پرخاشگری-کودکان

عصبانیت، تحریک‌پذیری و پرخاشگری در کودکان

هیچ‌کس دوست ندارد احساس عصبانیت کند اما همه‌ی ما گاهی این حس را تجربه می‌کنیم. با توجه به اینکه بسیاری از بزرگ‌سالان خشم و عصبانیت خود را از راه سالم و سازنده ابراز نمی‌کنند، جای تعجب نیست که احساس عصبانیت اغلب در کودکان طغیان می‌کند. اکثر والدین از عصبانیت و رفتارهای پرخاشگرانه کودک خود تعجب می‌کنند و می‌خواهند بدانند چه‌کاری در مورد آن می‌توانند انجام دهند و نگران این هستند که آیا این رفتارهای کودک طبیعی است یا خیر؟

چه زمانی عصبانیت، تحریک‌پذیری و پرخاشگری کودک ناسالم است؟

برای کودکان زیر ۴ سال در هر هفته ۹ بار کج‌خلقی و عصبانیت غیرطبیعی نیست. عصبانیت کودک می‌تواند با رفتارهایی مثل گریه کردن، لگدزدن، هل دادن و ضربه زدن به مدت ۵ تا ۱۰ دقیقه همراه باشد. بیشتر کودکان در سنین مهدکودک این رفتارها را کنار می‌گذارند. اگر عصبانیت کودک در طول زمان کمتر نشود و با افزایش سن، کودک همچنان به رفتارهای نامناسب ادامه دهد و برای هم‌سالان، خانواده و هم‌کلاسی‌های خود مشکل ایجاد کند، برای حل این مسئله مداخله‌ی روانشناسی لازم است. مسائل مربوط به عصبانیت و پرخاشگری از شایع‌ترین دلایل ارجاع کودکان برای درمان سلامت روان است.

چه عواملی باعث عصبانیت، تحریک‌پذیری و پرخاشگری در کودکان می‌شود؟

عوامل متعددی می‌تواند در عصبانیت کودک و داشتن رفتارهای پرخاشگرانه که می‌تواند به خود کودک یا دیگری آسیب برساند، مؤثر است. یکی از عوامل سرخوردگی و ایجاد عصبانیت در کودک زمانی است که کودک نتواند به خواسته‌ی خود برسد یا از او خواسته شود کاری را انجام دهد که احساس کند دوست ندارد انجام دهد. در کودکان مشکلات پرخاشگری و عصبانیت معمولاً به همراه مسائل دیگری مانند اوتیسم، اختلال نقص توجه و بیش فعالی، وسواس فکری-عملی و یا سندروم تورت وجود دارد.

تصور می‌شود که ژنتیک و سایر عوامل بیولوژیکی در خشم و پرخاشگری نقش دارند. محیط نیز در بروز عصبانیت در کودک بسیار تأثیرگذار است. ضربه‌ی روحی، اختلال در عملکرد خانواده و برخی از شیوه‌های فرزند پروری (مجازات‌های سخت و متناقض، داد زدن سر کودک) نیز این احتمال را برای کودک فراهم می‌کند که خشم و پرخاشگری نشان دهد که در زندگی روزمره‌ی او اختلال ایجاد می‌کند.

