حال روحیم خوب نیست

چیکار کنم حالم خوب شه؟

برای همه‌ی افراد ممکن است پیش بیاید که گاهی احساس خوبی نداشته باشند. دلیل این موضوع می‌تواند استرس، اضطراب، بی‌حوصلگی یا بی‌انگیزگی باشد. زمانی که در این شرایط هستید، انجام بعضی از کارها ممکن است بتواند حال شما را بهتر کند. مسائل بسیاری در زندگی هستند که خارج از کنترل ما می‌باشند. اما در این میان انجام بعضی از کارها تحت کنترل ماست که ممکن است با انجام آن‌ها بتوانیم احساسات بهتری را تجربه کنیم. در این مقاله در پاسخ به سوال «چیکار کنم حالم خوب شه»، یکسری کارها پیشنهاد شده است. اگر در حال حاضر حال خوبی را تجربه نمی‌کنید، با ما در این مقاله همراه باشید.

وقتی دلمان می‌گیرد، چه کار کنیم؟

هر فردی بسته به شخصیتش ممکن است با انجام بعضی از کارها حالش بهتر شود. در ادامه لیست کارهایی که حال آدم رو خوب میکنه معرفی شده است. مهم است که با توجه به شخصیت و شرایطتان بدانید که چه کاری برای شما بهتر جواب می‌دهد.

استراحت کنید

گاهی اوقات کنار گذاشتن کاری که در حال انجامش هستید حتی برای مدت زمانی کوتاه می‌تواند زمانی که دچار استرس و اضطراب هستید یا احساس خستگی می‌کنید، حالتان را بهتر کند. کمی کنار بکشید و به موضوعی که باعث ناراحتی شما شده فکر نکنید. اجازه دهید که ذهنتان با موضوعات دیگری پر شود. تحقیقات نشان داده است که زمانی که مشغول به فعالیتی خاص هستیم، استراحت‌های کوتاه میان کار می‌تواند باعث شود که عملکرد بهتری داشته باشیم.

قدم بزنید

مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری اعلام کرده که ورزش کردن به مدت ۱۵۰ دقیقه در هفته می‌تواند کمک کند که علاوه بر سلامت جسمی، حال بهتری را نیز تجربه کنیم. یکی از ورزش‌های راحت پیاده‌روی کردن است. پیاده‌روی روزانه به مدت ۲۰ دقیقه می‌تواند به بهبود وضعیت روحی و کاهش استرس و هیجانات کمک کند. همچنین جدا از فعالیت فیزیکی و تاثیر آن بر سلامت جسم و روان، بیرون رفتن و خارج شدن از فضای بسته به تنهایی نیز می‌تواند دل‌گرفتگی شما را برطرف کند. تحقیقات نشان داده است که پیاده‌روی و قدم زدن در کاهش نشخوار ذهنی نقش موثری خواهد داشت.

با صدای بلند آهنگ گوش دهید

گوش دادن به موسیقی می‌تواند لذت بخش باشد، اما علاوه بر آن تحقیقات نشان داده است که موسیقی تاثیرات روان‌شناختی نیز دارد و می‌تواند بر حال ما تاثیر بگذارد. به طبع گوش دادن به آهنگ‌های غمگین می‌تواند حال بد ما را تشدید کند و از آن طرف گوش دادن به آهنگ‌های شاد و انرژیتیک روحیه ما را افزایش می‌دهد. اگر دلتان گرفته، به لیست آهنگ‌های شاد مورد علاقه‌‌تان با صدای بلند گوش دهید.

برای شخصی دیگر یک کار خوب انجام دهید

کمک کردن به دیگران می‌تواند باعث شود که حال بهتری را تجربه کنید. اگر دلتان گرفته، به کارهایی فکر کنید که می‌توانید برای کمک به خانواده، دوست، همسایه یا همکارتان انجام دهید. کمک کردن به دیگران باعث می‌شود که برای مدت زمانی حتی کوتاه افکارتان را کنار بگذارید. تحقیقات نشان داده است که کمک کردن به دیگران و سخاوتمندی حتی می‌تواند با کاهش مرگ و میر در ارتباط باشد. در بسیاری از موارد و حتی در بیماری‌های روان‌شناختی عامل ایجاد کننده ناراحتی و مشکل، نشخوار ذهنی است که کمک کردن به دیگران می‌تواند آن را کاهش دهد. چند مثال برای کمک کردن به دیگران می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • کمک کردن به خانواده در کارهای خانه
  • کمک کردن به انجمن‌های خیریه
  • کمک به همسایه سالخورده برای حمل بار
  • هدیه دادن به یک دوست

