مقالات روانشناسی مرکز مشاوره تلفنی سرای مشاور

تحمل کردن خانواده

تحمل کردن پدر و مادر در خانه

برای بسیاری از فرزندان جوانی که در کنار والدینشان زندگی می‌کنند، کنار آمدن با شرایط دشوار است. زمانی والدین به فرزندانشان صحبت کردن، راه رفتن و حتی چیزهای کوچکی مثل بستن بندهای کفش را آموزش داده‌ و همه قوانین را بدون این که مورد سوال قرار بگیرند تعیین کرده‌اند. برای این افراد دشوار است که قبول کنند فرزندشان دیگر بزرگ شده‌ و می‌خواهد مستقل فکر کند و تصمیم بگیرد. در این شرایط بحث و دعوا با والدین اجتناب ناپذیر است. گاهی اوقات نیز مشکلات از بحث برای استقلال فراتر رفته و مشکلات روان والدین و باورهای آسیب زننده آن‌ها گریبان‌گیر فرزندان می‌شود.
در این مقاله در خصوص نحوه کنار آمدن و تحمل کردن پدر و مادر در خانه در شرایطی که امکان جدا شدن وجود ندارد، صحبت شده است تا فرزندان با کم‌ترین میزان آسیب این مرحله را پشت سر گذارند.

راه‌کار تحمل کردن پدر و مادر در خانه

رفتارهای ناسالم والدین می‌تواند احساساتی نظیر ناراحتی، خشم، سردرگمی و ناامیدی برای فرزندان ایجاد نماید. برای این که فرزندان کم‌تر تحت تاثیر والدین قرار بگیرند، راه‌کارهای زیر پیشنهاد می‌شود:

از بیرون به شرایط نگاه کنید و دید ناظری خود را تغییر دهید

حتی بهترین والدین نیز به فرزندانشان با هدف محافظت کردن، راهنمایی و اصلاح آسیب می‌زنند. در این حالت آن‌ها ترس‌ها و تعصبات خود را در رفتار با فرزندشان منعکس می‌کنند. نکته مهم این است که والدین نیز انسان‌های معمولی با نقاط قوت و ضعف هستند و اشتباه می‌کنند. آن‌ها نیز ممکن است آموزش‌ و تربیت سالمی از طرف پدر و مادرشان دریافت نکرده و دچار آسیب شده باشند. زمانی که علت رفتار والدینتان را درک کنید، دیگر مانند قبل از آن‌ها خشمگین نمی‌شوید.

انتظارات خود را پایین بیاورید

مدام به این موضوع فکر نکنید که شرایط باید جوری دیگری باشد یا این که چرا شرایطتان دشوار است. این موضوع را بپذیرید که زندگی سخت است. زمانی که سختی زندگی را بپذیرید کم‌تر دچار یأس و ناامیدی می‌شوید. انتظارات و دید شما نسبت به زندگی حال شما را تعیین می‌کند. شما بهتر است انتظارات خود را پایین بیاورید و والدینتان را همان طور که هستند بپذیرید. به این ترتیب آسیب کم‌تری می‌بینید و راحت‌تر می‌توانید اهداف خود را دنبال کنید. شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که شخصی با اختلال شخصیت خودشیفته بتواند با مهربانی و دلسوزی رفتار کند؛ همان طور که نمی‌توانید از عقرب انتظار داشته باشید که نیش نزند. زمانی که بپذیرید والدینتان تغییر نمی‌کنند بسیار راحت‌تر می‌توانید با آن‌ها کنار بیایید.

وارد تله احساس گناه نشوید.

معمولا والدین از این که فرزندانشان را بی محبت و تقصیرکار نشان دهند، خوششان می‌آید اما شما باید توجه کنید که در دام آن‌ها نیافتید. زمانی که شما کارهایی را که ازتان می‌خواهند انجام ندهید، سعی می‌کنند شما را بد جلوه دهند فارغ از این که فرزندانشان می‌توانند نظراتی متفاوت از آن‌ها داشته باشند. به آن‌ها بگویید که اجازه نمی‌دهید با احساساتتان بازی کنند و حرف‌هایشان روی شما تاثیری ندارد. اگر باز هم شما را آزار دادند بگویید که خواسته آن‌ها را انجام نمی‌دهید و از آن‌ها بخواهید که به تصمیم شما احترام بگذارند.

کنار آمدن با والدین

در زمان مقابله با والدین سخت‌گیر صریح و قاطع باشید.

زمانی که با والدینتان مواجه می‌شوید، قاطعانه نظر خود را ابراز کرده و خونسردی خود را حفظ کنید. بگذارید آن‌ها از خواسته و تفکر شما اطلاع پیدا کنند. جملات خود را با این که چه فکر می‌کنید و چه احساس و خواسته‌ای دارید، شروع کنید. اما انتظار پاسخ مناسب و درک متقابل از آن‌ها نداشته باشید. شما نمی‌توانید والدین خود را تغییر دهید و تنها کاری که از شما بر می‌آید این است که به حرف‌های آن‌ها اعتنایی نداشته باشید.
توجه کنید که والدینتان سعی می‌کنند با حرف‌هایشان شما را گیج کنند و یا ترحم شما را بر انگیزند اما همان‌طور که گفته شد وارد بازی آن‌ها نشوید و اجازه ندهید آن‌ها برایتان تصمیم بگیرند. نظرات خود را مودبانه و با خونسردی ابراز نمایید و توجه کنید که شما باید با خودتان و احساستان صادق باشید و مشخص کنید که یکسری رفتارهای خاص را تحمل نمی‌کنید.

رفتارهای بد والدینتان را تلافی نکنید.

وارد بحث شدن و دعوا کردن متقابل نه تنها رفتار والدین را تغییر نمی‌دهد بلکه باعث می‌شود احساسات بد شما تشدید شود. به جای دعوا به دنبال روش‌هایی برای برطرف کردن تنش باشید. به طور مثال پیشنهاد صرف چای بدهید یا با صدایی آرام و مهربان با آن‌ها صحبت کنید. البته انکارپذیر نیست که این رفتار در شرایطی که آن‌ها رفتار مناسبی با شما نداشته‌اند، بسیار مشکل است اما در نظر بگیرید که داد زدن و پرخاشگری کار هوشمندانه‌ای نیست و مشکلی را حل نمی‌کند. اگر هر زمان در مواجهه با والدینتان احساس کردید که می‌خواهید از آن‌ها انتقام بگیرید بدانید که نتیجه این کار برای شما مثبت نخواهد بود. سعی کنید که فاصله خود را با آن‌ها حفظ کنید و در مقایسه با آن‌ها انسان بهتری باشید.

به آینده خود با امیدواری نگاه کنید

شما می‌توانید هر آدمی که دوست دارید، باشید بدون نیاز به این که از پدر و مادرتان تایید بگیرید. آن‌ها فرصت زندگی کردن داشته‌اند پس شما هم باید این فرصت را داشته باشید. ممکن است به دلیل مشکلاتی که با خانواده‌تان داشته‌اید به دنبال عشق در خارج از خانه باشید اما توجه کنید که با اشخاصی که شبیه به والدینتان هستند وارد رابطه نشوید زیرا در بسیاری از موارد انسان‌ها شرایط دوران کودکی خود را در روابطشان بازسازی می‌کنند حتی اگر آن شرایط آزاردهنده باشد برایشان آشناست و به آن عادت دارند.

در صورتی که به خودتان و شرایط آگاه شوید دیگر نگرانی از این بابت وجود نخواهد داشت و حتی لازم نیست از این که بعد از بچه‌دار شدن شبیه والدینتان شوید بهراسید.
علاوه بر آن شما نباید برای این که نمی‌توانید پدر و مادرتان را در خانه تحمل کنید، از افراد دیگر به عنوان راه فرار استفاده کنید زیرا با این کار ممکن است مشکلات بیشتری برای خود ایجاد نمایید.

به خودتان باور داشته باشید

باور نکنید که شما همان طور که والدینتان اظهار می‌دارند فرزند بدی هستید. یک لیست از نکات مثبت شخصیتی و توانایی‌هایتان تهیه کنید. اگر شما فردی خودسرزنش‌گر هستید بدانید که همه انسان‌ها اشتباه می‌کنند و اشتباه کردن چیز بدی نیست. اما لازم است که از اشتباهات درس بگیریم و تکرارشان نکنیم.

با یک شخص مطمئن صحبت کنید

صحبت کردن با دوستانی که به آن‌ها اعتماد دارید و به اشتراک گذاشتن احساساتتان می‌تواند در کنار آمدن با شرایط و تخلیه انرژی منفی بسیار کمک کننده باشد. علاوه بر آن صحبت با مشاور خانواده نیز در کاهش آسیب ناشی از رفتارهای اشتباه والدین بسیار تاثیرگذار است. مشاور خانواده در زمینه مشکلات خانوادگی تخصص دارد و شما می‌توانید بدون این که نگران قضاوت شدن باشید با او به راحتی صحبت کنید. مشاور خانواده به شما کمک می‌کند که با راه‌کارهای مناسب که به عدم تاثیر پذیری مخرب از والدینتان کمک می‌کند، آشنا شوید.

تلفن کلینیک روانشناسی

چگونه با خیانت پدر کنار بیاییم

چگونه با خیانت پدر کنار بیاییم؟

زمانی که فرزندان متوجه خیانت پدرشان می‌شوند معمولاً دچار سردرگمی شده و سؤالاتی از این قبیل برایشان ایجاد می‌شود: در مواجهه با خیانت پدر چه برخوردی باید داشته باشند؟ در صورتی که مادر از خیانت خبر نداشته باشد، آیا باید او را در جریان قرار دهند؟ آیا لازم است که مانع پدرشان شوند؟ این در حالی است که خود فرزندان نیز در هر سنی که باشند به صورت مستقیم از خیانت پدر آسیب می‌بینند.

در این مقاله با بررسی آسیب‌های ناشی از خیانت پدر، در خصوص نحوه برخورد با این موضوع و گذشتن از احساسات منفی ناشی از آن صحبت شده است.

تأثیرات منفی خیانت پدر بر فرزندان

الگوی خیانت می‌تواند به شکل ارثی از یک نسل به نسل دیگر منتقل شود. فرزندان پدری که خیانت می‌کند به احتمال بیشتری در آینده به همسر خود خیانت می‌کنند. یکی از درس‌هایی که فرزندان از پدر خیانت‌کار می‌گیرند این است که هر کاری که دوست داشته باشند، می‌توانند انجام دهند و نیازی نیست عواقب کار خود را در نظر بگیرند. تحقیقات نشان داده است که تجربه خیانت پدر در کودکی تأثیرات خاموشی بر روان کودک می‌گذارد که ممکن است تا زمانی که فرد وارد رابطه عاطفی نشود، خود را نشان ندهد.

علاوه بر آن فرزندانی که با خیانت پدر به مادر مواجه می‌شوند، احساس می‌کنند که به آن‌ها نیز خیانت شده و اغلب توانایی خود را برای اعتماد کردن از دست می‌دهند. همچنین ممکن است تصور کنند که لیاقت دوست داشته شدن و تعهد شریک عاطفی خود را ندارند.