عصبانیت، تحریک‌پذیری و پرخاشگری در کودکان چگونه تشخیص داده می‌شود؟

کودکان خردسال ممکن است توسط والدین خود برای ارزیابی روان‌شناختی یا روان‌پزشکی برده شوند یا توسط متخصص اطفال، روانشناس، معلم یا مدیر مدرسه به روانشناس یا روان‌پزشک ارجاع داده شوند. کودکان بزرگ‌تر که مشکلات رفتاری آن‌ها مشکل‌آفرین باشد برای ارزیابی و درمان توسط دادگاه نزد سیستم درمان فرستاده می‌شوند. برای ارزیابی وسعت و عمق پرخاشگری و عصبانیت کودک، یک متخصص به مسائل موجود در زندگی کودک توجه می‌کند. این کار شامل دریافت اطلاعات از والدین و معلمان، بررسی سوابق تحصیلی، پزشکی و رفتاری و انجام مصاحبه‌های فردی با کودک و والدین است. درواقع برای بررسی عصبانیت کودک به طیف کاملی از اختلالات بهداشت روان و چگونگی تأثیر آن بر زندگی کودک توجه می‌شود. برای تعیین اینکه آیا کودک معیارهای تشخیصی یک اختلال رفتاری را دارد یا خیر، از بررسی‌های مبتنی بر تحقیق مانند پاسخ والدین و کودک به سؤالات خاص استفاده می‌شود.

خشم-و-عصبانیت-در-کودکان

تشخیص‌های بالقوه برای کودک مبتلابه عصبانیت، تحریک‌پذیری و پرخاشگری شامل موارد زیر است:

  • اختلال نافرمانی مقابله‌ای (ODD): الگویی از خلق عصبانی و تحریک‌پذیر همراه با سرپیچی و کینه‌توزی که شش ماه یا بیشتر طول می‌کشد.
  • اختلال سلوک (CD): الگوی رفتاری مداوم که حقوق دیگران را نقض می‌کند مانند زورگویی و سرقت و هنجارهای اجتماعی را زیر پا می‌گذارد مانند فرار از مدرسه یا فرار از خانه.
  • اختلال نامنظمی خلقی اخلالگرانه (DMDD): تحریک‌پذیری دائمی، عصبانیت‌های مکرر و خلق‌وخوی افسرده از نشانه‌های این اختلال است.

برخی اوقات از اصطلاحات دیگری نیز استفاده می‌شود؛ مثلاً در کودکان با اختلال خلق‌وخو یا اختلال بیش فعالی برای اشاره به تحریک‌پذیری و رفتار پرخاشگرانه اصطلاح بی‌نظمی شدید خلقی بیان می‌شود و یا در سندروم توره اصطلاح حملات خشم برای انعکاس ماهیت انفجاری طغیان‌های خشم استفاده می‌شود.

عصبانیت، تحریک‌پذیری و پرخاشگری در کودکان چگونه درمان می‌شود؟

مداخلات رفتاری اولین خط درمان خشم و پرخاشگری دوران کودکی است. درمان عصبانیت کودک بر دو رویکرد اصلی تأکید دارد که بر تغییر ارتباطات بین فردی که منجر به بروز انفجارهای پرخاشگرانه می‌شود، متمرکز هستند. روش‌های درمانی مکملی وجود دارد که از جهات مختلف به مشکلات رفتاری کودک می‌پردازند.

  • رفتاردرمانی شناختی (CBT): تمرکز این روش بر تأثیر نگرش فرد بر احساسات و باورهای او است. در این روش کودک می‌آموزد استراتژی‌های جدیدتر و کارآمدتری برای احساسات، افکار و رفتارهای پرخاشگرانه انتخاب کند.
  • تنظیم احساسات: به کودک کمک می‌کند تا دلایل شروع عصبانیت خود را شناسایی کند و برای جلوگیری از آن استراتژی داشته باشد.
  • یادگیری روش‌های جایگزین برای ابراز و رفع ناامیدی: به کودک و والدین کمک می‌کند تا پیامدهای احتمالی هر انتخاب را بسنجند و تعارض را به حداقل برسانند.
  • توسعه استراتژیهای ارتباطی جدید: از طریق بازی با نقش برای تمرین به پیشگیری و حل موقعیت‌های تحریک‌کننده‌ی خشم کمک می‌کند.

حتی اگر CBT با کودک انجام شود، والدین به‌طور فعال در درمان شرکت می‌کنند و از پیشرفت کودک در جهت یادگیری مهارت‌های کنترل خشم حمایت می‌کنند.

