چگونه با خیانت پدر کنار بیاییم

چگونه با خیانت پدر کنار بیاییم؟

زمانی که فرزندان متوجه خیانت پدرشان می‌شوند معمولاً دچار سردرگمی شده و سؤالاتی از این قبیل برایشان ایجاد می‌شود: در مواجهه با خیانت پدر چه برخوردی باید داشته باشند؟ در صورتی که مادر از خیانت خبر نداشته باشد، آیا باید او را در جریان قرار دهند؟ آیا لازم است که مانع پدرشان شوند؟ این در حالی است که خود فرزندان نیز در هر سنی که باشند به صورت مستقیم از خیانت پدر آسیب می‌بینند.

در این مقاله با بررسی آسیب‌های ناشی از خیانت پدر، در خصوص نحوه برخورد با این موضوع و گذشتن از احساسات منفی ناشی از آن صحبت شده است.

تأثیرات منفی خیانت پدر بر فرزندان

الگوی خیانت می‌تواند به شکل ارثی از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود. فرزندان پدری که خیانت می‌کند به احتمال بیشتری در آینده به همسر خود خیانت می‌کنند. یکی از درس‌هایی که فرزندان از پدر خیانت‌کار می‌گیرند این است که هر کاری که دوست داشته باشند، می‌توانند انجام دهند و نیازی نیست عواقب کار خود را در نظر بگیرند. تحقیقات نشان داده است که تجربه خیانت پدر در کودکی تأثیرات خاموشی بر روان کودک می‌گذارد که ممکن است تا زمانی که فرد وارد رابطه عاطفی نشود، خود را نشان ندهد.

علاوه بر آن فرزندانی که با خیانت پدر به مادر مواجه می‌شوند، احساس می‌کنند که به آن‌ها نیز خیانت شده و اغلب توانایی خود را برای اعتماد کردن از دست می‌دهند. همچنین ممکن است تصور کنند که لیاقت دوست داشته شدن و تعهد شریک عاطفی خود را ندارند.

درک دلایل خیانت پدر به مادر

در مواجه شدن با خیانت پدر بهتر است با دلایل خیانت آشنا شویم تا بتوانیم به درک بهتری از شرایط برسیم. این موضوع به این معنی نیست که بد بودن خیانت را توجیه کنیم، بلکه با دانستن دلایل خیانت می‌توانیم با آسیب کم‌تری با موضوع برخورد نماییم. البته باید در نظر گرفت که انسان‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند و دلایل مطرح شده در ادامه به طور قطع ممکن است شامل حال خانواده شما نشود.

  1. دو نوع فرد خیانت‌کار وجود دارد. نوع اول خیانت‌کار فرصت طلب و نوع دوم خیانت‌کار سریالی است. نوع اول به این معنی است که فرد در موقعیتی قرار می‌گیرد که او را به خیانت وا می‌دارد، اما در نوع دوم فرد خیانت‌کار با خواست خود و با برنامه‌ریزی به خیانت روی می‌آورد و خود را برای این کار محق دانسته و احساس پشیمانی نمی‌کند. والدین خیانت‌کار در اکثر موارد از نوع اول هستند.
  2. مونوگامی (تک همسری) معمولاً برای انسان‌ها مشکل است. طبیعت در طول تکامل کسانی را انتخاب کرده که توانسته‌اند با اشخاص بیشتری رابطه برقرار کنند و ژن‌های خود را به نسل بعد منتقل نمایند. بنابراین ما نیز به تبعیت از اجدادمان میل به چند همسری داریم. البته این موضوع به این معنی نیست که انسان نمی‌تواند متعهد باشد و هیچ رابطه‌ای بدون خیانت نیست.
  3. اکثر افراد دوست ندارند که خیانت کنند. بنابراین بدانید که پدر شما نیز برای خیانت برنامه‌ریزی نکرده است. خیانت زمانی رخ می‌دهد که به صورت هم‌زمان فرصت، تمایل جنسی و نیاز تأمین نشده وجود داشته باشد. فرد خیانت‌کار تصور می‌کند که نمی‌تواند نیازهای خود را از رابطه با همسرش تأمین کند. این نیازها بیشتر شامل صمیمیت، درک شدن و تحسین شدن است و در موارد کمی به دلیل هوس و نیاز جنسی می‌باشد.
  4. انسان‌ها معمولاً بر اساس احساساتشان رفتار می‌کنند و نه بر اساس منطق. در صورتی که فرصت، تمایل جنسی و نیاز تأمین نشده وجود داشته باشد، اختیار و منطق کم‌تر می‌تواند از خیانت فرد جلوگیری کند. البته این موضوع به این معنی نیست که فرد خیانت‌کار نباید پاسخگوی اعمال خود باشد.

خیانت پدر به مادر

کنار آمدن با احساسات منفی ناشی از خیانت پدر

زمانی که شما به خیانت پدر پی می‌برید، ممکن است کل دنیا برایتان زیر و رو شود و احساساتی نظیر خشم، ناامیدی، گیجی، گناه، خجالت و احساس این که به شما خیانت شده، داشته باشید. در ادامه روش‌هایی برای کنار آمدن با این احساسات منفی ارائه شده است:

  1. بدانید که این موضوع تقصیر شما نیست. شما هیچ تأثیری در خیانت پدرتان نداشته‌اید. این که پدرتان به مادرتان وفادار نبوده مربوط به وضعیت احساسی و رابطه میان والدینتان است.
  2. اجازه ندهید که احساس خجالت والدینتان روی شما تأثیری بگذارد. شما ممکن است احساس کنید که دوست ندارید دیده شوید چون کل دنیا خیانت پدرتان را می‌داند. این موضوع درست نیست، حتی اگر کل اطرافیانتان از این مسئله اطلاع داشته باشد. در نظر داشته باشید که شما هیچ کار اشتباهی انجام نداده‌اید و دلیلی ندارد که احساس شرم داشته باشید.
  3. اشکالی ندارد که از پدرتان عصبانی باشید. پدر شما رفتار بدی داشته که بر کل خانواده اثر گذاشته است. پس اشکالی ندارد که نسبت به او احساس خشم داشته باشید. اما اجازه ندهید که احساس خشم کنترل شما را در دست بگیرد و ریشه بدواند. احساس خشم در طولانی مدت می‌تواند به شما آسیب برساند.
  4. با یک فرد معتمد صحبت کنید. بیان احساسات بدون این که کسی شما را قضاوت کند، می‌تواند برای تخلیه احساسات منفی مفید باشد.
  5. با یک مشاور صحبت کنید. مشاور خانواده در خصوص مشکلات خانوادگی، خیانت والدین و تأثیرات منفی آن در خانواده تخصص دارد و می‌تواند به شما کمک کند که با حداقل میزان آسیب این شرایط را پشت سر بگذارید.
  6. زندگی خود را با کیفیت قبلی ادامه دهید. بدون توجه به این که چه بر سر رابطه‌ی پدر و مادرتان می‌آید، اهداف تحصیلی و شغلی خود را دنبال کنید.
  7. اجازه ندهید که اشتباه دیگری بر زندگی شما تأثیر بگذارد و هویت شما را تعریف کند. شما نباید به دلیل این که پدرتان خیانت کرده اعتمادتان را به همه آدم‌های اطرافتان از دست بدهید. خیانت در روابط شایع است و ممکن است اتفاق بیافتد اما در نظر داشته باشید که اکثر افراد به روابط خود پایبند هستند و خیانت نمی‌کنند.

نحوه برخورد با پدر خیانت‌کار

به طور قطع رابطه شما با پدرتان بعد از برملا شدن خیانت آسیب می‌بیند، اما این که در ادامه به چه شکل پیش رود به این بستگی دارد که قبل از خیانت رابطه‌تان چگونه بوده است. توجه داشته باشید که شاید به نظر برسد که پدرتان به شما نیز خیانت کرده اما در واقع این خیانت تنها معطوف به مادرتان می‌شود. در برخورد با خیانت پدر موارد زیر را در نظر بگیرید:

  1. بی‌طرف باشید. شاید سخت باشد که در این شرایط طرف مادرتان را نگیرید، اما حقایقی وجود دارد که ممکن است شما از آن‌ها با خبر نباشید. وظیفه شما نیست که بین پدر و مادرتان وساطت کنید. اجازه دهید که آن‌ها خودشان مشکلات زناشویی خود را برطرف کنند.
    – اگر مادرتان در جریان خیانت نیست به او چیزی نگویید. این وظیفه شما نیست که حقایق را فاش کنید.
    – اجازه ندهید که والدینتان علیه والد دیگر از شما استفاده کنند.
    – سنگ صبور والدینتان نباشید. شما فرزند آن‌ها هستید و نباید مشکلات آن‌ها را بر دوش بکشید. این وظیفه والدین است که از شما در برابر مشکلات و آسیب‌ها محافظت کنند.
  2. با پدر و مادرتان با احترام و عشق رفتار کنید. اگرچه به دلیل خشمی که نسبت به پدرتان دارید ممکن است نتوانید رفتار مناسبی با او داشته باشید، اما در نظر بگیرید که پدرتان تنها به مادرتان خیانت کرده و شما را به شکل قبل دوست دارد. پس با هر دوی آن‌ها به یک شکل رفتار کنید.
  3. موضع خود را برای آن‌ها مشخص کنید. بگویید که موافق رفتار پدرتان نیستید اما در مشکلات میان آن‌ها دخالت نمی‌کنید.
  4. پدرتان را ببخشید. شاید شما نتوانید پدر خود را مانند قبل ببینید و دیدگاهتان نسبت به او تغییر کرده باشد. اما این را مرحله‌ای از بزرگ شدن بدانید زیرا شما دیگر مانند کودکی پدر و مادرتان را مصون از خطا نمی‌بیند و با واقعیت‌های زندگی آشنا شده‌ و به شناخت بهتری رسیده‌اید.

تلفن کلینیک روانشناسی

بعد از پایان یک رابطه

۱۴ نکته برای پایان دادن به یک رابطه

وقتی که یک رابطه تمام می‌شود، غالباً همه افراد آسیب می‌بینند. به طور معمول فردی که با او به هم زده می‌شود، به دلیل شوک و فقدان ناگهانی، بیشتر دچار استرس و اضطراب خواهد شد، اما این مسئله به این معنی نیست که فردی که جدا می‌شود، آسیب نمی‌بیند. معمولاً در مقالات مختلف در خصوص نحوه پشت سر گذاشتن دوره سوگواری بعد از جدایی صحبت شده، اما کم‌تر کسی درباره نحوه پایان دادن به رابطه صحبت کرده است. همان طور که گفته شد جدا شدن معمولاً با ناراحتی همراه است، پس ارائه راهکار در خصوص نحوه پایان دادن به رابطه به این معنی نیست که بتوان به گونه‌ای جدا شد که ناراحتی ایجاد نشود، بلکه منظور این است که چگونه آسیب ناشی از جدایی کم‌تر شود.

شما باید در نظر داشته باشید که اگرچه به این نتیجه رسیده‌اید که ادامه رابطه برایتان امکان پذیر نیست، اما باید به گونه‌ای جدا شوید که تمام لحظات و تجربه‌های خوبی که با یکدیگر داشته‌اید آسیب نبیند و هر دو شما بتوانید به خوبی از یکدیگر یاد کنید. پس زمانی که می‌خواهید به یک رابطه پایان دهید نباید تمامی لحظات خوبی را که با یکدیگر داشته‌اید، زیر سؤال ببرید. علاوه بر آن در این زمان خود شما نیز دچار اضطراب خواهید شد، اما باید بدانید که شخص تمام کننده رابطه کم‌تر از طرف دوستانش حمایت می‌شود و معمولاً افراد بیشتر برای کسی که با او به هم زده می‌شود، دلسوزی کرده و حمایت بیشتری به او اختصاص می‌دهند. همچنین شما ممکن است به خاطر غمی که برای طرف مقابلتان ایجاد کرده‌اید، احساس عذاب وجدان داشته باشید و آرزو کنید کاش می‌توانستید به گونه‌ی بهتری به رابطه پایان دهید. این در حالی است که شما خودتان هم ممکن است به دلیل از دست دادن رابطه ناراحت باشید و نتوانید به راحتی خاطراتتان را فراموش کنید.

چگونه از یک رابطه بیرون بیاییم؟

زمانی که شما همه راه حل‌ها را امتحان کرده و همه گفتنی‌ها را گفته‌اید، ولی باز هم به این نتیجه رسیده‌اید که رابطه باید تمام شود، یکسری دستورالعمل‌ها می‌تواند به شما کمک کند که علاوه بر این که ناراحتی کمتری برای طرف مقابلتان ایجاد کنید، خودتان نیز احساسات منفی کمتری را تجربه کنید. بعضی از این دستورالعمل‌ها ممکن است در نگاه اول به نظر برسد که شرایط را سخت‌تر می‌کند، اما در دراز مدت مطمئن باشید که راحتی بیشتری ایجاد کرده و کمک می‌کند که شما و طرف مقابلتان با دید مثبتی به پایان رابطه نگاه کنید.

چگونه کات کنیم

بایدهای تمام کردن یک رابطه

  1. اگر که از تصمیم خود برای پایان دادن به رابطه مطمئن هستید، سریع‌تر این کار را انجام دهید. عقب انداختن مسئله‌ای که اجتناب ناپذیر است، همه چیز را بدتر می‌کند.
  2. خودتان شخصاً جدایی را مطرح کنید. بسیار مهم است که خودتان شخصاً حضور پیدا کنید و به طرف مقابلتان نشان دهید که رابطه برای شما ارزشمند بوده است. تمام کردن رابطه با پیام ممکن است راحت‌تر به نظر برسد، اما می‌تواند برای طرف مقابل سردرگمی ایجاد کرده که منجر به ناراحتی بیشتری می‌شود.
  3. در مورد احساساتتان صداق باشید. شما باید حس واقعیتان را با طرف مقابل در میان بگذارید اما همزمان در نظر داشته باشید که بیش از اندازه صادق بودن هم ممکن است احساسات طرف مقابل را جریحه‌دار کند.
  4. در خصوص دلایل جدایی شفاف و واضح صحبت کنید. در صورتی که دلایل شما منطقی باشد و طرف مقابلتان علت جدایی را درک کند راحت‌تر می‌تواند با جدایی کنار بیاید و سریع‌تر مرحله سوگواری را پشت سر می‌گذارد.
  5. مسئولیت تصمیم خود را بر عهده بگیرید. برای تصمیمی که گرفتید شرایط یا اطرافیان را مقصر جلوه ندهید. همچنین برای این که عذاب وجدانتان کم‌تر شود و تصویر بهتری از خودتان به جای بگذارید هرگز سعی نکنید که طرف مقابل را مقصر جلوه دهید.
  6. بیش از اندازه از خودتان دفاع نکنید و به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید. به تمام سؤال‌های او با آرامش و به درستی جواب دهید.
  7. ارتباط خود را با او برای مدتی به طور کامل قطع کنید. این موضوع به طرف مقابلتان کمک می‌کند که راحت‌تر این واقعیت را که رابطه به پایان رسیده، درک کند.

نبایدهای پایان دادن به یک رابطه

  1. در جمع رابطه را تمام نکنید. شما باید این امکان را برای طرف مقابلتان محیا کنید که به راحتی بتواند احساسات خود را بروز دهد. همچنین او احتمالاً سؤال‌های بسیاری از شما خواهد داشت که یک مکان خلوت به او اجازه می‌دهد که به راحتی ابهامات خود را برطرف کند.
  2. در خانه خودتان با او به هم نزنید، حتی‌الامکان در خانه او مسئله جدایی را مطرح کنید. بعد از مطرح کردن جدایی و انجام صحبت‌های لازم، شما باید از هم جدا شوید و برای طرف مقابلتان با در نظر گرفتن احساسات بدی که تجربه می‌کند، سخت‌تر است که بیرون برود.
  3. به او امید واهی ندهید. اگر واقعاً می‌دانید که رابطه به پایان رسیده است، پایان باز برای رابطه نگذارید و نگویید که ممکن است پشیمان شوید یا دوباره بازگردید.
  4. سعی نکنید رابطه احساسی خود را به دوستی تغییر دهید. این موضوع می‌تواند برای طرف مقابلتان عدم قطعیت ایجاد نماید و حتی باعث شود که آسیب بیشتری ببیند. هدف این است که شریک قبلی‌تان بتواند به خوبی از رابطه‌ یاد کند نه این که تعریف مشخصی از رابطه‌تان نداشته باشد.
  5. طرف مقابل را بی‌‌ارزش نشان ندهید. شما زمانی برای یکدیگر ارزش بسیاری داشته‌اید پس با تحقیر کردن، او را بیش از اندازه ناراحت نکنید. به او نشان دهید که برای ویژگی‌ها و توانایی‌های مثبت او ارزش بسیاری قائلید.
  6. سعی نکنید کاری کنید که طرف مقابل احساس بهتری داشته باشد. بعد از این که شما از او جدا شدید دیگر مسئول احساسات او نبوده و سعی نکنید که از او حمایت کنید یا مرحله سوگواری را با یکدیگر پشت سر بگذارید.
  7. از برقراری رابطه جنسی بعد از مطرح کردن جدایی اجتناب کنید. این موضوع تنها باعث سردرگمی بیشتر شما خواهد شد.

با در نظر گرفتن موارد گفته شده شما می‌توانید به گونه‌ی بهتری به رابطه خود پایان داده و این امکان را فراهم کنید که بعد از گذشت زمان به خوبی از رابطه‌تان یاد کنید. در صورتی که روابط میان شما و شریک عاطفی‌تان پیچیده است و شما نمی‌توانید به راحتی مسئله جدایی را مطرح کنید، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید این مرحله را با کم‌ترین میزان آسیب پشت سر بگذارید.

تلفن کلینیک روانشناسی

ریشه اعتماد به نفس چیست

اعتماد به نفس – نشانه ها ، دلایل کمبود آن و راه های درمان

اعتماد به نفس به معنای خیلی ساده یعنی چطور راجع به خودمان فکر می‌کنیم یا چگونه خود را قضاوت می‌کنیم. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند احساس خوبی نسبت به خود و به صورت کلی زندگی دارند و به شیوه بهتری با چالش‌های زندگی مواجه می‌شوند. اما افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، خودشان و زندگی را منفی‌تر و بحرانی‌تر از آن چیزی که واقعا هست، میبینند و چالش‌های زندگی را با استرس بیشتری پشت سر می‌گذارند یا تصور می‌کنند توانایی مقابله با مشکلات را ندارند. مهمترین مسئله این است که بدانیم کمبود اعتماد به نفس تقصیر خود فرد نیست. فاکتورهای مختلفی نظیر ژنتیک، فرهنگ، تجربیات دوران کودکی و … در میزان اعتماد به نفس نقش دارد. اما این به این معنی نیست که فرد نمی‌تواند اعتماد به نفس خود را تقویت کند یا الگوهای گذشته را از بین ببرد.

با توجه به این که افراد بسیاری ممکن است با کمبود اعتماد به نفس مواجه باشند، در این مقاله در خصوص اعتماد به نفس و سایر موارد مرتبط با آن صحبت شده است.

علائم و نشانه‌های کمبود اعتماد به نفس

افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند معمولاً از قرار گرفتن در جمع‌های ناآشنا یا موقعیت‌‌های اجتماعی اجتناب می‌کنند. این افراد کم‌تر کارهای جدید را امتحان کرده و از مسائل چالش برانگیز دوری می‌کنند. در کوتاه مدت این اجتناب باعث می‌شود که زندگی مطمئن‌تر و امن‌تری داشته باشند، اما در دراز مدت دچار تنهایی، افسردگی و اضطراب می‌شوند. این افراد ممکن است برای غلبه بر کمبود اعتماد به نفس به عادت‌هایی نظیر مصرف الکل و مواد مخدر روی بیاورند.

از علائم دیگر افراد با اعتماد به نفس پایین این است که به راحتی نظرات خود را در مقابل دیگران بیان نمی‌کنند و معمولاً خود را موافق جمع نشان می‌دهند. این افراد تمرکز بسیاری بر رفتار خودشان داشته و نگران مورد قضاوت قرار گرفتن از جانب اطرافیانشان هستند. این افراد در روابط احساسی‌شان نیز دچار مشکل می‌شوند؛ به طور مثال هر چیزی را ممکن است به خودشان بگیرند، اگر شریک احساسی‌شان به آن‌ها بگوید که میخواهد کمی تنها باشد، ممکن است تصور کنند شریکشان آن‌ها را دوست نداشته یا توجه کافی به آن‌ها ندارد و با این که او چنین منظوری نداشته‌، با برخوردهای شدیدی مواجه شود.

دلایل کمبود اعتماد به نفس

عوامل مختلفی در ایجاد اعتماد به نفس پایین نقش دارند که از جمله آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ژنتیک و خلق و خو

ژنتیک در میزان ترشح هورمون‌های افزایش دهنده اعتماد به نفس نظیر سروتونین می‌تواند تاثیرگذار باشد. ۲۵ الی ۵۰ درصد ویژگی‌های شخصیتی به عوامل ارثی وابسته است. اگر شما به صورت ذاتی به خصوص در موقعیت‌های ناشناخته فردی محتاط هستید، ممکن است بیشتر از سایر افراد “اجتناب رفتاری” داشته باشید. در این صورت ممکن است به نظر برسد اعتماد به نفس پایینی دارید.

تجربیات زندگی

آسیب‌ و سوء استفاده جسمی و احساسی می‌تواند بر احساس ارزشمندی افراد تأثیر بگذارد. علاوه بر آن شیوه تربیت والدین نیز در میزان اعتماد به نفس موثر است. به طور مثال اگر والدینی داشته باشید که مرتب شما را با دیگران مقایسه کنند و دستاوردهای شما را کوچک جلوه دهند، اعتماد به نفس شما آسیب می‌بیند. همچنین مشکلات روانی والدین یا سوء مصرف مواد در آن‌ها نیز می‌تواند آسیب‌زا باشد.

مسخره شدن در دوران کودکی به دلیل ویژگی‌های ظاهری، هوش یا توانایی‌های ورزشی بر اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد. این موضوع تنها مختص کودکی نیست، بلکه در بزرگسالی نیز تحقیر شدن در محل کار یا توسط اشخاص دیگر می‌تواند در میزان دنبال کردن خواسته‌ها و عملکرد تاثیرگذار باشد.

کمبود اعتماد به نفس

از دیگر مواردی که در این گروه قرار می‌گیرد، جنسیت است. تحقیقات نشان داده است که خانم‌ها بیشتر از آقایان نگران این هستند که چطور به نظر می‌رسند و به همین خاطر کم‌تر خود را در معرض ریسک قرار می‌دهند. البته ویژگی‌های نژادی و فرهنگی نیز می‌تواند بر این موضوع تأثیر بگذارد. اگر شما در فرهنگی تربیت شوید که در معرض تبعیض جنسیتی قرار بگیرید، ممکن است پیام‌های اشتباه در خصوص توانایی‌های بالقوه و قابلیت‌های خود دریافت نمایید.

باورهای اشتباه

یکی از الگوهای اشتباه که بر میزان اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد ایده‌آل گرایی است. اگر فرد تصور کند که قبل از هر اقدامی باید همه جوانب را در نظر بگیرید و با آمادگی کامل برای هر چیزی اقدام نماید، ممکن است از انجام بسیاری از کارها اجتناب کند و خود را از بسیاری جهات محروم نماید.

جهان اطراف ما

غالبا رسانه‌ها این پیام را به افراد می‌دهند که چیزی کم دارند تا بتوانند محصولات و خدمات خود را به آن‌ها بفروشند. آن‌ها کاری می‌کنند که شما احساس بدی نسبت به خودتان داشته باشید و ویژگی‌هایی را که تا قبل بد نمی‌دانستید یا اصلا نمی‌دیدید به عنوان مشکل قلمداد کنید. استفاده فراگیر شبکه‌های اجتماعی نیز تأثیر مخربی بر اعتماد به نفس افراد می‌گذارد زیرا هیچکس ویژگی‌های منفی خود را به اشتراک نمی‌گذارد و این تصور برای افراد ایجاد می‌شود که زندگی دیگران بر خلاف زندگی آن‌ها ایده‌آل است.

اضطراب و افسردگی

بسیار شایع است که اضطراب و افسردگی با مشکلات مربوط به اعتماد به نفس همراه باشد. در صورتی که به دنبال درمان اضطراب و افسردگی هستید می‌توانید بر اعتماد به نفس خود نیز کار کنید.

افزایش اعتماد به نفس

در ادامه به برخی روش‌های تقویت اعتماد به نفس اشاره شده است.

توانایی‌های خود را شناسایی کنید

همه افراد دارای مهارت‌ها و استعدادهای منحصر به فرد هستند. این مهارت‌ها می‌تواند شامل آشپزی، موسیقی، دوست خوب بودن و … باشد. افراد از انجام کارهایی که در آن‌ها توانمند هستند، احساس خوبی پیدا کرده و اعتماد به نفسشان افزایش می‌یابد.

روابط سالم بسازید

از گذراندن وقت با کسانی که شما را تحقیر می‌کنند یا پایین می‌آورند، اجتناب کنید یا به آن‌ها بگویید که رفتار آن‌ها به شما آسیب می‌زند. با کسانی وارد رابطه شوید که مثبت هستند و شما را تحسین می‌کنند.

با خودتان مهربان باشید

خودتان را قضاوت نکنید و بیش از حد بر رفتار و گفتار خود متمرکز نشوید. دلیلی ندارد که شما کامل باشید تا احترام دیگران را کسب کنید. شما با تمام ویژگی‌های مثبت و منفی‌تان قابل احترام و ارزشمند هستید؛ پس بیش از اندازه بر کامل بودن تأکید نکنید.

نه گفتن را یاد بگیرید

همان طور که گفته شد افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند تصور می‌کنند که باید خودشان را موافق دیگران نشان دهند و “نه” گفتن برایشان مشکل است. اما سرکوب احساسات می‌تواند آن‌ها را دچار خشم و نارضایتی کند. این افراد باید توجه داشته باشند که “نه” گفتن بر روابط تأثیر منفی نمی‌گذارد و حتی می‌تواند کمک کننده نیز باشد.

در یک کار چالش برانگیز مشارکت کنید

همه افراد انجام دادن بعضی کارها ممکن است برایشان دشوار و ترسناک باشد. اما افراد با اعتماد به نفس بالا اجازه نمی‌دهند که احساسات منفی مانع از انجام علایقشان شود. برای خودتان یک هدف مانند شرکت کردن در یک کلاس یا مناسبت اجتماعی تعیین کنید. انجام این نوع فعالیت‌ها و موفقیت در آن‌ها می‌تواند به بهبود اعتماد به نفستان کمک کند.

با یک روانشناس صحبت کنید

معمولاً افراد به سختی می‌توانند به تنهایی نقاط تاریک شخصیتشان را ببینند و آن را ریشه یابی کنند. صحبت با یک روانشناس به افراد کمک می‌کند که راحت‌تر مشکلات خود را نظیر پایین بودن اعتماد به نفس ببینند و آن را ریشه یابی کنند. در بسیاری از موارد پیدا کردن علت مشکلات می‌تواند در روند درمان بسیار کمک کننده باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی