از بارداری می‌ترسم

ترس از بارداری

ترس از بارداری ناخواسته می‌تواند بسیار استرس‌زا باشد و فرد را از انجام کارهای روزانه باز دارد. این ترس با عقب افتادن عادت ماهیانه یا عدم اطمینان از به کار گیری روش پیشگیری صحیح ایجاد می‌شود. بر اساس آمار جهانی بالای ۵۰ درصد خانم‌ها این ترس را در طول زندگی خود تجربه می‌کنند. با توجه به محدودیت‌های موجود در کشور ما از نظر سقط جنین و سایر محدودیت‌های فرهنگی این ترس ممکن است شدیدتر نیز باشد و درصد بیشتری از خانم‌های فعال از نظر جنسی آن را تجربه کنند. همچنین در کشور ما به دلیل عدم آموزش‌های لازم و تابوهای فرهنگی بسیاری از افراد به دلیل عدم آگاهی، از روش‌های پیشگیری مناسب استفاده نکرده و خود را در معرض ترس و استرس ناشی از بارداری ناخواسته قرار می‌دهند. به همین دلیل در این مقاله اطلاعاتی در خصوص ترس از حاملگی گردآوری شده تا افراد بتوانند با افزایش آگاهی نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارند، تصمیمات بهتری داشته باشند.

بارداری چه زمانی اتفاق می‌افتد؟

بارداری زمانی ایجاد می‌شود که تخمک گذاری انجام شده باشد و مایع منی حاوی اسپرم بتواند به رحم راه پیدا کند. در صورتی که مایع منی به داخل واژن ریخته نشده و بر سطح خارجی واژن ریخته شود باز هم امکان ورود اسپرم و کشیده شدن آن به بالا وجود دارد و این موضوع در خانم‌های باکره نیز غیر ممکن نیست. لازم به ذکر است مایعات قبل از انزال در آقایان که پیشاب نامیده می‌شوند نیز ممکن است حاوی اسپرم بوده و سبب حاملگی شوند؛ هرچند که احتمال بارداری در این حالت پایین‌تر است. در صورتی که مایع منی از روی لباس با ناحیه خارجی واژن تماس پیدا کند باز هم احتمال بارداری وجود خواهد داشت. بنابراین هرچند افراد رابطه جنسی دخول نداشته باشند، باز هم ممکن است بارداری ایجاد شود.

چگونه می‌توان از بارداری ناخواسته پیشگیری کرد؟

روش‌های مختلفی برای پیشگیری از بارداری وجود دارد که شامل روش طبیعی، منقطع، کاندوم، قرص‌های ضد بارداری، آی‌یودی و … می‌باشد. هر کدام از روش‌های ذکر شده دارای مزایا و معایب خاص خود است، اما هیچ کدام به طور ۱۰۰ درصد از بارداری جلوگیری نمی‌کند و اندکی درصد خطا در هر روش وجود دارد. تنها راه مطمئن برای باردار نشدن عدم برقراری رابطه جنسی می‌باشد. البته در صورت ترکیب چند روش پیشگیری می‌توان درصد اطمینان را به میزان زیادی بالا برد. در صورتی که رابطه جنسی به شکل محافظت نشده و بدون پیشگیری مناسب انجام شود با مصرف قرص اورژانسی طی ۷۲ ساعت می‌توان از لقاح احتمالی جلوگیری کرد. لازم به ذکر است که استفاده از این قرص می‌تواند تعادل هورمون‌های بدن را به میزان زیادی برهم بزند و توصیه می‌شود که تنها در موارد ضروری مورد استفاده قرار گیرد.

تشخیص بارداری

در صورتی که رابطه جنسی محافظت نشده داشته‌اید و حالا دچار ترس از بارداری شده‌اید می‌توانید در زمان مناسب از تست‌های تشخیص بارداری استفاده کنید. بعد از لقاح، هورمون HCG در بدن تولید می‌شود که بعد از یک هفته در ادرار و خون قابل تشخیص است. تست‌های خانگی می‌توانند این هورمون را در ادرار تشخیص دهند و در صورتی که به درستی و در زمان مورد استفاده قرار گیرند غالبا درصد خطای پایینی دارند. علاوه بر آن آزمایش خون نیز یک روش مطمئن برای تشخیص بارداری است و بعد از آن در مرحله آخر سونوگرافی پیشنهاد می‌شود.

ترس از حاملگی

پیشگیری از ترس از حاملگی در آینده

با توجه به این که هر کدام از روش‌های پیشگیری مشکلاتی ایجاد می‌کند، ممکن است بعضی از افراد نتوانند به راحتی از آن‌ها استفاده کنند و خود را در معرض رابطه پر خطر و در نهایت ترس از حاملگی قرار دهند. به طور مثال قرص‌های ضد بارداری دارای عوارضی مانند تهوع، چاقی، سردرد می‌باشند و همچنین مصرف طولانی مدت آن‌ها به دلیل مشکلاتی که برای بارداری در آینده ایجاد می‌کنند منع شده است. از طرفی دیگر روش‌هایی مانند کاندوم می‌تواند با کاهش لذت جنسی و عدم رضایت همراه باشد و روش طبیعی و منقطع نیز درصد خطای بالایی دارند. از این رو به کار گیری روش‌های ضد بارداری ممکن است خیلی آسان نبوده و با پیچیدگی‌هایی همراه باشد.

نکته حائز اهمیت این است که در صورتی که طرفین تمایلی به بارداری نداشته باشند، با یکدیگر به توافق مشترک در خصوص به کارگیری روش پیشگیری برسند تا هیچ‌کدام از آن‌ها مشکلی نداشته و بتواند با آرامش خاطر رابطه جنسی را تجربه کنند. لازم است که خانم‌ها در این خصوص قاطع باشند و مواضع خود را مشخص کنند، حتی اگر این موضوع برای طرف مقابل خوشایند نباشد. ترس از بارداری می‌تواند احساسات بسیار ناخوشایندی ایجاد کند، پس در خصوص روش پیشگیری کوتاه نیایید و در نظر بگیرید که آرامش در رابطه جنسی شرط اول است. در نهایت هر تصمیمی که می‌گیرید مسئولیت و عواقب آن را قبول کنید. می‌توانید برای اطلاعات بیشتر و انتخاب یک روش صحیح با متخصص زنان در این خصوص مشورت کنید.

مشاوره ترس از بارداری

بعضی از افراد بیشتر در معرض ترس از بارداری قرار دارند؛ به طور مثال افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ممکن است به میزان بیشتری استرس ناشی از ترس از بارداری را تجربه کنند. این افراد مدام از بروز اتفاقات بد در آینده واهمه دارند و دچار استرس می‌شوند. گروه دیگر افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری هستند. این افراد حتی اگر از روش پیشگیری استفاده کنند مدام رابطه جنسی خود را مورد بررسی قرار می‌دهند و موارد جزئی که احتمال بروز آن‌ها در حین رابطه پایین بوده را نیز به شکل وسواس گونه‌ای در نظر می‌گیرند. این دسته از افراد نیز در صورت عقب افتادن عادت ماهیانه با نشخوار ذهنی و استرس زیادی مواجه می‌شوند. در حالتی دیگر ممکن است فرد با شخصی که مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است در رابطه قرار گیرد. افراد مبتلا به این اختلال معمولا رفتارهای جنسی پر خطری بروز می‌دهند که می‌تواند شریک جنسی آن‌ها را در معرض ترس از بارداری قرار دهد.

صحبت با یک روانشناس و مشاوره ترس از بارداری در این شرایط می‌تواند کمک کننده باشد و به افراد کمک کند که به درک بهتری نسب به خود و شرایطی که در آن قرار دارند برسند. زمانی که خودآگاهی فرد نسبت به شرایطی که در آن قرار دارد افزایش پیدا کند، در نهایت می‌تواند تصمیمات بهتری اخذ نماید.

مقاله کنترل خشم

کنترل خشم در دوران قرنطینه

برای بسیاری از افراد ماندن در خانه به دلیل پاندمی ویروس کرونا و سپری کردن شرایط قرنطینه سخت و استرس‌زا است. عدم قطعیت در خصوص آینده و این که شیوع این ویروس چه موقع کم‌تر می‌شود نیز شرایط را سخت‌تر می‌کند. بسته شدن کسب و کارها، تامین مخارج و نیازهای ضروری خانواده را با مشکل روبرو می‌کند. عدم آزادی کافی برای انجام کارهای مورد علاقه و همچنین عدم امکان ملاقات دوستان و خانواده از دیگر مواردی است که به سختی این دوران می‌افزاید. از این رو بسیاری از افراد در این شرایط به دلیل مشکلات ذکر شده دچار استرس، کم‌حوصلگی و در نتیجه آن پرخاشگری می‌شوند.

هدف از نگارش این مقاله آشنایی با راه‌های کنترل خشم در دوران قرنطینه و سپری کردن هر چه بهتر این شرایط می‌باشد.

محرک‌های خشم و عصبانیت خود را شناسایی کنید

اولین قدم برای کنترل خشم شناسایی آن است به این معنی که به خودآگاهی بیشتری نسبت به خشمتان رسیده و محرک‌های شروع آن را بشناسید. بر اساس انجمن روانشناسی در آمریکا، خشم یک احساس منفی است که معمولا با افکار خصومت آمیز، انگیختگی فیزیکی و رفتارهای نا به هنجار همراه است. خشم تنها یک احساس نیست و با تغییرات فیزیکی و ترشح هورمون‌هایی مانند آدرنالین که در زمان دعوا آزاد می‌شود، همراه می‌باشد. گاهی اوقات این تغییرات فیزیکی حتی بدون آن که فرد متوجه شود خشمگین است، ایجاد می‌شود.

خشم غالبا در مواجه شدن با رفتارهای اشخاص نزدیک به ما مانند همسر یا فرزندان ایجاد می‌شود به همین دلیل در شرایط قرنطینه به دلیل افزایش استرس ممکن است تنش بیشتری در خانواده‌ها ایجاد شود.

علائم خشم و عصبانیت شامل موارد زیر است:

  • افزایش ضربان قلب
  • افکار منفی پشت سر هم
  • احساس انتقام
  • گرفتگی ماهیچه و سردرد
  • دعوا کردن
  • مشت کردن دست
  • خشونت فیزیکی

خودشناسی برای تسلط بر اعصاب

افراد مختلف پاسخ متفاوتی در مقابل خشم بروز می‌دهند. بعضی از افراد ممکن است سریع کنترل خود را از دست بدهند اما برخی دیگر قوی‌تر بوده و توانایی بیشتری در مدیریت احساسات دارند. زمانی که شما بتوانید احساسات خود را شناسایی کنید و به خودآگاهی بیشتری نسبت به آن‌ها برسید، مدیریت بهتری می‌توانید داشته باشید. مدیریت به این معنی نیست که خودتان را سرکوب کنید چرا که سرکوب احساسات می‌تواند نتایج بدتری در پی داشته باشد. در رابطه با کودکان موارد زیر ممکن است آغاز کننده عصبانیت والدین شود:

  • زمانی که کودک به والدینش گوش ندهد.
  • زمانی که کودک همه چیز را به هم می‌ریزد، صدایش بلند باشد یا نتواند احساساتش را کنترل کند.
  • زمانی که کودک رفتار بدی در جمع داشته و این طور به نظر برسد که والدینش تربیت مناسبی نداشته‌اند.
  • زمانی که کودک از خوردن غذایی که برایش آماده شده یا از لباس پوشیدن و تمیز کردن اتاقش اجتناب کند.
  • زمانی که کودک با بی‌احترامی و عصبانیت با والدینش رفتار کند.