وقتی دلمان میگیرد چه کنیم

صحبت کردن با یک دوست

زمانی که از موضوعی خاص ناراحتید صحبت یا چت کردن با یک دوست ممکن است بتواند حال شما را بهتر کند. حمایت اجتماعی یک عامل مهم در سلامت روانی محسوب می‌شود. تحقیقات بسیاری نشان داده است که انزوای اجتماعی باعث مشکلات بسیاری از جمله احساس تنهایی و کاهش ظرفیت در مقابل استرس می‌شود. البته حمایت اجتماعی بیشتر با کیفیت سنجیده می‌شود تا کمیت. فرقی نمی‌کند که دایره‌ی ارتباطات شما چقدر باشد؛ تا زمانی که این احساس را داشته باشید که شخص یا اشخاصی را دارید که از شما حمایت می‌کنند و کنارتان هستند شما از مزایای حمایت اجتماعی برخوردار هستید.

اگر می‌خواهید احساس بهتری داشته باشید یا یک دوست صحبت کنید؛ کسی که به صحبت‌های شما گوش دهد و بتواند راهکار نشان دهد یا در غیر این صورت بتواند شما را بخنداند و اوقات خوشی را برایتان رقم بزند.

برای کاری برنامه‌ریزی کنید

تحقیقات نشان داده است که کسانی که می‌توانند بین بودن در لحظه حال و برنامه‌ریزی برای آینده تعادل برقرار کنند به میزان بیشتری در مقابله با احساسات منفی و استرس موفق هستند. این موضوع نشان می‌دهد که اگرچه بودن در لحظه حال اهمیت دارد، اما زمانی که در حال مقابله با مشکلات هستیم، فکر کردن به کارهایی که دوست داریم در آینده انجام دهیم، کمک می‌کند که بتوانیم به میزان بیشتری احساسات منفی و لحظات استرس‌زا را مدیریت کنیم.

پذیرش واقعیت

گاهی اوقات احساسات منفی ما از آن جا نشات می‌گیرد که نمی‌توانیم بعضی واقعیت‌ها را بپذیریم. گاهی اوقات نمی‌توانیم برای اهدافمان تلاش کنیم و دچار خودسرزنشی می‌شویم. گاهی دیگر برای اهدافمان به میزان زیادی تلاش می‌کنیم اما به دلایل مختلف به آن‌ها نمی‌رسیم. گاهی دیگر ناراحتی ما از جایی است که کاملا خارج از کنترل ماست. در هر کدام از این شرایط هر چقدر بیشتر با زندگی در جنگ و تضاد باشیم، کمتر موفق می‌شویم. شاید در این شرایط بهتر باشد که واقعیت‌ها را در رابطه با خودمان بپذیریم و جنگ را متوقف کنیم. البته این موضوع به این معنی نیست که تلاش نکنیم، بلکه به این معنی است که به خودمان سخت نگیریم و انتظار نداشته باشیم که یک شبه تغییر کنیم. تغییرات معمولا زمانی ایجاد می‌شود که در پذیرش باشیم.

صحبت با مشاور

در پاسخ به این سوال که «حالم خوب نیست چیکار کنم؟» باید گفت که در بسیاری از موارد حال بد و ناراحتی از درون خودمان ایجاد می‌شود. از انتظار‌ها و توقعاتمان به وجود می‌آید. انتظاراتی که شاید درست هم نباشد. قدم در مسیر خودشناسی به ما کمک می‌کند که بتوانیم با درون خودمان و علت افکار و احساساتمان آشنا شویم. البته این که همه مسائل را هم به خودمان ربط دهیم شاید باعث شود که نتوانیم از خودمان در برابر آسیب دیگران محافظت کنیم. پس باید بین نگاه به خود و انگشت به سمت بیرون یک تعادل برقرار کنیم که نه به خاطر همه مشکلاتمان عوامل بیرونی را مقصر بدانیم و نه به خودمان بیش از اندازه سخت بگیریم. صحبت با روانشناس و مشاوره فردی می‌تواند در این مسیر کمک کننده باشد و به شما کمک کند که با سرعت بیشتری مسیر خودشناسی را طی کنید.

