مقالات روانشناسی مرکز مشاوره تلفنی سرای مشاور

چگونه به کودکان مسئولیت دهیم؟

زمانی که از والدین سوال می‌شود که دوست دارند فرزندشان چه ویژگی‌هایی داشته باشد، یکی از جواب‌های رایج «مسئولیت‌پذیری» است. مسئولیت‌پذیر یک کلمه جامع است که شامل معانی زیر می‌تواند باشد:

  • شخصی قابل اعتماد که دیگران بتوانند بر او تکیه کنند.
  • شخصی که پای حرف‌های خود بایستد.
  • شخصی که به تعهداتش عمل کند.
  • شخصی که کارهایش را به نحو احسن انجام دهد.
  • شخصی که در صورت انجام صحیح کار، تشکر و قدردانی را بپذیرید و در همان حال اگر اشتباهی مرتکب شود، مسئولیت اشتباهش را قبول کند.
  • شخصی که عضوی فعال در خانواده و اجتماع باشد.

مسئولیت‌پذیری یکی از ویژگی‌هایی است که به کودکان کمک می‌کند افرادی موفق در مدرسه و بعد از بزرگ شدن در جامعه باشند. باید توجه داشت که «مسئولیت‌پذیری» از «مطیع بودن» متفاوت است. والدین معمولاً این دو صفت را به اشتباه یکی تصور می‌کنند. زمانی که کودک تنها به این دلیل که والدین از او خواسته‌اند، کاری را انجام دهد به معنای اطاعت است، اما اگر او بدون درخواست صرفا به این خاطر که کاری لازم است انجام شود، آن را به عهده گیرد به معنای مسئولیت‌پذیری است.

اگرچه اهمیت مسئولیت‌پذیری بر هیچ پدر و مادری پوشیده نیست اما اکثر والدین نمی‌دانند که چگونه می‌توانند فرزندانی مسئولیت‌پذیر داشته باشند. از این رو در این مقاله به این سوال که «چگونه به کودکان مسئولیت دهیم» پرداخته می‌شود.

آموزش مسئولیت‌پذیری به کودک

وظایفی مناسب سنش برای او تعیین کنید.

کارهایی را به کودکتان محول کنید که مطمئن هستید بدون مشکل از پس آن بر می‌آید. به او دقیقا بگویید که از او چه می‌خواهید و به او روند کار را آموزش دهید. در صورتی که یک خواسته کلی از او داشته باشید و او نداند که چطور باید انتظار شما را برآورده کند، ممکن است دچار دلهره شود. به طور مثال به او نگویید «اتاقت را مرتب کن»، بلکه بهتر است به صورت دقیق بگویید «اسباب‌بازی‌هایت را در جعبه بگذار یا لباس‌هایت را تا بزن».

به او نشان دهید که چه خواسته‌ای دارید.

زمانی که از او می‌خواهید که به طور مثال میز را بچیند، خودتان شروع به چیدن میز کنید و به بگویید که ببیند شما چگونه بشقاب‌ها را بر میز می‌چینید و او هم همان کار را انجام دهد. اگر دیدید که نشان دادن کاری بیش از اندازه زمان می‌برد شاید آن کار مناسب سن فرزندتان نباشد، در عوض قسمتی از آن کار را به فرزندتان بسپارید؛ به طور مثال فقط از او بخواهید که بشقاب‌ها را بچیند و باقی کار را خودتان انجام دهید.

اول کار، بعد بازی

شما می‌توانید به کودکتان آموزش دهید که بعضی کارها لازم است قبل از استراحت یا تفریح انجام شود. به طور مثال به او بگویید که به پارک می‌روید اما لازم است که قبلش ظرف‌های ناهار را جمع کنیم. دوستانه رفتار کنید و به او نشان دهید که شما هم پارک رفتن را ترجیح می‌دهید اما گاهی لازم است که بعضی کارها قبل از تفریح انجام شود. یک راه خوب برای آموزش این موضوع به کودک استفاده از «وقتی … بعد …» می‌باشد. به طور مثال بگویید «وقتی میز تمیز شد بعد به پارک می‌رویم». این نکته حائز اهمیت است که از واژه «وقتی» به جای «اگر» استفاده شود زیرا وقتی بگوییم «اگر میز تمیز شود می‌توانی بازی کنی» به این معنی است که تو برای این که بازی کنی، مجبور هستی میز را تمیز کنی، اما حالت دیگر به این معنی است که میز در هر صورت لازم است که تمیز شود و بازی بعدش تنها یک پاداش اضافه است.

مسئولیت‌پذیری-کودکان-در-خانه

کارها را سرگرم‌کننده نشان دهید.

همه ما زمانی که کاری سرگرم‌کننده باشد، بیشتر از آن لذت می‌بریم. سعی کنید کارهای خانه را سرگرم‌کننده نشان دهید. به طور مثال زمانی که می‌خواهید لباس‌ها را از لباسشویی درآورید، با کودکتان مسابقه دهید که چه کسی می‌تواند تعداد لباس‌های بیشتری دربیاورد.

از تهدید کردن اجتناب کنید.

به کودکتان نشان دهید که لازم است از یکسری قوانین پیروی کند اما هرگز او را تهدید نکنید که اگر آن کار را انجام ندهد، به طور مثال دیگر دوستش نخواهید داشت. اگر کودتان از شما بیسکوییت خواست به او بگویید «وقتی که سر میز نشست، بعد به او بیسکوییت می‌دهید».

الگوی خوبی برای او باشید.

با انجام درست وظایف و تکالیفتان به کودکتان نشان دهید که مسئولیت‌پذیری چیست. به طور مثال وقتی به خانه برمی‌گردید کلیدهایتان را به جاکلیدی آویزان کنید و لباس‌هایتان را سر جایش بگذارید. شما همچنین می‌توانید علت کارهایتان را به کودکتان بگویید تا متوجه شود که چرا مسئولیت‌پذیری لازم و خوب است. به طور مثال به او بگویید شما کلیدهایتان را به جاکلیدی آویزان می‌کنید، تا دفعه‌ی بعدی که لازم شد آن‌ها را راحت پیدا کنید.

بر تلاش تمرکز کنید نه نتیجه.

زمانی که کودکتان برای انجام کاری تلاش می‌کند، ممکن است وسوسه شوید که خودتان آن را انجام دهید، اما لازم است که به او فرصت دهید زیرا تلاش کردن مهم‌تر از نتیجه است. وقتی خودتان کار را انجام دهید یا کودکتان را سرزنش کنید، باعث می‌شود که اعتماد به نفس کودکتان کم‌تر شده یا حتی دیگر علاقه‌ای به قبول کردن مسئولیت نداشته باشد.

اگر می‌خواهید به او کمک کنید، می‌توانید قسمتی از کار را انجام دهید تا او با انجام دادن مابقی و موفق شدن در آن، اعتماد به نفس پیدا کند و برای کارهای بعدی نیز علاقه‌مند باشد. در حالتی دیگر شما می‌توانید او را برای تلاشش تشویق کنید و با راهنمایی زبانی اجازه دهید خودش کار را به اتمام برساند.

واقع‌بین باشید.

اگرچه شما همه چیز را به کودکتان آموزش می‌دهید، اما او ممکن است همیشه به یاد نداشته باشد که کفش‌هایش را در مکان مناسب بگذارد یا اسباب‌بازی‌هایش را جمع کند. پس صبور باشید و با مهربانی به او یادآوری کنید. اگر او خسته است و تازه از مهدکودک برگشته، احتمالا زمان زیادی را مطابق قوانین سپری کرده، پس به او استراحت دهید و بگذارید در خانه احساس راحتی داشته باشد.

او را تشویق کنید.

زمانی که کودکتان مسئولیت‌پذیری از خودش نشان می‌دهد، حتی اگر موفق نشود، از او تشکر و قدردانی کنید. این موضوع به کودک نشان می‌دهد که تلاش‌هایش دیده شده و تقدیر می‌شود. تا آن جایی که می‌توانید دقیق باشید؛ به طور مثال بگویید «خیلی خوب است که خودت بدون هیچ کمکی توانستی لباس‌هایت را بپوشی یا آن‌قدر تمیز میوه‌ها را در ظرف گذاشتی». به صورت دقیق به او بگویید که تلاشش چه فایده‌ای داشته است؛ به طور مثال بگویید «حالا که تو همه‌ی قاشق‌ها را روی میز گذاشتی، همه می‌توانیم غذا بخوریم».

تلفن کلینیک روانشناسی

نحوه برخورد با مدیر

رابطه با مدیر ممکن است از جنبه‌های مختلف شبیه به رابطه با همسر یا یک شخص نزدیک باشد؛ هر دو نفر به تشویق، راهنمایی و حمایت یکدیگر وابسته هستند. یک فرد شاغل هر روز زمان زیادی را با مدیرش سپری می‌کند و گاهی اوقات ممکن است این رابطه نزدیک به اختلاف نظر و درگیری نیز منجر شود. حتی اگر مدیر شما آدم خیلی خوبی هم باشد باز هم درگیری اجتناب ناپذیر است. از این رو لازم است که افراد یکسری مهارت‌های ارتباطی را در برخورد با مدیرشان یاد بگیرند تا بتوانند تعامل سازنده داشته و کم‌تر دچار مشکل شوند.

در این مقاله در خصوص نحوه برخورد با مدیر و سایر موارد مرتبط صحبت شده است.

پیشنهادهایی برای نحوه رفتار با مدیر

۱- این موضوع را بپذیرید که مدیرتان، مافوق شماست.

گاهی اوقات بعضی از افراد می‌گویند که نیازی نیست من با مدیرم خوب برخورد کنم و فلان ملاحظه را داشته باشم، اما باید گفت که در واقع نیاز است زیرا مدیر شما تعیین می‌کند که پاداش بگیرید یا ارتقای شغلی داشته باشید. اگر شما رفتار مناسبی با مدیرتان نداشته باشید، این موضوع تنها به خود شما آسیب می‌زند و نه هیچ کس دیگر. شما باید در نظر داشته باشید که به گونه‌ای با مدیرتان رفتار کنید که بتوانید به خواسته‌هایتان برسید.

۲- ثابت کنید که شما قابل اعتماد هستید.

مدیر شما نمی‌تواند در هر لحظه همه جا باشد، پس شما باید در زمان عدم حضور او چشم و گوشش باشید و اگر اطلاعاتی داشتید، چه بد و چه خوب، با او در میان بگذارید.

۳- از مدیرتان در حضور سایر همکاران شکایت نکنید.