علاوه بر موارد گفته شده بسیاری از موارد دیگر در خصوص کودک می‌تواند منجر به خشم و عصبانیت شود. این موضوع نیز باید در نظر گرفته شود که کودک هم به خاطر شرایط قرنطینه، دور بودن از دوستان و ماندن در خانه ممکن است تحت فشار بوده و رفتارهای نامناسب از خود بروز دهد که موجب عصبانیت بیشتر والدینش شود.

کاهش تنش در قرنطینه

راه‌کارهای کنترل خشم در دوران قرنطینه

بعد از افزایش خودآگاهی نسبت به عواملی که شما را خشمگین می‌کند، لازم است که راه‌کارهایی برای کنترل و مدیریت خشم در اختیار داشته باشید. این راهکارها شامل موارد زیر است:

با دوستان و اشخاص نزدیک صحبت کنید

صحبت کردن در خصوص مشکلات و مسائلی که شما را عصبانی می‌کند، می‌تواند به تخلیه هیجانی شما کمک کرده و از رفتارهای پرخاشگرانه آتی جلوگیری کند. همچنین به اشتراک گذاشتن مشکلات با افراد معتمد به شما یادآور می‌شود که دیگران نیز با مشکلات کم و بیش مشابه درگیر هستند و شما در این زمینه تنها نیستید.

ایده‌آل گرا نباشید

بعضی از افراد تصور مشخص و ایده‌آلی از زندگی و خانواده دارند و زمانی که تصورات ذهنی آن‌ها عملی نشده و انتظاراتشان برآورده نشود، عصبانی و پرخاشگر می‌شوند. این افراد باید در نظر داشته باشند که در زندگی هیچ‌وقت به ایده‌آل نرسیده و باید از نکات مثبت زندگی خود لذت ببرند. تمرکز بر ضعف‌ها و مشکلات تنها باعث ناامیدی خواهد شد.

در خصوص احساساتتان صحبت کنید

زمانی که شما احساسات منفی خود را بروز ندهید، این احساسات در شما تلنبار شده و ممکن است به شکل بد و همراه با خشونت بروز پیدا کند. هر چقدر که شما مهارت ارتباطی بالاتری داشته باشید به شکل سالم‌تری می‌توانید احساسات خود را بروز دهید.

 قبل از اعمال خشونت چند لحظه صبر کنید

زمانی که تمام وجود شما را خشم فرا می‌گیرد اندکی صبر کنید و چند نفس عمیق بکشید. عصبانیت خود را ببینید و به درک بهتری از این که عصبانیت چه تغییراتی در بدن شما ایجاد می‌کند برسید؛ در این صورت می‌توانید پاسخ سنجیده‌تری داشته باشید.

هوای تازه استنشاق کنید

زمانی که عصبانیت شما را کنترل می‌کند و شما دیگر نمی‌توانید آن را مدیریت کنید، محیط را ترک کرده و کمی هوای تازه تنفس کنید. این کار به شما کمک می‌کند که نسنجیده عمل نکرده و برخوردی نداشته باشید که بعدا از آن پشیمان شوید.

برنامه‌ریزی کنید

شما ممکن است حتی برای یک ماه دیگر در خانه بمانید پس بهتر است که برای خود برنامه منظمی مشخص کنید و طبق آن روز خود را سپری کنید. برنامه‌ریزی و داشتن یک ساختار مشخص به شما کمک می‌کند که کم‌تر دچار استرس شده و محرک‌های منفی کم‌تر شما را تحت تاثیر قرار دهد.

اندکی بیرون بروید و فعالیت بدنی را فراموش نکنید

با رعایت نکات ایمنی در صورت امکان حتی برای مدت زمان اندکی با خانواده خود بیرون بروید و فعالیت و تحرک داشته باشید. این کار هر چند کم می‌تواند حال و هوای شما را تغییر بدهد.

مشاوره کنترل خشم

هر چند که شرایط فعلی و قرنطینه می‌تواند سخت و استرس‌زا باشد اما در نهایت تمام می‌شود. بسیار حائز اهمیت است که در این شرایط اندکی بیشتر صبور باشیم و از تنش در خانواده کم کنیم. اگر با استفاده از تکنیک‌های ذکر شده باز هم نمی‌توانید عصبانیت خود را کنترل کنید، می‌توانید با افراد متخصص در این زمینه صحبت کنید. هیچ چیز بدی در خصوص صحبت کردن با روانشناس وجود ندارد و چه بسا یکی از بهترین کارهایی است که شما می‌توانید برای ارتقا شخصیت خود و کمک به خانواده‌ و اطرافیانتان انجام دهید.

به دلیل شیوع ویروس کرونا در صورت عدم تمایل به مشاوره حضوری شما می‌توانید در کلینیک سرای مشاور با روانشناسان برجسته به صورت تلفنی یا تصویری نیز ارتباط برقرار کنید.

تلفن کلینیک روانشناسی

هذیان گفتن

اختلال هذیان و روش های درمان آن

اختلال هذیان (Delusional Disorder) که در گذشته در مجموعه اختلال پارانویید بررسی می‌شد، نوعی بیماری حاد ذهنی است که جزء اختلالات روان‌پریشی در نظر گرفته می‌شود. اشخاصی که به این بیماری دچار هستند، توانایی تشخیص واقعیت را از توهم ندارند. از علائم شایع بیماری همان‌طور که از نامش پیداست هذیان می‌باشد. اگرچه هذیان این بیماران واقعی نیست اما به صورت معمول پیش آمدن آن‌ها دور از ذهن و عقل نیز نمی‌باشد و ممکن است در زندگی واقعی اتفاق بیافتند. این توهمات می‌تواند شامل تعقیب شدن، مسموم شدن، توطئه یا حتی عشق خیالی باشد که حقیقت ندارد یا می‌تواند بسیار مبالغه شده باشد. در حالتی دیگر توهم افراد مبتلا به اختلال هذیان دور از ذهن است و امکان رخ دادن آن‌ها به صفر میل می‌کند؛ به طور مثال کلون شدن انسان‌ها توسط موجودات فضایی یا پخش افکار فرد بر تلویزیون. در این صورت گفته می‌شود که فرد دچار اختلال هذیان از نوع bizarre (عجیب و غریب) می‌باشد.

افراد مبتلا به اختلال هذیان برخلاف افراد مبتلا به سایر بیماری‌های روان‌پریشی می‌توانند به زندگی روزمره خود ادامه داده و کارهای روزانه خود را بدون مشکل خاصی انجام دهند. اما در مواردی نیز ممکن است این بیماران به میزان زیادی با توهمات خود مشغول شوند که در این حالت زندگی آن‌ها مختل می‌شود.

هذیان و توهم می‌تواند از عوارض سایر بیماری‌ها مانند اسکیزوفرنی باشد، اما اختلال هذیان به تنهایی، معمولا نادر است. این اختلال بیشتر در افراد مسن و میان‌سال دیده شده و در خانم‌ها بیشتر از آقایان رخ می‌دهد.

انواع توهم در بیماری هذیان

اروتومانیا:

در این حالت فرد تصور می‌کند که شخصی خاص او را دوست دارد. معمولا این شخص فردی معروف و مهم است. فرد مبتلا به توهم اروتومانیا سعی می‌کند با عشق خیالی خود ارتباط برقرار کند و ممکن است او را تعقیب نماید.

بزرگ‌نما:

در این حالت فرد تصور می‌کند که استعداد و توانایی خاص دارد و از افراد دیگر برتر است. این تصور در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز دیده می‌شود.

حسود:

در این حالت فرد دچار این توهم است که پارتنر یا همسرش به او وفادار نیست و با اشخاص دیگر نیز رابطه عاشقانه یا پنهانی دارد.

آزار بینی:

فرد مبتلا به این نوع توهمات تصور می‌کند دیگران می‌خواهند به او آسیب برسانند یا علیه او توطئه چینی کنند. آن‌ها ممکن است به کرات به مراجع قضایی مراجعه نمایند.

مشکل جسمی:

در این حالت فرد تصور می‌کند که دارای یک نقص جسمی یا مشکل پزشکی است.

ترکیبی:

در این حالت فرد مبتلا به اختلال هذیان چند نوع از توهمات ذکر شده را دارا می‌باشد.

دلایل ایجاد اختلال هذیان

مانند سایر بیماری‌های روان‌پریشی علت ایجاد اختلال هذیان به طور کامل مشخص نیست، اما فاکتورهای زیر در ایجاد آن ممکن است نقش داشته باشد:

ژنتیک

تحقیقات نشان داده است که اختلال هذیان در افرادی که اعضای خانواده آن‌ها مبتلا به این بیماری است، بیشتر است و همچنین می‌تواند از والدین به فرزندان نیز منتقل شود.

بیولوژی

محققان در حال بررسی ارتباط میان ساختار مغز و اختلال هذیان می‌باشند. تغییر ساختار مغز می‌تواند در ایجاد اختلال هذیان موثر باشد.

محیط

از دیگر فاکتورهای دخیل در تقویت اختلال هذیان می‌توان به استرس و همچنین مصرف الکل و مواد مخدر اشاره کرد. علاوه بر آن افرادی که مدت زیادی تنها زندگی کنند یا بینایی و شنوایی کمی داشته باشند ممکن است به این بیماری دچار شوند.

داروی توهم چیست

روش‌های درمان اختلال هذیان

روش‌های درمان اختلال هذیان شامل دارودرمانی و روان درمانی می‌باشد. درمان مبتلایان به این بیماری معمولا مشکل است زیرا این افراد قبول نمی‌کنند که روان‌پریش هستند و توانایی تشخیص توهمات خود را از واقعیت ندارند. مطالعات نشان داده است که تقریبا نصف کسانی که از داروهای ضد روان‌پریشی برای درمان اختلال هذیان استفاده کرده، بهبود پیدا کرده‌اند. داروهای ضد روان‌پریشی شامل انواع زیر می‌باشند:

داروهای ضد روان‌پریشی مرسوم (نورولپتیک)

این داروها از سال ۱۹۵۰ برای درمان بیماری‌های روانی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. نورولپتیک‌ها گیرنده دوپامین را در مغز مسدود می‌کنند. دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است که در ایجاد توهم نقش دارد. برخی از این داروها شامل کلروپرومازین، فلوفنازین، هالوپریدول، لوکساپین، پرفنازین، تیوتیکسین و تریفلوپیرازین می‌باشد.