درک دلایل خیانت پدر به مادر

در مواجه شدن با خیانت پدر بهتر است با دلایل خیانت آشنا شویم تا بتوانیم به درک بهتری از شرایط برسیم. این موضوع به این معنی نیست که بد بودن خیانت را توجیه کنیم، بلکه با دانستن دلایل خیانت می‌توانیم با آسیب کم‌تری با موضوع برخورد نماییم. البته باید در نظر گرفت که انسان‌ها موجودات پیچیده‌ای هستند و دلایل مطرح شده در ادامه به طور قطع ممکن است شامل حال خانواده شما نشود.

  1. دو نوع فرد خیانت‌کار وجود دارد. نوع اول خیانت‌کار فرصت طلب و نوع دوم خیانت‌کار سریالی است. نوع اول به این معنی است که فرد در موقعیتی قرار می‌گیرد که او را به خیانت وا می‌دارد، اما در نوع دوم فرد خیانت‌کار با خواست خود و با برنامه‌ریزی به خیانت روی می‌آورد و خود را برای این کار محق دانسته و احساس پشیمانی نمی‌کند. والدین خیانت‌کار در اکثر موارد از نوع اول هستند.
  2. مونوگامی (تک همسری) معمولاً برای انسان‌ها مشکل است. طبیعت در طول تکامل کسانی را انتخاب کرده که توانسته‌اند با اشخاص بیشتری رابطه برقرار کنند و ژن‌های خود را به نسل بعد منتقل نمایند. بنابراین ما نیز به تبعیت از اجدادمان میل به چند همسری داریم. البته این موضوع به این معنی نیست که انسان نمی‌تواند متعهد باشد و هیچ رابطه‌ای بدون خیانت نیست.
  3. اکثر افراد دوست ندارند که خیانت کنند. بنابراین بدانید که پدر شما نیز برای خیانت برنامه‌ریزی نکرده است. خیانت زمانی رخ می‌دهد که به صورت هم‌زمان فرصت، تمایل جنسی و نیاز تأمین نشده وجود داشته باشد. فرد خیانت‌کار تصور می‌کند که نمی‌تواند نیازهای خود را از رابطه با همسرش تأمین کند. این نیازها بیشتر شامل صمیمیت، درک شدن و تحسین شدن است و در موارد کمی به دلیل هوس و نیاز جنسی می‌باشد.
  4. انسان‌ها معمولاً بر اساس احساساتشان رفتار می‌کنند و نه بر اساس منطق. در صورتی که فرصت، تمایل جنسی و نیاز تأمین نشده وجود داشته باشد، اختیار و منطق کم‌تر می‌تواند از خیانت فرد جلوگیری کند. البته این موضوع به این معنی نیست که فرد خیانت‌کار نباید پاسخگوی اعمال خود باشد.

خیانت پدر به مادر

کنار آمدن با احساسات منفی ناشی از خیانت پدر

زمانی که شما به خیانت پدر پی می‌برید، ممکن است کل دنیا برایتان زیر و رو شود و احساساتی نظیر خشم، ناامیدی، گیجی، گناه، خجالت و احساس این که به شما خیانت شده، داشته باشید. در ادامه روش‌هایی برای کنار آمدن با این احساسات منفی ارائه شده است:

  1. بدانید که این موضوع تقصیر شما نیست. شما هیچ تأثیری در خیانت پدرتان نداشته‌اید. این که پدرتان به مادرتان وفادار نبوده مربوط به وضعیت احساسی و رابطه میان والدینتان است.
  2. اجازه ندهید که احساس خجالت والدینتان روی شما تأثیری بگذارد. شما ممکن است احساس کنید که دوست ندارید دیده شوید چون کل دنیا خیانت پدرتان را می‌داند. این موضوع درست نیست، حتی اگر کل اطرافیانتان از این مسئله اطلاع داشته باشد. در نظر داشته باشید که شما هیچ کار اشتباهی انجام نداده‌اید و دلیلی ندارد که احساس شرم داشته باشید.
  3. اشکالی ندارد که از پدرتان عصبانی باشید. پدر شما رفتار بدی داشته که بر کل خانواده اثر گذاشته است. پس اشکالی ندارد که نسبت به او احساس خشم داشته باشید. اما اجازه ندهید که احساس خشم کنترل شما را در دست بگیرد و ریشه بدواند. احساس خشم در طولانی مدت می‌تواند به شما آسیب برساند.
  4. با یک فرد معتمد صحبت کنید. بیان احساسات بدون این که کسی شما را قضاوت کند، می‌تواند برای تخلیه احساسات منفی مفید باشد.
  5. با یک مشاور صحبت کنید. مشاور خانواده در خصوص مشکلات خانوادگی، خیانت والدین و تأثیرات منفی آن در خانواده تخصص دارد و می‌تواند به شما کمک کند که با حداقل میزان آسیب این شرایط را پشت سر بگذارید.
  6. زندگی خود را با کیفیت قبلی ادامه دهید. بدون توجه به این که چه بر سر رابطه‌ی پدر و مادرتان می‌آید، اهداف تحصیلی و شغلی خود را دنبال کنید.
  7. اجازه ندهید که اشتباه دیگری بر زندگی شما تأثیر بگذارد و هویت شما را تعریف کند. شما نباید به دلیل این که پدرتان خیانت کرده اعتمادتان را به همه آدم‌های اطرافتان از دست بدهید. خیانت در روابط شایع است و ممکن است اتفاق بیافتد اما در نظر داشته باشید که اکثر افراد به روابط خود پایبند هستند و خیانت نمی‌کنند.

نحوه برخورد با پدر خیانت‌کار

به طور قطع رابطه شما با پدرتان بعد از برملا شدن خیانت آسیب می‌بیند، اما این که در ادامه به چه شکل پیش رود به این بستگی دارد که قبل از خیانت رابطه‌تان چگونه بوده است. توجه داشته باشید که شاید به نظر برسد که پدرتان به شما نیز خیانت کرده اما در واقع این خیانت تنها معطوف به مادرتان می‌شود. در برخورد با خیانت پدر موارد زیر را در نظر بگیرید:

  1. بی‌طرف باشید. شاید سخت باشد که در این شرایط طرف مادرتان را نگیرید، اما حقایقی وجود دارد که ممکن است شما از آن‌ها با خبر نباشید. وظیفه شما نیست که بین پدر و مادرتان وساطت کنید. اجازه دهید که آن‌ها خودشان مشکلات زناشویی خود را برطرف کنند.
    – اگر مادرتان در جریان خیانت نیست به او چیزی نگویید. این وظیفه شما نیست که حقایق را فاش کنید.
    – اجازه ندهید که والدینتان علیه والد دیگر از شما استفاده کنند.
    – سنگ صبور والدینتان نباشید. شما فرزند آن‌ها هستید و نباید مشکلات آن‌ها را بر دوش بکشید. این وظیفه والدین است که از شما در برابر مشکلات و آسیب‌ها محافظت کنند.
  2. با پدر و مادرتان با احترام و عشق رفتار کنید. اگرچه به دلیل خشمی که نسبت به پدرتان دارید ممکن است نتوانید رفتار مناسبی با او داشته باشید، اما در نظر بگیرید که پدرتان تنها به مادرتان خیانت کرده و شما را به شکل قبل دوست دارد. پس با هر دوی آن‌ها به یک شکل رفتار کنید.
  3. موضع خود را برای آن‌ها مشخص کنید. بگویید که موافق رفتار پدرتان نیستید اما در مشکلات میان آن‌ها دخالت نمی‌کنید.
  4. پدرتان را ببخشید. شاید شما نتوانید پدر خود را مانند قبل ببینید و دیدگاهتان نسبت به او تغییر کرده باشد. اما این را مرحله‌ای از بزرگ شدن بدانید زیرا شما دیگر مانند کودکی پدر و مادرتان را مصون از خطا نمی‌بیند و با واقعیت‌های زندگی آشنا شده‌ و به شناخت بهتری رسیده‌اید.

تلفن کلینیک روانشناسی

بعد از پایان یک رابطه

۱۴ نکته برای پایان دادن به یک رابطه

وقتی که یک رابطه تمام می‌شود، غالباً همه افراد آسیب می‌بینند. به طور معمول فردی که با او به هم زده می‌شود، به دلیل شوک و فقدان ناگهانی، بیشتر دچار استرس و اضطراب خواهد شد، اما این مسئله به این معنی نیست که فردی که جدا می‌شود، آسیب نمی‌بیند. معمولاً در مقالات مختلف در خصوص نحوه پشت سر گذاشتن دوره سوگواری بعد از جدایی صحبت شده، اما کم‌تر کسی درباره نحوه پایان دادن به رابطه صحبت کرده است. همان طور که گفته شد جدا شدن معمولاً با ناراحتی همراه است، پس ارائه راهکار در خصوص نحوه پایان دادن به رابطه به این معنی نیست که بتوان به گونه‌ای جدا شد که ناراحتی ایجاد نشود، بلکه منظور این است که چگونه آسیب ناشی از جدایی کم‌تر شود.

شما باید در نظر داشته باشید که اگرچه به این نتیجه رسیده‌اید که ادامه رابطه برایتان امکان پذیر نیست، اما باید به گونه‌ای جدا شوید که تمام لحظات و تجربه‌های خوبی که با یکدیگر داشته‌اید آسیب نبیند و هر دو شما بتوانید به خوبی از یکدیگر یاد کنید. پس زمانی که می‌خواهید به یک رابطه پایان دهید نباید تمامی لحظات خوبی را که با یکدیگر داشته‌اید، زیر سؤال ببرید. علاوه بر آن در این زمان خود شما نیز دچار اضطراب خواهید شد، اما باید بدانید که شخص تمام کننده رابطه کم‌تر از طرف دوستانش حمایت می‌شود و معمولاً افراد بیشتر برای کسی که با او به هم زده می‌شود، دلسوزی کرده و حمایت بیشتری به او اختصاص می‌دهند. همچنین شما ممکن است به خاطر غمی که برای طرف مقابلتان ایجاد کرده‌اید، احساس عذاب وجدان داشته باشید و آرزو کنید کاش می‌توانستید به گونه‌ی بهتری به رابطه پایان دهید. این در حالی است که شما خودتان هم ممکن است به دلیل از دست دادن رابطه ناراحت باشید و نتوانید به راحتی خاطراتتان را فراموش کنید.

چگونه از یک رابطه بیرون بیاییم؟

زمانی که شما همه راه حل‌ها را امتحان کرده و همه گفتنی‌ها را گفته‌اید، ولی باز هم به این نتیجه رسیده‌اید که رابطه باید تمام شود، یکسری دستورالعمل‌ها می‌تواند به شما کمک کند که علاوه بر این که ناراحتی کمتری برای طرف مقابلتان ایجاد کنید، خودتان نیز احساسات منفی کمتری را تجربه کنید. بعضی از این دستورالعمل‌ها ممکن است در نگاه اول به نظر برسد که شرایط را سخت‌تر می‌کند، اما در دراز مدت مطمئن باشید که راحتی بیشتری ایجاد کرده و کمک می‌کند که شما و طرف مقابلتان با دید مثبتی به پایان رابطه نگاه کنید.

