خودمو دوست ندارم

از خودم بدم میاد

آیا شما هم از آن دسته افراد هستید که مدام می‌گویند «از خودم بدم میاد»؟ می‌دانید اگر از خود نفرت داشته باشید تا چه اندازه به خودتان آسیب می‌زنید؟ احساس نفرت از خود، ما را ناامید می‌کند و شرایط زندگی را برایمان بسیار سخت و دشوار می‌کند. طی تحقیقات انجام شده، احساس نفرت از خود نه‌تنها شرایط زندگی را محدود می‌کند بلکه سلامت روحی و روانی را نیز تهدید کرده و شخص را به افسردگی و اضطراب مبتلا می‌کند.

برای غلبه بر احساس تنفر از خود لازم است که نشانه‌ها و علائم این بیماری را شناسایی کرده و علت آن را به‌خوبی درک کرد تا بتوان برای مقابله با آن اقدامات لازم را انجام داد. در ادامه به باورها و ویژگی‌های شخصیتی اشتباهی که باعث احساس تنفر از خود می‌شوند، اشاره شده است.

چرا از خودم بدم میاد؟

باورها و عادت‌هایی که منجر به احساس تنفر از خود می‌شود، شامل موارد زیر است:

همه‌چیز باید خوب باشد

بعضی از افراد تصور می‌کنند که باید همه کارها و اموراتشان را خوب و عالی پیش ببرند و اگر جایی از کارشان بلنگد خیال می‌کنند که همه‌چیز را ازدست‌داده‌اند و مدام خودشان را سرزنش می‌کنند. این افراد کمال‌گرا هستند و تصور اینکه کار اشتباهی از آن‌ها سر بزند برایشان غیرقابل‌بخشش است. چنین کسانی بر این باور هستند که اگر همه کارها را در حد عالی انجام ندهند نابود می‌شوند.

تمرکز کردن روی اتفاق‌های بد

کسانی که مدام می‌گویند «از خودم بدم میاد» با وجود داشتن یک روز عالی و بی‌نقص، به‌جای اینکه از آن روز استفاده کنند و لذت ببرند، ترجیح می‌دهند یک گوشه بنشینند، گذشته را مرور کنند و برای کارهای اشتباهی که از آن‌ها سرزده خود را سرزنش کنند.

استدلال عاطفی

استدلال عاطفی به این معنا است که فرد احساسات خود را یک واقعیت محض می‌بیند. برای مثال اگر یک روز از خواب بیدار شود و حس بدی داشته باشد، فکر می‌کند آن روز شوم است و قرار است اتفاق ناگواری رخ دهد. چنین افرادی تمام احساسات خود را روی زندگی‌شان منعکس می‌کنند.

عزت‌نفس پایین

بسیاری از کسانی که بر این باورند که خودشان را دوست ندارند، عزت‌نفس پایینی داشته و هیچ‌وقت از کارهایشان رضایت ندارند. آن‌ها همیشه خودشان را با دیگران مقایسه می‌کنند و درنتیجه‌ی این مقایسه خود را مورد سرزنش قرار می‌دهند.

نیاز به تایید دیگران

بعضی از افراد مدام می‌خواهند کارهایی انجام دهند که مورد تائید دیگران قرار بگیرند. همیشه به این فکر می‌کنند با اعمالشان نظر دیگران را جلب کنند. چنین افرادی بسته به عقیده دیگران نظرشان در مورد خودشان عوض می‌شود و درنتیجه خود را سرزنش می‌کنند.

عدم پذیرش تایید دیگران

این افراد هر موقع از کسی تعریف و تمجید بشنوند فکر می‌کنند که دیگران خیلی خوب هستند و خود را لایق و سزاوار این تعریف نمی‌دانند و آن را نادیده می‌گیرند. آن‌ها فکر می‌کنند که حقیقت چیز دیگری است و فقط خودشان از بد بودن خودشان آگاه هستند و دیگران قادر نیستند بدی آن‌ها را ببینند.