داروهای ضد روان‌پریشی غیر مرسوم

این داروهای جدید عوارض کم‌تری نسبت به داروهای قبلی دارند. مکانیسم عمل آن‌ها از طریق مسدود کردن گیرنده دوپامین و سروتونین در مغز می‌باشد. سروتونین نوع دیگری از انتقال دهنده عصبی است که می‌تواند در ایجاد توهم و هذیان دخیل باشد. برخی از این داروها شامل آریپیپرازول، آسناپین، برکسپیپرازول، کاریپرازین و کلوزاپین می‌باشد.

سایر داروها

داروهای آرام‌بخش و ضد افسردگی نیز گاها برای بیماران مبتلا به اختلال هذیان که دچار اضطراب یا تغییرات خلق و افسردگی هستند، تجویز می‌شود.

روان درمانی نیز معمولا در کنار دارودرمانی برای درمان افراد مبتلا به اختلال هذیان تجویز می‌شود. جلسات روان درمانی کمک می‌کند که افراد مبتلا با استرس ناشی از توهمات و تاثیر آن‌ها بر زندگی‌شان راحت‌تر کنار بیایند. روان درمانی شامل:

روان درمانی فردی

در این نوع روان درمانی به فرد مبتلا کمک می‌شود که افکار اشتباه و آسیب دیده‌اش اصلاح شود.

درمان شناختی-رفتاری

این نوع درمان به فرد مبتلا کمک می‌کند که با الگوهای فکری و رفتاری اشتباه که منجر به احساسات مخرب و توهم می‌شود، آشنا شود.

جلسات مشاوره برای خانواده

در این نوع جلسات به خانواده افراد مبتلا به اختلال هذیان کمک می‌شود که رفتار مناسبی در مقابل فرد بیمار داشته و به روند درمان او کمک کنند.

افرادی که علائم بسیار شدید بروز می‌دهند که در نتیجه آن ممکن است به خودشان یا دیگران آسیب برسانند باید در بیمارستان بستری شده تا علائم آن‌ها پایدار شود.

نتیجه درمان بسته به شرایط و شدت بیماری می‌تواند متفاوت باشد. به طور مثال در صورتی که فرد مبتلا از حمایت اطرافیان و انگیزه کافی برای درمان برخوردار باشد، احتمال بهبودی بیشتر است. اختلال هذیان یک بیماری حاد است اما در صورتی که روند درمان با پیگیری کافی طی شود، قابل درمان است.

عوارض ناشی از اختلال هذیان

افراد مبتلا غالبا به دلیل مشکلات ناشی از توهمات و هذیان دچار افسردگی می‌شوند. علاوه بر آن رفتار بر اساس توهم می‌تواند منجر به مشکلات قانونی و برخورد پلیس شود. به طور مثال فردی که دچار اروتومانیاست به دلیل تعقیب و آزار افراد دیگر ممکن است دستگیر شود. همچنین افراد مبتلا به اختلال هذیان در صورتی که توهماتشان بر روابطشان تاثیر بگذارد ممکن است جامعه و دوستانشان آن‌ها را طرد کرده و دچار تنهایی شوند.

تلفن کلینیک روانشناسی

نحوه برخورد با خواسته‌های کودک

معمولا کودک بعد از دوره‌ی نوزادی وارد مرحله‌ای می‌شود که ممکن است خواسته‌های زیادی داشته باشد؛ این مرحله طبیعی است و جزئی از روند سالم رشد کودک محسوب می‌شود. اما اگر کودک مدرسه‌ای شما مرتبا می‌خواهد که برایش چیزی بخرید یا فراهم کنید و نیازهای زیادی دارد، شاید لازم است که نگاه دقیق‌تری به تربیت خود داشته باشید.

به بعضی از کودکان یاد داده نمی‌شود که نیازهای خود را با نیازهای اطرافیانشان به تعادل برسانند و این موضوع منجر می‌شود که کودک بسیار پرتوقع یا فریبکار شود یا حتی گرایشات مادی گرایی پیدا کند (این موضوع بیشتر در دوره‌های قبل از نوجوانی و نوجوانی شایع می‌شود).

آیا شما هم کودکی دارید که خواسته‌های فراوان دارد و همیشه خواستار توجه و وقت بسیاری از جانب شماست؟ آیا کودک شما از همه چیز شکایت دارد و مدام نق می‌زند بدون آن که متوجه تاثیر رفتارش بر شما باشد؟ آیا این موضوع برای ماه‌ها و حتی سال‌ها ادامه داشته است؟

اگر جوابتان به سوال‌های بالا مثبت است، بهتر است که به ادامه مقاله توجه کنید. در این مقاله در خصوص نحوه برخورد صحیح با خواسته‌های کودک و جلوگیری از ایجاد توقعات اشتباه در او صحبت شده است تا خانواده‌ها بتوانند تربیت بهتری داشته و افراد سالم‌تری تحویل جامعه دهند. مطمئنا همه والدین دوست دارند که کودکشان از هر لحاظ چه جسمی و چه روانی سالم باشد و هیچ پدر و مادری از قصد به فرزند خود آسیب نمی‌رسانند. اما باید گفت که آسیب‌های وارد شده به کودکان به دلیل ناآگاهی و عدم تجربه کافی والدین انکار ناپذیر است.

دلایل ایجاد توقع و خواسته‌های نامطلوب در کودکان

به طور معمول دو دلیل اصلی برای پرتوقع شدن کودک وجود دارد که هر دو آن‌ها با صرف وقت و تلاش قابل حل و درمان است. این دلایل شامل:

توجه زیاد پدر و مادر

گاهی اوقات والدینی که خودشان در کودکی مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند بعد از بچه‌دار شدن به دلیل این که نمی‌خواهند کودکشان مشکلات آن‌ها را تجربه کند، توجه بیش از اندازه نثار فرزند خود می‌کنند. آن‌ها مدام برای کودکشان اسباب بازی‌های مختلف می‌خرند و وقت بسیاری به او اختصاص می‌دهند دریغ از این که این نوع تربیت باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای فرزندشان شده و او را به فردی محق و طلب کار تبدیل می‌کند.
این کودکان به این که همه چیز طبق خواسته آن‌ها پیش برود، عادت می‌کنند و تصور می‌کنند که اطرافیان فقط باید در خدمت آن‌ها باشند، اما روال دنیا این گونه پیش نمی‌رود. دیر یا زود والدین این کودک متوجه می‌شوند که فرزندشان همیشه مدعی است و زمانی که سعی می‌کنند به او بفهمانند که بعضی از خواسته‌ها را نمی‌توانند برایش برآورده کنند، با شکایت و گریه مواجه می‌شوند زیرا کودک تنها به روش قبلی والدین خود عادت دارد و روش دیگری برایش قابل قبول نیست. او به قدرتی که قبلا داشته عادت کرده است.

تربیت کودک

کودک در این زمان ممکن است از جملاتی نظیر “از شما متنفرم”، “شما والدین بدی هستید”، یا “شما دیگر مرا مانند قبل دوست ندارید”، استفاده کند. شنیدن این جملات برای والدینی که توجه و عشق بسیاری نثار فرزند خود کرده‌اند می‌تواند بسیار سخت باشد.

عدم حضور والدین

در حالتی دیگر زمانی که پدر و مادر با یکدیگر مشکل داشته باشند و سازگار نباشند، کودک احساسات بدی را تجربه می‌کند که برای او با آگاهی کمی که دارد تجربه این احساسات بسیار مشکل است. ممکن است والدین بخواهند از یکدیگر جدا شوند یا قبلا جدا شده باشند؛ در این حالت کودک دچار ترس از دست دادن عشق و امنیت شده که برای جبران آن ممکن است بهانه‌گیر شده و خواسته‌هایش بیشتر شود. در این حالت کودک خواسته‌هایش بیشتر می‌شود زیرا بلد نیست که چگونه نیاز خود را به دریافت عشق بروز دهد.

در برخی شرایط ممکن است پدر و مادر با یکدیگر مشکلی نداشته باشند و شرایط شغلی، تحصیلی و … منجر به عدم حضور یکی از والدین در خانه شود که در این صورت نیز احتمال دارد کودک در مقابل فقدانی که تجربه می‌کند، بهانه‌گیر شود.

بهترین رفتار مقابل خواسته‌های نابجای کودک

در مرحله اول باید مشخص شود که چه چیزی باعث شده کودک خواسته‌های نابه‌جا داشته باشد یا بهانه‌گیر شود. در صورتی که علت رفتارهای کودک شما عدم حضور والدین باشد باید با او صحبت کنید و به او نشان دهید که به او اهمیت می‌دهید و او را مانند قبل دوست دارید. در صورتی که تنش‌های موجود در خانه بر فرزند شما اثر گذاشته جلسات مشاوره می‌تواند در کاهش تنش‌ها بسیار موثر واقع شده و آسیب کم‌تری گریبان‌گیر کودکتان شود.

در حالت دیگر در صورتی که کودک شما به دلیل توجه بیش از اندازه، خواسته‌های نابه‌جا پیدا کرده است وقت آن است که یکسری محدودیت‌ها و قوانین مشخص کنید. همان طور که گفته شد در ابتدا ممکن است فرزندتان به تغییر رفتار شما واکنش بسیاری نشان دهد اما شما برای این که آینده‌نگر باشید و از ایجاد آسیب‌های بیشتر به کودکتان در آینده جلوگیری کنید، لازم است که به قوانین جدید پایبند باشید. بسیار مهم است که در این مرحله شما و همسرتان با یکدیگر یکی باشید. اگر این مرحله‌ی تغییر برای شما مشکل است می‌توانید از کمک مشاوره برای تسهیل شرایط بهره‌مند شوید.

به صورت کلی در برخورد با خواسته‌های کودک موارد زیر را در نظر بگیرید:

  1. از یک لحن ملایم و قاطع برای توضیح محدودیت‌ها و قوانین استفاده کنید.
  2. تفاوت میان نیاز و خواسته را برای کودکتان توضیح دهید. به او بگویید که نیاز شامل مواردی نظیر غذا، لباس و خانه است و خرید اسباب بازی و یا تنقلات در دسته خواسته‌ها قرار می‌گیرد.
  3. مدل خوبی برای کودکتان باشید. زمانی که خواسته‌ای دارید از عباراتی نظیر در صورت امکان یا لطفا استفاده کنید و در قبال کاری که دیگری برای شما انجام می‌دهد، تشکر کنید.
  4. در صورتی که فرزندتان با لحن نامناسبی از شما چیزی خواست، نحوه صحیح تقاضا را به او یاد دهید و کلمات او را اصلاح کنید.
  5. نه گفتن را یاد بگرید. اگر کودک شما خواسته نابجایی داشت، به او نه بگویید و علتش را نیز توضیح دهید. این موضوع در سلامت کودک بسیار مهم است که به او نشان دهید هر چیزی را نمی‌تواند داشته باشد.
  6. با همسرتان صحبت کنید و به یک الگوی مشخص برای برخورد با خواسته‌های کودکتان برسید. هماهنگی در تربیت کودک بسیار حائز اهمیت است.
  7. رفتارهای خوب کودکتان را تحسین کنید و همیشه فقط بر رفتارهای نامناسب او تمرکز نکنید.

