نوشته‌ها

چهار روش برای افزایش هوش هیجانی

بسیاری از افراد متخصص بر این باور هستند که موفقیت در مراحل مختلف زندگی ملزوم به داشتن هوش شناختی (cognitive intelligence) و هوش هیجانی (emotional intelligence) است و هر دوی آن‌ها برای ترقی لازم هستند. هوش هیجانی که هوش احساسی نیز نامیده می‌شود به معنای توانایی برقراری ارتباط با دیگران و نوع رفتار و گفتاری است که دیگران را به شما جذب و علاقه‌مند کند. فردی را تصور کنید که تجربه کاری زیادی دارد اما نمی‌تواند با کارفرما ارتباط خوبی برقرار کرده و کارش را به خوبی ارائه دهد. در این مثال اگرچه فرد توانایی کاری بالایی دارد اما شاید نتواند به اندازه‌ی لازم در کارش ارتقا پیدا کرده و موفق شود. خبر خوب این که هوش هیجانی می‌تواند به صورت اکتسابی نیز کسب شود. از این رو با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله در خصوص چهار روش افزایش هوش هیجانی صحبت شده است.

نشانه‌های هوش هیجانی پایین

هوش هیجانی بالا به این معنی نیست که فرد همیشه نقابی از خوشحالی بر چهره داشته باشد، بلکه به این معنی است که بتواند احساسات مختلف را در خود شناسایی کرده و با مدیریت صحیح به شیوه‌ی درستی آن‌ها را ابراز کند. فرد دارای هوش هیجانی پایین به این دلیل که نمی‌تواند احساسات خود را به خوبی مدیریت کند، معمولا به دلیل سرکوب احساسات به راحتی دچار اضطراب می‌شود. این افراد غالبا به کرات دچار تنش با دیگران می‌شوند و علاوه بر قضاوت و واکنش سریع نمی‌توانند به خوبی از خودشان دفاع کنند. زودرنجی، نگرانی و خود سرزنشی در این افراد به میزان بالایی دیده می‌شود.

راه‌های افزایش هوش هیجانی

کاری کنید که دیگران حس خوبی نسبت به خودشان پیدا کنند

بیشتر افراد از این که حس خوبی نسبت به خوشان داشته باشند خوشحال و اگر خجالت زده شوند، ناراحت می‌شوند. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند معمولا می‌توانند احساسات مثبت را در دیگران تقویت کنند. این موضوع به این معنی نیست که همیشه دیگران را تایید کنیم بلکه گاهی نیز بسته به شرایط می‌توانیم پیشنهادهای خود را ارائه دهیم البته این که با چه ادبیاتی این کار را انجام دهیم نیز حائز اهمیت است. به طور مثال زمانی که دیگران به نکته خوبی اشاره می‌کنند از ایده خوب آن‌ها تعریف کنید. اگر میخواهید نظر آن‌ها را تکمیل کنید نگویید که «بهتر است …. » بلکه بگویید «ایده خوبی است اما اگر … را انجام دهیم بهتر نمی‌شود؟». پاسخ دوم از این نظر مربوط به هوش هیجانی بالاتر است که ابتدا نظر طرف مقابل را تایید کرده، در مرحله دوم با بیان پیشنهاد به صورت سوالی به او قدرت انتخاب داده و سوم این که با استفاده از کلمه «ما» حس خوبی در او ایجاد کرده‌ است. در کنار همه موارد گفته شده به احتمال بیشتری نیز موافقت طرف مقابل جلب خواهد شد.

یاد بگیرید و بعد نیازهای درونی آن‌ها را تامین کنید

هر فرد در زندگی دغدغه‌های خاص خود را دارد. این دغدغه‌ها می‌تواند شامل پول، خانواده، سلامت، ستایش شدن یا جهت گیری سیاسی باشد. طرف مقابل خود را ارزیابی کنید تا متوجه شوید که دغدغه و انگیزه اصلی او چیست. ببینید زمانی که صحبت می‌کند از چه چیزی بیشتر حرف می‌زند یا چه کار به خصوصی انجام می‌دهد. اگر نمی‌توانید تشخیص دهید از او بپرسید که این روزها به چه چیزهایی بیشتر فکر می‌کند یا دنبال چه چیزی است؟