  • مدیریت رفتارهای والدین (PMT): با آموزش روش‌های جایگزین برای رفتار غلط به والدین کمک می‌کند تا پرخاشگری و عصبانیت کودک را محدود کنند. در این روش به‌جای مجازات برای تخلفات، تمرکز بر استفاده از تشویق برای کاری است که کودک درست انجام می‌دهد. PMT بر تعامل مثبت در خانواده‌ها به‌عنوان پاداش تأکید می‌کند و به خانواده‌ها کمک می‌کند از وقت گذراندن باهم لذت ببرند. این بزرگ‌ترین انگیزه کودک برای کاهش عصبانیت می‌شود.

برخی از کودکان برای کمک به مدیریت سایر مشکلات بهداشت روان (مانند ADHD، اضطراب یا افسردگی) دارو مصرف می‌کنند؛ اما درمان شناختی رفتاری و روش‌های مدیریت رفتارهای والدین (۶۵ درصد در کاهش تعداد و شدت عصبانیت‌ها موفقیت دارند) درمان‌های اولیه هستند. در صورت عدم پاسخ کودک به درمان، ممکن است رویکردهای دیگری نیز امتحان شود. برخی از کودکان به خدمات فشرده و شدیدتر یا حتی بستری نیاز دارند. زندگی با احساسات شدید و حاد احساس خوبی ندارد؛ بنابراین هدف از درمان این است که به کودک کمک کنیم احساس بهتری داشته باشد و رنج نبرد. در طول درمان عصبانیت کودک، والدین نیز یاد می‌گیرند به مواردی که برای کودک مهم است احترام بگذارند و گاهی خواهر و برادرها نیز در درمان گنجانده می‌شوند.

منبع: Yalemedicine

تلفن کلینیک روانشناسی

داد زدن سر کودک

اثرات داد زدن سر بچه

اگر شما پدر یا مادر هستید، می‌دانید گاهی اوقات احساسات منفی باعث می‌شوند نتوانید بهترین خودتان باشید. گاهی بچه‌ها می‌توانند دکمه‌هایی را در شما فشار دهند که خودتان نیز نمی‌دانید آن‌ها را دارید. در این مواقع ممکن است شروع به فریاد زدن بر سر کودک کنید. بهتر است این را بدانید که تنها شما نیستید که این کار را انجام می‌دهید و احساس ناامیدی از والد بودن یک حس طبیعی است که احتمالاً تمام پدر و مادرها آن را تجربه می‌کنند. خبر خوب این است که شما می‌توانید نحوه‌ی گفتگو با فرزندان خود را تغییر دهید و یک بحث همراه با فریاد زدن سر کودک را به یک گفتگوی محترمانه تبدیل کنید.

دلیل داد زدن پدر و مادر سر بچه چیست؟

پاسخ کوتاه این است که احساس خستگی و عصبانیت می‌کنیم و این باعث می‌شود صدایمان را بلند کنیم. اما داد زدن سر کودک به‌ندرت شرایط را حل می‌کند. از این طریق والد ممکن است کودک را برای مدت کوتاهی ساکت کرده و مطیع خود کند، اما باعث اصلاح رفتار یا نگرش او نمی‌شود. به طور خلاصه، داد زدن سر کودک باعث می‌شود او یاد بگیرد از شما بترسد. کودکان برای یادگیری به والدین خود اعتماد می‌کنند. اگر عصبانیت، پرخاشگری و فریاد زدن بخشی از آنچه کودک در خانواده‌ی خود طبیعی می‌داند باشد، او نیز همین رفتار را می‌آموزد و در پیش می‌گیرد. دکتر لورا مارکهام، نویسنده و مربی والدین، پیامی صریح دارد: شغل شماره‌ی یک شما به‌عنوان پدر و مادر، ​​پس از اطمینان از امنیت فرزندان، مدیریت احساسات خودتان است.