تلفن کلینیک روانشناسی

تحمل کردن خانواده

تحمل کردن پدر و مادر در خانه

برای بسیاری از فرزندان جوانی که در کنار والدینشان زندگی می‌کنند، کنار آمدن با شرایط دشوار است. زمانی والدین به فرزندانشان صحبت کردن، راه رفتن و حتی چیزهای کوچکی مثل بستن بندهای کفش را آموزش داده‌ و همه قوانین را بدون این که مورد سوال قرار بگیرند تعیین کرده‌اند. برای این افراد دشوار است که قبول کنند فرزندشان دیگر بزرگ شده‌ و می‌خواهد مستقل فکر کند و تصمیم بگیرد. در این شرایط بحث و دعوا با والدین اجتناب ناپذیر است. گاهی اوقات نیز مشکلات از بحث برای استقلال فراتر رفته و مشکلات روان والدین و باورهای آسیب زننده آن‌ها گریبان‌گیر فرزندان می‌شود.
در این مقاله در خصوص نحوه کنار آمدن و تحمل کردن پدر و مادر در خانه در شرایطی که امکان جدا شدن وجود ندارد، صحبت شده است تا فرزندان با کم‌ترین میزان آسیب این مرحله را پشت سر گذارند.

راه‌کار تحمل کردن پدر و مادر در خانه

رفتارهای ناسالم والدین می‌تواند احساساتی نظیر ناراحتی، خشم، سردرگمی و ناامیدی برای فرزندان ایجاد نماید. برای این که فرزندان کم‌تر تحت تاثیر والدین قرار بگیرند، راه‌کارهای زیر پیشنهاد می‌شود:

از بیرون به شرایط نگاه کنید و دید ناظری خود را تغییر دهید

حتی بهترین والدین نیز به فرزندانشان با هدف محافظت کردن، راهنمایی و اصلاح آسیب می‌زنند. در این حالت آن‌ها ترس‌ها و تعصبات خود را در رفتار با فرزندشان منعکس می‌کنند. نکته مهم این است که والدین نیز انسان‌های معمولی با نقاط قوت و ضعف هستند و اشتباه می‌کنند. آن‌ها نیز ممکن است آموزش‌ و تربیت سالمی از طرف پدر و مادرشان دریافت نکرده و دچار آسیب شده باشند. زمانی که علت رفتار والدینتان را درک کنید، دیگر مانند قبل از آن‌ها خشمگین نمی‌شوید.

انتظارات خود را پایین بیاورید

مدام به این موضوع فکر نکنید که شرایط باید جوری دیگری باشد یا این که چرا شرایطتان دشوار است. این موضوع را بپذیرید که زندگی سخت است. زمانی که سختی زندگی را بپذیرید کم‌تر دچار یأس و ناامیدی می‌شوید. انتظارات و دید شما نسبت به زندگی حال شما را تعیین می‌کند. شما بهتر است انتظارات خود را پایین بیاورید و والدینتان را همان طور که هستند بپذیرید. به این ترتیب آسیب کم‌تری می‌بینید و راحت‌تر می‌توانید اهداف خود را دنبال کنید. شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که شخصی با اختلال شخصیت خودشیفته بتواند با مهربانی و دلسوزی رفتار کند؛ همان طور که نمی‌توانید از عقرب انتظار داشته باشید که نیش نزند. زمانی که بپذیرید والدینتان تغییر نمی‌کنند بسیار راحت‌تر می‌توانید با آن‌ها کنار بیایید.

وارد تله احساس گناه نشوید.

معمولا والدین از این که فرزندانشان را بی محبت و تقصیرکار نشان دهند، خوششان می‌آید اما شما باید توجه کنید که در دام آن‌ها نیافتید. زمانی که شما کارهایی را که ازتان می‌خواهند انجام ندهید، سعی می‌کنند شما را بد جلوه دهند فارغ از این که فرزندانشان می‌توانند نظراتی متفاوت از آن‌ها داشته باشند. به آن‌ها بگویید که اجازه نمی‌دهید با احساساتتان بازی کنند و حرف‌هایشان روی شما تاثیری ندارد. اگر باز هم شما را آزار دادند بگویید که خواسته آن‌ها را انجام نمی‌دهید و از آن‌ها بخواهید که به تصمیم شما احترام بگذارند.

کنار آمدن با والدین

در زمان مقابله با والدین سخت‌گیر صریح و قاطع باشید.

زمانی که با والدینتان مواجه می‌شوید، قاطعانه نظر خود را ابراز کرده و خونسردی خود را حفظ کنید. بگذارید آن‌ها از خواسته و تفکر شما اطلاع پیدا کنند. جملات خود را با این که چه فکر می‌کنید و چه احساس و خواسته‌ای دارید، شروع کنید. اما انتظار پاسخ مناسب و درک متقابل از آن‌ها نداشته باشید. شما نمی‌توانید والدین خود را تغییر دهید و تنها کاری که از شما بر می‌آید این است که به حرف‌های آن‌ها اعتنایی نداشته باشید.
توجه کنید که والدینتان سعی می‌کنند با حرف‌هایشان شما را گیج کنند و یا ترحم شما را بر انگیزند اما همان‌طور که گفته شد وارد بازی آن‌ها نشوید و اجازه ندهید آن‌ها برایتان تصمیم بگیرند. نظرات خود را مودبانه و با خونسردی ابراز نمایید و توجه کنید که شما باید با خودتان و احساستان صادق باشید و مشخص کنید که یکسری رفتارهای خاص را تحمل نمی‌کنید.

رفتارهای بد والدینتان را تلافی نکنید.

وارد بحث شدن و دعوا کردن متقابل نه تنها رفتار والدین را تغییر نمی‌دهد بلکه باعث می‌شود احساسات بد شما تشدید شود. به جای دعوا به دنبال روش‌هایی برای برطرف کردن تنش باشید. به طور مثال پیشنهاد صرف چای بدهید یا با صدایی آرام و مهربان با آن‌ها صحبت کنید. البته انکارپذیر نیست که این رفتار در شرایطی که آن‌ها رفتار مناسبی با شما نداشته‌اند، بسیار مشکل است اما در نظر بگیرید که داد زدن و پرخاشگری کار هوشمندانه‌ای نیست و مشکلی را حل نمی‌کند. اگر هر زمان در مواجهه با والدینتان احساس کردید که می‌خواهید از آن‌ها انتقام بگیرید بدانید که نتیجه این کار برای شما مثبت نخواهد بود. سعی کنید که فاصله خود را با آن‌ها حفظ کنید و در مقایسه با آن‌ها انسان بهتری باشید.

به آینده خود با امیدواری نگاه کنید

شما می‌توانید هر آدمی که دوست دارید، باشید بدون نیاز به این که از پدر و مادرتان تایید بگیرید. آن‌ها فرصت زندگی کردن داشته‌اند پس شما هم باید این فرصت را داشته باشید. ممکن است به دلیل مشکلاتی که با خانواده‌تان داشته‌اید به دنبال عشق در خارج از خانه باشید اما توجه کنید که با اشخاصی که شبیه به والدینتان هستند وارد رابطه نشوید زیرا در بسیاری از موارد انسان‌ها شرایط دوران کودکی خود را در روابطشان بازسازی می‌کنند حتی اگر آن شرایط آزاردهنده باشد برایشان آشناست و به آن عادت دارند.

در صورتی که به خودتان و شرایط آگاه شوید دیگر نگرانی از این بابت وجود نخواهد داشت و حتی لازم نیست از این که بعد از بچه‌دار شدن شبیه والدینتان شوید بهراسید.
علاوه بر آن شما نباید برای این که نمی‌توانید پدر و مادرتان را در خانه تحمل کنید، از افراد دیگر به عنوان راه فرار استفاده کنید زیرا با این کار ممکن است مشکلات بیشتری برای خود ایجاد نمایید.

به خودتان باور داشته باشید

باور نکنید که شما همان طور که والدینتان اظهار می‌دارند فرزند بدی هستید. یک لیست از نکات مثبت شخصیتی و توانایی‌هایتان تهیه کنید. اگر شما فردی خودسرزنش‌گر هستید بدانید که همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند و اشتباه کردن چیز بدی نیست. اما لازم است که از اشتباهات درس بگیریم و تکرارشان نکنیم.

با یک شخص مطمئن صحبت کنید

صحبت کردن با دوستانی که به آن‌ها اعتماد دارید و به اشتراک گذاشتن احساساتتان می‌تواند در کنار آمدن با شرایط و تخلیه انرژی منفی بسیار کمک کننده باشد. علاوه بر آن صحبت با مشاور خانواده نیز در کاهش آسیب ناشی از رفتارهای اشتباه والدین بسیار تاثیرگذار است. مشاور خانواده در زمینه مشکلات خانوادگی تخصص دارد و شما می‌توانید بدون این که نگران قضاوت شدن باشید با او به راحتی صحبت کنید. مشاور خانواده به شما کمک می‌کند که با راه‌کارهای مناسب که به عدم تاثیر پذیری مخرب از والدینتان کمک می‌کند، آشنا شوید.

تلفن کلینیک روانشناسی

چگونه با خیانت پدر کنار بیاییم

چگونه با خیانت پدر کنار بیاییم؟

زمانی که فرزندان متوجه خیانت پدرشان می‌شوند معمولاً دچار سردرگمی شده و سؤالاتی از این قبیل برایشان ایجاد می‌شود: در مواجهه با خیانت پدر چه برخوردی باید داشته باشند؟ در صورتی که مادر از خیانت خبر نداشته باشد، آیا باید او را در جریان قرار دهند؟ آیا لازم است که مانع پدرشان شوند؟ این در حالی است که خود فرزندان نیز در هر سنی که باشند به صورت مستقیم از خیانت پدر آسیب می‌بینند.

در این مقاله با بررسی آسیب‌های ناشی از خیانت پدر، در خصوص نحوه برخورد با این موضوع و گذشتن از احساسات منفی ناشی از آن صحبت شده است.

تأثیرات منفی خیانت پدر بر فرزندان

الگوی خیانت می‌تواند به شکل ارثی از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود. فرزندان پدری که خیانت می‌کند به احتمال بیشتری در آینده به همسر خود خیانت می‌کنند. یکی از درس‌هایی که فرزندان از پدر خیانت‌کار می‌گیرند این است که هر کاری که دوست داشته باشند، می‌توانند انجام دهند و نیازی نیست عواقب کار خود را در نظر بگیرند. تحقیقات نشان داده است که تجربه خیانت پدر در کودکی تأثیرات خاموشی بر روان کودک می‌گذارد که ممکن است تا زمانی که فرد وارد رابطه عاطفی نشود، خود را نشان ندهد.

علاوه بر آن فرزندانی که با خیانت پدر به مادر مواجه می‌شوند، احساس می‌کنند که به آن‌ها نیز خیانت شده و اغلب توانایی خود را برای اعتماد کردن از دست می‌دهند. همچنین ممکن است تصور کنند که لیاقت دوست داشته شدن و تعهد شریک عاطفی خود را ندارند.

