله ارائه هفت راهکار برای مقابله با همسری است که تصور می‌کند همیشه حق با اوست.

راه‌های مقابله با همسر کنترل‌گر

اگر احساس می‌کنید که در هر بحث و دعوایی در نهایت شما باید کوتاه بیایید و به حرف همسرتان گوش دهید ممکن است شما با فرد کنترل‌گری در رابطه باشید. گاهی اوقات حتی اگر در خصوص این احساس با همسرتان صحبت کنید، ممکن است متهم شوید که شما برخلاف او دنبال برد و باخت در دعوا هستید و برایتان انجام کار درست اهمیتی ندارد. همان طور که گفته شد راه‌کارهایی نظیر مقابله مستقیم و رفتار منفعلانه تاثیری ندارد و حتی شرایط را بدتر می‌کند. به جای آن بهتر است برای بهبود شرایط از راهکارهای زیر استفاده نمایید:

با او همدردی کنید

افراد کنترل‌گر زمانی که قدرت خود را از دست می‌دهند دچار اضطراب می‌شوند. آن‌ها ممکن است نسبت به این حالت خود هوشیار و خودآگاه نباشند. به جای مقابله مستقیم با کنترل‌گری آن‌ها، اضطراب آن‌ها را در نظر گرفته و پیشنهاد صحبت کردن بدهید. مقابله مستقیم شما نه تنها کنترل‌گری آن‌ها را کمتر نمی‌کند بلکه ممکن است آن را تقویت نیز بنماید.

برای آن‌ها شواهد ارائه دهید

اگر فکر می‌کنید که حق با شماست شواهدی ارائه دهید که موضع شما را ثابت کند. به طور مثال اگر موضوع مورد مباحثه شما مربوط به مسائل مالی است با اعداد و ارقام به او ثابت کنید که حق با شماست. ارائه شواهد اضطراب آن‌ها را کاهش داده و باعث می‌شود که بتوانند از نقطه نظر شما به مسائل نگاه کنند.

از اعتبار گذشته استفاده کنید

اگر قبلا در خصوص مسئله‌ای ثابت شده که حق با شماست از اعتبار آن استفاده کرده و مسئله مورد نظر را به یادش بیاورید.

طرز برخورد با افراد حق به جانب

احساساتتان را کنترل کنید

اگر احساسات خود را کنترل نکنید و رفتار احساسی نشان دهید، آن‌ها بیشتر از قبل تصور می‌کنند که شما غیرمنطقی هستید و بیشتر به باورهای خودشان ایمان پیدا می‌کنند. سعی کنید که نقطه نظر خود را با خونسردی و به صورت منطقی ارائه دهید.

بدون قضاوت باشید

فقط برای این که ثابت کنید حق با شماست با همسرتان مقابله نکنید. سعی کنید بدون قضاوت و از بیرون به موقعیت پیش آمده نگاه کنید. شاید واقعا مسائلی وجود داشته باشد که همسرتان در خصوص آن‌ها اطلاعات و آگاهی بیشتری داشته باشد و قبول این موضوع اصلا چیز بدی نیست. شاید بهتر باشد که در خصوص آن مسائل کنترل بیشتری به همسرتان بدهید.

نگاه مثبت اندیش داشته باشید

گاهی لازم است که نگاهمان را تغییر دهیم و با دید مثبت‌تری به مسائل نگاه کنیم. همیشه کنترل‌گری بد نیست. شاید کنترل همسرتان باعث شود که از شما در برابر یک موقعیت ناخوشایند محافظت شود. اگر در گذشته چنین چیزی اتفاق افتاده، به نظر همسرتان بیشتر اعتماد کنید.

وسعت دید را افزایش دهید

در خصوص اضطراب و میل به کنترل با همسرتان صحبت کنید. میل به کنترل‌گری می‌تواند ناشی از تجربیات سخت در کودکی باشد که شناخت آن‌ها به همسرتان کمک می‌کند که به خودآگاهی بیشتری در خصوص موقعیت خود برسد و در برابر شما نیاز کمتری به کنترل‌گری برای غلبه بر اضطرابش احساس کند.