اثر داد زدن سر کودک

اگر تا به حال کسی سر شما فریاد زده باشد، می‌دانید که صدای بلند باعث شفافیت بیشتر پیام نمی‌شود. این موضوع برای فرزندان شما نیز صادق است. فریاد زدن مداوم بر سر کودکان باعث می‌شود که واکنش آن‌ها نسبت به صدای شما تنظیم شود و نظم و انضباط بخشیدن به آن‌ها سخت‌تر خواهد شد؛ زیرا هر بار که شما صدای خود را بالا می‌برید، قدرت پذیرش آن‌ها کاهش می‌یابد. پژوهش‌های اخیر اشاره می‌کند که داد زدن سر بچه‌ها باعث می‌شود آن‌ها از نظر جسمی و کلامی پرخاشگرتر شوند. مهم نیست که داد زدن شما بر سر کودک به چه علت است، این رفتار بیانگر عصبانیت است و باعث می‌شود کودک بترسد و احساس ناامنی کند. از طرف دیگر، رفتار توأم با آرامش و اطمینان‌بخشی باعث می‌شود کودکان علی‌رغم رفتار بد احساس دوست داشته شدن و پذیرش کنند. فریاد زدن سر کودک کار بدی است و فریاد زدنی که همراه با توهین و تحقیر باشد به‌عنوان سوء‌استفاده‌ی عاطفی شناخته می‌شود و می‌تواند اثرات طولانی‌مدت مخربی همچون کمبود عزت‌نفس، اضطراب و افزایش پرخاشگری را در پی داشته باشد.

به‌جای داد زدن سر بچه چه کنیم؟

کودکانی که ارتباط عاطفی شدیدی با والدین خود دارند، تربیت آن‌ها راحت‌تر است. وقتی کودکان احساس امنیت می‌کنند و بدون قیدوشرط دوست داشته می‌شوند، قبل از اینکه موضوعی باعث عصبانیت و فریاد شود، پذیرای گفتگو و شنیدن خواهند بود. در ادامه چند تمرین برای کاهش داد زدن سر کودک و راه‌های جایگزین برای آن را بیان می‌کنیم.

به خودتان یک وقت استراحت بدهید.

قبل از اینکه خیلی عصبانی شوید و صدایتان را بالا ببرید از محل درگیری فاصله بگیرید. برای چند لحظه به خود فرصت ارزیابی مجدد و چند تنفس عمیق را بدهید، این کار به آرام شدن شما کمک می‌کند. این کار همچنین به کودکان شما در مورد رعایت حد و مرزها و مدیریت احساسات به روشی سالم آموزش می‌دهد.

عواقب داد زدن سر کودک

 درباره‌ی احساسات خود صحبت کنید.

عصبانیت احساسی عادی است که در صورت مدیریت صحیح می‌توان از آن به‌درستی استفاده کرد. با تصدیق همه‌ی احساسات از شادی و هیجان گرفته تا غم، عصبانیت، حسادت و ناامیدی به فرزندان خود می‌آموزید که همه‌ی این احساسات بخشی از عواطف انسانی ما هستند. هنگام عصبانیت به‌جای داد زدن سر بچه در مورد احساس خود صحبت کنید و فرزندان خود را به انجام چنین کاری تشویق کنید. این امر به آن‌ها کمک می‌کند تا نگرشی محترمانه نسبت به خود و دیگران داشته باشند و روابط سالمی در زندگی خود برقرار کنند.

با رفتار بد کودک با آرامش اما محکم برخورد کنید.

کودکان گاهی اوقات بد رفتار می‌کنند. این بخشی از مراحل بزرگ شدن است. با آن‌ها به روشی محکم صحبت کنید که شأن و منزلت آن‌ها حفظ شود، اما روشن شود که برخی رفتارها قابل‌تحمل نیستند. داد زدن سر کودک روشی نیست که بتوانید با آن فرزند خود را به‌خوبی تربیت کنید.

از هشدار درمورد عواقب کار استفاده کنید اما تهدید و داد زدن سر کودک را کنار بگذارید.