درک دلایل خیانت پدر به مادر

در مواجه شدن با خیانت پدر بهتر است با دلایل خیانت آشنا شویم تا بتوانیم به درک بهتری از شرایط برسیم. این موضوع به این معنی نیست که بد بودن خیانت را توجیه کنیم، بلکه با دانستن دلایل خیانت می‌توانیم با آسیب کم‌تری با موضوع برخورد نماییم. البته باید در نظر گرفت که انسان‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند و دلایل مطرح شده در ادامه به طور قطع ممکن است شامل حال خانواده شما نشود.

  1. دو نوع فرد خیانت‌کار وجود دارد. نوع اول خیانت‌کار فرصت طلب و نوع دوم خیانت‌کار سریالی است. نوع اول به این معنی است که فرد در موقعیتی قرار می‌گیرد که او را به خیانت وا می‌دارد، اما در نوع دوم فرد خیانت‌کار با خواست خود و با برنامه‌ریزی به خیانت روی می‌آورد و خود را برای این کار محق دانسته و احساس پشیمانی نمی‌کند. والدین خیانت‌کار در اکثر موارد از نوع اول هستند.
  2. مونوگامی (تک همسری) معمولاً برای انسان‌ها مشکل است. طبیعت در طول تکامل کسانی را انتخاب کرده که توانسته‌اند با اشخاص بیشتری رابطه برقرار کنند و ژن‌های خود را به نسل بعد منتقل نمایند. بنابراین ما نیز به تبعیت از اجدادمان میل به چند همسری داریم. البته این موضوع به این معنی نیست که انسان نمی‌تواند متعهد باشد و هیچ رابطه‌ای بدون خیانت نیست.
  3. اکثر افراد دوست ندارند که خیانت کنند. بنابراین بدانید که پدر شما نیز برای خیانت برنامه‌ریزی نکرده است. خیانت زمانی رخ می‌دهد که به صورت هم‌زمان فرصت، تمایل جنسی و نیاز تأمین نشده وجود داشته باشد. فرد خیانت‌کار تصور می‌کند که نمی‌تواند نیازهای خود را از رابطه با همسرش تأمین کند. این نیازها بیشتر شامل صمیمیت، درک شدن و تحسین شدن است و در موارد کمی به دلیل هوس و نیاز جنسی می‌باشد.
  4. انسان‌ها معمولاً بر اساس احساساتشان رفتار می‌کنند و نه بر اساس منطق. در صورتی که فرصت، تمایل جنسی و نیاز تأمین نشده وجود داشته باشد، اختیار و منطق کم‌تر می‌تواند از خیانت فرد جلوگیری کند. البته این موضوع به این معنی نیست که فرد خیانت‌کار نباید پاسخگوی اعمال خود باشد.

خیانت پدر به مادر

کنار آمدن با احساسات منفی ناشی از خیانت پدر

زمانی که شما به خیانت پدر پی می‌برید، ممکن است کل دنیا برایتان زیر و رو شود و احساساتی نظیر خشم، ناامیدی، گیجی، گناه، خجالت و احساس این که به شما خیانت شده، داشته باشید. در ادامه روش‌هایی برای کنار آمدن با این احساسات منفی ارائه شده است:

  1. بدانید که این موضوع تقصیر شما نیست. شما هیچ تأثیری در خیانت پدرتان نداشته‌اید. این که پدرتان به مادرتان وفادار نبوده مربوط به وضعیت احساسی و رابطه میان والدینتان است.
  2. اجازه ندهید که احساس خجالت والدینتان روی شما تأثیری بگذارد. شما ممکن است احساس کنید که دوست ندارید دیده شوید چون کل دنیا خیانت پدرتان را می‌داند. این موضوع درست نیست، حتی اگر کل اطرافیانتان از این مسئله اطلاع داشته باشد. در نظر داشته باشید که شما هیچ کار اشتباهی انجام نداده‌اید و دلیلی ندارد که احساس شرم داشته باشید.
  3. اشکالی ندارد که از پدرتان عصبانی باشید. پدر شما رفتار بدی داشته که بر کل خانواده اثر گذاشته است. پس اشکالی ندارد که نسبت به او احساس خشم داشته باشید. اما اجازه ندهید که احساس خشم کنترل شما را در دست بگیرد و ریشه بدواند. احساس خشم در طولانی مدت می‌تواند به شما آسیب برساند.
  4. با یک فرد معتمد صحبت کنید. بیان احساسات بدون این که کسی شما را قضاوت کند، می‌تواند برای تخلیه احساسات منفی مفید باشد.
  5. با یک مشاور صحبت کنید. مشاور خانواده در خصوص مشکلات خانوادگی، خیانت والدین و تأثیرات منفی آن در خانواده تخصص دارد و می‌تواند به شما کمک کند که با حداقل میزان آسیب این شرایط را پشت سر بگذارید.
  6. زندگی خود را با کیفیت قبلی ادامه دهید. بدون توجه به این که چه بر سر رابطه‌ی پدر و مادرتان می‌آید، اهداف تحصیلی و شغلی خود را دنبال کنید.
  7. اجازه ندهید که اشتباه دیگری بر زندگی شما تأثیر بگذارد و هویت شما را تعریف کند. شما نباید به دلیل این که پدرتان خیانت کرده اعتمادتان را به همه آدم‌های اطرافتان از دست بدهید. خیانت در روابط شایع است و ممکن است اتفاق بیافتد اما در نظر داشته باشید که اکثر افراد به روابط خود پایبند هستند و خیانت نمی‌کنند.

نحوه برخورد با پدر خیانت‌کار

به طور قطع رابطه شما با پدرتان بعد از برملا شدن خیانت آسیب می‌بیند، اما این که در ادامه به چه شکل پیش رود به این بستگی دارد که قبل از خیانت رابطه‌تان چگونه بوده است. توجه داشته باشید که شاید به نظر برسد که پدرتان به شما نیز خیانت کرده اما در واقع این خیانت تنها معطوف به مادرتان می‌شود. در برخورد با خیانت پدر موارد زیر را در نظر بگیرید:

  1. بی‌طرف باشید. شاید سخت باشد که در این شرایط طرف مادرتان را نگیرید، اما حقایقی وجود دارد که ممکن است شما از آن‌ها با خبر نباشید. وظیفه شما نیست که بین پدر و مادرتان وساطت کنید. اجازه دهید که آن‌ها خودشان مشکلات زناشویی خود را برطرف کنند.
    – اگر مادرتان در جریان خیانت نیست به او چیزی نگویید. این وظیفه شما نیست که حقایق را فاش کنید.
    – اجازه ندهید که والدینتان علیه والد دیگر از شما استفاده کنند.
    – سنگ صبور والدینتان نباشید. شما فرزند آن‌ها هستید و نباید مشکلات آن‌ها را بر دوش بکشید. این وظیفه والدین است که از شما در برابر مشکلات و آسیب‌ها محافظت کنند.
  2. با پدر و مادرتان با احترام و عشق رفتار کنید. اگرچه به دلیل خشمی که نسبت به پدرتان دارید ممکن است نتوانید رفتار مناسبی با او داشته باشید، اما در نظر بگیرید که پدرتان تنها به مادرتان خیانت کرده و شما را به شکل قبل دوست دارد. پس با هر دوی آن‌ها به یک شکل رفتار کنید.
  3. موضع خود را برای آن‌ها مشخص کنید. بگویید که موافق رفتار پدرتان نیستید اما در مشکلات میان آن‌ها دخالت نمی‌کنید.
  4. پدرتان را ببخشید. شاید شما نتوانید پدر خود را مانند قبل ببینید و دیدگاهتان نسبت به او تغییر کرده باشد. اما این را مرحله‌ای از بزرگ شدن بدانید زیرا شما دیگر مانند کودکی پدر و مادرتان را مصون از خطا نمی‌بیند و با واقعیت‌های زندگی آشنا شده‌ و به شناخت بهتری رسیده‌اید.

تلفن کلینیک روانشناسی

بعد از پایان یک رابطه

۱۴ نکته برای پایان دادن به یک رابطه

وقتی که یک رابطه تمام می‌شود، غالباً همه افراد آسیب می‌بینند. به طور معمول فردی که با او به هم زده می‌شود، به دلیل شوک و فقدان ناگهانی، بیشتر دچار استرس و اضطراب خواهد شد، اما این مسئله به این معنی نیست که فردی که جدا می‌شود، آسیب نمی‌بیند. معمولاً در مقالات مختلف در خصوص نحوه پشت سر گذاشتن دوره سوگواری بعد از جدایی صحبت شده، اما کم‌تر کسی درباره نحوه پایان دادن به رابطه صحبت کرده است. همان طور که گفته شد جدا شدن معمولاً با ناراحتی همراه است، پس ارائه راهکار در خصوص نحوه پایان دادن به رابطه به این معنی نیست که بتوان به گونه‌ای جدا شد که ناراحتی ایجاد نشود، بلکه منظور این است که چگونه آسیب ناشی از جدایی کم‌تر شود.

شما باید در نظر داشته باشید که اگرچه به این نتیجه رسیده‌اید که ادامه رابطه برایتان امکان پذیر نیست، اما باید به گونه‌ای جدا شوید که تمام لحظات و تجربه‌های خوبی که با یکدیگر داشته‌اید آسیب نبیند و هر دو شما بتوانید به خوبی از یکدیگر یاد کنید. پس زمانی که می‌خواهید به یک رابطه پایان دهید نباید تمامی لحظات خوبی را که با یکدیگر داشته‌اید، زیر سؤال ببرید. علاوه بر آن در این زمان خود شما نیز دچار اضطراب خواهید شد، اما باید بدانید که شخص تمام کننده رابطه کم‌تر از طرف دوستانش حمایت می‌شود و معمولاً افراد بیشتر برای کسی که با او به هم زده می‌شود، دلسوزی کرده و حمایت بیشتری به او اختصاص می‌دهند. همچنین شما ممکن است به خاطر غمی که برای طرف مقابلتان ایجاد کرده‌اید، احساس عذاب وجدان داشته باشید و آرزو کنید کاش می‌توانستید به گونه‌ی بهتری به رابطه پایان دهید. این در حالی است که شما خودتان هم ممکن است به دلیل از دست دادن رابطه ناراحت باشید و نتوانید به راحتی خاطراتتان را فراموش کنید.

چگونه از یک رابطه بیرون بیاییم؟

زمانی که شما همه راه حل‌ها را امتحان کرده و همه گفتنی‌ها را گفته‌اید، ولی باز هم به این نتیجه رسیده‌اید که رابطه باید تمام شود، یکسری دستورالعمل‌ها می‌تواند به شما کمک کند که علاوه بر این که ناراحتی کمتری برای طرف مقابلتان ایجاد کنید، خودتان نیز احساسات منفی کمتری را تجربه کنید. بعضی از این دستورالعمل‌ها ممکن است در نگاه اول به نظر برسد که شرایط را سخت‌تر می‌کند، اما در دراز مدت مطمئن باشید که راحتی بیشتری ایجاد کرده و کمک می‌کند که شما و طرف مقابلتان با دید مثبتی به پایان رابطه نگاه کنید.