منبع: verywellmind
تلفن کلینیک روانشناسی

زنمو دوست ندارم

همسرمو دوست ندارم

ممکن است برای خیلی از آدم‌ها پیش بیاید که عاشق شوند و از بدی‌های طرف مقابلشان بگذرند و تصمیم به ازدواج بگیرند. اما با گذشت زمان و بعد از ازدواج احساس کنند که بدی‌های طرف مقابلشان بیش از پیش آن‌ها را آزار می‌دهد و دیگر قادر به تحمل آن‌ها نیستند. این افراد گاهی اظهار می‌دارند که «دیگه همسرمو دوست ندارم». آن‌ها با امید به این موضوع که بدی‌های طرف مقابلشان به مرور زمان بهتر می‌شود یا می‌توانند او را تغییر دهند، وارد مسیر ازدواج می‌شوند. اما در غالب موارد این اتفاق به راحتی رخ نمی‌دهد و در انتها می‌بینند که با کسی زندگی مشترکشان را شروع کرده‌اند که دوستش ندارند. صحبت‌های اطرافیان که به آن‌ها می‌گویند «در زمان دوستی یا آشنایی پیش از ازدواج متوجه رفتارهای بد همسرت نشدی» یا «از قبل باید فکرش را می‌کردی» هیچ کمکی به آن‌ها نمی‌کند.

ممکن است شما در چنین شرایطی باشید. ممکن است شما بعضی خط قرمزها را نادیده گرفته باشید اما فکر کردن به این موضوعات شرایط شما را تغییر نمی‌دهد. اگر قصد به ادامه‌ی زندگی مشترک خود دارید در ادامه راهکارهایی به شما یاد می‌دهیم که بتوانید سازگاری بیشتری با شرایط خود پیدا کنید.

چرا همسرمو دوست ندارم؟

یکسری از ویژگی‌های شخصیتی باعث بروز نارضایتی در زندگی مشترک می‌شود. برخی از افرادی که ممکن است در زندگی با آن‌ها بگویید «همسرمو دوست ندارم» می‌توانند شامل موارد زیر باشند:

  • همسری که به اصطلاح قلدری می‌کند.
  • همسری که بسیار نقاد و نکوهشگر است.
  • همسری که عادت به مسخره کردن داشته باشد.
  • همسری که راه حلش در پاسخ به مسائل مهم شوخی و خنده است.
  • همسری که تصور می‌کند همه چیز را می‌داند.
  • همسری که بدبین است.
  • همسری که انجام کارها را به تعویق می‌اندازد.
  • همسری که حرف نمی‌زند و راهکارش در مقابله با مشکلات سکوت یا قهر است.
  • همسری که به شکل بیمارگونه محبت می‌کند.
  • همسری که خودمحور و خودخواه است.
  • همسری که شخصیت ضعیفی دارد.

در نظر داشته باشید که این‌ها رفتارهایی است که می‌تواند باعث خستگی شما شود و با رفتارهای سوء‌استفاده‌گرانه فرق دارد. در صورتی که با رفتارهایی نظیر کتک خوردن مواجه هستید حتما با روانشناس ارتباط برقرار کرده و از فرد متخصص کمک بگیرید.

همسرمو دوست ندارم، چیکار کنم؟

سازگاری یکی از ویژگی‌های مهم ازدواج سالم است. بعضی از ویژگی‌ها و عادات همسرتان ممکن است برای شما خیلی آزاد دهنده باشد. سرکوب حس‌های بدی که در مواجهه با رفتارهای آزاردهنده همسرتان دارید، می‌تواند همه چیز را بدتر کند. اجازه ندهید که آن قدر حس‌های منفی در شما جمع شود که به مرز انفجار برسید؛ هر زمان که احساس بدی پیدا کردید، در خصوص حل مشکلتان اقدام کنید.

در نظر داشته باشید که ناامید نشوید چرا که با مکالمه صادقانه و مهربانانه می‌توانید شرایط را بهتر کنید. همچنین بدانید که شما هم قطعا رفتارهایی دارید که باعث آزار همسرتان می‌شود.