چگونه کات کنیم

بایدهای تمام کردن یک رابطه

  1. اگر که از تصمیم خود برای پایان دادن به رابطه مطمئن هستید، سریع‌تر این کار را انجام دهید. عقب انداختن مسئله‌ای که اجتناب ناپذیر است، همه چیز را بدتر می‌کند.
  2. خودتان شخصاً جدایی را مطرح کنید. بسیار مهم است که خودتان شخصاً حضور پیدا کنید و به طرف مقابلتان نشان دهید که رابطه برای شما ارزشمند بوده است. تمام کردن رابطه با پیام ممکن است راحت‌تر به نظر برسد، اما می‌تواند برای طرف مقابل سردرگمی ایجاد کرده که منجر به ناراحتی بیشتری می‌شود.
  3. در مورد احساساتتان صداق باشید. شما باید حس واقعیتان را با طرف مقابل در میان بگذارید اما همزمان در نظر داشته باشید که بیش از اندازه صادق بودن هم ممکن است احساسات طرف مقابل را جریحه‌دار کند.
  4. در خصوص دلایل جدایی شفاف و واضح صحبت کنید. در صورتی که دلایل شما منطقی باشد و طرف مقابلتان علت جدایی را درک کند راحت‌تر می‌تواند با جدایی کنار بیاید و سریع‌تر مرحله سوگواری را پشت سر می‌گذارد.
  5. مسئولیت تصمیم خود را بر عهده بگیرید. برای تصمیمی که گرفتید شرایط یا اطرافیان را مقصر جلوه ندهید. همچنین برای این که عذاب وجدانتان کم‌تر شود و تصویر بهتری از خودتان به جای بگذارید هرگز سعی نکنید که طرف مقابل را مقصر جلوه دهید.
  6. بیش از اندازه از خودتان دفاع نکنید و به حرف‌های طرف مقابل گوش دهید. به تمام سؤال‌های او با آرامش و به درستی جواب دهید.
  7. ارتباط خود را با او برای مدتی به طور کامل قطع کنید. این موضوع به طرف مقابلتان کمک می‌کند که راحت‌تر این واقعیت را که رابطه به پایان رسیده، درک کند.

نبایدهای پایان دادن به یک رابطه

  1. در جمع رابطه را تمام نکنید. شما باید این امکان را برای طرف مقابلتان محیا کنید که به راحتی بتواند احساسات خود را بروز دهد. همچنین او احتمالاً سؤال‌های بسیاری از شما خواهد داشت که یک مکان خلوت به او اجازه می‌دهد که به راحتی ابهامات خود را برطرف کند.
  2. در خانه خودتان با او به هم نزنید، حتی‌الامکان در خانه او مسئله جدایی را مطرح کنید. بعد از مطرح کردن جدایی و انجام صحبت‌های لازم، شما باید از هم جدا شوید و برای طرف مقابلتان با در نظر گرفتن احساسات بدی که تجربه می‌کند، سخت‌تر است که بیرون برود.
  3. به او امید واهی ندهید. اگر واقعاً می‌دانید که رابطه به پایان رسیده است، پایان باز برای رابطه نگذارید و نگویید که ممکن است پشیمان شوید یا دوباره بازگردید.
  4. سعی نکنید رابطه احساسی خود را به دوستی تغییر دهید. این موضوع می‌تواند برای طرف مقابلتان عدم قطعیت ایجاد نماید و حتی باعث شود که آسیب بیشتری ببیند. هدف این است که شریک قبلی‌تان بتواند به خوبی از رابطه‌ یاد کند نه این که تعریف مشخصی از رابطه‌تان نداشته باشد.
  5. طرف مقابل را بی‌‌ارزش نشان ندهید. شما زمانی برای یکدیگر ارزش بسیاری داشته‌اید پس با تحقیر کردن، او را بیش از اندازه ناراحت نکنید. به او نشان دهید که برای ویژگی‌ها و توانایی‌های مثبت او ارزش بسیاری قائلید.
  6. سعی نکنید کاری کنید که طرف مقابل احساس بهتری داشته باشد. بعد از این که شما از او جدا شدید دیگر مسئول احساسات او نبوده و سعی نکنید که از او حمایت کنید یا مرحله سوگواری را با یکدیگر پشت سر بگذارید.
  7. از برقراری رابطه جنسی بعد از مطرح کردن جدایی اجتناب کنید. این موضوع تنها باعث سردرگمی بیشتر شما خواهد شد.

با در نظر گرفتن موارد گفته شده شما می‌توانید به گونه‌ی بهتری به رابطه خود پایان داده و این امکان را فراهم کنید که بعد از گذشت زمان به خوبی از رابطه‌تان یاد کنید. در صورتی که روابط میان شما و شریک عاطفی‌تان پیچیده است و شما نمی‌توانید به راحتی مسئله جدایی را مطرح کنید، بهتر است از یک مشاور کمک بگیرید تا بتوانید این مرحله را با کم‌ترین میزان آسیب پشت سر بگذارید.

تلفن کلینیک روانشناسی

ریشه اعتماد به نفس چیست

اعتماد به نفس – نشانه ها ، دلایل کمبود آن و راه های درمان

اعتماد به نفس به معنای خیلی ساده یعنی چطور راجع به خودمان فکر می‌کنیم یا چگونه خود را قضاوت می‌کنیم. افرادی که اعتماد به نفس بالایی دارند احساس خوبی نسبت به خود و به صورت کلی زندگی دارند و به شیوه بهتری با چالش‌های زندگی مواجه می‌شوند. اما افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، خودشان و زندگی را منفی‌تر و بحرانی‌تر از آن چیزی که واقعا هست، میبینند و چالش‌های زندگی را با استرس بیشتری پشت سر می‌گذارند یا تصور می‌کنند توانایی مقابله با مشکلات را ندارند. مهمترین مسئله این است که بدانیم کمبود اعتماد به نفس تقصیر خود فرد نیست. فاکتورهای مختلفی نظیر ژنتیک، فرهنگ، تجربیات دوران کودکی و … در میزان اعتماد به نفس نقش دارد. اما این به این معنی نیست که فرد نمی‌تواند اعتماد به نفس خود را تقویت کند یا الگوهای گذشته را از بین ببرد.

با توجه به این که افراد بسیاری ممکن است با کمبود اعتماد به نفس مواجه باشند، در این مقاله در خصوص اعتماد به نفس و سایر موارد مرتبط با آن صحبت شده است.

علائم و نشانه‌های کمبود اعتماد به نفس

افرادی که اعتماد به نفس پایین دارند معمولاً از قرار گرفتن در جمع‌های ناآشنا یا موقعیت‌‌های اجتماعی اجتناب می‌کنند. این افراد کم‌تر کارهای جدید را امتحان کرده و از مسائل چالش برانگیز دوری می‌کنند. در کوتاه مدت این اجتناب باعث می‌شود که زندگی مطمئن‌تر و امن‌تری داشته باشند، اما در دراز مدت دچار تنهایی، افسردگی و اضطراب می‌شوند. این افراد ممکن است برای غلبه بر کمبود اعتماد به نفس به عادت‌هایی نظیر مصرف الکل و مواد مخدر روی بیاورند.

از علائم دیگر افراد با اعتماد به نفس پایین این است که به راحتی نظرات خود را در مقابل دیگران بیان نمی‌کنند و معمولاً خود را موافق جمع نشان می‌دهند. این افراد تمرکز بسیاری بر رفتار خودشان داشته و نگران مورد قضاوت قرار گرفتن از جانب اطرافیانشان هستند. این افراد در روابط احساسی‌شان نیز دچار مشکل می‌شوند؛ به طور مثال هر چیزی را ممکن است به خودشان بگیرند، اگر شریک احساسی‌شان به آن‌ها بگوید که میخواهد کمی تنها باشد، ممکن است تصور کنند شریکشان آن‌ها را دوست نداشته یا توجه کافی به آن‌ها ندارد و با این که او چنین منظوری نداشته‌، با برخوردهای شدیدی مواجه شود.

دلایل کمبود اعتماد به نفس

عوامل مختلفی در ایجاد اعتماد به نفس پایین نقش دارند که از جمله آن می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ژنتیک و خلق و خو

ژنتیک در میزان ترشح هورمون‌های افزایش دهنده اعتماد به نفس نظیر سروتونین می‌تواند تاثیرگذار باشد. ۲۵ الی ۵۰ درصد ویژگی‌های شخصیتی به عوامل ارثی وابسته است. اگر شما به صورت ذاتی به خصوص در موقعیت‌های ناشناخته فردی محتاط هستید، ممکن است بیشتر از سایر افراد “اجتناب رفتاری” داشته باشید. در این صورت ممکن است به نظر برسد اعتماد به نفس پایینی دارید.

تجربیات زندگی

آسیب‌ و سوء استفاده جسمی و احساسی می‌تواند بر احساس ارزشمندی افراد تأثیر بگذارد. علاوه بر آن شیوه تربیت والدین نیز در میزان اعتماد به نفس موثر است. به طور مثال اگر والدینی داشته باشید که مرتب شما را با دیگران مقایسه کنند و دستاوردهای شما را کوچک جلوه دهند، اعتماد به نفس شما آسیب می‌بیند. همچنین مشکلات روانی والدین یا سوء مصرف مواد در آن‌ها نیز می‌تواند آسیب‌زا باشد.

مسخره شدن در دوران کودکی به دلیل ویژگی‌های ظاهری، هوش یا توانایی‌های ورزشی بر اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد. این موضوع تنها مختص کودکی نیست، بلکه در بزرگسالی نیز تحقیر شدن در محل کار یا توسط اشخاص دیگر می‌تواند در میزان دنبال کردن خواسته‌ها و عملکرد تاثیرگذار باشد.

کمبود اعتماد به نفس

از دیگر مواردی که در این گروه قرار می‌گیرد، جنسیت است. تحقیقات نشان داده است که خانم‌ها بیشتر از آقایان نگران این هستند که چطور به نظر می‌رسند و به همین خاطر کم‌تر خود را در معرض ریسک قرار می‌دهند. البته ویژگی‌های نژادی و فرهنگی نیز می‌تواند بر این موضوع تأثیر بگذارد. اگر شما در فرهنگی تربیت شوید که در معرض تبعیض جنسیتی قرار بگیرید، ممکن است پیام‌های اشتباه در خصوص توانایی‌های بالقوه و قابلیت‌های خود دریافت نمایید.

باورهای اشتباه

یکی از الگوهای اشتباه که بر میزان اعتماد به نفس تأثیر می‌گذارد ایده‌آل گرایی است. اگر فرد تصور کند که قبل از هر اقدامی باید همه جوانب را در نظر بگیرید و با آمادگی کامل برای هر چیزی اقدام نماید، ممکن است از انجام بسیاری از کارها اجتناب کند و خود را از بسیاری جهات محروم نماید.

جهان اطراف ما

غالبا رسانه‌ها این پیام را به افراد می‌دهند که چیزی کم دارند تا بتوانند محصولات و خدمات خود را به آن‌ها بفروشند. آن‌ها کاری می‌کنند که شما احساس بدی نسبت به خودتان داشته باشید و ویژگی‌هایی را که تا قبل بد نمی‌دانستید یا اصلا نمی‌دیدید به عنوان مشکل قلمداد کنید. استفاده فراگیر شبکه‌های اجتماعی نیز تأثیر مخربی بر اعتماد به نفس افراد می‌گذارد زیرا هیچکس ویژگی‌های منفی خود را به اشتراک نمی‌گذارد و این تصور برای افراد ایجاد می‌شود که زندگی دیگران بر خلاف زندگی آن‌ها ایده‌آل است.

اضطراب و افسردگی

بسیار شایع است که اضطراب و افسردگی با مشکلات مربوط به اعتماد به نفس همراه باشد. در صورتی که به دنبال درمان اضطراب و افسردگی هستید می‌توانید بر اعتماد به نفس خود نیز کار کنید.

افزایش اعتماد به نفس

در ادامه به برخی روش‌های تقویت اعتماد به نفس اشاره شده است.

توانایی‌های خود را شناسایی کنید

همه افراد دارای مهارت‌ها و استعدادهای منحصر به فرد هستند. این مهارت‌ها می‌تواند شامل آشپزی، موسیقی، دوست خوب بودن و … باشد. افراد از انجام کارهایی که در آن‌ها توانمند هستند، احساس خوبی پیدا کرده و اعتماد به نفسشان افزایش می‌یابد.

روابط سالم بسازید

از گذراندن وقت با کسانی که شما را تحقیر می‌کنند یا پایین می‌آورند، اجتناب کنید یا به آن‌ها بگویید که رفتار آن‌ها به شما آسیب می‌زند. با کسانی وارد رابطه شوید که مثبت هستند و شما را تحسین می‌کنند.

با خودتان مهربان باشید

خودتان را قضاوت نکنید و بیش از حد بر رفتار و گفتار خود متمرکز نشوید. دلیلی ندارد که شما کامل باشید تا احترام دیگران را کسب کنید. شما با تمام ویژگی‌های مثبت و منفی‌تان قابل احترام و ارزشمند هستید؛ پس بیش از اندازه بر کامل بودن تأکید نکنید.

نه گفتن را یاد بگیرید

همان طور که گفته شد افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند تصور می‌کنند که باید خودشان را موافق دیگران نشان دهند و “نه” گفتن برایشان مشکل است. اما سرکوب احساسات می‌تواند آن‌ها را دچار خشم و نارضایتی کند. این افراد باید توجه داشته باشند که “نه” گفتن بر روابط تأثیر منفی نمی‌گذارد و حتی می‌تواند کمک کننده نیز باشد.

در یک کار چالش برانگیز مشارکت کنید

همه افراد انجام دادن بعضی کارها ممکن است برایشان دشوار و ترسناک باشد. اما افراد با اعتماد به نفس بالا اجازه نمی‌دهند که احساسات منفی مانع از انجام علایقشان شود. برای خودتان یک هدف مانند شرکت کردن در یک کلاس یا مناسبت اجتماعی تعیین کنید. انجام این نوع فعالیت‌ها و موفقیت در آن‌ها می‌تواند به بهبود اعتماد به نفستان کمک کند.

با یک روانشناس صحبت کنید

معمولاً افراد به سختی می‌توانند به تنهایی نقاط تاریک شخصیتشان را ببینند و آن را ریشه یابی کنند. صحبت با یک روانشناس به افراد کمک می‌کند که راحت‌تر مشکلات خود را نظیر پایین بودن اعتماد به نفس ببینند و آن را ریشه یابی کنند. در بسیاری از موارد پیدا کردن علت مشکلات می‌تواند در روند درمان بسیار کمک کننده باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی

وقتی کسی ما را مسخره می‌کند چه کار کنیم؟

محسن یک دانشجوی باهوش، بافکر و خوش‌ذوق تحصیلات تکمیلی است. زمانی که یکی از استادانش در سمینار در پاسخ به سؤالی که پرسیده بود، جواب داد که تو یک احمق تمام عیار هستی، بسیار شوک زده شد. محسن با خودش فکر کرد که برای اولین بار در زندگی‌اش حرفی به ذهنش نرسید و نتوانست به درستی فکر کند؛ درست مثل این که مغزش به یک‌باره خاموش شده بود.

نیلوفر که یک پرستار بود نیز زمانی که مسئولش به خاطر یک اشتباه ساده در ورقه ثبت ساعات کار بر سرش فریاد زده بود، همین احساس را داشت. او گفت که من منکر این قضیه نمی‌شوم که مقصر هستم اما اشتباه من در خصوص ثبت ساعت کارم بود و نه درباره یک بیمار. اشتباه من تنها به خودم آسیب می‌زد اما نحوه برخورد او به این صورت بود که گویی من احمق‌ترین و بی‌مصرف‌ترین شخص زنده بر کره زمین هستم. من نتوانستم پاسخی بدهم و فقط به خودم می‌گفتم که نباید گریه کنی.
تحقیقات نشان داده است که احساس شرم و گناه اگرچه گاهی اوقات با یکدیگر مرتبط هستند، اما دو احساس کاملاً متفاوت می‌باشند. در بهترین حالت احساس گناه یا حس این که کار بدی انجام می‌دهیم می‌تواند منجر به تغییرات مثبت در رفتار شود. اما احساس شرم می‌تواند یک شخص را زمین بزند؛ تحقیقات نشان داده است که احساس شرم، حقارت و سوء استفاده احساسی و فیزیکی غالباً با یکدیگر مرتبط هستند.

نحوه پاسخ به فردی که ما را مسخره می‌کند

یک محقق به نام کلاین می‌گوید زمانی که کسی مورد تمسخر و تحقیر قرار می‌گیرد، در او احساساتی نظیر درماندگی، گیجی، فلج شدن و خشم شکل می‌گیرد که با گذشت زمان این تجربه در ذهنش زنده می‌ماند. معمولاً فردی که در این شرایط قرار دارد، دوست دارد که ناپدید شود و به زیر زمین برود و توانایی پاسخ دادن خود را از دست می‌دهد.

اگر این شرایط برای شما ایجاد شود، حتماً دوست دارید بدانید که چه پاسخی باید داشته باشید. اگر این اتفاق در گذشته رخ داده باشد، سخت می‌توان آسیب ایجاد شده را برطرف کرد اما فکر بدی نیست که برای شرایط مشابه در آینده خود را آماده کنید.

در ادامه هفت پیشنهاد برای پاسخ به تمسخر و تحقیر دیگران بر اساس تحقیقات انجام شده، ارائه شده است.

۱- قبل از پاسخ دادن کمی به خودتان وقت دهید.

این شرایط که مغز خاموش شده باشد و فقط بخواهید ناپدید شوید، شرایط ساده‌ای نیست. اما اگر صبر کنید تا مغزتان دوباره شروع به کار کند، می‌توانید پاسخ مناسبی داشته باشید. شما مجبور نیستید که سرزنش‌های طرف مقابل را بپذیرید یا عذرخواهی کنید؛ حتی حمله کردن متقابل نیز راه حل مناسبی نیست زیرا زمانی که شخص قربانی متقابل به مثل می‌کند معمولاً با شیوه بدتری مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرد.

۲- به خودتان نگیرید.

لحظه‌ای توجهتان را از خودتان بردارید و به این موضوع فکر کنید که چه چیزی باعث شده که طرف مقابل این نوع رفتار را با شما داشته باشد. هر چقدر که لازم است فکر کنید و به شخص مقابلتان خیره شوید. آن‌ها ممکن است شما را حتی بیش از قبل مسخره کنند، اما این نوع پاسخ بیشتر از هر کلمه‌ای می‌تواند نشان دهد که شما از این که کسی این نوع رفتار را داشته باشد، شوک زده شده‌اید. گاهی ممکن است کسی که شما را تحقیر یا مسخره می‌کند این کار را از عمد انجام نداده باشد و این نوع پاسخ شما او را متوجه عمل بدش کرده و عذرخواهی کند. اگر شما احتمال می‌دهید که رئیستان قصد ضایع کردن شما را جلو همکارانتان نداشته، یک پاسخ ساده در خلوت می‌تواند بهتر باشد. از او بخواهید که اگر انتقادی نسبت به کارتان دارد با شما در خلوت در میان بگذارد. به یاد داشته باشید که حتی اگر کار بدی انجام داده‌اید لایق تحقیر شدن یا مسخره شدن نیستید. اگر کسی شما را تحقیر می‌کند و می‌خواهد کاری کند که شما احساس بدی نسبت به خودتان داشته باشید، به این خاطر است که از درون احساس حقارت دارد.

۳- از موقعیت خارج شوید.

محققان بر این باور هستند که افراد تنها ۲۰ دقیقه فرصت دارند که یک مکالمه مبنی بر احساسات و تغییر دهنده داشته باشند. بعد از این زمان شما و طرف مقابلتان تنها الگوهای قبلی را تکرار می‌کنید. پس اگر در این زمان به نتیجه نرسیدید، بهتر است اندکی زمان دهید و موقعیت را ترک کنید و بعد از آن در موقعیتی دیگر به بحث و گفت و گو بپردازید.

 

پاسخ به مسخره کردن دیگران

۴- انگیزه طرف مقابل را بشناسید.

این که شما انگیزه طرف مقابل را بفهمید به این معنی نیست که او را ببخشید یا برای او دلسوزی کنید، بلکه این موضوع می‌تواند به شما کمک کند که رفتار او تأثیر مخرب کمتری روی شما داشته باشد و منجر به درک بهتر موقعیت شود.

گاهی اوقات دلیل رفتار آن‌ها این است که شما قبلاً در موقعیتی دیگر آن‌ها را مسخره یا تحقیر کرده‌اید. شاید شما آگاهانه این کار را انجام نداده باشید اما رفتار شما به گونه‌ای بوده که او این برداشت را داشته است. گاهی اوقات نیز افراد زمانی که احساس کنند موقعیت و قدرتشان در خطر است با کوچک کردن دیگران سعی بازیابی قدرتشان دارند. گاهی اوقات این بازی قدرت به طور مستقیم به شخصی که مسخره می‌شود، ارتباط دارد اما گاهی نیز بیشتر به خاطر یک احساس کلی مهم نبودن و نداشتن قدرت است.

تحقیقات نشان داده است کسانی که دیگران را مورد سوء استفاده یا آزار و اذیت جنسی قرار می‌دهند، معمولاً به صورت ناخودآگاه احساس جذاب نبودن یا ضعیف بودن می‌کنند. بنابراین آن‌ها قدرت خود را با آزار و اذیت دیگران اثبات می‌کنند.

۵- بدانید که شما تنها نیستید.

کم‌تر کسی است که در زندگی مورد تمسخر واقع نشده و احساس حقارت را تجربه نکرده باشد، پس بدانید این احساسی که شما تجربه می‌کنید دیگران نیز تجربه کرده‌اند. بهتر است با کسانی که به شما نزدیک هستند در این خصوص صحبت کنید و از حمایت آن‌ها بهره‌مند شوید. کسی که شما را مسخره کرده احتمالاً این کار را با بقیه افراد نیز انجام داده است، پس بدانید که مشکل از شما نیست و شما تنها قربانی نبوده‌اید.

۶- به تلافی کردن فکر نکنید.

تحقیقات نشان داده است که احساس حقارت ترکیبی از شرم و عصبانیت می‌باشد، بنابراین تلافی کردن و انتقام گرفتن ممکن است روش خوبی برای بازیابی اعتماد به نفس به نظر بیاید. اما باید در نظر داشت کسی که دیگران را تحقیر می‌کند، در صورت تلافی کردن شما، غالباً به روش بدتری پاسخ می‌دهد. این گونه افراد اخلاقیات را رعایت نمی‌کنند، پس بهتر است وارد بازی آن‌ها نشوید. ممکن است فکر کنید به دلیل این که پاسخ متقابل نداده‌اید، ضعیف به نظر می‌رسید، اما این فکر اشتباه است و خودتان را به خاطرش سرزنش نکنید.

۷- راهی برای حرکت به جلو پیدا کنید.

اگرچه توصیه شده که تلافی نکنید، اما جلوی طرف مقابل بایستید و اجازه ندهید شما را بیش از قبل تحقیر کند. اگر لازم است شغل خود را تغییر دهید یا از رابطه با آن شخص بیرون بیایید و بدانید که شما لایق بهترین‌ها هستید. در صورت لزوم و پیچیده بودن شرایط می‌توانید با یک مشاور صحبت کنید. مشاور به شما کمک می‌کند که به درک بهتری نسبت به خود و شرایطتان دست یابید و تصمیم‌گیری بهتری داشته باشید.

تلفن کلینیک روانشناسی

ترک وابستگی شدید

وابستگی‌های ناسالم و راه های رهایی از آن

زمانی که افراد کلمه وابستگی ناسالم یا اعتیاد را می‌شنوند، معمولاً ذهنشان به سمت وابستگی به مواد یا الکل می‌رود. اما در واقع وابستگی ناسالم می‌تواند بسیار فراتر از وابستگی‌ به یک ماده باشد. فقط کافی است به جای کلمه “ماده” کلمه “رفتار” را قرار دهیم تا با وسعت وابستگی‌های ناسالم آشنا شویم. افراد ممکن است به غذا خوردن، قمار، رابطه جنسی، خرید کردن و… اعتیاد داشته باشند. پس به صورت کلی می‌توان گفت اعتیاد به معنای هر وابستگی ناسالم است که زندگی روزمره را مختل کرده و مشکلاتی ایجاد نماید.

در این مقاله در خصوص انواع رایج وابستگی‌های ناسالم و روش درمان آن‌ها صحبت شده است.

تشخیص وابستگی‌های ناسالم

همه افراد یکسری علایق و سرگرمی‌ها داشته که ترجیح می‌دهند ببخشی از ساعات خود را به آن اختصاص دهند. هر نوع رفتار یا علاقه به انجام کاری وابستگی ناسالم محسوب نمی‌شود. برای این که به یک عادت، وابستگی ناسالم گفته شود باید فاکتورهای زیر را در نظر گرفت:

  • شخص در نتیجه وابستگی خود مبتلا به مشکلات روانی یا جسمی شود.
  • شخص در روابطش در خانه یا محل کار دچار مشکل شود.
  • شخص دچار پیامدهای منفی دیگر در نتیجه وابستگی شدید و انجام مکرر عمل مورد نظر شود. به طور مثال شخصی که به قمار اعتیاد دارد ممکن است که همه دارایی‌های خود را از دست داده و ورشکست شود.
  • شخص علیرغم این پیامدهای منفی نتواند از وابستگی خود دست بکشد.

انواع وابستگی ناسالم

کارشناسان بر سر این که بعضی از رفتارها اعتیاد محسوب می‌شوند یا خیر، اتفاق نظر ندارند، اما به صورت کلی هشت مورد از وابستگی‌های ناسالم می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

وابستگی به قمار

وابستگی به قمار یا اختلال قمار نوعی اعتیاد است که زندگی، شغل و خانواده فرد را به خطر می‌اندازد. غالباً کسانی که برای درمان اختلال قمار اقدام می‌کنند، مشکل قانونی پیدا کرده یا ورشکست شده‌اند. وابستگی به قمار مانند اعتیاد به مواد یا الکل است و همان ناحیه از مغز را درگیر می‌کند.

وابستگی به رابطه جنسی

اگرچه رابطه جنسی می‌تواند آرامش، صمیمیت و لذت ایجاد کند اما اعتیاد به آن می‌تواند مشکل‌آفرین باشد. افراد وابسته به رابطه جنسی برای ارضای هوس‌ها و نیازهای خود بیش از اندازه پیشروی کرده و عواقب و مشکلاتی را که برای خود یا طرف مقابل ممکن است ایجاد نمایند، در نظر نمی‌گیرند. این افراد زمان زیادی را برای برنامه ریزی رابطه جنسی یا انجام رابطه جنسی اختصاص می‌دهند که در ازای آن ممکن است شغل، روابط خانوادگی یا تقابلات اجتماعی آن‌‌ها تحت‌الشعاع قرار بگیرد. فرد وابسته به رابطه جنسی حتی ممکن است هزینه مادی بسیاری برای ارضای نیازهای خود صرف کند.

وابستگی به اینترنت

اکثر کارشناسان وابستگی به اینترنت را اختلال در نظر نمی‌گیرند با این حال این اعتیاد می‌تواند از کنترل خارج شده و مشکلاتی برای فرد در خانه یا محل کار ایجاد کند. همچنین بعضی از تحقیقات نشان داده است که وابستگی به اینترنت بر نواحی از مغز اثر می‌گذارد. وابستگی به اینترنت در ۶ الی ۱۴ درصد کاربران اینترنت ممکن است ایجاد شود.

وابستگی به خرید

خرید کردن یکی دیگر از رفتارهایی است که ممکن است از کنترل خارج شده و تبدیل به وابستگی ناسالم شود. آیا شما برای رهایی از حس بد خرید می‌کنید، اما بعد از آن دچار پشیمانی می‌شوید؟ اگر چنین است ممکن است که شما معتاد به خرید باشید. تحقیقات نشان داده که این نوع اعتیاد در خانم‌ها بیشتر از آقایان ایجاد می‌شود و ممکن است مشکلات فردی و یا مالی ایجاد نماید.

چگونه از وابستگی عاطفی رها شویم

وابستگی به بازی کامپیوتری

وابستگی به بازی‌های کامپیوتری در پسرها و آقایان بیشتر از خانم‌ها به وجود می‌آید. در یک مطالعه نشان داده شده که ۱۰ درصد کسانی که سن ۸ تا ۱۸ سال دارند و به بازی کامپیوتری علاقه دارند، دچار وابستگی شده و بازی برایشان ورای تخیل بوده و تبدیل به واقعیت زندگی‌شان می‌شود.

وابستگی به عمل زیبایی

بعضی از افراد به شکل وسواس گونه به دنبال عمل زیبایی هستند و از یک دکتر به یک دکتر دیگر می‌روند تا متخصص پوست یا جراح پلاستیکی را پیدا کنند تا با آن‌ها همراه شود. این افراد از ظاهر خود حتی با عمل‌های زیبایی مکرر رضایت پیدا نکرده و خودشان را زشت می‌بینند. این وابستگی در نتیجه اختلال بدریخت انگاری بدن ایجاد می‌شود.

وابستگی به غذا

برای مدت زیادی کارشناسان تحقیق می‌کردند که آیا وابستگی به غذا یک اعتیاد است یا یک اختلال که در نتیجه یک عارضه دیگر ایجاد می‌شود. اما در واقع پرخوری یا وابستگی به غذا یک اعتیاد است که در ۳ درصد بزرگ‌سالان در آمریکا وجود دارد. علائم این اعتیاد شامل پرخوری برای رهایی از احساسات منفی، پرخوری زمان تنهایی و پشیمانی بعد از پرخوری است. علت ایجاد وابستگی به غذا هنوز به طور کامل مشخص نیست، اما احتمالاً این وابستگی با افسردگی مرتبط باشد.

وابستگی به رفتارهای پرخطر

کسانی که به دنبال ماجراجویی و هیجان هستند، علائمی شبیه به افراد معتاد به مواد مخدر بروز می‌دهند. این افراد با انجام کارهای پر‌خطر مانند کوهنوردی، پرش در آسمان و … یک میزان هیجان به دست می‌آورند. اما به مرور زمان این افراد برای کسب همان میزان هیجان باید فعالیت پرخطرتری انجام دهند. انجام این فعالیت‌ها باعث ترشح مواد و هورمون‌هایی در بدن شده که در زمان مصرف مواد اعتیادآور در بدن تولید می‌شود.

رهایی از وابستگی‌های ناسالم

همان طور که گفته شد وابستگی‌های ناسالم و اعتیاد شامل طیف وسیعی است که می‌تواند از موارد مشخص مانند اعتیاد به هروئین یا کوکائین تا وابستگی به خرید، غذا و … گسترده باشد. در ادامه مراحل درمان وابستگی‌های ناسالم آورده شده است.

شناسایی وابستگی

در مرحله اول فرد باید وابستگی ناسالم خود را شناسایی کند. بعضی از افراد اعتیاد یا وابستگی خود را علیرغم گوشزد اطرافیان انکار می‌کنند، اما باید گفت که اولین مرحله درمان، پذیرش و اعتراف به اعتیاد است.

اجتناب از محرک‌ها

رفتارهای اجباری در نتیجه محرک‌های درونی یا بیرونی ایجاد می‌شوند. فرد وابسته باید تشخیص دهد که چه محرکی او را به تکرار عادت خود مجبور می‌کند. این محرک‌ها می‌تواند شامل خشم، تنهایی، خستگی، استرس، افسردگی، گرسنگی و … باشد. زمانی که فرد بتواند محرک خود را شناسایی کند، تنها کاری که لازم است قطع ارتباط میان محرک و رفتار اجباری است. به طور مثال اگر محرک فرد استرس است، در موقعیت استرس‌زا به جای رفتار اجباری، با یک دوست تماس بگیرد، نفس عمیق بکشد و یا قدم بزند.

تمرین کنترل ذهن و حضور در لحظه حاضر

معمولاً در زمان تنش، صدای ذهن فرد را به انجام رفتار اجباری وا می‌دارد. تکنیک‌های کنترل ذهن به افراد کمک می‌کند که صدای ذهن خود را خاموش کنند و با شروع محرک، به سراغ وابستگی و اعتیاد خود نروند. از تکنیک‌های کنترل ذهن و حضور در لحظه می‌توان به یوگا و مراقبه اشاره کرد.

پیدا کردن ریشه مشکل

شما ممکن است برای رهایی از یک رفتار یا مشکل، به یک رفتار دیگر اعتیاد پیدا کنید. به طور مثال ممکن است برای رهایی از وابستگی به الکل، به کار زیاد یا پرخوری رو بیاورید. اما این راه‌حل مشکل شما را حل نکرده و تنها از یک دام به دام دیگری می‌افتید. در غالب موارد علت اعتیاد شما ریشه در مسائل درونی دارد که لازم است شناسایی شود.

با یک روانشناس صحبت کنید

صحبت با یک روانشناس مجرب به شما کمک می‌کند که محرک رفتار اجباری خود را پیدا کرده و با استفاده از راه‌کارهای مناسب در جهت قطع ارتباط میان محرک و رفتار اجباری قدم بردارید. همچنین روانشناس به شما کمک می‌کند که ریشه درونی مشکل خود را شناسایی کرده و به شناخت بهتری نسبت به خود و موقعیتتان برسید.

تلفن کلینیک روانشناسی

درمان تیک عصبی

درمان تیک عصبی

اختلال تیک عصبی (Tic disorder) به حرکات سریع و تکرارشونده ماهیچه گفته شده که منجر به تکان‌ها و صداهای ناگهانی در افراد می‌شود. اگرچه در گذشته تصور می‌شد که اختلال تیک عصبی بسیار نادر است اما امروزه مشاهده شده که تیک عصبی در ۲۰ درصد کودکان و ۱ درصد بزرگ‌سالان وجود دارد. با این حال هنوز درمان مشخصی برای تیک عصبی وجود نداشته و هر پزشکی درمان خاص خود را برای این عارضه تجویز می‌کند.

اکثر پزشکان توصیه می‌کنند که فرد مبتلا اندکی صبر کند زیرا در بسیاری از موارد تیک عصبی به صورت خود به خود بعد از حدود دو هفته از بین می‌رود. در بسیاری از موارد نیز اگرچه تیک عصبی از بین نمی‌رود، اما فرد مبتلا برای درمان اقدام نمی‌کند. اگر تیک عصبی شدید نباشد و باعث خجالت نشود، اکثر افراد به آن عادت کرده و درمان را غیر ضروری می‌دانند. اما در مواردی که تیک عصبی شدید باشد و بیمار نیازمند درمان، راه‌های درمانی متفاوتی قابل ارائه است. در این مقاله در خصوص راه‌های مختلف درمان تیک عصبی صحبت شده است.

درمان تیک عصبی با دارو

بعضی از داروها برای درمان اختلال تیک می‌توانند به کار آیند اما معمولاً به عنوان خط اول درمان در نظر گرفته نمی‌شوند. دارو معمولاً زمانی تجویز می‌شود که تیک منجر به اختلال در عملکرد شده و سایر روش‌های درمانی کارساز نباشد. استفاده از دارو برای درمان تیک عصبی باید فقط تحت نظر پزشک انجام شود. داروهای مختلفی برای درمان این عارضه قابل استفاده است و معمولاً پیش‌بینی میزان پاسخ به هر یک مشکل است. اولین دارویی که معمولاً به این منظور تجویز می‌شود هالیپریدول (داروی ضد روان‌پریشی) است. علاوه بر آن رسپریدون‌ها نیز به این منظور استفاده می‌شوند. این داروها ضد روان‌پریشی و غیر محرک هستند که برای درمان اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی تجویز می‌شوند. از جمله این داروها می‌توان به اتوموکستین و گوانفاسین اشاره کرد. بعضی از بیماران همچنین ممکن است با استفاده از داروهای ضد افسردگی نتایج مثبت نشان دهند.

این داروها لازم است که در کم‌ترین دوز تجویز شوند تا از عوارض جانبی آن‌ها پیشگیری شود. عوارض جانبی داروهای مختلف متفاوت است اما به صورت کلی شامل افزایش وزن، سرگیجه، مشکلات خواب، مشکلات گوارشی و سردرد می‌باشد. در برخی موارد نادر عوارض جانبی می‌تواند شدیدتر از اختلال تیک عصبی باشد، که در این شرایط توصیه می‌شود که از سایر روش‌ها برای درمان تیک عصبی استفاده شود.

درمان تیک عصبی با مشاوره روانشناسی

در جلسات روانشناسی معمولاً از معکوس سازی عادت برای درمان استفاده می‌شود؛ به این ترتیب که محرک شروع تیک عصبی شناخته می‌شود. در غالب موارد این محرک فشار و تنش است که تنها با تیک عصبی کاهش پیدا می‌کند. زمانی که بیمار علت تیک را شناسایی کند، می‌تواند در ادامه یاد بگیرد که زمان احساس فشار و تنش برای خالی کردن خود رفتار دیگری بروز دهد. علاوه بر آن روانشناس با استفاده از درمان معکوس سازی عادت به بیمار کمک می‌کند که عوامل استرس‌زا که می‌تواند شدت تیک عصبی را افزایش دهد، شناسایی کرده و با استفاده از راه‌کارهای مناسب با این عوامل مواجه شود. درمان معکوس سازی عادت در هر دو گروه کودکان و بزرگ‌سالان کارآمد است و معمولاً بعد از حدود شش هفته بین ۱۷ تا ۵۰ درصد از میزان شدت تیک عصبی کاسته می‌شود.

درمان قطعی تیک

غالباً به اشتباه تصور می‌شود که اگر شخصی تیک عصبی خود را شناسایی کند و برای برطرف کردن آن تلاش کند، تیک مذبور شدیدتر خواهد شد. این در حالی است که مطالعات بی شماری عکس این موضوع را نشان داده است.

درمان تیک عصبی با تغییر رژیم غذایی

مطالعات انجام شده بر بررسی ارتباط میان رژیم غذایی و اختلال تیک بسیار محدود است. اکثر پزشکان به بیماران خود توصیه می‌کنند که تنها به تغییر رژیم غذایی برای درمان تیک عصبی اکتفا نکنند. با این حال مصرف بعضی از مواد غذایی و اجتناب از بعضی دیگر، بدون هیچ عارضه جانبی، در کاهش شدت تیک می‌تواند مفید واقع شود.

اسید چرب امگا ۳:

اگرچه مصرف امگا ۳ در کاهش تیک عصبی تأثیر چندانی ندارد، اما مصرف این ماده می‌تواند در کاهش اختلالات مرتبط با تیک مؤثر باشد. به طور مثال معمولاً کودکانی که تیک عصبی دارند، مبتلا به اختلال نقص توجه – بیش فعالی نیز هستند که مصرف امگا ۳ در کاهش آن مؤثر است.

منیزیوم و ویتامین B6:

در یک مطالعه در سال ۲۰۰۸ نشان داده شد که کودکان مبتلا به سندروم توره (سندرمی که با تیک عصبی همراه است) مصرف مکمل‌های منیزیوم و ویتامین B6 نتایج مثبتی به همراه داشته است. البته در این مطالعه تعداد نمونه‌های کمی مورد بررسی قرار گرفته است. با این حال با توجه به این که مصرف این مکمل‌ها عارضه جانبی ندارد، می‌تواند به عنوان گزینه درمانی در نظر گرفته شود. مواد غذایی غنی از این ترکیبات شامل سبزیجات سبز، حبوبات، غلات، میوه، ماهی و آجیل می‌باشد.

اجتناب از کافئین، شکر و نوشابه:

یک مطالعه با جامعه آماری کم تأثیر مصرف بعضی مواد را بر افزایش شدت تیک مورد بررسی قرار داده است. در این مطالعه نشان داده شده که مصرف نوشابه، قهوه، چای، نگه‌دارنده، شکر تصفیه شده و شیرین کننده‌های مصنوعی به دلیل افزایش سطح دوپامین در مغز می‌تواند با افزایش شدت اختلال تیک همراه باشد.

البته قبل از این مطالعه نیز، اکثر پزشکان به کسانی که مبتلا به اختلال تیک بودند توصیه می‌کردند که از مصرف کافئین اجتناب کنند. با این حال این مطالعه برای اولین بار ارتباط میان مصرف شکر و شیرین کننده‌های دیگر را با شدت تیک عصبی نشان داد. این موضوع نشان می‌دهد که لازم است مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود.

همان طور که قبل‌تر گفته شد تغییر رژیم غذایی نمی‌تواند اختلال تیک عصبی را درمان کند. با این حال بهبود تغذیه و وضعیت گوارش می‌تواند برای بهبود این اختلال کمک کننده باشد. اگر به بعضی مواد غذایی مانند گلوتن، لبنیات یا رنگ‌های غذایی حساسی دارید، بهتر است که در طول دوره درمان از مصرف این مواد اجتناب کنید.

درمان تیک عصبی با تغییر سبک زندگی

در مواردی که اختلال تیک ملایم باشد، انجام یکسری تمرینات ریلکسیشن یا ورزش کمک کننده است. این تمرینات در کاهش استرس بیمار نقش مؤثری داشته و باعث می‌شود که فرد تصور مثبت‌تری نسبت به روند درمانی خود داشته باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی

بی نظمی همسر

با بی نظمی و شلختگی همسر چه کنیم؟

تعریف نظم برای اشخاص مختلف متفاوت است. شاید شنیده باشید که نظم برای بعضی از افراد در بی‌نظمی تعریف می‌شود. تفاوت در نیاز به نظم و سازماندهی در بین کسانی که هم خانه هستند مشکلات بسیاری ایجاد می‌کند. این مسئله در بین زوجین نیز شایع است. شما ممکن است از خیلی جهات با همسر خود تفاهم داشته باشید، اما زمانی که به نظم و مرتب کردن وسایل برسید، شاهد اختلاف نظر بسیاری شوید. غالبا خانم‌ها بر این عقیده هستند که بیشتر کارهای خانه را آن‌ها انجام می‌دهند؛ این در حالی است که آقایان نیز اظهار می‌دارند در کارهای خانه به اندازه مساوی سهیم هستند.

این اختلاف نظرها سبب ایجاد بحث و درگیری در میان زوجین می‌شود. به همین منظور در این مقاله در خصوص راهکارهای مقابله با بی نظمی و شلختگی همسر صحبت شده است.

راهکارهای مقابله با بی نظمی و شلختگی همسر

این مسئله که روزانه با شلختگی همسرتان مواجه شوید، می‌تواند بسیار خسته کننده باشد، اما غر زدن و شکایت کردن مداوم تاثیری ندارد و فقط آرامش خانه را برهم زده و میان شما و همسرتان فاصله می‌اندازد. در این بخش به کمک مشاورین خانواده راهکارهایی برای مقابله با شلختگی همسر ارائه شده است.

سعی کنید از دید همسرتان به قضایا نگاه کنید

خیلی آسان است که روزانه از شلختگی همسرتان شکایت کنید اما راه کار بهتر این است که سعی کنید از دید او به مسائل نگاه کنید. شاید همسر شما شیفت شب کار می‌کند و در روز به استراحت و سایر وظایفش می‌پردازد. شاید همسر شما نمی‌خواهد باعث آزارتان شود و فقط حساسیت کمتری نسبت به بی‌نظمی داشته و به اندازه شما متوجه به هم ریختگی نمی‌شود. به این موضوع نیز دقت داشته باشید که خانم‌ها نگاه ریزبین‌ و دقیق‌تری نسبت به آقایان دارند که این مورد در تقسیم بندی کارها بهتر است در نظر گرفته شود. سعی کنید بدون قضاوت به مشکلاتتان نگاه کنید.

