معمولا کودک بعد از دورهی نوزادی وارد مرحلهای میشود که ممکن است خواستههای زیادی داشته باشد؛ این مرحله طبیعی است و جزئی از روند سالم رشد کودک محسوب میشود. اما اگر کودک مدرسهای شما مرتبا میخواهد که برایش چیزی بخرید یا فراهم کنید و نیازهای زیادی دارد، شاید لازم است که نگاه دقیقتری به تربیت خود داشته باشید.
به بعضی از کودکان یاد داده نمیشود که نیازهای خود را با نیازهای اطرافیانشان به تعادل برسانند و این موضوع منجر میشود که کودک بسیار پرتوقع یا فریبکار شود یا حتی گرایشات مادی گرایی پیدا کند (این موضوع بیشتر در دورههای قبل از نوجوانی و نوجوانی شایع میشود).
آیا شما هم کودکی دارید که خواستههای فراوان دارد و همیشه خواستار توجه و وقت بسیاری از جانب شماست؟ آیا کودک شما از همه چیز شکایت دارد و مدام نق میزند بدون آن که متوجه تاثیر رفتارش بر شما باشد؟ آیا این موضوع برای ماهها و حتی سالها ادامه داشته است؟
اگر جوابتان به سوالهای بالا مثبت است، بهتر است که به ادامه مقاله توجه کنید. در این مقاله در خصوص نحوه برخورد صحیح با خواستههای کودک و جلوگیری از ایجاد توقعات اشتباه در او صحبت شده است تا خانوادهها بتوانند تربیت بهتری داشته و افراد سالمتری تحویل جامعه دهند. مطمئنا همه والدین دوست دارند که کودکشان از هر لحاظ چه جسمی و چه روانی سالم باشد و هیچ پدر و مادری از قصد به فرزند خود آسیب نمیرسانند. اما باید گفت که آسیبهای وارد شده به کودکان به دلیل ناآگاهی و عدم تجربه کافی والدین انکار ناپذیر است.
دلایل ایجاد توقع و خواستههای نامطلوب در کودکان
به طور معمول دو دلیل اصلی برای پرتوقع شدن کودک وجود دارد که هر دو آنها با صرف وقت و تلاش قابل حل و درمان است. این دلایل شامل:
توجه زیاد پدر و مادر
گاهی اوقات والدینی که خودشان در کودکی مورد بیتوجهی قرار گرفتهاند بعد از بچهدار شدن به دلیل این که نمیخواهند کودکشان مشکلات آنها را تجربه کند، توجه بیش از اندازه نثار فرزند خود میکنند. آنها مدام برای کودکشان اسباب بازیهای مختلف میخرند و وقت بسیاری به او اختصاص میدهند دریغ از این که این نوع تربیت باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای فرزندشان شده و او را به فردی محق و طلب کار تبدیل میکند.
این کودکان به این که همه چیز طبق خواسته آنها پیش برود، عادت میکنند و تصور میکنند که اطرافیان فقط باید در خدمت آنها باشند، اما روال دنیا این گونه پیش نمیرود. دیر یا زود والدین این کودک متوجه میشوند که فرزندشان همیشه مدعی است و زمانی که سعی میکنند به او بفهمانند که بعضی از خواستهها را نمیتوانند برایش برآورده کنند، با شکایت و گریه مواجه میشوند زیرا کودک تنها به روش قبلی والدین خود عادت دارد و روش دیگری برایش قابل قبول نیست. او به قدرتی که قبلا داشته عادت کرده است.
کودک در این زمان ممکن است از جملاتی نظیر “از شما متنفرم”، “شما والدین بدی هستید”، یا “شما دیگر مرا مانند قبل دوست ندارید”، استفاده کند. شنیدن این جملات برای والدینی که توجه و عشق بسیاری نثار فرزند خود کردهاند میتواند بسیار سخت باشد.
عدم حضور والدین
در حالتی دیگر زمانی که پدر و مادر با یکدیگر مشکل داشته باشند و سازگار نباشند، کودک احساسات بدی را تجربه میکند که برای او با آگاهی کمی که دارد تجربه این احساسات بسیار مشکل است. ممکن است والدین بخواهند از یکدیگر جدا شوند یا قبلا جدا شده باشند؛ در این حالت کودک دچار ترس از دست دادن عشق و امنیت شده که برای جبران آن ممکن است بهانهگیر شده و خواستههایش بیشتر شود. در این حالت کودک خواستههایش بیشتر میشود زیرا بلد نیست که چگونه نیاز خود را به دریافت عشق بروز دهد.
در برخی شرایط ممکن است پدر و مادر با یکدیگر مشکلی نداشته باشند و شرایط شغلی، تحصیلی و … منجر به عدم حضور یکی از والدین در خانه شود که در این صورت نیز احتمال دارد کودک در مقابل فقدانی که تجربه میکند، بهانهگیر شود.
بهترین رفتار مقابل خواستههای نابجای کودک
در مرحله اول باید مشخص شود که چه چیزی باعث شده کودک خواستههای نابهجا داشته باشد یا بهانهگیر شود. در صورتی که علت رفتارهای کودک شما عدم حضور والدین باشد باید با او صحبت کنید و به او نشان دهید که به او اهمیت میدهید و او را مانند قبل دوست دارید. در صورتی که تنشهای موجود در خانه بر فرزند شما اثر گذاشته جلسات مشاوره میتواند در کاهش تنشها بسیار موثر واقع شده و آسیب کمتری گریبانگیر کودکتان شود.
در حالت دیگر در صورتی که کودک شما به دلیل توجه بیش از اندازه، خواستههای نابهجا پیدا کرده است وقت آن است که یکسری محدودیتها و قوانین مشخص کنید. همان طور که گفته شد در ابتدا ممکن است فرزندتان به تغییر رفتار شما واکنش بسیاری نشان دهد اما شما برای این که آیندهنگر باشید و از ایجاد آسیبهای بیشتر به کودکتان در آینده جلوگیری کنید، لازم است که به قوانین جدید پایبند باشید. بسیار مهم است که در این مرحله شما و همسرتان با یکدیگر یکی باشید. اگر این مرحلهی تغییر برای شما مشکل است میتوانید از کمک مشاوره برای تسهیل شرایط بهرهمند شوید.
به صورت کلی در برخورد با خواستههای کودک موارد زیر را در نظر بگیرید:
- از یک لحن ملایم و قاطع برای توضیح محدودیتها و قوانین استفاده کنید.
- تفاوت میان نیاز و خواسته را برای کودکتان توضیح دهید. به او بگویید که نیاز شامل مواردی نظیر غذا، لباس و خانه است و خرید اسباب بازی و یا تنقلات در دسته خواستهها قرار میگیرد.
- مدل خوبی برای کودکتان باشید. زمانی که خواستهای دارید از عباراتی نظیر در صورت امکان یا لطفا استفاده کنید و در قبال کاری که دیگری برای شما انجام میدهد، تشکر کنید.
- در صورتی که فرزندتان با لحن نامناسبی از شما چیزی خواست، نحوه صحیح تقاضا را به او یاد دهید و کلمات او را اصلاح کنید.
- نه گفتن را یاد بگرید. اگر کودک شما خواسته نابجایی داشت، به او نه بگویید و علتش را نیز توضیح دهید. این موضوع در سلامت کودک بسیار مهم است که به او نشان دهید هر چیزی را نمیتواند داشته باشد.
- با همسرتان صحبت کنید و به یک الگوی مشخص برای برخورد با خواستههای کودکتان برسید. هماهنگی در تربیت کودک بسیار حائز اهمیت است.
- رفتارهای خوب کودکتان را تحسین کنید و همیشه فقط بر رفتارهای نامناسب او تمرکز نکنید.