منفیبافی یا فاجعه سازی به حالتی گفته میشود که فرد همیشه بدترین حالت را برای وقایع نامشخص در نظر بگیرد. کسی که ذهن منفیباف دارد، معمولاً شرایط را بدتر از چیزی که واقعاً هست، میبیند و مشکلات خود را مبالغه میکند. به طور مثال ممکن است فردی نگران نمره امتحانش باشد؛ اگر این فرد تفکر فاجعه ساز داشته باشد تصور میکند که اگر نمره بدی در امتحان کسب کند به این معنی است که او دانش آموز بدی است و نمیتواند مدرک پایان دوره خود را کسب کند یا حتی در آینده شغل مناسبی داشته باشد. بسیاری از آدمهای موفق ممکن است در بعضی درسها نمره خوبی کسب نکرده باشند و نمره پایین به منزله عدم موفقیت در آینده نیست اما افراد منفیباف این موضوع را نمیتوانند درک کنند.
افراد دارای ذهن فاجعه ساز معمولاً میدانند که ذهنشان به صورت غیر طبیعی منفیبافی میکند اما تصور میکنند نمیتوانند کنترلی روی افکار خود داشته باشند. در واقع این تصور اشتباه است و روشهای مختلفی برای غلبه بر منفیبافی یا فاجعه سازی وجود دارد که در این مقاله به آنها پرداخته شده است.
علت منفیبافی
علت اصلی منفیبافی هنوز به صورت کامل مشخص نیست، اما ممکن است این موضوع نوعی مکانیسم سازگاری باشد که فرد از والدین یا سایر شخصیتهای اصلی زندگیاش آموخته باشد یا در حالتی دیگر این مکانیسم در نتیجه یک اتفاق و تجربه تلخ فعال شود. گاهی اوقات منفیبافی میتواند در نتیجه تغییرات مواد شیمیایی مغز نیز ایجاد شود.
تحقیقات پیشنهاد میدهد که افراد دارای تصور فاجعه ساز یا مبتلا به درد مزمن تغییراتی در ناحیه هیپوتالاموس و پاسخهای هیپوفیزشان رخ میدهد و نواحی از مغز که احساسات را تنظیم میکند نیز فعالیتشان تغییر میکند.
افراد مبتلا به اضطراب فراگیر یا افسردگی و همچنین افرادی که غالباً خسته و بیحال هستند نیز مستعد منفیبافی میباشند.
چه موقعیتهایی منفیبافی را تحریک میکند؟
شرایط و موقعیتهای مختلفی میتواند منجر به فاجعه سازی شود که معمولاً در سه گروه دسته بندی میشوند:
ابهام
ابهام و عدم قطعیت میتواند موجب شروع منفیبافی شود. به طور مثال در صورتی که فرد دارای ذهن فاجعه ساز پیامی با این مضمون دریافت کند که “لازم است صحبت کنیم”، با توجه به این که مشخص نیست محتوای صحبت مثبت است یا منفی، بدترین حالتهای ممکن را در نظر میگیرد.
ارزش
روابط و موقعیتهای با ارزش بالا و مهم میتواند فرد فاجعه ساز را دچار منفیبافی کند. زمانی که شخص یا موقعیتی برای یک فرد منفیباف مهم باشد، فکر از دست دادن یا پیش آمدن مشکل میتواند سختتر باشد. به طور مثال شخص فاجعه ساز در صورتی که برای مصاحبه شغلی مورد علاقهاش برود، زمانی که هنوز جوابی دریافت نکرده مدام به این موضوع فکر میکند که در صورت قبول نشدن در مصاحبه چقدر ناراحت و ناامید خواهد شد.
ترس
ترس و به خصوص ترس غیر منطقی عامل مهمی در منفیبافی است. به طور مثال اگر شخص فاجعه ساز از دکتر رفتن بترسد، بدترین حالتهای ممکن را برای تشخیص پزشک در نظر میگیرد، حتی اگر فقط برای یک چک آپ ساده مراجعه کرده باشد.
