مدرسه یک مرحله تکاملی خیلی مهم در رشد کودک محسوب میشود. در مدرسه کودک خود را به عنوان یک شخصیت مستقل میشناسد و با شرکت در فعالیتهای مختلف استعدادها و تواناییهای خود را کشف میکند. همچنین در این مکان او توانایی تفکر و استدلال را به شکل گستردهتری یاد میگیرد و درک بهتری نسبت به اخلاقیات و روابط اجتماعی پیدا میکند.
گاهی اوقات بچهها از رفتن به مدرسه امتناع میکنند که این موضوع به دلایل مختلف ممکن است ایجاد شود. اگر ورود به مدرسه و پذیرش این مرحله به خوبی انجام نشود، کودک علاقه خود را به مدرسه رفتن از دست میدهد که ممکن است با افت تحصیلی نیز همراه باشد.
نقش والدین در از بین بردن این حس بسیار حائز اهمیت است اما متاسفانه غالبا والدین نمیدانند که در این شرایط چه رفتاری باید از خود نشان دهند.
دلایل عدم تمایل کودک به مدرسه رفتن
همان طور که گفته شد بی علاقگی کودک در رفتن به مدرسه میتواند علتهای مختلفی داشته باشد که شامل:
اضطراب جدایی
در سالهای اول زندگی، حیات و آرامش کودک وابسته به مراقبت دائمی از اوست. زمانی که مادر تمام نیازهای کودک را تامین میکند، در ذهنش به عنوان یک شخصیت اصلی که به او احساس امنیت میدهد، نقش میبندد. معمولا یکی از والدین این نقش را برای کودک بازی میکند و این به معنای دوست داشتن بیشتر نیست. بعد از ۱۸ ماهگی کودک کمکم خود را به عنوان فردی مستقل میبیند و ذهنیت “من” برای او به وجود میآید. در این زمان اضطراب جدایی به وضوح در کودک دیده میشود زیرا او قابلیت تفکر مانند یک بزرگسال را ندارد و متوجه نمیشود که جدایی کوتاه مدت است. این اضطراب جدایی بعد از سه سالگی از بین میرود و بعد از آن ممکن است در موقعیتهای مختلف مانند شروع مدرسه دوباره بروز پیدا کند.
در کودکان سالم معمولا مرحله ورود به مدرسه به راحتی مورد پذیرش واقع میشود، اما در بعضی کودکان که در معرض آسیب قرار داشتهاند، این مرحله ممکن است به سختی پذیرفته شود. عواملی که سبب تشدید اضطراب جدایی میشوند شامل:
- عوامل ارثی (الگوهای اضطرابی و …)
- روابط عاطفی نا امن میان والدین یا بین والدین و کودک
- والدین کنترلگر و مضطرب
- تجربیات ناخوشایند
رفتار نامناسب معلم
علاوه بر والدین، رفتار معلم و اولیای مدرسه نیز میتواند در تمایل کودک به مدرسه تاثیرگذار باشد. سختگیریهای بی مورد و قوانین خشک میتواند سبب عدم تمایل کودک به مدرسه رفتن شود. علاوه بر آن یک معلم نباید میان بچهها فرق قائل شود و تنها به عده خاصی توجه نشان دهد، بلکه او باید به همه به یک میزان توجه و محبت داشته باشد تا عزت نفس و حس ارزشمند بودن آنها آسیب نبیند. همچنین در مدرسه نباید فضای رقابتی ایجاد شود و بهتر است که توانایی هر کس نسبت به خودش و نه نسبت به سایر شاگردان ارزیابی گردد. بهتر است که معلمها با مفاهیم پایه روانشناسی کودک آشنا باشند تا بتوانند رفتار مناسبی با آنها داشته باشند و در صورتی که فردی مبتلا به مشکلات روان ذهنی باشد، بتوانند آن را به موقع شناسایی کرده و به متخصص مربوطه ارجاع دهند.
وجود افراد زورگو در مدرسه
بعضی از کودکانی که کمرو و خجالتی هستند ممکن است توسط بچههای قویتر مورد آزار و اذیت قرار بگیرند. این افراد زورگو ممکن است وسایل افراد ضعیفتر را بردارند یا از آنها بخواهند که تکالیفشان را انجام دهند. در بعضی موارد نیز آسیبهای جسمی و بدنی گزارش شده است. این موارد سبب میشود که در مدرسه فضای نا امنی ایجاد شود و کودک تمایل خود را به مدرسه رفتن از دست بدهد. کودک باید یاد بگیرد که در این شرایط چگونه از خود مراقبت کند و در صورت نیاز اولیای مدرسه را در جریان قرار دهد.
نحوه برخورد با کودکی که مدرسه نمی رود
اگر کودک شما سال اولی است که به مدرسه میرود، بهتر است که از قبل با او در خصوص مدرسه رفتن صحبت کنید و به او بگویید که در این مکان میتواند تجربههای خوب داشته باشد و دوستان جدید پیدا کند. بهتر است که روز اول او را همراهی کنید و به او اطمینان خاطر دهید که در خانه منتظر بازگشت او خواهید بود.
کودک معمولا عدم تمایل خود را به مدرسه رفتن به شکلهای مختلف بروز میدهد. ممکن است او این سوال برایش ایجاد شود که اصلا به چه علت باید به مدرسه برود؟ یا به بهانههای مختلف از رفتن به مدرسه امتناع کند. به طور مثال بگوید که امروز حالش خوب نیست و تمارض به مریضی کند. گاهی اوقات نیز اضطراب ناشی از رفتن به مدرسه سبب ایجاد بیماریهای روان تنی شده و کودک واقعا مریض میشود. به طور مثال ممکن است مشکلاتی نظیر سردرد، دلدرد و شب ادراری برای او ایجاد شود.
در این حالت مهمترین قدم این است که متوجه شوید کودک به چه علت تمایلی به مدرسه رفتن ندارد. ممکن است که اگر از او مستقیم بپرسید که به چه علت مدرسه رفتن را دوست ندارد، نتواند احساس خود را بازگو کند. در بعضی موارد نیز شاید واقعا نداند که به چه علت مضطرب میشود و فقط به دنبال راهی باشد که از این اضطراب رها شود. اگر از او این سوال را پرسیدید و جواب درستی دریافت نکردید، میتوانید به صورت غیر مستقیم سوال خود را مطرح کنید. به طور مثال بگویید اگر میتوانستی تغیری در مدرسه ایجاد کنی، چه کار میکردی؟ سعی کنید در مواقعی از او این سوال را بپرسید که زمانی را با کودک خود سپری کردهاید؛ به طور مثال بعد از بازی یا خواندن کتاب تا او با شما احساس راحتی بیشتری داشته باشد.
اگر کودک شما علاوه بر مدرسه رفتن در موقعیتهای دیگر هم به سختی از شما جدا میشود، ممکن است مبتلا به اضطراب جدایی باشد که در این صورت تصور میکند که اگر از شما جدا شود، ممکن است برایتان اتفاقی بیافتد و شما را از دست بدهد که در این صورت خود را درمانده و بیچاره میپندارد. در این زمان لازم است که شما کودک خود را سرزنش نکنید و به طور مثال به او نگویید که تو دیگر بزرگ شدهای و نباید این رفتار را داشته باشی. احساس او را درک کنید و سعی کنید به او اعتماد به نفس دهید. تواناییهای او را شناسایی کنید و او را تشویق کنید. یکسری از کارها را به او بسپارید و اجازه دهید قسمتی از کارهایش را خودش انجام دهد. به این ترتیب میتوانید وابستگی او را به خودتان کمتر کرده و اعتماد به نفسش را تقویت کنید.
مشاوره کودک را فراموش نکنید
برخورد صحیح با کودک پیچیدگیهای بسیاری دارد زیرا او نمیتواند مانند یک بزرگسال به صورت منطقی فکر کند و ممکن است در صورت برخورد اشتباه، باورهای غلطی برایش ایجاد شود که رفتار و احساسات او را در آینده تحت تاثیر قرار دهد. بهتر است که به منظور پیشگیری در مراحل مختلف از کمک مشاورین مجرب در این زمینه بهرهمند شوید. حتی اگر تا کنون نتوانستهاید که از یک مشاور و روانشناس کمک بگیرید و کودک شما دچار مشکلاتی شده، بهتر است که بیش از این غفلت نکنید و همین الان از خدمات مشاوره کودک بهرهمند شوید.
یک مشاور و روانشناس کاردان میتواند عدم تمایل به مدرسه رفتن را ریشه یابی کنید و با توجه به علت این عدم تمایل راهکارهای مناسب ارائه دهد. شاید علت مشکلات شما ریشه در روابط و مشکلات خانوادگی داشته باشد که در این صورت نیاز است که سایر اعضای خانواده نیز مشاوره شوند.