تلاش برای همرنگ شدن با دیگران

افرادی که از خود ناراحت هستند و این جمله را همیشه تکرار می‌کنند «از خودم بدم میاد» همیشه در هر جمعی فکر می‌کنند یک فرد خارج از آن جمع هستند و سعی دارند با موافق بودن با دیگران خود را با آن جمع هماهنگ کنند. این افراد فکر می‌کنند که مردم از آن‌ها بدشان می‌آید و به دیگران حق می‌دهند و براین باوراند که من چه چیزی دارم که برای دیگران جالب باشد و چرا باید با من وقت بگذرانند.

نپذیرفتن انتقاد

کسانی که از خود ناراحت هستند اغلب نمی‌توانند انتقاد را بپذیرند و آن را یک حمله شخصی به‌حساب می‌آورند. حتی ممکن است تا مدت‌ها بعد نیز به شخصی که از آن‌ها انتقاد کرده است فکر کنند و آن را از یاد نبرند.

ترس از ارتباط اجتماعی

این‌گونه افراد از داشتن ارتباط‌های مثبت می‌ترسند و نگران هستند که یک روز این رابطه تمام می‌شود و ممکن است آن‌ها شکست بخورند یا تنها بمانند و به همین دلیل ترجیح می‌دهند با کسی وارد ارتباط نشوند.

دیدگاه بدبینانه

ممکن است کسانی که می‌گویند «از خودم بدم میاد» نگاهی بسیار تیره و تاریک به زندگی و پیرامون خود داشته باشند و زندگی را از دیدگاهی منفی نگاه ‌کنند و فکر کنند کسانی که دیدی مثبت به جهان دارند، ساده‌لوح هستند. همچنین اوضاع زندگی را بسیار پیچیده می‌بینند و از زندگی در این جهان متنفر هستند.

از خودم بدم میاد

از خودم بدم میاد چون خیلی از خودم انتقاد می‌کنم

افرادی که از خود ناراحت هستند به‌طور مدام با منتقد درونی خود سروکار دارند. این افراد ندایی در درون خود می‌شنوند که برای هر کاری آن‌ها را ارزیابی و نقد می‌کند. منتقد درونی از شخص ایراد می‌گیرد و اعتماد شخص را نسبت به خودش پایین می‌آورد به‌طوری‌که همیشه در پی مقایسه کردن خود با دیگران است. کسانی که از خود بدشان می‌آید همیشه احساس می‌کنند که نسبت به دیگران بسیار متفاوت هستند و همین باعث می‌شود که خود را در جامعه منفور و طرد شده احساس کنند زیرا منتقد درونی‌شان همیشه آن‌ها را سرکوب می‌کند. این افراد باید به این آگاهی برسند که منتقد درونشان در پی تضعیف کردن روحیه و قوای درونی آن‌ها است. اگر زیاد به این صدای درونی گوش دهند ممکن است در طی زمان به مریضی پارانویا یا بدبینی دچار شوند.

بعضی از چیزهایی که ممکن است منتقد درونی انسان به او بگوید شامل موارد زیر هستند:

  • چرا این کار را انجام می‌دهی؟ فکر می‌کنی چه کسی هستی؟
  • راه تو از موفقیت بسیار دور است بنابراین تلاشت بی‌فایده است
  • مثل همیشه این کار را هم خراب می‌کنی
  • سعی کن به کسی اعتماد نکنی چون در آخر ناامید می‌شوی
  • چرا من را دوست دارد؟ لابد انگیزه‌ای پنهانی وجود دارد

چرا دائم از خودم ایراد می‌گیرم؟

در ادامه مطلب به دلایلی که ممکن است باعث ایجاد منتقد درونی در افراد شوند اشاره می‌کنیم:

تجربه‌های دوران کودکی

یکی از دلایل منتقد درونی می‌تواند تجربه‌هایی باشد که اشخاص از دوران کودکی خود داشته‌اند. کسانی که صدایی در درونشان می‌گوید «از خودم بدم میاد»، آسیب‌هایی در دوران کودکی از طرف والدین بر آن‌ها وارد شده که می‌تواند دلایل محکمی برای ایجاد صدای درونی باشد که در پی تخریب افراد است. اگر کودکان مورد سرزنش یا بی‌توجهی زیادی قرار بگیرند، یا بیش‌ازحد کنترل شوند و یا به‌طور مدام مورد پرسش و انتقاد قرار بگیرند به‌طورقطع در آینده صدایی در درون آن‌ها شروع به سرزنش کردنشان می‌کند.