استفاده از تهدید و مجازات، عصبانیت، کینه و درگیری بیشتری ایجاد می‌کند. این موضوع در طولانی‌مدت باعث می‌شود کودک نظم و انضباط کمتری بپذیرد. تهدید و مجازات کودکان را تحقیر و شرمنده می‌کند و باعث احساس ناامنی در آن‌ها می‌شود. از طرف دیگر، بیان عواقبی که رفتار خاصی را برطرف می‌کند (مانند بردن اسباب‌بازی پس از توضیح اینکه اسباب‌بازی‌ها برای بازی هستند، نه برای ضربه‌زدن به دیگران) به کودکان در انتخاب بهتر کمک می‌کند.

نیازهای اساسی کودک را تأمین کنید.

تأمین نیازهای اساسی کودک، مانند خواب کافی و رفع گرسنگی، کودکان را راضی و شاد نگه می‌دارد و در مجموع باعث ایجاد رفتار بهتر می‌شود. همچنین، ایجاد یک روال معمول باعث می‌شود آن‌ها اضطراب کمتری داشته باشند و در نتیجه از نافرمانی و عصبانیت آن‌ها پیشگیری می‌شود.

بعد از داد زدن سر بچه چه کاری باید کرد؟

هرچقدر هم که استراتژی پیشگیری از داد زدن شما خوب باشد، بعضی اوقات صدای خود را بلند می‌کنید. مشکلی نیست به رفتار خود آگاه باشید و عذرخواهی کنید. این‌گونه فرزندان شما یک درس مهم می‌آموزند: همه‌ی ما اشتباه می‌کنیم و باید عذرخواهی کنیم. اگر فرزندانتان فریاد می‌کشند، مرزها را به آن‌ها یادآوری کنید و اینکه چطور فریاد زدن یک راه ارتباطی قابل‌قبول نیست. آن‌ها باید بدانند که شما آماده‌ی شنیدن هستید به شرطی که احترام بگذارند. با این روش‌ها شما به آن‌ها کمک خواهید کرد تا عادت‌های مادام‌العمر ایجاد کنند که مدیریت تعارض را آسان‌تر می‌کند. این موضوع به فرزندان شما یاد می‌دهد اشتباهات دیگران درک کنند و اینکه بخشش ابزاری مهم برای برقراری ارتباط سالم در یک خانواده است.

اگر تاکنون برای پیشبرد اهدافتان از داد زدن سر بچه استفاده کرده‌اید، اکنون می‌توانید این مسیر را تغییر دهید. با صحبت صریح با فرزندان در مورد اشتباه فریاد زدن و اینکه چرا عصبانیت خود را از طریق سالم نشان نمی‌دهید، شروع کنید. خانه‌ی خود را به محیطی آرام تبدیل کنید تا افراد با احترام با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و احساسات یکدیگر را بدون سرزنش، شرمساری یا قضاوت کردن، تصدیق کنند. اگر اشتباه کردید، تسلیم نشوید. این مسیر آسانی نیست اما ارزش هر تلاشی را دارد. در صورتی که با راهکارهای گفته شده اثرات داد زدن سر کودکتان از بین نرفت از مشاوره کودک استفاده کنید تا فرزندتان در فضایی امن بتواند احساسات منفی درون خود را بروز دهد و با آموزش‌های صحیح احساسات مخرب در او تصحیح شود.

منبع: Healthline

تلفن کلینیک روانشناسی

عوارض-دعوای-زن-و-شوهر

هفت جمله ای که نباید در دعوای زن و شوهری بگویید

گفتن جملاتی مثل آرام باش یا عصبانی نباش در دعوای زن و شوهری تنها باعث می‌شود که فرد مقابل ناراحت‌تر شود. ممکن است بارها برای ما پیش‌آمده باشد درحالی‌که سعی داشته‌ایم طرف مقابل را آرام کنیم با گفتن جملاتی باعث عصبانیت، ناامیدی و ناراحتی بیشتر او شده‌ایم. هنگام دعوای زن و شوهر، کلمات نیز مانند برخی رفتارها می‌توانند باعث شوند یک بحث مؤثر به مشاجره‌ای بیهوده تبدیل شود؛ بنابراین اگر به دنبال حل تعارضات هستیم بهتر است بدانیم چه جملاتی در بحث ناکارآمد هستند و نباید از آن‌ها استفاده کرد.