تقویت هوش هیجانی

زمانی که دغدغه فرد را پیدا کردید، به دنبال زمان‌هایی باشید تا بتوانید آن‌ها را تامین کنید. به طور مثال اگر فکر می‌کنید که دغدغه اصلی رئیستان افزایش راندمان کار است از او بپرسید که چه کاری می‌توانید انجام دهید تا این مهم را محقق کنید؟ یا اگر طرف مقابل شما به خانواده اهمیت می‌دهد و با شما راجع به موضوعی خاص صحبت کرده، در مکالمه بعدی در این باره از او بپرسید. به طور مثال اگر طرف مقابل به شما گفته که در خصوص تربیت فرزندان با همسرش دچار مشکل شده در مکالمه بعدی از او بپرسید که آیا پیشرفتی در این خصوص حاصل شده؟

میان صحبت کردن و گوش دادن خود تعادل برقرار کنید

در یک مکالمه دو نفره شما باید بین ۲۵ تا ۷۵ درصد مواقع صحبت کنید. اگر کم‌تر از ۲۵ درصد صحبت می‌کنید، باعث ایجاد فشاری بر طرف مقابل می‌شوید که تلاش کند سکوت شما را پر کند. اگر هم بیشتر از ۷۵ درصد مواقع صحبت می‌کنید باعث می‌شوید طرف مقابل حس بی اهمیت بودن پیدا کند. بهتر است زمانی که به صحبت‌های طرف مقابل گوش می‌دهید واقعا حرف‌های او را بشنوید و حس او را درک کنید. بسیاری از افراد زمانی که طرف مقابل در حال صحبت کردن است به جای گوش دادن در فکر جوابی هستند که قرار است در ادامه بدهند. اگرچه ایرادی ندارد که به جواب هم فکر کنیم اما نباید کل هدف از شنیدن جواب دادن باشد. پس سعی کنید به نحوه صحبت کردن طرف مقابل، تاکیدها، تن صدا و بالا و پایین شدن آن توجه کنید تا بتوانید بهتر حس طرف مقابل را درک کنید و به او اجازه بیان احساسات و افکارش را بدهید.

به میزان متعادل سوال بپرسید

زمانی که طرف مقابل صحبت می‌کند می‌توانید با پرسیدن سوال از احساس او مطمئن شوید. به طور مثال اگر زمانی که به صحبت‌های طرف مقال گوش می‌دهید متوجه بالا رفتن تن صدایش، درهم رفتن ابروهایش یا آه کشیدن او شدید می‌توانید از او بپرسید «این موضوع برای شما استرس زا بوده، درسته؟» پرسیدن سوال به جای دادن نظر قاطع جای خالی را برای برداشت اشتباه شما باز نگه می‌دارد. مطمئن شوید که تعامل شما با طرف مقابل دو طرفه است و حالت سخنرانی ندارد. افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند به میزان متناسب در مکالمات خود سوال می‌پرسند به گونه‌ای که حس بازجویی به طرف مقابل القا نشود.

تقویت هوش هیجانی امری شدنی است

بسیاری از افراد تصور می‌کنند که هوش هیجانی ارثی است و نمی‌توانند آن را بهبود دهند اما باید گفت که اگرچه هوش هیجانی می‌تواند به ژنتیک نیز مرتبط باشد اما قابل ارتقا است. فرد با قرار گرفتن در محیط‌های اجتماعی می‌تواند به صورت اکتسابی نیز هوش اجتماعی خود را ارتقا دهد. به کار بردن چهار روش ذکر شده نیز به افراد کمک می‌کند که تعاملات بهتری داشته باشند تا به واسطه آن در زمینه فردی و حرفه‌ای موفقیت بیشتری کسب نمایند.

تلفن کلینیک روانشناسی

مشاوره روانشناسی

راه های افزایش هوش هیجانی کدامند؟

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی یا EQ مهارت توانایی شناخت هیجانات و احساسات خود و دیگران، بیان و درک این احساسات و مدیریت آنها است. هوش هیجانی اکتسابی است و ما می توانیم با یادگیری و تمرین برخی روش ها هوش هیجانی مان را افزایش دهیم. افزایش هوش هیجانی باعث افزایش سازگاری فرد با محیط می شود.