روابط بد

یکی دیگر از مواردی که باعث می‌شود افراد منتقد درونی داشته باشند این است که آن‌ها در یک رابطه با دوست یا همکار یا فامیل خود شکست‌خورده‌اند و آن‌ها سعی در تخریب شخصیتی او داشته‌اند.

حوادث ناگوار

حوادث ناگوار نیز یکی دیگر از عوامل مهم منتقد درونی است. معمولاً کسانی که می‌گویند «از خودم بدم میاد» در تصادف، درگیری، حمله فیزیکی دچار خسارت شده‌ و علت حادثه آن شخص باشد، ممکن است به‌مرورزمان دچار حس پشیمانی یا گناه شوند و در پی سرزنش کردن خود باشند.

راه‌های مقابله با نفرت از خود

تمرین مهربانی

بسیار مهم است که افراد بتوانند با خود مهربان باشند و سعی کنند نقاط مثبت خود را در نظر بگیرند و آن‌ها را پرورش داده و خود را تشویق کنند. از زاویه‌ای دیگر به زندگی نگاه کنند، و نباید این‌طور تصور کنند که آن اتفاق بد پایان دنیا بود یا من نمی‌توانم خودم را برای آن اشتباه ببخشم. طی تحقیقاتی ثابت‌شده که هر چه افراد با خود مهربان‌تر باشند عزت‌نفس بالاتریی خواهند داشت.

داشتن ارتباط با افراد خوش‌بین

یکی از راه‌های مقابله با از خود بد آمدن این است که با افراد مثبت و کسانی که به آن‌ها حس خوبی می‌دهند رابطه داشته باشند. اگر چنین افرادی در زندگی روزمره خود ندارند می‌توانند با مراکز روان‌شناسی مشورت کرده و در جلسه‌های روان‌درمانی شرکت کنند.

مراقبت از خود

برای کسانی که به این باور رسیده‌اند که خودشان را دوست ندارند، بسیار مهم است که با رعایت نکاتی از جسم و روح خود مراقبت کنند. نکاتی مانند ورزش کردن، خواب کافی، رفتن به طبیعت، خوردن غذای سالم. افراد با انجام دادن این کارها به‌صورت منظم می‌توانند احساس خوبی داشته باشند.

صحبت با مشاور

همان‌طور که گفته شد بسیاری از باورهای اشتباه می‌توانند باعث شوند که فرد دچار حس نفرت از خود شود؛ درنتیجه شناسایی این باورها به او کمک می‌کند که رابطه بهتری با خودش داشته باشد. مشاور با شناسایی این باورهای ذهنی به فرد کمک می‌کند که از زاویه دیگری به مسائل نگاه کند و بداند احساسی که به خودش دارد به دلیل شرایط بیرونی نبوده و از درونش ناشی می‌شود.