مشاوره برخورد با همسری که همیشه حق را به خودش می‌دهد

بحث کردن با فردی که تصور می‌کند همیشه حق با اوست و صدای شما را نمی‌شنود کار آسانی نیست. شاید خودتان هم گیج شده باشید و ندانید که دیگر حق با چه کسی است؟ آیا طرف مقابل شخصی کنترل‌گر است؟ آیا شما در اشتباه هستید و همسرتان قصد راهنمایی دارد؟ صحبت با مشاور و روان‌شناس به شما کمک می‌کند که به جواب پرسش‌های خود برسید و به درک بهتری نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارید دست پیدا کنید.

در شرایطی که جواب سوال‌هایتان را یافتید دیگر انتخاب با شماست که چه رویکردی را در پیش بگیرید. شما می‌توانید انتخاب کنید که کنترل‌گری همسرتان را بپذیرید یا به مقابله خود با او ادامه دهید. در برخی موارد نیز آن‌قدر بحث کردن با فردی که همیشه حق را به خود می‌دهد خسته کننده می‌شود که طرف مقابل تصمیم به ترک رابطه می‌گیرد. جلسات مشاوره به شما کمک می‌کند که احساس خود را نسبت به شرایط بیشتر درک کنید و در تصمیم‌گیری قدرت بیشتری داشته باشید. در این شرایط با توجه به این که با خودآگاهی بیشتری تصمیم گرفته‌اید به احتمال کمتری در آینده دچار پشیمانی خواهید شد.

جلسات مشاوره برای فرد کنترل‌گر نیز می‌تواند مفید واقع شود. در صورتی که او بتواند حق به جانب بودن خود را ببیند و علل آن را به کمک مشاور ریشه یابی کند از موضع خود پایین آمده و بهتر می‌تواند نسبت به حرف‌های همسرش پذیرا باشد.

منبع: Psychologytoday

تلفن کلینیک روانشناسی

با رئیسم دعوام شده

پنج شرایطی که باید به رئیستان نه بگویید

در غالب موارد افراد سعی می‌کنند که نیازهای مدیرشان را برآورده کنند؛ به طور مثال اضافه کاری می‌کنند یا کاری را انجام می‌دهند که جزء شرح وظایفشان نیست. حتی ممکن است از گذراندن وقت با خانواده صرف نظر کنند تا بتوانند خواسته مدیرشان را تامین نمایند. اما زمان‌هایی وجود دارد که لازم است افراد به مدیرشان نه بگویند به خصوص اگر رئیسشان زورگو باشد.

برخورد کردن با مدیر قطعا کار ساده‌ای نیست و حتی می‌تواند ترسناک باشد، اما دفاع کردن از حق و حقوقتان می‌تواند به راحت‌تر شدن شرایط کاری شما کمک کند‌. در حقیقت مطالعات نشان داده است که مقابله با مدیر زورگو به افراد کمک می‌کند که کم‌تر احساس قربانی شدن داشته باشند. بر اساس مطالعه‌ای که در دانشگاه اوهایو و جورجیا انجام شد، کارمندانی که با مدیر یا رئیسشان برای حقشان مقابله کرده بودند، کم‌تر احساس قربانی بودن داشته و حتی تعهد و رضایت شغلی آن‌ها نیز افزایش پیدا کرده بود.

قبل از این که با مدیرتان مواجه شوید درست فکر کنید که آیا مسئله پیش آمده ارزش بلند شدن و مقابله را دارد. گاهی اوقات شاید لازم باشد اجازه دهید تا ببنید مسائل چطور جلو می‌روند. اما زمان‌های دیگری نیز وجود دارد که شما نباید به هیچ وجه مدارا کنید. توجه کنید که مهم نیست که شما به چه میزان به کارتان احتیاج دارید در هر حالت لازم است که از حریم خودتان مواظبت کنید. در ادامه پنج سناریو که در آن‌ها لازم است به مدیرتان نه بگویید شرح داده شده است.