یک لیست از مسائلی که شما را آزار می‌دهد، تهیه کنید

ممکن است همسر شما مهارت ضعیفی در تا زدن لباس داشته باشد یا هیچ‌وقت سینک ظرف‌شویی را خالی نکند، اما در انجام سایر کارهای خانه ماهر باشد. یک لیست از کارهایی که همسرتان در آن‌ها ناتوان است و یک لیست از کارهایی که به خوبی انجام می‌دهد، تهیه کنید. با انجام این کار تمرکزتان از نقاط منفی همسرتان برداشته شده و در برخورد با او صبر بیشتری نشان می‌دهید. شما باید به نظر همسر خود نیز احترام بگذارید. چرا فقط خواسته شما باید اجرا شود؟ چه کسی می‌تواند بگوید که چه سطح از تمیزی قابل قبول است؟ معیار انسان‌ها در خصوص تمیزی با یکدیگر فرق دارد. شما باید به دنبال راه حلی باشید که برای هر دو نفر شما راحت و راضی کننده باشد.

چگونگی رفتار با همسر شلخته

یک زمان مشخص برای صحبت تعیین کنید

از آن جایی که شما با یکدیگر زندگی می‌کنید ممکن است این مسئله بیهوده به نظر برسد. اما کارشناسان بر این باور هستند که تعیین یک زمان هفتگی یا ماهانه برای صحبت کردن در خصوص شرایط می‌تواند بسیار مفید باشد و سبب ‌شود که افراد احساسات و نیازهای خود را در عصبانیت و به یک شکل نامناسب ابراز نکنند. شما باید با یکدیگر در آرامش صحبت کنید و به یک سناریو برسید که برای هر دو نفر شما راضی کننده باشد. اگر بتوانید در خصوص بی نظمی و شلختگی همسرتان به راحتی صحبت کنید، در خصوص سایر مشکلات نیز می‌توانید به یک راه حل مناسب برسید.

برای تمیز کردن خانه کمک بگیرید

شما می‌توانید یک بار در ماه از نیرو خدماتی کمک گرفته تا در تمیز کردن خانه به شما کمک کند. زوجین در ابتدای زندگی علاقه دارند که کارهای خانه را خودشان به تنهایی انجام دهند اما کمک گرفتن از بیرون به خصوص برای نظافت‌های کلی می‌تواند مفید باشد و مشکل شما را کم‌تر کند.

تشویق یکدیگر را فراموش نکنید

ممکن است همسر شما با خواسته شما مبنی بر رعایت بیشتر نظم موافق باشد و برای رسیدن به آن تلاش کند. در این شرایط شما باید در نظر بگیرید که تغییر کردن بسیار مشکل است؛ پس هر قدم کوچکی که همسرتان بر می‌دارد ببینید و به خاطر آن تشکر کنید. زمانی که همسر شما دیده شود و از جانب شما مورد تحسین قرار بگیرید، انگیزه بیشتری برای تغییرات بیشتر پیدا می‌کند. تغییر یک شبه انجام نمی‌شود، پس کمی صبور باشید و در این زمان به همسرتان انگیزه کافی برای تغییرات بیشتر بدهید.

دقیق‌تر نگاه کنید

خودتان را بهتر ببینید. دقت کنید که به چه دلیل بی نظمی و شلختگی همسرتان شما را آزار می‌دهد. شاید شما دچار اختلال وسواس باشید که این اختلال در مسائل دیگر زندگی شما نیز سبب ایجاد مشکل شده باشد. به طور مثال ممکن است شما علاوه بر نظم، عجول نیز باشید یا انتظارات بیش از حد از خودتان داشته و مدام خودتان را قضاوت کنید. از طرف دیگر به رفتارهای همسرتان نیز نگاه دقیق‌تری داشته باشید. شاید والدین همسرتان به او هیچ‌وقت کاری محول نکرده باشند و این موضوع سبب شده که وی احساس مسئولیت کمی داشته باشد. علت رفتار و احساس خود و همسرتان را پیدا کنید. هر رفتار همسرتان نشان دهنده این نیست که اهمیت کمی به شما می‌دهد یا خواسته شما را در نظر نمی‌گیرد. زمانی که به شناخت بیشتری از خودتان و همسرتان برسید، راحت‌تر می‌توانید او را درک کنید و قضاوت کمتری داشته باشید.

از مشاور خانواده کمک بگیرید

اگر هیچ کدام از موارد گفته شده برای شما مفید واقع نشود و بی نظمی و شلختگی همسرتان همچنان شما را آزار ‌دهد، می‌توانید از یک متخصص و مشاور خانواده کمک بگیرید. مشاور خانواده به بررسی الگوهای روابط میان اعضا و نقش هر یک از زوجین می‌پردازد و از نقاط قوت شخصیتی هر یک برای برطرف کردن مشکل پیش آمده بهره می‌برد. گاهی اختلافات میان زوجین به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد و در نهایت هر یک از زوجین تنها به خودشان حق می‌دهند. در این شرایط شنیدن نظرات یک شخص متخصص و بی‌طرف می‌تواند بسیار کمک کننده باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی

دوستی-فقط-برای-رابطه-جنسی

دوستی فقط برای رابطه جنسی

گاهی ما در روابطی قرار می‌گیریم که نمی‌دانیم هدف از آن چیست یا به چه سمتی پیش می‌رود. شاید ما از احساس خود مطمئن باشیم اما ندانیم که طرف مقابل چه فکری دارد؛ مخصوصا زمانی که حرف‌ و عمل او با هم تطبیق نداشته باشد. در این زمان ممکن است گیج شویم و ندانیم که چه رویکردی را در پیش بگیریم.

گاهی اوقات دخترها زمانی که با پسری وارد رابطه هستند، دچار تردید می‌شوند که آیا طرف مقابل دنبال یک رابطه واقعی و بلند مدت است یا فقط می‌خواهد کمی خوش بگذراند. در این مقاله در خصوص تفاوت دوستی فقط برای رابطه جنسی یا از روی هوس با رابطه عاشقانه صحبت شده است تا افراد بهتر بتوانند موقعیت خود را ارزیابی کرده و تصمیم گیری بهتری داشته باشند.

نشانه‌های دوستی فقط برای رابطه جنسی

اگر احساس خوبی به رابطه خود ندارید و فکر می‌کنید که پارتنرتان شما را فقط برای رابطه جنسی می‌خواهد، نشانه‌های زیر را مورد بررسی قرار دهید:

دوست نبودن

علاوه بر عشق، دوستی نیز در یک رابطه خوب بسیار حائز اهمیت است. زمانی که شخصی فقط خواستار رابطه جنسی باشد، کم پیش می‌آید که شما را به عنوان یک دوست در نظر گرفته و در خصوص مسائل و احساسات خود با شما صحبت کند. در دوستی فقط برای رابطه جنسی اکثر مکالمات حول محور مسائل جنسی می‌باشد. این در حالی است که در یک رابطه عاشقانه، افراد علاوه بر این که یکدیگر را دوست دارند، نزدیک‌ترین دوست یکدیگر نیز هستند.

احساس نارضایتی

زمانی که دو نفر عاشق هستند، ارتباط نزدیک جسمانی باعث می‌شود احساس کامل شدن داشته باشند. این که بعد از رابطه جنسی احساس پوچی داشته باشید یا حس کنید که چیزی کم می‌باشد، نشانه خوبی نیست. اگر شما به طرف مقابلتان علاقه دارید اما هم‌زمان احساس نارضایتی می‌کنید، بهتر است که در خصوص افکار خود با پارتنرتان صحبت کنید و نگرانی‌های خود را با او درمیان بگذارید.

نبود پیوند احساسی

آیا زمانی که ناراحت هستید یا نیاز به کمک دارید، طرف مقابلتان در دسترس نیست و برای شما وقت کافی نمی‌گذارد؟ اگر پارتنرتان به شما توجه کافی ندارد و تنها در زمان رابطه جنسی به شما توجه نشان داده و علاقه‌مند به نظر می‌رسد، می‌تواند نشان دهنده این باشد که پیوند عاطفی میان شما وجود نداشته و شما برای او تنها جذابیت جنسی دارید. البته شما نباید بر اساس یک روز یا یک مورد قضاوت کنید، بلکه رابطه خود را به صورت کلی مورد بررسی قرار دهید.

رابطه قبل از ازدواج

نرفتن سر قرار

اگر قرارهای شما همیشه در خانه باشد و برای آخر هفته و تعطیلات برنامه‌ای نداشته باشید، احتمالا رابطه شما بیش از اندازه به رابطه جنسی وابسته است. آیا شما بیشتر وقت خود را در رخت خواب می‌گذرانید؟ آیا نظر طرف مقابلتان در مورد یک قرار ایده‌آل زمانی است که در خانه هستید؟ شاید این موضوع دو طرفه باشد اما اگر شما بارها خواسته‌اید که بیرون بروید اما طرف مقابلتان هر بار بهانه‌ای آورده، بهتر است بیشتر در مورد نوع رابطه‌تان فکر کنید.

معرفی نکردن شما به دوستان و نزدیکان

در یک رابطه سالم و جدی معمولا بعد از گذشت مدت زمانی افراد یکدیگر را به دوستان و نزدیکانشان معرفی کرده و به صورت جمعی بیرون می‌روند و قرار می‌گذارند. شما در جمع می‌توانید تعامل طرف مقابلتان را با اطرافیان ببینید و به شناخت بیشتری از او دست پیدا کنید. اگر پارتنرتان بعد از گذشت زمان علاقه‌ای به معرفی شما به دوستانش نداشته و به تنهایی با آن‌ها وقت می‌گذراند شاید نشان دهنده این باشد که رابطه‌اش با شما آنقدر جدی نبوده و تنها از شما رابطه جنسی می‌خواهد.

این موضوع ممکن است بلعکس نیز باشد؛ یعی زمانی که شما با دوستانتان قرار دارید، اگر از او بخواهید که به شما ملحق شود، او همیشه بهانه بیاورد و علاقه‌ای به بودن در کنار شما نداشته باشد، می‌تواند نشان دهنده دوستی فقط برای رابطه جنسی باشد.

عدم علاقه به شناخت بیشتر شما

زمانی که شخص علاوه بر برطرف کردن نیاز جنسی، خواستار برقراری رابطه عاطفی نیز باشد، سعی می‌کند که شما را بهتر بشناسد. این شناخت به او کمک می‌کند که رابطه عمیق‌تری با شما برقرار کند تا بتوانید در کنار یکدیگر احساس صمیمیت و شادی بیشتری را تجربه کنید. او می‌خواهد بداند که شما روز خود را چگونه گذرانده و چه احساسی داشته‌اید. اگر طرف مقابلتان از شما در خصوص حال و روزتان سوالی نمی‌پرسد و علاقه‌ای به شناخت بیشتر شما ندارد، شاید دوستی شما فقط برای رابطه جنسی باشد.

نپذیرفتن جواب نه

ممکن است شما گاهی انرژی کافی برای برقراری رابطه جنسی نداشته باشید و در جواب درخواست او «نه» بگویید. اگر او عصبانی شود و خواسته شما را نپذیرد احتمالا رابطه شما بیش از اندازه به رابطه جنسی وابسته است. در یک ارتباط سالم هر دو نفر برای برقراری رابطه باید آمادگی داشته باشند. اگر احساس می‌کنید دفعات بسیاری برخلاف خواسته خود یا تنها برای خوشحال نگه داشتن طرف مقابل تن به رابطه جنسی داده‌اید، بهتر است نگاه دقیق‌تری به رابطه خود داشته باشید.

با یک مشاور صحبت کنید

رابطه جنسی جزئی از یک ارتباط سالم است و اگر طرف مقابل از شما این رابطه را درخواست کند، به این معنا نیست که او شما را فقط برای این مسائل می‌خواهد. اگر فرد برای برقراری رابطه جنسی با شما مشتاق باشد حتی می‌تواند نشان دهنده احساس زیاد او به شما باشد. البته باید سایر فاکتورهایی که در بالا آورده شد نیز بررسی شود.

شاید شما به دلیل احساسی که به طرف مقابلتان دارید نتوانید به طور کامل موقعیت خود را ببینید و بهانه‌ و عذرهای او را بپذیرید. در جوامعی که برای رابطه جنسی محدودیت وجود دارد معمولا پسرها و آقایان برای برطرف کردن نیازشان از دخترها سوء استفاده کرده و نقش بازی می‌کنند. آن‌ها شاید خود را بسیار علاقه‌مند نشان دهند یا حتی حرف از ازدواج بزنند. شما بهتر است که در این مورد به حرف‌ها توجه نکرده و بیشتر بر رفتار و عمل طرف مقابل تمرکز کنید.

اگر مطمئن نیستید که رابطه شما دوستی فقط برای رابطه جنسی است، می‌توانید از یک مشاور کمک بگیرید. مشاور شخصی بی طرف است که به صورت منطقی می‌تواند به شما برای دیدن بهتر موقعیت و شرایطی که در آن هستید کمک کند. او همچنین در صورت نیاز شما را برای تصمیم‌گیری جدی آماده می‌کند و راهکارهایی برای ادامه یا اتمام رابطه ارائه می‌دهد.

تلفن کلینیک روانشناسی

درمان ترس از آینده

ترس از آینده و درمان آن

این مسئله قابل انکار نیست که گاهی اوقات شرایط زندگی و تغییرات جامعه به شکلی پیش می‌رود که احتمال بدتر شدن شرایط و وقوع اتفاقات نامطلوب در آینده قابل پیش‌بینی است. اما غالبا فکر به اتفاقات احتمالی که ممکن است در آینده رخ دهد از خود اتفاقات سخت‌تر است و باعث ایجاد اضطراب بیشتری می‌شود. ترس از آینده، احساسی است که به علت فکر کردن به اتفاقات احتمالی آینده ایجاد می‌شود. شما جسمتان در این لحظه قرار دارد اما فکرتان در آینده است. این فاصله می‌تواند سبب ایجاد اضطراب، تنش، درگیری و ترس شود. شما می‌توانید با چیزی که در حال رخ دادن است مقابله کنید، اما نمی‌توانید با خطری که در ذهنتان است بجنگید.

با توجه به تغییرات سریعی که در جامعه کنونی در حال رخ دادن است، افراد بسیاری و به خصوص جوانان دچار ترس از آینده شده‌اند. به همین منظور در این مقاله در خصوص ترس از آینده و راه‌ رهایی از آن صحبت شده است.

چه کسانی مستعد ترس از آینده هستند؟

در حیوانات مشخص نبودن شرایط سبب افزایش هوشیاری در آن‌ها می‌شود، اما در انسان‌ها عدم قطعیت می‌تواند منجر به نگرانی و ترس شود. اجداد ما انسان‌هایی بوده‌اند که ترس از آینده موجب نگرانی و حرکت بیشتر در جهت تامین نیازهایشان شده است و به همین طریق توانسته‌اند زنده بمانند و نسلشان ادامه پیدا کند. اگر از این منظر به این موضوع نگاه کنیم متوجه می‌شویم که ما نوادگان انسان‌هایی هستیم که عدم قطعیت برای آن‌ها ایجاد نگرانی بیشتری کرده است.

افراد معمولا بر این باور هستند که نگرانی می‌تواند از مواجه شدن با مشکل در آینده جلوگیری کند یا به آن‌ها کمک کند که برای مشکلات احتمالی راه حل مناسب پیدا کنند. بعضی از افراد با عدم قطعیت کم‌تر از سایرین مشکل دارند و می‌توانند حتی وقتی آینده نامشخص است به راحتی زندگی کنند. اما بعضی از افراد این موضوع را به راحتی نمی‌پذیرند. افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواس اجباری معمولا تحمل کمتری نسبت به عدم قطعیت دارند و بیشتر دچار ترس از آینده می‌شوند.

ترس از آینده در افراد بدبین، خوش‌بین و واقع‌گرا

یکی از انواع خطا در پیش‌بینی آینده حالت مثبت کاذب است که عموما به آن بد‌بینی گفته می‌شود. بدبینی به این معناست که فرد زمانی که با عدم قطعیت مواجه می‌شود، احتمالات و فرضیات بدی را در نظر می‌گیرد. افراد بدبین آینده را بسیار بدتر از آن چیزی که هست پیش‌بینی می‌کنند و همیشه در انتظار خطر و آسیب‌های احتمالی هستند. افراد بدبین به دلیل تفکرات منفی خود غالبا نگران هستند و از آن جایی که خود را برای بدترین حالت آماده می‌کنند، معمولا هیچ‌وقت ناامید نمی‌شوند.

حالت دیگر خطا در پیش‌بینی، منفی کاذب می‌باشد که به آن خوش‌بینی گفته می‌شود. منظور از خوش‌بینی این نیست که فرد نگرش مثبت نسبت به آینده داشته باشد، بلکه به این معنی است که فرد آینده را مثبت‌تر از چیزی که واقعا هست، ببیند. فرد بسیار خوش‌بین از خطرات احتمالی آگاه نیست که معمولا به همین دلیل دچار آسیب شده و حتی دیگران به راحتی می‌توانند او را فریب دهند.

چگونه بر ترس از آینده غلبه کنیم

هر دو این استراتژی‌ها در مواجه شدن با عدم قطعیت، سبب ایجاد مشکلاتی برای فرد می‌شود؛ در نتیجه بهتر است که به دنبال استراتژی دیگری باشیم که حد متعادل این دو حالت باشد. چیزی که باید به دنبالش باشیم واقع‌گرایی است. افراد واقع‌گرا شرایط را همان‌طور که هست می‌بیند و کم‌تر دچار اشتباه در پیش‌بینی آینده می‌شوند؛ نه آینده را روشن‌تر از چیزی که هست می‌بیند و نه تیره‌تر. این افراد تنها زمانی احساس نگرانی می‌کنند که واقعا اتفاق بدی در جریان باشد. افراد باید بتوانند زندگی را همان‌طور که هست، ببینند. زندگی می‌تواند پر از سختی و مشکلات باشد، اما پارادوکس جالب این است که زمانی که تصور کنید زندگی نباید سخت باشد، با هر مشکل و سختی نا امید می‌شوید، اما زمانی که بپذیرید زندگی سخت است، دیگر مقاومتی وجود نداشته و سختی احساس نمی‌شود.

درمان ترس از آینده

یکی از واقعیت‌های جهان این است که زمان به صورت خطی نیست؛ همه زمان‌ها اعم از گذشته، حال و آینده به صورت هم‌زمان در جریان است. بنابراین، بر این اساس می‌توان گفت که تنها لحظه‌ای که وجود دارد زمان حال است. اما متاسفانه ذهن انسان همیشه سعی دارد که از لحظه فرار کند. دیدی که ما به زمان داریم به دلیل سه بعدی بودن نگاه ماست. وقتی که ما به زمان به این شکل نگاه کنیم تصور می‌کنیم که امکان تغییر گذشته و حتی آینده وجود ندارد زیرا تقدیر مشخص است. در قلب ترس از آینده احساس ناتوانی نهفته است؛ خواستن چیزهایی که فکر می‌کنیم نمی‌توانیم آن‌ها را داشته باشیم؛ یا چیزهایی را نخواهیم که فکر کنیم اجتناب ناپذیر هستند. با این اوصاف برای رهایی از ترس از آینده چه می‌توان کرد؟

با هوشیاری به گذشته خود نگاه کنید. وقتی دقیق‌تر نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که ترس از آینده در واقع ترس از گذشته است. به همین دلیل یک کودک از افتادن از پله‌ها نمی‌ترسد زیرا در گذشته هرگز افتادن و آسیب دیدن را تجربه نکرده است. افراد تا زمانی که یک شکست عاطفی را تجربه نکنند از تمام شدن رابطه‌شان نمی‌ترسند. افراد از آینده می‌ترسند زیرا تجربه‌های ناخوشایندی در گذشته داشته‌اند و تصور می‌کنند که آینده هم مانند گذشته و یا حتی بدتر است. به همین دلیل لازم است که شما با هوشیاری و به عنوان شخص سوم به گذشته خود نگاه کنید تا بتوانید متوجه نقش خود در حوادث رخ داده بشوید. زمانی که بتوانید از گذشته درس بگیرید، دیگر نگران اتفاقات مشابه در آینده نخواهید بود.

اگر فکر می‌کنید که برای اجتناب از حوادث آینده کاری از دستتان بر می‌آید، انجام دهید اما اگر فقط صرفا نگران هستید، بهتر است که ذهن خود را خاموش کرده و از لحظه و حال استفاده کنید. فکر کردن به آینده یا مرور خاطرات باعث می‌شود که موقعیت‌های پیش رو خود را نبینید. کمی از صحنه کنار روید و ببینید جریان زندگی چه چیزی سر راهتان قرار می‌دهد. همیشه نمی‌توان برای همه چیز برنامه‌ریزی کرد.

زمانی که افکار فقط در ذهنمان هستند، حد و مرزی نداشته و بزرگ‌تر به نظر می‌رسند، اما زمانی که راجع به افکار خود به صورت مشخص صحبت می‌کنیم، حد و مرز آن‌ها مشخص شده و شاید کوچک‌تر به نظر برسند. از این رو صحبت با یک مشاور یا روانشناس در خصوص ترس‌هایی که راجع به آینده دارید می‌تواند به شما کمک کند که واقع‌بینانه‌تر به مسائل نگاه کنید. علاوه بر آن در صورتی که ترس‌هایتان منطقی باشد، مشاور با ارائه راه‌کارهای مناسب به شما کمک می‌کند که بهترین عملکرد را در برخورد با آن‌ها داشته باشید.

تلفن کلینیک روانشناسی