منبع: verywellmind

تلفن کلینیک روانشناسی

شوهرم همش ازم ایراد میگیره

ازدواج ایده‌آل و موفق نتیجه ارتباط سالم بین دو زوج است. با این حال، واقعیت این است که هر زوجی ممکن است در زندگی مشترک گاهی اوقات چالش‌های خاص خود را تجربه کند. متأسفانه، برخی از افراد در شرایطی هستند که همسرشان مدام از آن‌ها انتقاد می‌کند و نظرات منفی دائماً متوجه آن‌ها می‌شود. وقتی در زندگی مشترک یکی از طرفین مدام به دنبال انتقاد کردن از طرف مقابل است، عزت نفس، اعتماد به نفس و احساس خوب بودن طرف مقابلش رو مدام سرکوب می‌کند و در نهایت موجب سلب آرامش زندگی خواهد شد. در حقیقت کسی که از طرف مقابل خودش مدام ایراد می‌گیرد از زندگی و شرایط خودش ناراضی است و مدام با فرافکنی و ایراد گرفتن از دیگران سعی می‌کند احساسات خودش رو سرکوب و پنهان کند. اگر شما نیز از آن دسته خانم‌هایی هستید که با شوهری که همش از شما ایراد می‌گیرد، انتقاد می‌کند و شما را مورد سرزنش قرار می‌دهد، درگیر هستید، در طول زندگی شاید احساس کنید که واقعاً شما به اندازه کافی خوب نیستید و یا هرگز نمی‌توانید به حدی که همسرتان دوست دارد خوب باشید. نگران نباشید این مقاله کمک زیادی به شما خواهد کرد.

اگر شما همان کسی هستید که همیشه شکایت دارید که چرا شوهرم همش ازم ایراد میگیره در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا راهکارهایی را برای بهبود این رفتار همسرتان به شما پیشنهاد بدهیم.

دلایلی ایراد گرفتن مداوم همسران

زندگی گذشته و قبل ازدواج همسرتان می‌تواند یکی از دلایلی ایراد گرفتن مدام همسرتان از شما باشد. شاید همسر شما دارای پدر و مادری بوده که مدام از او انتقاد می‌کردند و متأسفانه این سبک زندگی کردن را آموزش دیده است. یا شاید این احساس ناشی از رنج و مشکلاتی باشد که سال‌ها متحمل شده و حالا راه پذیرش و فراموش کردن آن‌ها را بلند نیست و در عوض این احساسات را با ایراد گرفتن از شما سرکوب می‌کند.

در چنین مواردی معمولاً این رفتار انتقادی همسر شما ارتباطی با شخصیت و رفتار شما ندارد و چنانچه شخص دیگری نیز به جای شما در مقابل همسرتان قرار می‌گرفت، با او نیز مشابه رفتار می‌کرد.

اگر شریک زندگی شما همیشه نسبتاً خوش بین و مثبت بوده و ناگهان شروع به انتقاد و شکایت کرده، بدون شک موضوعی باعث ناراحتی او شده که در مطرح کردن آن مردد است و به جای صحبت کردن در خصوص موضوع اصلی، شروع به بهانه‌گیری کرده است. بنابراین شما باید سعی کنید تا تشخیص دهید که رفتار او از کجا ناشی می‌شود و تلاش کنید تا به او در حل کردن مشکل کمک کنید.

با این حال شوهری که بیش از حد از همسرش ایراد می‌گیرد و انتقاد می‌کند یا به طور مداوم بر روی کارهای اشتباه همسرش تمرکز می‌کند، در واقع باعث از بین رفتن اعتماد به نفس همسرش می‌شود و تمام احساسات خوب او را سرکوب می‌کند. این شوهر معمولاً رفتار توهین‌آمیز دارد و مدام بی احترامی می‌کند و به ندرت حرف مثبتی برای گفتن دارد. این شخصیت‌ها معمولاً نحوه درست انتقاد کردن را هم بلد نیستند و انتقاد آن‌ها به سختی قابل چشم پوشی است و در لحن صدا، زبان بدن و حالات چهره آن‌ها آشکار می‌شود. در پایان این توضیحات به شما پیشنهاد می‌کنیم از راهکارهای زیر استفاده کنید تا بتوانید رفتار انتقادی همسرتان رو کنترل کنید.