چگونه کات کنیم

بایدهای تمام کردن یک رابطه

  1. اگر که از تصمیم خود برای پایان دادن به رابطه مطمئن هستید، سریع‌تر این کار را انجام دهید. عقب انداختن مسئله‌ای که اجتناب ناپذیر است، همه چیز را بدتر می‌کند.
  2. خودتان شخصاً جدایی را مطرح کنید. بسیار مهم است که خودتان شخصاً حضور پیدا کنید و به طرف مقابلتان نشان دهید که رابطه برای شما ارزشمند بوده است. تمام کردن رابطه با پیام ممکن است راحت‌تر به نظر برسد، اما می‌تواند برای طرف مقابل سردرگمی ایجاد کرده که منجر به ناراحتی بیشتری می‌شود.
  3. در مورد احساساتتان صداق باشید. شما باید حس واقعیتان را با طرف مقابل در میان بگذارید اما همزمان در نظر داشته باشید که بیش از اندازه صادق بودن هم ممکن است احساسات طرف مقابل را جریحه‌دار کند.
  4. در خصوص دلایل جدایی شفاف و واضح صحبت کنید. در صورتی که دلایل شما منطقی باشد و طرف مقابلتان علت جدایی را درک کند راحت‌تر می‌تواند با جدایی کنار بیاید و سریع‌تر مرحله سوگواری را پشت سر می‌گذارد.
  5. مسئولیت تصمیم خود را بر عهده بگیرید. برای تصمیمی که گرفتید شرایط یا اطرافیان را مقصر جلوه ندهید. همچنین برای این که عذاب وجدانتان کم‌تر شود و تصویر بهتری از خودتان به جای بگذارید هرگز سعی نکنید که طرف مقابل را مقصر جلوه دهید.
  6. بیش از اندازه از خودتان دفاع نکنید و به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید. به تمام سؤال‌های او با آرامش و به درستی جواب دهید.
  7. ارتباط خود را با او برای مدتی به طور کامل قطع کنید. این موضوع به طرف مقابلتان کمک می‌کند که راحت‌تر این واقعیت را که رابطه به پایان رسیده، درک کند.

نبایدهای پایان دادن به یک رابطه

  1. در جمع رابطه را تمام نکنید. شما باید این امکان را برای طرف مقابلتان محیا کنید که به راحتی بتواند احساسات خود را بروز دهد. همچنین او احتمالاً سؤال‌های بسیاری از شما خواهد داشت که یک مکان خلوت به او اجازه می‌دهد که به راحتی ابهامات خود را برطرف کند.
  2. در خانه خودتان با او به هم نزنید، حتی‌الامکان در خانه او مسئله جدایی را مطرح کنید. بعد از مطرح کردن جدایی و انجام صحبت‌های لازم، شما باید از هم جدا شوید و برای طرف مقابلتان با در نظر گرفتن احساسات بدی که تجربه می‌کند، سخت‌تر است که بیرون برود.
  3. به او امید واهی ندهید. اگر واقعاً می‌دانید که رابطه به پایان رسیده است، پایان باز برای رابطه نگذارید و نگویید که ممکن است پشیمان شوید یا دوباره بازگردید.
  4. سعی نکنید رابطه احساسی خود را به دوستی تغییر دهید. این موضوع می‌تواند برای طرف مقابلتان عدم قطعیت ایجاد نماید و حتی باعث شود که آسیب بیشتری ببیند. هدف این است که شریک قبلی‌تان بتواند به خوبی از رابطه‌ یاد کند نه این که تعریف مشخصی از رابطه‌تان نداشته باشد.
  5. طرف مقابل را بی‌‌ارزش نشان ندهید. شما زمانی برای یکدیگر ارزش بسیاری داشته‌اید پس با تحقیر کردن، او را بیش از اندازه ناراحت نکنید. به او نشان دهید که برای ویژگی‌ها و توانایی‌های مثبت او ارزش بسیاری قائلید.
  6. سعی نکنید کاری کنید که طرف مقابل احساس بهتری داشته باشد. بعد از این که شما از او جدا شدید دیگر مسئول احساسات او نبوده و سعی نکنید که از او حمایت کنید یا مرحله سوگواری را با یکدیگر پشت سر بگذارید.
  7. از برقراری رابطه جنسی بعد از مطرح کردن جدایی اجتناب کنید. این موضوع تنها باعث سردرگمی بیشتر شما خواهد شد.

با در نظر گرفتن موارد گفته شده شما می‌توانید به گونه‌ی بهتری به رابطه خود پایان داده و این امکان را فراهم کنید که بعد از گذشت زمان به خوبی از رابطه‌تان یاد کنید. در صورتی که روابط میان شما و شریک عاطفی‌تان پیچیده است و شما نمی‌توانید به راحتی مسئله جدایی را مطرح کنید، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید این مرحله را با کم‌ترین میزان آسیب پشت سر بگذارید.

تلفن کلینیک روانشناسی

ریشه اعتماد به نفس چیست

اعتماد به نفس – نشانه ها ، دلایل کمبود آن و راه های درمان

اعتماد به نفس به معنای خیلی ساده یعنی چطور راجع به خودمان فکر می‌کنیم یا چگونه خود را قضاوت می‌کنیم. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند احساس خوبی نسبت به خود و به صورت کلی زندگی دارند و به شیوه بهتری با چالش‌های زندگی مواجه می‌شوند. اما افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، خودشان و زندگی را منفی‌تر و بحرانی‌تر از آن چیزی که واقعا هست، میبینند و چالش‌های زندگی را با استرس بیشتری پشت سر می‌گذارند یا تصور می‌کنند توانایی مقابله با مشکلات را ندارند. مهمترین مسئله این است که بدانیم کمبود اعتماد به نفس تقصیر خود فرد نیست. فاکتورهای مختلفی نظیر ژنتیک، فرهنگ، تجربیات دوران کودکی و … در میزان اعتماد به نفس نقش دارد. اما این به این معنی نیست که فرد نمی‌تواند اعتماد به نفس خود را تقویت کند یا الگوهای گذشته را از بین ببرد.

با توجه به این که افراد بسیاری ممکن است با کمبود اعتماد به نفس مواجه باشند، در این مقاله در خصوص اعتماد به نفس و سایر موارد مرتبط با آن صحبت شده است.

علائم و نشانه‌های کمبود اعتماد به نفس

افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند معمولاً از قرار گرفتن در جمع‌های ناآشنا یا موقعیت‌‌های اجتماعی اجتناب می‌کنند. این افراد کم‌تر کارهای جدید را امتحان کرده و از مسائل چالش برانگیز دوری می‌کنند. در کوتاه مدت این اجتناب باعث می‌شود که زندگی مطمئن‌تر و امن‌تری داشته باشند، اما در دراز مدت دچار تنهایی، افسردگی و اضطراب می‌شوند. این افراد ممکن است برای غلبه بر کمبود اعتماد به نفس به عادت‌هایی نظیر مصرف الکل و مواد مخدر روی بیاورند.

از علائم دیگر افراد با اعتماد به نفس پایین این است که به راحتی نظرات خود را در مقابل دیگران بیان نمی‌کنند و معمولاً خود را موافق جمع نشان می‌دهند. این افراد تمرکز بسیاری بر رفتار خودشان داشته و نگران مورد قضاوت قرار گرفتن از جانب اطرافیانشان هستند. این افراد در روابط احساسی‌شان نیز دچار مشکل می‌شوند؛ به طور مثال هر چیزی را ممکن است به خودشان بگیرند، اگر شریک احساسی‌شان به آن‌ها بگوید که میخواهد کمی تنها باشد، ممکن است تصور کنند شریکشان آن‌ها را دوست نداشته یا توجه کافی به آن‌ها ندارد و با این که او چنین منظوری نداشته‌، با برخوردهای شدیدی مواجه شود.

دلایل کمبود اعتماد به نفس

عوامل مختلفی در ایجاد اعتماد به نفس پایین نقش دارند که از جمله آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ژنتیک و خلق و خو

ژنتیک در میزان ترشح هورمون‌های افزایش دهنده اعتماد به نفس نظیر سروتونین می‌تواند تاثیرگذار باشد. ۲۵ الی ۵۰ درصد ویژگی‌های شخصیتی به عوامل ارثی وابسته است. اگر شما به صورت ذاتی به خصوص در موقعیت‌های ناشناخته فردی محتاط هستید، ممکن است بیشتر از سایر افراد “اجتناب رفتاری” داشته باشید. در این صورت ممکن است به نظر برسد اعتماد به نفس پایینی دارید.

تجربیات زندگی

آسیب‌ و سوء استفاده جسمی و احساسی می‌تواند بر احساس ارزشمندی افراد تأثیر بگذارد. علاوه بر آن شیوه تربیت والدین نیز در میزان اعتماد به نفس موثر است. به طور مثال اگر والدینی داشته باشید که مرتب شما را با دیگران مقایسه کنند و دستاوردهای شما را کوچک جلوه دهند، اعتماد به نفس شما آسیب می‌بیند. همچنین مشکلات روانی والدین یا سوء مصرف مواد در آن‌ها نیز می‌تواند آسیب‌زا باشد.

مسخره شدن در دوران کودکی به دلیل ویژگی‌های ظاهری، هوش یا توانایی‌های ورزشی بر اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد. این موضوع تنها مختص کودکی نیست، بلکه در بزرگسالی نیز تحقیر شدن در محل کار یا توسط اشخاص دیگر می‌تواند در میزان دنبال کردن خواسته‌ها و عملکرد تاثیرگذار باشد.

کمبود اعتماد به نفس

از دیگر مواردی که در این گروه قرار می‌گیرد، جنسیت است. تحقیقات نشان داده است که خانم‌ها بیشتر از آقایان نگران این هستند که چطور به نظر می‌رسند و به همین خاطر کم‌تر خود را در معرض ریسک قرار می‌دهند. البته ویژگی‌های نژادی و فرهنگی نیز می‌تواند بر این موضوع تأثیر بگذارد. اگر شما در فرهنگی تربیت شوید که در معرض تبعیض جنسیتی قرار بگیرید، ممکن است پیام‌های اشتباه در خصوص توانایی‌های بالقوه و قابلیت‌های خود دریافت نمایید.

باورهای اشتباه

یکی از الگوهای اشتباه که بر میزان اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد ایده‌آل گرایی است. اگر فرد تصور کند که قبل از هر اقدامی باید همه جوانب را در نظر بگیرید و با آمادگی کامل برای هر چیزی اقدام نماید، ممکن است از انجام بسیاری از کارها اجتناب کند و خود را از بسیاری جهات محروم نماید.

جهان اطراف ما

غالبا رسانه‌ها این پیام را به افراد می‌دهند که چیزی کم دارند تا بتوانند محصولات و خدمات خود را به آن‌ها بفروشند. آن‌ها کاری می‌کنند که شما احساس بدی نسبت به خودتان داشته باشید و ویژگی‌هایی را که تا قبل بد نمی‌دانستید یا اصلا نمی‌دیدید به عنوان مشکل قلمداد کنید. استفاده فراگیر شبکه‌های اجتماعی نیز تأثیر مخربی بر اعتماد به نفس افراد می‌گذارد زیرا هیچکس ویژگی‌های منفی خود را به اشتراک نمی‌گذارد و این تصور برای افراد ایجاد می‌شود که زندگی دیگران بر خلاف زندگی آن‌ها ایده‌آل است.