در دعوای زن و شوهری از جملات «تو هیچ‌وقت …» یا «تو همیشه …» استفاده نکنید

استفاده از عبارات همه یا هیچ در دعوای زن و شوهر معمولاً اغراق‌آمیز است و برای نشان دادن نارضایتی یا یک حس منفی استفاده می‌شود، بااین‌حال این اظهارات اغلب نادرست هستند و باعث می‌شوند همسر ما در حالت تدافعی قرار بگیرد. درنتیجه همسرتان منظور واقعی شما از بیان آنچه گفته‌اید را درنمی‌یابد و در عوض بر دفاع از خود و اثبات اشتباه شما متمرکز می‌شود. این موضوع باعث ایجاد بحث بیهوده و مشاجره‌ی تکراری می‌شود. سعی کنید در دعوای زن و شوهری از جملاتی که با «من» شروع می‌شود استفاده کنید. این‌گونه می‌توانید آنچه را که باعث آزار شما شده است، شفاف و عینی بیان کنید. مثلاً به‌جای اینکه بگویید تو هیچ‌وقت به من گوش نمی‌دهی بهتر است بگویید من دیروز احساس ناراحتی کردم و احساس کردم تو به من توجه نداری وقتی‌که درخواست کردم قبل از رسیدن مهمان‌ها وسایلت را برداری و تو این کار را نکردی.

استفاده از جمله‌ی «تو دقیقاً مثل مادرت رفتار می‌کنی» در دعوای زن و شوهر

گفتن این جمله باعث می‌شود هر موضوعی که باعث بحث شده نادیده گرفته شود و شخصیت طرف مقابل ترور و تخریب شود. در این صورت به‌جای نقد عملکرد و انتقاد از رفتار فرد، شخصیت او مورد حمله قرار می‌گیرد و باعث بی‌تأثیر شدن مکالمه می‌شود زیرا فرد حالت تدافعی می‌گیرد و به دنبال اثبات این خواهد بود که شما اشتباه می‌کنید.

گفتن جمله‌ی «وقتی توانستی منطقی باشی با تو صحبت می‌کنم» در دعوای زن و شوهر

گفتن این جمله در دعوای زن و شوهر اصلاً منطقی نیست و به نظر می‌رسد فردی که این جمله را می‌گوید بیشتر به دنبال این است که به احساسات طرف مقابل آسیب بزند تا اینکه بخواهد زمان مناسب‌تری برای مکالمه پیشنهاد دهد. زمانی که بحث در حال شدت یافتن است یک توقف موقت (حدوداً ۲۰ دقیقه) برای کنترل کورتیزول و آدرنالین و کاهش عصبانیت پیشنهاد خوبی است؛ اما نحوه‌ی بیان آن نیز اهمیت دارد. شما می‌توانید بگویید: احساس می‌کنم تحت تأثیر ترشح کورتیزول و آدرنالین هستیم و ممکن است عصبانی‌تر شویم. پیشنهاد می‌دهم ۲۰ دقیقه صبر کنیم و بعد آن‌طور که سزاوار آن هستیم مکالمه را با احترام پیش ببریم.

تهدید به جدایی و رها کردن در دعوای زن و شوهر

کلمات و جملات شما در دعوای زن و شوهری مهم هستند. از گفتن مواردی که بعداً پشیمان می‌شوید خودداری کنید. همچنین بیان احساساتی که در لحظه بر شما غالب می‌شوند اما لحظاتی بعد وجود ندارند، روش درستی نیست. تهدید به رها کردن احتمالاً آسیب‌زننده‌ترین کاری است که می‌توانید با همسرتان انجام دهید، مخصوصاً اگر واقعاً منظورتان این نیست.  این‌که بخواهید کمی نفس بکشید و آرام شوید یک‌چیز است و اینکه بگویید «من دیگر تو را دوست ندارم و می‌روم» چیز دیگری است. گفتن این کلمات تخریب‌کننده در دعوای زن و شوهر به اعتماد طرف مقابل آسیب می‌رساند و ترمیم این آسیب بسیار سخت خواهد بود.

به‌جای فریاد زدن و تهدید به جدایی پیشنهاد دهید که برای به دست آوردن آرامش و تعادل یک توقف موقت داشته باشید و قول دهید که پس از آن بازگردید و مکالمه را ادامه دهید.

رفتارهای اشتباه زن و شوهر

در دعوای زن و شوهری فحاشی و توهین نکنید

هیچ‌چیز سازنده‌ای در توهین کردن و صحبت‌های تحقیرآمیز وجود ندارد. توهین و تحقیر به‌عنوان روشی برای ابراز خشم و ایجاد احساس بد در شخص مقابل به کار می‌رود، اما منجر به هیچ نوع حل تعارضی نخواهد شد. توهین و تحقیر می‌تواند به‌شدت به رابطه آسیب برساند و همچنین باعث می‌شود علاوه بر احساسات منفی که داشته‌اید احساس گناه نیز داشته باشید؛ بنابراین از توهین کردن بپرهیزید و به‌جای حمله به شخص، بر رفتار بدی که احساسات منفی در شما ایجاد کرده است تمرکز کنید.

در دعوای زن و شوهری هرگز نگویید «چرا در مورد مسائل پیش‌پاافتاده ناراحت می‌شوی»

این جمله به این معنی است که فردی که ناراحت شده است هیچ دلیلی برای ناراحتی خود ندارد. گفتن این جمله مثل بنزین به آتش زدن است؛ زیرا وقتی ناراحت هستیم، آنچه می‌خواهیم این است که طرف مقابلمان به صحبت‌های ما گوش دهد و ما را درک کند، نه اینکه به ما بگوید ناراحتی‌مان مسخره است یا واکنش بیش‌ازحد نشان می‌دهیم. حرکت بهتر این است که بپرسیم چرا این موضوع تا این اندازه تو را ناراحت کرده است؟

در دعوای زن و شوهری به همسرتان نگویید: نه دوباره شروع نکن

هر چیزی که به همسرتان این پیام را می‌دهد که دیدگاه او درست نیست یا واکنش او اشتباه است و بی‌دلیل ناراحت شده است، نادرست است. گفتن جملاتی مانند این که مسخره است، تو دیوانه شده‌ای، آرام باش داری بیش‌ازحد واکنش نشان می‌دهی این پیام را به همسرتان می‌دهد که تو مشکل داری، من به صحبت‌های تو احترام نمی‌گذارم و مایل به گوش دادن، برقراری ارتباط یا تغییر دادن چیزی نیستم.

این درست است که دعوای زن و شوهر استرس‌زا است و کاملاً قابل‌درک است که شما ممکن است بخواهید با قطع کردن مکالمه یا گفتن جملاتی که در بالا به آن‌ها اشاره کردیم از یک درگیری دیگر جلوگیری کنید، اما استفاده از این جملات راهی برای تبدیل بحث از بد به بدتر است. به‌جای این واکنش‌ها و گفتن جملات ناامیدکننده، آرام باشید و خود را به مکالمه در مورد موضوع موردبحث علاقه‌مند نشان دهید. شریک زندگی خود را بپذیرید و به او بگویید: در مورد دلیل ناراحتی و احساست بیشتر به من توضیح بده، من می‌خواهم بدانم. به او بگویید شما یک تیم هستید و باهم از مشکلات عبور خواهید کرد و قرار نیست در مقابل یکدیگر قرار بگیرید.

تلفن کلینیک روانشناسی

منبع: Huffspot