من شوهرم را دوست ندارم

بدانید که شما نمی‌توانید همسرتان را تغییر دهید

شما تنها می‌توانید که برخورد و رفتار خودتان را تغییر دهید. در این شرایط همسرتان نیز ممکن است با دیدن رفتار متفاوت شما رفتارش را تغییر دهد و برخورد بهتری داشته باشد. انتظار نداشته باشید که بلافاصله بعد از تغییر شما، او نیز تغییر کند. بدون آن که منتظر تغییر همسرتان باشید بر رفتار و برخورد خودتان تمرکز کنید.

فقط به ویژگی‌های منفی فکر نکنید.

تمرین کنید که ویژگی‌های مثبت را هم ببینید. به طور مثال مدت زمان مشخصی را برای فکر کردن به ویژگی‌های مثبت همسرتان اختصاص دهید. در ادامه و یک روز دیگر مدت زمان بیشتری را برای این موضوع اختصاص دهید. این کار به شما کمک می‌کند که احساس نارضایتی کمتری را تجربه کنید. قطعا همسر شما ویژگی‌های مثبت هم دارد اما ذهن عادت می‌کند که تنها نقاط کور را ببیند و آن‌ها را بزرگ کند.

بازخورد مثبت داشته باشید

زمانی که همسرتان کاری را مطابق خواسته شما انجام داد از او تشکر کنید و نشان دهید که کار مثبتش را می‌بینید و از بابت آن قدردان هستید؛ حتی اگر انجام آن کار را بدیهی می‌دانید. این کار باعث می‌شود که همسرتان میل بیشتری به انجام خواسته شما پیدا کند.

به چشم‌هایش نگاه کنید

زمانی که از همسرتان خواسته‌ای دارید به چشم‌هایش نگاه کنید. تماس چشمی کمک می‌کند که همسرتان صداقت شما را ببیند و پذیرش بیشتری نسبت به صحبت‌های شما داشته باشد.

واضح و صریح صحبت کنید

از به کار بردن جملات مبهم و انفعالی بپرهیزید. نظرات خود را به شکل مستقیم ابراز کنید. کاری نکنید که همسرتان حدس بزند شما چه نیاز و درخواستی دارید. تصور نکنید که همسرتان خودش باید بداند یا بفهمد که شما چه درخواستی دارید. به صورت مستقیم خواسته خود را بیان کنید.

با یکدیگر وقت بگذرانید

یک تفریح یا کار دو نفره انجام دهید. کاری که هر دوی شما به آن علاقه دارید. به طور مثال قدم زدن با یکدیگر و صحبت کردن می‌تواند یک فعالیت مناسب برای نزدیک شدن شما به یکدیگر باشد.

همسرتان را سرزنش نکنید

سرزنش کردن باعث می‌شود که همسرتان وارد فاز دفاعی شود. جمله خود را با این عبارت که «تو باید» شروع نکنید و به جای آن بگویید «من نیاز دارم» یا «من احساس می‌کنم». بر رفتاری که شما را آزار می‌دهد تمرکز کنید نه شخصیت طرف مقابلتان و بگویید که آن رفتار به خصوص چه احساسی در شما ایجاد می‌کند. شما اجازه دارید که شکایتی را به همسرتان ابراز کنید اما مواظب باشید طوری صحبت نکنید که باعث دعوا یا قهر شود.

با خودتان صادق باشید

اگر کار اشتباهی انجام دادید، صداقت داشته باشید و به آن اعتراف کنید. از همسرتان بخواهید که به شما بگوید چه رفتارهایی را در شما نمی‌پسندد تا شما هم در صورت تمایل در جهت علاقه همسرتان گام بردارید.

حد و مرز تعیین کنید

اگر همسرتان رفتارهای سوءاستفاده‌گرانه بروز داد به طور جدی با او برخورد کنید و بگویید که رفتار مورد نظر برای شما به هیچ شکل قابل قبول نیست. برای خودتان برنامه داشته باشید که اگر رفتار مورد نظر قطع نشد چه کار باید انجام دهید.

صحبت با مشاور

دوست نداشتن و عدم احساس عشق در زندگی مشترک می‌تواند بسیار آسیب‌زا و خسته کننده باشد. اما باید دانست که بسیاری از مواقع این حس که «همسرمو دوست ندارم» به دلیل مشکلات حل نشده ایجاد می‌شود. صحبت با مشاور و روانشناس می‌تواند به شما کمک کند که مشکلات خود را شناسایی کرده و با یادگیری تعامل سازنده در جهت بازسازی عشق در زندگیتان قدم بردارید.