شوهر-بهانه-جو

در مقابل مرد ایرادگیر، حد و مرز تعیین کنید

با همسرتان روراست باشید و از همان ابتدا برای خودتان حد و مرز تعیین کنید. وقتی از همان ابتدا همه چیز را با همسر خود روشن کنید دیگر هیچ بهانه‌ای برای او باقی نمی‌ماند که به خودش اجازه دهد رفتار بدی داشته باشد. همسر شما مسئول احترام گذاشتن به شما و احساسات شما است و موظف است با شما درست رفتار کند. تعیین حد و مرز به این معنی نیست که شروع کنید به جنگیدن و دیگران را از خودتان دور کنید بلکه فقط چارچوب رفتاری را به آن‌ها یادآور می‌شوید. باید مشخص کنید که هر کسی با شما چگونه رفتار کند و شما اجازه می‌دهید که هر کسی در چه مسائلی از شما می‌تواند اظهارنظر کند.

 راهکارهای رفتار با شوهری که همش در حال ایراد گرفتن است

تعیین حد و مرزها مطمئنا در ابتدا برای شما سخت خواهد بود، اما با تمرین می‌توانید یاد بگیرید. از روش‌های زیر کمک بگیرید و استراتژی‌های زیر را تمرین کنید:

  • از کلمه «من» استفاده کنید. این کلمه تمرکز را روی شما حفظ می‌کند و طرف مقابل حس نمی‌کند که مورد اتهام قرار گرفته است.
  • سعی کنید زمانی که همسرتان ناراحت و عصبانی است از صحبت کردن و بحث و مشاجره با او بپرهیزید و فقط به او این اطمینان را بدهید که متوجه شده‌اید که ناراحت است و زمانی که اوضاع آرام‌تر شد حتماً در رابطه این موضوع با هم صحبت خواهید کرد.
  • هنگام صحبت کردن سعی کنید از گریه کردن و فریاد زدن بپرهیزید و تأثیر لحن ملایم در انتقال پیام را نادیده نگیرید. زمانی که شما احساساتی فراتر نشان می‌دهید، همسر شما کمتر به موضوع بحث و صحبت شما توجه می‌کند و بیشتر محو احساسات شما خواهد شد.
  • در ابتدای تعیین این حد و مرزها ممکن است احساس خوبی نداشته باشید، اما صبور باشید و ادامه دهید.
  • سعی نکنید نتیجه را به همسرتان تحمیل کنید. ممکن است واکنش همسرتان در برابر صحبت‌های شما خشم و یا عصبانیت باشد. شما آرام باشید و روی حدود خودتان محکم بمانید.
  • تمرین کنید که درباره هر انتقادی که همسرتان از شما می‌کند با آرامش کامل فکر کنید و به این نتیجه برسید که آیا انتقاد او موجه و درست است و واقعاً ایرادی که همسرتان از شما می‌گیرد در شما وجود دارد یا از خود بپرسید که آیا شما عمداً کاری انجام می‌دهید که ممکن است همسرتان رو عصبانی کند یا باعث بشود او احساس کند که شما قصد بی احترامی به او را دارید.
  • ممکن است سخت باشد که بعد از ادامه پیدا کردن انتقادات شوهرتان واکنش تندی نداشته باشید، بنابراین نکته کلیدی این است که بتوانید یک قدم به عقب بردارید و به کل وضعیت نگاه کنید، جا نزید و به مسیر خود ادامه دهید.

منبع: Pairedlife

تلفن کلینیک روانشناسی

جلوگیری از سرد شدن رابطه بعد از ازدواج

سردی رابطه بعد از ازدواج در طول رابطه زناشویی امری طبیعی است و ممکن است در برخی از ازدواج‌ها در طول زمان اتفاق افتد. در این مرحله از زندگی ممکن است توجه و علاقه زوجین به هم کم شده و به دنبال آن مشکلاتی نیز به وجود آید، تا جایی که زوجین احساس کنند فاصله زیادی بین آنها وجود دارد و از یکدیگر جدا شده‌اند. سرد شدن رابطه بعد از ازدواج به‌عنوان شایع‌ترین علت جدایی در کنار عدم تفاهم، خیانت و قدرنشناسی شناخته شده است. اگر احساس می‌کنید که در زندگی مشترک خود دچار این مشکل شده‌اید، اقداماتی وجود دارد که می‌توانید برای بازسازی ارتباطتان انجام دهید، در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا شما را با این اقدامات آشنا کنیم.