سایر بیماریهای روانی مرتبط با ذهن فاجعه ساز
درد مزمن
در بسیاری از موارد فردی که دارای یک درد مزمن است دچار منفیبافی نیز میشود. افراد دارای درد مزمن به این دلیل که دائماً در معرض درد هستند تصور میکنند که حالشان هیچوقت خوب نمیشود و هیچوقت راحتی را تجربه نخواهند کرد. این فکر باعث میشود که این افراد از انجام فعالیتهای فیزیکی خودداری کنند که این موضوع نه تنها کمک کننده نیست بلکه حال آنها را بدتر نیز خواهد کرد.
مطالعاتی که روی افراد مبتلا به روماتیسم انجام شده نشان میدهد که منفیبافی تجربه درد آنها را بیشتر میکند. سایر مطالعات نیز از این موضوع پیروی میکنند به همین دلیل پیشنهاد میشود که در درمان بیماریهای مزمن، منفیبافی و فاجعه سازی نیز مورد هدف قرار بگیرد.
اختلال اضطراب و اختلال افسردگی
فاجعه سازی با اختلالات اضطرابی و افسردگی نظیر اختلال اضطراب فراگیر (GAD)، اختلال وسواس اجباری (OCD) و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میتواند در ارتباط باشد. یک مطالعه که در سال ۲۰۱۵ بر ۲۰۰۰ نوجوان انجام شد نشان داد که آنهایی که منفیباف بودند به میزان بیشتری اختلالات اضطرابی را بروز میدادند. یک مطالعه دیگری که در سال ۲۰۱۲ انجام شد نشان داد که افسردگی ارتباط بسیار نزدیکی با فاجعه سازی دارد. کسانی که همیشه بدترین حالتها را در نظر میگیرند به میزان بیشتری حس ناامیدی را تجربه میکنند که در نتیجه آن در معرض افسردگی قرار خواهند گرفت.
راههای درمان منفیبافی
جلسات روانشناسی
از آن جایی که منفیبافی ارتباط نزدیکی با بیماریهای روانی دارد، روشهای درمانی در بهبود آن میتواند بسیار مؤثر واقع شود. یک مطالعه در سال ۲۰۱۷ نشان داد که درمان شناختی رفتاری (CBT) میتواند در درمان فاجعه سازی کمک کننده باشد و نتایج مثبتی ارائه دهد. درمان شناختی رفتاری نحوه فکر کردن و الگوهای رفتاری فرد را مورد هدف قرار میدهد. مشاوره و جلسات روانشناسی به فرد کمک میکند که افکار غیر منطقی خود را شناسایی کرده و با افکار معقول و منطقی جایگزین کند. به طور مثال ممکن است فرد تصور کند به این دلیل که پروژه خود را دیر تحویل داده، رئیسش او را اخراج میکند و با مشکلات مالی مواجه خواهد شد. روانشناس به این فرد کمک میکند که افکار غیر منطقی خود را شناسایی کرده و این گونه فکر کند که من پروژه خود را دیر تحویل دادم، اما اگر از رئیسم عذرخواهی کنم و تعویق پروژه را جبران کنم او مرا درک خواهد و به خاطر یک اشتباه کوچک اخراج نخواهم شد.
کنترل ذهن
تکنیکهای کنترل ذهن میتواند به فرد کمک کند که نسبت به افکارش آگاه شده و با آنها همهویت نشود. زمانی که فرد یاد بگیرد که افکارش واقعی نیست و تنها او را فریب میدهد میتواند ذهن خود را خاموش کند و منفیبافی را متوقف کند. مطالعهای که در سال ۲۰۱۷ بر افراد مبتلا به درد عضلانی مزمن انجام شد نشان داد که کنترل ذهن در بهبود درد این بیماران میتوانست کمک کننده باشد.
دارودرمانی
منفیبافی یا فاجعه سازی غالباً از علائم سایر بیماریهای روانی است و برای درمان آن معمولاً برای بیماری زمینهای دارو تجویز میشود. دارویی که به طور اختصاصی منفیبافی را مورد هدف قرار دهد، در حال حاضر موجود نمیباشد.