راه های افزایش هوش هیجانی

برای افزایش هوش هیجانی ابتدا باید از هیجانات و احساس های مختلف آگاهی پیدا کرد و آنها را شناخت. یکی از راه های شناخت احساسات، توجه به حالت چهره و بدن یا لحن صدای خود و دیگران است. از این طریق می توانیم بفهمیم چه احساسی داریم و هنگام داشتن این احساسات بدن و چهره مان چه حالتی پیدا می کند. به عنوان مثال هنگام احساس عصبانیت چهره مان در هم می رود و اخم می کنیم، دستمان مشت می شود، ضربان قلب و تنفس مان تندتر می شود و … . بنابراین مشاهده و دقت به رفتار دیگران یکی از راه های تقویت هوش هیجانی است.
بیان احساسات و در میان گذاشتن آنها با دیگران راهی دیگر برای افزایش هوش هیجانی و درک بهتر احساسات است. بیان درست احساسات و همدلی کردن با دیگران مهارتی است که منجر به تقویت هوش هیجانی افراد می شود. همدلی با دیگران باعث درک احساسات آنها و توجه به نیاز ها و خواسته دیگران می شود. از طریق همدلی کردن ما خود را جای دیگران می گذاریم و سعی می کنیم احساسات طرف مقابل و عوامل بوجود آورنده این احساسات را درک کنیم.
توانایی مدیریت هیجان ها، چه هیجانات مثبت و چه منفی، مورد دیگری است که به افزایش هوش هیجانی افراد کمک می کند. بیشتر افراد در مدیریت احساسات منفی خود بیشتر مشکل دارند تا احساسات مثبت.

راه-های-افزایش-هوش-هیجانی

یکی از راههایی که به مدیریت هیجانات ناخوشایند کمک می کند تهیه لیستی از عواملی است که منجر به ایجاد احساسات منفی در شما می شود. با تهیه این لیست هم می توانید بهتر متوجه شوید که چه موقعیت هایی شما را آزرده می کند و هم می توانید پیش از اینکه در این موقعیت ها قرار بگیرید، از آنها اجتناب کنید و شرایط ایجاد احساسات ناخوشایند را در خود به وجود نیاورید.
فایده دیگر تهیه این لیست این است که شما می توانید درباره واکنش های دیگری که می توانید به این موقعیت ها داشته باشید فکر کنید. بنابراین به تدریج یاد می گیرید هنگام برخورد با هیجانات منفی و ناخوشایند رفتار های کمتر آسیب زا را جایگزین کنید و مدیریت احساسات خود را در دست بگیرید.
تقویت هوش هیجانی اگر از دوره کودکی شروع شود بهتر است. زیرا کودکان آمادگی بیشتری برای یادگیری دارند. می توان به کودک یاد داد که احساسات خود را بشناسد و با شناخت احساسات بتواند آنها را هم تفکیک کند. به عنوان مثال بازی هایی ترتیب داد تا ۴ هیجان اصلی شادی، غم، ترس و خشم را بتواند تشخیص دهد و حالت های چهره و بدنی آنها را بداند و از چهره و بدن خود و دیگران بتواند متوجه شود خود یا دیگران چه احساسی دارند. در مرحله بعد می توان به کودک نحوه واکنش مناسب به این هیجانات را آموزش داد. بیشتر کودکان در مورد مدیریت هیجانات خود، به ویژه کنترل خشم، نیاز به یادگیری و تمرین دارند. مثلا می توان به کودک آموزش داد بعد از اینکه احساسات خود را شناخت و متوجه شد احساسی که الان دارد احساس خشم و عصبانیت است، بتواند واکنش مناسب به آن را نیز تمرین کند و کنترل خشم را یاد بگیرد تا رفتاری انجام دهد که هم احساس خشمش را بروز داده باشد و هم کمترین میزان آسیب را به خود یا دیگران وارد کند. از این طریق می توان به افزایش هوش هیجانی کودک کمک کرد.

تلفن کلینیک روانشناسی