اضطراب و افسردگی

بسیار شایع است که اضطراب و افسردگی با مشکلات مربوط به اعتماد به نفس همراه باشد. در صورتی که به دنبال درمان اضطراب و افسردگی هستید می‌توانید بر اعتماد به نفس خود نیز کار کنید.

افزایش اعتماد به نفس

در ادامه به برخی روش‌های تقویت اعتماد به نفس اشاره شده است.

توانایی‌های خود را شناسایی کنید

همه افراد دارای مهارت‌ها و استعدادهای منحصر به فرد هستند. این مهارت‌ها می‌تواند شامل آشپزی، موسیقی، دوست خوب بودن و … باشد. افراد از انجام کارهایی که در آن‌ها توانمند هستند، احساس خوبی پیدا کرده و اعتماد به نفسشان افزایش می‌یابد.

روابط سالم بسازید

از گذراندن وقت با کسانی که شما را تحقیر می‌کنند یا پایین می‌آورند، اجتناب کنید یا به آن‌ها بگویید که رفتار آن‌ها به شما آسیب می‌زند. با کسانی وارد رابطه شوید که مثبت هستند و شما را تحسین می‌کنند.

با خودتان مهربان باشید

خودتان را قضاوت نکنید و بیش از حد بر رفتار و گفتار خود متمرکز نشوید. دلیلی ندارد که شما کامل باشید تا احترام دیگران را کسب کنید. شما با تمام ویژگی‌های مثبت و منفی‌تان قابل احترام و ارزشمند هستید؛ پس بیش از اندازه بر کامل بودن تأکید نکنید.

نه گفتن را یاد بگیرید

همان طور که گفته شد افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند تصور می‌کنند که باید خودشان را موافق دیگران نشان دهند و “نه” گفتن برایشان مشکل است. اما سرکوب احساسات می‌تواند آن‌ها را دچار خشم و نارضایتی کند. این افراد باید توجه داشته باشند که “نه” گفتن بر روابط تأثیر منفی نمی‌گذارد و حتی می‌تواند کمک کننده نیز باشد.

در یک کار چالش برانگیز مشارکت کنید

همه افراد انجام دادن بعضی کارها ممکن است برایشان دشوار و ترسناک باشد. اما افراد با اعتماد به نفس بالا اجازه نمی‌دهند که احساسات منفی مانع از انجام علایقشان شود. برای خودتان یک هدف مانند شرکت کردن در یک کلاس یا مناسبت اجتماعی تعیین کنید. انجام این نوع فعالیت‌ها و موفقیت در آن‌ها می‌تواند به بهبود اعتماد به نفستان کمک کند.

با یک روانشناس صحبت کنید

معمولاً افراد به سختی می‌توانند به تنهایی نقاط تاریک شخصیتشان را ببینند و آن را ریشه یابی کنند. صحبت با یک روانشناس به افراد کمک می‌کند که راحت‌تر مشکلات خود را نظیر پایین بودن اعتماد به نفس ببینند و آن را ریشه یابی کنند. در بسیاری از موارد پیدا کردن علت مشکلات می‌تواند در روند درمان بسیار کمک کننده باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی

وقتی کسی ما را مسخره می‌کند چه کار کنیم؟

محسن یک دانشجوی باهوش، بافکر و خوش‌ذوق تحصیلات تکمیلی است. زمانی که یکی از استادانش در سمینار در پاسخ به سؤالی که پرسیده بود، جواب داد که تو یک احمق تمام عیار هستی، بسیار شوک زده شد. محسن با خودش فکر کرد که برای اولین بار در زندگی‌اش حرفی به ذهنش نرسید و نتوانست به درستی فکر کند؛ درست مثل این که مغزش به یک‌باره خاموش شده بود.

نیلوفر که یک پرستار بود نیز زمانی که مسئولش به خاطر یک اشتباه ساده در ورقه ثبت ساعات کار بر سرش فریاد زده بود، همین احساس را داشت. او گفت که من منکر این قضیه نمی‌شوم که مقصر هستم اما اشتباه من در خصوص ثبت ساعت کارم بود و نه درباره یک بیمار. اشتباه من تنها به خودم آسیب می‌زد اما نحوه برخورد او به این صورت بود که گویی من احمق‌ترین و بی‌مصرف‌ترین شخص زنده بر کره زمین هستم. من نتوانستم پاسخی بدهم و فقط به خودم می‌گفتم که نباید گریه کنی.
تحقیقات نشان داده است که احساس شرم و گناه اگرچه گاهی اوقات با یکدیگر مرتبط هستند، اما دو احساس کاملاً متفاوت می‌باشند. در بهترین حالت احساس گناه یا حس این که کار بدی انجام می‌دهیم می‌تواند منجر به تغییرات مثبت در رفتار شود. اما احساس شرم می‌تواند یک شخص را زمین بزند؛ تحقیقات نشان داده است که احساس شرم، حقارت و سوء استفاده احساسی و فیزیکی غالباً با یکدیگر مرتبط هستند.

نحوه پاسخ به فردی که ما را مسخره می‌کند

یک محقق به نام کلاین می‌گوید زمانی که کسی مورد تمسخر و تحقیر قرار می‌گیرد، در او احساساتی نظیر درماندگی، گیجی، فلج شدن و خشم شکل می‌گیرد که با گذشت زمان این تجربه در ذهنش زنده می‌ماند. معمولاً فردی که در این شرایط قرار دارد، دوست دارد که ناپدید شود و به زیر زمین برود و توانایی پاسخ دادن خود را از دست می‌دهد.

اگر این شرایط برای شما ایجاد شود، حتماً دوست دارید بدانید که چه پاسخی باید داشته باشید. اگر این اتفاق در گذشته رخ داده باشد، سخت می‌توان آسیب ایجاد شده را برطرف کرد اما فکر بدی نیست که برای شرایط مشابه در آینده خود را آماده کنید.

در ادامه هفت پیشنهاد برای پاسخ به تمسخر و تحقیر دیگران بر اساس تحقیقات انجام شده، ارائه شده است.

۱- قبل از پاسخ دادن کمی به خودتان وقت دهید.

این شرایط که مغز خاموش شده باشد و فقط بخواهید ناپدید شوید، شرایط ساده‌ای نیست. اما اگر صبر کنید تا مغزتان دوباره شروع به کار کند، می‌توانید پاسخ مناسبی داشته باشید. شما مجبور نیستید که سرزنش‌های طرف مقابل را بپذیرید یا عذرخواهی کنید؛ حتی حمله کردن متقابل نیز راه حل مناسبی نیست زیرا زمانی که شخص قربانی متقابل به مثل می‌کند معمولاً با شیوه بدتری مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرد.

۲- به خودتان نگیرید.

لحظه‌ای توجهتان را از خودتان بردارید و به این موضوع فکر کنید که چه چیزی باعث شده که طرف مقابل این نوع رفتار را با شما داشته باشد. هر چقدر که لازم است فکر کنید و به شخص مقابلتان خیره شوید. آن‌ها ممکن است شما را حتی بیش از قبل مسخره کنند، اما این نوع پاسخ بیشتر از هر کلمه‌ای می‌تواند نشان دهد که شما از این که کسی این نوع رفتار را داشته باشد، شوک زده شده‌اید. گاهی ممکن است کسی که شما را تحقیر یا مسخره می‌کند این کار را از عمد انجام نداده باشد و این نوع پاسخ شما او را متوجه عمل بدش کرده و عذرخواهی کند. اگر شما احتمال می‌دهید که رئیستان قصد ضایع کردن شما را جلو همکارانتان نداشته، یک پاسخ ساده در خلوت می‌تواند بهتر باشد. از او بخواهید که اگر انتقادی نسبت به کارتان دارد با شما در خلوت در میان بگذارد. به یاد داشته باشید که حتی اگر کار بدی انجام داده‌اید لایق تحقیر شدن یا مسخره شدن نیستید. اگر کسی شما را تحقیر می‌کند و می‌خواهد کاری کند که شما احساس بدی نسبت به خودتان داشته باشید، به این خاطر است که از درون احساس حقارت دارد.

۳- از موقعیت خارج شوید.

محققان بر این باور هستند که افراد تنها ۲۰ دقیقه فرصت دارند که یک مکالمه مبنی بر احساسات و تغییر دهنده داشته باشند. بعد از این زمان شما و طرف مقابلتان تنها الگوهای قبلی را تکرار می‌کنید. پس اگر در این زمان به نتیجه نرسیدید، بهتر است اندکی زمان دهید و موقعیت را ترک کنید و بعد از آن در موقعیتی دیگر به بحث و گفت و گو بپردازید.

 

پاسخ به مسخره کردن دیگران

۴- انگیزه طرف مقابل را بشناسید.

این که شما انگیزه طرف مقابل را بفهمید به این معنی نیست که او را ببخشید یا برای او دلسوزی کنید، بلکه این موضوع می‌تواند به شما کمک کند که رفتار او تأثیر مخرب کمتری روی شما داشته باشد و منجر به درک بهتر موقعیت شود.

گاهی اوقات دلیل رفتار آن‌ها این است که شما قبلاً در موقعیتی دیگر آن‌ها را مسخره یا تحقیر کرده‌اید. شاید شما آگاهانه این کار را انجام نداده باشید اما رفتار شما به گونه‌ای بوده که او این برداشت را داشته است. گاهی اوقات نیز افراد زمانی که احساس کنند موقعیت و قدرتشان در خطر است با کوچک کردن دیگران سعی بازیابی قدرتشان دارند. گاهی اوقات این بازی قدرت به طور مستقیم به شخصی که مسخره می‌شود، ارتباط دارد اما گاهی نیز بیشتر به خاطر یک احساس کلی مهم نبودن و نداشتن قدرت است.

تحقیقات نشان داده است کسانی که دیگران را مورد سوء استفاده یا آزار و اذیت جنسی قرار می‌دهند، معمولاً به صورت ناخودآگاه احساس جذاب نبودن یا ضعیف بودن می‌کنند. بنابراین آن‌ها قدرت خود را با آزار و اذیت دیگران اثبات می‌کنند.

۵- بدانید که شما تنها نیستید.

کم‌تر کسی است که در زندگی مورد تمسخر واقع نشده و احساس حقارت را تجربه نکرده باشد، پس بدانید این احساسی که شما تجربه می‌کنید دیگران نیز تجربه کرده‌اند. بهتر است با کسانی که به شما نزدیک هستند در این خصوص صحبت کنید و از حمایت آن‌ها بهره‌مند شوید. کسی که شما را مسخره کرده احتمالاً این کار را با بقیه افراد نیز انجام داده است، پس بدانید که مشکل از شما نیست و شما تنها قربانی نبوده‌اید.

۶- به تلافی کردن فکر نکنید.

تحقیقات نشان داده است که احساس حقارت ترکیبی از شرم و عصبانیت می‌باشد، بنابراین تلافی کردن و انتقام گرفتن ممکن است روش خوبی برای بازیابی اعتماد به نفس به نظر بیاید. اما باید در نظر داشت کسی که دیگران را تحقیر می‌کند، در صورت تلافی کردن شما، غالباً به روش بدتری پاسخ می‌دهد. این گونه افراد اخلاقیات را رعایت نمی‌کنند، پس بهتر است وارد بازی آن‌ها نشوید. ممکن است فکر کنید به دلیل این که پاسخ متقابل نداده‌اید، ضعیف به نظر می‌رسید، اما این فکر اشتباه است و خودتان را به خاطرش سرزنش نکنید.

۷- راهی برای حرکت به جلو پیدا کنید.

اگرچه توصیه شده که تلافی نکنید، اما جلوی طرف مقابل بایستید و اجازه ندهید شما را بیش از قبل تحقیر کند. اگر لازم است شغل خود را تغییر دهید یا از رابطه با آن شخص بیرون بیایید و بدانید که شما لایق بهترین‌ها هستید. در صورت لزوم و پیچیده بودن شرایط می‌توانید با یک مشاور صحبت کنید. مشاور به شما کمک می‌کند که به درک بهتری نسبت به خود و شرایطتان دست یابید و تصمیم‌گیری بهتری داشته باشید.

تلفن کلینیک روانشناسی

ترک وابستگی شدید

وابستگی‌های ناسالم و راه های رهایی از آن

زمانی که افراد کلمه وابستگی ناسالم یا اعتیاد را می‌شنوند، معمولاً ذهنشان به سمت وابستگی به مواد یا الکل می‌رود. اما در واقع وابستگی ناسالم می‌تواند بسیار فراتر از وابستگی‌ به یک ماده باشد. فقط کافی است به جای کلمه “ماده” کلمه “رفتار” را قرار دهیم تا با وسعت وابستگی‌های ناسالم آشنا شویم. افراد ممکن است به غذا خوردن، قمار، رابطه جنسی، خرید کردن و… اعتیاد داشته باشند. پس به صورت کلی می‌توان گفت اعتیاد به معنای هر وابستگی ناسالم است که زندگی روزمره را مختل کرده و مشکلاتی ایجاد نماید.

در این مقاله در خصوص انواع رایج وابستگی‌های ناسالم و روش درمان آن‌ها صحبت شده است.

تشخیص وابستگی‌های ناسالم

همه افراد یکسری علایق و سرگرمی‌ها داشته که ترجیح می‌دهند ببخشی از ساعات خود را به آن اختصاص دهند. هر نوع رفتار یا علاقه به انجام کاری وابستگی ناسالم محسوب نمی‌شود. برای این که به یک عادت، وابستگی ناسالم گفته شود باید فاکتورهای زیر را در نظر گرفت:

  • شخص در نتیجه وابستگی خود مبتلا به مشکلات روانی یا جسمی شود.
  • شخص در روابطش در خانه یا محل کار دچار مشکل شود.
  • شخص دچار پیامدهای منفی دیگر در نتیجه وابستگی شدید و انجام مکرر عمل مورد نظر شود. به طور مثال شخصی که به قمار اعتیاد دارد ممکن است که همه دارایی‌های خود را از دست داده و ورشکست شود.
  • شخص علیرغم این پیامدهای منفی نتواند از وابستگی خود دست بکشد.

انواع وابستگی ناسالم

کارشناسان بر سر این که بعضی از رفتارها اعتیاد محسوب می‌شوند یا خیر، اتفاق نظر ندارند، اما به صورت کلی هشت مورد از وابستگی‌های ناسالم می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

وابستگی به قمار

وابستگی به قمار یا اختلال قمار نوعی اعتیاد است که زندگی، شغل و خانواده فرد را به خطر می‌اندازد. غالباً کسانی که برای درمان اختلال قمار اقدام می‌کنند، مشکل قانونی پیدا کرده یا ورشکست شده‌اند. وابستگی به قمار مانند اعتیاد به مواد یا الکل است و همان ناحیه از مغز را درگیر می‌کند.

وابستگی به رابطه جنسی

اگرچه رابطه جنسی می‌تواند آرامش، صمیمیت و لذت ایجاد کند اما اعتیاد به آن می‌تواند مشکل‌آفرین باشد. افراد وابسته به رابطه جنسی برای ارضای هوس‌ها و نیازهای خود بیش از اندازه پیشروی کرده و عواقب و مشکلاتی را که برای خود یا طرف مقابل ممکن است ایجاد نمایند، در نظر نمی‌گیرند. این افراد زمان زیادی را برای برنامه ریزی رابطه جنسی یا انجام رابطه جنسی اختصاص می‌دهند که در ازای آن ممکن است شغل، روابط خانوادگی یا تقابلات اجتماعی آن‌‌ها تحت‌الشعاع قرار بگیرد. فرد وابسته به رابطه جنسی حتی ممکن است هزینه مادی بسیاری برای ارضای نیازهای خود صرف کند.

وابستگی به اینترنت

اکثر کارشناسان وابستگی به اینترنت را اختلال در نظر نمی‌گیرند با این حال این اعتیاد می‌تواند از کنترل خارج شده و مشکلاتی برای فرد در خانه یا محل کار ایجاد کند. همچنین بعضی از تحقیقات نشان داده است که وابستگی به اینترنت بر نواحی از مغز اثر می‌گذارد. وابستگی به اینترنت در ۶ الی ۱۴ درصد کاربران اینترنت ممکن است ایجاد شود.

وابستگی به خرید

خرید کردن یکی دیگر از رفتارهایی است که ممکن است از کنترل خارج شده و تبدیل به وابستگی ناسالم شود. آیا شما برای رهایی از حس بد خرید می‌کنید، اما بعد از آن دچار پشیمانی می‌شوید؟ اگر چنین است ممکن است که شما معتاد به خرید باشید. تحقیقات نشان داده که این نوع اعتیاد در خانم‌ها بیشتر از آقایان ایجاد می‌شود و ممکن است مشکلات فردی و یا مالی ایجاد نماید.

چگونه از وابستگی عاطفی رها شویم

وابستگی به بازی کامپیوتری

وابستگی به بازی‌های کامپیوتری در پسرها و آقایان بیشتر از خانم‌ها به وجود می‌آید. در یک مطالعه نشان داده شده که ۱۰ درصد کسانی که سن ۸ تا ۱۸ سال دارند و به بازی کامپیوتری علاقه دارند، دچار وابستگی شده و بازی برایشان ورای تخیل بوده و تبدیل به واقعیت زندگی‌شان می‌شود.

وابستگی به عمل زیبایی

بعضی از افراد به شکل وسواس گونه به دنبال عمل زیبایی هستند و از یک دکتر به یک دکتر دیگر می‌روند تا متخصص پوست یا جراح پلاستیکی را پیدا کنند تا با آن‌ها همراه شود. این افراد از ظاهر خود حتی با عمل‌های زیبایی مکرر رضایت پیدا نکرده و خودشان را زشت می‌بینند. این وابستگی در نتیجه اختلال بدریخت انگاری بدن ایجاد می‌شود.

وابستگی به غذا

برای مدت زیادی کارشناسان تحقیق می‌کردند که آیا وابستگی به غذا یک اعتیاد است یا یک اختلال که در نتیجه یک عارضه دیگر ایجاد می‌شود. اما در واقع پرخوری یا وابستگی به غذا یک اعتیاد است که در ۳ درصد بزرگ‌سالان در آمریکا وجود دارد. علائم این اعتیاد شامل پرخوری برای رهایی از احساسات منفی، پرخوری زمان تنهایی و پشیمانی بعد از پرخوری است. علت ایجاد وابستگی به غذا هنوز به طور کامل مشخص نیست، اما احتمالاً این وابستگی با افسردگی مرتبط باشد.

وابستگی به رفتارهای پرخطر

کسانی که به دنبال ماجراجویی و هیجان هستند، علائمی شبیه به افراد معتاد به مواد مخدر بروز می‌دهند. این افراد با انجام کارهای پر‌خطر مانند کوهنوردی، پرش در آسمان و … یک میزان هیجان به دست می‌آورند. اما به مرور زمان این افراد برای کسب همان میزان هیجان باید فعالیت پرخطرتری انجام دهند. انجام این فعالیت‌ها باعث ترشح مواد و هورمون‌هایی در بدن شده که در زمان مصرف مواد اعتیادآور در بدن تولید می‌شود.

رهایی از وابستگی‌های ناسالم

همان طور که گفته شد وابستگی‌های ناسالم و اعتیاد شامل طیف وسیعی است که می‌تواند از موارد مشخص مانند اعتیاد به هروئین یا کوکائین تا وابستگی به خرید، غذا و … گسترده باشد. در ادامه مراحل درمان وابستگی‌های ناسالم آورده شده است.

شناسایی وابستگی

در مرحله اول فرد باید وابستگی ناسالم خود را شناسایی کند. بعضی از افراد اعتیاد یا وابستگی خود را علیرغم گوشزد اطرافیان انکار می‌کنند، اما باید گفت که اولین مرحله درمان، پذیرش و اعتراف به اعتیاد است.

اجتناب از محرک‌ها

رفتارهای اجباری در نتیجه محرک‌های درونی یا بیرونی ایجاد می‌شوند. فرد وابسته باید تشخیص دهد که چه محرکی او را به تکرار عادت خود مجبور می‌کند. این محرک‌ها می‌تواند شامل خشم، تنهایی، خستگی، استرس، افسردگی، گرسنگی و … باشد. زمانی که فرد بتواند محرک خود را شناسایی کند، تنها کاری که لازم است قطع ارتباط میان محرک و رفتار اجباری است. به طور مثال اگر محرک فرد استرس است، در موقعیت استرس‌زا به جای رفتار اجباری، با یک دوست تماس بگیرد، نفس عمیق بکشد و یا قدم بزند.

تمرین کنترل ذهن و حضور در لحظه حاضر

معمولاً در زمان تنش، صدای ذهن فرد را به انجام رفتار اجباری وا می‌دارد. تکنیک‌های کنترل ذهن به افراد کمک می‌کند که صدای ذهن خود را خاموش کنند و با شروع محرک، به سراغ وابستگی و اعتیاد خود نروند. از تکنیک‌های کنترل ذهن و حضور در لحظه می‌توان به یوگا و مراقبه اشاره کرد.

پیدا کردن ریشه مشکل

شما ممکن است برای رهایی از یک رفتار یا مشکل، به یک رفتار دیگر اعتیاد پیدا کنید. به طور مثال ممکن است برای رهایی از وابستگی به الکل، به کار زیاد یا پرخوری رو بیاورید. اما این راه‌حل مشکل شما را حل نکرده و تنها از یک دام به دام دیگری می‌افتید. در غالب موارد علت اعتیاد شما ریشه در مسائل درونی دارد که لازم است شناسایی شود.

با یک روانشناس صحبت کنید

صحبت با یک روانشناس مجرب به شما کمک می‌کند که محرک رفتار اجباری خود را پیدا کرده و با استفاده از راه‌کارهای مناسب در جهت قطع ارتباط میان محرک و رفتار اجباری قدم بردارید. همچنین روانشناس به شما کمک می‌کند که ریشه درونی مشکل خود را شناسایی کرده و به شناخت بهتری نسبت به خود و موقعیتتان برسید.

تلفن کلینیک روانشناسی