قبل از سردی رابطه، نشانه‌ها را بشناسید

یک رابطه سالم نیازمند تلاش برای حفظ هیجان، تعهد و ارتباط است. اگر متوجه شده‌اید که شما و همسرتان در حال دور شدن از همدیگر هستید، مهم است بدانید که چگونه می‌خواهید به این مشکل رسیدگی کنید و چگونه می‌توانید به‌عنوان یک زوج برای ایجاد یک رابطه غنی‌تر، عمیق‌تر و معنادارتر تلاش کنید. یافتن راه‌هایی برای برقراری ارتباط مجدد می‌تواند رابطه شما را تقویت کرده و آرامش شما را افزایش دهد. برخی از شواهد نشان می‌دهند که سرد شدن رابطه بعد از ازدواج یکی از رایج‌ترین دلایلی است که باعث می‌شود روابط زوجین در نهایت به شکست منتهی شود. برخی از این نشانه‌های سرد شدن رابطه بعد از ازدواج شامل موارد زیر می‌باشد:

  • عدم توجه: شما و همسرتان به یکدیگر توجه نمی‌کنید یا به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهید.
  • فقدان صمیمیت: نداشتن صمیمیت بین شما و همسرتان می‌تواند فیزیکی و یا احساسی باشد. در این حالت احساس می‌کنید که دیگر شریک زندگی خود را نمی‌شناسید یا او شما را نمی‌شناسد.
  • عدم اتحاد: این مشکل می‌تواند تصمیم‌گیری به‌عنوان یک زوج را دشوار کند و منجر شود که اغلب انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌ها به درگیری ختم شود.
  • عدم اعتماد: احساس می‌کنید نمی‌توانید احساسات واقعی خود را با همسرتان در میان بگذارید.
  • فقدان همدلی: در درک نیازها و احساسات یکدیگر مشکل دارید.

روش‌های بهبود سردی روابط زوجین

در بسیاری از موارد علائم و نشانه‌های سرد شدن رابطه بعد از ازدواج می‌توانند به طرز چشمگیری آشکار باشند، بااین‌حال ممکن است این نشانه‌ها کم‌رنگ بوده یا به‌آرامی و در طول زمان ایجاد شوند. به‌جای نادیده‌ گرفتن نشانه‌ها، مهم است که بدانید این مشکلی است که برای حل آن می‌توانید تلاش کنید و با همکاری یکدیگر ارتباط خود را به روزهای خوب برگردانید. در ادامه با اقداماتی برای حل این مشکل آشنا خواهید شد.

درباره نگرانی های خود صحبت کنید

اولین قدم برای غلبه بر سرد شدن رابطه بعد از ازدواج بین شما و شریک زندگی‌تان این است که در مورد نگرانی های خود و این‌که چگونه می‌توانید به‌عنوان یک زوج برای پر کردن شکاف به وجود آمده با یکدیگر همکاری کنید، صحبت کنید. در ابتدای مکالمه شریک زندگی خود را آگاه کنید که این مکالمه صرفاً بیان احساساتی است که شما در زندگی با او تجربه کرده‌اید و هدف شما سرزنش و یا تقابل با او نیست.

می‌توانید مکالمه را با صحبت در مورد آنچه احساس می‌کنید شروع کنید. برای مثال، می‌توانید جمله‌ای شبیه این بگویید: «احساس می‌کنم مثل گذشته به هم نزدیک نیستیم و می‌خواهم راه‌هایی برای گذراندن زمان بیشتری با هم پیدا کنیم». از جملاتی مانند «تو هیچ‌وقت با من نیستی» یا «تو طوری رفتار می‌کنی که انگار دیگر برایت مهم نیستم» هرگز استفاده نکنید. درحالی‌که ممکن است احساس کنید این جملات درست هستند، اما تنها بار منفی دارند و موجب احساس سرزنش می‌شوند. این جملات عکس‌العمل تدافعی را به همراه خواهند داشت و در نهایت باعث می‌شود شریک زندگی‌تان تمایلی به همکاری برای بازسازی صمیمیت و ارتباط با شما نداشته باشد.