اگر مدیرتان شما را مورد سوء استفاده یا آزار قرار داد به او نه بگویید

زورگویی در محیط کار مسئله‌ای بسیار مهم است. هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی سوء استفاده، آزار جنسی و قلدری را قبول نکنید حتی اگر به میزان زیادی به شغلتان احتیاج داشته باشید هیچ‌ وقت جسم و روح خود را فدا نکرده و خود را به فرد قربانی تبدیل نکنید. هیچ چیزی ارزش این مورد را ندارد. به خاطر داشته باشید که زورگویی و قلدری در محیط کار می‌تواند عواقب بدی را به همراه داشته باشد و حتی در صورت شدید بودن خانواده‌تان را نیز تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین مطمئن شوید که در مقابل چنین فردی بایستید و در صورت ادامه پیدا کردن آزار و اذیت به فرد مافوق گزارش دهید.

اگر رئیستان از شما انتظار دارد که با دیگران رفتار زورگویانه داشته باشید به او نه بگویید

بعضی از صاحبان کسب و کار شرایطی در محل کار ایجاد می‌کنند که زورگویی و قلدری در آن عادی به نظر می‌رسد. آن‌ها کارمندانی را که برای رسیدن به هدف مورد نظر دیگران را تحت فشار و سوء استفاده قرار می‌دهند، تشویق می‌کنند. به این ترتیب حذف کردن و کوچک کردن دیگران در آن محیط جزئی از روال کار به حساب می‌آید و کارمندان تصور می‌کنند که برای موفقیت لازم است به دیگران از پشت خنجر بزنند و کسی را که سد راهشان می‌شود کنار بزنند. در این میان فشار زیادی به افراد وارد می‌شود و تصور می‌کنند که باید در فعالیت‌های این گونه شرکت کنند تا از قافله عقب نمانند. علاوه بر آن در محیط‌های مذکور همیشه یک یا دو نفر وجود دارند که آسیب زیادی را متحمل شده، مورد تمسخر واقع شده و هیچ‌وقت با احترام با آن‌ها برخورد نمی‌شود.

اگر شما شاهد چنین روابطی در محل کار خود بودید، نه تنها نباید در رفتارهای این چنینی مشارکت کنید بلکه باید از کسانی که مورد آزار قرار می‌گیرند حمایت کنید. اگرچه شما ممکن است نتوانید زورگویی و قلدری را به طور کامل از محل کار خود حذف کنید، اما می‌توانید رواج آن را کمتر کنید و کاری کنید که دیگران تمایل کمتری به مشارکت در چنین رفتارهایی داشته باشند یا حتی مانند شما در مقابل رفتارهای این چنین بایستند.

رئیس زورگو

اگر رئیستان از شما انتظار دارد که قانون شکنی کنید به او نه بگویید

گاهی ممکن است مدیرتان از شما کاری را بخواهد که قانونی نباشد. این کارهای غیر قانونی می‌تواند شامل دستکاری ارقام برای پرداخت مالیات کمتر، پول گرفتن زیاد از مشتری و یا اخراج کردن غیر قانونی یک فرد باشد. اگر رئیستان از شما خواست که قانون شکنی کنید، احتمالا در یک شرایط باخت-باخت قرار بگیرید و هر انتخابی که داشته باشید برای شما آسان نباشد. در این شرایط ممکن است اگر به مدیرتان نه بگویید اخراج شوید، اما از طرفی دیگر اگر قانون شکنی کنید ممکن است خود و یا سایرین را در معرض خطر قرار دهید و به همین خاطر بسیار مهم است که برخلاف قانون کاری انجام ندهید. فعالیت غیرقانونی ممکن است شهرت شما را به خطر بی اندازد و علاوه بر جریمه شدن، سابقه شما را خراب کند. پس به هیچ قیمتی در فعالیت غیرقانونی مشارکت نکنید.

اگر رئیستان از شما درخواست غیر اخلاقی کرد، به او نه بگویید

زمانی که مدیرتان از شما درخواست غیر قانونی داشته باشد، اگر از آن فرمان برداری نکنید قانون طرف شما خواهد بود. نه تنها او ممکن است بعد از مواجه شدن با عواقب کارش عقب نشینی کند بلکه معمولا برای این که خواسته او جای دیگری پخش نشود، از اخراج شما صرف نظر می‌کند. اما در شرایطی که مدیرتان از شما خواسته غیر اخلاقی داشته باشد، شرایط کمی سخت‌تر می‌شود. در شرایط این چنین غالبا افراد دوست ندارند که در آینه نگاه کنند و با این موضوع مواجه شوند که دارند کار اشتباهی انجام می‌دهند و گفتن این موضوع از طرف شما نیز خوشایند نخواهد بود. این موضوع به این معنی نیست که برای اعتقادات خود مقابله نکنید. با مدیرتان صحبت کنید اما واکنش خیلی شدید نشان ندهید یا به او اتهام نزنید. به خاطر داشته باشید که ممکن است درخواست مذکور از نظر مدیرتان غیر اخلاقی نباشد. به او فرصت دهید تا اشتباهش را ببیند قبل از این که نیاز به مداخله شما باشد. در این مورد نحوه‌ی برخورد با مدیر بسیار مهم است. اگر بعد از مکالمه باز هم مدیرتان از شما خواست که کار مذکور را انجام دهید مطمئن شوید که برخلاف اعتقاداتتان رفتار نکنید و به او نه بگویید. در نظر داشته باشید که اگر کاری غیر اخلاقی انجام دهید سلامت روانی شما در معرض آسیب قرار می‌گیرد و علاوه بر آن ممکن است سابقه کاری شما نیز لطمه ببیند. به طور مثال ممکن است شما در صورت برآورده ساختن خواسته مدیرتان دچار استرس و بی‌خوابی شوید. به صورت کلی قربانی کردن ارزش‌هایتان در مسیر شغلی کار سالمی نخواهد بود.

اگر مدیرتان خواسته غیرمعقولی داشت به او نه بگویید

همه افراد گاهی لازم است که تا دیروقت کار کنند و این موضوع امر غیرمعمولی به حساب نمی‌آید. اما گاهی بعضی مدیران به میزان زیادی مدعی بوده و انتظار کار بیشتر از حد معقول دارند. به طور مثال آن‌ها ممکن است انتظار داشته باشند که زمان‌های بی‌شماری را به انجام کارهای غیرضروری اختصاص دهید تا حدی که نتوانید به میزان کافی با خانواده‌تان وقت بگذرانید یا ممکن است از شما بخواهند که برای نشان دادن تعهد کاری‌تان تعطیلات خود را فدا کرده و سر کار بیایید. این خواسته‌های غیرمنطقی باعث می‌شود که کارمند تحملش کم شده و احساس خفه شدن داشته باشد.

اگر شما در شرایط کاری این چنین قرار داشته باشید، طبیعی است که زیر فشار زیاد و انتظارات نامعقول از کوره در بروید. شما ممکن است تصور کنید که دیگر زندگی از خود ندارید و همه زندگی‌تان را به کار اختصاص داده‌اید. شما دیگر با خانواده یا دوستانتان ارتباطی ندارید و زمانی که به خانه می‌رسید بسیار خسته هستید، نمی‌توانید برای خودتان غذای سالمی آماده کنید و یا هیچ کار دیگری انجام دهید.

به یاد داشته باشید که شما لازم است در خارج از کار برای خودتان زندگی داشته باشید حتی اگر کارفرمایتان به شما چنین اجازه‌ای نمی‌دهد. کار کردن برای شخصی که خواسته‌های نامعقول و انتظارات بیجا دارد می‌تواند مشکلات روحی و روانی بسیاری برای شما ایجاد نماید‌. اجازه ندهید که خواسته‌های بیجای مدیرتان سلامتی و زندگی‌تان را از شما بگیرد. پس در مقابل خواسته‌هایش بایستد و نه بگویید.

منبع: verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی