شخصیت وابسته چیست و چگونه درمان می شود؟

در وابستگی سالم افراد از نظر عاطفی با یکدیگر پیوند مستحکمی دارند و در صورت نیاز و هنگام بروز یک مشکل یا برای تجدید روحیه به ارتباط با یکدیگر رو می آورند. وابستگی سالم بین افراد باعث احساس امنیت، علاقه و اعتماد نسبت به یکدیگر می شود. اما وابستگی شدید و افراطی زندگی فرد را مختل می کند. در وابستگی شدید فرد وابسته کنترل و اختیار زندگی خود و حتی کوچکترین تصمی گیری مسائل روزانه خود را به دست دیگری می سپارد و بدون وجود فرد دیگر عملا نمی تواند زندگی کند. وابستگی شدید و افراطی از ویژگی های اختلال شخصیت وابسته است.

ویژگی اختلال شخصیت وابسته

افرادی که شخصیت وابسته دارند نسبت به تنهایی و طرد شدن حساس هستند و تحمل آن را ندارند. آنها از ترس طرد شدن جرات مخالفت با دیگران را ندارند و به هر خواسته دیگران تن می دهند تا مبادا از طرف دیگران طرد شوند. ترس از طرد شدن در اختلال شخصیت وابسته به حدی است که حاضر می شوند دیگران حتی حقوق آنها را زیر پا بگذارند ولی آنها را ترک نکنند.
آنها در هر مسئله ای نیاز به تایید و حمایت صد درصدی طرف مقابل دارند و نمی توانند به طور مستقل کاری انجام دهند.
آنها با سلطه گری، متوسل شدن به زور و پرخاشگری و از طریق کنترل کردن دیگران سعی می کنند دیگران را وادار کنند مطابق میل آنها رفتار کنند.
مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته حس همدلی ندارند و نمی توانند مشکلات دیگران را درک کنند. آنها هیچ مسئولیتی را نمی توانند به عهده بگیرند و از انجام کارها به طور مستقل ناتوان هستند. این افراد به دلیل شخصیت وابسته ای که دارند مسئولیت تمام کار ها و تصمیم گیری های جزئی و مهم خود را به دیگران می سپارند.

شخصیت وابسته چیست

درمان اختلال شخصیت وابسته

درمان اختلال های شخصیت به طور کلی سخت تر از اختلالات دیگر است. زیرا شخصیت افراد نسبت به تغییر مقاوم است و زمان طولانی تری نیاز است تا فرد وابسته بتواند شخصیت خود را تغییر دهد. این افراد معمولا نسبت به اختلال خود بینش ندارند و متوجه نیستند که چرا روابط آنها با دیگران دچار اختلال می شود. زیرا از نظر خود به دیگران محبت می کنند، سعی در برآورده کردن نیاز های دیگران دارند، هیچ گونه مخالفتی با دیگران نمی کنند و همیشه طوری رفتار می کنند که دیگران را خشنود کنند و آنها را  به هر قیمتی راضی نگه دارند. بنابراین نمی دانند چرا با وجود همه این عوامل باز هم در روابط با دیگران دچار مشکل می شوند.
ترکیب روشهای دارو درمانی و روان درمانی برای درمان شخصیت وابسته مناسب است.
افراد دارای شخصیت وابسته به دلیل ترس از تنهایی و طرد شدن و عدم توانایی تصمیم گیری مستقلانه اغلب دچار افسردگی و یا اضطراب هستند. بنابراین ابتدا باید درمان این اختلالات را در نظر داشت. برای درمان افسردگی و اضطراب آنها می توان از دارو درمانی کمک گرفت. پس از آن که افسردگی و اضطراب آنها  با کمک دارو کاهش پیدا کرد، از طریق روان درمانی و مشاوره فردی باید به این افراد کمک شود تا بتوانند نسبت به روابط مشکل ساز خود با دیگران آگاهی پیدا کنند و نسبت به تغییر آن و کاهش وابستگی اقدام کنند.
درمان اختلال شخصیت وابسته باید به سمت کاهش وابستگی پیش رود به طوری که بتوانند مستقلانه رفتار کنند. بنابراین یکی از تکالیف آنها می تواند سپردن تصمیم گیری های کوچک و جزئی به آنها باشد. مثلا می توان لیستی از کار های روزمره را تهیه کرد و به آنها سپرد تا به اختیار خود و بدون نیاز به دیگران آنها را انجام دهند.

تلفن کلینیک روانشناسی

ویژگی های افراد برون گرا چیست؟

روانشناسان بسیاری به بررسی شخصیت انسان پرداخته اند و آن را دارای ابعاد مختلفی می دانند. یکی از این ابعاد شخصیت، برون گرایی است که بر جنبه های مختلف زندگی افراد تاثیر می گذارد. افراد برون گرا ویژگی هایی دارند که در ادامه به آنها می پردازیم. اگر این ویژگی ها در شما وجود دارند، شما شخصیت برون گرا دارید. شدت این ویژگی ها نیز هر چه بیشتر باشد شما به همان نسبت برون گرا تر هستید.

اگر این ویژگی ها را دارید برونگرا هستید

افراد برون گرا به راحتی با دیگران ارتباط برقرار می کنند و افکار، عقاید و احساسات خود را بروز می دهند و درباره آن صحبت می کنند.

افراد برون گرا بودن با جمع و فعالیت های جمعی و با دیگران کار کردن را ترجیح می دهند تا فعالیت های انفرادی؛ آنها تفریحات گروهی را دوست دارند و به ندرت پیش می آید به تنهایی کاری انجام دهند.

افراد برون گرا معمولا در کار ها پیش قدم می شوند، به استقبال موقعیت های ناآشنا و افراد جدید می روند، به راحتی دوستان جدیدی پیدا می کنند و دایره ارتباطی آنها گسترده تر است. آنها به طور فعالانه موقعیت هایی را جستجو می کنند که بتوانند در آن به فعالیت های اجتماعی و گفتگو بپردازند و با مردم در ارتباط باشند.

آنها حرف زدن با دیگران را دوست دارند و از آن خسته نمی شوند. حتی تمایل دارند افکار خود را نیز با صدای بلند بیان کنند و آنها را با دیگران در میان بگذارند.

افراد برون گرا شاد، مثبت و افرادی اجتماعی هستند. این به این معنی نیست که آنها اصلا در زندگیشان مشکل ندارند و با چالش مواجه نمی شوند، بلکه آنها خوش بین هستند و راحت تر از دیگران می توانند فکر خود را از مشکلات منحرف کند و درگیری ذهنی با آن نداشته باشند.

ویژگی-های-افراد-برون-گرا-چیست

از ویژگی های دیگر افراد برونگرا می توان ریسک کردن و انجام کارهای غیر قابل پیش بینی را نام برد. آنها از از دست دادن نمی ترسند. به همین دلیل معمولا بدون برنامه ریزی خاصی کاری انجام می دهند، تصمیمات ناگهانی می گیرند و سریع نیز به آن عمل می کنند. تصمیمات ناگهانی گرفتن همیشه هم بد نیست؛ در موقعیت هایی که لازم است عکس العمل سریعی داشته باشیم آنهایی که برون گرا هستند معمولا بهتر عمل می کنند تا آنهایی که درون گرا هستند.
آنها انعطاف پذیر تر هستند و به راحتی خودشان را با موقعیت جدید سازگار می کنند. برای آنهایی که برون گرا هستند رقابت با دیگران لذت بخش است. آنها چالش کردن با دیگران را دوست دارند و از آن انرژی می گیرند.
گفته می شود پرخاشگری در افراد برون گرا بیشتر است چرا که تمایل به بازداری و خودداری در آنها کمتر از دیگران است و معمولا احساسات خود را با شدت بیشتری ابراز می کنند.
فردی که برون گراست اعتماد به نفس بالایی نیز دارد و دوست دارد در جمع و مهمانی ها مرکز توجه باشد. معمولا برون گرا ها افرادی خوش مشرب هستند که با حرف های خود دیگران را سرگرم می کنند و هر کسی از بودن با آنها لذت می برد.

مشکلات افراد برونگرا

ویژگی برون گرایی البته مقداری مشکلات نیز برای این افراد به همراه دارد. به عنوان مثال آنها دوست دارند خود را در جمع مطرح کنند و مرکز توجه جمع باشند. بنابراین بیشتر از افراد دیگر صحبت می کنند و درباره هر موضوعی همیشه حرف برای گفتن دارند. همین مسئله ممکن است باعث شود دیگران مجالی برای حرف زدن و ابراز عقاید و نظرات خود نداشته باشند. در نتیجه ممکن است از نظر دیگران افرادی خودخواه و بی توجه به بقیه به نظر بیایند.

راه های افزایش هوش هیجانی کدامند؟

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی یا EQ مهارت توانایی شناخت هیجانات و احساسات خود و دیگران، بیان و درک این احساسات و مدیریت آنها است. هوش هیجانی اکتسابی است و ما می توانیم با یادگیری و تمرین برخی روش ها هوش هیجانی مان را افزایش دهیم. افزایش هوش هیجانی باعث افزایش سازگاری فرد با محیط می شود.

راه های افزایش هوش هیجانی

برای افزایش هوش هیجانی ابتدا باید از هیجانات و احساس های مختلف آگاهی پیدا کرد و آنها را شناخت. یکی از راه های شناخت احساسات، توجه به حالت چهره و بدن یا لحن صدای خود و دیگران است. از این طریق می توانیم بفهمیم چه احساسی داریم و هنگام داشتن این احساسات بدن و چهره مان چه حالتی پیدا می کند. به عنوان مثال هنگام احساس عصبانیت چهره مان در هم می رود و اخم می کنیم، دستمان مشت می شود، ضربان قلب و تنفس مان تندتر می شود و … . بنابراین مشاهده و دقت به رفتار دیگران یکی از راه های تقویت هوش هیجانی است.
بیان احساسات و در میان گذاشتن آنها با دیگران راهی دیگر برای افزایش هوش هیجانی و درک بهتر احساسات است. بیان درست احساسات و همدلی کردن با دیگران مهارتی است که منجر به تقویت هوش هیجانی افراد می شود. همدلی با دیگران باعث درک احساسات آنها و توجه به نیاز ها و خواسته دیگران می شود. از طریق همدلی کردن ما خود را جای دیگران می گذاریم و سعی می کنیم احساسات طرف مقابل و عوامل بوجود آورنده این احساسات را درک کنیم.
توانایی مدیریت هیجان ها، چه هیجانات مثبت و چه منفی، مورد دیگری است که به افزایش هوش هیجانی افراد کمک می کند. بیشتر افراد در مدیریت احساسات منفی خود بیشتر مشکل دارند تا احساسات مثبت.

راه-های-افزایش-هوش-هیجانی

یکی از راههایی که به مدیریت هیجانات ناخوشایند کمک می کند تهیه لیستی از عواملی است که منجر به ایجاد احساسات منفی در شما می شود. با تهیه این لیست هم می توانید بهتر متوجه شوید که چه موقعیت هایی شما را آزرده می کند و هم می توانید پیش از اینکه در این موقعیت ها قرار بگیرید، از آنها اجتناب کنید و شرایط ایجاد احساسات ناخوشایند را در خود به وجود نیاورید.
فایده دیگر تهیه این لیست این است که شما می توانید درباره واکنش های دیگری که می توانید به این موقعیت ها داشته باشید فکر کنید. بنابراین به تدریج یاد می گیرید هنگام برخورد با هیجانات منفی و ناخوشایند رفتار های کمتر آسیب زا را جایگزین کنید و مدیریت احساسات خود را در دست بگیرید.
تقویت هوش هیجانی اگر از دوره کودکی شروع شود بهتر است. زیرا کودکان آمادگی بیشتری برای یادگیری دارند. می توان به کودک یاد داد که احساسات خود را بشناسد و با شناخت احساسات بتواند آنها را هم تفکیک کند. به عنوان مثال بازی هایی ترتیب داد تا ۴ هیجان اصلی شادی، غم، ترس و خشم را بتواند تشخیص دهد و حالت های چهره و بدنی آنها را بداند و از چهره و بدن خود و دیگران بتواند متوجه شود خود یا دیگران چه احساسی دارند. در مرحله بعد می توان به کودک نحوه واکنش مناسب به این هیجانات را آموزش داد. بیشتر کودکان در مورد مدیریت هیجانات خود، به ویژه کنترل خشم، نیاز به یادگیری و تمرین دارند. مثلا می توان به کودک آموزش داد بعد از اینکه احساسات خود را شناخت و متوجه شد احساسی که الان دارد احساس خشم و عصبانیت است، بتواند واکنش مناسب به آن را نیز تمرین کند و کنترل خشم را یاد بگیرد تا رفتاری انجام دهد که هم احساس خشمش را بروز داده باشد و هم کمترین میزان آسیب را به خود یا دیگران وارد کند. از این طریق می توان به افزایش هوش هیجانی کودک کمک کرد.

تلفن کلینیک روانشناسی

چگونه به کودکان درباره بچه دار شدن توضیح دهیم؟

کودکان بسیار کنجکاو هستند و درباره هر چیزی سوال می کنند. پدر و مادر ها به سوالات ساده کودکانشان به راحتی می توانند پاسخ دهند. اما وقتی این سوال ها درباره چگونگی بچه دار شدن یا شکل گرفتن خود در بدن مادر باشد، ممکن است ندانند چطور باید به این کنجکاوی کودکان پاسخ دهند. والدین ممکن است درباره اینکه چه مقدار باید به کودکانشان اطلاعات بدهند، چه چیزهایی را باید بگویند و چه چیزهایی را نباید بگویند و با چه زبانی آن را بیان کنند اطلاع نداشته باشند. چیزی که مهم است این است که والدین نباید اینگونه سوالات کودکان را بی پاسخ بگذارند. چرا که بهترین منبع اطلاعاتی که کودک می تواند داشته باشد پدر و مادر هستند و بهتر است کودک از والدین خود این اطلاعات را کسب کند تا از کسی دیگر.

پدر و مادر باید چگونه رفتار کنند

پدر و مادر باید توجه داشته باشند که با این نوع سوالات کودکان به طور عادی برخورد کنند و دستپاچه نشوند؛ یا به کودکان پاسخ بی ربط یا دروغ ندهند. چون بعدا کودک متوجه نادرستی یا دروغ بودن پاسخ ها می شود و اعتمادش را به آنها از دست می دهد. خطر دیگری که پاسخ نادرست دادن به کودک دارد این است که به جای پدر و مادر، افراد دیگر یا منابع دیگر منبع اطلاعاتی کودک می شوند که ممکن است اطلاعاتی را که کودک از آنها کسب می کند نامناسب باشد.

چگونه به کودکان درباره بچه دار شدن توضیح دهیم

به کودک در مورد چگونگی بچه دار شدن چه بگوییم

مسئله بچه دار شدن افراد را با زبان ساده و کاملا علمی می توان به کودک توضیح داد. هنگامی که کودک این سوال را پرسید، بهتر است قبل از جواب دادن، ابتدا نظر خود کودک را در مورد بچه دار شدن بدانیم و از او بپرسیم خودش چه فکر می کند و به نظرش چطور پدر و مادرها بچه دار می شوند؟ وقتی نظر کودک را جویا شدید می توانید برداشتهای نادرست او را در مورد بچه دار شدن اصلاح کنید. هنگام پاسخ دادن باید با توجه به سن کودکان پاسخ دهید. به عنوان مثال کودکی که در سن ۵ سالگی یا پیش دبستانی است ممکن است فکر کند بچه دار شدن به این صورت است که پدر و مادر کودک را از بیمارستان می گیرند و به خانه می آورند؛ ولی مشاهده شکم برآمده زنان باردار آنها را گیج می کند. پاسخی که می توان به کودکی در این سن داد این است که بچه در جای مخصوصی از شکم مادر قرار دارد و هنگام تولد از آنجا بیرون می آید. برای برخی کودکان این توضیحات قانع کننده است اما برخی دیگر کنجکاوی بیشتری دارند و سوال های بیشتری می پرسند. آنها ممکن است درباره این که بچه چطور وارد بدن مادر شده سوال کنند. در این صورت مادر یا پدر نباید نگران یا خشمگین شوند و یا اخم کنند بلکه باید با خونسردی پاسخ دهند. با چند جمله ساده می توان این موضوع را برای آنها توضیح داد. مثلا می توان گفت سلولی از بدن پدر به سلولی از بدن مادر می رسد و بچه در داخل شکم مادر رشد می کند و وقت تولد از شکم مادر بیرون می آید و به این ترتیب آنها بچه دار می شوند. البته مفهوم سلول را نیز باید برای آنها توضیح داد. برای بچه های بزرگتر مثلا کودک ۱۰ ساله، می توان توضیح بیشتر و علمی تری درباره بچه دار شدن داد .

به طور کلی بهتر است در پاسخ به سوال چگونگی بچه دار شدن یا سوالاتی مانند این، وارد جزئیات نشویم و مفاهیم را به طور کلی و با زبانی ساده و قابل فهم برای کودکان توضیح دهیم. توضیحات نیز بهتر است علمی باشد و در صورت لزوم نیز می توان از عکس کتاب های مناسب سن کودکان برای فهم بیشتر موضوع استفاده کرد.

تلفن کلینیک روانشناسی