یکی از مسائلی که ممکن است سبب از بین رفتن اعتماد مدیرتان به شما شود این است که از دیگران بشنود که شما از او بدگویی کرده‌اید. پس حتی اگر تمایل دارید در خصوص نارضایتی‌تان با همکاران دیگر صحبت کنید، با تمایلتان مقابله کنید و در نظر داشته باشید که معلوم نیست شخصی که اکنون طرف شماست در آینده نیز از شما حمایت کند.

۴- غرغر نکنید.

شما زمانی که همکارتان، همسرتان یا فرزندانتان غرغر می‌کنند خسته می‌شوید، پس با غرغر کردن حس مدیرتان را نسبت به خودتان خراب نکنید. این موضوع به این معنی نیست که مشکلاتتان را با او در میان نگذارید، بلکه با لحن مناسب با او صحبت کنید؛ احساسات و خشمتان را کنترل کرده و به گونه‌ای حرفه‌ای مشکلات و نارضایتی خود را با مدیرتان در میان بگذارید.

۵- به مسائل از زاویه دید مدیرتان نگاه کنید.

شاید از زاویه دید شما به دلیل این که از خیلی از مسائل مرتبط با شرکت اطلاع ندارید بسیاری از خواسته‌ها ساده به نظر برسد، اما از نگاه مدیرتان قطعاً متفاوت خواهد بود. قبل از این که خواسته‌ای را با مدیرتان مطرح کنید در نظر داشته باشید که او در چه شرایطی است. به طور مثال ممکن است به دلیل همه گیری کرونا کسب و کار شما با مشکل مواجه شده باشد و شرکت برای پرداخت حقوق کارکنان به دنبال راه‌های مختلف است. به طور قطع در این شرایط بهتر است که از افزایش حقوق صحبت نکنید و خودتان را جای مدیر بگذارید.

۶- با مدیرتان با احترام رفتار کنید.

صرف نظر از این که چه احساسی نسبت به مدیرتان دارید، باید در نظر داشته باشید که او جایگاه بالاتری نسبت به شما دارد و لازم است که شما با احترام با او برخورد کنید. در واقع شما باید به جایگاه شغلی او احترام بگذارید و نه به شخصیتش. اگر شما با او محترمانه رفتار نکنید، او هم برای ارتقای شغلی، شما را در نظر نخواهد گرفت.

نحوه برخورد با مدیر قدرنشناس

۷- سعی کنید نحوه مدیریت مافوقتان را درک کنید.

هر مدیری روش خاص خود را برای مدیریت دارد. بعضی از مدیرها دوست دارند با کارمندانشان صحبت کنند اما بعضی دیگر آرام‌تر هستند. بعضی از آن‌ها دوست دارند که در جریان ریزترین مسائل باشند، اما بعضی دیگر فرصت این را ندارند که با هر موضوع کوچکی درگیر شوند. بعضی‌ها شاید تمایل نداشته باشند که از شما بابت هر کار درستی که انجام می‌دهید، تقدیر کنند اما بعضی دیگر برایشان مهم است که شما احساس کنید دیده می‌شوید. این موضوع شامل تمایلات در خصوص نحوه ارتباط نیز می‌شود؛ به طور مثال بعضی از مدیران ترجیح می‌دهند با ایمیل با کارکنانشان در ارتباط باشند تا این که تماس تلفنی بگیرند. لازم است که شما در خصوص تمایلات کاری مدیرتان اطلاعات لازم را به دست آورید و ترجیحاً تعاملات خود را بر اساس آن‌ها تنظیم کنید.

۸- کاری کنید که رئیستان خوب به نظر برسد.

شما نباید طوری رفتار کنید که مدیرتان در برابر سایر واحدها یا سایر مدیران بد به نظر برسد. این که مدیرتان خوب به نظر برسد می‌تواند برای تیم و حتی برای موقعیت شغلی شما نیز بهتر باشد.

۹- کارها را برای مدیرتان آسان‌تر کنید.

ممکن است شما به خاطر استرس‌های کاری‌تان احساس خستگی کنید اما بدانید که استرس‌های مدیرتان قطعاً بیشتر از شماست؛ پس سعی کنید اندکی از دغدغه‌های او کم کنید و مفید واقع شوید.

۱۰- با مدیرتان در خصوص یکسری مسائل شخصی روزانه صحبت کنید.

مدیرتان را در جریان یکسری از کارها و برنامه‌های غیر مرتبط با کار قرار دهید. این که مدیرتان از زبان شخصی خارج از واحد درباره موضوع مهمی در رابطه با شما بشنود و هیچ ایده‌ای نداشته باشد که در خصوص چه کسی صحبت می‌شود چندان خوشایند نیست. به طور مثال تصور کنید که شما هنگام رانندگی تصادف کرده و در این باره به بقیه همکاران گفته‌اید. اگر مدیرتان از دیگران موضوع تصادف را بشنود ممکن است جالب نباشد.

۱۱- در بعضی موارد به صورت خالصانه از مدیرتان تعریف کنید.

حتما مدیرتان حداقل یک ویژگی مثبت دارد که بتوانید از او در آن باره تعریف کنید. این مسئله به این معنی نیست که تنها برای چاپلوسی این کار را انجام دهید بلکه تعریف و تمجید لازم است که از صمیم قلب باشد و نیازی به تظاهر نیست. مدیرتان احتمالاً بازخوردهای منفی بسیاری از طرف دیگران بشنود و این تعریف شما می‌تواند برای او قوت قلب باشد.

۱۲- احساس محق بودن افراطی نداشته باشید.

ممکن است شما سخت کار کنید و وظایفتان را به خوبی انجام دهید اما نباید راجع به این که پاداش بگیرید طلب کار باشید. این رفتار می‌تواند به ضرر شما تمام شود. این موضوع به این معنی نیست که حقوق خود را مطالبه نکنید بلکه نوع بیان می‌تواند بسیار مهم باشد. به طور مثال به او نگویید “همه بعد از یک سال ترفیع می‌گیرند چرا من نگرفتم”، بهتر است که یک لیست از دست آوردهای خود در این یک سال تهیه کنید و از او بخواهید که ترفیع شغلی شما را در نظر بگیرد.

مشاوره نحوه برخورد با مدیر

افراد زمان زیادی از عمرشان را در محل کار می‌گذرانند. هر گونه نزاع و درگیری در این محل می‌تواند تأثیر زیادی بر رضایت از زندگی فرد داشته باشد. در صورتی که مدیرتان مشکلات جدی برای شما ایجاد کرده و دیگر نمی‌دانید چه برخوردی باید داشته باشید، مشاوره نحوه برخورد با مدیر می‌تواند کمک کننده باشد. مشاور به عنوان یک فرد متخصص می‌تواند شما را با زوایای مختلف مشکلتان آشنا کند تا در نهایت بتوانید تصمیمات بهتری داشته باشید.

تلفن کلینیک روانشناسی

فاجعه سازی

ذهن منفی باف

منفی‌بافی یا فاجعه سازی به حالتی گفته می‌شود که فرد همیشه بدترین حالت را برای وقایع نامشخص در نظر بگیرد. کسی که ذهن منفی‌باف دارد، معمولاً شرایط را بدتر از چیزی که واقعاً هست، می‌بیند و مشکلات خود را مبالغه می‌کند. به طور مثال ممکن است فردی نگران نمره امتحانش باشد؛ اگر این فرد تفکر فاجعه ساز داشته باشد تصور می‌کند که اگر نمره بدی در امتحان کسب کند به این معنی است که او دانش آموز بدی است و نمی‌تواند مدرک پایان دوره خود را کسب کند یا حتی در آینده شغل مناسبی داشته باشد. بسیاری از آدم‌های موفق ممکن است در بعضی درس‌ها نمره خوبی کسب نکرده باشند و نمره پایین به منزله عدم موفقیت در آینده نیست اما افراد منفی‌باف این موضوع را نمی‌توانند درک کنند.

افراد دارای ذهن فاجعه ساز معمولاً می‌دانند که ذهنشان به صورت غیر طبیعی منفی‌بافی می‌کند اما تصور می‌کنند نمی‌توانند کنترلی روی افکار خود داشته باشند. در واقع این تصور اشتباه است و روش‌های مختلفی برای غلبه بر منفی‌بافی یا فاجعه سازی وجود دارد که در این مقاله به آن‌ها پرداخته شده است.

علت منفی‌بافی

علت اصلی منفی‌بافی هنوز به صورت کامل مشخص نیست، اما ممکن است این موضوع نوعی مکانیسم سازگاری باشد که فرد از والدین یا سایر شخصیت‌های اصلی زندگی‌اش آموخته باشد یا در حالتی دیگر این مکانیسم در نتیجه یک اتفاق و تجربه تلخ فعال شود. گاهی اوقات منفی‌بافی می‌تواند در نتیجه تغییرات مواد شیمیایی مغز نیز ایجاد شود.

تحقیقات پیشنهاد می‌دهد که افراد دارای تصور فاجعه ساز یا مبتلا به درد مزمن تغییراتی در ناحیه هیپوتالاموس و پاسخ‌های هیپوفیزشان رخ می‌دهد و نواحی از مغز که احساسات را تنظیم می‌کند نیز فعالیتشان تغییر می‌کند.

افراد مبتلا به اضطراب فراگیر یا افسردگی و همچنین افرادی که غالباً خسته و بی‌حال هستند نیز مستعد منفی‌بافی می‌باشند.

چه موقعیت‌هایی منفی‌بافی را تحریک می‌کند؟

شرایط و موقعیت‌های مختلفی می‌تواند منجر به فاجعه سازی شود که معمولاً در سه گروه دسته بندی می‌شوند:

ابهام

ابهام و عدم قطعیت می‌تواند موجب شروع منفی‌بافی شود. به طور مثال در صورتی که فرد دارای ذهن فاجعه ساز پیامی با این مضمون دریافت کند که “لازم است صحبت کنیم”، با توجه به این که مشخص نیست محتوای صحبت مثبت است یا منفی، بدترین حالت‌های ممکن را در نظر می‌گیرد.

ارزش

روابط و موقعیت‌های با ارزش بالا و مهم می‌تواند فرد فاجعه ساز را دچار منفی‌بافی کند. زمانی که شخص یا موقعیتی برای یک فرد منفی‌باف مهم باشد، فکر از دست دادن یا پیش آمدن مشکل می‌تواند سخت‌تر باشد. به طور مثال شخص فاجعه ساز در صورتی که برای مصاحبه شغلی مورد علاقه‌اش برود، زمانی که هنوز جوابی دریافت نکرده مدام به این موضوع فکر می‌کند که در صورت قبول نشدن در مصاحبه چقدر ناراحت و ناامید خواهد شد.