منبع: Verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی

بچمو دعوا کردم

بچمو کتک میزنم، چیکار کنم؟

بسیاری از والدین از تنبیه فیزیکی برای آموزش درست و غلط به کودکشان استفاده می‌کنند. بعضی از آن‌ها باور دارند که تنبیه فیزیکی روش درستی برای تربیت کودک است اما بعضی دیگر صرفاً به دلیل خستگی زیاد از مسئولیت‌های پدر و مادری، از کوره در رفته و کودکشان را کتک می‌زنند. در حالت دوم بعد از فروکش کردن عصبانیت معمولاً والد دچار احساس عذاب وجدان شده و به دنبال راه حلی می‌گردد که دیگر کار خود را تکرار نکند. در این مقاله در خصوص روش‌های جایگزین تنبیه فیزیکی برای والدینی که سؤال می‌پرسند «بچمو کتک می‌زنم، چیکار کنم» صحبت شده است. خواندن این مقاله به این دسته از والدین کمک می‌کند که تربیت صحیح را یاد گرفته و آسیب کمتری را متوجه کودک خود کنند. شاید زمانی که کودکتان کم سن و سال است، آسیب‌هایی که به او می‌زنید متوجه شما نشود، اما قطعاً زمانی که کودکتان بزرگ شد این آسیب‌ها گریبان گیر شما نیز خواهد شد.

چیکار کنم بچمو کتک نزنم؟

در این قسمت شما را با هشت روش جایگزین تنبیه فیزیکی کودک آشنا می‌کنیم.

زمان توقف

اگر کودکتان رفتار نادرستی انجام داد، برای مدت زمان مشخص او را در مکانی قرار دهید که بتواند اندکی با خودش خلوت کند. زمان توقف با توجه به سن کودک می‌تواند متغیر باشد که بهتر است یک دقیقه به ازای هر سال سن در نظر گرفته شود؛ به طور مثال برای کودک دو ساله دو دقیقه و برای کودک ۷ ساله این زمان ۷ دقیقه در نظر گرفته شود. مکان زمان توقف باید به گونه‌ای باشد که کودک بتواند با خودش تنها باشد و سرگرم فعالیت دیگری نشود. این کار به کودک شما این مهارت را یاد می‌دهد که بتواند قبل از ارتکاب یک رفتار نادرست کمی مکث کند و عواقب آن را در نظر بگیرد.

از دست دادن امتیاز

از دست دادن امتیاز به این معنی است که اگر کودکتان رفتار نامناسبی بروز داد، او را از یکی از فعالیت‌های مورد علاقه‌اش به مدت مشخص محروم کنید. به طور مثال به کودکتان بگویید نمی‌تواند به مدت یک روز تلویزیون تماشا کند. این کار به فرزند شما می‌آموزد که انتخاب اشتباه عواقبی برایش به دنبال خواهد داشت. در نتیجه‌ی این آموزش، فرزندتان یاد می‌گیرد که تصمیمات بهتری در آینده اتخاذ کند.

نادیده گرفتن

نادیده گرفتن روش به مراتب موثرتری نسبت به کتک زدن است. گاهی اوقات لازم است بعضی رفتارهای کودک که به دنبال جلب توجه انجام می‌شود، نادیده گرفته شود. به طور مثال اگر کودکتان برای رسیدن به خواسته‌اش داد و فریاد کرد به او اعتنایی نکنید و تنها زمانی به خواسته‌اش پاسخ دهید که به شیوه درست از شما درخواست کند. باگذشت زمان، فرزند شما یاد خواهد گرفت که رفتار مؤدبانه بهترین راه برای برآوردن نیازهایش است.

آموزش مهارت‌های زندگی

یکی از مشکلات اصلی کتک زدن این است که به کودک نمی‌آموزد که چگونه بهتر رفتار کند. کتک زدن فرزندان به دلیل عصبانیت هرگز به آن‌ها چیزی یاد نمی‌دهد. بچه‌ها باید نحوه حل مسئله و مدیریت احساسات را در کودکی بیاموزند. وقتی والدین به‌درستی این مهارت‌ها را آموزش بدهند، می‌توانند تا حد زیادی مشکلات رفتاری فرزندشان را در آینده کاهش دهند. سعی کنید به‌جای کتک زدن از تأدیب استفاده کنید که هدفش آموزش است نه تنبیه.

کتک زدن بچه

پیامدهای منطقی

پیامدهای منطقی راهی عالی برای کمک به کودکانی است که با مشکلات رفتاری خاصی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. پیامدهای منطقی به طور خاص با رفتار نادرست مرتبط است. به‌عنوان‌مثال، اگر فرزندتان شام خود را نمی‌خورد، به او اجازه ندهید قبل از خواب یک میان وعده بخورد. یا اگر از مرتب کردن اسباب‌بازی خود امتناع می‌کند، اجازه ندهید تا آخر روز با آن‌ها بازی کند. ارتباط مستقیم پیامد با مشکل رفتاری به بچه‌ها کمک می‌کند تا ببینند که انتخاب‌هایشان پیامدهای مستقیم دارد.

پیامدهای طبیعی

پیامدهای طبیعی به کودکان این امکان را می‌دهد که از اشتباهات خود درس بگیرند. برای مثال، اگر فرزندتان می‌گوید که قرار نیست کاپشنش را بپوشد، اجازه دهید بیرون برود و سردش شود؛ البته تا زمانی که این کار برایش بی‌خطر باشد. زمانی که فکر می‌کنید فرزندتان از اشتباه خود درس می‌گیرد، از پیامدهای طبیعی استفاده کنید. وضعیت را کنترل کنید تا مطمئن شوید که کودک شما هیچ خطر واقعی را تجربه نکند.

پاداش برای رفتارهای درست

به‌جای کتک زدن کودک به ‌خاطر رفتار نادرست، به او برای رفتار خوبش پاداش دهید. به‌عنوان‌مثال، اگر فرزند شما اغلب با خواهر و برادر خود دعوا می‌کند، یک سیستم پاداش ‌دهی ایجاد کنید تا آن‌ها را تشویق کنید که با هم بهتر کنار بیایند. انگیزه داشتن برای رفتار خوب می‌تواند به‌سرعت رفتار نادرست را از بین ببرد. جوایز به بچه‌ها کمک می‌کند تا به‌جای رفتار بد که امتیازی برایشان ندارد، روی کارهایی که برایش جایزه به همراه دارد، تمرکز کنند.

تحسین کردن رفتارهای درست

از رفتارهای درست کودکتان تعریف کنید. به طور مثال زمانی که کودکتان با بچه‌های دیگر به درستی بازی می‌کند، به این موضوع اشاره کرده و قدردان این رفتار باشید. تاکید بر رفتارهای مثبت در مقایسه با تاکید بر رفتارهای اشتباه، تأثیری بیشتری بر اصلاح رفتاری خواهد داشت. رفتارهای درست کودکتان تعریف کنید. به طور مثال زمانی که کودکتان با بچه‌های دیگر به درستی بازی می‌کند، به این موضوع اشاره کرده و قدردان این رفتار باشید. تاکید بر رفتارهای مثبت درمقایسه با تاکید بر رفتارهای اشتباه، تاثیری بیشتری بر اصلاح رفتاری خواهد داشت.

کتک زدن بچه، درست یا غلط؟

کتک زدن فرزندان یک روش رایج تربیتی است که در همه جای دنیا ممکن است مورد استفاده قرار گیرد، اما این شیوه‌ی تربیتی از دیدگاه روانشناسی اشتباه بوده و نه تنها تأثیر مثبتی بر کودک نمی‌گذارد، بلکه عواقب جبران ناپذیری برای او نیز خواهد داشت. کتک زدن کودک او را دچار سردرگمی می‌کند زیرا نمی‌تواند درک کند که چطور این کار برای شما جایز است اما او نمی‌تواند خواهر یا برادرش یا سایر افراد را کتک بزند. شما به عنوان والد باید روش‌های صحیح مدیریت احساسات و هیجانات را به کودکتان آموزش دهید. اگر حرفتان این است که «دست خودم نیست، بچمو کتک میزنم» توصیه می‌کنیم که با مشاورین کودک سرای مشاور در ارتباط باشید. به احتمال زیاد خود شما نیز مهارت‌های لازم برای مدیریت احساسات و هیجانات و کنترل خشم را در اختیار ندارید و لازم است که در قدم اول تحت آموزش‌های صحیح توسط مشاور قرار گرفته تا بتوانید الگوی درستی برای فرزندتان باشید. فراموش نکنیم که کودکان ما والدین فردا هستند، پس سعی کنیم که نسل درستی را تحویل جامعه دهیم.

منبع: Verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی