عصبانیت، تحریکپذیری و پرخاشگری در کودکان
هیچکس دوست ندارد احساس عصبانیت کند اما همهی ما گاهی این حس را تجربه میکنیم. با توجه به اینکه بسیاری از بزرگسالان خشم و عصبانیت خود را از راه سالم و سازنده ابراز نمیکنند، جای تعجب نیست که احساس عصبانیت اغلب در کودکان طغیان میکند. اکثر والدین از عصبانیت و رفتارهای پرخاشگرانه کودک خود تعجب میکنند و میخواهند بدانند چهکاری در مورد آن میتوانند انجام دهند و نگران این هستند که آیا این رفتارهای کودک طبیعی است یا خیر؟
چه زمانی عصبانیت، تحریکپذیری و پرخاشگری کودک ناسالم است؟
برای کودکان زیر ۴ سال در هر هفته ۹ بار کجخلقی و عصبانیت غیرطبیعی نیست. عصبانیت کودک میتواند با رفتارهایی مثل گریه کردن، لگدزدن، هل دادن و ضربه زدن به مدت ۵ تا ۱۰ دقیقه همراه باشد. بیشتر کودکان در سنین مهدکودک این رفتارها را کنار میگذارند. اگر عصبانیت کودک در طول زمان کمتر نشود و با افزایش سن، کودک همچنان به رفتارهای نامناسب ادامه دهد و برای همسالان، خانواده و همکلاسیهای خود مشکل ایجاد کند، برای حل این مسئله مداخلهی روانشناسی لازم است. مسائل مربوط به عصبانیت و پرخاشگری از شایعترین دلایل ارجاع کودکان برای درمان سلامت روان است.
چه عواملی باعث عصبانیت، تحریکپذیری و پرخاشگری در کودکان میشود؟
عوامل متعددی میتواند در عصبانیت کودک و داشتن رفتارهای پرخاشگرانه که میتواند به خود کودک یا دیگری آسیب برساند، مؤثر است. یکی از عوامل سرخوردگی و ایجاد عصبانیت در کودک زمانی است که کودک نتواند به خواستهی خود برسد یا از او خواسته شود کاری را انجام دهد که احساس کند دوست ندارد انجام دهد. در کودکان مشکلات پرخاشگری و عصبانیت معمولاً به همراه مسائل دیگری مانند اوتیسم، اختلال نقص توجه و بیش فعالی، وسواس فکری-عملی و یا سندروم تورت وجود دارد.
تصور میشود که ژنتیک و سایر عوامل بیولوژیکی در خشم و پرخاشگری نقش دارند. محیط نیز در بروز عصبانیت در کودک بسیار تأثیرگذار است. ضربهی روحی، اختلال در عملکرد خانواده و برخی از شیوههای فرزند پروری (مجازاتهای سخت و متناقض، داد زدن سر کودک) نیز این احتمال را برای کودک فراهم میکند که خشم و پرخاشگری نشان دهد که در زندگی روزمرهی او اختلال ایجاد میکند.
عصبانیت، تحریکپذیری و پرخاشگری در کودکان چگونه تشخیص داده میشود؟
کودکان خردسال ممکن است توسط والدین خود برای ارزیابی روانشناختی یا روانپزشکی برده شوند یا توسط متخصص اطفال، روانشناس، معلم یا مدیر مدرسه به روانشناس یا روانپزشک ارجاع داده شوند. کودکان بزرگتر که مشکلات رفتاری آنها مشکلآفرین باشد برای ارزیابی و درمان توسط دادگاه نزد سیستم درمان فرستاده میشوند. برای ارزیابی وسعت و عمق پرخاشگری و عصبانیت کودک، یک متخصص به مسائل موجود در زندگی کودک توجه میکند. این کار شامل دریافت اطلاعات از والدین و معلمان، بررسی سوابق تحصیلی، پزشکی و رفتاری و انجام مصاحبههای فردی با کودک و والدین است. درواقع برای بررسی عصبانیت کودک به طیف کاملی از اختلالات بهداشت روان و چگونگی تأثیر آن بر زندگی کودک توجه میشود. برای تعیین اینکه آیا کودک معیارهای تشخیصی یک اختلال رفتاری را دارد یا خیر، از بررسیهای مبتنی بر تحقیق مانند پاسخ والدین و کودک به سؤالات خاص استفاده میشود.
تشخیصهای بالقوه برای کودک مبتلابه عصبانیت، تحریکپذیری و پرخاشگری شامل موارد زیر است:
- اختلال نافرمانی مقابلهای (ODD): الگویی از خلق عصبانی و تحریکپذیر همراه با سرپیچی و کینهتوزی که شش ماه یا بیشتر طول میکشد.
- اختلال سلوک (CD): الگوی رفتاری مداوم که حقوق دیگران را نقض میکند مانند زورگویی و سرقت و هنجارهای اجتماعی را زیر پا میگذارد مانند فرار از مدرسه یا فرار از خانه.
- اختلال نامنظمی خلقی اخلالگرانه (DMDD): تحریکپذیری دائمی، عصبانیتهای مکرر و خلقوخوی افسرده از نشانههای این اختلال است.
برخی اوقات از اصطلاحات دیگری نیز استفاده میشود؛ مثلاً در کودکان با اختلال خلقوخو یا اختلال بیش فعالی برای اشاره به تحریکپذیری و رفتار پرخاشگرانه اصطلاح بینظمی شدید خلقی بیان میشود و یا در سندروم توره اصطلاح حملات خشم برای انعکاس ماهیت انفجاری طغیانهای خشم استفاده میشود.
عصبانیت، تحریکپذیری و پرخاشگری در کودکان چگونه درمان میشود؟
مداخلات رفتاری اولین خط درمان خشم و پرخاشگری دوران کودکی است. درمان عصبانیت کودک بر دو رویکرد اصلی تأکید دارد که بر تغییر ارتباطات بین فردی که منجر به بروز انفجارهای پرخاشگرانه میشود، متمرکز هستند. روشهای درمانی مکملی وجود دارد که از جهات مختلف به مشکلات رفتاری کودک میپردازند.
- رفتاردرمانی شناختی (CBT): تمرکز این روش بر تأثیر نگرش فرد بر احساسات و باورهای او است. در این روش کودک میآموزد استراتژیهای جدیدتر و کارآمدتری برای احساسات، افکار و رفتارهای پرخاشگرانه انتخاب کند.
- تنظیم احساسات: به کودک کمک میکند تا دلایل شروع عصبانیت خود را شناسایی کند و برای جلوگیری از آن استراتژی داشته باشد.
- یادگیری روشهای جایگزین برای ابراز و رفع ناامیدی: به کودک و والدین کمک میکند تا پیامدهای احتمالی هر انتخاب را بسنجند و تعارض را به حداقل برسانند.
- توسعه استراتژیهای ارتباطی جدید: از طریق بازی با نقش برای تمرین به پیشگیری و حل موقعیتهای تحریککنندهی خشم کمک میکند.
حتی اگر CBT با کودک انجام شود، والدین بهطور فعال در درمان شرکت میکنند و از پیشرفت کودک در جهت یادگیری مهارتهای کنترل خشم حمایت میکنند.
- مدیریت رفتارهای والدین (PMT): با آموزش روشهای جایگزین برای رفتار غلط به والدین کمک میکند تا پرخاشگری و عصبانیت کودک را محدود کنند. در این روش بهجای مجازات برای تخلفات، تمرکز بر استفاده از تشویق برای کاری است که کودک درست انجام میدهد. PMT بر تعامل مثبت در خانوادهها بهعنوان پاداش تأکید میکند و به خانوادهها کمک میکند از وقت گذراندن باهم لذت ببرند. این بزرگترین انگیزه کودک برای کاهش عصبانیت میشود.
برخی از کودکان برای کمک به مدیریت سایر مشکلات بهداشت روان (مانند ADHD، اضطراب یا افسردگی) دارو مصرف میکنند؛ اما درمان شناختی رفتاری و روشهای مدیریت رفتارهای والدین (۶۵ درصد در کاهش تعداد و شدت عصبانیتها موفقیت دارند) درمانهای اولیه هستند. در صورت عدم پاسخ کودک به درمان، ممکن است رویکردهای دیگری نیز امتحان شود. برخی از کودکان به خدمات فشرده و شدیدتر یا حتی بستری نیاز دارند. زندگی با احساسات شدید و حاد احساس خوبی ندارد؛ بنابراین هدف از درمان این است که به کودک کمک کنیم احساس بهتری داشته باشد و رنج نبرد. در طول درمان عصبانیت کودک، والدین نیز یاد میگیرند به مواردی که برای کودک مهم است احترام بگذارند و گاهی خواهر و برادرها نیز در درمان گنجانده میشوند.
منبع: Yalemedicine