ترس

ترس و به خصوص ترس غیر منطقی عامل مهمی در منفی‌بافی است. به طور مثال اگر شخص فاجعه ساز از دکتر رفتن بترسد، بدترین حالت‌های ممکن را برای تشخیص پزشک در نظر می‌گیرد، حتی اگر فقط برای یک چک آپ ساده مراجعه کرده باشد.

منفی‌بافی

سایر بیماری‌های روانی مرتبط با ذهن فاجعه ساز

درد مزمن

در بسیاری از موارد فردی که دارای یک درد مزمن است دچار منفی‌بافی نیز می‌شود. افراد دارای درد مزمن به این دلیل که دائماً در معرض درد هستند تصور می‌کنند که حالشان هیچ‌وقت خوب نمی‌شود و هیچ‌وقت راحتی را تجربه نخواهند کرد. این فکر باعث می‌شود که این افراد از انجام فعالیت‌های فیزیکی خودداری کنند که این موضوع نه تنها کمک کننده نیست بلکه حال آن‌ها را بدتر نیز خواهد کرد.

مطالعاتی که روی افراد مبتلا به روماتیسم انجام شده نشان می‌دهد که منفی‌بافی تجربه درد آن‌ها را بیشتر می‌کند. سایر مطالعات نیز از این موضوع پیروی می‌کنند به همین دلیل پیشنهاد می‌شود که در درمان بیماری‌های مزمن، منفی‌بافی و فاجعه سازی نیز مورد هدف قرار بگیرد.

اختلال اضطراب و اختلال افسردگی

فاجعه سازی با اختلالات اضطرابی و افسردگی نظیر اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، اختلال وسواس اجباری (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) می‌تواند در ارتباط باشد. یک مطالعه که در سال ۲۰۱۵ بر ۲۰۰۰ نوجوان انجام شد نشان داد که آن‌هایی که منفی‌باف بودند به میزان بیشتری اختلالات اضطرابی را بروز می‌دادند. یک مطالعه دیگری که در سال ۲۰۱۲ انجام شد نشان داد که افسردگی ارتباط بسیار نزدیکی با فاجعه سازی دارد. کسانی که همیشه بدترین حالت‌ها را در نظر می‌گیرند به میزان بیشتری حس ناامیدی را تجربه می‌کنند که در نتیجه آن در معرض افسردگی قرار خواهند گرفت.

راه‌های درمان منفی‌بافی

جلسات روانشناسی

از آن جایی که منفی‌بافی ارتباط نزدیکی با بیماری‌های روانی دارد، روش‌های درمانی در بهبود آن می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود. یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ نشان داد که درمان شناختی رفتاری (CBT) می‌تواند در درمان فاجعه سازی کمک کننده باشد و نتایج مثبتی ارائه دهد. درمان شناختی رفتاری نحوه فکر کردن و الگوهای رفتاری فرد را مورد هدف قرار می‌دهد. مشاوره و جلسات روان‌شناسی به فرد کمک می‌کند که افکار غیر منطقی خود را شناسایی کرده و با افکار معقول و منطقی جایگزین کند. به طور مثال ممکن است فرد تصور کند به این دلیل که پروژه خود را دیر تحویل داده، رئیسش او را اخراج می‌کند و با مشکلات مالی مواجه خواهد شد. روان‌شناس به این فرد کمک می‌کند که افکار غیر منطقی خود را شناسایی کرده و این گونه فکر کند که من پروژه خود را دیر تحویل دادم، اما اگر از رئیسم عذرخواهی کنم و تعویق پروژه را جبران کنم او مرا درک خواهد و به خاطر یک اشتباه کوچک اخراج نخواهم شد.

کنترل ذهن

تکنیک‌های کنترل ذهن می‌تواند به فرد کمک کند که نسبت به افکارش آگاه شده و با آن‌ها هم‌هویت نشود. زمانی که فرد یاد بگیرد که افکارش واقعی نیست و تنها او را فریب می‌دهد می‌تواند ذهن خود را خاموش کند و منفی‌بافی را متوقف کند. مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۷ بر افراد مبتلا به درد عضلانی مزمن انجام شد نشان داد که کنترل ذهن در بهبود درد این بیماران می‌توانست کمک کننده باشد.

دارودرمانی

منفی‌بافی یا فاجعه سازی غالباً از علائم سایر بیماری‌های روانی است و برای درمان آن معمولاً برای بیماری زمینه‌ای دارو تجویز می‌شود. دارویی که به طور اختصاصی منفی‌بافی را مورد هدف قرار دهد، در حال حاضر موجود نمی‌باشد.

تلفن کلینیک روانشناسی

نشانه‌ها و درمان جنون سرقت

جنون سرقت که کلپتومانیا نیز نامیده می‌شود نوعی بیماری است که در آن فرد مبتلا تمایل به دزدی دارد بدون این که به جنس دزدیده شده نیازی داشته باشد. در غالب موارد جنس دزدیده شده ارزش مادی نیز ندارد. احساس نیاز به دزدی در این افراد قابل کنترل نیست و به صورت متناوب ایجاد می‌شود. اگرچه جنون سرقت اختلال شایعی نیست اما در صورتی که در فردی بروز پیدا کند، می‌تواند مشکلات جدی برای او ایجاد نماید.

جنون دزدی نوعی اختلال کنترل تکانه است؛ به این معنی که فرد توانایی کنترل امیال و نیازهای خود را ندارد. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً به دلیل خجالت مشکل خود را پنهان می‌کنند و به دنبال درمان یا مشاوره نمی‌روند.

در این مقاله در خصوص جنون سرقت و سایر موارد مرتبط با آن صحبت شده است.

نشانه‌های اختلال جنون سرقت

نشانه‌ها و علائم جنون دزدی شامل موارد زیر می‌باشد:

  • عدم توانایی در کنترل احساس نیاز به دزدیدن اجناسی که فرد نیازی به آن‌ها ندارد.
  • احساس افزایش اضطراب و تنش که منجر به دزدی مرضی می‌شود.
  • احساس لذت و آرامش به هنگام دزدی.
  • احساس شرم و گناه بعد از انجام دزدی.
  • بازگشت احساس نیاز به دزدی و ادامه چرخه کلپتومانیا.

ویژگی‌های شخصیتی

برخلاف دزدهای معمول که برای نفع شخصی، انتقام یا هرج و مرج دزدی می‌کنند، افراد مبتلا به جنون سرقت تنها به این دلیل که نمی‌توانند با نیازشان مقابله کنند، دزدی می‌کنند.

چرخه کلپتومانیا معمولاً به صورت ناگهانی آغاز می‌شود و هیچ برنامه‌‌ریزی از قبل برای آن وجود ندارد و فرد مبتلا به تنهایی و بدون کمک دیگران این فرایند را انجام می‌دهد.

معمولاً فرد مبتلا اجناسی را می‌دزدد که توانایی خرید آن‌ها را از نظر مالی دارد.

اجناس دزدیده شده در این حالت معمولاً دور انداخته شده، به شخص دیگری هدیه داده می‌شوند یا به صورت پنهانی سر جای خودشان گذاشته می‌شوند.

میل به دزدی بعضی اوقات کم‌تر یا بیشتر می‌شود و شدت مشخصی ندارد.

علت ایجاد جنون دزدی

بسیاری از تحقیقات اختلال جنون دزدی را به تغییرات ساختار مغز نسبت می‌دهند اما برای تأیید این تئوری‌ها نیاز به تحقیقات بیشتری می‌باشد. ایجاد جنون سرقت می‌تواند با فاکتورهای زیر در ارتباط باشد:

کاهش سطح سروتونین

سروتونین یک انتقال دهنده عصبی در مغز است که در تنظیم حس و حال افراد نقش دارد. احتمالاً کاهش سطح سروتونین می‌تواند با جنون سرقت مرتبط باشد.

اعتیاد به لذت

همان طور که گفته شد در هنگام دزدی احساس لذت و رضایت در فرد مبتلا به جنون سرقت ایجاد می‌شود. این احساس لذت ناشی از ترشح انتقال دهنده عصبی دیگری به نام دوپامین است. بعضی از افراد به ترشح دوپامین اعتیاد پیدا می‌کنند و به همین دلیل نمی‌توانند در مقابل احساس نیاز به دزدی و لذت بعد از آن مقاومت کنند.

سیستم افیونی مغز

تمایل و نیازها توسط سیستم افیونی در مغز تنظیم می‌شوند. عدم تعادل سیستم افیونی می‌تواند منجر به عدم توانایی در مقابله با احساس نیاز به دزدی شود.

اختلال دزدی بیمارگون

عوامل خطر مرتبط با اختلال جنون دزدی

افراد مبتلا به کلپتومانیا معمولاً به دنبال درمان نمی‌روند یا ممکن است بعد از دزدی‌های مکرر دستگیر شوند؛ بنابراین بسیاری از موارد مبتلا به جنون سرقت هیچ‌وقت شناسایی نمی‌شوند. این بیماری معمولاً در دوره نوجوانی یا ابتدای جوانی آغاز می‌شود، اما ممکن است دیرتر نیز بروز پیدا کند. احتمال ابتلا به این بیماری در خانم‌ها بیشتر از آقایان می‌باشد. عوامل خطر کلپتومانیا شامل:

سابقه خانوادگی

در صورتی که در خانواده نزدیک افراد مبتلا به کلپتومانیا، اختلال وسواس اجباری و اعتیاد به مواد مخدر یا الکل وجود داشته باشد، احتمال ابتلا به کلپتومانیا افزایش پیدا می‌کند.

درگیری با سایر بیماری‌های روان‌شناختی

افراد مبتلا به جنون سرقت معمولاً به اختلالات دیگری نیز مبتلا هستند. این اختلالات می‌تواند شامل اختلال دوقطبی، اختلال اضطراب فراگیر و سوء مصرف مواد باشد.

درمان جنون سرقت

در صورتی که این اختلال درمان نشود، می‌تواند به مشکلات عاطفی، اجتماعی، شغلی و یا قانونی منجر شود. افراد مبتلا اگرچه می‌دانند که دزدی کار درستی نیست اما نمی‌توانند در مقابل میلشان به دزدی مقاومت کنند و ممکن است به خاطر دزدی‌های مکرر در نهایت دستگیر شوند. از طرف دیگر دوستان و اطرافیان در صورت اطلاع از دزدی‌های پنهانی آن‌ها ممکن است طردشان کنند که در نتیجه آن شکست‌های عاطفی نیز گریبان گیر آن‌ها خواهد شد.

سایر عوارض ناشی از کلپتومانیا می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • ابتلا به سایر اختلالات کنترل تکانه
  • سوء مصرف مواد مخدر یا الکل
  • ابتلا به اختلالات شخصیتی
  • اختلال در خوردن
  • افسردگی
  • اختلال دوقطبی
  • اضطراب
  • افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی

در صورتی که علائم و نشانه‌های جنون سرقت در شما وجود دارد بهتر است که به روانشناس مراجعه کنید. بسیاری از کسانی که مبتلا به این بیماری هستند به دلیل ترس از دستگیر شدن به متخصص مراجعه نمی‌کنند، اما لازم است بدانید که روانشناس در این مورد دخالتی ندارد و جرائم این چنین را گزارش نمی‌دهد. اگرچه جنون سرقت درمان قطعی و مشخصی ندارد اما دارو درمانی و جلسات مشاوره می‌تواند بسیار مؤثر واقع شود.

نحوه برخورد با شخص مبتلا به اختلال جنون دزدی

در صورتی که یکی از نزدیکان شما مبتلا به دزدی مرضی است، به آرامی با او گفت و گو کنید. در نظر داشته باشید که جنون سرقت یک بیماری است، پس طرف مقابل خود را سرزنش و تحقیر نکنید. زمانی که با او صحبت می‌کنید، بهتر است موارد زیر را در نظر بگیرید:

تأکید کنید که نگران سلامت و حال او هستید.

به او بگویید که نگران هستید به خاطر این اختلال مشکل قانونی برایش ایجاد شود یا شغل خود را از دست دهد یا روابط عاطفی‌اش تحت‌الشعاع قرار بگیرید.

به او بگویید که می‌دانید مقابله با احساس نیاز به دزدی در افراد مبتلا بسیار مشکل است، اما این فقط وقتی رخ می‌دهد که به صدای ذهن توجه شود. در صورت نادیده گرفتن این صداها به مرور زمان ذهن آرام‌تر می‌شود.

روش‌های درمانی برای بهبود این بیماری قابل استفاده است که می‌تواند علائم را تا حد بسیاری کاهش دهد و فرد را از آسیب ناشی از احساس گناه و شرم دور نگه دارد.

شما همچنین می‌توانید قبل از صحبت با فرد مشکوک به جنون سرقت با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید به گونه‌ای گفت و گو کنید که طرف مقابل احساس تهدید نکند و در حالت تدافعی قرار نگیرد.

تلفن کلینیک روانشناسی

نشانه‌ها و علائم اعتیاد به خرید

نشانه‌ها و درمان اعتیاد به خرید

اعتیاد به خرید که اختلال خرید اجباری یا خرید وسواسی نیز نامیده می‌شود به بیماری گفته شده که در آن فرد مبتلا کنترلی روی میلش به خرید نداشته باشد و بدون در نظر گرفتن عواقب کارش به صورت اجباری به خرید کردن روی ‌آورد. تحقیقات نشان داده که تقریباً ۱۰ الی ۱۵ درصد افراد با شدت‌های مختلف این بیماری را بروز می‌دهند. خرید وسواسی می‌تواند عواقب بدی در پی داشته باشد و فرد مبتلا را با مشکلات مالی و بدهی درگیر کند. در این مقاله در خصوص علائم و روش‌های درمان این اختلال صحبت شده است.

انواع اعتیاد به خرید

افرادی که به صورت افراطی خرید می‌کنند ممکن است به دلایل مختلفی این کار را انجام دهند. این دلایل می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • افرادی که در نتیجه استرس و اضطراب به خرید کردن روی می‌آورند.
  • کسانی که همیشه برای انتخاب بهترین آیتم‌ها خرید می‌کنند و از این که بهترین اجناس را در اختیار دارند، احساس خوبی به آن‌ها دست می‌دهد.
  • افرادی که دوست دارند در مقابل دیگران با توانایی خرید بالا به نظر برسند و معمولاً اجناس پر زرق و برق می‌گیرند.
  • افرادی که به تخفیف و خرید با قیمت کم‌تر اعتیاد دارند و فقط به خاطر این که یک جنس ارزان‌تر از قیمت واقعی‌اش است آن را می‌خرند بدون آن که نیازی داشته باشند.
  • افرادی که در چرخه خرید کردن و پس دادن گیر می‌افتند.
  • افرادی که علاقه به جمع کردن و کلکسیون دارند و دوست دارند که همه انواع یا رنگ‌های یک جنس را داشته باشند.

علت ایجاد اعتیاد به خرید

بنا بر تحقیقات انجام شده افرادی که به خرید اعتیاد پیدا می‌کنند؛ در واقع مغزشان به حسی که هنگام خرید تجربه می‌کنند، معتاد می‌شود. این افراد زمانی که خرید می‌کنند مغزشان هورمون‌های اندورفینی و دوپامین ترشح می‌کند که به مرور زمان به آن عادت می‌کنند.

نشانه‌ها و علائم اعتیاد به خرید

در بسیاری از موارد تشخیص این که یک فرد به خرید کردن معتاد است، دشوار است. بسیاری از افراد به خرید کردن علاقه دارند و ممکن است هزینه‌های زیادی نیز پرداخت کنند، اما این موضوع به این معنی نیست که آن‌ها به خرید کردن اعتیاد دارند. در ادامه ویژگی‌های افراد معتاد به خرید آورده شده است.

نشانه‌های احساسی

مانند سایر اعتیادها، افراد معتاد به خرید ممکن است سعی در مخفی کردن اعتیاد خود کنند. احتمال دارد که آن‌ها در مورد خریدهای خود و مبالغی که برای آن پرداخت شده به اشخاص نزدیکشان دروغ بگویند و پنهان کاری کنند.

سایر نشانه‌های احساسی شامل:

  • خرج کردن بیش از حد توان
  • خرید کردن در نتیجه عصبانیت یا افسردگی
  • خرید کردن به عنوان غلبه بر احساس گناه ناشی از خرید قبلی
  • آسیب زدن به روابط به دلیل خرج کردن بیش از اندازه

نشانه‌های فیزیکی

برخلاف سایر اعتیادها که نشانه‌های فیزیکی ملموس بر جای می‌گذارد، اعتیاد به خرید نشانه فیزیکی ندارد. در برخی مواقع مشکلات مالی از نشانه‌های فیزیکی اعتیاد به خرید می‌تواند تلقی شود.

انواع اعتیاد به خرید

عوارض کوتاه مدت و دراز مدت خرید وسواسی

معمولاً احساسات کوتاه مدت اختلال خرید اجباری مثبت است. در بسیاری از موارد افراد بعد از خرید احساس خوبی دارند که البته ممکن است با احساساتی نظیر اضطراب یا پشیمانی نیز همراه باشد. این احساسات منفی می‌تواند سبب تحریک فرد به خرید کردن دوباره شود.

عوارض دراز مدت اعتیاد به خرید بسته به شدت اعتیاد می‌تواند متفاوت باشد. بعضی از افراد معتاد به خرید بعد از مدتی دچار مشکلات مالی شده با قرض‌ها و بدهکاری‌های خود درگیر می‌شوند. در این میان روابط شخصی این افراد نیز ممکن است آسیب ببیند و فرد از والدین، همسر یا فرزندانش جدا شود.

تست تشخیص اختلال خرید اجباری

اگر شما همچنان نمی‌دانید که آیا درگیر این اعتیاد هستید، از خودتان سؤال‌های زیر را بپرسید. اگر پاسختان به غالب سؤال‌های زیر مثبت باشد به این معنی است که احتمالاً دچار اعتیاد به خرید شده‌اید.

  • آیا شما زمانی که احساس افسردگی و ناامیدی دارید به خرید می‌روید؟
  • آیا شما با شخصی که به او نزدیک هستید به خاطر خرید کردن افراطی به مشکل برخورده‌اید؟
  • آیا هنگام خرید احساس سرخوشی یا اضطراب دارید؟
  • آیا بعد از خرید این احساس را دارید که یک کار سخت را به اتمام رسانده‌اید؟
  • آیا تا به حال بعد از خرید احساس پشیمانی و گناه داشته‌اید؟
  • آیا شما مکرراً اجناسی را می‌خرید که استفاده‌ای برای شما ندارند؟
  • آیا شما همیشه به پول فکر می‌کنید؟

درمان دارویی اعتیاد به خرید

تحقیقاتی که در خصوص استفاده از دارو برای درمان اعتیاد به خرید انجام شده، هنوز به نتیجه خاصی نرسیده است، اما بسیاری از افراد مبتلا به اختلال خرید اجباری با مصرف داروهای ضد اضطراب یا ضد افسردگی پیشرفت‌های خوبی نشان داده‌اند. بر اساس یک مقاله که در سالنامه روان‌پزشکی بالینی چاپ شده است، داروی ممانتین ممکن است بتواند به افراد معتاد به خرید کمک کند. این دارو در اصل برای درمان آلزایمر تولید شده و به بیماران معتاد به خرید کمک می‌کند که تصمیمات بهتری بگیرند و رفتارهای اجباری و کنترل نشده بروز ندهند. در درمان دارویی این نکته بسیار حائز اهمیت است که دوز مصرفی دارو مطابق با تجویز پزشک باشد زیرا در صورت سوء مصرف دارو ممکن است مشکلات جبران ناپذیری ایجاد شود.

عوارض جانبی داروی درمان اعتیاد به خرید

بهتر است که قبل از شروع مصرف دارو در خصوص عوارض جانبی داروی مورد نظر اطلاعات کافی کسب شود. عوارض جانبی دارو بسته به نوع دارویی که تجویز شده، متفاوت است. اگر داروهای ضد افسردگی تجویز شود، فرد ممکن است عوارض زیر را تجربه کند:

  • حالت تهوع
  • عدم توانایی خوابیدن در شب
  • احساس اضطراب
  • تعریق غیر قابل توضیح
  • احساس خستگی یا گیجی
  • سردرد

 مشاوره و درمان اعتیاد به خرید

جلسات روانشناسی و مشاوره می‌تواند در درمان اعتیاد به خرید بسیار کمک کننده باشد. در بسیاری از موارد عامل اصلی افراط در خرید مشکلات زمینه‌ای نظیر افسردگی و اضطراب است که لازم است این مشکلات در جلسه مشاوره شناسایی و ریشه یابی شده و راهکارهای مناسب برای غلبه به آن‌ها ارائه شود. گاهی اوقات افراد معتاد به خرید با مشکلات دیگری نظیر مصرف مواد مخدر نیز درگیر هستند. در این شرایط یک متخصص مجرب می‌تواند به فرد کمک کند تا دوباره کنترل زندگی خود را به دست بگیرد و سلامت روان خود را بازیابد.

تلفن کلینیک روانشناسی

آموزش زلزله به کودک

توضیح زلزله برای کودکان

مسائل ناشناخته می‌تواند برای کودکان تاریک و ترسناک باشد. آنها بسیاری از مسائل را نمی‌دانند و در صورتی که اطلاعات درست در اختیار آن‌ها قرار نگیرید می‌توانند برداشت‌های اشتباهی داشته باشند. این برداشت‌های اشتباه ممکن است در بزرگ‌سالی تصحیح شوند، اما در بعضی موارد نیز می‌توانند مشکلات دراز مدت و درونی ایجاد نمایند که درمان آن‌ها به راحتی امکان پذیر نباشد.

یکی از مسائلی که لازم است برای کودکان توضیح داده شود، بلاهای طبیعی از جمله زلزله است. یک زمین لرزه خفیف می‌تواند زمان مناسبی برای توضیح زلزله به کودک باشد یا زمانی که کودک از کسی در این خصوص شنیده و از شما در موردش سوال می‌پرسد، می‌توانید بحث را آغاز کنید و آموزش‌های لازم را در اختیار کودکتان قرار دهید. غالبا والدین نگران هستند که صحبت در مورد زلزله یا سایر بلاهای طبیعی باعث ترس کودکشان شود؛ از این رو در این مقاله در خصوص نحوه صحیح توضیح زلزله برای کودکان به گونه‌ای که موجب ترس آن‌ها نشود، صحبت شده است.

اطلاعات خود را در مورد زلزله افزایش دهید

اگر بخواهیم صادق باشیم، زلزله برای بزرگ‌سالان نیز می‌تواند ترسناک باشد. اگر در مورد زلزله اطلاعاتتان ناقص است، بهتر است که کمی تحقیق کنید و در خصوص آمادگی برای زلزله و اقدامات بعد از آن آگاهی لازم را کسب کنید.

واقعیت‌های ترسناک زلزله را توضیح ندهید

زمانی که می‌خواهید در خصوص زلزله با کودکتان صحبت کنید، بهتر است که در خصوص خسارت‌های ناشی از آن صحبت نکرده و بیشتر روی مسائل علمی و فواید زلزله تمرکز کنید. در نظر داشته باشید که عکس‌هایی که در سایت‌های خبری قرار داده شده مناسب نمایش به کودکان نیستند؛ به منظور آموزش می‌توانید از عکس‌های کتاب‌های علمی یا کتاب‌های آموزشی کودکان استفاده نمایید. کمی خلاق باشید و با بازی و نقاشی به کودکتان در خصوص علت وقوع زلزله، صفحات تکتونیک و لایه‌های زمین آموزش دهید. به طور مثال شما می‌توانید بر صفحات مقوایی خانه سازی کنید و با تکان دادن صفحات روی یکدیگر نحوه لرزیدن خانه را نشان دهید.

 اقدام‌های لازم در زمان زلزله را به کودک آموزش دهید

در مرحله قبل شما به کودکتان توضیح دادید که علت ایجاد زلزله چیست. حالا باید به او بگویید که در صورت شروع لرزه‌ها چه اقداماتی لازم است انجام شود؛ مکان‌های امن و نحوه پناه گرفتن و محافظت شخصی را به او آموزش دهید. شما می‌توانید همچنین از او بخواهید که مکان‌های امن را در خانه نقاشی کند تا درک بهتری از تصورات او پیدا کنید و راحت‌تر بتوانید او را راهنمایی کنید.

با یکدیگر اقدامات در زمان زلزله را تمرین کنید

اگر چه صحبت کردن و مباحث تئوری حائز اهمیت است اما لازم است که قسمتی از آموزش زلزله را به تمرین عملی اختصاص دهید. در هر یک از اتاق‌های خانه تمرین زلزله کنید و بعد از شروع تمرین به مکان‌های امن بروید. این موضوع باعث می‌شود که در هنگام وقوع زلزله کودک کم‌تر دچار ترس شود زیرا دقیقا می‌داند که چه کاری باید انجام دهد و احساس قدرت بیشتری خواهد داشت.

با کودکتان وسایل ضروری در زمان زلزله را آماده کنید

داشتن یک کیف از وسایل ضروری در زمان وقایع غیر مترقبه مانند زلزله می‌تواند بسیار مفید باشد. از کودکتان بخواهید که در آماده کردن کیف به شما کمک کند و در روند کار قرار بگیرد. دیدن این که شما برای مواقع ضروری اقدامات لازم را انجام می‌دهید باعث می‌شود که احساس امنیت بیشتری داشته باشد. اطمینان حاصل کنید که کودکتان از محل این کیف اطلاع داشته باشد.

توضیح زلزله به بچه

نحوه مراقبت از کودک بعد از زلزله

برای صحبت کردن با فرزندتان زمان بگذارید

به کودکتان نشان دهید که می‌تواند سوال‌های خود را بپرسد و نگرانی‌های خود را در میان بگذارد. ممکن است لازم باشد که کودک چندین بار در خصوص نگرانی‌ها و ترس‌های خود با شما صحبت کند؛ پس پذیرای سوال‌های او باشد و زمان کافی به او اختصاص دهید.

برای او الگو باشید

تغییر در سبک زندگی می‌تواند برای کودک بسیار استرس‌زا باشد. او ممکن است برای مقابله با شرایط از والدینشان الگو بگیرد؛ پس لازم است که شما آرامش خود را حفظ کنید تا فرزندتان نیز کم‌تر دچار استرس شوند.

کودکتان را به مراقبت از خودش تشویق کنید

مراقب باشید که کودکتان خواب کافی داشته باشد، غذای کافی بخورد و به میزان لازم آب بنوشد.

به کودکتان کمک کنید که احساس امنیت داشته باشد

لازم است که شما به کودکتان نشان دهید که برای امنیت خانواده تلاش می‌کنید و جایی برای نگرانی وجود ندارد.

روال روزانه‌ی خود را حفظ کنید

کودکان با انجام روال روزانه و داشتن ساختار مشخص به میزان بیشتری احساس امنیت می‌کنند. تا آن جایی که می‌توانید روال گذشته را مانند زمان غذا یا خواب حفظ کنید.

قوانین خانواده را حفظ کنید

قوانین خانواده نظیر احترام و رفتار مناسب را فراموش نکنید.

کم‌تر کودک خود را در معرض اخبار قرار دهید

از کودک خود در برابر اخبار زلزله و حوادث ناشی از آن در تلویزیون، اینترنت و … محافظت کنید.

نگرانی‌های کودک را در خصوص سلامت دوستانش برطرف کنید

از آن جایی که در زمان زلزله و روزهای بعد از آن ممکن است کودک نتواند دوستانش را ملاقات کند، به او اطمینان خاطر دهید که دوستانش در سلامت هستند و والدینشان از آن‌ها حمایت می‌کنند.

کودکانتان را به کمک کردن تشویق کنید

بعضی از کارها نظیر تمیز کردن خانه و سایر فعالیت‌های خانوادگی را به کودکتان بسپارید. زمانی که کودک احساس کند که می‌تواند کمک کند و مفید باشد، راحت‌تر آسیب گذشته را فراموش کرده و با آن سازگار می‌شود.

صبور باشید

ممکن است کودکتان نتواند مانند گذشته تمرکز داشته باشد و لازم باشد که شما به میزان بیشتری به او برای انجام کارها یا تکالیف مدرسه‌اش کمک کنید.

در زمان خواب به او توجه بیشتری داشته باشید

معمولا کودکان زمانی که از والدینشان دور می‌شوند، دچار استرس بیشتری می‌شوند. این موضوع در زمان خواب نیز ممکن است رخ دهد. سعی کنید قبل از خواب کودک، زمان بیشتری را به او اختصاص دهید.

مواظب مکالمات بزرگ‌سالان در خانه باشید

افراد بزرگ‌سال خانواده باید مواظب باشند که در خصوص زلزله و خسارات ناشی از آن در حضور کودک صحبت نکنند. کودکان درک درستی نسبت به صحبت‌هایی که می‌شنوند ندارند و ممکن است برداشت اشتباهی بکنند که موجب ترس بیشتر آن‌ها شود.

از مشاور کمک بگیرید

اگر کودک شما با گذشت زمان بهبود پیدا نکرد بهتر است که با یک متخصص در این خصوص صحبت کنید. گاهی کودک نمی‌تواند از واژه‌ها برای بیان احساساتش استفاده کند و از ابزارهای دیگری مانند نقاشی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند. در این شرایط لازم است که یک فرد متخصص از سلامت کودک شما اطمینان حاصل کند.

تلفن کلینیک روانشناسی

از بارداری می‌ترسم

ترس از بارداری

ترس از بارداری ناخواسته می‌تواند بسیار استرس‌زا باشد و فرد را از انجام کارهای روزانه باز دارد. این ترس با عقب افتادن عادت ماهیانه یا عدم اطمینان از به کار گیری روش پیشگیری صحیح ایجاد می‌شود. بر اساس آمار جهانی بالای ۵۰ درصد خانم‌ها این ترس را در طول زندگی خود تجربه می‌کنند. با توجه به محدودیت‌های موجود در کشور ما از نظر سقط جنین و سایر محدودیت‌های فرهنگی این ترس ممکن است شدیدتر نیز باشد و درصد بیشتری از خانم‌های فعال از نظر جنسی آن را تجربه کنند. همچنین در کشور ما به دلیل عدم آموزش‌های لازم و تابوهای فرهنگی بسیاری از افراد به دلیل عدم آگاهی، از روش‌های پیشگیری مناسب استفاده نکرده و خود را در معرض ترس و استرس ناشی از بارداری ناخواسته قرار می‌دهند. به همین دلیل در این مقاله اطلاعاتی در خصوص ترس از حاملگی گردآوری شده تا افراد بتوانند با افزایش آگاهی نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارند، تصمیمات بهتری داشته باشند.

بارداری چه زمانی اتفاق می‌افتد؟

بارداری زمانی ایجاد می‌شود که تخمک گذاری انجام شده باشد و مایع منی حاوی اسپرم بتواند به رحم راه پیدا کند. در صورتی که مایع منی به داخل واژن ریخته نشده و بر سطح خارجی واژن ریخته شود باز هم امکان ورود اسپرم و کشیده شدن آن به بالا وجود دارد و این موضوع در خانم‌های باکره نیز غیر ممکن نیست. لازم به ذکر است مایعات قبل از انزال در آقایان که پیشاب نامیده می‌شوند نیز ممکن است حاوی اسپرم بوده و سبب حاملگی شوند؛ هرچند که احتمال بارداری در این حالت پایین‌تر است. در صورتی که مایع منی از روی لباس با ناحیه خارجی واژن تماس پیدا کند باز هم احتمال بارداری وجود خواهد داشت. بنابراین هرچند افراد رابطه جنسی دخول نداشته باشند، باز هم ممکن است بارداری ایجاد شود.

چگونه می‌توان از بارداری ناخواسته پیشگیری کرد؟

روش‌های مختلفی برای پیشگیری از بارداری وجود دارد که شامل روش طبیعی، منقطع، کاندوم، قرص‌های ضد بارداری، آی‌یودی و … می‌باشد. هر کدام از روش‌های ذکر شده دارای مزایا و معایب خاص خود است، اما هیچ کدام به طور ۱۰۰ درصد از بارداری جلوگیری نمی‌کند و اندکی درصد خطا در هر روش وجود دارد. تنها راه مطمئن برای باردار نشدن عدم برقراری رابطه جنسی می‌باشد. البته در صورت ترکیب چند روش پیشگیری می‌توان درصد اطمینان را به میزان زیادی بالا برد. در صورتی که رابطه جنسی به شکل محافظت نشده و بدون پیشگیری مناسب انجام شود با مصرف قرص اورژانسی طی ۷۲ ساعت می‌توان از لقاح احتمالی جلوگیری کرد. لازم به ذکر است که استفاده از این قرص می‌تواند تعادل هورمون‌های بدن را به میزان زیادی برهم بزند و توصیه می‌شود که تنها در موارد ضروری مورد استفاده قرار گیرد.

تشخیص بارداری

در صورتی که رابطه جنسی محافظت نشده داشته‌اید و حالا دچار ترس از بارداری شده‌اید می‌توانید در زمان مناسب از تست‌های تشخیص بارداری استفاده کنید. بعد از لقاح، هورمون HCG در بدن تولید می‌شود که بعد از یک هفته در ادرار و خون قابل تشخیص است. تست‌های خانگی می‌توانند این هورمون را در ادرار تشخیص دهند و در صورتی که به درستی و در زمان مورد استفاده قرار گیرند غالبا درصد خطای پایینی دارند. علاوه بر آن آزمایش خون نیز یک روش مطمئن برای تشخیص بارداری است و بعد از آن در مرحله آخر سونوگرافی پیشنهاد می‌شود.

ترس از حاملگی

پیشگیری از ترس از حاملگی در آینده

با توجه به این که هر کدام از روش‌های پیشگیری مشکلاتی ایجاد می‌کند، ممکن است بعضی از افراد نتوانند به راحتی از آن‌ها استفاده کنند و خود را در معرض رابطه پر خطر و در نهایت ترس از حاملگی قرار دهند. به طور مثال قرص‌های ضد بارداری دارای عوارضی مانند تهوع، چاقی، سردرد می‌باشند و همچنین مصرف طولانی مدت آن‌ها به دلیل مشکلاتی که برای بارداری در آینده ایجاد می‌کنند منع شده است. از طرفی دیگر روش‌هایی مانند کاندوم می‌تواند با کاهش لذت جنسی و عدم رضایت همراه باشد و روش طبیعی و منقطع نیز درصد خطای بالایی دارند. از این رو به کار گیری روش‌های ضد بارداری ممکن است خیلی آسان نبوده و با پیچیدگی‌هایی همراه باشد.

نکته حائز اهمیت این است که در صورتی که طرفین تمایلی به بارداری نداشته باشند، با یکدیگر به توافق مشترک در خصوص به کارگیری روش پیشگیری برسند تا هیچ‌کدام از آن‌ها مشکلی نداشته و بتواند با آرامش خاطر رابطه جنسی را تجربه کنند. لازم است که خانم‌ها در این خصوص قاطع باشند و مواضع خود را مشخص کنند، حتی اگر این موضوع برای طرف مقابل خوشایند نباشد. ترس از بارداری می‌تواند احساسات بسیار ناخوشایندی ایجاد کند، پس در خصوص روش پیشگیری کوتاه نیایید و در نظر بگیرید که آرامش در رابطه جنسی شرط اول است. در نهایت هر تصمیمی که می‌گیرید مسئولیت و عواقب آن را قبول کنید. می‌توانید برای اطلاعات بیشتر و انتخاب یک روش صحیح با متخصص زنان در این خصوص مشورت کنید.

مشاوره ترس از بارداری

بعضی از افراد بیشتر در معرض ترس از بارداری قرار دارند؛ به طور مثال افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ممکن است به میزان بیشتری استرس ناشی از ترس از بارداری را تجربه کنند. این افراد مدام از بروز اتفاقات بد در آینده واهمه دارند و دچار استرس می‌شوند. گروه دیگر افراد مبتلا به اختلال وسواس اجباری هستند. این افراد حتی اگر از روش پیشگیری استفاده کنند مدام رابطه جنسی خود را مورد بررسی قرار می‌دهند و موارد جزئی که احتمال بروز آن‌ها در حین رابطه پایین بوده را نیز به شکل وسواس گونه‌ای در نظر می‌گیرند. این دسته از افراد نیز در صورت عقب افتادن عادت ماهیانه با نشخوار ذهنی و استرس زیادی مواجه می‌شوند. در حالتی دیگر ممکن است فرد با شخصی که مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است در رابطه قرار گیرد. افراد مبتلا به این اختلال معمولا رفتارهای جنسی پر خطری بروز می‌دهند که می‌تواند شریک جنسی آن‌ها را در معرض ترس از بارداری قرار دهد.

صحبت با یک روانشناس و مشاوره ترس از بارداری در این شرایط می‌تواند کمک کننده باشد و به افراد کمک کند که به درک بهتری نسب به خود و شرایطی که در آن قرار دارند برسند. زمانی که خودآگاهی فرد نسبت به شرایطی که در آن قرار دارد افزایش پیدا کند، در نهایت می‌تواند تصمیمات بهتری اخذ نماید.

مقاله کنترل خشم

کنترل خشم در دوران قرنطینه

برای بسیاری از افراد ماندن در خانه به دلیل پاندمی ویروس کرونا و سپری کردن شرایط قرنطینه سخت و استرس‌زا است. عدم قطعیت در خصوص آینده و این که شیوع این ویروس چه موقع کم‌تر می‌شود نیز شرایط را سخت‌تر می‌کند. بسته شدن کسب و کارها، تامین مخارج و نیازهای ضروری خانواده را با مشکل روبرو می‌کند. عدم آزادی کافی برای انجام کارهای مورد علاقه و همچنین عدم امکان ملاقات دوستان و خانواده از دیگر مواردی است که به سختی این دوران می‌افزاید. از این رو بسیاری از افراد در این شرایط به دلیل مشکلات ذکر شده دچار استرس، کم‌حوصلگی و در نتیجه آن پرخاشگری می‌شوند.

هدف از نگارش این مقاله آشنایی با راه‌های کنترل خشم در دوران قرنطینه و سپری کردن هر چه بهتر این شرایط می‌باشد.

محرک‌های خشم و عصبانیت خود را شناسایی کنید

اولین قدم برای کنترل خشم شناسایی آن است به این معنی که به خودآگاهی بیشتری نسبت به خشمتان رسیده و محرک‌های شروع آن را بشناسید. بر اساس انجمن روانشناسی در آمریکا، خشم یک احساس منفی است که معمولا با افکار خصومت آمیز، انگیختگی فیزیکی و رفتارهای نا به هنجار همراه است. خشم تنها یک احساس نیست و با تغییرات فیزیکی و ترشح هورمون‌هایی مانند آدرنالین که در زمان دعوا آزاد می‌شود، همراه می‌باشد. گاهی اوقات این تغییرات فیزیکی حتی بدون آن که فرد متوجه شود خشمگین است، ایجاد می‌شود.

خشم غالبا در مواجه شدن با رفتارهای اشخاص نزدیک به ما مانند همسر یا فرزندان ایجاد می‌شود به همین دلیل در شرایط قرنطینه به دلیل افزایش استرس ممکن است تنش بیشتری در خانواده‌ها ایجاد شود.

علائم خشم و عصبانیت شامل موارد زیر است:

  • افزایش ضربان قلب
  • افکار منفی پشت سر هم
  • احساس انتقام
  • گرفتگی ماهیچه و سردرد
  • دعوا کردن
  • مشت کردن دست
  • خشونت فیزیکی

خودشناسی برای تسلط بر اعصاب

افراد مختلف پاسخ متفاوتی در مقابل خشم بروز می‌دهند. بعضی از افراد ممکن است سریع کنترل خود را از دست بدهند اما برخی دیگر قوی‌تر بوده و توانایی بیشتری در مدیریت احساسات دارند. زمانی که شما بتوانید احساسات خود را شناسایی کنید و به خودآگاهی بیشتری نسبت به آن‌ها برسید، مدیریت بهتری می‌توانید داشته باشید. مدیریت به این معنی نیست که خودتان را سرکوب کنید چرا که سرکوب احساسات می‌تواند نتایج بدتری در پی داشته باشد. در رابطه با کودکان موارد زیر ممکن است آغاز کننده عصبانیت والدین شود:

  • زمانی که کودک به والدینش گوش ندهد.
  • زمانی که کودک همه چیز را به هم می‌ریزد، صدایش بلند باشد یا نتواند احساساتش را کنترل کند.
  • زمانی که کودک رفتار بدی در جمع داشته و این طور به نظر برسد که والدینش تربیت مناسبی نداشته‌اند.
  • زمانی که کودک از خوردن غذایی که برایش آماده شده یا از لباس پوشیدن و تمیز کردن اتاقش اجتناب کند.
  • زمانی که کودک با بی‌احترامی و عصبانیت با والدینش رفتار کند.

علاوه بر موارد گفته شده بسیاری از موارد دیگر در خصوص کودک می‌تواند منجر به خشم و عصبانیت شود. این موضوع نیز باید در نظر گرفته شود که کودک هم به خاطر شرایط قرنطینه، دور بودن از دوستان و ماندن در خانه ممکن است تحت فشار بوده و رفتارهای نامناسب از خود بروز دهد که موجب عصبانیت بیشتر والدینش شود.

کاهش تنش در قرنطینه

راه‌کارهای کنترل خشم در دوران قرنطینه

بعد از افزایش خودآگاهی نسبت به عواملی که شما را خشمگین می‌کند، لازم است که راه‌کارهایی برای کنترل و مدیریت خشم در اختیار داشته باشید. این راهکارها شامل موارد زیر است:

با دوستان و اشخاص نزدیک صحبت کنید

صحبت کردن در خصوص مشکلات و مسائلی که شما را عصبانی می‌کند، می‌تواند به تخلیه هیجانی شما کمک کرده و از رفتارهای پرخاشگرانه آتی جلوگیری کند. همچنین به اشتراک گذاشتن مشکلات با افراد معتمد به شما یادآور می‌شود که دیگران نیز با مشکلات کم و بیش مشابه درگیر هستند و شما در این زمینه تنها نیستید.

ایده‌آل گرا نباشید

بعضی از افراد تصور مشخص و ایده‌آلی از زندگی و خانواده دارند و زمانی که تصورات ذهنی آن‌ها عملی نشده و انتظاراتشان برآورده نشود، عصبانی و پرخاشگر می‌شوند. این افراد باید در نظر داشته باشند که در زندگی هیچ‌وقت به ایده‌آل نرسیده و باید از نکات مثبت زندگی خود لذت ببرند. تمرکز بر ضعف‌ها و مشکلات تنها باعث ناامیدی خواهد شد.

در خصوص احساساتتان صحبت کنید

زمانی که شما احساسات منفی خود را بروز ندهید، این احساسات در شما تلنبار شده و ممکن است به شکل بد و همراه با خشونت بروز پیدا کند. هر چقدر که شما مهارت ارتباطی بالاتری داشته باشید به شکل سالم‌تری می‌توانید احساسات خود را بروز دهید.

 قبل از اعمال خشونت چند لحظه صبر کنید

زمانی که تمام وجود شما را خشم فرا می‌گیرد اندکی صبر کنید و چند نفس عمیق بکشید. عصبانیت خود را ببینید و به درک بهتری از این که عصبانیت چه تغییراتی در بدن شما ایجاد می‌کند برسید؛ در این صورت می‌توانید پاسخ سنجیده‌تری داشته باشید.

هوای تازه استنشاق کنید

زمانی که عصبانیت شما را کنترل می‌کند و شما دیگر نمی‌توانید آن را مدیریت کنید، محیط را ترک کرده و کمی هوای تازه تنفس کنید. این کار به شما کمک می‌کند که نسنجیده عمل نکرده و برخوردی نداشته باشید که بعدا از آن پشیمان شوید.

برنامه‌ریزی کنید

شما ممکن است حتی برای یک ماه دیگر در خانه بمانید پس بهتر است که برای خود برنامه منظمی مشخص کنید و طبق آن روز خود را سپری کنید. برنامه‌ریزی و داشتن یک ساختار مشخص به شما کمک می‌کند که کم‌تر دچار استرس شده و محرک‌های منفی کم‌تر شما را تحت تاثیر قرار دهد.

اندکی بیرون بروید و فعالیت بدنی را فراموش نکنید

با رعایت نکات ایمنی در صورت امکان حتی برای مدت زمان اندکی با خانواده خود بیرون بروید و فعالیت و تحرک داشته باشید. این کار هر چند کم می‌تواند حال و هوای شما را تغییر بدهد.

مشاوره کنترل خشم

هر چند که شرایط فعلی و قرنطینه می‌تواند سخت و استرس‌زا باشد اما در نهایت تمام می‌شود. بسیار حائز اهمیت است که در این شرایط اندکی بیشتر صبور باشیم و از تنش در خانواده کم کنیم. اگر با استفاده از تکنیک‌های ذکر شده باز هم نمی‌توانید عصبانیت خود را کنترل کنید، می‌توانید با افراد متخصص در این زمینه صحبت کنید. هیچ چیز بدی در خصوص صحبت کردن با روانشناس وجود ندارد و چه بسا یکی از بهترین کارهایی است که شما می‌توانید برای ارتقا شخصیت خود و کمک به خانواده‌ و اطرافیانتان انجام دهید.

به دلیل شیوع ویروس کرونا در صورت عدم تمایل به مشاوره حضوری شما می‌توانید در کلینیک سرای مشاور با روانشناسان برجسته به صورت تلفنی یا تصویری نیز ارتباط برقرار کنید.

تلفن کلینیک روانشناسی

هذیان گفتن

اختلال هذیان و روش های درمان آن

اختلال هذیان (Delusional Disorder) که در گذشته در مجموعه اختلال پارانویید بررسی می‌شد، نوعی بیماری حاد ذهنی است که جزء اختلالات روان‌پریشی در نظر گرفته می‌شود. اشخاصی که به این بیماری دچار هستند، توانایی تشخیص واقعیت را از توهم ندارند. از علائم شایع بیماری همان‌طور که از نامش پیداست هذیان می‌باشد. اگرچه هذیان این بیماران واقعی نیست اما به صورت معمول پیش آمدن آن‌ها دور از ذهن و عقل نیز نمی‌باشد و ممکن است در زندگی واقعی اتفاق بیافتند. این توهمات می‌تواند شامل تعقیب شدن، مسموم شدن، توطئه یا حتی عشق خیالی باشد که حقیقت ندارد یا می‌تواند بسیار مبالغه شده باشد. در حالتی دیگر توهم افراد مبتلا به اختلال هذیان دور از ذهن است و امکان رخ دادن آن‌ها به صفر میل می‌کند؛ به طور مثال کلون شدن انسان‌ها توسط موجودات فضایی یا پخش افکار فرد بر تلویزیون. در این صورت گفته می‌شود که فرد دچار اختلال هذیان از نوع bizarre (عجیب و غریب) می‌باشد.

افراد مبتلا به اختلال هذیان برخلاف افراد مبتلا به سایر بیماری‌های روان‌پریشی می‌توانند به زندگی روزمره خود ادامه داده و کارهای روزانه خود را بدون مشکل خاصی انجام دهند. اما در مواردی نیز ممکن است این بیماران به میزان زیادی با توهمات خود مشغول شوند که در این حالت زندگی آن‌ها مختل می‌شود.

هذیان و توهم می‌تواند از عوارض سایر بیماری‌ها مانند اسکیزوفرنی باشد، اما اختلال هذیان به تنهایی، معمولا نادر است. این اختلال بیشتر در افراد مسن و میان‌سال دیده شده و در خانم‌ها بیشتر از آقایان رخ می‌دهد.

انواع توهم در بیماری هذیان

اروتومانیا:

در این حالت فرد تصور می‌کند که شخصی خاص او را دوست دارد. معمولا این شخص فردی معروف و مهم است. فرد مبتلا به توهم اروتومانیا سعی می‌کند با عشق خیالی خود ارتباط برقرار کند و ممکن است او را تعقیب نماید.

بزرگ‌نما:

در این حالت فرد تصور می‌کند که استعداد و توانایی خاص دارد و از افراد دیگر برتر است. این تصور در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته نیز دیده می‌شود.

حسود:

در این حالت فرد دچار این توهم است که پارتنر یا همسرش به او وفادار نیست و با اشخاص دیگر نیز رابطه عاشقانه یا پنهانی دارد.

آزار بینی:

فرد مبتلا به این نوع توهمات تصور می‌کند دیگران می‌خواهند به او آسیب برسانند یا علیه او توطئه چینی کنند. آن‌ها ممکن است به کرات به مراجع قضایی مراجعه نمایند.

مشکل جسمی:

در این حالت فرد تصور می‌کند که دارای یک نقص جسمی یا مشکل پزشکی است.

ترکیبی:

در این حالت فرد مبتلا به اختلال هذیان چند نوع از توهمات ذکر شده را دارا می‌باشد.

دلایل ایجاد اختلال هذیان

مانند سایر بیماری‌های روان‌پریشی علت ایجاد اختلال هذیان به طور کامل مشخص نیست، اما فاکتورهای زیر در ایجاد آن ممکن است نقش داشته باشد:

ژنتیک

تحقیقات نشان داده است که اختلال هذیان در افرادی که اعضای خانواده آن‌ها مبتلا به این بیماری است، بیشتر است و همچنین می‌تواند از والدین به فرزندان نیز منتقل شود.

بیولوژی

محققان در حال بررسی ارتباط میان ساختار مغز و اختلال هذیان می‌باشند. تغییر ساختار مغز می‌تواند در ایجاد اختلال هذیان موثر باشد.

محیط

از دیگر فاکتورهای دخیل در تقویت اختلال هذیان می‌توان به استرس و همچنین مصرف الکل و مواد مخدر اشاره کرد. علاوه بر آن افرادی که مدت زیادی تنها زندگی کنند یا بینایی و شنوایی کمی داشته باشند ممکن است به این بیماری دچار شوند.

داروی توهم چیست

روش‌های درمان اختلال هذیان

روش‌های درمان اختلال هذیان شامل دارودرمانی و روان درمانی می‌باشد. درمان مبتلایان به این بیماری معمولا مشکل است زیرا این افراد قبول نمی‌کنند که روان‌پریش هستند و توانایی تشخیص توهمات خود را از واقعیت ندارند. مطالعات نشان داده است که تقریبا نصف کسانی که از داروهای ضد روان‌پریشی برای درمان اختلال هذیان استفاده کرده، بهبود پیدا کرده‌اند. داروهای ضد روان‌پریشی شامل انواع زیر می‌باشند:

داروهای ضد روان‌پریشی مرسوم (نورولپتیک)

این داروها از سال ۱۹۵۰ برای درمان بیماری‌های روانی مورد استفاده قرار گرفته‌اند. نورولپتیک‌ها گیرنده دوپامین را در مغز مسدود می‌کنند. دوپامین یک انتقال دهنده عصبی است که در ایجاد توهم نقش دارد. برخی از این داروها شامل کلروپرومازین، فلوفنازین، هالوپریدول، لوکساپین، پرفنازین، تیوتیکسین و تریفلوپیرازین می‌باشد.

داروهای ضد روان‌پریشی غیر مرسوم

این داروهای جدید عوارض کم‌تری نسبت به داروهای قبلی دارند. مکانیسم عمل آن‌ها از طریق مسدود کردن گیرنده دوپامین و سروتونین در مغز می‌باشد. سروتونین نوع دیگری از انتقال دهنده عصبی است که می‌تواند در ایجاد توهم و هذیان دخیل باشد. برخی از این داروها شامل آریپیپرازول، آسناپین، برکسپیپرازول، کاریپرازین و کلوزاپین می‌باشد.

سایر داروها

داروهای آرام‌بخش و ضد افسردگی نیز گاها برای بیماران مبتلا به اختلال هذیان که دچار اضطراب یا تغییرات خلق و افسردگی هستند، تجویز می‌شود.

روان درمانی نیز معمولا در کنار دارودرمانی برای درمان افراد مبتلا به اختلال هذیان تجویز می‌شود. جلسات روان درمانی کمک می‌کند که افراد مبتلا با استرس ناشی از توهمات و تاثیر آن‌ها بر زندگی‌شان راحت‌تر کنار بیایند. روان درمانی شامل:

روان درمانی فردی

در این نوع روان درمانی به فرد مبتلا کمک می‌شود که افکار اشتباه و آسیب دیده‌اش اصلاح شود.

درمان شناختی-رفتاری

این نوع درمان به فرد مبتلا کمک می‌کند که با الگوهای فکری و رفتاری اشتباه که منجر به احساسات مخرب و توهم می‌شود، آشنا شود.

جلسات مشاوره برای خانواده

در این نوع جلسات به خانواده افراد مبتلا به اختلال هذیان کمک می‌شود که رفتار مناسبی در مقابل فرد بیمار داشته و به روند درمان او کمک کنند.

افرادی که علائم بسیار شدید بروز می‌دهند که در نتیجه آن ممکن است به خودشان یا دیگران آسیب برسانند باید در بیمارستان بستری شده تا علائم آن‌ها پایدار شود.

نتیجه درمان بسته به شرایط و شدت بیماری می‌تواند متفاوت باشد. به طور مثال در صورتی که فرد مبتلا از حمایت اطرافیان و انگیزه کافی برای درمان برخوردار باشد، احتمال بهبودی بیشتر است. اختلال هذیان یک بیماری حاد است اما در صورتی که روند درمان با پیگیری کافی طی شود، قابل درمان است.

عوارض ناشی از اختلال هذیان

افراد مبتلا غالبا به دلیل مشکلات ناشی از توهمات و هذیان دچار افسردگی می‌شوند. علاوه بر آن رفتار بر اساس توهم می‌تواند منجر به مشکلات قانونی و برخورد پلیس شود. به طور مثال فردی که دچار اروتومانیاست به دلیل تعقیب و آزار افراد دیگر ممکن است دستگیر شود. همچنین افراد مبتلا به اختلال هذیان در صورتی که توهماتشان بر روابطشان تاثیر بگذارد ممکن است جامعه و دوستانشان آن‌ها را طرد کرده و دچار تنهایی شوند.

تلفن کلینیک روانشناسی

نحوه برخورد با خواسته‌های کودک

معمولا کودک بعد از دوره‌ی نوزادی وارد مرحله‌ای می‌شود که ممکن است خواسته‌های زیادی داشته باشد؛ این مرحله طبیعی است و جزئی از روند سالم رشد کودک محسوب می‌شود. اما اگر کودک مدرسه‌ای شما مرتبا می‌خواهد که برایش چیزی بخرید یا فراهم کنید و نیازهای زیادی دارد، شاید لازم است که نگاه دقیق‌تری به تربیت خود داشته باشید.

به بعضی از کودکان یاد داده نمی‌شود که نیازهای خود را با نیازهای اطرافیانشان به تعادل برسانند و این موضوع منجر می‌شود که کودک بسیار پرتوقع یا فریبکار شود یا حتی گرایشات مادی گرایی پیدا کند (این موضوع بیشتر در دوره‌های قبل از نوجوانی و نوجوانی شایع می‌شود).

آیا شما هم کودکی دارید که خواسته‌های فراوان دارد و همیشه خواستار توجه و وقت بسیاری از جانب شماست؟ آیا کودک شما از همه چیز شکایت دارد و مدام نق می‌زند بدون آن که متوجه تاثیر رفتارش بر شما باشد؟ آیا این موضوع برای ماه‌ها و حتی سال‌ها ادامه داشته است؟

اگر جوابتان به سوال‌های بالا مثبت است، بهتر است که به ادامه مقاله توجه کنید. در این مقاله در خصوص نحوه برخورد صحیح با خواسته‌های کودک و جلوگیری از ایجاد توقعات اشتباه در او صحبت شده است تا خانواده‌ها بتوانند تربیت بهتری داشته و افراد سالم‌تری تحویل جامعه دهند. مطمئنا همه والدین دوست دارند که کودکشان از هر لحاظ چه جسمی و چه روانی سالم باشد و هیچ پدر و مادری از قصد به فرزند خود آسیب نمی‌رسانند. اما باید گفت که آسیب‌های وارد شده به کودکان به دلیل ناآگاهی و عدم تجربه کافی والدین انکار ناپذیر است.

دلایل ایجاد توقع و خواسته‌های نامطلوب در کودکان

به طور معمول دو دلیل اصلی برای پرتوقع شدن کودک وجود دارد که هر دو آن‌ها با صرف وقت و تلاش قابل حل و درمان است. این دلایل شامل:

توجه زیاد پدر و مادر

گاهی اوقات والدینی که خودشان در کودکی مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند بعد از بچه‌دار شدن به دلیل این که نمی‌خواهند کودکشان مشکلات آن‌ها را تجربه کند، توجه بیش از اندازه نثار فرزند خود می‌کنند. آن‌ها مدام برای کودکشان اسباب بازی‌های مختلف می‌خرند و وقت بسیاری به او اختصاص می‌دهند دریغ از این که این نوع تربیت باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای فرزندشان شده و او را به فردی محق و طلب کار تبدیل می‌کند.
این کودکان به این که همه چیز طبق خواسته آن‌ها پیش برود، عادت می‌کنند و تصور می‌کنند که اطرافیان فقط باید در خدمت آن‌ها باشند، اما روال دنیا این گونه پیش نمی‌رود. دیر یا زود والدین این کودک متوجه می‌شوند که فرزندشان همیشه مدعی است و زمانی که سعی می‌کنند به او بفهمانند که بعضی از خواسته‌ها را نمی‌توانند برایش برآورده کنند، با شکایت و گریه مواجه می‌شوند زیرا کودک تنها به روش قبلی والدین خود عادت دارد و روش دیگری برایش قابل قبول نیست. او به قدرتی که قبلا داشته عادت کرده است.

تربیت کودک

کودک در این زمان ممکن است از جملاتی نظیر “از شما متنفرم”، “شما والدین بدی هستید”، یا “شما دیگر مرا مانند قبل دوست ندارید”، استفاده کند. شنیدن این جملات برای والدینی که توجه و عشق بسیاری نثار فرزند خود کرده‌اند می‌تواند بسیار سخت باشد.

عدم حضور والدین

در حالتی دیگر زمانی که پدر و مادر با یکدیگر مشکل داشته باشند و سازگار نباشند، کودک احساسات بدی را تجربه می‌کند که برای او با آگاهی کمی که دارد تجربه این احساسات بسیار مشکل است. ممکن است والدین بخواهند از یکدیگر جدا شوند یا قبلا جدا شده باشند؛ در این حالت کودک دچار ترس از دست دادن عشق و امنیت شده که برای جبران آن ممکن است بهانه‌گیر شده و خواسته‌هایش بیشتر شود. در این حالت کودک خواسته‌هایش بیشتر می‌شود زیرا بلد نیست که چگونه نیاز خود را به دریافت عشق بروز دهد.

در برخی شرایط ممکن است پدر و مادر با یکدیگر مشکلی نداشته باشند و شرایط شغلی، تحصیلی و … منجر به عدم حضور یکی از والدین در خانه شود که در این صورت نیز احتمال دارد کودک در مقابل فقدانی که تجربه می‌کند، بهانه‌گیر شود.

بهترین رفتار مقابل خواسته‌های نابجای کودک

در مرحله اول باید مشخص شود که چه چیزی باعث شده کودک خواسته‌های نابه‌جا داشته باشد یا بهانه‌گیر شود. در صورتی که علت رفتارهای کودک شما عدم حضور والدین باشد باید با او صحبت کنید و به او نشان دهید که به او اهمیت می‌دهید و او را مانند قبل دوست دارید. در صورتی که تنش‌های موجود در خانه بر فرزند شما اثر گذاشته جلسات مشاوره می‌تواند در کاهش تنش‌ها بسیار موثر واقع شده و آسیب کم‌تری گریبان‌گیر کودکتان شود.

در حالت دیگر در صورتی که کودک شما به دلیل توجه بیش از اندازه، خواسته‌های نابه‌جا پیدا کرده است وقت آن است که یکسری محدودیت‌ها و قوانین مشخص کنید. همان طور که گفته شد در ابتدا ممکن است فرزندتان به تغییر رفتار شما واکنش بسیاری نشان دهد اما شما برای این که آینده‌نگر باشید و از ایجاد آسیب‌های بیشتر به کودکتان در آینده جلوگیری کنید، لازم است که به قوانین جدید پایبند باشید. بسیار مهم است که در این مرحله شما و همسرتان با یکدیگر یکی باشید. اگر این مرحله‌ی تغییر برای شما مشکل است می‌توانید از کمک مشاوره برای تسهیل شرایط بهره‌مند شوید.

به صورت کلی در برخورد با خواسته‌های کودک موارد زیر را در نظر بگیرید:

  1. از یک لحن ملایم و قاطع برای توضیح محدودیت‌ها و قوانین استفاده کنید.
  2. تفاوت میان نیاز و خواسته را برای کودکتان توضیح دهید. به او بگویید که نیاز شامل مواردی نظیر غذا، لباس و خانه است و خرید اسباب بازی و یا تنقلات در دسته خواسته‌ها قرار می‌گیرد.
  3. مدل خوبی برای کودکتان باشید. زمانی که خواسته‌ای دارید از عباراتی نظیر در صورت امکان یا لطفا استفاده کنید و در قبال کاری که دیگری برای شما انجام می‌دهد، تشکر کنید.
  4. در صورتی که فرزندتان با لحن نامناسبی از شما چیزی خواست، نحوه صحیح تقاضا را به او یاد دهید و کلمات او را اصلاح کنید.
  5. نه گفتن را یاد بگرید. اگر کودک شما خواسته نابجایی داشت، به او نه بگویید و علتش را نیز توضیح دهید. این موضوع در سلامت کودک بسیار مهم است که به او نشان دهید هر چیزی را نمی‌تواند داشته باشد.
  6. با همسرتان صحبت کنید و به یک الگوی مشخص برای برخورد با خواسته‌های کودکتان برسید. هماهنگی در تربیت کودک بسیار حائز اهمیت است.
  7. رفتارهای خوب کودکتان را تحسین کنید و همیشه فقط بر رفتارهای نامناسب او تمرکز نکنید.

تلفن کلینیک روانشناسی