علت سرد شدن زندگی زناشویی

زمان بیشتری را با هم بگذرانید

تحقیقات نشان می‌دهد که زوج‌هایی که زمان بیشتری را با هم می‌گذرانند، شادی بیشتر و استرس کمتری را تجربه می‌کنند. بااین‌حال، برنامه‌ریزی برای گذراندن زمان مشترک با هم همیشه آسان نیست و به میزان زیادی ازخودگذشتگی نیاز دارند. نتایج تحقیقات یک مرکز مشاوره نشان داد که وقت گذراندن زوجین با هم می‌تواند اثرات طولانی‌مدتی بر سلامتی داشته باشد و از سرد شدن رابطه بعد از ازدواج پیشگیری کند. در این تحقیقات زمانی که مردان و زنان با همسران خود بودند گزارش کردند که شادی بیشتری داشته، فعالیت‌هایشان معنای بیشتری پیدا کرده و استرس کمتری تجربه کردند. در نتیجه این تحقیق مشخص می‌شود و وقت گذراندن زوجین با یکدیگر چقدر می‌تواند حائز اهمیت باشد.

از یکدیگر حمایت کنید

مطمئنا زمانی که احساس می‌کنید از شما حمایت می‌شود و تحت حمایت همسرتان هستید، احساس بهتری نسبت به خود دارید و می‌توانید بهتر با رویدادها و موقعیت‌های استرس‌زا کنار بیایید؛ در نتیجه احساس عزت‌نفس بیشتری را تجربه خواهید کرد. بنابراین در زندگی مشترک به دنبال راه‌هایی باشید که بتوانید از یکدیگر مراقبت و حمایت کنید. راه‌های مختلفی برای حمایت از همسرتان وجود دارد، برخی از این راه‌ها به این شرح است:

  • به همسرتان بگویید که به او افتخار می‌کنید.
  • یادداشتی بنویسید و توضیح دهید که از همسرتان به‌ خاطر حضور در زندگی شما قدردانی می‌کنید.
  • از طریق انجام یک عمل محبت‌آمیز می‌توانید حمایت خود را به همسرتان نشان دهید.
  • تأیید احساسات همسرتان می‌تواند راهی باشد که احساس دیده ‌شدن، درک شدن و ارتباط عاطفی بیشتر را تجربه کند.

با هم خوش بگذرانید

یکی از نشانه‌های سرد شدن رابطه بعد از ازدواج، کم‌تر شدن هیجان و اشتیاق باگذشت زمان در رابطه است زیرا مشکلات حفظ زندگی مشترک و سختی زندگی روزمره بر زنده نگه‌داشتن اشتیاق اولویت دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که داشتن سرگرمی در یک رابطه عامل کلیدی و تعیین‌کننده رضایت زناشویی است؛ بنابراین پس از اینکه احساس کردید رابطه‌تان هیجان اولیه را ازدست‌داده است، برای داشتن یک رابطه موفق و پایدار، انجام سرگرمی و بازی مشترک ضروری است. فعالیت‌های سرگرم کننده می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • با هم آشپزی کنید
  • با هم ورزش کنید
  • یک سرگرمی پیدا کنید که هر دو از آن لذت می‌برید
  • با یکدیگر ماساژ بگیرید
  • رقصیدن می‌تواند موجب شادی و نشاط شود
  • با هم دوچرخه‌سواری یا پیاده‌روی کنید
  • به عکس‌ها و آلبوم‌ها نگاه کنید
  • برای یک شب عاشقانه برنامه‌ریزی کنید
  • مسافرت رفتن موجب ریلکس شدن شما خواهد شد
  • غروب یا طلوع خورشید را تماشا کنید
  • یادداشت‌های عاشقانه بنویسید

تلفن کلینیک روانشناسی